• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 36
تعداد نظرات : 109
زمان آخرین مطلب : 2394روز قبل
شعر و قطعات ادبی
واقعاً چقدر وجود یک شاعر باید زلال باشد تا خدا چنین شعری بر زبانش جاری سازد. روحت شاد ای ابولفضل سپهرهر  چند کل شعر زیباست اما لطفا بیتی که بیش از همه بر عمق جانتان مینشیند را. اعلام بفرمایید.التماس دعای فرجشهر پیغمبر پر از بیداد شد
آسمان لبریز از فریاد شد نخل ها بر سینه و سر می زدند
طائران عرش پرپر می زدند چشم جبریل امین مبهوت بود
غرق ماتم عالم لاهوت بود کینه توزی را عجب آموختند
قلب مادر را به طفلش دوختند آن در و دیوار گلگون گشت وای 
فرق حیدر(ع) غرق، در خون گشت وای ضرب سیلی دیده ای را تار کرد
مجتبی(ع) با زهر آن افطار کرد با غلاف تیغ بازویی شکست
شمر، روی سینه مولا(ع) نشست روی مه را، جوهر نیلی زدند
دختری در کربلا سیلی زدند درب بیت وحی را افروختند
خیمه ی اهل حرم را سوختند از دل زهرا(س) برون شد بوی عود
بوی یاس و آتش و اسپند و دود میخ در، پهلوی محسن را درید
تیرشد، برحنجر اصغر رسید تیغ را قنفذ در عالم تاب داد
دست عباس علی(ع) در شط فتاد بس نیام و تیغ در رقص آمدند
بوسه بر پهلو و بر بازو  زدند کیست زهرا (س) آسمانی در سجود
بوسه ی دستاس بر دستی کبود عادیان، زین سو و آن سو آمدند
بند بر دستان دست حق(ع) زدند دست حق(ع) در بیعت زنجیر شد
شیرحق(ع) بین دوصد خنزیر شد گنبد نیلی، گریبان چاک زد
عصمت حق(ع)را عدو برخاک زد فاطمه(س) یعنی زدن در کوچه ها
مادری را پیش چشم بچه ها چشم عالم لب به لب الماس شد
خاک یثرب مست بوی یاس شد عالمی خاموش و بی مهتاب گشت
ارغوان رخ، ماه عالمتاب گشت عرش حق هم زین جفا در هوش شد
ذوالفقار مرتضی(ع) بیهوش شد کیست زهرا (س) یکه یار مرتضی(ع)
هم زره، هم ذوالفقار مرتضی(ع) آه زهرا(س) نعره های حیدر(ع) است
نی که دختر، مادر پیغمبر(ص) است روضه ی رضوان به زیرپای اوست
سینه ی غم چاک از غم های اوست چشم عین الله گریان امشب است
بعد از این ام ابیها زینب(س) است گفت حیدر(ع) ای تمام جان من
طفل و بازویت بلاگردان من قامتم را ای وجودت قائمه
کلّمینی کلّمینی فاطمه(س) فاطمه(س) چشمان خود را باز کرد
با نگه روی علی(ع) را ناز کرد دست حیدر (ع) را گرفت آن نازنین
گفت ای مولا، امیرالمومنین(ع) هرچه گویی من اطاعت می کنم
غم مخور، خود با تو بیعت می کنم فاطمه(س) گردد بلاگردان تو
هستی زهرا(س) فدای جان تو گرچه می دانی تو نیّت های من
یاعلی(ع) بشنو وصیت های من غسل ده، من را به زیر پیرهن
صبر کن در بستن بند کفن ای امیرالمومنینم(ع)، بوتراب
جای من شب پیش طفلانم بخواب جان فدایت ای پناه عالمین
جان تو،جان حسن(ع)،جان حسین(ع) یاعلی(ع)پیش حسینم(ع) وقت خواب
جای زهرا(س)کاسه ای بگذار آب چادرم  پنهان درون خانه کن
جای من موهای زینب (س) شانه کن جان زهرایت(س)علی جان، جای من
بوسه بر چشمان عباسم(ع) بزن یاعلی(ع)شب بر سر قبرم بمان
هل اَتی، بر کوثرت، یاسین بخوان گفت و گفت و دیدگان برهم گذاشت
هل اَتی را غرق درماتم گذاشت چاره ساز عالمی بیچاره شد
کوثر و دخان، ز قرآن پاره شد یاس گلگون علی(ع) چون جان سپرد
نی که زهرا(س)، بل علی افتاد و مرد شاپرک هاییم و خاکسترشدیم
وای مردم، وای بی مادر شدیم جای سیلی تا ابد بر روی ماست
تا قیامت میخ در پهلوی ماست رد خون سینه ات برجاده است
خاک چادر مهر هر سجاده است آه مادر کودکانت خسته اند
چشم بردست کبودت بسته اند ای که عجل گفتی و مرگت رسید
عجلی گو تا فرج آید پدیداین شعر هم بسیار زیباست  شهر زیبای مدینه شده آبستن صد فتنه و بیداد که تا حشر به گردون رود از حنجرة اهل ولا ناله و فریاد که در ازمنة دهر ندارد کسی این حق کشی و ظلم و ستم یاد شرافت ز میان رفته قرار از دل و جان رفته گل آرزوی ملت اسلام به تاراج خزان رفته محمد که بود جان گرامی جهان ها ز جهان رفته مدینه شده خاموش فضا گشته سیه پوش عجیب است که بعد از دو مه و نیم غدیر نبوی گشته فراموش در فتنه شده باز و سقیفه شده آغاز، عدالت ز جفا خانه نشین گشته، بیدادگری سر به در آورده، مولای دو عالم شده بی یاور و در خانة در بسته گرفته ز الم زانوی غم در بر و بر غربت اسلام کشد از دل پر غصة خود آه که آتش زده با شعلة فریاد درون ارض و سما را

 ***

 آب غسل و کفن ختم رسل خشک نگردیده که قرآن شده پامال و فراموش شده حرمت پیغمبر و دین و علی و آل گروهی که شده بندة دجال ستادند در بیت خداوند تبارک و تعالی به درون کینة مولا نه حیایی و نه شرمی ز رسول و علی و حضرت زهرا، عوض دستة گل شاخة هیزم به سر شانه نهادند، در خانه ستادند ز بیداد زبان را به جسارت بگشادند که هان یا علی از چیست که در خانه نشستی، در از قهر به روی همه بستی، اگر این لحظه در خانة خود را نگشایی نیایی به سوی مسجد و بیعت ننمایی، همه آتش بفروزیم و در خانه بسوزیم، بسوزیم حسین و حسن و فاطمه ات را که از این شورش و تهدید تن زینب و کلثوم و حسین و حسن و فاطمه لرزید، کشیدند ز دل ناله که ای ختم رسل سر به درآور ز دل خاک و ببین غربت ما را

***

در آن حادثة شوم به اذن علی آن رهبر مظلوم که مظلومی او تا ابدالدهر بود بر همه معلوم، مه برج حیا فاطمه آمد پس در گفت که ای قوم ستمکار به جرأت شده با ذات خدای احد قادر دادار، پس از رحلت پیغمبرش آمادة پیکار، چه خواهید ز آل نبی و شیر خدا حیدر کرار، ندیدید که ما در غم پیغمبر اکرم همه هستیم عزادار، دریغا که همان عهدشکن های دو روی همه غدار عوض شرم و حیا پاسخشان شد شرر نار، ز بیت
¬الحرم وحی بر آمد شرر و دود سوی گنبد دوار، خدا داند و زهرا که چه رخ داد میان در و دیوار، چه با فاطمه از آن لگد و ضربت در شد به هواداری او محسن ششماهه سپر شد به خدا زودتر از مادر مظلومة خود گشت فدا شیر خدا را

***
 نفس فاطمه از درد درون قفس سینة افروخته پیچید که می خواست شود زیر و رو از نالة او شهر مدینه که به هم ریخت نظام فلک از نالة یک یا ابتایش چه بگویم که سخن در جگرم لختة خون گشته و انگار که بازوم شکسته است و یا درد کنم در دل و در سینه و در پهلویم احساس و یا مانده به رویم اثر سیلی و انگار که پشت در آن خانه ز شلاق ستم گشته تنم یکسره مجروح نه آخر مگر از آب و گل فاطمه کردند مرا خلق، نباشم به خدا شیعه اگر حس نکنم آن همه دردی که فرو ریخت به جان تن زهرا به تن پاک و شریفی که محمد زده گل بوسه چو آیات خدا بر همه اعضاش به قرآن بود این درد درون تن ما تا پسرش مهدی موعود بیاید شرر آتش جان و دل کل محبان علی را بنشاند ز عدو دادِ دل مادر مظلومة خود را بستاند، بگشایید به تعجیل ظهورش همه شب دست دعا را

***
 به خدایی خداوند در این صحنة ایجاد علی دوست¬تر از فاطمه نبود به پیمبر قسم از فاطمه بایست بگیریم همه درس ولایت، به علی دوستی فاطمه سوگند بخوانید به تاریخ و ببینید که با پهلوی بشکسته و بازوی ورم کرده و با سقط جنینش ز فشار در و دیوار و کبودی رخ چون گل یاسش به دفاع علی از جا حرکت کرد سپس یک تنه استاد و ندا داد که من در دل دشمن تک و تنها به علی یاور و یارم، نگذارم نگذارم که شود یک سر مو از سر او کم، منم و مهر و ولایش سر و جانم به فدایش، ز ازل گفتم و گویم که علی هست من و من همه اویم به خدا یا که علی را به سوی خانه برم یا که چو شش¬ماهة خود کشته در این راه شوم این من و این بازو این صورت و این سینه و این محسن مظلوم، بگیرم جلو فتنه و بیداد شما را

***
بعد از این فاجعه شد دست ستم باز و دگر کشتن اولاد علی تا ابد الدهر شد آغاز شروعش ز در خانة زهراست سپس کشتن مولا پس از آن قتل حسن پس از آن فاجعة کرب و بلا ریختن خون حسین ابن علی بود و جوانان بنی هاشم و هفتاد دو سرباز رشیدش پس از آن کودک شش ماهة معصوم شهیدش چه شهیدان عزیزی که از این سلسله تقدیم خدا گشت یکی مالک اشتر یکی عمار یکی میثم تمار یکی حجر و رشید است و سعید ابن جبیر است هزاران و هزاران و هزاران تن از اینان که بریدند سر از پیکرشان فرقة اشرار به این جرم که بودند طرفدار علی حیدر کرار و هنوز از دم شمشیر سقیفه به ستم خون محبان علی ریزد و ریزد مگر آن روز که مهدی بستاند ز عدو داد تمام شهدا را
 تهیه کننده: محمدهادی باقری نیا
سه شنبه 13/2/1390 - 15:46
شعر و قطعات ادبی

 

 

 

 

 

 

 

 

شهید گمنام حقیقتی آسمانی است که برای شناخت او باید آسمانی شوی و به همین دلیل است که در روایات، آنان را «مجهولون فی الأرض و معروفون فی السماء» می‏خوانند، یعنی گمنام در زمین و نام‏دار در آسمان؛ مزار شهید گمنام هم، هم‏چون فانوس پرفروغی، راه‏گم‏کردگان دریای پرتلاطم این دنیا را به ساحل نجات و هدایت می‏خواند و نور امید را بر دل‏های کشتی‏شکستگان اقیانوس معنویت می‏تاباند. به حرمت باران تازه كن دل را با صلوات بر شهید گمنام! 
 مرد آزاده را بسی سهل است  کز همه چیز بگذرد جز نام
از سر جاه و مال برخیزد جان دهد نیز در ره اسلام
جان عزیز است و دین عزیزتر است وانچه از جان گذشته جانان است
آن که آگاه از شهادت خویش جان فدا می‌کند، شهید آن است
از شهیدان کریمتر کس نیست در نظرگاه خلق و خالق نیز
بعد از آن هر که نیز در راه استتا کند جان فدا هموست عزیز
آدمی لیک خوشدل از نام است  بی نشان جان سپردن آسان نیست
وانکه در بند نام نیز نبود در دلش جز صفای ایمان نیست
گرچه فرجام کار یکسان است دل مردم به یادگار خوش است
ماندن نام شخص آخر نیز بر سر لوحه مزار خوش است
ای بسا کار باقیات‌الخیر  در جهان هست بهر ماندن یاد
معبد و مرقد و کتاب و کلام  اثری از حضور بی فریاد
هر کسی نام خویش دارد دوست نام هر کس نشان بودن اوست
نام نیک است آنچه می‌ماند  یاد نیکو قرین نام نکوست
یاد نام‌آوران به نام کنند  نام اگر نیست، یاد چون باشد
دل ز گمنامی شهید سعید  

گرچه سنگ است غرق خون باشد
آن که بی‌نام می‌کند ایثار

هست نزدیکتر ز قرب اله
ای خوشا در گذشتن از همه چیز بی‌نشان خالصا لوجه‌الله
وقت ایثار جان به گمنامی هست یکسر نشان حق جویان
رهروان طریقه اخلاص وحده‌لا‌شریک‌له گویان
در شگفتم آن چگونه دل استدل در یافته پیام الست
دل در باخته به عشق وصال دل پرداخته ز هر چه که هست
یک سر و صدهزار سر همراز  یک تن و صدهزار تن همراه
همه از بی‌نشانی اش رنجور همه از سرفرازی‌اش آگاه
یاد او زنده تا ابد بر جای  نام او رفته پیام او مانده
برتر از هر چه جهان هستند  درس جانبازی و شرف خوانده
ای شهید بزرگوار که کرد  همتت جان فدای دین و وطن
کشور از توست در امان از خصم  دوست از توست ایمن از دشمن
ای رها کرده هر چه دنیایی است پدر و مادر و زن و فرزند
رفته تا عرش کبریا تنها  همه با حیرت و تو با لبخند
دم فرو بسته جان گرفته به دست  گشته بی‌نام و بی‌نشان مفقود
از تصلای دوستان محروم  با تولای خالق معبود
جان به قربان چون تو قربانی دل فدای تو باد و همگامان
جان تو در جوار حضرت حق اجر تو با خدای گمنامان
گر نداری مزار باکی نیست جای آرامگاه تو دل ماست
تو در مشکلات حل کردی آنچه رد جان ماست، مشکل ماست
ما ز روی تو تا ابد خجلیم که تو واصل شدی و ما به رهیم
گر نداریم پاس همت تو  در دل از شرم خود چگونه رهیم
آفرین بر تو آفرین خدای  ای جوانمرد نام رفته ز یاد
آفرین خدای بر پدری که تو پرورد و مادری که تو زاد
گرچه گمنام رفتی از دنیا  خود ز نام‌آوران شدی معدود
از من ای نیک‌نام بر تو سلام از من ای زنده‌یاد بر تو درود 

من در عجبم با همه نامی که تو داری
این خلق چرا نام تو «گمنام» نهادند.

 تهیه کننده: محمد هادی باقری نیا

 

 

سه شنبه 13/2/1390 - 15:29
آلبوم تصاویر

 

 **********

 

**********

 

**********

 

**********

 

از این تصاویر، دو تصویر آن برگرفته شده از سایت قطعه 26

 

 

 

پنج شنبه 4/1/1390 - 22:29
آلبوم تصاویر

پنج شنبه 4/1/1390 - 22:19
عقاید و احکام
خداوند متعال سرنوشت انسان را به گونه ای رقم زده كه در دامن طبیعت رشد كند و بطور كلی بدان نیازمند باشد و مظاهر طبیعی نیز به عنوان مواهب الهی در خدمت انسان قرار گرفته تا نیازهای او را برآورد و زمینه ساز بقا و حیات او باشد.
در قرآن كریم افزون بر 750 آیه به پدیده های طبیعی اشاره داشته و بیش از 10 درصد آیات این كتاب به موضوع طبیعت اختصاص یافته است.
سفر به جوامع دیگر و آشنایی با نقاط ضعف و قوت فرهنگ های حاكم بر دیگر جامعه ها سبب ایجاد روشن بینی و دانایی و گسترش دید و بینش در شخص می گردد؛ به همین جهت در آموزه های اسلام سیر و سفر مورد تشویق و سفارش قرار گرفته است تا آنجا كه قرآن كریم بارها مسلمانان را تشویق می كند تا به سیر و سیاحت بپردازند و با فرهنگ های مختلف و برداشت های گوناگون از زندگی در اقوام و ملل دیگر آشنا شوند.
در قرآن كریم نه تنها سیاحت به سبب آثار و فایده های فراوان آن امری مباح شمرده شده بلكه ترك آن دستكم برای گروهی از انسان ها مورد سرزنش و توبیخ قرار گرفته است.
آیاتی كه ترك سیاحت را سرزنش می كنند البته خطاب همه یا بیشتر اینگونه آیات، كافران و ستیزه گران با حق است از جمله در آیه 45 سوره "فاطر" كه می فرماید: "آیا در زمین گردش نمی كنند تا بنگرند به چگونگی سرانجام كسانی كه پیش از ایشان زندگی می كردند و از ایشان نیرومندتر بودند."
همچنین در آیه 46 سوره "حج" نیز سیر و سیاحت را سبب تعقل و اندیشه و بالا رفتن سطح آگاهی و بینش انسان دانسته یعنی همان عنصری كه بی تردید سنگ بنا و شالوده رشد و توسعه زندگی انسان در ابعاد گوناگون فرهنگی، سیاسی و اقتصادی است.
در آیات قرآن هدف از سیر و مسافرت پند و عبرت گیری از گذشتگان اعلام شده و در برخی آیات به هدفی فراتر از این برمی خوریم و آن اندیشه و مطالعه در عالم خلقت و آگاهی یافتن از چگونگی آفرینش و شگفتی های آن است از جمله در آیه 20 سوره "عنكبوت" كه می فرماید: "قل سیروافی الارض فانظروا كیف بذا الخلق."
آیاتی كه به سیاحت و جهانگردی شماری از انسان های برگزیده و الهی اشاره می كند مانند آیات 82 تا 98 سوره "كهف" است كه به سیر و سیاحت "ذوالقرنین" می پردازد. داستان این شخصیت الهی كه باید او را "قهرمان جهانگردی" نامید با آیه "ویسالونك عن ذی القرنین قل سائلو علیكم منه ذكرا" آغاز می شود.
در روایاتی دیگر مسافرت مورد تشویق قرار گرفته و فواید معنوی و مادی آن یادآوری شده است از جمله در حدیث نبوی آمده است: "مسافرت كنید تا سلامتی و عافیت یابید، مسافرت كنید تا بهره مند شوید."
علامه امینی (ره) درباره سفر و مسافرت فرموده اند: "من اگر مرجع بودم و وجوهات شرعی به دست من می رسید همه را به طلاب می دادم تا سفر كنند. می گفتم بروید و جهان و انسان را بشناسید."
حضرت علی(ع) در زمینه برخورداری از تفریح سالم می فرماید: خردمند از شهری به شهری (و از كشوری به كشور دیگر) نمی رود مگر برای یكی از این سه چیز: "كسب حلال برای گذراندن زندگی"، "گام نهادن در راه آخرت" و "برخورداری از لذت حلال".
رسول گرامی اسلام (ص) نیز در خصوص دیدار خویشان (صله رحم ) می فرماید: "به همه افراد امتم به حاضر و غایبشان حتی آنان كه در رحم مادر و پشت پدرانشان هستند سفارش می كنم كه به خویشان خود بپیوندد هر چند یك سال راه پیش رو داشته باشند."
امام باقر(ع) در این باره می فرماید: "صله رحم، خلق را نیكو، دست را با سخاوت و نفس را پاكیزه می گرداند روزی را افزون می كند و مرگ را به تاخیر می اندازد".
یكی دیگر از هدف های سفر در اسلام، زیارت عتبات عالیات است كه توشه اندوزی برای آخرت هر مسلمانی است كه در اسلام نیز بسیار به این امر تاكید شده است.
امام رضا(ع) درباره زیارت مقبره مقدس امامان معصوم(ع) می فرماید: "هر امامی بر گردن دوستان و پیروان خود عهد و پیمانی دارد. این عهد و پیمان هرگز بریده نمی شود. این عهد آن گاه به كمال خود می رسد كه آرامگاه امام خود را زیارت كند پس هر كس كه امام خود را با رغبت زیارت كند و آنچه را كه آنان به آن فراخوانده اند تصدیق كند آنان او را در قیامت در پیشگاه خداوند شفاعت خواهند كرد".
براین اساس، زیارت از موثرترین سفرهای عبادی در اسلام است و هر مسلمانی توفیق زیارت امامان(ع) را آرزو می كند تا خود را از سرچشمه جوشان معنویت آن بزرگواران سیراب سازد.
بی گمان سفر به كشورها و سرزمین های گوناگون بویژه كشورهای با تمدن انسان را با رهاوردهای تمدن بشری آشنا می سازد و امتیاز تمدن های بشری را به مردم نشان می دهد و افق هایی ژرف و گسترده فراروی انسان می گشاید.
فراهنگ ** 1883 ** 1071

 برگرفته شده از سایت:http://irna.ir/NewsShow.aspx?NID=30309049

انتهای خبر / خبرگزاری جمهوری اسلامی (ایرنا) / کد خبر 30309049
 
پنج شنبه 4/1/1390 - 22:7
قرآن
اخلاق در قرآنو هرگاه دیگران به شما سلام محبت آمیزی کنند،پس نیکوتر یا لااقل در همان حد جواب سلام را بدهید؛همانا خداوند همه امور را (از کلی و جزیی)با دقت حسابرسی می فرماید.(نساء/86)ستایش درواقع نوعی اعلان دوستی و ابراز محبت است و شیوه ای برای نفی هرگونه برتری طلبی،هرکس از آن امتناع کند بخیل محسوب می شود.تدبر در خلقتپس این از لطف و رحمت و حکمت ذات ذوالجلال و الاکرام است که شب و روز را با هم لازم و ملزوم یکدیگر برای انسان خلق فرموده که در شب انسان استراحت کند و در روز به کسب و کار و اداره امور بپردازد؛ و بر شما انسان هاست که شکرگزار باشید.(قصص/73)فقط خداست که از روی رحمتش شب را برای شما قرار داد تا درآن استراحت کنید و روز را تا در آن رزق خدا را که فضل و عطیه اوست جست و جو نمایید و همه این تدابیر برای این است تا شکرگزار باشید در برابر رحمت بی منتهای او و نعمات بی حسابش،از مسیر اعتدال خارج نشوید و نعمت خدا را در جای صحیحش به کار برید.دعا در قرآن

راسخان در علم همچنین می گویند:آفریدگار-پروردگارا،دل های ما را پس ازآنکه به نعمت هدایت واصل فرمودی،دچار لغزش نفرما و از مخزن واسعه خود،بر ما(دانش الهی)ببخش که تو بخشنده(نعمت)هستی.

این دعای راسخان در علم نشانه ای است از رسوخ و ثبات آنان در علم،چرا که می دانند هرچه دارند از ناحیه اوست و هرلحظه این ترس را دارند که خدا دل هایشان را بعد از رسوخ علم منحرف سازد لذا به پروردگار خود،پناه می برند.فضیلت قرآن

و این قرآن مبارک کتابی حکمت آموز است که ما آن را نازل فرمودیم؛آیا آن را انکار می کنید؟(انبیاء/50)

فضیلت قرآن را دریاب،در خلقت موجودات بنگر و تاملی کن،آنگاه درمی یابی چگونه خلق و خویت به نورش مزین گشته و به یاد رستاخیز در حق همگان دست به سوی خالق زیبایی ها دعا خواهی کرد.خلقت موجوداتاز آن خداوند است آنچه در آسمان ها و زمین است؛همانا خداوند آن ستوده ذات مالک کل هستی است.(لقمان/26)خداوند خالق تمام موجودات و دهنده تمامی کمالات است موجودات محتاج اویند و او بی نیاز از هر موجود.آسمان و زمین ملک اوست چون غنی مطلق است بنابراین تنها او باید پرستیده شود چرا که تنها حمد و ستایش شایسته اوست.رستاخیز در قرآننامه اعمال هر انسانی را به گردنش آویخته ایم،و روز قیامت برای او کتابی را بیرون می آوریم که آن را در برابر چشمان خود گشوده می بیند.همه حقایق و آثار اعمال برانسان پوشیده است و در پرده ابهام قراردارد و خدا در روز قیامت همه حقایق و نتایج اعمالش را به او نشان می دهد. 

                  برگرفته شده از سایت: http://noorportal.net

 

                               تهیه کننده: محمدهادی باقری نیا
دوشنبه 23/12/1389 - 21:33
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته