• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 395
تعداد نظرات : 142
زمان آخرین مطلب : 1527روز قبل
اهل بیت
کاروان کربلا -کاروان حسینیحضرت علی اکبر:ای نام توشد ورد زبانم  علی اکبر          داغ توزده شعله بجانم علی اکبر      بر جانب میدان روی ای نور دودیده           رفته زکفم تاب وتوانم علی اکبر           ترسم که تنت پاره شود ازدم شمشیر         از تیغ ستم سرو روانم علی اکبر             چون شمع بسوزد جگرم آب شود آب          تا زنده دراین دار جهانم علی اکبر       یک دشت پر از لشکر خونخوار وتو تنها           کی بود چنین صحنه گمانم علی اکبر          خواهم که زبانم بگذارم بدهانت          افسوس که خشکیده زبانم علی اکبر         صبری که زنم شانه بزلفان نکویت           با آه دل واشک روانم علی اکبر           صیاد ستمگر بکمین از پی قتلت            بر گرد ببین قد کمانم علی اکبر           از داغ تو خواهم که کنم ناله وافغان          ترسم ندهد گریه امانم علی اکبر            آورده ام از بهر تو قرآن که بگیرم           بالای سرت تازه جوانم علی اکبر          ویرانه کنم بعد تو کاشانه ی دشمن            با ناله وبا سوز فغانم علی اکبر         گرکشته شوی از المت (کرببلایی)      با نوحه زند شعله بجانم علی اکبر       ترسم که تنت بیکفن افتد به بیابان        کن صبر کفن بر تو رسانم علی اکبر

نقل از شکوفه های غم -جلد دوم - صص ۱۴۰-۱۴۱- نادعلی کربلایی-انتشارات خزر

شنبه 4/9/1391 - 9:5
اهل بیت
علی اصغر(ع)-جانباز انقلاب عزیز خدامنم                  طفل صغیر خامس آل عبا منم

آنکس که بهر یاری فرزند فاطمه

حنجر کند نشانه ی تیر بلا منم

لب تشنه ام ولی بخقیفت چو بنگری

سر چشمه ی شریعه ی آب بقا منم

با آنکه بوی شیر رسد از دهان من

برهم زن رژیم ستم از خدا منم

آن کودکی که درس به جنگ آوران دهد

چون پیر سالخورده ی دانشسرا منم

بر یاری امام مبین جان دهم ولی

احیا کننده ی روش انبیا منم

باب الحوائجی که کند رفع مشکلات

در هردو کون از طرف کبریا منم

خون خدا حسین بود ومن زخون او

امضاء کننده ی سند کربلا منم

برروی دست سروردین کشته می شوم

چون پیش مرگ زاده ی خیرالنسا منم

لب خند می زنم به رخ مرگ این زمان

اعلام می کنم بشهادت رضا منم

در روز حشر (خادمه) را یاور ومعین

در دادگاه عدل بوقت جزا منم

نقل از: جلددوم شکوفه های انقلاب -نادعلی کربلایی-موسسه مطبوعاتی خزر-تهران

پنج شنبه 2/9/1391 - 0:5
شعر و قطعات ادبی
عاشورای محرم 61 هجری قمری -کربلاماه قیام سرور آزادگان بود                   ماه جهاد رهبر خون جامگان بود

ماه قیام ،ماه حسین ، ماه انقلاب

ماه خروج پیشرومومنان بود

ماه شکست دشمن قرآن وفتح حق

ماه ظهور عدل به اهل جهان بود

مردی قیام کرده به صحرای کربلا

کز خاندان خاتم پیغمبران بود

مردی قیام کرده که باانقلاب خون

بر هم زن رِِژیم ستم گستران بود

مردی قیام کرده که تا روز رستحیز

نام گرامیش همه جا جاودان بود

فرزند با کفایت نستوه بوتراب

کز خون او زمین بلا گلستان بود

با خون نوشته است بتاریخ روزگار

هرکس که بار ظلم کشد ناتوانبود

بهر قیام نسل جوان برعلیه ظلم

اول شهیدش اکبر زیبا جوان بود

تکمیل تاشود سند سرخ انقلاب

امضاءزخون اصغر شیرین زبان بود

سیراب تا شوند همهتشنگان عدل

در خون طپیده ساقی لب تشگان بود

هفتاد وچند یاور وانصار ولشکرش

هریکچو آیت است که در خون طپان بود

عباس وعون وجعفروعبدالهش چوگل

سیراب زاشک دمبدم باغبان بود

قرآن ورق ورق پی تحکیم امر حق

تا نهضت مقدس دین جاودان بود

با این قیام کاخ ستم واژگون نمود

تابر قرار مکتب خون جامگان بود

بر انتقال خون شهیدان بی کفن

گاه قیام (زین اب )قهرمان بود

هر ارض(کربلایی) وهر یوم عاشری

تا انقلاب مهدی صاحب زمان بود

نقل از شکوفه های غم -صص۱۳۵-۱۳۶-نادعلی کربلایی -موسسه مطبوعاتی خزر -تهران

پنج شنبه 25/8/1391 - 2:50
آلبوم تصاویر
تصویرروستای کوچ نهارجانبیرجند-تابستان 1366 شمسی
چهارشنبه 17/8/1391 - 1:42
اهل بیت
تبلیغ گسترده غدیر با فرهنگ

مكتوب اولین كتابها در موضوع غدیر

مراحل چهارگانه فرهنگ غدیر در تاریخ

كتابنامه‏هاى غدیر

            الف.كتابشناسى ضمنى

            ب.كتابشناسى مستقل

            ج.زمینه كتابشناسى

 آمار كتابهاى چاپى غدیر

اشاره

 

كتاب و قلم سابقه هزار و چهار صد ساله با غدیر دارند.از روزى كه پیامبر صلى الله علیه و آله در صحراى غدیر امیر المؤمنین علیه السلام را به عنوان جانشین خود به جهانیان معرفى كرد،كار حفظ و ثبت آن نیز آغاز شد و در هر زمانى حقایق آن به گونه‏اى انعكاس یافت.از قرن اول هجرى،همگام با روایت سینه به سینه غدیر،كتاب نیز نقش خود را در نقل آن براى نسلهاى بعد ایفا كرد و پرونده پر افتخار غدیر را باز نگه داشت،و از قرن دوم كتاب و كتابت به صورتى جدى در مورد آن به كار گرفته شد.

غدیر كه كتاب ولایت امیر المؤمنین علیه السلام و حد فاصل بین دوستان و دشمنان اهل بیت علیهم السلام است،با بكارگیرى قلم،از دست دشمنان مصون ماند و كسى نتوانست مانع این حقیقت بزرگ شود،به طورى كه مؤلفین بزرگى از غیر شیعه هم درباره غدیر كتابهایى نوشتند.

با این همه باید اذعان داشت جاى كتابهایى در حد عظمت غدیر همچنان خالى است و مقام بلند غدیر اقتضاى بیش از این دارد.

غدیر در فرهنگ اسلام

از روز رحلت پیامبر صلى الله علیه و آله تا پایان قرن اول هجرى ثبت و تدوین احادیث و تاریخ اسلام از طرف غاصبین خلافت ممنوع اعلام شده و مجازاتهاى سختى براى اقدام كنندگان به چنین مهمى در نظر گرفته شده بود.علت اصلى این نقشه جلوگیرى از ثبت مطالبى چون واقعه غدیر بود كه با اساس حكومت غاصبین منافات داشت.

اكنون باید دید غدیر چگونه از این گذرگاه تاریك گذشته و خود را به نسلهاى آینده مسلمین رسانده است.آنانكه كه با گذشت هفتاد روز غدیر را به فراموشى سپردند و صاحب غدیر یعنى امیر المؤمنین علیه السلام را خانه‏نشین كردند چگونه باور مى‏كنند كه امروز نام غدیر در سراسر جهان شناخته شده و اینك جشن چهاردهمین قرن خود را پشت سر گذاشته باشد؟

با چنان دشمنان پر قدرتى كه غدیر دارد و با چنان جاهلان فراموشكارى كه نخواستند آن را بیاد بیاورند و از گواهى دادن به یك كلمه درباره آن ابا كردند،ولى اینك میلیاردها كلمه در وصفش به رشته تحریر در آمده و نور آن در جهان معرف بزرگ مذهب اهل بیت علیهم السلام است.

با آنكه هر یك از صد و بیست هزار مخاطب پیامبر صلى الله علیه و آله كه در غدیر خم حضور داشتند باید در راه ثبت و ضبط آن واقعه بزرگ اقدامى مى‏كردند و نكردند،و با آنكه پیامبر صلى الله علیه و آله سفارش اكید كرده بود كه پیام غدیر را به نسلهاى آینده برسانید و اختناق حكومتها مانع از آن شد،ولى باز فرهنگ غنى اسلام پر از نام غدیر است و در كتب تاریخ و حدیث اسلامى در هر كجا و هر زمان كه تألیف شده باشد نور غدیر قابل كتمان نبوده است.

همه اینها نظر عنایت الهى است و او حافظ غدیر است كه خود آن را نازل كرده است.اگر دین با غدیر تكمیل شده و نعمت پروردگار با ولایت به درجه كمال خود رسیده،نگهدارنده‏اش نیكو نگاه خواهد داشت،و دشمن عاجزتر از آن است كه در مقابل ذات الهى آهنگ مخالف برافرازد .

رسوخ غدیر در جهات مختلف دین در حدى است كه در موضوعات متعددى مورد بحث قرار گرفته است .در كتب حدیثى بعنوان سند و متن آن،در كتب تاریخى بعنوان مهمترین واقعه اسلام،در كتب كلامى بعنوان مؤثرترین بحث اعتقادى كه همان ولایت و خلافت است،در كتب تفسیر بعنوان تفسیر آیاتى كه به خلافت برمى‏گردد،در كتب لغت بعنوان معناى كلمه«مولى»و در كتب ادب و شعر بعنوان قطعه زیباى تاریخ اسلام كه در قالب نظم و نثر ارائه شده است.

تبلیغ گسترده غدیر با فرهنگ مكتوب

کتاب

در یك نگاه به فرهنگ مكتوب غدیر،جلوه‏هاى آن را به صورتهاى مختلفى مى‏بینیم.كتابهاى بزرگ و كوچك،جزوه‏ها،بروشورها،مقالات مجلات و روزنامه‏ها،برنامه‏هاى علمى كامپیوترى،خطاطى‏هاى زیبا در كاشى‏ها و تابلوها و بصورت كارتها و پوسترها.

این روند هر ساله اوج بیشترى از خود نشان مى‏دهد،و در ظل عنایت حضرت بقیة الله الاعظم عجل الله فرجه آثار عمیق خود را در ابلاغ پیام غدیر به اثبات رسانده است.

اولین كتابها در موضوع غدیر

سه كتاب را باید به عنوان اولین كتابهایى نام برد كه ماجراى غدیر را ثبت كرده‏اند:

1.«كتاب على علیه السلام»،كه نوشته امیر المؤمنین علیه السلام از املاى پیامبر صلى الله علیه و آله است،و این كتاب از ودایع امامت است كه جز معصومین علیهم السلام كسى به آن راه ندارد.

شخصى به نام«معروف»خدمت امام باقر علیه السلام رسید و داستان غدیر را به نقل از ابى الطفیل براى حضرت نقل كرد.حضرت آن را تأیید كرد و فرمود:«این مطلب را در كتاب على علیه السلام دیده‏ایم و نزد ما صحیح است». (1)

2.اولین كتاب از تألیفات بشرى كه مسئله غدیر را در خود ثبت كرده«كتاب سلیم بن قیس الهلالى»است .این كتاب كه در سالهاى اولیه بعد از رحلت پیامبر صلى الله علیه و آله تألیف شده و مؤلف آن در سال 76 هجرى در گذشته،دور از چشم غاصبین خلافت در موارد مختلف كتاب خود مسئله غدیر را آورده و حتى در یك حدیث مستقل ماجراى غدیر را به طور كامل منعكس نموده است.این یادگار هزار و چهار صد ساله هم اكنون موجود است و متن عربى و ترجمه فارسى و اردو و انگلیسى آن بارها چاپ شده است. (2)

3.اولین كتاب مستقلى كه در موضوع غدیر تألیف شده،«خطبة النبى صلى الله علیه و آله یوم الغدیر»،از عالم بزرگ ادبیات عرب خلیل بن احمد فراهیدى متوفاى سال 175 است كه خطبه مفصل پیامبر صلى الله علیه و آله در غدیر را آورده است.اگر چه این كتاب امروزه مفقود است،ولى نام و خصوصیات آن در تاریخ ثبت شده است. (3)

مراحل چهارگانه فرهنگ غدیر در تاریخ

مسیر فرهنگى غدیرـكه چهارده قرن را پشت سرگذاشته استـبه طور كلى‏مى‏توان در چهار مرحله ترسیم نمود:

مرحله اول: روایت

در طول قرن اول هجرى كه تدوین معارف اسلام ممنوعیت رسمى داشت و اگر هم كتابى نوشته مى‏شد مخفیانه بود و یا اگر نوشته‏اى مجوز پیدا مى‏كرد فقط اراجیف غاصبین خلافت بود كه انتشار مى‏یافت،در چنان جوى بهترین كتاب براى غدیر سینه‏هاى امین و حافظه‏هاى قوى افراد بود كه به خوبى توانست این راه صد ساله را بپیماید و این ودیعه آل محمد علیهم السلام را در خود حفظ كند. بیش از صد و بیست نفر از صحابه و عده بسیارى از تابعین،واقعه غدیر را در محافل بیان مى‏كردند و آن را به نسلهاى بعد از خود انتقال مى‏دادند.به طورى كه زید بن ارقم و حذیفة بن یمان متن كامل خطبه غدیر را كه بیش از یك ساعت به طول انجامیده،حفظ كرده و براى مردم بازگو كرده‏اند.

از سوى دیگر صاحب غدیر امیر المؤمنین علیه السلام براى اتمام حجت و براى آنكه نسلهاى آینده راه خود را بیابند،در اجتماعات مختلف مردم و در مناسبتها و فرصتهاى گوناگون حتى در بحبوحه جنگ صفین مسئله غدیر را مطرح مى‏ساخت و درباره آن از شاهدان عینى اقرار مى‏گرفت .

فاطمه زهرا علیها السلام در عمر كمتر از سه ماهه خود پس از رحلت پیامبر صلى الله علیه و آله بارها جریان غدیر را براى مردم متذكر شد و تعجب خود را از چنین جو ظلمانى فرهنگى اعلام فرمود.

ائمه علیهم السلام نیز از هر فرصت مناسبى براى تبلیغ پیام غدیر استفاده كرده و آن را براى مردم بیان مى‏كردند،تا آنجا كه امام باقر علیه السلام متن كامل خطبه غدیر را براى مردم بازگو فرمود و امام رضا علیه السلام مناظراتى در این باره برقرار نمود.

از سوى دیگر اصحاب ائمه علیهم السلام حاملان پیام غدیر بودند،و در حضور امامان علیهم السلام اقدام به حفظ و نشر غدیر نمودند.

شعر شاعران نیز نقش مهمى در حفظ غدیر در طول زمانهاى ظلمانى داشته چه آنكه قالب شعر محفوظتر است و مردم علاقه خاصى به آن دارند.از ساعتى كه خطبه پیامبر صلى الله علیه و آله پایان یافت حسان بن ثابت اولین شعر را در حضور آنحضرت سرود و دلیل روشنى شد تا شاعران در طول چهارده قرن با هنر خود غدیر را حفظ كنند و براحتى به نسلهاى بعد برسانند.اینها شكلهاى مختلف فرهنگى بود كه غدیر را در قرن اول حفظ كرد و البته این طرق در قرنهاى بعد نیز ادامه یافت.تنها اثر مكتوبى كه در قرن اول درباره غدیر شناخته شده همان«كتاب سلیم»است كه ذكر شد.

مرحله دوم:از روایت به تألیف

از اوایل قرن دوم هجرى كه تدوین معارف دینى رسما آزاد اعلام شد،تبلیغ غدیر نیز شكلى تازه بخود گرفت و كم كم از شكل روایت به صورت تألیف در آمد.در اواسط قرن دوم اولین تألیف مستقل درباره غدیر را مى‏بینیم كه از فراهیدى است.در ادامه این راه كتابهاى مختلفى به صورت مستقل یا ضمنى در موضوع غدیر تدوین شد.

ابو المعالى جوینى از قرن پنجم مى‏گوید:در بغداد در دست صحافى كتابى دیدم كه بر جلد آن نوشته بود:«جلد بیست و هشتم از اسناد حدیث من كنت مولاه فعلى مولاه،و بعد از این جلد بیست و نهم خواهد بود»!!همچنین ابن كثیر دمشقى مى‏گوید:«كتابى در دو جلد ضخیم دیدم كه محمد بن جریر طبرى احادیث غدیر خم را در آن جمع‏آورى كرده بود»! (4)

آنچه در این مرحله مشهود است اینكه اكثر كتب،مربوط به اسناد و رجال خطبه است و هدف اول مؤلفین استحكام اصل مطلب بوده است.آنان كه جو خاص فرهنگى را به خوبى لمس مى‏كردند در مرحله اول دست به كار محكم‏كارى در اسناد و حفظ متون شدند تا نسلهاى آینده مدارك لازم براى تحقیق و موشكافى و بحث و بررسى داشته باشند.

این دوران در طول قرن دوم و سوم و چهارم و پنجم اوج خاص داشته و حق آن به خوبى ادا شده است.

مرحله سوم:تحقیق در سند و متن

از قرن چهارم تحقیق و بحث در متن و سند حدیث غدیر آغاز شده و قطعه اصلى خطبه غدیر كه جمله«من كنت مولاه فهذا على مولاه»است در مناظرات مطرح شده،و رجال اسناد و ناقلین حدیث غدیر نیز به دقت مورد بررسى قرار گرفته‏اند.كتب شیخ صدوق و سید مرتضى و شیخ مفید بهترین شاهد بر این مدعا هستند.

این تحقیقات در قرنهاى چهارم و پنجم و ششم اوج داشته و تا سال هزار همچنان پیش رفته،و آثار برجسته‏اى از این قرون در دست است.

مرحله چهارم:شكوفائى علمى غدیر

از اوائل قرن یازدهم هجرى تا امروز با ایجاد میدان باز علمى،محققین و اندیشمندان اسلام تألیفات بسیار مهمى درباره غدیر تألیف كرده و به خوبى از زحمات هزار ساله نتیجه‏گیرى نموده‏اند.در این دوران تمام جوانب غدیر مورد جمع و بررسى و تحقیق قرار گرفت.ارتباط غدیر با قرآن،بحثهاى مفصل در اسناد غدیر،بررسیهاى عمیق در متن حدیث غدیر،جمع‏آورى و تدوین اشعار مربوط به غدیر و جوانب دیگر آن مورد توجه خاص واقع شد و در هر مورد كتابهایى تدوین گردید.

تحقیقات بزرگانى همچون قاضى شوشترى،علامه مجلسى،شیخ حر عاملى،سید هاشم بحرانى،میر حامد حسین هندى،علامه امینى و بسیارى دیگر از علما،بهترین شاهد این مدعا است.

علامه مجلسى نیمى از یك جلد از«بحار الانوار»را به مسئله غدیر اختصاص داده است.سید هاشم بحرانى كتابى مستقل بنام«كشف المهم»تألیف نموده است.سید حامد حسین هندى در 10 جلد 400 صفحه‏اى از كتاب«عبقات الأنوار»به بحثهاى تحقیقى درباره غدیر پرداخته است.علامه امینى طى 11 جلد كتاب«الغدیر»جوانبى از آن و نیز كلیه شعراى غدیر و شعرهاى آنان را جمع‏آورى نموده و مطالب مهمى درباره آنها آورده است.كتابهایى از قبیل«التكمیل»از سید مرتضى حسین و«الغدیر فى الإسلام»از شیخ محمد رضا فرج الله نیز نمونه‏هاى دیگرى از این تحقیقات علمى هستند.

بدین امید كه در آینده‏هاى نزدیك شاهد كتابى به عظمت غدیر باشیم كه به عنوان یك مجموعه پر محتوى،همه مطالب مربوط به غدیر را در خود جمع كرده باشد و این آبروى ابدى اسلام را آن طور كه هست در معرض دید جهانیان قرار دهد.

كتابنامه ‏هاى غدیر

کتاب

معرفى كتابهایى كه طى چهارده قرن درباره غدیر تألیف شده به دو صورت دیده مى‏شود:

الف.كتابشناسى ضمنى

با توجه به اهمیت خاص غدیر در اسلام و ارتباط مستقیم آن با مسئله امامت و خلافت،از دیر زمان علماى بزرگ به اهمیت كتب مربوط به غدیر توجه داشته‏اند.در این راستا شیخ محمد بن على بن شهرآشوب از قرن ششم در كتاب مناقب آل ابى طالب:ج 3 ص 25،و سید بن طاووس از قرن هفتم در كتاب اقبال الاعمال:ص 453ـ454،اقدام به معرفى تعدادى از كتابهاى مربوط به غدیر نموده‏اند.

در سده اخیر كه مسئله كتابشناسى رسما مطرح شده اولین قدم را علامه حاج آقا بزرگ تهرانى برداشته و كتابهاى بسیارى در ارتباط با غدیر در كتاب«الذریعة»معرفى نموده است.بعد از ایشان هم كسانى كه تألیفات مهمى درباره غدیر داشته‏اند كتب مربوط به غدیر را معرفى كرده‏اند كه شرح آن چنین است:

1.الذریعة،آقا بزرگ تهرانى:ج 16 ص 28ـ25،و موارد دیگر.

2.الغدیر فی الكتاب و السنة و الأدب،عبد الحسین امینى:ج 1 ص 152ـ .157

3.الغدیر فى الإسلام،محمد رضا فرج الله:ص 5ـ .7

4.پیامى بزرگ از بزرگ پیامبران،حسین عماد زاده:ص .45

5.امام شناسى،سید محمد حسین حسینى تهرانى:ج 7 ص 156ـ .162

6.در صحنه غدیر،محمد مهدى ركنى:ص 40ـ .41

7.معجم ما كتب عن الرسول و اهل البیت علیهم السلام،عبد الجبار رفاعى:ج 6 ص 190ـ220 و موارد دیگر.

8.تجلى ولایت در خطبه غدیر،مهدى جعفرى،ص 78ـ .90

9.نگرشى بر غدیر خم،عبد الصالح انتصارى،ص 85ـ .86

10.الغدیر(مجله اردو)،مقاله 4:«غدیر شماریات كراجالى مین»،سید مسعود عابدى.

11.الثقلین(مجله اردو)،شماره 2(آوریلـژوئن 1998).

ب.كتابشناسى مستقل

1.الغدیر فى التراث الإسلامى،علامه سید عبد العزیز طباطبائى.

اولین قدم به عنوان كتابشناسى مستقل غدیر را علامه فقید سید عبد العزیز طباطبائى در كتاب«الغدیر فى التراث الإسلامى»برداشته،و به حق كارى عظیم در احیاى فرهنگ غدیر به انجام رسانده است.

این كتاب كه نامش به معناى«غدیر در میراث فرهنگى اسلام»است،ابتدا با معرفى 125 كتاب مستقل درباره غدیر در شماره 21 مجله«تراثنا»بمناسبت چهاردهمین قرن غدیر در سال 1410 ق در قم بچاپ رسید.سپس توسط مؤلف تكمیل شد و بصورت كتابى مستقل با معرفى 164 كتاب مستقل در سال 1413 ق در بیروت چاپ شد.در سال 1415 ق پس از تكمیل دوم مؤلف با معرفى 184 عنوان كتاب مستقل در قم بچاپ رسید.

در این كتاب تألیفات مستقل درباره غدیر از قرن دوم تا پانزدهم هجرى معرفى شده و بیشتر از دیدگاه رجالى مورد تحقیق قرار گرفته و به شرح حال مفصل مؤلفین آنها پرداخته شده است .

2.غدیر در مآخذ اسلامى،ترجمه و تلخیص:مهدى جعفرى.این كتاب ترجمه ملخص و فارسى كتاب«الغدیر فى التراث الإسلامى»است.

3.كتابنامه غدیر خم»،نادر مطلبى،سید محسن دین پرور،كه توسط بنیاد نهج البلاغة در غدیر سال 1415 ق منتشر شده است.

4.كتابنامه غدیر(حجة الوداع)،پژوهشكده باقر العلوم علیه السلام قم،كه به صورت كامپیوترى است.

5.غدیر در آئینه كتاب،فاضل دانشمند محمد انصارى.

در زمینه كتابشناسى غدیر آخرین و كاملترین كتاب است و بالاترین رقم از كتب مستقل غدیر را ارائه داده است.

این كتاب ابتدا در سال 1416 ق با معرفى 267 عنوان مستقل درباره غدیر در قم بچاپ رسید .مقدمه مفصلى در آغاز آن تنظیم شده كه با ترسیم تاریخچه كاملى از«كتاب و غدیر»آمارهاى علمى مفیدى در آن ارائه شده است.ترجمه ملخصى از مقدمه كتاب به زبانهاى عربى و اردو و انگلیسى در آغاز و انجام آن آمده است.

بار دوم پس از تكمیل آن با معرفى 414 عنوان مستقل در سال 1420 ق در قم در دست انتشار است كه آمارهاى جدیدى به آن افزوده شده است.

كتابهاى معرفى شده در این كتابنامه در چهار مرحله شناسایى شده‏اند:

1.تعریف كلى كتاب و بیان روش كار مؤلف،تفصیل مطالب و موضوعات و نكات خاص مربوط به كتاب .

2.تعریف كیفیت محتواى كتاب:شامل بودن كتاب بر همه مطالب مربوط به غدیر یا جنبه خاصى از آن،جهت تاریخى یا حدیثى یا ادبى در كتاب،نقل مطالب یا تحقیقى و تحلیلى بودن كتاب،تقسیم‏بندى كتاب،كیفیت قلم مؤلف،نكات خاص در هر كتاب از قبیل توضیح مدارك آن.

3.خصوصیات فنى كتاب:نام كتاب،زبان،چاپى یا خطى،مؤلف و تاریخ وفات او،مترجم یا محقق،ناشر،محل چاپ،نوبت چاپ،سال چاپ،قطع كتاب،تعداد صفحات،مدرك معرفى كتاب.

4.نمونه عكسى از جلد كتابهاى موجود،بعنوان شاهدى زنده از آن.

ج.زمینه كتابشناسى غدیر

كتابشناسى غدیر از سه جهت زمینه باز دارد:

1.كتابهاى خطى بسیارى در كتابخانه‏هاى عمومى و خصوصى درباره غدیر وجود دارد كه از یكسو اطلاع بر بسیارى از آنها در طول زمان صورت مى‏گیرد و از زوایاى كتابخانه‏ها بیرون مى‏آید،و از سوى دیگر فهرست‏هاى موجود كتابخانه‏هاى خطى جهان نیز تاكنون به طور كامل و جامعى در این باره مورد مطالعه قرار نگرفته است.بنابر این احتمال اضافه شدن كتابهاى خطى زیادى به آمارهاى موجود بسیار است.

2.با توجه جهانى به مكتب اهل بیت علیهم السلام و عنایت خاص ائمه علیهم السلام،در سده اخیر گرایش خاصى به تألیف كتب مربوط به آل محمد علیهم السلام مشهود است و شاهد كتابهاى پر محتوا و تحقیقى چه از نظر تاریخى و حدیثى و چه از نظر ادبى و شعرى هستیم كه غدیر نیز یكى از همین زمینه‏ها است.

3.با توجه به گسترش روزافزون ذخایر كامپیوترى و ارتباطات سریع مراكز كامپیوترى با یكدیگر،به خصوص شبكه جهانى اینترنت،از یك سو شاهد كتابهایى هستیم كه فقط به صورت نرم افزار منتشر شده‏اند،و از سوى دیگر دسترسى به كتابخانه‏هاى بزرگ جهان و نیز مراكز علمى و مؤسسات انتشاراتى به سهولت انجام مى‏پذیرد و در نتیجه اطلاع از كتابهاى زیادى كه در آرشیوهاى خود نگهدارى مى‏كنند و یا حتى در دست انتشار دارند بسیار آسان خواهد بود.

با در نظر گرفتن این زمینه‏ها پیداست كه هر كتابنامه‏اى تهیه شود،با گذشت مدتى كم احتیاج به ملحقات و استدراك دارد تا كتابهاى جدید به آن اضافه شود.

آمارى در رابطه با كتابشناسى غدیر

با در دست داشتن اطلاعات وسیع از كتب تألیف شده درباره غدیر آمارهاى‏سودمند و متعددى بدست مى‏آید.این آمارها در محاسبات مذهبى نسبت به مكانها و زمانها و ملتها بسیار مؤثر بوده و بیانگر عظمت كارهاى انجام شده در موضوع است.

بعضى از كتابهاى مربوط به غدیر بصورت چند جلدى هستند كه از جمله آنها«عبقات الانوار»و ترجمه آن«نفحات الازهار»و نیز«الغدیر»را مى‏توان نام برد.

بعضى از كتابهاى مربوط به غدیر به عنوان یك جلد از مجموعه‏اى بزرگ‏اند،كه نمونه آن جلد 15/3 از مجموعه مفصل كتاب«عوالم العلوم»است.

تعدادى از كتب مفقود شده و تعدادى بصورت خطى موجود است كه تعدادى از نسخه‏هاى خطى تحقیق و چاپ شده و تعدادى هم تألیفات جدید چاپى هستند.

در اینجا فقط چهار جهت به عنوان نمونه آمار اشاره مى‏شود:كتب چاپى و خطى و محل چاپ مطبوعات یا نگهدارى كتب خطى،مؤلفین،زبانهاى مختلف،موضوعات و گرایشهاى تحقیقى.

آمار كتابهاى چاپى

كتابهاى چاپى مربوط به غدیر كه در كشورهاى مختلف طبع شده 290 كتاب است و تفصیل آن به ترتیب كثرت تعداد كتابها چنین است:

ایران:180 كتاب،شهرهاى:تهران:57 كتاب،قم:78 كتاب،اصفهان:5 كتاب،تبریز:6 كتاب،كرمانشاه :1 كتاب،مشهد:17 كتاب،كاشان:2 كتاب،یزد:1 كتاب،شیراز:1 كتاب،و 12 كتاب كه شهر آنها مشخص نیست.

هند:32 كتاب،شهرهاى:دهلى:7 كتاب،لكنهو:12 كتاب،كلكته:2 كتاب،بنارس:1 كتاب،علیگره:1 كتاب،محمود آباد:1 كتاب،بمبئى:4 كتاب،بیهار:1 كتاب،و 3 كتاب كه شهر آنها مشخص نیست.

پاكستان: 27 كتاب،شهرهاى: لاهور: 15 كتاب،كراچى: 8 كتاب،پیشاور: 1 كتاب،سیالكوت: 2 كتاب،راولپندى : 1 كتاب.

عراق: 17 كتاب،شهرهاى: نجف: 13 كتاب،كربلا: 2 كتاب،عماره: 1 كتاب،بغداد: 1 كتاب.

لبنان: 24 كتاب: شهرهاى: بیروت: 22 كتاب،صیدا: 2 كتاب.

بحرین: 1 كتاب.

بنگلادش: 1 كتاب.

تانزانیا: 1 كتاب: شهر دودوما.

انگلستان: 2 كتاب: شهر لندن.

مصر: 1 كتاب: شهر قاهره.

نروژ: 1 كتاب،كه نام شهر آن مشخص نیست.

همچنین در 68 كتاب چاپى،كشور محل نشر و یا چاپ آنها مشخص نیست.

آمار كتابهاى خطى

در این مجموعه كتابهایى كه چاپ نشده باشند خطى تلقى شده‏اند اگر چه مربوط به قرن‏هاى گذشته نباشد و به عنوان دست‏نویس نزد مؤلف باشد.كتابهاى خطى این مجموعه 126 كتاب است كه به جز دست نویس مؤلفان كه 24 كتاب است و 68 كتاب كه محل نگهدارى آنها مشخص نیست،بقیه بدین شرح در مراكز زیر نگهدارى مى‏شود:

ایران

كتابخانه دانشگاه تهران،5 كتاب.

كتابخانه گوهرشاد(مشهد)،1 كتاب.

كتابخانه شاهچراغ علیه السلام(شیراز)،3 كتاب.

كتابخانه آستان قدس رضوى،3 كتاب.

كتابخانه مجلس شورى(تهران)،2 كتاب.

كتابخانه مجلس سابق(تهران)،1 كتاب.

كتابخانه آیة الله مرعشى(قم)،4 كتاب.

كتابخانه وزیرى(یزد)،1 كتاب.

كتابخانه سید محمد على روضاتى(اصفهان)،3 كتاب.

كتابخانه مدرسه سپهسالار(تهران)،1 كتاب.

كتابخانه دانشكده الهیات تهران،1 كتاب.

كتابخانه نوربخش(تهران)،1 كتاب.

سوریه

كتابخانه ظاهریه(دمشق)،1 كتاب.

یمن

كتابخانه جامع كبیر صنعاء(یمن)،1 كتاب.

هند

كتابخانه فیضى(بمبئى)،1 كتاب.

كتابخانه خدابخش(پتنه)،1 كتاب.

كتابخانه شیخ عبد القیوم(بمبئى)،1 كتاب.

پاكستان

كتابخانه جمعیت اسماعیلیه(كراچى)،1 كتاب.

آلمان

كتابخانه برلین،2 كتاب.

آمار مؤلفین

تألیفات مربوط به غدیر اكثرا به صورت فردى انجام شده،و گاهى به صورت گروهى و یا با نام هیئت تحریریه به چشم مى‏خورد.

در میان این خدمتگزاران غدیر كه به نام امیر المؤمنین علیه السلام و اظهار محبت به ساحت اقدسش قلم زده‏اند،علماى بزرگ و محدثین طراز اول دیده مى‏شوند.همچنین‏خطباى مشهورى دیده مى‏شوند كه مستقلا درباره غدیر تألیف داشته‏اند و یا متن خطابه‏هاى پر محتواى آنان درباره به صورت كتاب عرضه شده است.دامنه این محبت تا آنجا كشیده شده كه حتى جوانانى را مى‏بینیم كه با سن كم خود مشتاقانه و آگاهانه قلم به دست گرفته‏اند و شعاعى از نور علوى را به نمایش گذاشته‏اند.عده‏اى از مؤلفین را نیز زنان تشكیل مى‏دهند كه در راه ولایت تألیف داشته‏اند و نام غدیر را براى تألیف و تحقیق خود برگزیده‏اند.

اكثر مؤلفین كتب مربوط به غدیر از شیعه اثنا عشرى هستند و باید هم چنین باشد.دراین میان چند مؤلف از اسماعیلیه و چند نفر از عامه نیز دیده مى‏شوند.البته از سوى دیگر تعدادى از كتب مجهول المؤلف‏اند كه گاهى به علت در دست نبودن اصل كتاب یا منبع معرفى كننده بوده و گاهى در كتاب اثرى از نام مؤلف دیده نشده كه اكثرا در كتب خطى است.البته كتابهایى كه«هیئت تحریریه»مؤلف آن باشند مجهول المؤلف تلقى نمى‏شوند.تعدادى از كتابها نیز چند مؤلفى هستند كه هر كدام از آن مؤلفان جداگانه به حساب مى‏آیند.

مجموع مؤلفین بیش 419 نفر هستند كه ذیلا آمار مربوطه ذكر مى‏شود:

از نظر مذهب:

شیعه:348 نفر.

اسماعیلى:14 نفر.

عامه:10 نفر.

مؤلفانى كه مذهب آنان مشخص نیست:24 نفر.

كتابهایى كه مؤلفان آنها مشخص نیست(مجهول المؤلف):23 كتاب.

از نظر زبان و ملیت:

در مؤلفین غدیر عرب و فارس و هندى و پاكستانى و ترك و تركمن و كرد و اروپایى دیده مى‏شوند .

از نظر تعداد تألیف

بعضى از مؤلفین دو كتاب یا بیشتر درباره غدیر تألیف كرده‏اند مانند شیخ مفید و شیخ كراجكى و غیر ایشان.در بعضى موارد نیز دو یا چند مؤلف در تألیف یك كتاب مشاركت كرده‏اند.

مؤلفین مشهور چهارده قرن

از مؤلفین مشهور چهارده قرن مى‏توان نامهاى زیر را معرفى كرد:

خلیل بن احمد فراهیدى متوفاى 175،على بن حسن طاطرى متوفاى حدود 200،ابو جعفر بغدادى متوفاى حدود 300،محمد بن جریر طبرى متوفاى 310،شیخ كلینى متوفاى 328،ابو العباس ابن عقده كوفى متوفاى 333،حسن بن ابراهیم علوى نصیبى متوفاى حدود 350،على بن هلال مهلبى متوفاى 350،ابو بكر جعابى متوفاى 355،ابو طالب انبارى متوفاى 356،ابو جعفر محمد بن على بن دحیم شیبانى متوفاى حدود 400،ابو الحسن دار قطنى متوفاى 385،ابو المفضل شیبانى متوفاى 387،حاكم نیشابورى متوفاى 405،ابو عبد الله غضائرى متوفاى 411،شیخ مفید متوفاى 413،ابو الحسن على القنانى متوفاى 413،منصور لائى رازى قرن 5،سید مرتضى علم الهدى متوفاى 436،محسن خزاعى نیشابورى(قرن 5)،ابو الفتح كراجكى متوفاى 449،هبة الله بن موسى شیرازى متوفاى 470،حافظ سعید بن ناصر سجستانى متوفاى 477،حاكم حسكانى متوفاى(قرن 5)،ابو طالب فارسى (قرن 6)،شمس الدین ذهبى متوفاى 748،زین الدین كردى رازیانى متوفاى 725،مولى عبد الله قزوینى قرن 10،ابن طولون دمشقى متوفاى 953،سید على خان مدنى متوفاى 1088،سید هاشم بحرانى متوفاى 1107،ملا مسیحا فسوى متوفاى 1127،میر حامد حسین هندى متوفاى 1306،حاج شیخ عباس قمى متوفاى 1359،سید مرتضى حسین متوفاى 1400،شیخ عبد الحسین امینى.

آمار زبانهاى مختلف

تألیفات مستقل درباره غدیر تاكنون به 8 زبان دنیا به دست آمده است.

اكثریت كتابها به زبانهاى فارسى،عربى و اردو هستند و این دقیقا به علت گسترش مذهب تشیع در اهل این زبانها است.

اكثر كتابهایى كه به غیر این سه زبان هستند ترجمه از فارسى یا عربى و یا اردو است.مخاطبین خاص این كتابها یا مسلمانانى هستند كه به یكى از این زبان‏ها سخن مى‏گویند،و یا از ادیان و ملل غیر مسلمانند كه چنین كتابهایى به عنوان هدایت و راهنمایى آنان تألیف شده است .به همین جهت در این كتابها رعایت اختصار و پرداختن به مسائل كلى مشهود است.

طبق شمارش تعداد كتابها در هر زبانى چنین است:

فارسى:171 كتاب.

عربى:154 كتاب.

اردو:84 كتاب.

انگلیسى:5 كتاب.

تركى آذرى:1 كتاب.

تركى استانبولى:1 كتاب.

بنگالى:1 كتاب.

نروژى:1 كتاب.

آمار موضوعات و گرایشهاى تحقیقى

درباره غدیر موضوعات بسیارى باید مورد تحقیق و تألیف قرار گیرد و هنوز جاى آنها خالى است.موضوعاتى كه تاكنون در كتابهاى تألیف شده درباره غدیر مورد نظر مؤلفین قرار گرفته چنین است:

1.اعتقادى:از آنجا كه غدیر مظهر خلافت و امامت است در كتابهاى غدیر موضوع خلافت و امامت محور اصلى تألیفات است.

2.تفسیرى:تحقیق در مورد آیاتى كه در غدیر و یا در رابطه با غدیر نازل شده كه بیش از 50 آیه است و عمده آنها سه آیه است:«یا أیها الرسول...»،«الیوم أكلمت لكم دینكم...»،«سأل سائل بعذاب...».

3.تاریخى:تحقیق در جزئیات تاریخى واقعه غدیر و حجة الوداع كه در چند جنبه مى‏تواند باشد :

*ابتداى حركت پیامبر صلى الله علیه و آله براى سفر حجة الوداع و سپس مراسم حج.

*منتهى شدن حج به واقعه غدیر.

*خطبه و مراسم قبل و بعد از خطبه كه تا سه روز به طول انجامید.

*منافقین و سخنان آنان در غدیر و نقشه‏هاى آنان براى ضربه به غدیر.

*سابقه تاریخى غدیر و وقایع امم گذشته در روز غدیر.

4.جغرافیایى:موقعیت منطقه غدیر از نظر جغرافیایى و تاریخچه آن در طول تاریخ و موقعیت آن در زمان حاضر.

5.رجالى:جمع‏آورى اسناد و طرق حدیث غدیر از صحابه و تابعین و جمع‏آورى راویان و ناقلین حدیث غدیر از شیعه و عامه و غیر عامه،و بحث‏هاى سندى و رجالى درباره آنها.

6.دلالت حدیث غدیر:بحث در دلالت حدیث غدیر بر امامت و خلافت امیر المؤمنین علیه السلام،بخصوص معناى كلمه مولى.

7.متن شناسى:مقابله،ویرایش،ترجمه،شرح،تفسیر خطبه پیامبر صلى الله علیه و آله در غدیر و نیز كتب مربوط به غدیر،شاهد آوردن براى فرازهاى خطبه از آیات و روایات، بررسى مدارك و منابع و نسخه‏هاى خطبه،جمع‏آورى عبارات مختلف جمله«من كنت مولاه...»،

8.احتجاج به غدیر:احتجاجات معصومین علیهم السلام،صحابه و تابعین،اصحاب ائمه علیه السلام و علماى شیعه و دیگر افراد در طول تاریخ درباره غدیر.

9.رد شبهات و جواب مخالفان:پاسخ به سؤالات و اشكالاتى كه دشمنان تشیع و علماى عامه در مسئله غدیر و معناى آن و مفاد كلمه«مولى»و سایر موارد القاءنموده‏اند.

جا دارد مجموعه‏هایى تدوین شود كه در آنها جواب سؤالات مطرح شده و یا احتمالى جوانان در مورد غدیر داده شود.

10.شعر و ادبیات:شعرهاى بسیارى،چه از شاعران عرب یا فارسى یا اردو،و چه شعراى شیعه و یا مذاهب دیگر درباره غدیر سروده شده است.این اشعار كه به اصطلاح«غدیریه»نامیده مى‏شوند بسیار مورد توجه بوده و كتابهاى مستقلى براى جمع‏آورى این اشعار تألیف شده است.

جلوه دیگر ادبى انتخاب نام‏هاى زیبا و پرمحتوایى است كه به تنهایى یك دنیا معناى اعتقادى به همراه دارد و وقایع غدیر را تداعى مى‏كند و روح شنونده را به حقیقت غدیر نزدیك مى‏نماید .

11.عبادى:اهمیت روز غدیر،دعاهاى روز غدیر،زیارات روز غدیر.

12.كتابشناسى غدیر:جمع‏آورى كتب،فهرست موضوعى كتابهاى غدیر،فهرست مؤلفین،فهرست زبانها،آمارهاى مختلف در مورد كتب غدیر،معرفى یك یا چند كتاب ارزشمند درباره غدیر.

13.اقتباس از آثار بزرگان:برداشت از كتابهاى مرجع و تألیفات علماى گذشته.

14.كتاب كودك و نوجوان:تدوین مجموعه‏هاى تفریحى و سرگرم كننده و یا علمى و پرسش و پاسخ و یا داستان نویسى عامیانه و مجموعه‏هاى مسابقه‏اى و پرسشنامه و نظایر آن براى كودكان و نوجوانان.

15.ترجمه:برگردان كتابهاى ارزشمند به زبانهاى دیگر راهى سریع براى توسعه فرهنگى در تبلیغ غدیر است.بسیارند كتابهایى كه بخاطر آشنا نبودن طالبین به زبان تألیفى آن قدرشان ناشناخته مانده است.همچنین ترجمه كتابهاى غدیر به زبانهاى اروپایى و در رأس همه انگلیسى و نیز به زبانهاى آفریقایى و شرقى از كارهایى است كه در مراحل آغازین قرار دارد.

گاهى متون قدیمى به صورت بازنویسى به زبان‏هاى دیگر برگردانده مى‏شود.

پیداست كه اشتیاق فارسى زبانان و عرب زبانان و اردو زبانان به آثار یكدیگر با توجه به یگانگى مذهب از نشاط خاصى برخوردار است.ترجمه‏هایى كه غیر این سه زبان است اكثرا جنبه تبلیغى دارند،و یا براى كسانى است كه به آن زبان‏ها مأنوس هستند.

همچنین مجتمع‏هاى آموزشى نابینایان،كتابهایى درباره غدیر به خط«بریل»مخصوص نابینایان تهیه كرده‏اند كه در پایان این بخش معرفى خواهد شد.

16.خلاصه نویسى:این روش در واقع نوعى فهرست گویا براى كتابهاى مفصل غدیر است.خلاصه نمودن آثار بزرگان و كتابهاى مرجع و تألیفات قدیم كه به چند صورت دیده مى‏شود:تلخیص كتابهاى بزرگ،تلخیص احادیث و قطعه‏هاى تاریخى،داستان پردازى تلفیقى كه با برداشت از چند متن بدست مى‏آید،تدوین چهل حدیث‏ها،انتخاب یك قطعه از كتب مؤلفین و نشر جداگانه آن به خاطر اهمیت محتواى آن.

17.تنظیم سخنرانى‏ها:بیانات و سخنرانى‏هاى ارزشمندى كه به صورت مكتوب در آمده و منتشر مى‏گردد.

18.جمع‏آورى مقالات و قصائد:تنظیم چندین مقاله و نوشته و نشر آنها بعنوان مجموعه‏اى درباره غدیر چه به صورت كتاب و یا شماره‏اى از مجله.

19.یادنامه‏ها:كه به چند صورت دیده مى‏شوند:

1.آنچه همه ساله در عید غدیر به عنوان یادبود همان سال منتشر مى‏شود كه اكثرا مجموعه‏اى از حدیث و تاریخ و شعر است و گاهى به صورت شماره مخصوص یك مجله ارائه شده است.

2.كتابهایى كه در كنگره‏هاى مربوط به غدیر انتشار مى‏یابد و شامل مقالات ارائه شده در كنگره و نیز كتابهاى تدوین شده به مناسبت كنگره است.

3.سخنرانى‏هایى كه به مناسبت غدیر ایراد شده و بخاطر محتواى ارزشمند آن به صورت كتاب در آمده است.

نگاهى به ترجمه‏ هاى خطبه غدیر

«خطبه غدیر»بصورت ترجمه فارسى و اردو و تركى و انگلیسى،و نیز بصورت شعر عربى و فارسى و اردو و تركى،بطور مكرر برگردانده شده و بسیارى از آنها بچاپ رسیده است.ذیلا به مواردى از نثر و نظم خطبه اشاره مى‏نماییم:

ترجمه خطبه غدیر به زبان فارسى اولین بار در قرن ششم هجرى توسط عالم بزرگ شیخ محمد بن حسین رازى در كتاب«نزهة الكرام»انجام گرفته و عینا در كتاب مزبور بچاپ رسیده است.

کتاب

از ترجمه‏هاى فارسى خطبه به چهار عنوان چاپى اشاره مى‏شود:

1.خطبه پیامبر اكرم صلى الله علیه و آله در غدیر خم،تألیف مرحوم استاد حسین عمادزاده اصفهانى.این ترجمه گاهى با متن عربى و زیرنویس فارسى،و گاهى بصورت ترجمه فارسى جداگانه بچاپ رسیده است.همچنین بصورت كتابى مفصل تحت عنوان«پیامى بزرگ از بزرگ پیامبران»منتشر شده است.

2.غدیریه،تألیف ملا محمد جعفر بن محمد صالح قارى.

3.غدیر پیوند ناگسستنى رسالت و امامت،تألیف علامه شیخ حسن سعید تهرانى.

4.خطابه غدیر،تألیف محمد باقر انصارى،كه از روى متن مقابله شده بر نه كتاب در یازده بخش ترجمه شده،و در كتاب«اسرار غدیر»تفصیل مقابله آن ثبت شده است.

از ترجمه‏هاى اردوى خطبه به سه عنوان چاپى اشاره مى‏كنیم:

1.غدیر خم اور خطبه غدیر،تألیف علامه سید ابن الحسن نجفى،كه در كراچى چاپ شده است.

2.حدیث الغدیر،تألیف علامه سید سبط الحسن جایسى،كه در هند چاپ شده است.

3.حجة الغدیر فى شرح حدیث الغدیر،كه در دهلى چاپ شده است.

ترجمه تركى آذرى خطبه غدیر با عنوان«غدیر خطبه سى»از روى كتاب خطابه غدیر انجام شده است.

از ترجمه‏هاى انگلیسى خطبه غدیر به سه عنوان اشاره مى‏شود:

1.«~ ? What Happend in Qadir ~»،كه از روى كتاب خطابه غدیر انجام شده است.

2.«~ (PBUH) The Last Two Khutbas Of The Last Prophet ~»،سید فیض الحسن فیضى،كه در راولپندى پاكستان چاپ شده است.

3«~ . The Last Sermon Of Prophet Mohammad at Ghadire Khom ~»،حسین بهانجى،كه در تانزانیا چاپ شده است.

نظم عربى حدیث غدیر در كتاب شریف«الغدیر»طى یازده جلد بصورت جامعى تدوین گردیده است .همچنین كتاب«شعراء الغدیر»مؤسسه الغدیر بیروت در دو جلد تدوین و چاپ شده است. نظم فارسى خطابه غدیر توسط عده‏اى از شعراى فارسى زبان انجام گرفته و در كتابهاى سرود غدیر:2 جلد،شعراى غدیر از گذشته تا امروز:10 جلد،غدیر در شعر فارسى از كسائى مروزى تا شهریار تبریزى بصورت مبسوطى جمع‏آورى شده است.

ذیلا چهار عنوان چاپى ذكر مى‏شود:

1.خطبه الغدیر،اثر صغیر اصفهانى،با همكارى مرحوم عمادزاده.

2.خطبه غدیریه،اثر میرزا رفیع،كه در سال 1313 ق در هند چاپ شده است.

3.ترجمه(منظوم)خطبه غدیر خم،اثر میرزا عباس جبروتى قمى.

4.غدیرخم،مرتضى سرافراز،1348 ش.

این چند عنوان كتاب بعنوان نمونه ذكر شد.براى اطلاع بیشتر به دو كتاب«الغدیر فى التراث الاسلامى»و«غدیر در آئینه كتاب»رجوع شود.

نگاهى به كتابهاى لاتین در زمینه غدیر

با توجه به اهمیت مسئله غدیر در بعد اعتقادى شیعه،و برهان مستحكمى كه در برابر دشمنان و مخالفین شیعه است،جا دارد از جمله اولین كتابهایى كه به زبانهاى مختلف ترجمه و تألیف مى‏شود،تألیفاتى در رابطه با غدیر باشد.

به دلیل سابقه طولانى زبانهاى عربى،فارسى و اردو با مسئله غدیر،اكثر تألیفات مربوط به آن در این سه زبان هستند.در غیر این زبانها باید بگوییم كه تألیف و نشر،هنوز در آغاز راه است.

در زبان انگلیسى تاكنون شش كتاب منتشر شده است.از این تعداد،چهار مورد ترجمه خطبه غدیر است كه مقدمه‏اى درباره واقعه غدیر هم ضمیمه آنها است.یك مورد ترجمه جلد اول الغدیر علامه امینى است.یك مورد هم ترجمه مطالبى از چند مؤلف درباره غدیر است.

این كتابهاى انگلیسى از سال 1353 شمسىـیعنى 25 سال پیش تاكنونـدر سالهاى مختلفى،در انگلستان،تانزانیا،پاكستان و ایران منتشر شده است.

به زبان تركى دو كتاب درباره غدیر در قم منتشر شده كه یكى به زبان تركى استانبولى و دیگرى تركى آذرى است.كتاب اول برداشتى از كتاب الغدیر و كتاب دوم ترجمه خطبه به ضمیمه خلاصه‏اى از واقعه غدیر است.

یك كتاب هم به زبان نروژى بصورت بحث علمى درباره غدیر در نروژ منتشر شده است،و كتاب دیگرى به زبان بنگالى بصورت جزوه‏اى درباره غدیر كه در بنگلادش چاپ شده است.

ذیلا كتابهاى مزبور با كتابشناسى مختصر معرفى مى‏شوند:

انگلیسى

1.ترجمه الغدیر

عبد الحسین امینى.

مترجم:دكتر صفا خلوصى.

این كتاب ترجمه جلد اول«الغدیر»علامه امینى توسط دكتر خلوصى استاد دانشگاه لندن است .این ترجمه بیش از بیست سال پیش در لندن چاپ و منتشر شده است. (5)

2.دلست سرمن آو پرافت محمد صلى الله علیه و آله ات غدیر خم

حسین بهانجى.

دار المسلمین،دودوما،تانزانیا.

رقعى،60 ص.

این كتاب ترجمه خطبه غدیر به انگلیسى شامل دو بخش اصلى است:متن خطبه،راویان خطبه. عنوان انگلیسى كتاب به معناى«آخرین خطبه پیامبر محمد صلى الله علیه و آله در غدیر خم»چنین است:

3«~ at Ghadire Khum (Saw) The Last Sermon Of Prophet Muhammad ~»

سید فیض الحسن فیضى.

آرمى پریس،راولپندى،سال 1992 م.

85 ص.

این كتاب ترجمه خطبه غدیر همراه با متن عربى آن است. (6) عنوان انگلیسى كتاب به معناى«آخرین دو خطبه آخرین پیامبر صلى الله علیه و آله»چنین است :

«~ (PBUH) The Last Two Khutbas Of The Last Prophet ~»

4.غدیر

سید محمد باقر صدر،عبد العزیز ساشادینا،سید محمد رضوى،حسین كامیجى.

ترجمه:گروهى از محققین.

انتشارات انصاریان،قم،سال 1416 ق،1996 م.

رقعى،103 ص.

5.غدیر خم

حسین نجفى

گروه برادران مسلمان،تهران،سال 1353 ش.

جیبى،45 ص.

6.نام انگلیسى كتاب چنین است:«~ Khomـeـ Ghadeer ~»

محمد باقر انصارى

مترجم:بدر شاهین

این كتاب ترجمه كتاب«خطابه غدیر»است كه از روى عربى آن«معا فى الغدیر»ترجمه شده است .عنوان انگلیسى كتاب به معناى«در غدیر چه واقعه‏اى رخ داد»چنین است:

«~ What Happend in Ghadeer ~»

تركى آذرى

7.غدیر خطبه سى

محمد باقر انصارى

مترجم:عباد ممى‏زاده

نشر مولود كعبه،قم،سال 1420 ق،2000 م.

رقعى،112 ص.

ترجمه كتاب«خطابه غدیر»به زبان تركى آذرى و با خط كریل است.

تركى استانبولى

8.گدیرى هوم،اوزتلى الگدیر

على اصغر مروج خراسانى

مترجم:سید على حسینى بحرى آكیول

انتشارات بین المللى الهدى،تهران،مجمع جهانى اهل بیت علیهم السلام،قم،سال 1378 ش،1998 م.

رقعى،442 ص. این كتاب ترجمه كتاب«فى رحاب الغدیر»است.عنوان لاتین كتاب به معناى«غدیر خم در سایه الغدیر»چنین است:«~ Gadirـi Hum Ozetle elـ Gadir ~»

نروژى

9.غدیر

زیر نظر:سید شمشاد حسین رضوى اترولوى

چاپ نروژ،سال 1990 م.

در این كتاب مطالبى پیرامون غدیر از كتب عامه استخراج شده و مورد استدلال قرار گرفته است. (7)

بنگالى

10.غدیر دیباشر تتپارجا

على عكاس

بنگلادش،1416 ق.

رقعى،23 ص.

این كتاب در مورد اهمیت روز غدیر است و نام آن به زبان بنگالى به همین معنى است.مدارك این كتاب از كتب عامه است.

كتابهاى بریل در زمینه غدیر

كتابهاى محدود و انگشت شمارى از كتب مذهبى براى نابینایان به خط سوزنى«بریل»ترجمه شده،كه خوشبختانه دو كتاب از آنها درباره غدیر است و در«فهرستگان كتابهاى بریل ایران»معرفى شده است.این اقدام كه توسط مجتمع‏هاى توانبخشى نابینایان صورت گرفته،از دیدگاه دستور اكید پیامبر صلى الله علیه و آله در ابلاغ پیام غدیر در خور تقدیر است و صفحه جدیدى در تاریخ هزار و چهار صد ساله غدیر به شمار مى‏آید.

ذیلا به معرفى این كتابها مى‏پردازیم:

1.غدیر خم

حبیب الله رهبر اصفهانى

اصل كتاب:جیبى،84 ص

محل نگهدارى:مجتمع توانبخشى نابینایان 7 تیر،اصفهان

معرفى:فهرستگان كتابهاى بریل ایران:ص .160

2.داستان غدیر

جمعى از دبیران مشهد

اصل كتاب:جیبى،80 ص

محل نگهدارى:مجتمع خدمات بهزیستى نابینایان رودكى

معرفى:فهرستگان كتابهاى بریل ایران:ص .99

پى‏نوشتها:

1) بحار الانوار ج 37 ص 121 ح .15 عوالم العلوم، ج 51/3 ص 44

2) الغدیر، ج 1 ص 66، 159، 232 ج 2 ص .34 كتاب سلیم، مقدمه

3) الذریعة، ج 5 ص 101

4) بحار الانوار، ج 37 ص 235، احقاق الحق، ج 2 ص 486

5) داستان غدیر، ص 122

6) مجله الثقلین (آوریل ـ ژوئن 1988
جمعه 12/8/1391 - 0:28
اهل بیت
غدیر از نگاه چهارده خورشید
پدید آورنده : ص ناطقی ، صفحه 8
 

اساس مذهب تشیع بر دو حدیث پایه گذاری شده است: یکی حدیث ثقلین (1) ، که پیامبراکرم(ص) در کمتر از نود روز در چهار مکان آن را به مردم گوشزد کرد; دیگری حدیث غدیر. می توان گفت حدیث دوم مکمل حدیث اول است.

سفارش بیش از حد پیامبر(ص) در باره قرآن و عترت و نیز اصرار آن حضرت بر امامت و جانشینی امیرمومنان(ع) نشان دهنده این حقیقت است که حضرت نگران آشوبی بود که امت اسلامی بعد از وی با آن رو به رو می شود.

اهمیت دادن به غدیر، اهمیت دادن به رسالت پیامبرگرامی اسلام(ص) است. مادراین مقاله واقعه غدیر را از زبان عارفان واقعی غدیر یعنی پیامبر(ص) و امامان معصوم(علیهم السلام) مورد مطالعه قرارمی دهیم.

رسول خدا و غدیر

شیخ صدوق در کتاب «امالی » از امام باقر(ع) و آن حضرت از جدش چنین نقل می کند: روزی رسول گرامی اسلام(ص) به امیرمومنان(ع)فرمود: ای علی، خداوند آیه «یاایهاالرسول بلغ ما انزل الیک من ربک » (2) را در باره ولایت تو بر من نازل کرد. اگر آنچه به من امر شده تبلیغ نکنم، عملم باطل است و کسی که خدا را بدون ولایت تو ملاقات کند، کردارش باطل است. ای علی، من جز سخن خدانمی گویم. (3)

امام علی و غدیر

سلیم بن قیس هلالی به بیعت امیرمومنان(ع) باابوبکر اشاره کرده،می گوید: «ثم اقبل علیهم علی فقال: یا معشرالمسلمین والمهاجرین و الانصار انشد کم الله اسمعتم رسول الله یقول یوم غدیرخم کذا و کذا فلم یدع شیئا قال عنه رسول الله الا ذکرهم ایاه قالوا نعم » (4)

پس علی(ع) به مردم فرمود: ای مسلمانان ومهاجران و انصار، آیا نشنیدید که رسول خدا(ص) روز غدیرخم چنین و چنان فرمود. سپس تمام چیزهایی را که پیامبر(ص) در آن روزفرموده بود به مردم یاد آوری کرد. همگی گفتند: آری.

در این زمینه می توان به استدلالهای امیرمومنان علی(ع) اشاره کرد. از جمله استدلال آن حضرت برای ابوبکر که فرمود: بر اساس حدیث پیامبر(ص) در روز غدیر، آیا من مولای تو و هر مسلمانی هستم یا تو؟ ابوبکر گفت: شما. (5)

ابی الطفیل می گوید: در روزشورا در خانه بودم و شنیدم که علی(ع) گفت: آیا غیر از من کسی در میان شما هست که پیامبر(ص) به او گفته باشد: «من کنت مولاه فعلی مولاه اللهم وال من والاه و عاد من عاداه.» همگی گفتند:نه. (6)

حضرت زهرا(س) و غدیر
ابن عقده در کتاب معروفش «الولایه » از محمد بن اسید چنین روایت کرده است: از فاطمه زهرا پرسیدند: آیا پیامبر(ص) پیش ازرحلتش در باره امامت امیرمومنان چیزی فرمود؟

آن حضرت جواب داد: «و اعجباانسیتم یوم غدیرخم;» (7) شگفتا! آیا روز غدیرخم را فراموش کردید؟!

فاطمه بنت الرضا از فاطمه بنت الکاظم(ع) و او از فاطمه بنت الصادق(ع) چنین نقل کرد: ام کلثوم، دختر فاطمه زهرا(س) نقل کرد که پیامبر در روز غدیرفرمود: «من کنت مولاه فعلی مولاه » (8)

امام حسن مجتبی(ع) و غدیر

ازامام جعفر صادق(ع) چنین روایت شده است: امام حسن(ع) هنگامی که می خواست با معاویه آتش بس اعلام کند، به او فرمود: امت مسلمان از پیامبر(ص) شنیدند که در باره پدرم فرمود: «انه منی بمنزله هارون من موسی »; همچنین دیدند که پیامبر(ص) وی رادر غدیرخم به عنوان امام نصب فرمود. (9)

امام حسین(ع) و غدیر

سلیم بن قیس می نویسد: امام حسین(ع) قبل از مرگ معاویه خانه خدا را زیارت کرد. سپس بنی هاشم را جمع کرده فرمود: آیامی دانید پیامبر اکرم(ص) علی(ع) را در روز غدیر خم نصب کرد؟

همگی گفتند: آری. (10)

امام زین العابدین(ع) و غدیر

ابن اسحاق، تاریخ نویس معروف، می گوید: به علی بن حسین گفتم:«من کنت مولاه فعلی مولاه » یعنی چه؟ حضرت فرمود: «اخبرهم انه الامام بعده »; به آنها خبر داد که اوست امام بعد از خودش. (11)

امام محمد باقر(ع) و غدیر

ابان بن تغلب می گوید: از امام باقر(ع) در باره گفته پیامبر:«من کنت مولاه فعلی مولاه » پرسیدم: حضرت فرمود: ای اباسعید،پیامبر فرمود: امیرمومنان در میان مردم جانشین من خواهدبود. (12)

امام جعفرصادق(ع) و غدیر

زید شحام می گوید: نزد امام صادق بودم، مردی معتزلی از وی درباره سنت پرسید. حضرت در پاسخ فرمود: هر چیزی که فرزند آدم به آن نیاز دارد (حکم آن) در سنت خدا و پیامبر(ص) وجود دارد وچنانچه سنت نبود، خداوند هرگز بر بندگان احتجاج نمی کرد.

مرد پرسید: خداوند با چه چیزی بر ما احتجاج می کند؟

حضرت فرمود: «الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی ورضیت لکم الاسلام دینا»; بدین وسیله ولایت را تمام گردانید واگر سنت یا فریضه تمام نبود، خدا به آن احتجاج نمی کرد.(13)

امام موسی کاظم(ع) و غدیر

عبدالرحمن بن حجاج از حضرت موسی بن جعفر(ع) در باره نماز درمسجد غدیرخم (14) پرسید. حضرت در پاسخ فرمود: «صل فیه فان فیه فضلا و قد کان ابی یامربذلک » (15) ; نماز بخوان، بدرستی که درآن فضل فراوان وجود دارد و پدرم به آن امر می کرد

امام رضا(ع) و غدیر

محمد بن ابی نصر بزنطی می گوید: خدمت امام رضا(ع) بودم، درحالی که مجلس پر از جمعیت بود و با یکدیگر درباره غدیر گفتگومی کردند، برخی از مردم این واقعه را منکر شدند; امام فرمود:پدرم از پدرش روایت کرد که روز غدیر در میان اهل آسمان مشهورتر است تا میان اهل زمین. سپس فرمود: ای ابی نصر، «این ماکنت فاحضر یوم الغدیر»; هرکجا که هستی در این روز نزدامیرمومنان(ع) باش. بدرستی که در این روز خداوند گناه شصت سال از مردان و زنان مومن و مسلم را می آمرزد و دو برابر آنچه درماه رمضان از آتش دوزخ می رهاند; در این روز آزاد می کند... سپس فرمود: «والله لوعرف الناس فضل هذا الیوم بحقیقه لصافحتهم الملائکه کل یوم عشر مرات » (16) اگر مردم ارزش این روز رامی دانستند، بی تردید فرشتگان در هر روز ده بار با آنان مصافحه می کردند.

امام محمد جواد(ع) و غدیر

ابن ابی عمیر از ابو جعفرثانی(ع) در ذیل آیه «یا ایهاالذین آمنوا اوفوا بالعقود» (17) چنین روایت کرد: پیامبر گرامی(ص)در ده مکان به خلافت اشاره(ص)رده است; سپس آیه «یا ایهاالذین آمنوا اوفوا بالعقود» نازل شد. (18)

در توضیح این روایت بایدگفت: آیه یاد شده در اول سوره مائده است. این سوره، آخرین سوره ای است که بر قلب نبی اکرم(ص) نازل شد. در این سوره، «آیه اکمال » و «آیه تبلیغ، که ناظر به واقعه غدیر است، وجوددارد.

امام هادی(ع) و غدیر

شیخ مفید، در کتاب شریف ارشاد، زیارت امیرمومنان علی(ع) را ازامام حسن عسکری(ع) و آن امام از پدرش نقل می کند و می گوید: امام جواد(ع) در روز عید غدیر، حضرت علی(ع) را زیارت کرد و فرمود:«اشهد انک المخصوص بمدحه الله المخلص لطاعه الله ...»; شهادت می دهم که مدح خدا به تو اختصاص دارد و در طاعت او مخلصی.

سپس می فرماید: خداوند حکم فرمود: «یا ایهاالرسول بلغ ما انزل الیک من ربک و ان لم تفعل فمابلغت رسالته و الله یعصمک من الناس.»

آنگاه ادامه می دهد: پیامبر(ص) خطاب به مردم کرد و ازآنها پرسید: آیا آنچه برعهده داشتم، ابلاغ کردم؟

همگی گفتند:آری.

سپس فرمود: خدایا گواه باش! بعد از آن فرمود: «الست اولی بالمومنین من انفسهم؟ فقالوا بلی فاخذ بیدک و قال من کنت مولاه فهذا علی مولاه، اللهم وال من والاه و عاد من عاداه و انصر من نصره و اخذل من خذله;» آیا من به مومنان از خود آنهاسزاوارتر نیستم؟ گفتند: بله. پس از آن دست علی(ع) را گرفت وفرمود: هرکس من مولای اویم، این علی مولای اوست... (19)

امام حسن عسکری(ع) و غدیر

حسن بن ظریف به امام حسن عسکری(ع) نامه نوشت و پرسید: گفته پیامبر «من کنت مولاه فعلی مولاه » یعنی چه؟ حضرت در پاسخ فرمود: «اراد بذلک ان جعله علما یعرف به حزب الله عندالفرقه »; خداوند اراده فرمود که این جمله، نشان و پرچمی باشدتا حزب خدا هنگام اختلافها با آن شناخته شود.

اسحاق بن اسماعیل نیشابوری می گوید: حضرت حسن بن علی(ع) به ابراهیم چنین نوشت: خداوند متعال با منت و رحمت خویش واجبات را بر شما مقرر کرد. این کار به سبب نیاز او نبود، بلکه رحمت او بود که متوجه شما شد. هیچ معبودی جز او وجود ندارد; اوچنان کرد تا ناپاک را از پاک جدا سازد و اندرون شما رابیازماید تا به سوی رحمت او پیش بگیرد و منازل شما در بهشت معین شود.از اینرو، حج و عمره، اقامه نماز، پرداخت زکات، روزه و ولایت را بر شما واگذار کرد و دری را فرا راهتان قرار داد تا درهای دیگر واجبات را باز کنید; کلیدی را برای یافتن راه خود قرارداد. اگر محمد و جانشینان او از فرزندش نبود، شما مانندحیوانات سرگردان می ماندید و هیچ واجبی از واجبات را فرانمی گرفتید. مگر می توان از غیر در، وارد مکانی شد؟ وقتی خداوندبه سبب تعیین اولیا پس از پیامبر(ص)، نعمت خود را بر شما تمام کرد، فرمود: «الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی ورضیت لکم الاسلام دینا» (20) امروز دینتان را کامل و نعمت خودرا بر شما تمام کردم و راضی شدم که اسلام دین شما باشد.سپس برای اولیای خود برگردن شما حقوقی قرار داد و به شمافرمان داد حقوق آنها را ادا کنید تا زنان و اموال و خوراک وآشامیدنیها بر شما حلال باشد و به واسطه آن برکت و رشد و ثروت را به شما بشناساند و اطاعت کنندگان شما را به واسطه غیبت بشناساند... (21)

امام زمان(ع) و غدیر

در دعای ندبه که ظاهرا منسوب به آن حضرت است چنین می خوانیم:

«... فلما انقضت ایامه اقام ولیه علی بن ابی طالب صلواتک علیهما و آلهما هادیا اذکان هوالمنذر و لکل قوم هاد فقال والملاء امامه من کنت مولاه فعلی مولاه.. .»

پی نوشتها:

1- حدیث ثقلین در بیشتر منابع اهل سنت وارد شده است. ما به پاره ای از آنها اشاره می کنیم:

السنه شیبانی، ص 337 و629 ح 1551; صحیح ترمذی، ج 5، ص 663;سنن کبری بیهقی، ج 10، ص 114; المستدرک، حاکم نیشابوری، ج 3،ص 110; فضائل الصحابه، احمد بن حنبل، ج 1، ص 171 و ج 2، ص 588; سنن ابی داود، ج 2، ص 185; طبقات کبری، ابن سعد، ج 2، ص 194;صحیح مسلم، ج 4، ص 1873.

2- سوره مائده، آیه 71.

3- امالی شیخ صدوق، مجلس، 74، ص 400.

4- کتاب سلیم بن قیس هلالی، نشر موسسه بعثت، ص 41.

5- خصال شیخ صدوق، ص 505، باب اربعین، ج 30.

6- امالی شیخ صدوق، ج 1، ص 342.

7- اثبات الهداه، حرعاملی، ج 2، ص 112، ح 473; مناقب ابن شهرآشوب، ج 3، ص 2625.

8- اثبات الهداه، ج 2، ص 112; احقاق الحق، ج 16، ص 282.

9- امالی شیخ صدوق، ج 2، ص 171.

10- سلیم بن قیس، ص 168.

11- معانی الاخبار، ص 65; بحارالانوار، ج 37، ص 223.

12- معانی الاخبار، ص 66.

13- تفسیر برهان، ج 1، ص 446.

14- در باره اهمیت این مسجد به مجله میقات حج شماره 12مراجعه شود.

15- اصول کافی، ج 4، ص 566.

16- تهذیب الاحکام، شیخ طوسی، ج 6، ص 24، ح 52; مناقب ابن شهرآشوب، ج 3، ص 41.

17- سوره مائده، آیه 1.

18- تفسیرقمی، ج 1، ص 160.

19- بحارالانوار، ج 100، ص 363.

20- همان، ج 37، ص 223.

21-

دوشنبه 8/8/1391 - 0:28
اهل بیت
غدیر از نگاه چهارده خورشید
پدید آورنده : ص ناطقی ، صفحه 8
 

اساس مذهب تشیع بر دو حدیث پایه گذاری شده است: یکی حدیث ثقلین (1) ، که پیامبراکرم(ص) در کمتر از نود روز در چهار مکان آن را به مردم گوشزد کرد; دیگری حدیث غدیر. می توان گفت حدیث دوم مکمل حدیث اول است.


سفارش بیش از حد پیامبر(ص) در باره قرآن و عترت و نیز اصرار آن حضرت بر امامت و جانشینی امیرمومنان(ع) نشان دهنده این حقیقت است که حضرت نگران آشوبی بود که امت اسلامی بعد از وی با آن رو به رو می شود.


اهمیت دادن به غدیر، اهمیت دادن به رسالت پیامبرگرامی اسلام(ص) است. مادراین مقاله واقعه غدیر را از زبان عارفان واقعی غدیر یعنی پیامبر(ص) و امامان معصوم(علیهم السلام) مورد مطالعه قرارمی دهیم.


رسول خدا و غدیر


شیخ صدوق در کتاب «امالی » از امام باقر(ع) و آن حضرت از جدش چنین نقل می کند: روزی رسول گرامی اسلام(ص) به امیرمومنان(ع)فرمود: ای علی، خداوند آیه «یاایهاالرسول بلغ ما انزل الیک من ربک » (2) را در باره ولایت تو بر من نازل کرد. اگر آنچه به من امر شده تبلیغ نکنم، عملم باطل است و کسی که خدا را بدون ولایت تو ملاقات کند، کردارش باطل است. ای علی، من جز سخن خدانمی گویم. (3)


امام علی و غدیر


سلیم بن قیس هلالی به بیعت امیرمومنان(ع) باابوبکر اشاره کرده،می گوید: «ثم اقبل علیهم علی فقال: یا معشرالمسلمین والمهاجرین و الانصار انشد کم الله اسمعتم رسول الله یقول یوم غدیرخم کذا و کذا فلم یدع شیئا قال عنه رسول الله الا ذکرهم ایاه قالوا نعم » (4)


پس علی(ع) به مردم فرمود: ای مسلمانان ومهاجران و انصار، آیا نشنیدید که رسول خدا(ص) روز غدیرخم چنین و چنان فرمود. سپس تمام چیزهایی را که پیامبر(ص) در آن روزفرموده بود به مردم یاد آوری کرد. همگی گفتند: آری.


در این زمینه می توان به استدلالهای امیرمومنان علی(ع) اشاره کرد. از جمله استدلال آن حضرت برای ابوبکر که فرمود: بر اساس حدیث پیامبر(ص) در روز غدیر، آیا من مولای تو و هر مسلمانی هستم یا تو؟ ابوبکر گفت: شما. (5)


ابی الطفیل می گوید: در روزشورا در خانه بودم و شنیدم که علی(ع) گفت: آیا غیر از من کسی در میان شما هست که پیامبر(ص) به او گفته باشد: «من کنت مولاه فعلی مولاه اللهم وال من والاه و عاد من عاداه.» همگی گفتند:نه. (6)


حضرت زهرا(س) و غدیر

ابن عقده در کتاب معروفش «الولایه » از محمد بن اسید چنین روایت کرده است: از فاطمه زهرا پرسیدند: آیا پیامبر(ص) پیش ازرحلتش در باره امامت امیرمومنان چیزی فرمود؟

آن حضرت جواب داد: «و اعجباانسیتم یوم غدیرخم;» (7) شگفتا! آیا روز غدیرخم را فراموش کردید؟!


فاطمه بنت الرضا از فاطمه بنت الکاظم(ع) و او از فاطمه بنت الصادق(ع) چنین نقل کرد: ام کلثوم، دختر فاطمه زهرا(س) نقل کرد که پیامبر در روز غدیرفرمود: «من کنت مولاه فعلی مولاه » (8)


امام حسن مجتبی(ع) و غدیر


ازامام جعفر صادق(ع) چنین روایت شده است: امام حسن(ع) هنگامی که می خواست با معاویه آتش بس اعلام کند، به او فرمود: امت مسلمان از پیامبر(ص) شنیدند که در باره پدرم فرمود: «انه منی بمنزله هارون من موسی »; همچنین دیدند که پیامبر(ص) وی رادر غدیرخم به عنوان امام نصب فرمود. (9)


امام حسین(ع) و غدیر


سلیم بن قیس می نویسد: امام حسین(ع) قبل از مرگ معاویه خانه خدا را زیارت کرد. سپس بنی هاشم را جمع کرده فرمود: آیامی دانید پیامبر اکرم(ص) علی(ع) را در روز غدیر خم نصب کرد؟


همگی گفتند: آری. (10)


امام زین العابدین(ع) و غدیر


ابن اسحاق، تاریخ نویس معروف، می گوید: به علی بن حسین گفتم:«من کنت مولاه فعلی مولاه » یعنی چه؟ حضرت فرمود: «اخبرهم انه الامام بعده »; به آنها خبر داد که اوست امام بعد از خودش. (11)


امام محمد باقر(ع) و غدیر


ابان بن تغلب می گوید: از امام باقر(ع) در باره گفته پیامبر:«من کنت مولاه فعلی مولاه » پرسیدم: حضرت فرمود: ای اباسعید،پیامبر فرمود: امیرمومنان در میان مردم جانشین من خواهدبود. (12)


امام جعفرصادق(ع) و غدیر


زید شحام می گوید: نزد امام صادق بودم، مردی معتزلی از وی درباره سنت پرسید. حضرت در پاسخ فرمود: هر چیزی که فرزند آدم به آن نیاز دارد (حکم آن) در سنت خدا و پیامبر(ص) وجود دارد وچنانچه سنت نبود، خداوند هرگز بر بندگان احتجاج نمی کرد.


مرد پرسید: خداوند با چه چیزی بر ما احتجاج می کند؟


حضرت فرمود: «الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی ورضیت لکم الاسلام دینا»; بدین وسیله ولایت را تمام گردانید واگر سنت یا فریضه تمام نبود، خدا به آن احتجاج نمی کرد.(13)


امام موسی کاظم(ع) و غدیر


عبدالرحمن بن حجاج از حضرت موسی بن جعفر(ع) در باره نماز درمسجد غدیرخم (14) پرسید. حضرت در پاسخ فرمود: «صل فیه فان فیه فضلا و قد کان ابی یامربذلک » (15) ; نماز بخوان، بدرستی که درآن فضل فراوان وجود دارد و پدرم به آن امر می کرد


امام رضا(ع) و غدیر


محمد بن ابی نصر بزنطی می گوید: خدمت امام رضا(ع) بودم، درحالی که مجلس پر از جمعیت بود و با یکدیگر درباره غدیر گفتگومی کردند، برخی از مردم این واقعه را منکر شدند; امام فرمود:پدرم از پدرش روایت کرد که روز غدیر در میان اهل آسمان مشهورتر است تا میان اهل زمین. سپس فرمود: ای ابی نصر، «این ماکنت فاحضر یوم الغدیر»; هرکجا که هستی در این روز نزدامیرمومنان(ع) باش. بدرستی که در این روز خداوند گناه شصت سال از مردان و زنان مومن و مسلم را می آمرزد و دو برابر آنچه درماه رمضان از آتش دوزخ می رهاند; در این روز آزاد می کند... سپس فرمود: «والله لوعرف الناس فضل هذا الیوم بحقیقه لصافحتهم الملائکه کل یوم عشر مرات » (16) اگر مردم ارزش این روز رامی دانستند، بی تردید فرشتگان در هر روز ده بار با آنان مصافحه می کردند.


امام محمد جواد(ع) و غدیر


ابن ابی عمیر از ابو جعفرثانی(ع) در ذیل آیه «یا ایهاالذین آمنوا اوفوا بالعقود» (17) چنین روایت کرد: پیامبر گرامی(ص)در ده مکان به خلافت اشاره(ص)رده است; سپس آیه «یا ایهاالذین آمنوا اوفوا بالعقود» نازل شد. (18)


در توضیح این روایت بایدگفت: آیه یاد شده در اول سوره مائده است. این سوره، آخرین سوره ای است که بر قلب نبی اکرم(ص) نازل شد. در این سوره، «آیه اکمال » و «آیه تبلیغ، که ناظر به واقعه غدیر است، وجوددارد.


امام هادی(ع) و غدیر


شیخ مفید، در کتاب شریف ارشاد، زیارت امیرمومنان علی(ع) را ازامام حسن عسکری(ع) و آن امام از پدرش نقل می کند و می گوید: امام جواد(ع) در روز عید غدیر، حضرت علی(ع) را زیارت کرد و فرمود:«اشهد انک المخصوص بمدحه الله المخلص لطاعه الله ...»; شهادت می دهم که مدح خدا به تو اختصاص دارد و در طاعت او مخلصی.


سپس می فرماید: خداوند حکم فرمود: «یا ایهاالرسول بلغ ما انزل الیک من ربک و ان لم تفعل فمابلغت رسالته و الله یعصمک من الناس.»


آنگاه ادامه می دهد: پیامبر(ص) خطاب به مردم کرد و ازآنها پرسید: آیا آنچه برعهده داشتم، ابلاغ کردم؟


همگی گفتند:آری.


سپس فرمود: خدایا گواه باش! بعد از آن فرمود: «الست اولی بالمومنین من انفسهم؟ فقالوا بلی فاخذ بیدک و قال من کنت مولاه فهذا علی مولاه، اللهم وال من والاه و عاد من عاداه و انصر من نصره و اخذل من خذله;» آیا من به مومنان از خود آنهاسزاوارتر نیستم؟ گفتند: بله. پس از آن دست علی(ع) را گرفت وفرمود: هرکس من مولای اویم، این علی مولای اوست... (19)


امام حسن عسکری(ع) و غدیر


حسن بن ظریف به امام حسن عسکری(ع) نامه نوشت و پرسید: گفته پیامبر «من کنت مولاه فعلی مولاه » یعنی چه؟ حضرت در پاسخ فرمود: «اراد بذلک ان جعله علما یعرف به حزب الله عندالفرقه »; خداوند اراده فرمود که این جمله، نشان و پرچمی باشدتا حزب خدا هنگام اختلافها با آن شناخته شود.


اسحاق بن اسماعیل نیشابوری می گوید: حضرت حسن بن علی(ع) به ابراهیم چنین نوشت: خداوند متعال با منت و رحمت خویش واجبات را بر شما مقرر کرد. این کار به سبب نیاز او نبود، بلکه رحمت او بود که متوجه شما شد. هیچ معبودی جز او وجود ندارد; اوچنان کرد تا ناپاک را از پاک جدا سازد و اندرون شما رابیازماید تا به سوی رحمت او پیش بگیرد و منازل شما در بهشت معین شود.از اینرو، حج و عمره، اقامه نماز، پرداخت زکات، روزه و ولایت را بر شما واگذار کرد و دری را فرا راهتان قرار داد تا درهای دیگر واجبات را باز کنید; کلیدی را برای یافتن راه خود قرارداد. اگر محمد و جانشینان او از فرزندش نبود، شما مانندحیوانات سرگردان می ماندید و هیچ واجبی از واجبات را فرانمی گرفتید. مگر می توان از غیر در، وارد مکانی شد؟ وقتی خداوندبه سبب تعیین اولیا پس از پیامبر(ص)، نعمت خود را بر شما تمام کرد، فرمود: «الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی ورضیت لکم الاسلام دینا» (20) امروز دینتان را کامل و نعمت خودرا بر شما تمام کردم و راضی شدم که اسلام دین شما باشد.سپس برای اولیای خود برگردن شما حقوقی قرار داد و به شمافرمان داد حقوق آنها را ادا کنید تا زنان و اموال و خوراک وآشامیدنیها بر شما حلال باشد و به واسطه آن برکت و رشد و ثروت را به شما بشناساند و اطاعت کنندگان شما را به واسطه غیبت بشناساند... (21)


امام زمان(ع) و غدیر


در دعای ندبه که ظاهرا منسوب به آن حضرت است چنین می خوانیم:


«... فلما انقضت ایامه اقام ولیه علی بن ابی طالب صلواتک علیهما و آلهما هادیا اذکان هوالمنذر و لکل قوم هاد فقال والملاء امامه من کنت مولاه فعلی مولاه.. .»


پی نوشتها:


1- حدیث ثقلین در بیشتر منابع اهل سنت وارد شده است. ما به پاره ای از آنها اشاره می کنیم:


السنه شیبانی، ص 337 و629 ح 1551; صحیح ترمذی، ج 5، ص 663;سنن کبری بیهقی، ج 10، ص 114; المستدرک، حاکم نیشابوری، ج 3،ص 110; فضائل الصحابه، احمد بن حنبل، ج 1، ص 171 و ج 2، ص 588; سنن ابی داود، ج 2، ص 185; طبقات کبری، ابن سعد، ج 2، ص 194;صحیح مسلم، ج 4، ص 1873.


2- سوره مائده، آیه 71.


3- امالی شیخ صدوق، مجلس، 74، ص 400.


4- کتاب سلیم بن قیس هلالی، نشر موسسه بعثت، ص 41.


5- خصال شیخ صدوق، ص 505، باب اربعین، ج 30.


6- امالی شیخ صدوق، ج 1، ص 342.


7- اثبات الهداه، حرعاملی، ج 2، ص 112، ح 473; مناقب ابن شهرآشوب، ج 3، ص 2625.


8- اثبات الهداه، ج 2، ص 112; احقاق الحق، ج 16، ص 282.


9- امالی شیخ صدوق، ج 2، ص 171.


10- سلیم بن قیس، ص 168.


11- معانی الاخبار، ص 65; بحارالانوار، ج 37، ص 223.


12- معانی الاخبار، ص 66.


13- تفسیر برهان، ج 1، ص 446.


14- در باره اهمیت این مسجد به مجله میقات حج شماره 12مراجعه شود.


15- اصول کافی، ج 4، ص 566.


16- تهذیب الاحکام، شیخ طوسی، ج 6، ص 24، ح 52; مناقب ابن شهرآشوب، ج 3، ص 41.


17- سوره مائده، آیه 1.


18- تفسیرقمی، ج 1، ص 160.


19- بحارالانوار، ج 100، ص 363.


20- همان، ج 37، ص 223.


21-
جمعه 5/8/1391 - 19:19
اهل بیت
غدیر خم -اهمیت حجه الوداع
هجرت پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله و سلم و خروج آن حضرت از مکه معظمه نقطه عطفی در تاریخ اسلام به شمار می آید و بعد از این هجرت، حضرت سه بار به مکه سفر کرده اند.
بار اول در سال هشتم پس از صلح حدیبیه به عنوان عمره وارد مکه شدند و طبق قراردادی که با مشرکین بسته بودند فوراً بازگشتند.
بار دوم در سال نهم به عنوان فتح مکه وارد این شهر شدند، و پس از پایان برنامه ها و برچیدن بساط کفر و شرک و بت پرستی به طائف رفتند و هنگام بازگشت به مکه آمده و عمره بجا آوردند و سپس به مدینه بازگشتند.
سومین و آخرین بار بعد از هجرت که پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم وارد مکه شدند در سال دهم هجری بعنوان حجه الوداع بود که حضرت برای اولین بار به طور رسمی اعلان حج دادند تا همه مردم در حد امکان حاضر شوند.
در این سفر دو مقصد اساسی در نظر بود، و آن عبارت بود از دو حکم مهم از قوانین اسلام که هنوز برای مردم به طور کامل و رسمی تبیین نشده بود: یکی حج، و دیگری مسئله خلافت و ولایت و جانشینی بعد از پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم.

آغاز سفر حج
پس از اعلان عمومی، مهاجرین و انصار و قبایل اطراف مدینه و مکه و حتی بلاد یمن و غیر آن بسوی مکه سرازیر شدند تا جزئیات احکام حج را شخصاً از پیامبرشان بیاموزند و در اولین سفر رسمی حضرت، به عنوان حج شرکت داشته باشند. اضافه بر آنکه حضرت اشاراتی فرموده بودند که امسال سال آخر عمر من است و این می توانست باعث شرکت همه جانبه مردم باشد.
جمعیتی حدود یکصد و بیست هزار نفر (گاهی بیشتر از آن را هم نقل کرده اند) در مراسم حج شرکت کردند که فقط هفتاد هزار نفر آنان از مدینه به همراه حضرت حرکت کرده بودند، بطوریکه لبیک گویان از مدینه تا مکه متصل بودند.
حضرت چند روز به ماه ذی الحجه مانده از مدینه خارج شدند و بعد از ده روز طی مسافت در روز سه شنبه پنجم ذی الحجه وارد مکه شدند.
امیرالمومنین علیه السلام هم که قبلاً از طرف حضرت به یمن و نجران برای دعوت به اسلام و جمع آوری خمس و زکات و جزیه رفته بودند به همراه عده ای در حدود دوازده هزار نفر از اهل یمن برای ایام حج به مکه رسیدند.
با رسیدن ایام حج در روز نهم ذی الحجه حضرت به موقف عرفات رفتند و بعد از آن اعمال حج را یکی پس از دیگری انجام دادند، و در هر مورد واجبات و مستحبات آن را برای مردم بیان فرمودند.

خطابه اول در منی
در عرفات دستور الهی نازل شد که علم و ودایع انبیاء علیهم السلام را به علی بن ابی طالب علیه السلام منتقل کند و او را به عنوان خلیفه و جانشین خود معرفی کند.
در منی پیامبر صلی اله علیه و اله و سلم اولین خطابه خود را ایراد فرمودند که در واقع یک زمینه سازی برای خطبه غدیر بود. در این خطبه ابتدا اشاره به امنیت اجتماعی مسلمین از نظر جان و مال و آبروی مردم نمودند، و سپس خونهای بناحق ریخته شده و اموال بناحق گرفته شده در جاهلیت را رسماً مورد عفو قرار دادند تا کینه توزیها از میان برداشته شود و جوّ اجتماع برای تامین امنیت آماده شود. سپس مردم را برحذر داشتند که مبادا بعد از او اختلاف کنند و بر روی یکدیگر شمشیر بکشند.
در اینجا تصریح فرمودند که:
اگر من نباشم علی بن ابی طالب در مقابل متخلفین خواهد ایستاد.
سپس حدیث ثقلین بر لسان مبارک حضرت جاری شد و فرمودند:
من دو چیز گرانبها در میان شما باقی می گذارم که اگر به این دو تمسک کنید هرگز گمراه نمی شوید: کتاب خدا و عترتم یعنی اهل بیتم.
اشاره ای هم داشتند به اینکه عده ای از همین اصحاب من روز قیامت به جهنم برده می شوند.
نکته جالب توجه اینکه در این خطابه، امیرالمومنین علیه السلام سخنان حضرت را برای مردم تکرار می کردند تا آنان که دورتر بودند بشنوند.

خطابه دوم در مسجد خیف در منی
در روز سوم از توقف در منی، بار دیگر حضرت فرمان دادند تا مردم در مسجد خیف اجتماع کنند. در آنجا نیز خطابه ای ایراد فرمودند که ضمن آن صریحاً از مردم خواستند که گفته های ایشان را خوب به خاطر بسپارند و به غائبان برسانند.
در این خطبه به اخلاص عمل و دلسوزی برای امام مسلمین و تفرقه نینداختن سفارش فرمودند و تساوی همه مسلمانان در برابر حقوق و قوانین الهی را اعلام کردند. بعد از آن بار دیگر متعرض مسئله خلافت شدند و حدیث ثقلین بر لسان حضرت جاری شد، و بار دیگر برای غدیر زمینه را آماده کردند.
در این مقطع، منافقین کاملاً احساس خطر کردند و قضیه را جدی گرفتند و برنامه های خود را آغاز کردند و پیمان نامه نوشتند و هم قسم شدند.

لقب امیرالمؤمنین
در مکه جبرئیل، لقب امیرالمؤمنین را به عنوان اختصاص آن به علی بن ابی طالب علیه السلام از جانب الهی آورد، اگر چه این لقب قبلاً نیز برای آن حضرت تعیین شده بود.
پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم هم دستور دادند تا یک یک اصحابش نزد علی علیه السلام بروند و به عنوان امیرالمؤمنین بر او سلام کنند و السلام علیک یا امیرالمؤمنین بگویند، و بدینوسیله در زمان حیات خود، از آنان اقرار بر امیر بودن علی علیه السلام گرفت.
در اینجا ابوبکر و عمر به عنوان اعتراض به پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم گفتند: آیا این حقی از طرف خدا و رسولش است؟ حضرت غضبناک شده فرمودند: حقی از طرف خدا و رسولش است، خداوند این دستور را به من داده است.

اعلان رسمی برای حضور در غدیر
با اینکه انتظار می رفت پیامبر خدا در اولین و آخرین سفر حج خود مدتی در مکه بمانند، ولی بلافاصله پس از اتمام حج حضرت به منادی خود بلال دستور دادند تا به مردم اعلان کند: فردا کسی جز معلولان نباید باقی بماند، و همه باید حرکت کنند تا در وقت معین در غدیر خم حاضر باشند.
غدیر کمی قبل از جحفه که محل افتراق اهل مدینه و اهل مصر و اهل عراق و اهل نجد بود به امر خاص الهی انتخاب شد. در این مکان، آبگیر و درختان کهنسالی وجود داشت. هم اکنون نیز، غدیر محل شناخته شده ای در دویست و بیست کیلومتری مکه و به فاصله دو میل قبل از جحفه به طرف مکه قرار دارد، و مسجد غدیر و محل نصب امیرالمؤمنین علیه السلام محل عبادت و زیارت زائران است.
برای مردم بسیار جالب توجه بود که پیامبرشان - بعد از ده سال دوری از مکه – بدون آنکه مدتی اقامت کنند تا مسلمانان به دیدارشان بیایند و مسایل خود را مطرح کنند، بعد از اتمام مراسم حج فوراً از مکه خارج شدند و مردم را نیز به خروج از مکه و حضور در غدیر امر نمودند.
صبح آن روز که پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم از مکه حرکت کردند، سیل جمعیت که بیش از صد و بیست هزار نفر (و به قولی صد و چهل هزار، و به قول دیگر صد و هشتاد هزار نفر) تخمین زده می شدند به همراه حضرت حرکت کردند. حتی عده ای حدود دوازده هزار نفر از اهل یمن که مسیرشان به سمت شمال نبود همراه حضرت تا غدیر آمدند.

اجتماع خطابه و جزئیات خطبه
همینکه به منطقه کراع الغمیم - که غدیرخم در آن واقع شده – رسیدند، حضرت مسیر حرکت خود را به طرف راست جاده و به سمت غدیر تغییر دادند و فرمودند:
أَیُّهَا النَّاسُ أَجِیبُوا دَاعِیَ اللَّهِ أَنَا رَسُولُ اللَّه ؛ ای مردم، دعوت کننده خدا را اجابت کنید که من پیام آور خدایم.
و این کنایه از آن بود که هنگام ابلاغ پیام مهمی فرا رسیده است.
سپس فرمان دادند تا منادی ندا کند: «همه مردم متوقف شوند و آنانکه پیش رفته اند بازگردند و آنانکه پشت سر هستند توقف کنند» تا آهسته آهسته همه جمعیت در محل از پیش تعیین شده جمع گردند. و نیز دستور دادند: کسی زیر درختان کهنسالی که در آنجا بود نرود و آن موضع خالی بماند.
پس از این دستور همه مرکبها متوقف شدند، و کسانی که پیشتر رفته بودند بازگشتند و همه مردم در منطقه غدیر پیاده شدند و هر یک برای خود جایی پیدا کردند، و کم کم آرام گرفتند.
شدت گرما در اثر حرارت آفتاب و داغی زمین سوزنده و به حدی ناراحت کننده بود که مردم و حتی خود حضرت گوشه ای از لباس خود را به سرانداخته و گوشه ای از آن را زیرپای خود قرار داده بودند، و عده ای از شدت گرما عبای خود را به پایشان پیچیده بودند.
از سوی دیگر، پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم سلمان و ابوذر و مقداد را فراخواندند و به آنان دستور دادند تا به محل درختان کهنسال بروند و آنجا را آماده کنند. آنها خارهای زیر درختان را کندند و سنگهای ناهموار را جمع کردند و زیر درختان را جارو کردند و آب پاشیدند. در فاصله بین دو درخت روی شاخه ها پارچه ای انداختند تا سایبانی از آفتاب باشد، و آن محل برای برنامه سه روزه ای که حضرت در نظر داشتند کاملاً مساعد شود.
سپس در زیر سایبان، سنگها را روی هم چیدند و از رواندازهای شتران و سایر مرکبها هم کمک گرفتند و منبری به بلندی قامت حضرت ساختند و روی آن پارچه ای انداختند، و آنرا طوری بر پا کردند که نسبت به دو طرف جمعیت در وسط قرار بگیرد و پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم هنگام سخنرانی مشرف بر مردم باشد تا صدای حضرت به همه برسد و همه او را ببینند.
البته ربیعه بن امیه بن خلف کلام حضرت را برای مردم تکرار می کرد تا افرادی که دورتر قرار داشتند مطالب را بهتر بشنوند.

پیامبر و امیرالمؤمنین علیهما السّلام بر فراز منبر
انتظار مردم به پایان رسید. ابتدا منادی حضرت ندای نماز جماعت داد، و سپس نماز ظهر را به جماعت خواندند.
بعد از آن مردم ناظر بودند که پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم بر فراز آن منبر ایستادند و امیرالمؤمنین علیه السلام را فراخواندند و به ایشان دستور دادند بالای منبر بیایند و در سمت راستشان بایستند. قبل از شروع خطبه، امیرالمومنین علیه السلام یک پله پایین تر بر فراز منبر در طرف راست حضرت ایستاده بودند.
سپس آن حضرت نگاهی به راست و چپ جمعت نمودند و منتظر شدند تا مردم کاملاً جمع شوند. پس از آماده شدن مردم، پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله و سلم سخنرانی تاریخی و آخرین خطابه رسمی خود را برای جهانیان آغاز کردند.

دو اقدام عملی بر فراز منبر
در اثناء خطبه، پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم دو اقدام عملی بر فراز منبر انجام دادند که بسیار جالب توجه بود:

1- علی بن ابی طالب علیه السلام بر فراز دست پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم
پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم پس از مقدمه چینی و ذکر مقام خلافت و ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام، برای آنکه تا آخر روزگار راه هرگونه شک و شبهه بسته باشد و هر تلاشی در این راه در نطفه خنثی شود، ابتدا مطلب را به طور لسانی اشاره کردند، و سپس به صورت عملی برای مردم بیان کردند. بدین ترتیب که ابتدا فرمودند:
باطن قرآن و تفسیر آنرا برای شما بیان نمی کند مگر این کسی که من دست او را می گیرم و او را بلند می کنم و بازویش را گرفته او را بالا می برم.
بعد از آن، حضرت گفته خود را عملی کردند، و بازوی علی بن ابی طالب علیه السلام را گرفتند. در این هنگام امیرالمؤمنین علیه السلام دست خود را به سمت صورت حضرت باز کردند تا آنکه دستهای هر دویشان به سوی آسمان قرار گرفت. سپس پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم امیرالمومنین علیه السلام را از جا بلند کردند تا حدی که پاهای آن حضرت محاذی زانوهای پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم قرار گرفت و مردم سفیدی زیر بغل آن دو را دیدند، که تا آن روز دیده نشده بود. در این حال فرمودند:
هر کس من مولی و صاحب اختیار اویم این علی مولی و صاحب اختیار اوست.

2- بیعت با قلبها و زبانها
اقدام دیگر حضرت آن بود که چون بیعت گرفتن از فرد فرد آن جمعیت انبوه، ار طرفی غیر ممکن بود و از سوی دیگر امکان داشت افراد به بهانه های مختلف از بیعت شانه خالی کنند و حضور نیابند، و در نتیجه نتوان التزام عملی و گواهی قانونی از آنان گرفت، لذا حضرت در اواخر سخنانشان فرمودند: ای مردم، چون با یک کف دست و با این وقت کم و با این سیل جمعیت، امکان بیعت برای همه وجود ندارد، پس شما همگی این سخنی را که من می گویم تکرار کنید و بگویید:
ما فرمان تو را که از جانب خداوند درباره علی بن ابی طالب و امامان از فرزندانش به ما رساندی اطاعت می کنیم و به آن راضی هستیم، و با قلب و جان و زبان و دستمان با تو بر این مدعا بیعت می کنیم ... عهد و پیمان در این باره برای ایشان از ما، از قلبها و جانها و زبانها و ضمایر و دستمان گرفته شد. هر کس به دستش توانست وگرنه با زبانش بدان اقرار کرده است.
پیداست که حضرت، عین کلامی را که می بایست مردم تکرار کنند به آنان القا فرمودند و عبارات آن را مشخص کردند تا هر کس به شکل خاصی برای خود اقرار نکند، بلکه همه به آنچه حضرت از آنان می خواهد التزام دهند و بر سر آن بیعت نمایند.
وقتی کلام پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم پایان یافت همه مردم سخن او را تکرار کردند و بدینوسیله بیعت عمومی گرفته شد.

بیعت مردان
پس از پایان خطبه، مردم به سوی پیامبر و امیرالمؤمنین صلوات الله علیهما و آلهما هجوم آورند، و با ایشان به عنوان بیعت دست می دادند، و هم به پیامبر و هم به امیرالمؤمنین علیهما السلام تبریک و تهنیت می گفتند، و پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم هم می فرمودند: اَلْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی فَضَّلَنَا عَلَى جَمِیعِ الْعَالَمِین‏.
عبارت تاریخ چنین است: پس از اتمام خطبه، صدای مردم بلند شد که: آری، شنیدیم و طبق فرمان خدا و رسول با قلب و جان و زبان و دستمان اطاعت می کنیم. بعد به سوی پیامبر و امیرالمومنین صلوات الله علیهما و آلهما ازدحام کردند و برای بیعت سبقت می گرفتند و با ایشان دست بیعت می دادند.
برای آنکه رسمیت مسئله محکم تر شود، وآن جمعیت انبوه بتوانند مراسم بیعت را به طور منظم و برنامه ریزی شده ای انجام دهند، پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم دستور دادند تا دو خیمه برپا شود. یکی را مخصوص خودشان قرار دادند تا در آن جلوس نمایند، و امر کردند تا مردم جمع شوند.
پس از آن مردم دسته دسته در خیمه پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم حضور می یافتند و با آن حضرت بیعت نموده و به او تبریک و تهنیت می گفتند. سپس در خیمه مخصوص امیرالمومنین علیه السلام حاضر می شدند و به عنوان امام و خلیفه بعد از پیامبرشان با او بیعت می کردند و به عنوان امیرالمومنین بر او سلام می کردند، و این مقام والا را به آن حضرت تبریک و تهنیت می گفتند.
نکته قابل توجهی که در هیچیک از پیروزی های پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم – چه در جنگها و چه سایر مناسبتها و حتی فتح مکه – سراغ نداریم، این است که حضرت در روز غدیر مکرر می فرمود:
به من تبریک بگویید، به من تهنیت بگویید، زیرا خداوند مرا به نبوت و اهل بیتم را به امامت اختصاص داده است .
و این نشانه فتح بزرگ و در هم شکستن کامل سنگرهای کفر و نفاق است.
برنامه بیعت و تهنیت تا سه روز ادامه داشت، و این مدت را حضرت در غدیر اقامت داشتند.
بسیار بجاست که در این مقطع به قطعه جالبی از تاریخ این بیعت اشاره کنیم:
اولین کسانی که در غدیر با امیرالمؤمنین علیه السلام بیعت نمودند و خود را از دیگران جلو انداختند همانهایی بودند که زودتر از همه آنرا شکستند و پیش از همه پیمان خود را زیر پا گذاشتند. آنان عبارت بودند از: ابوبکر، عمر، عثمان، طلحه و زبیر، که بعد از پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم یکی پس از دیگری رو در روی امیرالمؤمنین علیه السلام ایستادند.
جالبتر اینکه عمر بعد از بیعت این کلمات را بر زبان می راند:
افتخار برایت باد، گوارایت باد ای پسر ابی طالب، خوشا به حالت ای ابا الحسن، اکنون تو مولای من و مولای هر مرد و زن مومنی شده ای!
نکته دیگری که بار دیگر چهره دو رویان را روشن ساخت این بود که پس از امر پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم همه مردم بدون چون و چرا با امیرالمؤمنین علیه السلام بیعت می کردند، ولی ابوبکر و عمر با آنکه پیش از همه خود را برای بیعت به میان انداخته بودند قبل از بیعت به صورت اعتراض گفتند: آیا این امر از طرف خداوند است یا از طرف رسولش (یعنی: از جانب خود می گویی)؟ حضرت فرمودند: از طرف خدا و رسولش است، و نیز فرمودند: آری حق است از طرف خدا و رسولش که علی امیرالمؤمنین است.

بیعت زنان
پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم دستور دادند تا ظرف آبی آوردند، و پرده ای زدند که نیمی از ظرف آب در یک سوی پرده و نیم دیگر آن در سوی دیگر قرار بگیرد، تا زنان با قرار دادن دست خود در یک سوی آب، و قرار دادن امیرالمومنین علیه السلام دستشان را در سوی دیگر با حضرت بیعت کنند؛ به این صورت بیعت زنان هم انجام گرفت.
همچنین دستور دادند تا زنان هم به حضرتش تبریک و تهنیت بگویند، و این دستور را درباره همسران خویش مؤکد داشتند.
یادآور می شود که بانوی بزرگ اسلام حضرت فاطمه زهرا علیها السلام از حاضرین در غدیر بودند. همچنین کلیه همسران پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم در آن مراسم حضور داشتند.

عمامه سحاب
پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم در این مراسم عمامه خود را که سحاب نام داشت، به عنوان تاج افتخار بر سر امیرالمومنین علیه السلام قرار دادند و انتهای عمامه را بر دوش آن حضرت آویزان نمودند و فرمودند: عمامه تاج عرب است.
خود امیرالمومنین در این باره چنین فرموده اند:
پیامبر در روز غدیرخم عمامه ای بر سرم بستند و یک طرفش را بر دوشم آویختند و فرمودند: خداوند در روز بدر و حنین، مرا بوسیله ملائکه ای که چنین عمامه ای به سر داشتند یاری نمود.

شعر غدیر
بخش دیگری از مراسم پر شور غدیر، درخواست حسان بن ثابت بود. او به حضرت عرض کرد: یا رسول الله، اجازه می فرمایید شعری را که درباره علی بن ابی طالب (به مناسبت این واقعه عظیم) سروده ام بخوانم؟
حضرت فرمودند: بخوان ببرکت خداوند.
حسان گفت:
ای بزرگان قریش، سخن مرا به گواهی و امضای پیامبر گوش کنید.
و سپس اشعاری را که در همانجا سروده بود خواند که به عنوان یک سند تاریخی از غدیر ثبت شد و به یادگار ماند. ذیلاً متن عربی شعر حسان و سپس ترجمه آنرا معنی آوریم:

أَ لَمْ تَعْلَمُوا أَنَّ النَّبِیَّ مُحَمَّداً
لَدَى دَوْحِ خُمٍّ حِینَ قَامَ مُنَادِیاً

وَ قَدْ جَاءَهُ جِبْرِیلُ مِنْ عِنْدِ رَبِّهِ
بِأَنَّکَ مَعْصُومٌ فَلَا تَکُ وَانِیاً

وَ بَلِّغْهُمْ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ رَبُّهُمْ
وَ إِنْ أَنْتَ لَمْ تَفْعَلْ وَ حَاذَرْتَ بَاغِیاً

عَلَیْکَ فَمَا بَلَّغْتَهُمْ عَنْ إِلَهِهِمْ
رِسَالَتَهُ إِنْ کُنْتَ تَخْشَى الْأَعَادِیَا

فَقَامَ بِهِ إِذْ ذَاکَ رَافِعُ کَفِّهِ
بِیُمْنَى یَدَیْهِ مُعْلِنَ الصَّوْتِ عَالِیاً

فَقَالَ لَهُمْ مَنْ کُنْتُ مَوْلَاهُ مِنْکُمْ
وَ کَانَ لِقَوْلِی حَافِظاً لَیْسَ نَاسِیاً

فَمَوْلَاهُ مِنْ بَعْدِی عَلِیٌّ وَ إِنَّنِی
بِهِ لَکُمْ دُونَ الْبَرِیَّةِ رَاضِیاً

فَیَا رَبِّ مَنْ وَالَى عَلِیّاً فَوَالِهِ
وَ کُنْ لِلَّذِی عَادَى عَلِیّاً مُعَادِیاً

وَ یَا رَبِّ فَانْصُرْ نَاصِرِیهِ لِنَصْرِهِمْ
إِمَامَ الْهُدَى کَالْبَدْرِ یَجْلُو الدَّیَاجِیَا

وَ یَا رَبِّ فَاخْذُلْ خَاذِلِیهِ وَ کُنْ لَهُمْ
إِذَا وُقِفُوا یَوْمَ الْحِسَابِ مُکَافِیَا

آیا نمی دانید که محمد پیامبر خدا صلی الله علیه و اله و سلم کنار درختان غدیرخم با حالت ندا ایستاد، و این در حالی بود که جبرئیل از طرف خداوند پیام آورده بود که در این امر سستی مکن که تو محفوظ خواهی بود، و آنچه از طرف خداوند بر تو نازل شده به مردم برسان، و اگر نرسانی و از ظالمان بترسی و از دشمنان حذر کنی رسالت پروردگارشان را نرسانده ای.
در اینجا بود که پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم دست علی علیه السلام را با دست راست بلند کرد و با صدای بلند فرمود: هر کس از شما که من مولای او هستم و سخن مرا بیاد می سپارد و فراموش نمی کند، مولای او بعد از من علی است، و من فقط به او – نه به دیگری – به عنوان جانشین خود برای شما راضی هستم. پروردگارا هر کس علی را دوست بدارد او را دوست بدار، و هر کس با علی دشمنی کند او را دشمن بدار. پروردگارا یاری کنندگان او را یاری فرما بخاطر نصرتشان امام هدایت کننده ای را که در تاریکیها مانند ماه شب چهارده روشنی می بخشد. پروردگارا خوار کنندگان او را خوار کن و روز قیامت که برای حساب می ایستند خودت جزا بده.

ظهور جبرئیل در غدیر
مسئله دیگری که پس از خطبه پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم پیش آمد و بار دیگر حجت را بر همگان تمام کرد، این بود که مردی زیبا صورت و خوشبوی را دیدند که در کنار مردم ایستاده بود و می گفت:
بخدا قسم، روزی مانند امروز هرگز ندیدم. چقدر کار پسر عمویش را مؤکد نمود، و برای او پیمانی بست که جز کافر به خداوند و رسولش آنرا برهم نمی زند. وای بر کسی که پیمان او را بشکند.
در اینجا عمر نزد پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم آمد و گفت: شنیدی این مرد چه گفت؟! حضرت فرمودند: آیا او را شناختی؟ گفت: نه. حضرت فرمودند:
او روح الامین جبرئیل بود. تو مواظب باش این پیمان را نشکنی، که اگر چنین کنی خدا و رسول و ملائکه و مومنان از تو بیزار خواهند بود!

معجزه غدیر، امضای الهی
واقعه عجیبی که به عنوان یک معجزه، امضای الهی را بر خط پایان غدیر ثبت کرد جریان حارث فهری بود. در آخرین ساعات از روز سوم، او به همراه دوازده نفر از اصحابش نزد پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم آمد و گفت:
ای محمد! سه سوال از تو دارم: آیا شهادت به یگانگی خداوند و پیامبری خودت را از جانب پروردگارت آورده ای یا از پیش خود گفتی؟ آیا نماز و زکات و حج و جهاد را از جانب پروردگار آورده ای یا از پیش خود گفتی؟ آیا این علی بن ابی طالب که گفتی ٍّمَنْ کُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِیٌّ مَوْلَاه‏ ... از جانب پروردگار گفتی یا از پیش خود گفتی؟
حضرت در جواب هر سه سوال فرمودند:
خداوند به من وحی کرده است و واسطه بین من و خدا جبرئیل است و من اعلان کننده پیام خدا هستم و بدون اجازه پروردگارم خبری را اعلان نمی کنم.
حارث گفت:
خدایا اگر آنچه محمد می گوید حق و از جانب توست سنگی از آسمان بر ما ببار یا عذاب دردناکی بر ما بفرست.
و در روایت دیگر چنین است:
خدایا، اگر محمد در آنچه می گوید صادق و راستگو است شعله ای از آتش بر ما بفرست.
همینکه سخن حارث تمام شد و براه افتاد خداوند سنگی را از آسمان بر او فرستاد که از مغزش وارد شد و از دُبُرش خارج گردید و همانجا او را هلاک کرد. در روایت دیگر: ابر غلیظی ظاهر شد و رعد و برقی بوجود آمد و صاعقه ای رخ داد و آتشی فرود آمد و همه دوازده نفر را سوزانید.
بعد از این جریان، آیه سَأَلَ سائِلٌ بِعَذابٍ واقِع (1) ‏لِلْکافِرینَ لَیْسَ لَهُ دافِعٌ (2) ... نازل شد. پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم به اصحابشان فرمودند: آیا دیدید و شنیدید؟ گفتند: آری.
و با این معجزه، بر همگان مسلم شد که غدیر از منبع وحی سرچشمه گرفته و یک فرمان الهی است.

پایان مراسم غدیر
بدین ترتیب پس از سه روز، مراسم پایان پذیرفت و آن روزها به عنوان ایام الولایه در ذهنها نقش بست. گروهها و قبائل عرب، هر یک با دنیایی از معارف اسلام، پس از وداع با پیامبرشان و معرفت کامل به جانشین او راهی شهر و دیار خود شدند، و پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم عازم مدینه گردید.
خبر واقعه غدیر در شهرها منتشر شد و به سرعت شایع گردید و به گوش همگان رسید، و بدینگونه خداوند حجتش را بر مردم تمام کرد.

سه شنبه 2/8/1391 - 23:44
اهل بیت
فلک تا کی سر کین با عزیزان خدا داری       جفا تا چند با آل رسول دو سرا داری

زبستان رسالت سرو ها کز داس کین کندی         چه کج بازی که با آزا دگان مصطفی داری

فلک! گلزار احمد را زراه کین خزان کردی         نه شرم از مصطفی داری ُنهاز حیدر حیا داری

زداس کینه بر کندی شجرهای ولایت را          سر کین از چه با آل علی مرتضی داری

فلک گلهای زهرا را زراه کینه در دوران         بصد محنت بصد زاری بخواری مبتلا داری

محمد آنکه زالقاب شریفش یک بودباقر           گه از هشام گه زعبدالملک بر وی جفا داری

شه بحر العلومی را که پشت دین قوی از اوست     به پشت زین زهر آوده بهرش از چه جا داری

گهی زید ستمگر می کند دعوی ارث از او             گهی خونین دلش از کینه ی خصم دغا داری

زجور زید دون واز کینه وبیداد ابراهیم           بهار عمر شه را در کمین باد فنا داری

ززهر زین دو پایش گشت آزرده زپا افتاد          زبستر خفتنش نالان جمیع ماسوا داری

سه روزش جا به بستردادی و بگذشت از دنیا         ازین ماتم بگردن صادقش شال عزاداری

بکش آه از جگر )آذر( زجور چرخ بد اختر           بگو تاچند ای چرخ فلک ! جور وجفا داری .

به نقل از دیوان خاج سید غلامرضا آذر خراسانی -جلد اول -صص ۹۲-۹۳ -انتشارات اسلامیه مشهد -چاپ سوم -سال ۱۳۴۸ شمسی

سه شنبه 2/8/1391 - 13:31
اهل بیت
1] ستایش خدای را سزاست که در یگانه گی اش بلند مرتبه و در تنهای اش به آفریدگان نزدیک است. سلطنتش پر جلال و در ارکان آفرینش اش بزرگ است، بر همه چیز احاطه دارد بی آنکه مکان گیرد و جابه جا شود و بر تمامی آفریدگان به قدرت و برهان خود چیره است.همواره ستوده بوده وخواهد بود ، مجد و بزرگی او را پایانی نیست آغاز و انجام از او و برگشت تمامی امور به سوی اوست .
[2] اوست آفریننده ی آسمان ها و گستراننده ی زمین ها و حکمران آنها . دور و منزه از خصایص آفریده هاست و در منزه بودن خود نیز از تقدیس همگان برتر. هموست پروردگار فرشتگان و روح ، افزونی بخش بر آفریدگان ، و بخشنده ی بر همه موجودات است ، به نیم نگاهی دیده ها را ببیند و دیده ها هرگز او را نبینند .کریم و بردبار و شکیباست.رحمتش جهان شمول و عطایش منت گزار در انتقام و کیفر سزاواران عذاب بی شتاب است .
[3] بر نهان ها آگاه و بر درون ها دانا ، پوشیده ها بر او آشکار و پنهان ها بر او روشن است .بر هر هستی فراگیر و چیره . نیروی آفریدگان از او و توانایی بر هر پدیده ویژه ی اوست ، او را همانندی نیست .در تاریکستان لاشیء او هستی بخش هر هستی است جاودانه و زنده و عدل گستر ، خداوندی جز او نباشد و اوست ارجمند و حکیم .
[4] دیده ها رابر او راهی نیست و اوست که دیده ها را دریابد و اوست بر پنهانی ها آگاه و بر کارها دانا ، از دیدن ، کسی وصفش را نیابد و بر چگونگی او از نهان و آشکار دست نیازد مگر او-عز وجل –راه نماید و خود را بشناساند.
[5] گواهی می دهم که او « الله » است همو که تنزهش سراسر روزگاران را فرا گرفته و پرتوش ابدیت را شامل است . فرمانش را بی مشاور اجراکند و تقدیرش را بی شریک امضاء وهستی را بی یاور سامان دهد ،
[6] صورت آفرینش اورا الگویی نبوده ، آفریدگان را بدون یاور و سختی و حیله ، هستی بخشیده است جهان با ایجاد او موجود و با آفرینش او پدیدار شده است. پس اوست « الله » و معبودی جز او نیست هم او که صنعش استوار و ساختمان آفرینش اش زیباست . دادگری که ستم روا نمی دارد و بخشنده ترین که کارها به او باز می گردد.
[7] و گواهی می دهم که او الله است که هر هستی در برابر بزرگی اش فروتن و در مقابل ارجمندی اش رام و به توانایش تسلیم و به هیبت اش خاضع است .
[8] پادشاه هستی ها و چرخاننده ی سپهرها و رام کننده ی آفتاب و ماه که هریک تا اجل معین جریان یابند .او پرده ی شب را به روز و پرده ی روز را به شب –که شتابان در پی شب است -(اعراف/54) به پیچد هم او شکننده ی هر ستمگر باطل گرا و نابود کننده ی هر شیطان سرکش است ،
[9] نه او را ناسازی باشد و نه برایش مانند و انبازی، یکتا وبی نیاز ، نه زاده و نه زائیده شده و او را همتایی نبوده (سوره اخلاص)، خداوند یگانه و پروردگار بزرگوار است . بخواهد به انجام رساند ، اراده کند و حکم نماید ، بداند و بشمارد ، بمیراند و زنده کند ، نیازمند و بی نیاز فرماید ، بخنداند و بگریاند نزدیک آورد و دور برد ،باز دارد و عطا کند اوراست پادشاهی و ستایش ، به دست توانای اوست تمام نیکی و هم اوست بر همه چیز توانا.
[10] شب را در روز و روز را در شب فرو برد ،جز او خداوندی نباشد گرانقدر و آمرزنده ،پذیرنده ی دعا و افزاینده ی عطا، برشمارنده نفس ها و پروردگار پری و انسان ، چیزی بر او مشکل ننماید. فریاد فریاد کنندگان ، او را آزرده نکند و اصرارِ اصرار کنندگان او را به ستوه نیاورد .نیکوکاران را نگاهدار و رستگاران را یار ، مومنان را صاحب اختیار و جهانیان را پروردگار است ،هم او که در همه ی احوال سزاوار سپاس و ستایش آفریدگان است.
[11] او را ستایش فراوان و سپاس جاودانه می گویم در شادی ورنج و آسایش و سختی و به او و فرشتگان و نبشته ها و فرستاده هایش ایمان داشته فرمان او را گردن می گذارم و اطاعت می کنم وبه سوی هرآنچه مایه ی خوشنودی اوست ، می شتابم و به حکم و فرمان او تسلیم ،چرا که به فرمان بری او شایق واز کیفر او ترسانم زیرا او خدایی است که کسی از مکرش در امان نبوده و از ستم اش ترسان نباشد (زیرا او را ستمی نیست).

{ 2 }
[12] و اکنون به بندگی خویش و پروردگاری او گواهی میدهم ، و وظیفه ی خود را در آنچه وحی شده انجام میدهم مباد از سوی او عذابی فرود آید که کسی را یارای دور ساختن آن از من نباشد هرچند توانش بسیار ، دوستی اش - با من - خالص باشد. خداوندی جز او نیست. چرا که به من هشدار داده که اگر آنچه در حق علی نازل کرده ،به مردم ابلاغ نکنم ، وظیفه ی رسالتش را انجام نداده ام و خود او –تبارک وتعالی– امنیت از آزار مردم را برایم تضمین کرده و البته که او بسنده و بخشنده است . پس آنگاه خداوند چنین وحی ام فرمود: «به نام خداوند همه مهر مهرورز ای فرستاده ی ما آنچه از سوی پروردگارت درباره علی و جانشینی او بر تو فرو فرستادیم به مردم برسان وگرنه رسالت خداوندی را به انجام نرسانده ای و او تو را از آسیب مردمان نگاه میدارد ..»(مائده/67).
[13] هان مردمان ! در تبلیغ آنچه خداوند بر من نازل فرموده کوتاهی نکرده ام و اکنون سبب نزول آیه را بیان می کنم : همانا جبرئیل از سوی سلام پروردگارم –که تنها او سلام است - سه مرتبه بر من فرود آمد و فرمانی آورد که در این مکان به پا خیزم و به هر سفید و سیاهی اعلام کنم که علی بن ابیطالب برادر وصی و جانشین من در میان امت و امام پس از من است هم او که جایگاه اش نسبت به من به سان هارون نسبت به موسی است مگر این که پیامبری پس از من نخواهد بود و او پس از خدا و رسول او صاحب اختیار شماست و خداوند تبارک و تعالی آیه ای بر من نازل فرموده که « همانا تنها ولی و سرپرست و صاحب اختیار شما خداوند و پیامبرش و موءمنانی اند که نماز به پا می دارند و در رکوع زکات می پردازند ...» (مائده/55) و قطعاً علی بن ابیطالب نماز بر پا داشته و در رکوع زکات پرداخته و پیوسته خداخواه است .
[14] و من از جبرئیل در خواستم که از خداوند سلام اجازه کند و مرا از ماموریت تبلیغ به شما معاف دارد زیرا کمی پرهیزگاران و فزونی منافقان و دسیسه ملامت گران و مکر مسخره کنندگان اسلام را میدانم همانان که خداوند در وصفشان در کتاب خود فرموده : «...به زبان می گویند آن را که در دلهایشان نیست و آن را اندک و آسان می شمارند حال آنکه نزد خداوند بس بزرگ است...»(نور/15)
[15] و نیز از آن روی که منافقان بارها مرا آزار رسانیده اند تا بدان جاکه مرا اذن (سخن شنو و زود باور ) نامیده اند به خاطر همراهی افزون و تمایل و پذیرش علی از من و توجه ویژه ی من به او ،تا بدان جا که خداوند آیه ای فرو فرستاد (توبه/61) « و از آنان اند کسانی که پیامبر خدا را آزرده ، گویند او سخن شنو و زود باور است بگو آری او سخن شنو ست بر علیه آنان که گمان می کنند او تنها سخن می شنو د –لیکن به خیر شماست او(پیامبر) به خدا ایمان دارد و اهل ایمان را تصدیق کرده راستگو می انگارد و همو رحمت است برای ایمانیان شما و البته برای آنان که او را ازار دهند عذابی دردناک خواهد بود...» و اگر می خواستم نام گویندگان چنین سخن را بر زبان آورم و به آنان اشارت کنم و مردمان را به سویشان هدایت کنم ( که آنان را شناسایی کنند ) میتوانستم.لیکن به خدا سوگند در کارشان کرامت نموده لب فرو بستم .
[16] با این حال خداوند از من خشنود نخواهد شد مگر فرمان او را در حق علی به شما ابلاغ کنم . آنگاه پیامبر (صلی الله علیه و آله) چنین خواند : «...ای پیامبر ! آنچه –در حق علی - از سوی پروردگارت بر تو فرود آمده ابلاغ کن و گرنه رسالت او را انجام نداده ای و البته خداوند تو را از آسیب مردمان نگاه می دارد ...»(مائده/67)
 
 { 3 }
[17] هان مردمان ! بدانید این آیه درباره اوست ژرفای آن را بفهمید و بدانید که خداوند او را سرپرست و امام شما قرار داده و پیرویش را بر مهاجران و انصار واجب کرده و بر پیروان آنان در نیکی ، و بر صحرانشینان و شهروندان ،و بر عجم و عرب و آزاد و برده و کوچک و بزرگ و سفید و سیاه و هر یکتا پرست. (هشدار) اجرای فرمانش لازم ، امرش نافذ ، ناسازگارش رانده ، پیرو و باور کننده اش در مهر است البته که خداوند او و شنوایان سخن اش و پیروان راهش را آمرزیده است .
[18] هان مردمان ! برای آخرین بار در این اجتماع به پا ایستاده (با شما سخن می گویم) سخنم را شنیده پیروی کنید و فرمان پروردگارتان را گردن گذارید که خداوند عزّوجلّ صاحب اختیار و سرپرست و معبود شماست و سپس سرپرست شما ، فرستاده و پیامبر اوست که اکنون با شما سخن می گوید و پس از من به فرمان او ، علی ولی و امام شماست و سپس امامت ، در فرزندان من از نسل علی خواهد بود تا برپایی رستاخیز که خدا و رسول او را دیدار کنید .
[19] روا نیست مگر آنچه خدا و رسول و امامان روا دانند و ناروا نباشد مگر آنچه آنان ناروا دانند ، و خداوند عز و جل هم روا و هم ناروا را بمن شناسانده و من آموخته هایم را از کتاب خدا و حلال وحرام او را در اختیار علی گذاشته ام.
[20] هان مردمان !او را برتر دانید ، هیچ دانشی نیست مگر اینکه خداوند در جان من نبشته و من تمامی آن را در جان علی امام پرهیزگاران ضبط کرده ام ،و دانشی نبوده مگر اینکه آن را به علی آموخته ام او پیشوای روشنگر است که خداوند در سوره یاسین از او گفتگو کرده :« و علم هر چیز را در امام مبین برشمرده ایم...»( یس / 12)
[21] هان مردمان ! او را فراموش نکنید و از امامتش رو برنتابید و از سرپرستیش نگریزید چرا که شما را به درستی و راستی خوانده و خود نیز بدان عمل می کند ، او باطل را نابود و شما را از آن باز دارد و هرگز نکوهش نکوهش گران او را از کار باز ندارد .
[22] او نخستین مومن به خدا و رسول اوست و کسی در ایمان به من از او سبقت نجسته و همو جان خود را فدای رسول خدا کرده با او همراه بو ده است تنها او همراه رسول خدا عبادت می کرد و جز او از مردان کسی چنین نبو د . علی اولین نماز گزار و پرستش کننده ی همراه من است از جانب خدا وند به او دستور دادم تا (در شب هجرت )در بستر من بیارامد و او نیز فرمان برده پذیرفت که جان خود را فدای من کند .
[24] هان مردمان ! او را برتر بدانید که خداوند او را برتری داده و پیشوایی او را پذیرا با شید که خداوند او را (به امامت )نصب کرده است .
[25] هان مردمان ! او امام از جانب خداست و خداوند هرگز توبه ی منکر اورا نپذیرد و چنین کسی را نیامرزد این است روش قطعی خداوند درباره ناسازگار با امامت علی ،و حتماً او را به عذاب دردناک جاودانه کیفر خواهد کرد . پس ، از مخالفت او بهراسید وگرنه در آتشی در خواهید شد که آتش گیره ی آن مردمانند و سنگ که برای حق ستیزان آماده شده است .
[26] هان مردمان! به خدا که پیامبران پیشین به ظهورم بشارت داده اند و همانا من فرجام آنان و برهان بر آفریدگان آسمانیان و زمینیانم ، آن کسی که راستی و درستی مرا باور نکند به کفر جاهلی گذشته در آمده و تردید در سخنان امروزم همسنگ تردید در تمامی محتوای رسالت من است و ناباوری در امامت یکی از امامان به سان ناباوری در تمامی آنان است و جایگاه ناباوران امامت ما آتش دوزخ خواهد بود .
[27] هان مردمان خداوند عز و جل از روی منت و احسان خویش این برتری را به من پیش کش کرده و خدایی جز او نیست . هشدار که تمامی ستایش های من در تمامی روزگاران و هر حال و مقام ، ویژه ی اوست .
[28] هان مردمان ! علی را برتر دانید که او برترین از مردان و زنان ، پس از من است تا آن هنگام که آفرینش برپاست و روزیشان فرود آید دور دور باد از مهر خداوند و خشم خشم باد بر آن که این گفته ام را نپذیرد و بامن سازگار نباشد .هان! آگاه باشید جبرئیل سه بار از سوی خداوند خبرم داد هرکه با علی ستیزد و بر ولایت او گردن نگذارد نفرین و خشم من بر او باد ، البته بایست هرکس بنگرد که برای فردای خویش چه پیش فرستاده پس تقوا پیشه کنید و از ناسازی با علی بپرهیزید ، مباد گامهایتان پس از استواری در لغزد و همانا خداوند بر کردارتان آگاه است .
[29] هان مردمان! او هم جوار و هم سایه ی خداست که در کتاب گرانقدر خود ( قرآن ) او را یاد کرده و درباره ستیزندگان با او فرموده : « ... مباد کسی در روز رستاخیز بگوید افسوس که درباره ی هم جوار و همسایه ی خداوند کوتاهی کرده ام »
[30] هان مردمان! در قرآن اندیشه کنید و ژرفای آیات آن را دریابید و بر محکماتش نظر کنید و از متشابهات آن پیروی ننمایید. به خداوند سوگند که باطن ها و تفسیر آن را روشن نمی کند مگر همین که دست و بازوی او را گرفته و بالا آورده ام و اعلام می دارم که هر آن کس که من سرپرست اویم این علی سرپرست اوست و او علی ، فرزند ابی طالب، برادر و وصّی من است. ولایت و سرپرستی او حکمی از سوی خداست که بر من فرو فرستاده است.
[31] هان مردمان! همانا علی و پاکانِ از فرزندانم از نسل او یادگار گران سنگ کوچک ترند و قرآن یادگار ارزشمند بزرگتر. هر یک از این دو از دیگر همراه خود حکایت می کند و با آن سازگار است. آن دو هرگز از هم جدا نمی شوند تا در حوض کوثر بر من وارد شوند.هان! آنان امانت داران خدا در میان آفریدگان و حاکمان او در زمین اند. هشدار که من وظیفه ی خود را ادا کردم.
[32] هان! من وظیفه ام را ابلاغ کردم و به گوش شما رساندم. هشدار که روشن نمودم. بدانید که این سخن خدا بود و من از سوی او سخن گفتم.
[33] هان بدانید! هرگز به جز این برادرم کسی نباید امیرالمومنین خوانده شود. هشدار که پس از من امارت مومنان بر کسی جز او روا نباشد.

 {4}
[34] سپس فرمود : مردمان ! کیست سزاوارتر از شمایان به شما ؟ گفتند : خداوند و رسول او . آنگاه فرمود : آن که من سرپرست اویم پس این علی ولی و سرپرست اوست . خداوندا پذیرای ولایت او را دوست بدار و دشمن او را دشمن دار و یار او را یاری کن و رهاکننده ی او را تنها گذار .
[35] هان مردمان ! این علی است برادر و وصی و نگاهبان دانش من و جای نشین من در میان امت وایمان آورندگان به من و بر تفسیر کتاب خدا ، او مردمان را به سوی خدا بخواند و به آنچه موجب خشنودی اوست عمل کند و با دشمنان او ستیز نماید. او سرپرست فرمانبرداری خدا باشد و بازدارنده از نافرمانی او . [36] همانا اوست جانشین رسول الله و فرمانروای ایمانیان ، و از سوی خدا پیشوای هدایتگر .اوست پیکار کننده ی با پیمان شکنان ، رویگردانان از راستی و درستی و بدر رفته گان از دین.
[37] خداوند فرماید: « فرمان من دگرگونی نمی پذیرد. » پروردگارا، اکنون به فرمان تو می گویم : خداوندا دوست داران او را دوست دار و دشمنانش را دشمن. پشتیبانان او را پشتیبانی، یارانش را یاری کن و خودداری کنندگان از یاری اش را رها کن. ناباورانش را از مهرت بران و خشم خود را بر آنان فرود آور.
[38] معبودا ! تو خود در هنگام بیان ولایت علی و برپایی او فرمودی : « امروز آیین شما را به کمال و نعمتم رابرای شما تمام نمودم و با خشنودی اسلام را دین شما قرار دادم.( مائده/ 5) » و نیز گفتی: « همانا دین در نزد خدا تنها اسلام است.(آل عمران/19) » و فرمودی:« و آنکه به جز اسلام دینی بجوید از او پذیرفته نبوده درجهان دیگر در شمار زیانکاران خواهد بود.(آل عمران/85)»
[39] خداوندا تو را گواه می گیرم که پیام تو را به مردمان رساندم.
 
 {5}
[40] هان مردمان! خداوند عزوجل دین را با امامت علی تکمیل نمود. اینک آنان که از او و جانشینانش از فرزندان من و از نسل او - تا برپایی رستاخیز و عرضه بر خدا - پیروی نکنند کرده هایشان در دو جهان بیهوده بوده در آتش دوزخ جاودانه خواهند بود. « به گونه ای که نه از عذابشان کاسته و نه بر ایشان فرصتی برای نجات خواهد بود. (بقره/161)»
[41] هان مردمان! این علی است یاورترین، سزاوارترین، نزدیک ترین و گرانقدرترین شما نزد من و خداوند عزوجل و من از او خشنودیم. آیه ی رضایتی در قرآن نیست مگر درباره او و هرگاه خداوند ایمانیان را خطابی نموده به او آغاز کرده . و آیه ی ستایشی نازل نگشته مگر درباره ی او و در سوره ی « هل اتی علی الانسان » گواهی بر بهشت نداده مگر برای او و آن را در حق غیر او فرود نیاورده و به وسیله آن آیه جز او را نستوده است.
[42] هان مردمان! علی یاور دین خدا، دفاع کننده از رسول اوست و هم او پرهیزکار پاکیزه و رهنمای ارشاد شده« به دست خود خدا است. » پیامبرتان برترین پیامبران، جانشین اش برترین جانشینان و فرزندانش بهترین اوصیایند.هان مردمان! فرزندان پیامبران از نسل آنانند و فرزندان من از نسل امیرالمومنین علی است.
[43] هان مردمان! به راستی که شیطان اغواگر آدم را با رشک از بهشت رانده. مباد شما به علی رشک ورزید که آنگاه کرده هایتان نابود و گام هایتان لرزان خواهد شد. آدم به خاطر یک اشتباه به زمین هبوط کرد حال آنکه برگزیده خداوند عزوجل بود. پس چگونه خواهید بود که شما شمایید و دشمنان خدا نیز از میان شمایند.
[44] هشدار که با علی نمی ستیزد مگر شقی و سرپرستی اش را نمی پذیرد مگر رستگار پرهیزکار و به او نمی گرود مگر ایمان دار بی آلایش و به خدا سوگند سوره ی « والعصر » درباره او نازل شده است : « به نام خداوند همه مهر مهرورز . به زمان سوگند که انسان در زیان است. » (والعصر/1-2) مگر علی که ایمان آورده و به درستی و شکیبایی آراسته است.
[45] هان مردمان! خدا را گواه می گیرم که پیام او را به شما رساندم و « بر فرستاده وظیفه ای جز بیان روشن نیست ». (عنکبوت 18 - نور 54)
[46] هان مردمان! « تقوا پیشه کنید همانگونه که بایسته است و نمیرید جز با شرف اسلام ». (آل عمران/102)

 {6}
[47] هان مردمان! « به خدا و رسول او و نور همراهش ایمان آورید (تغابن/8)».« پیش از آنکه چهره ها را تباه و باژگونه کنیم، یا چونان اصحاب روز شنبه ( یهودیانی که بر خدا نیرنگ آوردند ) رانده شوید.» (نساء/47) به خدا سوگند که مقصود خدا از این آیه گروهی از صحابه اند که آنان را با نام و نَسَب می شناسم لیکن به پرده پوشی کارشان مأمورم. آنک هر کس پایه کار خویش را مهر و یا خشم علی در دل قرار دهد (و بداند که ارزش عمل او وابسته به آن است).
[48] هان مردمان! نور از سوی خداوند در جان من، سپس در جان علی ابن ابیطالب آنگاه در نسل او تا قائم مهدی - که حق خدا و ما را می ستاند – جای گرفته، چرا که خداوند عزوجل ما را دلیل و حجت قرار داده بر کوتاهی کنندگان به عمد، ستیزه گران، ناسازگاران، خائنان و گنهکاران و ستمکاران و غاصبان از تمامی جهانیان.
[49] « هان مردمان! هشدارتان می دهم همانا من رسول خدایم. پیش از من نیز رسولانی آمده و سپری شده اند. پس آیا اگر بمیرم یا کشته شوم به جاهلیت برمی گردید ؟ و آن که به قهقرا برگردد خدا را زیان نخواهد رسانید و او سپاس گزاران شکیبا گر را پاداش خواهد داد.(آل عمران/144)»
[50] هان! علی و فرزندان من از نسل او دارای کمال شکیبایی و سپاس گزاری اند.
[51] هان مردمان! «..اسلامتان را بر من منت مگذارید(حجرات/17) » و بر خدا نیز، که اعمالتان را بیهوده و تباه خواهد کرد و او بر شما خشم خواهد گرفت و شما را به« شعله ای از آتش و مس گداخته(الرحمن/35)» گرفتار خواهد کرد.«.. به یقین پروردگار شما در کمین گاه است..(فجر /14)».
[52] هان مردمان! به زودی پس از من«.. امامانی خواهند آمد و شما را به آتش خواهند خواند. آنان در روز رستاخیز تنها و بی یاور خواهند بود(قصص /41)».
[53] آگاه باشید که خداوند و من از آنان بیزاریم.
[54] هان مردمان! حتما آنان و یاوران و پیروان و تابعانشان در پست ترین جایگاه آتش خواهند بود، چه جایگاه بدی است منزل متکبران. (نحل/29)
[55] هان! «که آنان اصحاب صحیفه اند». اکنون هر که در صحیفه خود نظر کند.
[56] هان مردمان! اینک جانشینی خود را به عنوان امامت و وراثت به امانت به جای می گذارم در نسل خود تا برپایی روز رستاخیز و اکنون مأموریت خود را انجام می دهم تا برهان بر هر شاهد و غایب باشد و نیز برهمه ی آنان که زاده شده یا نشده اند.پس بایسته است این سخن را حاضران به غایبان و فرزندداران به فرزندان تا برپایی رستاخیز ابلاغ کنند.
[57] و به زودی گروهی پس از من! امامت را چپاول کرده به پادشاهی جابجا می کنند. هان! خشم خدا بر غاصبان و چپاولگران. و« البته به زودی به کار شما جن و انس خواهد پرداخت ..» (الرحمن/31) آن که می پردازد – عذاب خواهد نمود- «.. و شعله های آتش و مس گداخته بر سر شما ریخته خواهد شد و در آن هنگام هرگز یاری نمی شوید ..» (الرحمن/35)
[58] هان مردمان!«...همانا خداوند عزوجل شما را به خود رها نخواهد کردتا ناپاک را از پاک جدا کند و هر آینه خداوند شما را بر غیب آگاه نمی گرداند.» (آل عمران/179)
[59] هان مردمان! هیچ سرزمینی نیست مگر این که خداوند به خاطر تکذیب اهل آن – حق را – آن را پیش از برپایی رستاخیز نابود خواهد کرد و آن را به« امام مهدی »خواهد سپرد و حتما خداوند وعده ی خود را انجام خواهد داد.
[60] هان مردمان! شمار فزونی از گذشتگان شما گمراه شدند و خداوند نابودشان کرد و همو نابود کننده ی آیندگان است. خداوند تعالی فرموده : «... آیا پیشینیان را تباه نکردیم ؟ و در پس آنان آیندگان را نابود نساختیم ؟ آری با مجرمان این چنین کنیم. وای بر ناباوران در روز رستاخیز ! ...» (مرسلات/19)
[61] هان مردمان! همانا خداوند مرا فرمان داده و بازداشته و من نیز به دستور او به علی امر و نهی کرده ام، پس دانش امر و نهی در نزد علی است. فرمان او را بشنوید تا سلامت مانید و اطاعتش کنید تا هدایت شوید و از آن چه باز می دارد خودداری کنید تا راه یابید و به سوی مقصد او حرکت کنید و هرگز راه های پراکنده شما را از راه او باز ندارد. (انعام/153)
 
 {7}
[62] هان مردمان! خداوند را صراط مستقیم منم که فرمان به پیروی آن داده و سپس علی است و آنگاه فرزندانم از نسل او ، پیشوایان هدایت اند که به راستی و درستی راه می برند و با حق دادگری کنند. سپس چنین خواند : « به نام خداوند همه مهرِ مهر ورز . تمامی ستایش ها ویژه ی پروردگار جهانیان است. هم او که به همه آفرینش مهر می ورزد و به ویژگان ، مهرِ ویژه دارد. فرمان روای روز جزا است. خداوندا !تنها تو را می پرستیم و تنها از تو یاری می جوییم ، ما را به صراط مستقیم رهنمایی کن . راه آنان که منت نهاده نعمتشان بخشیدی ، نه راه خشم شدگان و نه راه گمراهان ! ... (حمد/1-7) و آنگاه ادامه داد : این سوره درباره ی من نزول یافته و شامل امامان است و به آنان اختصاص یافته . آنان اند «.. اولیای خدا که ترس و اندوهی برایشان نباشد ». (یونس/62) هان ! « همانا حزب الهی چیره خواهد بود ... » (مائده/56)
[63] هان ! «...ستیزندگان آنان گمراه و نابخردو همکاران شیاطین اند که برای گمراهی مردمان ، سخنان بی هوده را به یکدیگر می رسانند...» (انعام/112)
[64] هشدار : خداوند در کتاب خود از دوستان امامان چنین یاد کرده : « ... (ای پیامبر ما) نمی یابی ایمان آوردگانِ به خدا و روز بازپسین را که ستیزه گران خدا و رسول او را دوست بدارند، گرچه پدران ، فرزندان ، برادران و خویشانشان باشند. خداوند ایمان را در دل هایشان تثبیت فرموده و با روحی از سوی خود، ایشان را تایید نموده، آنان را جاودانه در بهشت هایی در خواهد آورد که از زیر درختان آن ها نهرها جاری است ، خداوند از آنان خشنود است و آنان از خداوند، همانان اند حزب خدا. هشدار که حزب الهی رستگارانند.» (مجادله/22)
[65] هان! دوست داران امامان ، مومنانی هستند که خداوند عزوجل چنین توصیف فرموده است: «... آنان ایمان آورده باور خود را به شرک نیالوده اند، پس ایشان در امان اند و راه یافتگان ...». (انعام/82)
[66] هشدار! یاران پیشوایان به باور رسیده گان اند و دور از تردید و انکار ! (حجرات/15)
[67] هشدار ! ایشان با آرامش و سلام به بهشت در خواهند شد و فرشتگان با رفاه و تسلیم آنان را پذیرفته می گویند : درود بر شمایان، اکنون پاکیزه شده اید ! « ...در بهشت جاودانه در آیید...». (حجر/46)
[68] هان ! بهشت پاداش دوستان امامان است که در آن بی حساب روزی داده خواهند شد .... (غافر/40) .
[69] هشدار ! دشمنان امامان ، در آتش درآیند .. (نساء/10) .
[70] هشدار ! که ناله ی افروزش جهنم را در حالی که شعله های آن زبانه می کشد ، می شنوند و زفیر (صدای بازدم ) آن را درمی یابند .... (ملک/7) .
[71] و خداوند در وصفشان فرماید : « هرگاه امتی در جهنم درآید همتای خود را نفرین کند تا آن که تمامی آنان به یکدیگر بپیوندند ، پسینیان به پیشینیان گویند پروردگارا ! اینان ما را گمراه کردند پس بر آنان کیفر دوچندان از آتش فرود آور ، خداوند فرماید برای هر دو گروه کیفر دوچندان خواهد بود و لیکن شما نمی دانید.» (اعراف/38)
[72] هشدار ! که خداوند درباره ی دشمنان امامان فرماید : «...هر گروه از آنان که در جهنم انداخته شوند، نگاهبانان آن می پرسند مگر بر شما ترساننده ای نیامد ؟ پاسخ دهند چرا ! لیکن تکذیب کرده گفتیم خداوند خبری نداده و شمایان نیستید مگر در گمراهی بزرگ...» و نیز گفتند : «...اگر سخن خدا را می شنیدیم یا اندیشه می کردیم اکنون در میان اهل آتش نبودیم...». پس اینان به گناه خود اعتراف نمودند، پس دور باد دوزخیان از رحمت خداوند. (ملک/8-11)
[73] هان! یاران امامان در نهان، از پروردگار خویش ترسانند. آمرزش و پاداش بزرگ بر ایشان خواهد بود. (ملک/12)
[74] هان مردمان! چه بسیار راه است میان شعله های آتش و پاداش بزرگ !
[75] هان مردمان! ستیزه جوی ما کسی است که خداوند او را ناستوده و نفرین فرموده و یاران و دوستان ما آنان اند که خداوند ایشان را ستوده و دوست می دارد.
[76] هان مردمان! همانا من انذارگرم و علی بشارت دهنده ! [77] هان که من بیم دهنده ام و علی رهنماست.
[78] هان که من پیامبرم و علی وصی من است.
[79] هان مردمان! من رسول ام و علی امام و وصی پس از من است و پس از او امامان، فرزندان اویند. آگاه باشید من والد آنان و ایشان از صلب اویند.
 
 {8}
[80] آگاه باشید همانا آخرین امام، قائم مهدی از ماست.
هان ! او بر تمامی ادیان چیره خواهد بود.
هشدار ! اوست انتقام گیرنده ی از ستمکاران.
هشدار ! اوست فتح کننده ی دژها و منهدم کننده ی آن ها !
هشدار ! اوست چیره بر تمامی قبایل مشرکان و رهنمای آنان.
[81] هشدار ! اوست خون خواه تمامی اولیای خدا.
هان ! همانا او یاور دین خداست.
[82] هان ! او از دریایی ژرف پیمانه هایی افزون گیرد.
هشدار ! او به هر ارزشمندی به اندازه ی ارزش او و به هر نادان و بی ارزشی به اندازه ی نادانی اش نیکی کند.
هان ! او نیکو و برگزیده ی خداست.
هشدار ! اوست میراث دار دانش ها و احاطه دار بر ادراک ها.
[83] هان ! او از پروردگارش خبر دهد و نشانه های او را برپا کند و استحکام بخشد .
هشدار ! اوست بالیده و استوار.
آگاه باشید ! هم اوست که اختیار امور جهانیان به او سپرده شده است.
[84] هان ! پیشینیان از قرن ها ظهور او را پیشگویی کرده اند.
[85] هشدار ! اوست حجت پایدار و پس از او حجتی نخواهد بود. (این تعبیر به عنوان حجت، امامت و مسئولیت است و نظری به رجعت دیگر امامان ندارد. زیرا آنان حجت های پیشین اند که دوباره رجعت خواهند کرد.) راستی و درستی و روشنایی جز با او نیست.
[86] هان ! کسی بر او پیروز نخواهد شد و ستیزنده او یاری نخواهد گشت.
هشدار ! او ولی خدا در زمین، داور او در میان مردم و امانت دار امور آشکار و نهان است.

 {9}
[87] هان مردمان ! من پیام خدا را برایتان آشکار کرده، تفهیم نموده ام و این علی است که پس از من شما را آگاه می کند.
[88] اینک شما را می خوانم که پس از پایان خطبه برای انجام بیعت با او و اقرار به امامتش، با من و سپس با او دست دهید.
[89] هشدار ! من با خداوند بیعت کرده ام و علی با من پیمان بسته است و اکنون از سوی خدای عزوجل بر امامت او از شمایان پیمان می گیرم. ( ای پیامبر ! ) آنان که با تو بیعت کنند، هر آینه با خدا بیعت کرده اند. دست خدا بر فراز دستان آنان است و آن کس که بیعت شکندبه زیان خود شکسته و خداوند آن را که بر پیمان الهی وفادار باشد پاداش بزرگی خواهد داد.
 
 {10}
[90] هان مردمان ! همانا حج و عمره از شعائر و آداب خدایی است. پس زائران خانه خدا و عمره کنندگان بر صفا و مروه بسیار طواف کنند و آن کس که در انجام کار خیر فرمان برداری کند، پس حتما خداوند سپاس گزارِ داناست.(بقره/158)
[91] هان مردمان ! در خانه ی خدا حج به جای آورید، هیچ خاندانی داخل آن نشد مگر بی نیاز شد و مژده گرفت و آنکه روی از آن برتافت بی بهره و نیازمند گشت.
[92] هان مردمان ! مومنی در موقف ( عرفات، مشعر، منا ) نماند مگر اینکه خداوند گناهان گذشته ی او را آمرزید. پس بایسته است که پس از پایان اعمال حج ( با پاکی ) کار خود را از سر گیرد.
[93] هان مردمان ! حاجیان، از سوی خداوند کمک شده و هزینه های سفرشان جایگزین خواهد شد و البته خداوند پاداش نیکوکاران را تباه نخواهد فرمود. هان مردمان ! خانه ی خدا را با دین کامل و ژرفایی دانش دیدار کنید و از زیارت گاه ها جز با توبه و بازایستادن ( از گناهان ) بر نگردید.
[94] هان مردمان ! نماز را به پا دارید و زکات پردازید همان سان که خداوند عزّوجلّ امر فرموده است. پس اگر زمان بر شما دراز شد و کوتاهی کردید و یا از یاد بردید علی صاحب اختیار و تبیین کننده ی بر شماست. همو که خداوند عزّوجلّ پس از من او را امانت دار خویش در میان آفریدگان نهاده است. او از من و من از اویم. همانا او و جانشینانش از فرزندان من به پرسش هایتان پاسخ داده ، آنچه را نمی دانید به شما می آموزند.
[95] هان ! روا و ناروا بیش از آن است که آن ها را شمارش کرده یکباره به روا فرمان دهم و از ناروا بازدارم. از این روی مامورم که از شما پیمان بگیرم که دست در دست من نهید در پذیرش آن چه از سوی خداوند درباره «علی امیرمومنان» آورده ام و درباره اوصیای پس از او که از من و اویند. این امامت در میان آنان پایدار است و فرجام آنان « مهدی » است و استواری پیشوایی تا روزی است که او با خداوند قدر و قضا دیدار کند (قیامت) .
[96]هان مردمان ! شمایان را به هر روا و ناروا ( حلال و حرام ) رهنمایی کردم و از آن بر نمی گردم. هان ! آنها را یاد آورید و نگه داریدو یکدیگر را به آن توصیه کنید و احکام خدا را دگرگون نسازید. هشدار ! دوباره یاد می آورم: هان ! نماز به پا دارید و زکات بپردازید و به معروف فرمان دهید و از منکر باز دارید.
[97] هشدار ! برترین بخش امر به معروف این است که به گفته ی من – درباره امامت و ولایت علی و فرزندان او – برسید و سخنم را به دیگران برسانید و غایبان را به پذیرش فرمان من توصیه کنید و آنان را از ناسازگاری با من باز دارید که این سخنان ، فرمان خدا و من است. هان ! هیچ امر به معروف و نهی از منکری جز با امام معصوم تحقق و کمال نمی یابد.
[98] هان مردمان! قرآن بر شما روشن می کند که امامان پس از علی فرزندان اویند و من به شما معرفی کردم که آنان از او و از من اند چرا که خداوند در کتاب خود می گوید : « امامت را فرمانی پایدار در نسل او قرارداد...» (زخرف/28) و من نیز گفته ام مادام که به آن دو – قرآن و امامان – تمسک کنید گمراه نخواهید شد.
[99] هان مردمان! پرهیزکاری! پرهیزکاری! از سختی رستخیز به پرهیزید آن سان که خداوند عزوجل فرموده : « البته زمین لرزه ی رستاخیز حادثه ای بزرگ است ...» (حج/1)
[100] یاد آورید مرگ و قیامت را ، حساب و ترازوهای ( اعمال) را ، محاسبه ی در برابر پروردگار جهانیان و پاداش و کیفر را . پس آن که نیکی کرد پاداش گیرد و آن که بدی کرد بهره ای از بهشت نخواهد برد.
 
 {11}
[101] هان مردمان ! شمار شما بیش از آن است که در یک زمان با یک دست با من بیعت کنید . از این روی خدای عزّوجلّ دستور فرموده که از شما اقرار زبانی گیرم و پیمان سرپرستی علی« امیر المؤمنین » را محکم کنم و نیز بر امامان پس از او که از نسل من و اویند چرا که گفتم که فرزندانم از نسل اویند.
[102] پس همگان بگویید :« البته که سخنان تو را شنیده پیروی می کنیم و از آن خوشنود و بر آن گردن گذار ، و بر آن چه از سوی پروردگارمان و پروردگار تو در امامت اماممان علی« امیر المؤمنین » و دیگر امامان – ازصلب او – به ما ابلاغ کردی ، با تو پیمان می بندیم ، پیمانی با دل ، با جان با زبان و با دستانمان ، با این پیمان زنده ایم و با آن خواهیم مرد و با این اعتقاد برانگیخته می شویم و هرگز آن را دگرگون نکرده شک و انکار نخواهیم داشت و هرگز از عهد خود برنگشته پیمان نشکنیم.
(ای رسول خدا) ما را به فرمان خدا پند دادی ، درباره علی امیر مومنان و امامان پس از او ، فرزندانت از نسل او ، حسن و حسین و پیشوایان بعد از آن دو ، که خداوند بر پایشان کرده . اینک برای آنان عهد و پیمان از ما گرفته شد از دل ها ، جان ها، زبان ها و درون ها و از دستانمان ، هرکس توانست با دست و گرنه با زبان بیعت نمود دیگر پیمان نخواهیم شکست و خداوند دگرگونی از ما نبیند و از این پس فرمان تو را به نزدیک و دور از فرزندان و خویشان خواهیم رساند و خداوند را بر آن گواه گرفته او بر گواهی کافی است و تو نیز بر ما گواه باش .
[103] هان ! مردمان ! اکنون چه می گویید ؟
البته خداوند هر صدایی را می شنود و بر اسرار دلها آگاه است (هرآن کس که هدایت پذیرد به خیر خویش پذیرفته و آن که گمراه شد به زیان خود رفته..) (زمر/41). و آن کس که بیعت کند حتماً با خداوند پیمان بسته « دست خدا بالای دستان آن هاست ...» (فتح/10)
[104] هان مردمان آنک با خداوند بیعت کنید و با من پیمان ببندید و با علی امیر مؤمنان و حسن و حسین و با امامان از نسل آنان که پس از آنان خواهند بود امامانی که فرمانی پایدار در دنیا و آخرت اند.
خداوند مکّاران را تباه می کند و به باوفایان مهر می ورزد « هرکس پیمان شکند البته به زیان خود گام نهاده و آن که بر عهدش پا برجا ماند بزودی خدا او را پاداش بزرگی خواهد داد...» (فتح/10).
[105] هان مردمان ! بگویید هر آن چه به شما گفتم ! و به علی با لقب« امیر المؤمنین » سلام کنید و اکنون بگویید :« شنیدیم و فرمان می بریم پروردگارا ، آمرزشت خواهیم و به سوی توست بازگشت » (بخشی از آیه 285 بقره) و بگویید : « تمام ستایش و سپاس خدایی راست که ما را به این را هدایت فرمود و گرنه راه نمی یافتیم و البته فرستادگان پروردگارمان به درستی آمده اند...» ( اعراف/43 )
[106] هان مردمان ، برتری های علی بن ابیطالب نزد خداوند عزّوجلّ – که در قرآن نازل فرموده – بیش از آن است که من یکباره برشمارم ، پس هرکس از مقامات او خبر داد و آن ها را شناخت ، او را باور کنید.
[107] هان مردمان ! (احزاب/71) فرمان بردار از خدا و فرستاده ی او و از علی و امامان که نام بردم به رستگاری بزرگ دست یافته است .
[108] هان مردمان ، سبقت جویان به بیعت و پیمان و سرپرستی او و سلام کنندگان بر او با لقب« امیر المؤمنین » رستگارانند و در بهشت های پر بهره خواهند بود .
[109] هان مردمان ! آنچه خدا را خوشنود می کند بگویید ، و اگر شما و تمامی زمینیان کفران ورزند خدا را زیانی نخواهد رسید.
[110] خداوندا بیامرز ایمان آورندگان به آن چه ادا کرده و فرمان دادم ، و بر انکارکنند گان کافر خشم گیر و الحمدلله رب العالمین
 
                                                                                             
در کوی حیدر ، در « مهر باران »                      شرط است پاکی بر جمله یاران ،

راهی ندارد آلوده دامن تنها و تنها ، پرهیزکاران
جمعه 28/7/1391 - 12:30
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته