• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 200
تعداد نظرات : 156
زمان آخرین مطلب : 4284روز قبل
داستان و حکایت
 

در افسانه ای هندی آمده است که مردی هر روز دو کوزه بزرگ آب به دو انتهای چوبی می بست...چوب را روی شانه اش می گذاشت و برای خانه اش آب می برد.

  

یکی از کوزه ها کهنه تر بود و ترک های کوچکی داشت. هربار که مرد مسیر خانه اش را می پیمود نصف آب کوزه می ریخت.

 


مرد دو سال تمام همین کار را می کرد. کوزه سالم و نو مغرور بود که وظیفه ای را که به خاطر انجام آن خلق شده به طورکامل انجام می دهد. اما کوزه کهنه و ترک خورده شرمنده بود که فقط می تواندنصف وظیفه اش را انجام دهد.

 


هر چند می دانست آن ترک ها حاصل سال ها کار است. کوزه پیر آنقدر شرمنده بود که یک روز وقتی مرد آماده می شد تا از چاه آب بکشد تصمیم گرفت با او حرف بزند : " از تو معذرت می خواهم. تمام مدتی که از من استفاده کرده ای فقط از نصف حجم من سود برده ای...فقط نصف تشنگی کسانی را که در خانه ات منتظرند فرو نشانده ای. "

 


مرد خندید و گفت: " وقتی برمی گردیم با دقت به مسیر نگاه کن. " موقع برگشت کوزه متوجه شد که در یک سمت جاده...سمت خودش... گل ها و گیاهان زیبایی روییده اند.

 
مرد گفت: " می بینی که طبیعت در سمت تو چقدر
زیباتر است؟ من همیشه می دانستم که تو ترک داری و تصمیم گرفتم از این موضوع استفاده کنم.


این طرف جاده بذر سبزیجات و گل پخش کردم و تو هم همیشه و هر روز به آنها آب می دادی. به خانه ام گل برده ام و به بچه هایم کلم و کاهو داده ام. اگر تو ترک نداشتی چطور می توانستی این کار را بکنی؟

 
سه شنبه 1/6/1390 - 0:50
داستان و حکایت
روزی یک مرد ثروتمند، پسر بچه کوچکش را به ده برد تا به او نشان دهد مردمی که در آنجا زندگی می کنند، چقدر فقیر هستند. آن دو یک شبانه روز در خانه محقر یک روستایی مهمان بودند. در راه بازگشت و در پایان سفر، مرد از پسرش پرسید: نظرت در مورد مسافرتمان چه بود؟پسر پاسخ داد:


عالی بود پدر! پدر پرسید آیا به زندگی آنها توجه کردی؟پسر پاسخ داد:

بله پدر! و پدر پرسید: چه چیزی از این سفر یاد گرفتی؟پسر کمی اندیشید و بعد به آرامی گفت: فهمیدم که ما در خانه یک سگ داریم و آنها چهار تا. ما در حیاطمان یک فواره داریم و آنها رودخانه ای دارند که نهایت ندارد.
ما در حیاطمان فانوس های تزیینی داریم و آنها ستارگان را دارند.


حیاط ما به دیوارهایش محدود می شود اما باغ آنها بی انتهاست! با شنیدن حرفهای پسر، زبان مرد بند آمده بود. بعد پسر بچه اضافه کرد : متشکرم پدر، تو به من نشان دادی که ما چقدر فقیر هستیم.

سه شنبه 1/6/1390 - 0:33
معرفی کتاب و بازی های آموزشی
انه الحق آیت الله حسن حسن زاده آملی این وجیزه کلماتی چند در معارف علمی و عملی مسماة به رساله أنّه ..
وحدت اثر آیت الله حسن حسن زاده آملی
انسان و قران اثر آیت الله حسن حسن زاده آملی
بررسی پدیده روانگرایی و روشهای مقابله با آن نویسنده : محمد علی باقری و سعید کوچکی زاد دانشجویان کارشناسی عمران دانشگاه آزاد واحد نو..
الهی نامه نویسنده : آیت الله حسن حسن زاده آملی الهی ما همه بیچاره ایم و تنها لو چاره ای و ما همه هیچ ..
مناسک حج مناسک حج ایت الله حسن زاده آملی
ضیافتخانه فیض از دیوان آیت الله حسن زاده آملی
صد نکته صدنکته از دیدگاه ایت الله حسن زاده آملی تعداد صفحات : 23
شرح طهارت (جلد اول) شرح طهارت جلد اول علامه حسن حسن زاده آملی
جمعه 28/5/1390 - 10:1
شعر و قطعات ادبی

ا

شب قدر در آینه شعر و ادب پارسی نیز رخ نمایانده و شاعران بسیاری را به سرایش ابیاتی پیرامون این موضوع واداشته است.

وحدی در غزلی می‌گوید:


شب قدرست و روز عید زلف و روی این تركان


نمی‌باشد دل ما را شكیب از روی این تركان



او در جام جم می‌آورد:


عارفان را ز روزه در شب قدر


شود از فیض نور چهره چو بدر



تو به روزی هلال عید شوی


ور به ماهی رسد قدید شوی



تو شكم بوده‌ای، از آنی سست


جان و دل باش، تا كه باشی چست

هر كه روزش به فربهی باشد


چون شكم شد تهی، تهی باشد

تن چو از خون ثقیل سنگ آید


دل ز بار بدن به تنگ آید



اوحدی در شعر دیگری می‌آورد:


ملك و روح با تو و تو به خواب


شب قدری، تو خویش را دریاب



او آورده است:


چنین شب، گر مجال افتد كه با دلدار بنشینی


شب قدرست و شب‌های چنین بیدار خوش باش

 

انوری نیز در قصیده‌ای می‌گوید:


همه به قدر تو كه كوتاه نخواهم كردن


تا ببینم كه دهی تا شب قدرم دیدار


نظامی نیز در لیلی و مجنون می‌گوید:


امشب شب قدرتست بشتاب


قدر شب قدر خویش دریاب



 

جمعه 28/5/1390 - 9:47
رمضان
 

اندیشه  - آنچه در پیش رو دارید بحثى پیرامون شب قدر بر اساس نظرات مرحوم علامه طباطبایى در تفسیر شریف المیزان است که در دو سوره « قدر» و «دخان‏» مطرح گردیده است.

 

شب قدر یعنى چه؟


مراد از قدر، تقدیر و اندازه‏گیرى است و شب قدر شب اندازه‏گیرى است و خداوند متعال دراین شب حوادث یک سال را تقدیر مى‏کند و زندگى، مرگ، رزق، سعادت و شقاوت انسانها و امورى ازاین قبیل را دراین شب مقدر مى‏گرداند.

 

شب قدر کدام شب است؟


در قرآن کریم آیه‏اى که به صراحت ‏بیان کند شب قدر چه شبى است دیده نمى‏شود. ولى از جمع‏بندى چند آیه از قرآن کریم مى‏توان فهمید که شب قدر یکى از شب‏هاى ماه مبارک رمضان است. قرآن کریم از یک سو مى‏فرماید: « انا انزلناه فى لیله مبارکه‏.»( دخان / 3 ) این آیه گویاى این مطلب است که قرآن یکپارچه در یک شب مبارک نازل شده است و از سوى دیگر مى‏فرماید: « شهررمضان الذى انزل فیه القرآن‏.»( بقره / 185) و گویاى این است که تمام قرآن در ماه رمضان نازل شده است. و در سوره قدر مى‏فرماید: «انا انزلناه فى لیله القدر.» (قدر/1) از مجموع این آیات استفاده مى‏شود که قرآن کریم در یک شب مبارک در ماه رمضان که همان شب قدر است نازل شده است. پس شب قدر در ماه رمضان است. اما این که کدام یک از شب‏هاى ماه رمضان شب قدر است، در قرآن کریم چیزى برآن دلالت ندارد. و تنها از راه اخبار مى‏توان آن شب را معین کرد.

 

در بعضى از روایات منقول از ائمه اطهار علیهم السلام شب قدر مردد بین نوزدهم و بیست و یکم و بیست و سوم ماه رمضان است و در برخى دیگر از آنها مردد بین شب بیست و یکم و بیست و سوم و در روایات دیگرى متعین در شب بیست و سوم است. (1) وعدم تعین یک شب به جهت تعظیم امر شب قدر بوده تا بندگان خدا با گناهان خود به آن اهانت نکنند.


پس از دیدگاه روایات ائمه اهل بیت علیهم السلام شب قدر از شب‏هاى ماه رمضان و یکى از سه شب نوزدهم و بیست و یکم و بیست و سوم است. اما روایات منقول از طرق اهل سنت‏ به طورعجیبى با هم اختلاف داشته و قابل جمع نیستند ولى معروف بین اهل سنت این است که شب بیست و هفتم ماه رمضان شب قدر است (2) و در آن شب قرآن نازل شده است.

 

تکرار شب قدر در هر سال


شب قدر منحصر در شب نزول قرآن و سالى که قرآن درآن نازل شد نیست ‏بلکه با تکرار سالها، آن شب نیز تکرار مى‏شود. یعنى درهر ماه رمضان شب قدرى است که درآن شب امور سال آینده تقدیر مى‏شود. دلیل براین امر این است که:
اولا: نزول قرآن به طور یکپارچه در یکى از شب‏هاى قدر چهارده قرن گذشته ممکن است ولى تعیین حوادث تمامى قرون گذشته و آینده درآن شب بى‏ معنى است.

 ثانیا: کلمه «یفرق‏» در آیه شریفه «فیها یفرق کل امر حکیم‏.» (دخان / 6 ) در سوره دخان به خاطر مضارع بودنش، استمرار را مى‏رساند و نیز کلمه «تنزل‏» درآیه کریمه «تنزل الملئکه والروح فیها باذن ربهم من کل امر» (قدر / 4 ) به دلیل مضارع بودنش دلالت ‏بر استمرار دارد.

ثالثا: از ظاهر جمله « شهر رمضان الذى انزل فیه القرآن‏.»( بقره / 185 ) چنین برمى‏آید که مادامى که ماه رمضان تکرار مى‏شود آن شب نیز تکرار مى‏شود. پس شب قدر منحصر در یک شب نیست ‏بلکه درهر سال در ماه رمضان تکرار مى‏شود.


در این خصوص در تفسیر برهان از شیخ طوسى از ابوذر روایت‏ شده که گفت: به رسول خدا (ص) عرض کردم یا رسول الله آیا شب قدر شبى است که درعهد انبیاء بوده و امر به آنان نازل مى‏شده و چون از دنیا مى‏رفتند نزول امر درآن شب تعطیل مى‏شده است؟ فرمود: « نه بلکه شب قدر تا قیامت هست.‏» (3)

 

عظمت‏ شب قدر


در سوره قدر مى‏خوانیم: «انا انزلناه فى لیله القدر وما ادریک ما لیله القدر لیله القدر خیر من الف شهر.» خداوند متعال براى بیان عظمت ‏شب قدر با این که ممکن بود بفرماید: «وما ادریک ما هى هى خیر من الف شهر» یعنى با این که مى‏توانست در آیه دوم و سوم به جاى کلمه «لیله القدر» ضمیر بیاورد، خود کلمه را آورد تا بر عظمت این شب دلالت کند. و با آیه « لیله القدر خیر من الف شهر» عظمت این شب را بیان کرد به این که این شب از هزار ماه بهتر است. منظور از بهتر بودن این شب از هزار ماه، بهتر بودن از حیث فضیلت عبادت است. چه این که مناسب با غرض قرآن نیز چنین است. چون همه عنایت قرآن دراین است که مردم را به خدا نزدیک و به وسیله عبادت زنده کند. و احیاء یا عبادت آن شب از عبادت هزار ماه بهتر است.
از امام صادق علیه السلام سؤال شد: چگونه شب قدر از هزار ماه بهتر است؟ ( با این که در آن هزار ماه درهر دوازده ماهش یک شب قدر است) .
حضرت فرمود: « عبادت در شب قدر بهتر است از عبادت درهزار ماهى که در آن شب قدر نباشد.» (4)

وقایع شب قدر

 

الف- نزول قرآن


ظاهر آیه شریفه « انا انزلناه فى لیله القدر» این است که همه قرآن در شب قدر نازل شده است و چون تعبیر به انزال کرده که ظهور در یکپارچگى و دفعى بودن دارد نه تنزیل، که ظاهر در نزول تدریجى است.
قرآن کریم به دو گونه نازل شده است:
1- نزول یکباره در یک شب معین.
2- نزول تدریجى در طول بیست و سه سال نبوت پیامبر اکرم (ص) .

آیاتى چون «قرانا فرقناه لتقراه على الناس على مکث ونزلناه تنزیلا.»( اسراء / 106 ) نزول تدریجى قرآن را بیان مى‏کند.
در نزول دفعى (و یکپارچه)، قرآن کریم که مرکب از سوره‏ها و آیات است ‏یک دفعه نازل نشده است ‏بلکه به صورت اجمال همه قرآن نازل شده است چون آیاتى که درباره وقایع شخصى و حوادث جزیى نازل شده ارتباط کامل با زمان و مکان و اشخاص و احوال خاصه‏اى دارد که درباره آن اشخاص و آن احوال و درآن زمان و مکان نازل شده و معلوم است که چنین آیاتى درست در نمى‏آید مگر این که زمان و مکانش و واقعه‏اى که درباره‏اش نازل شده رخ دهد به طورى که اگر از آن زمان‏ها و مکان‏ها و وقایع خاصه صرف نظر شود و فرض شود که قرآن یک باره نازل شده، قهرا موارد آن آیات حذف مى‏شود و دیگر بر آنها تطبیق نمى‏کنند، پس قرآن به همین هیئت که هست دوبار نازل نشده بلکه بین دو نزول قرآن فرق است و فرق آن در اجمال و تفصیل است. همان اجمال و تفصیلى که درآیه شریفه «کتاب احکمت ایاته ثم فصلت من لدن حکیم خبیر.»( هود / 1) به آن اشاره شده است. و در شب قدر قرآن کریم به صورت اجمال و یکپارچه بر پیامبر اکرم (ص) نازل شد و در طول بیست و سه سال به تفصیل و به تدریج و آیه به آیه نازل گردید.

 

ب- تقدیر امور


خداوند متعال در شب قدر حوادث یک سال آینده را از قبیل مرگ و زندگى، وسعت ‏یا تنگى روزى، سعادت و شقاوت، خیر و شر، طاعت و معصیت و... تقدیر مى‏کند.
در آیه شریفه «انا انزلناه فى لیله القدر»( قدر / 1 ) کلمه «قدر» دلالت‏ بر تقدیر و اندازه‏گیرى دارد و آیه شریفه «فیها یفرق کل امر حکیم.‏» (دخان / 6 ) که در وصف شب قدر نازل شده است‏ بر تقدیر دلالت مى‏کند. چون کلمه «فرق‏» به معناى جدا سازى و مشخص کردن دو چیز از یکدیگر است. و فرق هر امر حکیم جز این معنا ندارد که آن امر و آن واقعه‏اى که باید رخ دهد را با تقدیر و اندازه‏گیرى مشخص سازند. امور به حسب قضاى الهى داراى دو مرحله‏اند، یکى اجمال و ابهام و دیگرى تفصیل. و شب قدر به طورى که از آیه «فیها یفرق کل امر حکیم.‏» برمى‏آید شبى است که امور از مرحله اجمال و ابهام به مرحله فرق و تفصیل بیرون مى‏آیند.

 

ج- نزول ملائکه و روح


بر اساس آیه شریفه « تنزل الملئکه والروح فیها باذن ربهم من کل امر.»( قدر / 4) ملائکه و روح در این شب به اذن پروردگارشان نازل مى‏شوند. مراد از روح، آن روحى است که از عالم امر است و خداى متعال درباره‏اش فرموده است « قل الروح من امر ربى‏.»( اسراء / 85 ) دراین که مراد از امر چیست؟ بحث‏هاى مفصلى در تفسیر شریف المیزان آمده است که به جهت اختصار مبحث ‏به دو روایت در مورد نزول ملائکه و این که روح چیست ‏بسنده مى‏شود.

 

1- پیامبر اکرم (ص) فرمود: وقتى شب قدر مى‏شود ملائکه‏اى که ساکن در «سدره المنتهى‏» هستند و جبرئیل یکى از ایشان است نازل مى‏شوند در حالى که جبرئیل به اتفاق سایرین پرچم‏هایى را به همراه دارند.
یک پرچم بالاى قبر من، و یکى بر بالاى بیت المقدس و پرچمى در مسجد الحرام و پرچمى بر طورسینا نصب مى‏کنند و هیچ مؤمن و مؤمنه‏اى دراین نقاط نمى‏ماند مگر آن که جبرئیل به او سلام مى‏کند، مگر کسى که دائم الخمر و یا معتاد به خوردن گوشت ‏خوک و یا زعفران مالیدن به بدن خود باشد. (5)
2- از امام صادق علیه السلام در مورد روح سؤال شد. حضرت فرمودند: روح از جبرئیل بزرگتر است و جبرئیل از سنخ ملائکه است و روح ازآن سنخ نیست. مگر نمى‏بینى خداى تعالى فرموده: «تنزل الملئکه والروح‏» پس معلوم مى‏شود روح غیر از ملائکه است. (6)

 

د- سلام و امنیت


قرآن کریم در بیان این ویژگى شب قدر مى‏فرماید: «سلام هى حتى مطلع الفجر.»( قدر / 5 ) کلمه سلام و سلامت ‏به معناى عارى بودن از آفات ظاهرى و باطنى است. و جمله «سلام هى‏» اشاره به این مطلب دارد که عنایت الهى تعلق گرفته است‏ به این که رحمتش شامل همه آن بندگان بشود که به سوى او روى مى‏آورند و نیز به این که در خصوص شب قدر باب عذابش بسته باشد. به این معنا که عذابى جدید نفرستد. و لازمه این معنا این است که دراین شب کید شیطان‏ها هم مؤثر واقع نشود چنانکه در بعضى از روایات نیز به این معنا اشاره شده است.
البته بعضى از مفسرین گفته‏اند: مراد از کلمه «سلام‏» این است که در شب قدر ملائکه از هر مؤمن مشغول به عبادت بگذرند، سلام مى‏دهند.

 

پى‏نوشت‏ها:


1- مجمع البیان، ج 10، ص‏519 .
2- تفسیر الدرالمنثور، ج‏6 .
3- تفسیر البرهان، ج‏4، ص‏488، ح‏26 .
4- فروع کافى، ج‏4، ص‏157، ح‏4 .
5- مجمع البیان، ج‏10، ص‏520 .
6- تفسیر برهان، ج‏4، ص‏481، ح‏1.
جمعه 28/5/1390 - 9:5
شهدا و دفاع مقدس

اتل متل یه بابا

كه اون قدیم قدیما

حسرتشو مى خوردن

تمومى بچه ها

اتل متل یه دختر

در دونه باباش بود

هر جا كه بابا مى رفت

دخترش هم باهاش بود

اون عاشق بابا بود

بابا عاشق اون بود

به گفته رفیقاش

بابا چه مهربون بود

یه روز آفتابى

بابا تنها گذاشتش

عازم جبهه ها شد

دخترُ جا گذاشتش

چه روزهاى سختى بود

اون روزهاى جدایى

چه سالهاى بدى بود

ایّام بى بابایى

چه لحظه سختى بود

اون لحظه رفتنش

ولى بدتر از اون بود

لحظه برگشتنش

هنوز یادش ترفته

نشون به اون نشونه

اونكه خودش رفته بود

آوردنش به خونه

رهرا به سلام كرد

بابا فقط نگاش كرد

اداى احترام كرد

بابا فقط نگاش كرد

خاك كفش بابارو

سرمه تو چشاش كرد

هى بابارو بغل كرد

بابا فقط نگاش كرد

زهرا براش زبون ریخت

دو صد دفعه صداش كرد

پیش چشاش ضجّه كرد

بابا فقط نگاش كرد

اتل متل یه بابا

یه مرد بى ادعا

مى خوان كه زود بمیره

تموم خواستگارا

اتل متل یه دختر

كه بر عكس قدیما

براش دل مى سوزونن

تمومى بچه ها

زهرا به فكر باباش

بابا به فكر زهرا

گاهى به فكر دیروز

گاهى به فكر فردا

یه روز مى گفت كه خیلى

براش آرزو داره

ولى حالا دخترش

زیرش لگن مى ذاره

یه مى گفت دوست دارم

عروسیتو ببینم

ولى حالا دخترش

میگه به پات مى شینم

مى گفت برات بهترین

عروسى رو مى گیرم

ولى حالا مى شنوه

تا خوب نشى نمیرم

وقت غذا كه مى شه

سرنگ ور مى داره

یه زرده تخم مرغ

توى سرنگ مى ذاره

گوشه لُپ باباش

سرنگ و مى فشاره

براى اشك چشماش

هى بهونه میاره

«
غصه نخور بابا جون

اشكم مال پیازه»

بابا با چشماش مى گه

خدا برات بسازه

هر شب وقتى بابارو

مى خوابونه توى جاش

با كلى اندوه و غم

میره سر كتاباش

حافظُ ور مى داره

راه گلوش مى گیره

قسم مى ده حافظُ


خواجه بابام نمیره

دو چشمشُ مى بنده

خدا خدا مى كنه

با آهى از ته دل


حافظُ وا مى كنه

فالُ و شاهد فال

به یك نظر مى بینه

نمى خونه، چرا كه


هر شب جواب همینه

دیشب كه از خستگى

گرسنه خوابیده بود

نیمه شب چه خواب


قشنگى رو دیده بود

تو یك باغ پر از گل

پر از گل شقایق

میون رودى بزرگ


نشسته بود تو قایق
یه خرده اون طرف‌تر
میان دشت و صحرا
جایی از این‌جا بهتر

بابا سوار اسبه
مگه می‌شه محاله
بابا به آسمون رفت
تا پشت یک در رسید...

ابوالفضل سپهر

 
پنج شنبه 27/5/1390 - 12:2
شهدا و دفاع مقدس
سرتاسرِ جزیره را دودِ انفجار گرفته بود. چشم چشم را نمی دید. به یک سنگر رسیدیم. جلوش پر بود از آذوقه. پرسیدیم «اینا چیه؟»گفتند«هیچ کس نمی تونه آذوقه ببره جلو. به ده متری نرسیده، می زننش.» زین الدین پشت موتور، جعفری هم ترکش، رسیدند. چند تا بسته آذوقه برداشتند و رفتند جلو. شب نشده، دیگر چیزی باقی نمانده بود.
چهارشنبه 26/5/1390 - 12:40
سخنان ماندگار

حدیث نفس (( مزاحم )) با (( مراقبت )) است . این سخن دلنشین امام صادق (علیه السلام ) را باید بر دل نشاند: (( القلب حرم الله . فلا تسكن فى حرم الله غیر الله ؛ قلب انسان حرم خداوند است ، پس در حرم خدا، غیر خداى را، جاى نده ! ))


حافظ به این حدیث در این بیت نظر دارد:


پاسبان حرم دل شده ام شب هم شب   تا در این پرده جز اندیشه او نگذارم

 

منبع:نامه ها برنامه ها(علامه حسن زاده آملی)

تقدیم به خوبان و خوب خودمون....

چهارشنبه 26/5/1390 - 12:31
فلسفه و عرفان
 هر چه قدر یک فرد به خدا و دین اعتقاد بیش‌تری داشته باشد به همان اندازه از زندگی رضایت بیش‌تری دارد، موفق‌تر است و در ارتباط با دیگران صداقت بیش‌تری دارد.

 

 

 

 در یک مطالعه که در نشریه روانشناسی آمریکا به چاپ رسیده است کایون لیم و همکارانش از دانشگاه هاروارد مطالعه‌ای را روی 3 هزار و 100 آمریکایی انجام دادند و از آن‌ها سوالاتی در مورد فعالیت مذهبی و اعتقاد آن‌ها پرسیدند. همین تحقیقات یک سال بعد هم دقیقا به همین شکل انجام شد تا تاثیر باورهای دینی در زندگی این افراد بررسی شود.

 

 در این مطالعات مشخص شد در بین پیروان تمام ادیان، افرادی که به طور مرتب در مراسم مذهبی خاص دین خود شرکت می‌کنند 28 درصد از زندگی خود رضایت بیش‌تری دارند. حتی افرادی که گاهی اوقات در مراسم و آئین‌های مذهبی شرکت می‌کردند نیز 23 درصد رضایت بیش‌تری نسبت به افراد دیگر داشتند.

 

 

 

محققان متوجه شدند یکی از عوامل تاثیرگذار در افزایش میزان رضایت از زندگی افراد مذهبی، افزایش تعداد دوستانی است که آن‌ها به واسطه شرکت در فعالیت‌های دینی پیدا می‌کنند. افرادی که با بیش از 10 نفر ارتباط دوستی دارند به میزان دو برابر بیش‌تر نسبت به افرادی که دوستان نزدیک ندارند از زندگی خود رضایت دارند.

 

  

لیم در این باره گفت: زمانی که تعدادی از دوستان نزدیک طبق یک نظم مشخص و در حین انجام فعالیت‌های پرمعنی مانند عبادت یکدیگر را ملاقات می‌کنند احساس شادی و رضایت از زندگی آن‌ها به طور قابل توجهی افزایش پیدا می‌کند.

 

  اعتقاد به خدا انسان را امیدوارتر، صادق‌تر و بخشنده‌تر می‌کند

 

 

 اعتقاد به خدا تاثیر بسیار زیادی روی روحیه مردم دارد. بعد از چند دهه تحقیقات دانشمندان متوجه شدند دین و مذهب انسان‌ها را امیدوارتر، صادق‌تر و سخاوتمندتر می‌کند.

 دکتر آرا نورنزایان روانشناس دانشگاه بریتیش کلیبیا در این باره گفت: همیشه در مورد تاثیر مثبت اعتقاد به خدا روی رفتار انسان‌ها صحبت می‌شود، اما این بار ما به دنبال آن بودیم تا از دیدگاه علمی این موضوع را ثابت کنیم.

 مطالعات انجام شده بین ارتباط بین مذهب و رفتارهای اجتماعی نشان می‌دهد افراد مذهبی که دارای افکار معنوی هستند با احتمال کم‌تری دست به تقلب می‌زنند و احساس اطمینان بین غریبه‌ها را در یک جمع افزایش می‌دهند. افرادی که مرتب نماز می‌خوانند و در مراسم مذهبی شرکت می‌کنند بیش‌تر از دیگران در فعالیت‌های خیریه مشارکت می‌کنند و به طور داوطلبانه برای کمک به دیگران داوطلب می‌شوند.

 

 

 مذهبی‌ها موفق‌ترند

 

 

 

افراد مذهبی در بسیاری از زمینه‌ها نسبت به بی‌خداها موفق‌ترند، چرا که افراد معتقد بیش‌تر برای رسیدن به اهداف بلند مدت خود تلاش می‌کنند و در این راه مداومت دارند.

  

این افراد با احتمال کم‌تری نسبت به دیگران سراغ سوء مصرف مواد مخدر می‌روند، معمولا در دوران تحصیل موفقیت‌های بیش‌تری کسب می‌کنند، رفتارهای سالم‌تری از خود بروز می‌دهند، کم‌تر دچار افسردگی می‌شوند و عمر طولانی‌تری هم دارند.

  

مایکل مک‌کالوق استاد دانشگاه میامی نتیجه هشت دهه تحقیقات مختلف در مورد دین، مذهب و اعتقاد به خدا را که روی گروه‌های مختلفی از مردم در سراسر جهان انجام شده بود مورد بررسی قرار دادند. با تحقیق کردن در دسته بسیار متنوعی از فاکتورها مانند زمینه‌های اجتماعی، روانشناسی، اقتصادی، عصب‌شناسی، محققان متوجه شدند رفتارهای مذهبی پیروان ادیان را ترغیب به کنترل بیش‌تر خود می‌کند.

  

دانشمندان معتقدند این که یک فرد بتواند خود را کنترل کند و برای زندگی خود قانون‌های خاصی را وضع کند نقش بسیار زیادی در موفقیت او دارد، اما متاسفانه نسبت به این معیارها توجه زیادی صورت نمی‌گیرد. محققان متوجه شدند دعا خواندن و ارتباط با خداوند روی قسمت‌هایی از مغز انسان‌ها اثر می‌گذارد که ارتباط زیادی با کنترل شخصی دارد. این موضوع که افراد مذهبی‌تر توانایی بیش‌تری در کنترل خودشان دارد می‌تواند توضیح دهنده این موضوع باشد که چرا معتقدان به یک دین کم‌تر از دیگران به سراغ مصرف مواد مخدر و مشروبات الکلی می‌روند و کم‌تر از دیگران به دلیل مشکلات اجتماعی و اخلاقی و ارتکاب به جرم به زندان می‌افتند.

 

 منبع:tafrihi.com
چهارشنبه 26/5/1390 - 12:19
سخنان ماندگار

وقتی خواستم زندگی کنم، راهم را بستند.وقتی خواستم ستایش کنم، گفتند خرافات

است.وقتی خواستم عاشق شوم گفتند دروغ است.وقتی خواستم گریستن، گفتند دروغ

است.وقتی خواستم خندیدن، گفتند دیوانه است.دنیا را نگه دارید، میخواهم پیاده شوم
 

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

اگر قادر نیستی خود را بالا ببری همانند سیب باش تا با افتادنت اندیشه‌ای را بالا ببری

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

به سه چیز تکیه نکن ، غرور، دروغ و عشق.آدم با غرور می تازد،با دروغ می بازد و با عشق می میرد

دوشنبه 17/5/1390 - 10:12
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته