شعر و قطعات ادبی
دلم را جایی حوالی چشمهایت جا می گذارم
و تو به افق خیره شده ای ..
و دلم را نمی بینی
به هیاهوی دنیا دلسپرده ای و من
سکوت می کنم!
سکوت می کنم و هوای دوری تو را نفس می کشم
جایی از دنیای تو..
حوالی چشمهایت , دلم را جا گذاشتم
دوشنبه 9/6/1388 - 12:19
خاطرات و روز نوشت
ت و ل د م م ب ا ر ک !
تولدم مبارک !
تولدم مبارک !
تولدم مبارک !
تولدم مبارک !
تولدم مبارک!
تولدم مبارک !
تولدم مبارک !
تولدم مبارک!
تولدرم مبارک !
تولدم مبارک !
تولدم مبارک!
تولدم مبارک !
تولدم مبارک !
تولدم مبارک!
تولدم مبارک !
تولدم مبارک !
تولدم مبارک !
تولدم مبارک !
تولدم مبارک !
تولدم مبارک!
. . . !
شنبه 7/6/1388 - 14:49
خاطرات و روز نوشت
یکی از دوستان این شعررو برای تولدم سرودند..
چند ساله شدی...؟
تولدت مبارک !
بیا این بار به جای شمع ها
قاصدک ها را فوت کن!
کودک دلم غنج می زند!
می خواهم تمام این دشت را
دنبالشان بدوم...
شنبه 7/6/1388 - 12:51
خاطرات و روز نوشت
امشب قشنگ ترین شب خداست اونم واسه من
فردا قشنگ ترین روز خداست هم
واسه من هم واسه خدا
واسه من آخه, تولدم!
پس امشب میشه؟!
واسه خدا چون یکی از قاصدکاش متولد شد
پس یه تبریک به خودم یه تبریک به خدا
قاصدک خدا
شنبه 7/6/1388 - 12:37
خانواده
قلبم به هر دل کندنی سنگ میشود
آقا ببخش..!
بس که سرم گرم زندگیست
کمتر دلم برای شما تنگ می شود..
پنج شنبه 5/6/1388 - 17:41
رمضان
کفشهایم را که می پوشم
سکوت همه جا را فرا می گیرد
و تمام خیابان ها, پیاده رو می شود
سکوت و ندای مناجات شب های رمضان
دلم را می برد به سمت و سویی که
بغض دلم ترک بخورد
نم باران می زند و من آرام آرام قدم میزنم تا سحر
این شب ها انگارمی توانم راحت تربگویم
* خدای مهربانم دوستت دارم*
راستی تا بحال گفته ام دوستت دارم؟
چهارشنبه 4/6/1388 - 16:55
رمضان
به خاطر تمام لطف و رحمت و خیر و برکت و عافیتی که حتی در نفس کشیدن ما در رمضان المبارک خودش قرار داده
بلند بگیم: خدا رو شکر
چهارشنبه 4/6/1388 - 16:26
ادبی هنری
او دلش مسجد می خواست با گنبدی فیروزه ای و مناره هایی بلند و پیرمردی که هر
صبح و هر ظهر و هر شب بر بالای آن " الله اکبر" می گوید.
دلش یک حوض کوچک لاجوردی می خواست و شبستانی که گوشه گوشه اش
مهر و تسبیح و چادرنماز است.
دلش هوای محله های قدیمی را کرده بود با پیرزن های ساده و مهربانی که منتظر
غروب اند و بی تاب " حی علی ... " بودند اما او محله شان مسجد نداشت.
فرشته ها که خیال نازک و آرزوی قشنگش را می دیدند به او گفتند:
حالا که مسجدی نیست خودت مسجدی بساز..
او خندید و گفت: چه خیال زیبایی اما من که چیزی ندارم; نه زمینی, نه توانی و نه
ساختن بلدم . فرشته ها گفتند: این مسجد از جنس دیگری است مصالحش را تو فراهم
کن مسجدت را ما می سازیم اما او تنها آه کشید و نمی دانست که هر بار آهی می کشد
,هر بار که دعایی می کند, هر بار که با خدا زمزمه می کند, هر بار که قطره اشکی
از گوشه ی چشمانش می چکد آجری بر آجری گذاشته می شود
آجر همان مسجدی که آرزویش را داشت و چنین شد که آرام آرام با کلمه, با ذکر, با
عشق, با دعا, با راز ونیاز, با تکه های دل و پاره های روح مسجدی بنا شد.
مسجدی بنا شد از نور و از چوب مسجدی که مناره اش دعایی بود هر کاشی هایش
قطره ی اشکی..
چهارشنبه 4/6/1388 - 14:3
شعر و قطعات ادبی
پشت پلک هایم این روزها
نفس می کشی
فاصله یک نفس
حقیقت دورتر از اینهاست
این روزهای مه آلود
طنین نفس های تو
و انتظار شنیدن واژه های اسیر...
این روزها
می گذرد
پشت پلک هایم
تویی
و روبرو...سکوت!
سه شنبه 3/6/1388 - 14:27
رمضان
خواص نمک
امام باقر فرمود:کسی که بر اولین لقمه خود نمک بپاشد لک, پیسی, کک و مک
صورت او بر طرف می شود
همچنین آمده است: پیش از غذا نمک بخورید زیرا هر کس این کار را بکند خداوند
هفتاد و دو مرض را از او دور می کند.
خواص خرما
پیامبراکرم "ص" فرمود:خرما دارای نه خاصیت است:
1.از میکروب جلوگیری نماید 2. سبب تقویت ستون فقرات است
3. قوه باه را زیاد می کند 4. قوه شنوائی و بینائی را تقویت می کند
5. انسان را به خدا نزدیک می کند
6. انسان را از شیطان دور می کند
7. سبب هضم غذاست 8. درد ها را نابود می کند
9. دهان را خوشبو می نماید
خواص آب
آب شفای هر دردی است
سه شنبه 3/6/1388 - 13:44
