• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 494
تعداد نظرات : 197
زمان آخرین مطلب : 4537روز قبل
دانستنی های علمی

 

رد از مُردن است . زیرا زایندگی ندارد .مرگ نیز با مرد هم ریشه است.

زَن از زادن است و زِندگی نیز از زن است .

دُختر از ریشه « دوغ » است که در میان مردمان آریایی به معنی« شیر « بوده و ریشه واژه ی دختر « دوغ دَر » بوده به معنی « شیر دوش » زیرا در جامعه کهن ایران باستان کار اصلی او شیر دوشیدن بود . به daughter در انگلیسی توجه کنید . واژه daughter نیز همین دختر است . gh در انگلیس کهن تلفظی مانند تلفظ آلمانی آن داشته و « خ » گفته می شده.در اوستا این واژه به صورت دوغْــذَر doogh thar و در پهلوی دوخت .

دوغ در در اثر فرسایش کلمه به دختر تبدیل شد . آمده است.

اما پسر ، « پوسْتْ دَر » بوده . کار کندن پوست جانوران بر عهده پسران بود و آنان چنین نامیده شدند.

پوست در، به پسر تبدیل شده است .در پارسی باستان puthra پوثرَ و در پهلوی پوسَـر و پوهر و در هند باستان پسورَ است

در بسیاری از گویشهای کردی از جمله کردی فهلوی ( فَیلی ) هنوز پسوند « دَر » به کار می رود . مانند « نان دَر » که به معنی « کسی است که وظیفه ی غذا دادن به خانواده و اطرافیانش را بر عهده دارد .»

حرف « پـِ » در « پدر » از پاییدن است . پدر یعنی پاینده کسی که می پاید . کسی که مراقب خانواده اش است و آنان را می پاید .پدر در اصل پایدر یا پادر بوده است . جالب است که تلفظ « فاذر » در انگلیسی بیشتر به « پادَر » شبیه است تا تلفظ «پدر» !

خواهر ( خواهَر )از ریشه «خواه » است یعنی آنکه خواهان خانواده و آسایش آن است . خواه + ــَر یا ــار در اوستا خواهر به صورت خْـوَنــگْـهَر آمده است .

بَرادر نیز در اصل بَرا + در است . یعنی کسی که برای ما کار انجام می دهد. یعنی کار انجام دهنده برای ما و برای آسایش ما .

« مادر » یعنی « پدید آورنده ی ما » .

نوشته : عادل اشکبوس

چهارشنبه 17/6/1389 - 20:37
اخبار




به شما قول می‌دهم که حداکثر تا دو سه سال بعد، هالیوود فیلمی با عنوان «۳۳ نفر» نمایش خواهد داد! از کجا می‌دانم؟!

خوب اگر این پست را تا آخر بخوانید، شما هم تصدیق خواهید کرد که چنین داستان شگفت‌انگیزی یا حاشیه‌های جالبش واقعا سوژه خوبی برای فیلم شدن است.

حدود یک ماه پیش، یعنی در پنجم آگوست، یک معدن در شیلی دچار حادثه شد و ریزش کرد، این معدن مس و طلا در نزدیکی سن خوزه قرار دارد. در نتیجه این حادثه ۳۳ نفر از معدنچیان گرفتار شدند. ۳۲ نفر از آنها شیلیایی بوند و یک نفر هم ‌اهل بولیوی بود.

عملیات نجات شروع شد، اما تا روز هفدهم هیچ نتیجه‌ای در برنداشت، در این زمان تیم نجات با کمال تعجب صدای ضربه‌های چکش را روی یک مته حفاری شنیدند، ساعاتی بعد وقتی مته بیرون کشیده شد، کاغذی را دیدند که روی مته چسبانده شده بود، روی کاغذ نوشته شده بود: «هر ۳۳ نفرمان در پناهگاه، خوب هستیم.» معلوم شد که معدنچی‌ها زنده و سالم در عمق ۷۰۰ متری زمین گرفتار شده‌اند.

خبر زنده بودن آنها، آنقدر مهم بود که سباستین پینه‌را -رئیس جمهور شیلی- شخصا در محل حاضر شد و نوشته را به رسانه‌ها نشان داد. بلافاصله همه شیلی این پیروزی را جشن گرفت.

معدنچیان، شانس آورده بودند که کانال‌های هوارسانی در جریان ریزش مسدود نشده بود، خوشبختانه آنها در این ۱۷ روز ذخیره کافی آب در اختیار داشتند، اما از لحاظ غذا در مضیقه بودند، و در این مدت هر کدام ۱۰ کیلوگرم وزن کرده بودند. هوای پایین گرم بود و آنها مجبور شده بودند، برهنه شوند، اما خوشبختانه نشت گازهای سمی‌ای مثل متان جان آنها را تهدید نکرده بود.

پس تیم نجات باید تا عملی کردن عملیات نهایی نجات، راه عاجلی برای زنده نگاه داشتن معدنچیانی که در عمق ۷۰۰ متری زمین گرفتار شده بودند، پیدا می‌کرد. بنابراین آنها در مرحله نخست کانال‌های باریکی حفر کردند تا از طریق آنها، غذا و تجهیزات ضروری را به پایان بفرستند. این کار هم یک هفته وقت گرفت.

وسیله فلزی‌ای به طول ۱٫۶ متر که ظاهری شبیه موشک داد، وظیفه حمل و نقل غذا در این کانال‌ها را بر عهده دارد. برای ارسال غذا، هر بار باید یک ساعت وقت صرف شود.

غذای ارسالی برای آنها در روزهای اول تنها شامل ژل‌های غذایی غنی‌شده، ویتامین، قرص‌های گلوکز و شیر غنی از پروتئین  بود، اما بعد از روز، غذای گرم هم برای آنها ارسال شد. برای معدنچیان دارو هم فرستاده می‌شود چرا که یکی از معدنچیان، مبتلا به دیابت است و دیگری ناراحتی ریوی به نام سیلیکوزیس دارد.

از طریق کانال‌های باریک ارتباطی که بعضی‌ها به آنها لقب «بند ناف» هم داده‌اند، فیبرهای نوری هم به پایین فرستاده شده‌اند تا معدنچی‌ها بتوانند ارتباط ویدئویی با دنیای خارج داشته باشند. البته آنها می‌توانند از طریق نامه هم با آشنایان خود ارتباط تماس برقرار کنند.

اشتهار و حاشیه‌های ناخواسته!
اما دردسر این ۳۳ نفر، آنها را مشهور هم کرده است، آنها دیگر جزئی از شوی واقعی تلویزیونی یا reality TV show شده‌اند. توجه همه رسانه‌ها به آنها جلب شده‌ است، طوری که شبکه ABC‌ مدتهاست که گروهی خبرنگار در بیرون معدن مستفر کرده است تا برایش گزارش روزانه ارسال کنند. مردم همه دنیا توجه زیادی به این واقعه دارند، حتی اگر در فیس‌بوک جستجو کنید، می‌توانید گروه‌های مربوط به این معدنچیان را بیابید. پاپ ببندکیت هم شخصا برای آنها دعا کرد است.

رسانه‌های دیگر هم سعی می‌کنند، با برجسته کردن حاشیه‌ها تیراژ خود را بالا ببرند. مثلا بعد از مدتی معلوم شد که یکی از معدنچیان یک فوتبالیست بازنشسته است که در جریان بازی‌های انتخابی المپیک ۱۹۸۴ لوس آنجلس تیم ملی کشورش را همراهی می‌کرده است.

اما در میان معدنچیان، یکی از آنها به نام  «یونی باریوس» بیش از همه در مرکز توجه قرار گرفته است. این توجه رسانه‌ای روی او، به دو دلیل صورت گرفته است:

باریوس ۵۰ ساله، در جوانی علاقه داشت پزشک شود و حتی بعد از عدم موفقیت این علاقه را با خواندن متون پزشکی در خود حفظ کرد. به خاطر دانش ابتدایی او از امورات پزشکی، خیلی از کارهای پزشکی مربوط به گروه به او سپرده شده است. مثلا او بود که اعضای گروه را واکسن زد و همچنین اوست که نمونه خون از معدنچیان می‌گیرد تا برای آزمایش به بالا فرستاده شوند.

اما دلیل مهم‌تر و جالب‌تر اشتهار آقای باریوس، دردسری است که چند ماه بعد، گریبان او را بعد از نجات یافتن خواهد گرفت! قضیه از این قرار است که یک روز، وقتی همسر باریوس در محل معدن حاضر شده بود و برای نجات شوهرش دعا می‌کرد، متوجه شد، زن دیگری هم نام همسرش را زمزمه می‌کند. اینجا بود که وی فوری مطلب را پی گرفت و متوجه شد، وی معشوقه شوهرش است. این قضیه بلافاصله در روزنامه‌های تابلویید، بازتاب پیدا کرد. شاید باریوس تنها معدنچی‌ای باشد که عجله‌ای برای نجات نداشته باشد!

عملیات اصلی نجات:
برای نجات معدنچی‌ها، باید کانالی به قطر ۷۵ سانتیمتر در دل صخره‌های سخت به درازای ۷۰۰ متر حفر شود. این کار اصلا ساده نیست و با مشکلات فنی زیادی همراه است و تخمین زده می‌شود ۳ تا ۴ ماه طول بکشد. بعد از حفر شدن کانال نجات، از طریق بالابرهای هیدرولیکی که در آفریقای جنوبی تولید شده است، اعضای گروه نجات داده می‌شوند. نجات هر نفر نیم ساعت طول خواهد کشید. برای احتیاط دو پروژه نجات هم به طور موازی در حال اجرا شدن هستند.

اهمیت پزشکی این حادثه:
اما از دید پزشکی هم گرفتاری این معدنچیان جالب است. آنها بر علیه کزاز، دیفتری، آنفلوانزا و پنومونی واکسینه شده‌اند تا در این وانفسا دچار بیماری نشوند.

اما عمده خطری که آنها را دنبال می‌کند، مشکلات روانی است. در پنج نفر از معندچی‌ها، نشانه‌های افسردگی مشاهده شده است که علایم آن به صورت تغذیه ناکافی و عدم تمایل برای حضور جلوی دوربین است.

مشکل این معدنچیان را می‌توان مشابه فضانوردان در مأموریت‌های طولانی، سرنشینان زیردریایی‌ها، زندانی‌ها، دانست.

از آنجا که دانشمندان سازمان فضایی آمریکا -ناسا- در این زمینه تحقیقات زیادی کرده‌اند و صاحب تجربه هستند، از آنها تقاضا شد که کمک کنند. یک تیم چهار نفره از این دانشمندان از محل بازدید کرد و توصیه‌هایی سودمندی مثل تنظیم چرخه خواب و بیداری، انجام ورزش روزانه و مصرف ویتامین D و تنظیم وزن کرد. معدنچی‌ها باید مواظب باشند که اضافه وزن پیدا نکنند، چون کانال‌های نجات آنها بسیار باریک است و تنها ۷۵ سانتیمتر قطر دارد!

در عین حال باید اسباب سرگرمی آنها هم با MP3 پلیر، جدول و کتاب مهیا شود. جالب است بدانید که شرکت سونی تعدادی PSP در اختیار این معدنچی‌ها قرار داده است!

بررسی این حادثه از لحاظ شناخت اثرات استرس و انزوای طولانی‌مدت روی سلامت و کارکرد روانی انسان‌ها، سودمند است.




 

سه شنبه 16/6/1389 - 20:23
شعر و قطعات ادبی
< در مجالی که برایم باقیست
باز همراه شما مدرسه ای می سازیم
که در آن همواره اول صبح
به زبانی ساده
مهر تدریس کنند
و بگویند خدا
خالق زیبایی
و سراینده ی عشق
آفریننده ماست   
مهربانیست که ما را به نکویی
دانایی
زیبایی
و به خود می خواند
جنتی دارد نزدیک ، زیبا و بزرگ
دوزخی دارد – به گمانم -
کوچک و بعید
در پی سودایی ست
که ببخشد ما را
و بفهماندمان
ترس ما بیرون از دایره رحمت اوست   
  در مجالی که برایم باقیست
باز همراه شما مدرسه ای می سازیم
که خرد را با عشق
علم را با احساس
و ریاضی را با شعر
دین را با عرفان
همه را با تشویق تدریس کنند
لای انگشت کسی
قلمی نگذارند
و نخوانند کسی را حیوان
و نگویند کسی را کودن
و معلم هر روز
روح را حاضر و غایب بکند  
  و به جز از ایمانش
هیچ کس چیزی را حفظ نباید بکند
مغز ها پر نشود چون انبار
قلب خالی نشود از احساس
درس هایی بدهند
که به جای مغز ، دل ها را تسخیر کند
از کتاب تاریخ
جنگ را بردارند
در کلاس انشا
هر کسی حرف دلش را بزند    
  غیر ممکن را از خاطره ها محو کنند
تا ، کسی بعد از این
باز همواره نگوید:"هرگز"
و به آسانی هم رنگ جماعت نشود
زنگ نقاشی تکرار شود
رنگ را در پاییز تعلیم دهند
قطره را در باران
موج را در ساحل
زندگی را در رفتن و برگشتن از قله کوه
و عبادت را در خلقت خلق  
  کار را در کندو
و طبیعت را در جنگل و دشت
مشق شب این باشد
که شبی چندین بار
همه تکرار کنیم :
عدل
آزادی
قانون
شادی
امتحانی بشود
که بسنجد ما را
تا بفهمند چقدر
عاشق و آگه و آدم شده ایم  
 
در مجالی که برایم باقیست
باز همراه شما مدرسه ای می سازیم
که در آن آخر وقت
به زبانی ساده
شعر تدریس کنند
و بگویند که تا فردا صبح
خالق عشق نگهدار شما
سه شنبه 16/6/1389 - 19:31
اخبار

طی چند روزه آینده هیچ فایل پیوست شده یا هیچ ایمیلی را تحت عنوان postcard باز نکنید. حتی اگر این نامه از طرف دوستتان برای شما ارسال شده باشد.

 

 

ویروس فوق حتی توسط خبرگزاری CNN به عنوان مخرب ترین ویروس کامپیوتری اعلام شده.

این ویروس  توسط کمپانی McAfee  شناسایی شد و تا کنون راهی جهت repair آن پیدا نشده.

دوشنبه 15/6/1389 - 17:5
اخلاق

غلامرضا تختی روبروی شاه ایستاده.
سران کشوری و لشکری و امرای ارتش هم دور تا دور ایستاده اند.
تختی در مقابل دیدگاه شاه، بازوبند پهلوانی کشتی ایران را کسب کرده.
او حالا باید سرش را خم کند تا شاه، مدال را دور گردنش بیاندازد. اما نمی کند!
شاه هم به روی خودش نمی آورد و دست هایش را بالاتر می برد و مدال را تقدیم می کند به مردی که هیچ گاه، سر خم نکرد.

دوشنبه 15/6/1389 - 1:4
آلبوم تصاویر

 

 

 

دوشنبه 15/6/1389 - 0:10
آلبوم تصاویر

 

 

 

 

دوشنبه 15/6/1389 - 0:8
آلبوم تصاویر

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

دوشنبه 15/6/1389 - 0:6
آلبوم تصاویر

دوشنبه 15/6/1389 - 0:4
سخنان ماندگار

 

1.     یک مرد تا زمانی که صحبت‌هایش را انکار نکنید حرفی نمی‌زند!

2.     روش جوک گفتن من این است که واقعیت را بگویم. واقعیت خنده‌دارترین لطیفه دنیا است.

3.     وقتی که انسان بخواهد ببری را بکشد اسمش را ورزش می‌گذارد اما اگر ببر بخواهد او را بکشد اسمش درنده خویی است.

4.     عده کمی از مردم بیش از یک یا دو بار در سال فکر می‌کنند. من با یکی - دو بار فکر کردن در هفته برای خودم شهرتی دست و پا کردم.

5.     مرد خردمند سعی می‌کند خودش را با دنیا سازگار کند و مرد نابخرد اصرار دارد که دنیا را با خودش سازگار کند. بنابراین کلیه پیشرفت‌ها بستگی به تلاشهای مرد نابخرد دارد.

6.     ما از تجربه کردن می‌آموزیم که انسان هیچگاه از تجربه کردن چیزی نمی‌آموزد.

7.     اگر وقت کافی باشد هر چیزی برای هر کسی دیر یا زود اتفاق می‌افتد.

8.     اگر در موزه ملی آتش سوزی شود، کدام نقاشی را نجات خواهم داد؟ البته آن را که به در خروجی نزدیک‌تر است.

9.     تنها کسی که با من درست رفتار می‌کند خیاطم است که هر بار که مرا می‌بیند، اندازه‌های جدیدم را می‌گیرد؛ بقیه به همان اندازه قبلی چسبیده‌اند و توقع دارند من خودم را با آنها جور کنم.

10.                        در زندگی دو تراژدی وجود دارد: اینکه به آنچه قلبت می‌خواهد نرسی و اینکه برسی!

11.                        انسانهای خوشبین و بدبین هردو برای جامعه مفید هستند، خوشبین هواپیما را اختراع می‌کند و بدبین چتر نجات!!

12.                        وقتی چیزی خنده‌دار است با دقت در آن حقیقتی پنهان را جست و جو کنید!

 

 

 

 

 

 

 

 

 

يکشنبه 14/6/1389 - 15:35
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته