• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 66
تعداد نظرات : 58
زمان آخرین مطلب : 5400روز قبل
دانستنی های علمی
à     دعای چشم زخم و نظر تنگیà         کاتب: درویش    موضوع :اداب نوشتن دعا ،حل مشکل با دعا ،دعا ،à        چشم زخم : بسم الله الرحمن الرحیم بسم الله ابراهیم خلیل الله وموسی کلیم الله وعیسی روح الله و محمد صلی الله علیه و اله حبیب الله و رسول الله لو انزلنا هذا القران علی جبل لرایته خاشعا متصدعا من خشیة الله و تلک الامثال نضربها للناس لعلهم یتفکرون

یا فتاح یا رضوان وعسی الله ان یجعل بینکم و بین الذین عادیتم منهم مودة و الله قدیر والله غفور رحیم

دعای دیگر :

بسم الله وبالله و من الله و الی الله و فی سبیل الله اللهم الیک اسلمت نفسی والیک وجهت وجهی والیک فوضت امری فاحفظنی بحفظ الایمان من بین یدی و من خلفی و عن یمینی و عن شمالی و من فوقی و من تحتی و ادفع عنی بحولک و قوتک فانه لا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم

دعای دیگر:

اعوذ بعزة الله واعوذ بقوة الله واعوذ بقدرة الله واعوذ بنور الله واعوذ بعظمة الله واعوذ ببهاء الله واعوذ بجمع الله و اعوذ بکل الله و اعوذ بعغو الله واعوذ بغفران الله واعوذ برسول الله واعوذ بالائمه علیها سلام علی ما نشاء من شر ما تجد اللهم رب المطیعین

-------------------------------------------

این دعا همراه شما باشد شما را از چشم زخم حفظ می کند اگر خوشگل و خوش تیپید اگر کار و کاسبی عالیه اگر به شهرت رسیده اید اگر اموال بسیار دارید اگر خانه و ماشین شیک دارید اگر محبوبیت دارید  اگر همه چی بر وفق مراد است ، از چشم زخم تنگ نظران غافل نشوید
در روایت است که چشم زخم ، جوان را در گور می کند و شتر را در دیگ

هر روز هنگام حتما صدقه دهید و اسپند برای خود و خانواده دود کنید و باور کنید که چشم ، حقیقت دارد ، قال رسول الله ص: العین حق ( چشم حقیقت دارد )

و در برخورد با دیگران اگر میدانید که به چشم می آیید این کلمات را در دل بگویید

ماشا الله لا حول و لا قوة الا بالله  à              ادعیه جهت گشایش بخت ، ایجاد محبت و افزایش روزیà         کاتب: درویش    موضوع :گشایش بخت ،حل مشکل با دعا ،علوم غریبه ،دعا ،à         این جملات را بنویسد و بر گوشه مقنعه دختر آویزان کنند و چون بخوابد شب زیر سرش گذارد « بسم الله الرحمن الرحیم بسم الله و بالله و من عند الله و الیه ترجعون هو الذی خلقکم من نفس واحده... منها و طراً ک88د8111 اول 22م م م باسم فلان (نام دختر را بنویسند)


این آیه را با گلاب و زعفران بنویسند و بر بازوی دختر ببندند « یریدون لیطفئوا نور الله بافواههم و الله متم نوره و لو کره الکافرون»

در بحر الغرائب آمده است که هر که سوره مریم را با زعفران و گلاب بنویسد و بعد بشوید و آب آنرا بر سر دختر بریزند بخت او باز می شود و شوهر می یابد.
 

ار کتاب سر المستتر آمده این جملات را از داخل پیراهن بنویسند و دختر لباس را بر تن کند بسیار موثر و مجرب است « بسم الله الرحمن الرحیم یا تمخیثا یا تمشیثا یا مرشیطیثا یا مشطیئا 288 م 111 11 88 ح ح»


اگر بخواهی زنی را به عقد خود درآوری یک عدد مغر بادام شیرین را بدست آورد و سوره یس را بر آن بخواند و بعد از این مغز بادام را داخل ابریشم سبز پیچیده از شاخه میوه دار که میوه اش شیرین باشد آویزان کند و در پای درخت بی خوش بسوزاند (عود روشن کند) مرادش حاصل شود.
 
ادعیه ایجاد محبت

به جهت محبت بین زن و شوهر سوره مبارکه مزمل را سه مرتبه به شربتی بخوانند و به آنان دهند تا بخورند بین آنها محبت ایجاد شود.
ادعیه ایجاد محبت

بر شش دانه مویز آیة الکرسی را بخواند و به آنکسیکه دوستش دارد بدهد تا بخورد فوق العاده موثر است.
 
ادعیه ایجاد محبت

این آیه را 7 مرتبه بر یک سیب سرخ بخوانند و به شخص مورد علاقه بدهند تا بخورد « و لقد جعلنا فی السماء بروجاً و زیناها للناظرین و حفظنا من کل شیطان رجیم»
 
ادعیه ایجاد محبت

هر کس سوره زخرف را با گلاب و زعفران بنویسد و آب آنرا به زنی که با شوهر خود بد رفتاری میکند بخوراند آن زن مطیع و آرام می شود.
 
از ادعیه ایجاد محبت

این آیه را 70 مرتبه بر کاسه آبی بخوانند و به گوشه های محل کسب و جلوی منزل مسکونی خود بپاشد « یا معشر الجن و الانس ان استطعتم ان تنفذوا من اقطار السموات و الارض فانفذوا لا تنفذون الا بسلطان»
 
ادعیه باطل کردن سحر و جادو

از خواص اسم قائم و واحد آنستکه اگر ایندو را بطریق امتزاج بر کف مسحور نویسند سحر باطل می گردد و امتزاج آن اینچنین است «ق و اای ح م د»
 
ادعیه باطل کردن سحر و جادو

اگر خواهی زن بگیری این نوشته را بر بازوی خود نگه دار « قل ان الفضل بید الله یوتیه من یشاء و الله واسع علیم بختص برحمته من یشاء و الله ذوالفضل العظیم»
 
ادعیه ایجاد محبت

هرگاه در ساعت اول روز 308 مرتبه بگوید یا رزاق روزی او وسیع می گردد.
 
ادعیه جلب رزق و روزی

هر که در میان نماز مغرب و عشاء 1060 مرتبه بگوید یا غنی صاحب ثروت خواهد شد.
ادعیه جلب رزق و روزی

جهت تنگی روزی و رفع فقر 40 روز روزی یکمرتبه سوره مبارکه مزمل را بخواند.
 
ادعیه جلب رزق و روزی

بعد از نماز صبح به جهت زیادی نعمت باید به عدد ابجد 211 مرتبه بگوید یا منعم.
ادعیه جلب رزق و روزی

اگر آیة الکرسی 7 مرتبه بر 7 عضو بدن خوانده شود آن اعضاء آسیبی نمیبینند.
 
فضائل آیة الکرسی à              طبایع و طبع هاà         کاتب: درویش    موضوع :اداب نوشتن دعا ،حل مشکل با دعا ،دعا ،علوم غریبه ،à        خواص طبع ها:à        1-طبع های آتشی همیشه زود عصبانی می شود و زود خاموش می گردد و کینه در دل نگه نمی دارند و همیشه بدن او حرارت دارد و تشنه می باشد و زود جنگ شروع می  کنند.
2-طبع خاکی همیشه متواضع و فروتن و ساکت می باشد و با حرمت و با احترام به دیگران زندگی می کند .
3-طبع بادی همیشه مغرور و تند خو می باشد و حرکات خود را پنهان از چشم دیگران انجام میدهد و بسیار زیرک و کینه ای می باشد.
4-طبع آبی همیشه مسرور و شاد است و سه طبع بالا در وجودش ظاهر می گردد از دست و زبان خود به عذاب می افتد.
 << خادمین شب >>
هرگاه خواستی عملی را در شب انجام دهی در محبت و یا بغض و یا احضار و غیره ... باید خادمین آن شب را نام ببری و یاد کنی تا در آن عمل موفق و پیروز شوید .
این اسامی خادمین شب است !!!
شنبه : شمعون - کسفیائیل - للطهطیل
یکشنبه : دعوان - روفیائیل - فهطیطل
دوشنبه : خراش - جبرائیل - لخهططیل
سه شنبه : خنصر - سمسمائیل - قهطهیل
چهارشنبه : همعیل - میکائیل - جهطلطیل
پنج هشنبه : شمردل - صرفیائیل - مهطهطیل
جمعه : عنیائیل - نهططیل
در مورد هفته و ساعات :
یک هفته هفت روز می باشد و هر روز متعلق به کوکبی می باشد و هر روز ساعاتی سعد و نحس دارد و هر روز از اول ساعت او که ساعت یک بعد ازظهر میشود شروع می شود .
روز شنبه ساعت اول یک بعدازظهر زحل نحس اکبر می باشد .
روز یکشنبه ساعت اول یک بعدازظهر شمس سعد اکبر می باشد .
روز دوشنبه ساعت اول یک بعدازظهر قمر سعد اصغر می باشد .
روز سه شنبه ساعت اول یک بعدازظهر مریخ نحس اصغر می باشد .
روز چهارشنبه ساعت اول یک بعدازظهر عطارد سعد اصغر می باشد .
روز پنجشنبه ساعت اول یک بعدازظهر مشتری سعد اکبر می باشد .
روز جمعه ساعت ساعت اول یک بعدازظهر زهره سعد اکبر می باشد .
à        << نکته مهم >>à        روز شنبه : کوکب او زحل می باشد و در آن روز باید تعویذات و دعاهای بغض و جدایی و آوارگی نوشت وملک سفلی او میمون ابانوخ می باشد و حاکم بر ملک علوی او کسفیاییل می باشد و متعلق به برج دلو می باشد و معدن او سرب می باشد و بخور او شمع سفید و میعه سایله و لادن می باشد .à        روز یکشنبه : کوکب او شمس است و در آن روز باید تعویذات و دعاهای کارگشایی و رزق و روزی ، رونق بازار ، فتح و پیروزی ، بخت گشایی ، محبت ،غلبه بر دشمن ،طلسم دفع دشمن نوشت و ملک سفلی او ابوعبدالله سعید المذهب می باشد و حاکم بر ملک علوی او روفیاییل می باشد و متعلق به برج اسد می باشد و معدن او طلا می باشد و بخور او سندروس می باشد .à        روز دوشنبه : کوکب او قمر است و در آن روز باید تعویذات و دعاهای باطل سحر و رزق و روزی نوشت و ملک سفلی او ابی الحارث می باشد و حاکم بر ملک علوی او جبراییل می باشد و به برج سرطان متعلق می باشد و معدن او نقره است و بخور او لبان نر می باشد .à        روز سه شنبه : کوکب او مریخ است و در آن روز تعویذات و دعاهای شفای مر یض باید نوشت و یا بغض وآوارگی دشمن نوشت و ملک سفلی او ابی  محرز احمر می باشد و حاکم بر ملوک علوی سمساییل می باشد و متعلق به برج عقرب می باشد و معدن او آهن است و بخور او صندل سرخ است .à        روز چهارشنبه : کوکب او عطارد است و در آن روز باید تعویذات و دعاهای زبان بندی ، باید نوشت و ملک سفلی او برقان  و یکنی بابی العجائب می  باشد و حاکم بر ملوک علوی میکاییل می باشد و متعلق به برج جوزا می باشد و معدن او جیوه است و بخور او مقبل ارزق و عنبر می باشد .à        روز پنجشنبه : کوکب او مشتری است و در آن روز تعویذات و دعاهای محبت ، و کارگشای و بخت گشایی و زبان بندی انجام داد و ملک سفلی  او شهمورش و هو قاضی الجن می باشد و حاکم بر ملوک علوی او صرفیاییل می باشد و متعلق به برج قوس می باشد و معدن او قلع است و بخور او عود و کافور می باشد .à        روز جمعه : کوکب او زهره است و در آن روز باید تعویذات و دعاهای کارگشایی ، رزق و روزی ،محبت ، و باطل سحر انجام داد و ملک سفلی او ابیض می باشد و کنیة ابوالحسن زوبعة می باشد و حاکم بر ملک علوی او عنیاییل می باشد و متعلق به برج ثور می شود و معدن او مس است و بخور او مستکی می باشد . à              قمر در عقرب à         کاتب: درویش    موضوع :اداب نوشتن دعا ،حل مشکل با دعا ،علوم غریبه ،دعا ،à       قمر در عقرب à       به اطلاع دوستان  عزیزم برسانم که دانستن ایام منحوس و قمر در عقرب را باید دانست و بعد شروع به هر عملی کرد چرا که اگر قمر در عقرب باشد یا ایام منحوس باشد کار یا عمل شما معکوس جواب میدهد مثلا شما برای آقای علی رضا زاده شرافت دعای محبت نوشته اید در تاریخ هشتم یا نهم ماه در صورتی که طالع آقای علی رضا سرطان می باشد و قمر در عقرب است ، و به جای محبت جدایی نتیجه میدهد . à       امیدوارم دقت کافی در این موارد را داشته باشید. à       هر طالع در هر ماه چند روز قمر در عقرب ومنحوس می باشد ، و در این روزها باید شروی به سفر نکرد ویا عقد و ازداج نکرد و..... à       مگر در بغض و آوارگی برای آن شخص که اگر قمر در عقرب باشد به طور دایم باقی می ماند مگر آنکه باطل شود . à       این ایام منحوسه هر طالع میباشد. à       حمل : از روز 16 تا نصف روز 18 نحس می باشد . à       ثور : از روز 13تا نصف روز 15نحس می باشد . à       جوزا : از روز 11تا نصف روز 13نحس می باشد . à       سرطان : از روز 8تا نصف روز 10نحس می باشد . à       اسد : از روز  6  تا نصف روز  8  نحس می باشد . à       سنبله : از روز  3 تا نصف روز  5 نحس می باشد . à       میزان : از روز  1  تا نصف روز  3 نحس می باشد . à       عقرب : از روز  28تا نصف روز  30نحس می باشد . à       قوس : از روز  26تا نصف روز  28نحس می باشد . à       جدی : از روز  23تا نصف روز  26نحس می باشد . à       دلو : از روز  21تا نصف روز  23نحس می باشد . à        حوت : از روز  19تا نصف روز  21نحس می باشد  
شنبه 10/5/1388 - 19:44
دعا و زیارت

دین و قرض‏

س 1758: صاحب یكى از كارخانه‏ها مبلغى پول براى خرید مواد اولیه از من قرض گرفت و بعد از مدتى آن را با مقدارى اضافى به من برگرداند و این مبلغ اضافى را از طرف خودش با رضایت كامل و بدون آنكه قبلا شرط شده باشد و من توقع آن را داشته باشم به من پرداخت نمود، آیا جایز است آن مقدار زیادى را از او بگیرم؟در فرض سؤال كه در قرض شرط پرداخت مبلغ اضافى نشده و آن مبلغ را قرض‏گیرنده با رضایت خود داده تصرّف شما در آن اشكال ندارد.س 1759:اگر بدهكار از پرداخت بدهى خود امتناع ورزد و در نتیجه طلبكار براى دریافت مبلغ چك بر علیه او به دادگاه شكایت كند و بر اثر آن مجبور شود علاوه بر اصل قرض، مالیات اجراى حكم را هم به دولت بپردازد، آیا شرعا وام دهنده مسئول آن است؟اگر بدهكارى كه در پرداخت بدهى خود كوتاهى مى‏كند، ملزم به پرداخت مالیات اجراى حكم به دولت باشد، چیزى در این رابطه برعهده وام دهنده نیست.س 1760: برادرم مقدارى به من بدهكار است و هنگامى كه خانه خریدم فرشى برایم آورد كه خیال كردم هدیه است، ولى بعد از آنكه طلب خود را از او مطالبه كردم، ادعا نمود كه آن فرش را به جاى بدهى‏اش به من داده است، آیا با توجه به اینكه چیزى در این رابطه به من نگفته، صحیح است دادن فرش را به عنوان پرداخت قرض خود حساب كند؟ و اگر راضى نشوم كه به جاى بدهى او باشد، آیا باید آن فرش را به او برگردانم؟ آیا جایز است بر اثر تغییر قدرت خرید، مبلغ بیشترى را نسبت به اصل قرض از او مطالبه كنم زیرا قدرت خرید با آن پول در آن زمان بیشتر از زمان فعلى بوده است؟دادن فرش یا غیر آن از چیزهایى كه از جنس دین نیست به عنوان عوض دین، بدون موافقت قرض دهنده كافى نیست و تا شما راضى نشده‏اید كه فرش به جاى قرض شما باشد باید آن را به او برگردانید زیرا در این صورت آن فرش هنوز در ملك اوست و احتیاط این است كه نسبت به تفاوت قدرت خرید با هم مصالحه كنید.س 1761: پرداخت مال حرام براى اداء دین چه حكمى دارد؟اداء دین با پرداخت مال دیگرى، تحقّق پیدا نمى‏كند و ذمّه بدهكار با آن برئ نمى‏شود.س 1762: زنى پولى معادل 13 قیمت خانه‏اى كه مى خواهد بخرد قرض كرد و با وام‏دهنده قرار گذاشت كه آن را بعد از بهبود وضعیت مالى‏اش به او برگرداند و در همان زمان پسر او چكى به مبلغ قرض به عنوان تضمین به او داد و اكنون بعد از گذشت چهار سال از فوت طرفین، ورثه آنان قصد حل و فصل مسئله را دارند، آیا ورثه آن زن باید 13 خانه را كه با پول قرضى خریدارى شده‏است به ورثه آن شخص بدهند یا آنكه پرداخت مبلغ چك به آنان كفایت مى‏كند؟ورثه وام‏دهنده حق مطالبه چیزى از خانه را ندارند، بلكه فقط حق مطالبه مبلغى را دارند كه آن زن از مورّث آنان براى خرید خانه، قرض گرفته است به شرط اینكه مالى را كه براى پرداخت بدهى‏اش كفایت مى‏كند به ارث گذاشته باشد و احتیاط آن است كه نسبت به تفاوت ارزش پول با هم مصالحه كنند.س 1763: پولى را از شخصى قرض كردیم و بعد از مدتى آن فرد ناپدید شد و اكنون او را پیدا نمى‏كنیم، تكلیف ما نسبت به طلب او چیست؟بر شما واجب است منتظر بمانید و براى پرداخت بدهى خود او را جستجو كنید تا آن مبلغ را به او یا به ورثه‏اش بپردازید و در صورتى كه از یافتن او ناامید هستید میتوانید در مورد آن به حاكم شرع مراجعه كنید و یا از طرف صاحبش، صدقه دهید.س 1764: آیا جایز است هزینه ها و مخارج دادگاه را كه وام دهنده براى اثبات قرض و دریافت آن متحمل مى‏شود از بدهكار مطالبه نمود؟بدهكار شرعا ضامن هزینه‏هاى دادگاه كه توسط طلبكار پرداخت شده‏است نمى‏باشد و در هر صورت در این گونه امور قوانین نظام جمهورى اسلامى لازم‏الاجراء مى‏باشد.س 1765: اگر بدهكار بدهى خود را نپردازد و در اداء آن كوتاهى نماید، آیا جایز است طلبكار از مال او تقاص نماید مثلا حق خود را بطور پنهانى یا به طریق دیگر بردارد؟اگر بدهكار بدهى خود را انكار كند و یا بدون عذر در پرداخت آن كوتاهى نماید، طلبكار مى‏تواند از اموال او تقاص نماید. البته اگر در این زمینه قانونى وجود داشته باشد باید مراعات گردد.س 1766: آیا بدهى میّت جزء حق الناس محسوب مى‏شود تا پرداخت آن از تركه او بر ورثه‏اش واجب باشد؟بدهى اعم ازاینكه به اشخاص حقیقى باشد یا حقوقى، جزء حق‏الناس است و بر ورثه بدهكار واجب است آن را از تركه میّت به طلبكار یا ورثه او بپردازند و تا آن را نپردازند حق تصرّف در تركه را ندارند.س 1767: شخصى زمینى دارد كه ساختمان موجود در آن، متعلّق به فرد دیگرى است و صاحب زمین به دو نفر بدهكار است، آیا جایز است طلبكاران زمین و ساختمان موجود در آن را براى استیفاى حقوق خود توقیف كنند یا آنكه فقط نسبت به زمین چنین حقّى را دارند؟آنان حق ندارند تقاضاى توقیف چیزى را كه ملك بدهكار نیست، بنمایند.س 1768: آیا خانه‏اى كه بدهكار براى سكونت خود و خانواده‏اش به آن نیاز دارد، از توقیف اموالش، مستثنى است؟آنچه را كه بدهكار براى ادامه زندگى خود به آن نیاز دارد مانند منزل و اثاثیه آن، ماشین، تلفن و سایر چیزهایى كه جزء احتیاجات زندگانى مناسب با شأن او محسوب مى‏شوند، از حكم الزام به فروش، مستثنى است.س 1769: اگر تاجرى كه بدهى‏هایش او را ناتوان ساخته است، ورشكسته شود و غیر از یك ساختمان چیزى نداشته باشد و آن را هم در معرض فروش گذاشته باشد ولى پول آن فقط جوابگوى نصف بدهى او باشد و نتواند بقیه بدهى خود را بپردازد، آیا جایز است طلبكاران او را مجبور به فروش آن ساختمان كنند یا آنكه باید به او مهلت بدهند تا بتواند بطور تدریجى بدهى خود را بپردازد؟اگر آن ساختمان، خانه مسكونى خود و خانواده‏اش نباشد، وادار كردن او به فروش آن براى پرداخت دیونش اشكال ندارد، هر چند براى پرداخت همه بدهى‏هایش كافى نباشد و واجب نیست طلبكاران براى آن مقدار به او مهلت بدهند، بلكه فقط نسبت به بقیه بدهى‏هاى او باید صبر كنند تا قدرت پرداخت آن را پیدا كند.س 1770: آیا پرداخت پولى كه یك مؤسسه دولتى از مؤسسه دولتى دیگر قرض مى‏گیرد واجب است؟در وجوب پرداخت، حكم سایر دیون را دارد.س 1771: اگر شخصى بدون تقاضاى بدهكار، قرض او را بپردازد، آیا واجب است بدهكار عوض آنچه را كه او پرداخت كرده بپردازد؟كسى كه بدون تقاضاى بدهكار اقدام به پرداخت بدهى او نموده است، حق مطالبه عوض آن را ندارد و بر بدهكار هم پرداخت عوض آنچه كه آن شخص پرداخته است واجب نیست.س 1772: اگر وام گیرنده پرداخت وام را از مهلت مقرّر به تأخیر بیندازد، آیا وام‏دهنده مى‏تواند مبلغى بیشتر از مقدار وام را از او مطالبه كند؟وام دهنده از نظر شرعى حق مطالبه چیزى بیشتر از اصل وام را ندارد.س 1773: پدرم در ضمن یك معامله صورى مبلغى پول به شخصى داد كه در واقع به عنوان قرض بود و بدهكار هم هر ماه مبلغى به عنوان سود مى‏پرداخت، بعد از وفات طلبكار(پدرم) هم بدهكار به پرداخت آن مقدار سود ادامه داد تا اینكه او هم فوت نمود، آیا پولهایى كه به عنوان سود پرداخت شده است، ربا محسوب مى‏شود و بر ورثه طلبكار واجب است كه آنها را به ورثه بدهكار برگردانند؟با فرض اینكه پرداخت پول به او در واقع به عنوان قرض بوده، هر مبلغى كه به عنوان سود مال پرداخت شده است ربا محسوب مى‏شود و شرعا حرام است و باید عین یا عوض آن از تركه طلبكار به بدهكار یا ورثه او پرداخت شود.س 1774: آیا جایز است اشخاص، اموال خود را نزد افراد دیگر به ودیعه بگذارند و هر ماه سود دریافت كنند؟اگر سپردن اموال به دیگران براى بهره‏بردارى از آن تحت عنوان یكى از عقدهاى صحیح باشد، اشكال ندارد و سود حاصل از بكارگیرى آن هم بدون اشكال است، ولى اگر به عنوان قرض باشد، هر چند اصل قرض صحیح است، ولى شرط سود در ضمن آن شرعا باطل است و سودهاى گرفته شده ربا وحرام است.س 1775: شخصى پولى را براى انجام یك كار اقتصادى قرض گرفت، اگر آن كار براى او سودآور باشد، آیا جایز است مبلغى از سود آن را به قرض دهنده بپردازد؟ و آیا جایز است قرض دهنده آن را مطالبه كند؟قرض دهنده حقّى در سود حاصل از تجارت قرض گیرنده با مال قرضى ندارد و نمى‏تواند هیچ مقدارى از آن سود را از او مطالبه كند، ولى اگر قرض گیرنده خودش بخواهد بدون هیچ قرار قبلى با پرداخت مبلغى زائد بر مقدار اصل قرض به قرض‏دهنده به او نیكى كند، اشكال ندارد، بلكه مستحب است.س 1776: شخصى كالایى را سه ماهه بطور نسیه خریده است و بعد از رسیدن موعد مقرّر از فروشنده درخواست نمود كه مهلت را تا سه ماه دیگر تمدید كند به این شرط كه او هم مبلغى زائد از پول كالا را به او بپردازد، آیا انجام این كار براى آن دو جایز است؟این مقدار اضافى ربا مى‏باشد و حرام است.س 1777: اگر زید از عمر قرض ربوى بگیرد و شخص سومى قرارداد قرض و شروط آن را براى آنان بنویسد و شخص چهارمى هم كه حسابدار نامیده مى‏شود و كار او ثبت اسناد قراردادى در دفتر محاسبات است وجود داشته باشد، آیا حسابدار هم با آنان در انجام قرض ربوى شریك است و كار او و گرفتن اجرت در برابر آن هم حرام است؟ و همچنین شخص پنجمى هم وجود دارد كه مأمور تحقیق است و كار او مراجعه به دفتر محاسبات است و بدون آنكه چیزى بنویسد و یا به دفتر منتقل كند، فقط آن را بررسى مى‏كند كه آیا در محاسبات معاملات ربوى اشتباهى رخ داده یا خیر، سپس نتیجه را به حسابدار اطلاع مى‏دهد، آیا كار او نیز حرام است؟هر كارى كه به نحوى در عقد قرض ربوى یا در انجام و تكمیل آن و یا در تحصیل و دریافت ربا از قرض گیرنده دخیل باشد، شرعا حرام است و انجام دهنده آن كار مستحق دریافت اجرت نیست.س 1778: بیشتر مسلمانان به دلیل نداشتن سرمایه مجبور به گرفتن سرمایه از كفار مى‏شوند كه مستلزم پرداخت ربا مى‏باشد، دریافت قرض ربوى از كفار یا بانك وابسته به دولت غیر اسلامى چه حكمى دارد؟قرض ربوى از نظر تكلیفى، مطلقا حرام است هر چند از غیر مسلمان باشد، ولى اگر فردى چنین قرضى را گرفت، اصل قرض صحیح است.س 1779: شخصى مبلغى را براى مدتى قرض گرفت، به این شرط كه هزینه‏هاى سفر قرض دهنده مانند سفر حج را بپردازد، آیا این كار براى آنان جایز است؟شرط كردن پرداخت هزینه‏هاى سفر قرض دهنده و امثال آن در ضمن عقد قرض همان شرط دریافت سود و فائده بر قرض است كه شرعا حرام و باطل مى‏باشد، ولى اصل قرض صحیح است.س 1780: مؤسسات قرض‏الحسنه هنگام پرداخت وام شرط مى‏كنند كه اگر گیرنده وام پرداخت دو یا چند قسط را از موعد مقرّر به تأخیر بیندازد، صندوق حق خواهد داشت كه همه وام را یكجا بگیرد، آیا وام دادن به این شرط جایز است؟اشكال ندارد.س 1781: یك شركت تعاونى وجود دارد كه اعضاى آن مبلغى را به عنوان سرمایه آن مى‏پردازند و شركت هم مبادرت به پرداخت وام به اعضا مى‏كند و از آنان هیچگونه سود یا اجرتى نمى‏گیرد و هدف آن هم كمك و یارى است، این كارى كه اعضا به قصد صله رحم و یارى رساندن انجام مى‏دهند، چه حكمى دارد؟در جواز و رجحان تعاون و مشاركت براى تأمین وام مؤمنین تردیدى وجود ندارد، هر چند به صورتى باشد كه در سؤال توضیح داده شده است، ولى اگر پرداخت پول به شركت به عنوان قرضى باشد كه مشروط به پرداخت وام در آینده به پرداخت كننده است، این كار شرعا جایز نیست هر چند اصل قرض از نظرحكم وضعى صحیح است.س 1782: بعضى از مؤسسات قرض الحسنه اقدام به خرید املاك و چیزهاى دیگر با پولهایى كه مردم به عنوان امانت به آنان سپرده‏اند مى‏نمایند، این معاملات چه حكمى دارند؟ با توجه به اینكه بعضى از سپرده گذاران موافق انجام این كارها نیستند، آیا مسئول مؤسسه حق دارد در آن اموال مثلا با خرید و فروش تصرّف كند؟ آیا این كار شرعا جایز است؟اگر سپرده‏هاى مردم مانند امانتهایى نزد مؤسسه قرض الحسنه باشند تا به هر كسى كه مؤسسه خواست قرض بدهد، در این صورت مصرف آن در خرید ملك و غیر آن فضولى است و متوقف بر اجازه صاحبان آنان است ،ولى اگر سپرده‏ها به عنوان قرض به آن مؤسسه داده شده باشند، چنانچه مسئولین آنها بر اساس اختیاراتى كه به آنان داده شده است، مبادرت به خرید املاك و مانند آن مبادرت كنند، اشكال ندارد.س 1783: عدّه‏اى از اشخاص از دیگران مبلغى پول مى‏گیرند و در برابر آن هر ماه مقدارى سود به آنان مى‏دهند بدون آنكه این كار را تحت عنوان یكى از عقود انجام دهند، بلكه فقط براساس توافق طرفین انجام مى‏شود، این كار چه حكمى دارد؟این قبیل معاملات، قرض ربوى محسوب مى‏شوند و شرط سود و فایده در آن باطل است و آن مقدار اضافى ربا بوده و شرعا حرام مى‏باشد و گرفتن آن جایز نیست.س 1784: اگر كسى كه از صندوق قرض الحسنه وام دریافت كرده است، هنگام پرداخت وام از طرف خودش بدون آنكه بر او شرط شده باشد، مقدارى بیشتر از اصل وام را بپردازد، آیا گرفتن این مبلغ اضافى از او و صرف آن در كارهاى عمرانى جایز است؟اگر قرض گیرنده آن مبلغ اضافى را خودش ، با رضایت و به عنوان یك عملى كه هنگام پرداخت قرض مستحب است بپردازد، دریافت آن از او اشكال ندارد و امّا تصرفات مسئولین مؤسسه در آن از طریق مصرف آن در كارهاى عمرانى و غیره تابع حدود اختیارات آنان در این باره است.س 1785: كادر ادارى یك مؤسسه قرض‏الحسنه با پولى كه از شخصى قرض گرفته شده، اقدام به خرید یك ساختمان نمود و بعد از یك ماه پول آن شخص را از طریق پس‏اندازهاى مردم، بدون رضایت آنان پرداخت كرد، آیا این معامله شرعى است؟ و چه كسى مالك آن ساختمان است؟خرید ساختمان براى مؤسسه با پولى كه به مؤسسه قرض داده شده است، اگر طبق صلاحیت‏ها واختیارات كادر ادارى صورت گرفته باشد، اشكال ندارد و ساختمان خریدارى شده ملك مؤسسه و صاحبان دارایى آن است و در غیر این صورت معامله فضولى و متوقف بر اجازه صاحبان پول است.س 1786: پرداخت دستمزد به بانك هنگام گرفتن وام از آن چه حكمى دارد؟اگر وجه مذكور به عنوان اجرت عمل قرض دادن از قبیل ثبت در دفتر و ثبت سند و سایر مخارج صندوق مانند آب و برق و غیره باشد و به سود وام بازگشت نكند، دادن و گرفتن آن و همچنین دریافت وام اشكال ندارد.س 1787: یك صندوق كه وامهایى را در اختیار اعضاى خود قرار مى‏دهد، ولى براى دادن وام شرط مى‏كند كه متقاضى وام، مبلغى پول را به مدت سه یا شش ماه در صندوق بگذارد و بعد از گذشت این مدت به مقدار دو برابر پولى كه به صندوق سپرده است به او وام مى‏دهد و بعد از آنكه همه وام را پرداخت كرد، پولى كه قبلا در صندوق گذاشته بود به او مسترد مى‏شود، این كار چه حكمى دارد؟اگر دادن پول به صندوق به این عنوان باشد كه آن پول براى مدتى نزد صندوق به صورت قرض بماند، به این شرط كه صندوق هم بعد از آن مدت، وامى دراختیار او قرار دهد و یا وام دادن صندوق مشروط به این شرط باشد كه او قبلا مبلغى را در صندوق گذاشته باشد، این شرط در حكم ربا بوده و شرعا حرام و باطل است، ولى اصل قرض نسبت به هردو طرف صحیح مى‏باشد.س 1788: صندوق‏هاى قرض الحسنه براى دادن وام امورى را شرط مى‏كنند كه از جمله آنها عضویت در صندوق وداشتن مبلغى به عنوان پس انداز در آن است و همچنین متقاضى وام باید ساكن محله‏اى باشد كه صندوق در آن قرار دارد و برخى شرایط دیگر، آیا این شرطها حكم ربا را دارند؟اشتراط عضویت یا سكونت در آن محله و شرطهاى دیگرى كه باعث محدودیت پرداخت وام به اشخاص مى‏شوند اشكال ندارد و شرط بازكردن حساب پس انداز در صندوق هم اگر به این امر برگردد كه اعطاى وام اختصاص به آن اشخاص پیدا كند، بدون اشكال است، ولى اگر به این برگردد كه وام گرفتن از صندوق در آینده مشروط است به اینكه متقاضى وام قبلا مبلغى پول در بانك گذاشته باشد، این شرط منفعت حكمى در قرض است كه باطل مى‏باشد.س 1789: آیا راهى براى فرار از ربا در معاملات بانكى وجود دارد؟راه حل، استفاده از عقود شرعى با رعایت كامل شرایط آنهاست.س 1790: آیا جایز است قرضى را كه بانك براى استفاده خاصى به اشخاص مى‏دهد، در امور دیگر مصرف نمود؟اگر آنچه را كه بانك به اشخاص مى‏دهد واقعا قرض باشد و شرط كند كه حتما باید در مورد خاصى مصرف شود، تخلّف از این شرط جایز نیست، و همچنین اگر آنچه را كه از بانك دریافت مى‏كند به عنوان سرمایه مضاربه یا شراكت و مانند آن باشد، حق ندارد آن را در غیر كارى كه بانك بخاطر آن پول را در اختیار او گذاشته است، مصرف نماید.س 1791: اگر یكى از مجروحین دفاع مقدس براى گرفتن وام به بانك مراجعه كند و گواهى بنیاد جانبازان را در مورد جانبازى خود به بانك ارائه دهد تا از طریق آن از تسهیلات و وامهاى مخصوص مجروحین جنگ تحمیلى كه به حسب درجه از كارافتادگى شان است استفاده كند و خود او مى‏داند كه درصد جانبازى‏اش كمتر از آن مقدارى است كه در آن گواهى ثبت شده است و گمان مى‏كند كه تشخیص پزشكان و متخصصان در مورد او اشتباه بوده است، آیا مى‏تواند از شهادت آنان براى استفاده از آن تسهیلات ویژه بهره ببرد؟اگر تعیین درصد جانبازى توسط پزشكان متخصص كه معاینات پزشكى را براساس نظر و تشخیص خودشان انجام مى‏دهند، صورت گرفته باشد و از نظر قانونى نزد بانك براى اعطاى تسهیلات همان نظر، ملاك باشد، استفاده او ازمزایاى درصد جانبازى كه پزشكان به آن شهادت داده‏اند، اشكال ندارد، هر چند به نظر خود او درصد جانبازى‏اش كمتر از آن مقدار باشد. 
شنبه 10/5/1388 - 19:43
آموزش و تحقيقات
راه های مقابله با علائم MS
در مطلب قبل با عنوان "نشانه های بیماری MS" ، علائم مربوط به این بیماری را برای شما بیان کردیم. حال راهکارهای مقابله با برخی از این علائم را می گوییم.
مقابله با خستگی:
خستگی ایجاد شده در بیماران MS به علت: خود بیماری، داروهای کاهش دهنده ی علائم بیماری، کمبود خواب، افسردگی، تلاش جسمی و روانی (به علت ضعف در عضلات، سخت راه رفتن و عدم تعادل، فرد خسته می شود) و عفونت مانند سرماخوردگی یا آنفولانزا است.
خستگی باعث کاهش اشتها و کاهش فعالیت می شود.
برای مقابله با خستگی :
- حجم غذا را کم و تعداد وعده های غذایی را زیاد کنید.
- بین وعده های غذایی نباید بیشتر از 4 ساعت فاصله بیافتد.
- از غذاهای پرپروتئین استفاده کنید، نظیر: پنیر، ماست و یا کره بادام زمینی.
- از مصرف دسرهای شیرین خودداری کنید.
- نوشیدنی های کافئین دار( قهوه، چای، نوشابه سیاه) را باید کم مصرف کنید، زیرا این نوشیدنی ها باعث کم خوابی، از دست دادن آب بدن و عصبانیت می شوند.
محافظت روده:
فیبرهای محلول را مصرف کنید، مثل: انجیر، آلو، گوجه برقانی، برنج قهوه ای، غلات و نان های سبوس دار.
جلوگیری از لرزش و رعشه:
- غذاهای پرکالری مصرف کنید.
- بین وعده های غذایی خود، مایعات بنوشید.
- به جای سوپ، ساندویچ مصرف کنید.
کاهش علائم مثانه
- از نوشیدن مایعات دارای کافئین ( قهوه، چای، نوشابه سیاه) و قند مصنوعی ( نوشابه های رژیمی)  پرهیز کنید.
- 2 ساعت قبل از انجام فعالیت بدنی، از نوشیدن مایعات پرهیز کنید.
کاهش مشکلات در بلعیدن غذا
- نه فقط در هنگام غذا خوردن، بلکه 30 دقیقه بعد از غذاخوردن نیز صاف بنشینید.
- به آرامی غذا بخورید و خوب آن را بجوید. بهتر است به جای قاشق از چنگال استفاده کنید. غذا را در دهان خود بگذارید و بعد چنگال را روی میز قرار دهید و تا دهانتان پُر است، چنگال را برندارید.
- حجم غذایتان را کم کنید.
- هنگامی که غذا در دهانتان است، صحبت نکنید.
- با دهان باز غذا را نجوید.
- در هنگام غذا خوردن، کمی آب بنوشید.
- به جای غذاهای خشک و ترد و شکننده، غذاهای نرم مصرف کنید.
کاهش درد قبل از تزریق 
برخی افراد تا زمان تزریق می رسد کف دست هایشان عرق می کند، تند تند نفس می کشند و حتی ممکن است غش کنند. برای جلوگیری از بروز این علائم، باید تمرین تنفس عمیق را انجام دهید.
شما می توانید تا آماده شدن سرنگ برای تزریق، این تمرینات را انجام دهید:
- هوا را داخل ریه ها کنید و به آرامی از 1 تا 4 بشمرید.
- نفس خود را نگه دارید و از 1 تا 7 بشمرید.
- هوا را از ریه ها خارج کنید و از 1 تا 8 بشمرید.
رفع کمبود خواب
این بیماران انواع مختلف بی خوابی را تجربه می کنند که شامل موارد زیر است:
- بی خوابی اولی: سخت به خواب رفتن
- بی خوابی میانی: بیدار شدن از خواب در شب و به سختی دوباره خوابیدن
- بی خوابی آخری: خیلی زود از خواب بیدار شدن
دلایل مختلفی برای بی خوابی در بیماران مبتلا به MS وجود دارد، از جمله:
بی خوابی اولی: در اثر اضطراب و نگرانی و یا درد رخ می دهد. اثرات مضر برخی از داروها نیز ممکن است این نوع بی خوابی را موجب شود.
بی خوابی میانی: دلیل مشخصی برای این نوع بی خوابی وجود ندارد، اما می توان گفت، خستگی در طول روز می تواند باعث این نوع بی خوابی شود. این نوع بی خوابی می تواند به دلیل گرفتگی و درد عضلات و همچنین خروج ادرار باشد.
بی خوابی آخری: هنوز دلیل ثابت شده ای برای این نوع بی خوابی وجود ندارد. اگرچه، کم قرار گرفتن در معرض روشنایی روز و تابش نور خورشید می تواند عامل آن باشد.
برای رفع بی خوابی:
- در طول روز در برابر نور قرار بگیرید.
- از مصرف کافئین ( قهوه، چای، نوشابه سیاه)، الکل و نیکوتین در غروب و شب جدا پرهیز کنید.
- هر روز ورزش کنید.
- ساعت خواب مشخصی داشته باشید.
- از دیدن تلویزیون و یا خواندن کتاب در رختخواب جدا دوری کنید.
- در طول روز در رختخواب دراز نکشید.
در مطلب بعدی، برخی سئوالاتی را که برای بیماران مبتلا به MS پیش می آید، به همراه پاسخ های پزشکی آنها برای شما خواهیم گفت.
 
شنبه 10/5/1388 - 19:41
دعا و زیارت
زیارت عاشورا درس تولی و تبری و فرهنگ از خود گذشتگی و زیر بار ظلم نرفتن ، فرهنگ یكی بودن ،حماسه و عرفان را آموزش می دهد و مضامینش از سرچشمه عشق و عرفان و از دل سوخته انسان كامل و حجت مطلق خدا و یادگار كربلا به ما رسیده و توسط امام باقر (ع) به شیعیان تعلیم داده شده است .          در زیارت عاشورا تلخی و مصائب امام حسین (ع) به تصویر كشیده شده و از همه زشتی ها و پلیدیها و ظلمها و حق كشی ها نفی شده است .زیارت عاشورا توشه معنوی و تجدید عهد با ولایت و سیره عملی اهل بیت و اولیای خداست .           امام صادق (ع) فرموده اند : كسی كه زیارت عاشورا را بخواند و برآن مداومت نماید : 1-زیارتش قبول می شود . 2-سعی و كوشش او مشكور می شود 3-حاجات او هر چه باشد از طرف خداوند بزرگ برآورده می شود و نا امید از درگاه خدا نگردد . هر كس حاجت بزرگ داشته باشد حوایج و خواسته هایش با چهل روز خواندن زیارت عاشورا انجام می گیرد و بهتر است كه این زیارت به نیابت امامان معصوم خوانده شود .          خواندن زیارت عاشورا موجب رفع گرفتاری و مشكلات و توسعه رزق و روزی و شفای بیماران و شفاعت امام حسین (ع) برای خواننده زیارت او می گردد .چنانچه حضرت باقر (ع) به هنگام تعلیم این زیارت به علقمه بن محمد حضر، می فرمود : پس از دوركعت نماز كه خواندی زیارت را شروع كن ، پس هنگامی كه این زیارت را خواندی در حقیقت او را به چیزی خواندی كه هر كس از ملائكه كه بخواهد او را زیارت كند به آن می خواند و خداوند برای تو هزار هزار حسنه می نویسد و از تو هزار هزار سیئه محو می كند و تو را هزار هزار درجه بالا می برد و جزو كسانی می باشی كه در ركاب حضرت به شهادت رسیدند حتی در درجات آنها هم شریك می شوی و برای تو ثواب هر پیامبر و رسولی و هر كس كه حسین (ع) را از زمان شهادتش تا به حال زیارت كرده را می نویسد . 
شنبه 10/5/1388 - 19:39
دعا و زیارت
شعیب بن مکیل بین یشجب از پیامبران الهی است که نام و قصّه او در قرآن مجید آمده است گفته شده که مکیل که پدر شعیب است مادرش دختر لوط علیه السلام است.
به شعیب، خطیب الانبیاء گفته می شود زیرا قوم خود را با سخنانی نیکو و فصیح و مستدل دعوت به توحید و خداپرستی می نمود.

امام سجاد علیه السلام
می فرماید: اول کسی که توزین و ترازو را به کار گرفت شعیب بود که به وسیله پیمانه و ترازو اجناس را وزن می کرد و مردم نیز به پیروی از او وزن و ترازو به کار می بردند. سپس در پیمانه و ترازو راه انحراف و کم فروشی پیش گرفتند و به نصایح و توصیه های شعیب اعتنا نکردند تا اینکه عذاب الهی نازل شد و همه آنها را از بین برد.

حضرت موسی
هنگامی که از مصر فرار کرد، به مدین رفت و به حضور شعیب رسید وقتی داستان خود را بیان کرد، شعیب به او گفت: از قوم ستمکار نجات پیدا کردی و یکی از دختران خود را به حضرت موسی تزویج نمود و در مقابل حضرت موسی هشت سال یا ده سال برای حضرت شعیب کار کرد.

رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلّم
فرموده است که شعیب از محبّت خدا آنقدر گریست تا نابینا شد و خداوند بینائی او را بازگرداند و باز آنقدر گریست تا نابینا شد . . . . . خداوند به او وحی نمود: ای شعیب اگر گریه تو برای ترس از آتش است من تو را از آتش حفظ می کنم و اگر گریه تو برای شوق به بهشت است تو را بهشت می دهم!
شعیب عرض کرد : پروردگارا تو خود می دانی که سبب گریه من نه ترس از آتش تست و نه شوق به بهشت تو، بلکه عشق و محبت تو در دلم جا گرفته و نمی توانم صبر کنم مگر آنکه به زیارت و دیدار تو نائل شوم!
خداوند به او وحی نمود: حال که چنین است به علت این محبت و عشق تو به زودی کلیم خود موسی بن عمران را به خدمت تو خواهم فرستاد تا خادمت باشد.

منابع:
سفینة البحار، قرآن مجید، قصص الانبیاء، علل الشرایع  
شنبه 10/5/1388 - 19:37
بیماری ها
ضایعاتی كه در اثر بسته شدن مجاری غدد چربی در صورت، گردن، پشت، شانه ها و سینه بوجود می آیند جوش یا به اصطلاح آكنه می گویند. این ضایعات بصورت جوش های سر سیاه، سر سفید، جوش چركی، كیست و ندول می توانند بروز كنند. آكنه در اكثر نوجوانان دیده می شود و می تواند تا پایان جوانی و حتی بالای سی سال هم دیده شود. جوش معمولاْ بعد از چند سال بهبود می یابد ولی نمی توان آن را به حال خود گذاشت چون با بهبود بعضی از جوشها، جوشگاه بوجود آمده تا پایان عمر باقی می ماند و از نظر زیبائی مشكل ساز هستند. گرچه این جوشگاه ها قابل ترمیم هستند ولی مانند پوست صدمه ندیده نمی شوند. در بعضی مواقع جوشگاه ها از نظر روحی فرد را آزار می دهند. بنابراین عاقلانه این است كه جوش را درمان نمود تا جوشگاه را،چون درمان راحت تر و سریعتر است و نتیجه كار هم رضایت بخش تر است.

چگونگی بوجود آمدن جوش

غدد سباسه یا چربی از بدو در هر دو جنس وجود دارد. در اوایل دوران بلوغ با ترشح هورمون مردانه یا آندروژن این غدد شروع به بزرگ شدن و فعالیت خود كه تولید و ترشح چربی است، را آغاز می كنند. غدد چربی در تمام سطوح پوستی بجز در كف پا و دست وجود دارد ولی بیش ترین تراكم آنها در صورت، سینه، پشت و شانه ها است. غدد چربی ترشحات خود را بوسیله مجاری چربی كه در ارتباط با فولیكول مو است، به سطح پوست تخلیه می كند. افزایش ترشح چربی باعث صدمه به مجاری غدد می گردد و سلول های جدار این مجاری آسیب دیده و كنده می شوند و این سلول های صدمه دیده به هم پیوسته و تولید پلاك یا لخته می كنند و می توانند مجاری را مسدود نمایند. از طرفی در بعضی افراد پوسته ریزی پوست بعلت بعضی نقص ها در آنزیم های لازمه برای پوسته ریزی طبیعی، بطور كامل انجام نمی گیرد و پوسته های روی هم انباشته شده در منافذ مجاری چربی باعث بسته شدن این مجاری می شوند. با بسته شدن این مجاری به هر وسیله، چربی در مجاری انباشته شده و باكتری های موجود در این مجاری رشد زیادی كرده و این چربی ها را تخمیر می كنند و مواد شیمیائی تولید شده در اثر تخمیر و ترشح بعضی فاكتورها از باكتری های موجود و همچنین انباشتگی چربی در مجاری باعث صدمه بیشتر به دیواره مجاری شده و آن را بطور كامل از بین می برند. با ورود چربی، سلول های مرده دیواره، باكتری ها و مواد تخمیری و آنزیمی به داخل پوست فرآیند التهاب فعال شده و سبب قرمزی و چركی شدن جوش می گردد.

عوامل ایجاد كننده و تشدید كننده جوش

بهداشت فردی: گر چه آلودگی و كثیف بودن صورت و بدن علت ایجاد جوش نیستند ولی در تشدید جوش كمك می كنند. شستن صورت روزی دوبار با صابون و یا شامپو در بهبودی جوش كمك می كند. با آب گرم نباید صورت را شست، چون گرما ترشح چربی را افزایش می دهد و همچنین آب سرد نیز می تواند منافذ مجاری را خشك تر كنند و به بسته شدن این منافذ كمك نماید. پس بهتر است با آب ولرم صورت را شست.

رژیم غذائی: معمولاْ غذا باعث ایجاد جوش نمی شود. گرچه غذاهای چرب و شیرین در بعضی افراد جوش ها را بدتر می كنند ولی این عمومی نیست و بقیه افراد نیاز به رژیم غذائی ندارند. ترشح زیادی انسولین در خون و رسیدن آن به پوست در برخی افراد باعث ایجاد جوش می شود. با خوردن غذاهای شیرین و چرب ترشح انسولین افزایش می یابد. پس فقط افرادی كه با خوردن چربی و شیرینی دچار جوش می شوند نیاز است كه از خوردن این غذاها پرهیز كنند. البته باید توجه داشت كه عوامل دیگری نیز در ایجاد و تشدید جوش سهیم هستند. پس باید موقعی قضاوت كرد كه این غذاها باعث تشدید جوش می شوند كه با هر بار مصرف آنها جوش بدتر شود. از جمله غذا و خوراكی هایی كه باعث این علت می شوند شامل: غذاهای چرب، تنقلات، خرما، كشمش، محصولات دریایی ( ماهی و میگو )، بعضی از میوه جات ( موز ، كیوی ، خرمالو ) و غیـره. بهـترین راهكار پرهیز از مواد غذایی و خوراكیهایی است كه فرد اظهار می كند با خوردن آنها جوش صورتش بدتر می شود.



نور خورشید: گرمای حاصل از نور خورشید باعث تحریك ترشح چربی و از طرفی باعث خشك شدن منافذ می شود. پس بهتر است از قرار گرفتن در تابش مستقیم آفتاب اجتناب كرد.

فراورده های آرایشی: افرادی كه پوست چرب و دارای جوش هستند باید از كرم پودر و مرطوب كننده و حتی ضد آفتاب هایی استفاده كنند كه فاقد چربی باشد. این محصولات باید غیر آكنه زا و غیر كومدون زا باشند. مواد آرایشی را باید روزی دوبار از صورت خود با آب و یا شیر پاكن های فاقد چربی و سازگار با پوست چرب پاك كنید. كرم پودرهای رنگی فاقد چربی می توانند قرمزی پوست شما را از نظر مخفی كنند. در صورت لزوم از ماركی استفاده شود كه باعث التهاب پوستی نگردد (شما به آن حساسیت نداشته باشید كه با تست كردن در داخل بازو می توانید از سلامت آن مطمئن شوید).

درمان جوش

یكی از راه هایی كه به درمان آكنه كمك می كند خارج كردن محتویات سبوم موجود در حفره آنهاست.برای این كار فشار عمودی و آهسته و یكنواخت در اطراف جوش و به سمت پایین سبب تخلیه آن می شود و محتویات آنرا به بالا و بر سطح پوست هدایت می كند.

در درمان جوش نباید خسته شوید. چون درمان جوش یك فرآیند مداوم و طولانی است. درمان جوش در حقیقت كنترل جوش زدن صورت و بدن شما می باشد نه ریشه كن كردن آن. اگر با درمان جوش شما بهبود یافت درمان را قطع نكنید بلكه با مشاوره با پزشك خود داروهای مصرفی را تعدیل دهید. گاهی نیاز است تا كنترل كامل جوش صورت بمدت شش ماه دارو مصرف كرد. در صورتی كه بعد از مصرف دو ماه از دارو جوش صورت شما بهبودی نیافت شما به داروهای مصرفی مقاوم هستید و باید درمان تغییر یابد. بسته به نوع جوش و وضعیت جسمانی و هورمونی بدن دارو انتخاب می شود. پس بدون مشاوره با پزشك خود اقدام به مصرف یا تغییر دارو نكنید. در صورتی كه با مصرف دارو تغییری در وضعیت جسمانی و یا پوست شما ایجاد شد پزشك خود را در جریان گذارید. در مواردی كه كیست و ندول ایجاد شود گاهی نیاز به تزریق دارو بداخل كیست و ندول است و گاهاْ كرایو نیز در درمان مورد استفاده قرار می گیرد. جوشهای سر سیاه و سر سفید اگر با مصرف كرم های لایه بردار تخلیه نشوند نیاز به تخلیه آنها با وسایل خاصی است. پس از فشار دادن این جوش ها و هر نوع جوش جهت تخلیه آن پرهیز كنید چون باعث شدت التهاب و ایجاد جوشگاه می گردد. از كندن جوشها اجتناب كنید چون باعث لك و ایجاد جوشگاه میگردد. در طول درمان گاهی نیاز است كه از آنتی بیوتیك خوراكی از قبیل تتراسایكلین، اریترومایسین، داكسی سایكلین و غیره ... مصرف نمایید. این داروها علاوه بر كاهش مقدار باكتری باعث كم شدن التهاب نیز می گردند.

از عوارض جانبی داروها هراس نداشته باشید و به پزشك خود اطمینان كنید چون ترس از دارو باعث اختلال در روند درمان می گردد. در صورت هر گونه تغییری در مزاج و وضعیت جسمی پزشك خود را مطلع نمایید. اگر داروئی غیر از داروی درمانی جوش مصرف می كنید به پزشك اطلاع دهید. مصرف بعضی از داروها در زمان بارداری و شیر دهی مضر هستند بنابراین در صورتی كه شما باردار هستید یا به نوزادتان شیر می دهید به اطلاع پزشك برسانید. در مواقعی جوش به داروهای رایج جواب ندهد و یا جوش بصورت كیست و ندول های بزرگ باشد با صلاحدید پزشك شاید نیاز به مصرف داروی اكوتان (ایزوترتینوئین) باشید. این دارو عوارض متعددی دارد كه الزاماْ در هر بیماری دیده نمی شود. باید قبل از شروع و در طول درمان برای پیش گیری از عوارض این دارو معاینات پزشكی و آزمایشات لازم انجام گیرد. در حین مصرف این دارو و احتیاطاْ تا یك سال بعد از قطع دارو باید جلوگیری از حاملگی صورت گیرد. دوره درمان باید كامل شود چون می تواند باعث عود جوش گردد. توصیه های پزشك را در حین درمان جوش فراموش نكرده و دقیقاْ اجرا كنید. همیشه در ذهن داشته باشید كه جوش را نمی توان بطور كامل از بین برد ولی می توان آن را كنترل نمود.


درمان جوشگاه های جوش

روش های مختلفی برای از بین بردن جوشگاه ها استفاده می شود ولی باید در نظر داشته باشید كه با هیچ روشی نتیجه صد در صد نیست. از جمله این روش ها می توان از لیزر، میكرودرم ابرژن، لایه برداری با مواد اسیدی و كرم های لایه بردار، سابسیژن یا آزاد كردن جوشگاه های فرو رفته از زیر، تزریق كلاژن، هیالورونیك اسید و چربی را نام برد. گاهی نیاز است برای رسیدن به نتیجه مطلوب از چند روش استفاده نمود.
شنبه 10/5/1388 - 19:36
دعا و زیارت

طهارت‏ - احكام كافر

س 313: بعضى از فقها اعتقاد به نجاست اهل كتاب دارند و بعضى دیگر به طهارت آنها، رأى جنابعالى چیست؟نجاست ذاتى اهل كتاب معلوم نیست. به نظر ما آنها محكوم به طهارت ذاتى هستند.س 314: آیا آن دسته از اهل كتاب كه از جهت اعتقادى ایمان به رسالت خاتم النبیین «صلى‏الله علیه و آله» دارند، ولى بر اساس روش و عادت‏هاى پدران و اجدادشان عمل مى‏كنند، در طهارت حكم كافر را دارند یا خیر؟مجرد اعتقاد به رسالت خاتم النبیین «صلى الله علیه و آله» براى اجراى حكم اسلام در مورد آنان كافى نیست. ولى اگر از اهل كتاب محسوب شوند، محكوم به طهارت هستند.س 315: با جمعى از دوستان خانه‏اى را اجاره كردیم و متوجه شدیم كه یكى از آنها نماز نمى‏خواند. بعد از سؤال از وى، پاسخ داد كه قلبا به خداوند تبارك و تعالى ایمان دارد، ولى نماز نمى‏خواند. با توجه به هم غذا بودن و ارتباط زیاد با وى، آیا باید او را نجس بدانیم؟مجرد ترك نماز و روزه و سایر واجبات شرعى باعث ارتداد مسلمان و كافر شدن و نجاست وى نمى‏گردد و تا زمانى كه ارتداد وى احراز نشده است، حكم سایر مسلمانان را دارد.س 316: مقصود از اهل كتاب چه كسانى است؟ معیارى كه حدود معاشرت با آنها را مشخص كند چیست؟مقصود از اهل كتاب هر كسى است كه اعتقاد به یكى از ادیان الهى داشته و خود را از پیروان پیامبرى از پیامبران الهى «على نبینا وآله و علیهم السلام» بداند و یكى از كتاب‏هاى الهى را كه بر انبیاء علیهم السلام نازل شده، داشته باشند مانند یهود، نصارى، زرتشتى‏ها و همچنین صابئین كه بر اساس تحقیقات ما از اهل كتاب هستند و حكم آنها را دارند. معاشرت با پیروان این ادیان با رعایت ضوابط و اخلاق اسلامى اشكال ندارد.س 317: فرقه‏اى وجود دارد كه خود را «على اللهى» مى‏نامند، یعنى امیرالمومنین على بن ابى طالب را خدا دانسته و به دعا و طلب حاجت به جاى نماز و روزه اعتقاد دارند. آیا اینها نجس هستند؟اگر اعتقاد داشته باشند كه امیر المومنین على بن ابى طالب «علیه السلام» خدا است «تعالى الله عن ذلك علوا كبیرا»، حكم آنها مانند غیر مسلمانهائى است كه اهل كتاب نباشند، یعنى كافر و نجس مى‏باشند.س 318: فرقه‏اى وجود دارد كه خود را «على اللهى» مى‏نامند و معتقدند كه حضرت على «علیه السلام» خدا نیست ولى كمتر از خدا هم نیست، این گروه چه حكمى دارند؟اگر قائل به شریكى براى خداوند واحد منان متعال نباشند، حكم مشرك را نخواهند داشت.س 319: آنچه را كه از طرف شیعیان دوازده امامى براى امام حسین «علیه‏السلام» یا اصحاب كساء «صلوات الله علیهم اجمعین» نذر مى‏شود، آیا جایز است به مراكزى كه محل اجتماع پیروان فرقه «على اللهى» است داده شود، بنحوى كه باعث احیاء این مراكز گردد؟اعتقاد به خدا بودن مولى الموحدین علیه الصلوة و السلام عقیده باطلى‏است و موجب مى‏شود كه كسى كه به آن اعتقاد دارد، از اسلام خارج گردد. كمك به ترویج این عقیده فاسد حرام است؛ بعلاوه مصرف مال نذرى در غیر مورد نذر جایز نیست.س 320: در اطراف منطقه ما و بعضى نواحى دیگر فرقه‏اى وجود دارد كه خود را اسماعیلیه مى‏نامند و اعتقاد به امامت شش امام دارند، ولى به هیچیك از واجبات دینى و همچنین به ولایت فقیه معتقد نیستند. لذا امیدواریم جنابعالى روشن فرمائید كه پیروان این فرقه نجس هستند یا پاك؟مجرد عدم اعتقاد آنان به شش امام دیگر از ائمه معصومین علیهم السلام و یا عدم اعتقادشان به واجبات دینى و احكام شرعى تا زمانى كه به انكار اصل دین یا نبوت خاتم الانبیاء «علیه و آله الصلاة و السلام» منجر نشود، موجب كفر و نجاست نمى‏شود، مگر این كه از آنها دشنام و اهانت به یكى از امامان معصوم «علیهم السلام» صادر شود.س 321: در منطقه محل تحصیل و سكونت ما اكثریت مطلق مردم كفار بودائى هستند. اگر دانشجویى، خانه‏اى را از آنها اجاره نماید، آن خانه از نظر طهارت و نجاست چه حكمى دارد؟ آیا شستن و تطهیر منزل ضرورت دارد؟ قابل ذكر است كه بسیارى از خانه‏هاى این منطقه از چوب ساخته شده و قابل شستن نیست. هتل‏ها و اثاثیه و لوازم موجود در آنها چه حكمى دارند؟تا یقین به تماس اشیاء مورد استفاده شما با دست و بدن مرطوب كافر غیر كتابى حاصل نشده، حكم به نجاست نمى‏شود. در صورت یقین به نجاست هم آب كشیدن در و دیوار منازل و هتل‏ها و اثاثیه و لوازم موجود در آن واجب نیست. آنچه واجب است تطهیر اشیاء نجسى است كه براى خوردن و آشامیدن و نماز خواندن مورد استفاده قرار مى‏گیرند.س 322: تعداد زیادى از مردم در خوزستان زندگى مى‏كنند كه خود را «صابئه» مى‏نامند و ادعاى پیروى از پیامبر خدا حضرت یحیى «علیه السلام» را دارند و مى‏گویند كتاب او نزد ما موجود است. نزد علماى ادیان ثابت شده كه آنها همان صابئون هستند كه در قرآن آمده است. لطفا بیان فرمائید كه این گروه از اهل كتاب هستند یا خیر؟گروه مذكور در حكم اهل كتاب هستند.س 323: آیا این گفته كه اگر خانه‏اى به دست كافر ساخته شده باشد، نجس است و نماز خواندن در آن مكروه مى‏باشد، صحیح است؟نماز خواندن در آن خانه مكروه نیست.س 324: كار كردن نزد یهود و نصارى و فرقه‏هاى كافر دیگر و مزد گرفتن از آنها چه حكمى دارد؟كار كردن نزد كافر، فى نفسه اشكال ندارد، مشروط به این كه آن كار از كارهاى حرام و خلاف مصالح عمومى اسلام و مسلمانان نباشد.س 325: در منطقه‏اى كه خدمت سربازى را انجام مى‏دهم، عده‏اى از عشایر زندگى مى‏كنند كه پیرو فرقه‏اى موسوم به اهل حق هستند. آیا استفاده از شیر و پنیر و كره‏اى كه در اختیار آنها قرار دارد، جایز است؟اگر به اصول اسلام اعتقاد داشته باشند، در مسأله طهارت و نجاست، حكم سایر مسلمانان را دارند.س 326: اهل روستائى كه من در آن تدریس مى‏كنم، نماز نمى‏خوانند؛ زیرا از فرقه اهل حق هستند و ما مجبور به خوردن غذا و نان آنها هستیم. چون شب و روز در آن روستا اقامت داریم، آیا نمازهاى ما اشكال دارد؟اگر توحید و نبوت و هیچیك از ضروریات دین اسلام را انكار نكنند و معتقد به نقصى در رسالت رسول اكرم «صلى الله علیه و آله» نباشند، حكم به كفر و نجاست آنها نمى‏شود. در غیر این صورت باید هنگام تماس با آنها یا خوردن غذاى آنان، مسأله طهارت و نجاست مراعات شود.س 327: یكى از بستگان ما كه كمونیست است، به ما در دوران كودكى اموال و لوازم زیادى بخشیده است. در صورتى كه عین آنها در حال حاضر موجود باشد، چه حكمى دارند؟اگر كفر و ارتداد او ثابت شود و در سن بلوغ و قبل از اظهار اسلام، كفر را پذیرفته باشد، اموال او حكم اموال سایر كفار را دارد.س 328: لطفا به سؤالات زیر پاسخ فرمائید:
1 - معاشرت و همنشینى و دست دادن دانش‏آموزان مسلمان با دانش آموزان پیرو فرقه گمراه بهائیت، اعم از این كه دختر باشند یا پسر، مكلّف باشند یا غیر مكلّف، در داخل مدرسه یا خارج از آن، در دوران ابتدائى، متوسطه و پیش دانشگاهى، چه حكمى دارد؟
2 - رفتار استادان و مربیان با دانش‏آموزانى كه بهائى بودن خود را آشكار مى‏كنند و یا یقین داریم كه بهائى هستند، چگونه باید باشد؟
3 - استفاده از وسایلى كه همه دانش‏آموزان از آنها استفاده مى‏كنند مانند شیر آب آشامیدنى، شیر توالت و آفتابه آن، صابون و مانند آن، با این كه علم به مرطوب بودن دست و بدن داریم، چه حكمى دارد؟
همه پیروان فرقه گمراه بهائیت محكوم به نجاست هستند و در صورت تماس آنها با چیزى، مراعات مسائل طهارت در رابطه با آنها، نسبت به امورى كه مشروط به طهارت است، واجب است. ولى رفتار مدیران و معلمان و مربیان با دانش‏آموزان بهائى باید بر اساس مقررات قانونى و اخلاق اسلامى باشد.س 329: خواهشمندیم تكلیف مؤمنین را در برخورد با فرقه گمراه بهائیت و آثار حضور پیروان آن در میان جامعه اسلامى، بیان فرمائید.همه مؤمنین باید با حیله‏ها و مفاسد فرقه گمراه بهائیت مقابله نموده و از انحراف و پیوستن دیگران به آن جلوگیرى كنند.س 330: گاهى بعضى از پیروان فرقه گمراه بهائیت براى ما غذا یا چیز دیگرى مى‏آورند، آیا استفاده از آنها براى ما جایز است؟از هرگونه معاشرت با این فرقه ضالّه مضلّه، اجتناب نمائید.س 331: بهائیان بسیارى در اینجا كنار ما زندگى مى‏كنند كه رفت و آمد زیادى در خانه‏هاى ما دارند. عده‏اى مى‏گویند كه بهائى‏ها نجس هستند و عده‏اى هم آنها را پاك مى‏دانند. این گروه از بهائى‏ها اخلاق خوبى از خود آشكار مى‏كنند، آیا آنها نجس هستند یا پاك؟آنها نجس و دشمن دین و ایمانِ شما هستند، پس فرزندان عزیزم جدا از آنها بپرهیزید.س 332: آیا صندلى‏هاى ماشین و قطارى كه مورد استفاده مشترك مسلمانان و كافران است، با این كه كفار در بعضى از مكانها بیشتر از مسلمان‏ها هستند و حرارت هوا باعث ترشح عرق و حتى سرایت رطوبت مى‏شود، محكوم به طهارت است؟كافر اهل كتاب محكوم به طهارت است، و در هر صورت در مورد اشیاء مورد استفاده مشترك كفار و مسلمین با عدم علم به نجاست، حكم به طهارت آنها مى‏شود.س 333: زندگى دانشجوئى در خارج مستلزم ارتباط و معاشرت با كفار است، در چنین موردى استفاده از مواد غذائى ساخت آنها مشروط بر این كه مواد حرام مثل گوشت تذكیه نشده در آنها نباشد، ولى احتمال تماس دست مرطوب كافر با آنها داده شود، چه حكمى دارد؟مجرد احتمال تماس دست مرطوب كافر با مواد غذائى، براى وجوب اجتناب كافى نیست، بلكه تا یقین به تماس حاصل نشود، حكم به طهارت مى‏شود. كافر اگر از اهل كتاب باشد، نجس ذاتى نیست و تماس دست مرطوب او باعث نجاست نمى‏شود.س 334: اگر همه مخارج و هزینه‏هاى فرد مسلمانى كه در سایه حكومت اسلامى زندگى مى‏كند با كاربراى شخص غیر مسلمانى كه روابط صمیمى با او دارد، تأمین شود، آیا جایز است با این فرد مسلمان روابط محكم و خانوادگى برقرار كرد و گاهى از غذاى او استفاده نمود؟روابط مسلمانان با مسلمان مذكور اشكال ندارد. ولى اگر شخص مسلمان در اثر كار براى غیر مسلمان و ارتباط با وى خوف انحراف عقیدتى خود را داشته باشد، واجب است كه این كار را ترك كند. دیگران هم باید او را نهى از منكر كنند.س 335: متأسفانه برادر همسرم به علل مختلف فاسد گردیده و از دین بطور كامل برگشته است، تا جائى كه به بعضى از مقدسات دینى اهانت مى‏كند. در حال حاضر بعد از گذشت چند سال از ارتداد او از اسلام، طى نامه‏اى اظهار كرده كه به اسلام ایمان دارد، ولى نه نماز مى‏خواند و نه روزه مى‏گیرد. رابطه پدر و مادرش و بقیه افرادخانواده با وى چگونه باید باشد؟ آیا عنوان كافر بر او صدق مى‏كند؟ آیا باید او را نجس محسوب‏كرد؟بر فرض ثبوت ارتداد قبلى وى، اگر بعد از آن توبه كرده باشد، محكوم به طهارت است و ارتباط پدر و مادر و سایر خانواده با وى اشكال ندارد.س 336: آیا اگر كسى بعضى از ضروریات دین مانند روزه و غیر آن را انكار كند، حكم كافر را دارد یا خیر؟اگر انكار هر یك از ضروریات دین به انكار رسالت یا تكذیب پیامبر اكرم اسلام «صلى الله علیه و آله» یا وارد كردن نقصى به شریعت منجر شود، باعث كفر و ارتداداست.س 337: آیا مجازاتهائى كه براى مرتد و كفار حربى وضع شده، از امور سیاسى و مسئولیت‏هاى رهبرى‏است یا این كه مجازاتهاى ثابتى تا روز قیامت هستند؟حكمِ شرعىِ الهى است. 
شنبه 10/5/1388 - 19:34
دعا و زیارت

طهارت‏ - احكام نجاسات‏

س 266: آیا خون پاك است؟اگر از حیوانى باشد كه خون جهنده دارد، نجس است.س 267: آیا خونى كه بر اثر كوبیدن شدید سر به دیوار در عزاى امام حسین «علیه السلام» از سر انسان جارى و به سر و صورت شركت كنندگان در مراسم عزادارى پاشیده مى‏شود، پاك است یا خیر؟خون انسان در هر صورت نجس است.س 268: آیا اثر كم رنگ خون كه بعد از شستن بر لباس باقى مى‏ماند، نجس است؟اگر عین خون نباشد و فقط رنگ آن باقى مانده باشد كه با شستن از بین نمى‏رود، پاك است.س 269: لكه خونى كه گاهى در تخم مرغ یافت مى‏شود، چه حكمى دارد؟محكوم به طهارت است، ولى خوردن آن حرام است.س 271: آیا قطرات آبى كه از بدن میّت قبل از غسل با آب خالص و بعد از غسل با آب سدر و كافور بر زمین مى‏ریزد، پاك هستند یا خیر؟تا زمانى كه غسل سوم كامل نشده باشد، بدن میّت محكوم به نجاست‏است.س 272: پوستى كه گاهى از لبها، دستها و یا پاها جدا مى‏شود، محكوم به طهارت است یا نجاست؟پوست نازكى كه خود بخود از دستها، لبها، پاها و سایر قسمت‏هاى بدن جدا مى‏شود، محكوم به طهارت است.س 274: با توجه به این كه در نقاشى و نقشه‏كشى از قلم مو استفاده مى‏شود و نوع خوب و مرغوب آن غالبا از موى خوك ساخته شده و از كشورهاى غیر اسلامى وارد و در دسترس همگان بخصوص مراكز تبلیغى و فرهنگى قرار مى‏گیرد، استفاده از این قلم موها چه حكمى دارد؟موى خوك نجس است و استفاده از آن در امورى كه مشروط به طهارت است، جایز نیست. ولى استفاده از آن در امرى كه مشروط به طهارت نیست، اشكال ندارد و اگر معلوم نباشد كه قلم مو از موى خوك ساخته شده است یا خیر، استفاده از آن حتى در امورى هم كه مشروط به طهارت است، اشكال ندارد.س 275: آیا خوردن گوشتى كه از كشورهاى غیر اسلامى وارد مى‏شود حلال است؟ حكم آن از جهت طهارت و نجاست چیست؟تا تذكیه شرعى آن احراز نشود خوردن آن حرام است، ولى از نظر طهارت، اگر یقین به عدم تذكیه نباشد پاك است.س 276: در مورد چرم و اجزاى حیوانى كه از بلاد غیر اسلامى تهیه شده، نظر مبارك را مرقوم فرمائید.اگر احتمال دهید كه حیوان ذبح اسلامى شده، پاك است و اگر یقین دارید كه ذبح اسلامى نشده، محكوم به نجاست است.س 279: آیا فضله پرندگان حرام گوشت؛ مانند كلاغ و زاغ و عقاب و طوطى نجس است؟فضله پرندگان حرام گوشت نجس نیست.س 280: در رساله‏هاى عملیه آمده است كه مدفوع حیوانات و پرندگان حرام گوشت نجس است آیا مدفوع حیوانات حلال گوشت مانند، گاو، گوسفند و مرغ نجس است یا خیر؟مدفوع حیوانات حلال گوشت از پرندگان و غیره و همچنین مدفوع پرندگان حرام گوشت پاك است.س 282: آیا اگر مهمانى یكى از اثاثیه‏هاى میزبانش را نجس كند، مطلع كردن میزبان واجب است؟اطلاع دادن در غیر از خوردنى و آشامیدنى و ظرفهاى غذا، لازم نیست.س 283: آیا چیز پاكى كه با متنجس برخورد نموده، نجس است یا خیر؟ در صورت نجس بودن، تا چند واسطه نجس است؟چیزى كه با عین نجس تماس یافته و نجس شده است، اگر باز با چیزى كه پاك است تماس پیدا كند و یكى از آنها تر باشد، آن چیز پاك را نجس مى‏كند، و باز این چیزى كه بر اثر ملاقات با متنجس نجس شده است، اگر با چیز پاكى برخورد نماید، بنابر احتیاط واجب آن را نجس مى‏كند، ولى این متنجس سوم هیچ چیزى را با ملاقات خود نجس نمى‏كند.س 284: آیا هنگام استفاده از كفشى كه از پوست حیوان غیر مذكّى ساخته شد، همیشه واجب است كه پاها قبل از وضو شسته شوند؟ عده‏اى مى‏گویند كه در صورت عرق كردن پا در كفش، شستن آن واجب است، و تجربه شده كه پا در هر كفشى به مقدار كم یا زیاد، عرق مى‏كند. نظر جنابعالى در این باره چیست؟اگر یقین دارد كه كفش او از پوست حیوانى است كه تذكیه نشده است و احراز شود كه پا در كفش‏هاى مذكور عرق كرده، شستن پاها براى نماز واجب است، ولى در صورت شك در عرق كردن پاها یا شك در تذكیه حیوانى كه كفش از پوست آن دوخته شده است، محكوم به طهارت است.س 285: كودكى كه همیشه خود را نجس مى‏كند، دست‏تر، آب دهان و باقیمانده غذایش چه حكمى دارد؟ كودكانى كه دست‏تر خود را بر پاهایشان مى‏گذارند، چه حكمى دارند؟تا زمانى كه یقین به نجاست آن حاصل نشده، حكم به پاكى مى‏شود.س 286: من مبتلا به بیمارى لثه هستم و طبق دستور پزشك باید همیشه آن را مالش دهم، این كار باعث سیاهى بعضى از قسمت‏هاى لثه‏ام مى‏شود مثل این كه خونى در داخل آن جمع شده باشد. هنگامى كه دستمال كاغذى روى آن مى‏گذارم رنگ دستمال قرمز مى‏شود، لذا اقدام به شستن دهانم با آب كر مى‏كنم، ولى خون منجمد، مدت زمانى باقى مى‏ماند و با شستن از بین نمى‏رود. بعد از قطع آب كر، آیا آبى كه وارد دهان شده و به آن قسمت‏ها رسیده و سپس از دهان خارج شده، محكوم به نجاست است یا این كه جزء آب دهان محسوب مى‏شود و محكوم به طهارت است؟محكوم به طهارت است، هر چند احتیاط اجتناب از آن است.س 287: سؤال من این است كه آیا غذائى كه خورده‏ام و با اجزاى خون منجمد شده در لثه تماس پیدا كرده، نجس است یا خیر؟ در صورت نجس شدن، آیا فضاى دهان بعد از فرو بردن غذا، نجس باقى مى‏ماند؟غذا در فرض مزبور محكوم به نجاست نیست و فرو بردن آن اشكال ندارد و فضاى دهان پاك است.س 288: مدتى است كه شایع شده لوازم آرایشى را از ناف جنین كه هنگام تولد از او جدا مى‏كنند و یا از جنین مرده مى‏سازند. ما گاهى از این لوازم استفاده كرده و حتى گاهى رژلب خورده مى‏شود، آیا اینها نجس هستند؟شایعه دلیل شرعى بر نجس بودن لوازم آرایشى نیست، و تا نجاست آنها از راه شرعى احراز نشود، استفاده از آنها اشكال ندارد.س 289: از هر لباس یا پارچه‏اى هنگام شستن، پرزهاى ریزى مى‏ریزد كه اگر به طشت نگاه كنیم آنها را مى‏بینیم. وقتى كه طشت پر از آب و متصل به آب شیر است، اگر لباس را داخل طشت فرو ببریم آب از اطراف آن سرازیر مى‏شود. به علت وجود این تارها و پرزهاى ریز در آبى كه از طشت به بیرون مى‏ریزد، از آن آب احتیاط كرده و همه جا را تطهیر مى‏كنم. و یا وقتى لباسهاى نجس بچه‏ها را بیرون مى‏آورم، همه جاهائى را كه لباسها را در آنجا در آورده‏ام حتى اگر خشك هم باشد آب مى‏كشم زیرا فكر مى‏كنم تارها و پرزهاى ریز در آنجا افتاده‏اند. آیا این احتیاط لازم است؟لباسى كه براى آب كشیدن در ظرفى گذاشته مى‏شود و آب لوله‏كشى روى آن ریخته شده و سراسر آن را فرا مى‏گیرد، لباس و ظرف و آب و پرزهائى كه از لباس جدا شده و بر روى آب دیده مى‏شود و همراه آب به بیرون مى‏ریزد، همگى پاك هستند. پرزها یا غبارى هم كه از لباس نجس جدا مى‏شود پاك هستند، مگر این كه یقین حاصل شود كه از قسمت نجس جدا شده‏اند، و به مجرد شك در اصل جدا شدن آن از لباس نجس یا نجس بودن محل آن، احتیاط لازم نیست.س 290: مقدار رطوبتى كه باعث سرایت از چیزى به چیز دیگر مى‏شود، چقدر است؟ملاك رطوبت مسریه این است كه به مقدارى باشد كه رطوبت هنگام برخورد از جسم مرطوب به جسم دیگر سرایت كند.س 291: لباسهائى كه به خشكشوئى‏ها داده مى‏شود از نظر طهارت چه حكمى دارد؟ لازم به تذكّر است كه اقلیتهاى دینى (یهود ونصارى و...) هم لباسهاى خود را براى شستشو و اتو كردن به این خشكشوئى‏ها مى‏دهند و مى‏دانیم كه صاحبان این مكانها براى شستن لباسها از مواد شیمیائى استفاده مى‏كنند.اگر لباسهائى كه به خشكشوئى‏ها داده مى‏شود از قبل نجس نباشند، محكوم به طهارت هستند، و تماس آن با لباسهاى پیروان اقلیتهاى دینى (اهل كتاب) باعث نجاست نمى‏شود.س 292: آیا لباسهائى كه با لباسشوئى تمام اتوماتیك شسته مى‏شود، پاك مى‏گردد یا خیر؟ نحوه كار این لباسشوئى‏ها به این صورت است كه در مرحله اول كه لباس با آب مخلوط با پودر لباسشوئى شسته مى‏شود، مقدارى از آب و كف پودر بر شیشه درب لباسشوئى و نوار پلاستیكى اطراف آن پاشیده مى‏شود، و در مرتبه دوم آب غساله شستشو كشیده شده ولى كف پودر، درب و نوار پلاستیكى اطراف آن را به طور كامل مى‏پوشاند. در مراحل بعدى ماشین لباسشوئى لباسها را در سه نوبت با آب قلیل مى‏شوید و از آن پس آب غساله بیرون كشیده مى‏شود، امیدواریم توضیح بفرمائید، لباسهائى كه به این ترتیب شسته شده‏اند، پاك هستند یا خیر؟اگر بعد از زوال عین نجاست، آب متصل به لوله در داخل ماشین لباسشوئى به لباسها و همه قسمت‏هاى داخل ماشین برسد و از آن جدا و خارج شود، محكوم به طهارت است.س 293: اگر آب بر زمین یا در حوض یا حمامى كه لباس در آن شسته مى‏شود، ریخته شود و قطراتى از آن آب به لباس ترشح كند، آیا لباس نجس مى‏شود یا خیر؟وقتى كه آب بر مكان یا زمین پاكى بریزد، ترشح ناشى از آن هم پاك است و اگر شك داشته باشیم كه آن مكان پاك است یا نجس، باز هم ترشح آن، پاك است.س 294: آبى كه از ماشین‏هاى حمل زباله شهرى در خیابان مى‏ریزد و گاهى بر اثر شدت باد به لباس مردم پاشیده مى‏شود، محكوم به طهارت است یا نجاست؟آب مزبور محكوم به طهارت است، مگر این كه فردى یقین پیدا كند كه آن آب بر اثر برخورد با نجس، نجس شده است.س 295: آیا آبهائى كه در چاله‏هاى موجود در خیابان‏ها جمع مى‏شود، پاك است یا نجس؟این آبها محكوم به طهارت هستند.س 296: رفت و آمدهاى خانوادگى با اشخاصى كه به طهارت و نجاست در خوردن و آشامیدن و مانند آن اهمیت نمى‏دهند، چه حكمى دارد؟به طور كلّى در مورد طهارت و نجاست، حكم دین اسلام این است كه هر چیزى كه یقین به نجاست آن نباشد، از نظر شرعى محكوم به طهارت است.س 297: استفراغ افراد زیر از جهت پاك یا نجس بودن، چه حكمى دارد؟
الف: طفل شیرخوار
ب: طفلى كه هم شیر مى‏خورد و هم غذا
انسان بالغ‏
در همه موارد پاك است.
س 298: ملاقى شبهه محصوره چه حكمى دارد؟اگر با بعضى از اطراف تماس پیدا كند، حكم متنجس را ندارد.س 299: شخصى كه دین او مشخص نیست و از كشور دیگرى براى كار وارد كشور اسلامى شده و مغازه اغذیه فروشى دایر كرده و كار او فروش مواد خوراكى است، هنگام فروش، ماده غذائى با بدن او كه رطوبت مسریه دارد تماس پیدا مى‏كند، آیا باید از او درباره دینش سؤال كرد یا این كه اصل پاك بودن اشیاء جارى مى‏شود؟سؤال از دین او واجب نیست و اصلِ طهارتِ اشیاء نسبت به وى و چیزى كه با وجود رطوبت با بدن او در تماس است، جارى مى‏شود.س 300: اگر یكى از اعضاى خانواده یا شخصى كه به منزل انسان رفت و آمد دارد به طهارت و نجاست اهمیت ندهد و باعث نجس شدن گسترده خانه و اثاثیه آن شود بطورى كه شستن و آب كشیدن آنها ممكن نباشد، تكلیف اهل منزل دراین باره چیست؟ و با این فرض چگونه ممكن است كه انسان پاك بماند، بخصوص در نماز كه پاكى شرط صحت آن است؟ حكم شرعى در این مورد چیست؟تطهیر تمام خانه لازم نیست و براى صحت نماز، پاك بودن لباس نمازگزار و محل گذاشتن پیشانى كافى است. نجاست خانه و اثاثیه آن موجب اثبات تكلیف بیشترى بر انسان غیر از لزوم رعایت طهارت در نماز و خوردن و آشامیدن، نمى‏شود. 
شنبه 10/5/1388 - 19:33
آموزش و تحقيقات
فیثاغورس در جزیره ساموس، نزدیک کرانه‌های ایونی، زاده شد. او در عهد قبل از ارشمیدس، زنون و اودوکس (۵۶۹ تا ۵۰۰ (پیش از میلاد)) می‌زیست.او در جوانی به سفرهای زیادی رفت و این امکان را پیدا کرد تا با مصر، بابل و مغان ایرانی آشنا شود و دانش آنها را بیاموزد. به طوری که معروف است فیثاغورس، دانش مغان را آموخت. او روی هم رفته، ۲۲ سال در سرزمین‌های خارج از یونان بود و چون از سوی پولوکراتوس، شاه یونان، به آمازیس، فرعون مصر سفارش شده بود، توانست به سادگی به رازهای کاهنان مصری دست یابد. او مدتها در این کشور به سر برد و در خدمت کاهنان و روحانیون مصری به شاگردی پرداخت و آگاهی‌ها و باورهای بسیار کسب کرد واز آنجا روانه بابل شد و دوران شاگردی را از نو آغاز کرد.وقتی او در حدود سال ۵۳۰، از مصر بازگشت، در زادگاه خود مکتب اخوتی (که امروزه برچسب مکتب فیثاغورس بر آن خورده‌است) را بنیان گذاشت که طرز فکر اشرافی داشت. هدف او از بنیان نهادن این مکتب این بود که بتواند مطالب عالی ریاضیات و مطالبی را تحت عنوان نظریه‌های فیزیکی و اخلاقی تدریس کند و پیشرفت دهد.فیثاغورس نیز به مانند سقراط جانب احتیاط را نگاه داشت و چیزی ننوشت . تعالیم وی از طریق شاگردانش به دست ما رسیده‌است . اکنون روشن شده‌است که که شاگردان فیثاغورس ، باعث و بانی بخش اعظمی از لباس چهل تکه تفکر ، آداب و رسوم ، ریاضیات ، فلسفه و اندیشه‌های عجیب و غریبی هستند که در مکتب فیثاغورس موجود است.شیوه تفکر این مکتب با سنت قدیمی دموکراسی، که در آن زمان بر ساموس حاکم بود، متضاد بود. و چون این مشرب فلسفی با مذاق مردم ساموس خوش نیامد، فیثاغورس به ناچار، زادگاهش را ترک گفت و به سمت شبه جزیره آپتین (از سرزمینهای وابسته به یونان) رفت و در کراتون مقیم شد.در افسانه‌ها چنین آمده‌است که متعصبان مذهبی و سیاسی، توده‌های مردم را علیه او شوراندند و به ازای نور هدایتی که وی راهنمای ایشان کرده بود مکتب و معبد او را آتش زدند و وی در میان شعله‌های آتش جان سپرد.این جمله معروف را دوستدارانش در رثای او گفته‌اند: «Sic transit gloria mundi» یعنی «افتخارات جهان چنین می‌گذرند».وی نظرات ریاضی خویش را با ترهات فلسفی و باورهای دینی درهم آمیخته بود. او در عین حال هم عارف و هم ریاضیدان بود و بقولی یکدهم شهرت او نتیجه نبوغ وی و مابقی ماحصل ارشاد و رسالت اوست.[ویرایش] فیثاغورس و مسئلهٔ استدلال در ریاضیاتبرای آنکه نقش فیثاغورس را در تبیین اصول ریاضیات درک کنیم، لازم است کمی درباره جایگاه ریاضیات در عصر وی و پیشرفتهایی که تا زمان وی صورت گرفته بود، بدانیم که این هم به نوبه خود، در خور توجه‌است. جالب است بدانید با اینکه مبنای ریاضیات بر «استدلال» استوار است، قبل از فیثاغورس هیچ کس نظر روشنی درباره این موضوع نداشت که استدلال باید مبنی بر مفروضات باشد. به عبارتی استدلال، مسئلهٔ تعریف شده‌ای نبود.در واقع می‌توان گفت بنا به قول مشهور، فیثاغورس در بین اروپاییان اولین کسی بود که روی این نکته ا صرار ورزید که در هندسه باید ابتدا «اصول موضوع» و «اصول متعارفی» را معین کرد و آنگاه به اتکاء آنها که «مفروضات» هم نامیده می‌شوند، روش استنتاج متوالی را پیش گرفت به پیش رفت. از نظر تاریخی «اصول متعارفی» عبارت بود از «حقیقتی لازم و خود بخود واضح».اینکه فیثاغورس استدلال را وارد ریاضیات کرد، از مهم‌ترین حوادث علمی است و قبل از فیثاغورس، هندسه عبارت بود از مجموعه قواعدی که ماحصل تجارب و ادراکات متفرق بوده‌اند؛ تجارب و قواعدی که هیچگونه ارتباطی با هم نداشتند حتی کسی در آن زمان حدس نمی‌زد مجموعهٔ این قواعد را بتوان از عدهٔ بسیار کمی اصول نتیجه گرفت. در صورتی که امروزه حتی تصور این موضوع که ریاضیات بدون استدلال چه وضع و حالی داشته‌است برای ما ممکن نیست. اما در آن عصر این موضوع گام بلندی به سوی نظام قدرتمند هندسه محسوب می‌شد.[ویرایش] مجمع فیثاغوریبنیان فلسفی مجمع فیثاغوری بر آموزش رازهای عدد قرار داشت. به اعتقاد فیثاغورسیان، عدد، بنیان هستی را تشکیل می‌دهد، علت هماهنگی و نظم در طبیعت است، رابطه‌های ذاتی جهان ما، حکومت و دوام جاودانی آن را تضمین می‌کند. عدد، قانون طبیعت است، بر خدایان و بر مرگ حکومت می‌کند و شرط هرگونه شناخت و دانشی است. چیزها، تقلید و نمونه‌ای از عدد هستند.چنین برداشت ستایش‌آمیزی از عدد، با خیال‌بافی‌های اسرارآمیزی درآمیخته بود، که همراه با مقدمه‌های ریاضی، از کشورهای خاورنزدیک اقتباس شده بود.فیثاغوریان، ضمن بررسی نواهای موزون و خوش‌آهنگی که در موسیقی به دست می‌آید، متوجه شدند که آهنگ موزون روی صدای سه سیم، زمانی به دست می‌آید که طول این سیم‌ها، متناسب با عددهای ۳ و ۴ و ۶ باشد. فیثاغوریان این بستگی عدد را در پدیده‌های دیگر نیز پیدا کردند. از جمله، نسبت تعداد وجه‌ها، راسها و یال‌های مکعب هم برابر است با نسبت عددی ۶:۸:۱۲.همچنین فیثاغوریان متوجه شدند که اگر بخواهیم صفحه‌ای را با یک نوع چندضلعی منتظم بپوشانیم، فقط سه حالت وجود دارد؛ دور و بر یک نقطه از صفحه را می‌توان با ۶ مثلث متساوی‌الاضلاع، با ۴ مربع، و یا با ۳ شش‌ضلعی منتظم پر کرد، به طوری که دور و بر نقطه را به طور کامل بپوشاند. همانطور که مشاهده می‌شود، تعداد این چندضلعی‌ها با همان نسبت ۳:۴:۶ مطابقت دارد و اگر نسبت تعداد اضلاع این چندضلعی‌ها را در نظر بگیریم، به همان نسبت ۳:۴:۶ می‌رسیم.بر اساس همین مشاهده‌ها بود که مکتب فیثاغوری اعتقاد داشت همهٔ پدیده‌های گیتی از بستگی‌های عددی مشخصی پیروی می‌کنند و یک هماهنگی وجود دارد. از جمله فیثاغوریان گمان می‌کردند فاصلهٔ بین اجرام آسمانی را تا زمین در فضای کیهانی می‌توان با نسبت‌های معینی پیدا کرد. به همین دلیل بود که در مکتب فیثاغوری به بررسی دقیق نسبتها پرداختند. آنها به جز نسبت حسابی و هندسی، دربارهٔ نوعی بستگی هم که به همساز یا توافقی معروف است، بررسی‌هایی انجام دادند.سه عدد را به نسبت همساز گویند وقتی که وارون آنها به نسبت حسابی باشد. به زبان دیگر سه عدد تشکیل تصاعد همساز یا توافقی می‌دهند، وقتی وارون آنها تصاعد حسابی باشد. سه عدد ۳، ۴ و ۶ به نسبت توافقی هستند، زیرا کسرهای ۱/۳، ۱/۴ و ۱/۶ به تصاعد حسابی هستند زیرا: شکست در تجزیه (خطای lexing): 1/4 - ۱/3 = ۱/6 - ۱/۴ به مناسبت اهمیت بی‌اندازه‌ای که مکتب فسثاغوری برای عدد قایل بود و فیثاغوریان توجه زیادی به بررسی و کشف ویژگی‌های عددها می‌کردند، در واقع، مقدمه‌های نظریه عددها را بنیان گذاشتند. با وجود این،مکتب فیثاغوری هم، مانند همه یونانی‌های آن زمان، عمل محاسبه را دور از اعتبار خود، که به فلسفه مشغول بودند، می‌دانستند. آنها مردمی را که به کارهای معیشتی و عملی می‌پرداختند و بیشتر از برده‌ها بودند، پست می‌شمردند و لوژستیک می‌خواندند. فیثاغورس می‌گفت که او حساب را والاتر از نیازهای بازرگانی می‌داند.به همین مناسبت در مکتب فیثاغوری، حتی شمار عملی هم مورد توجه قرار نگرفت. آنها تنها در باره ویژگی‌های عددها کار می‌کردند. در ضمن، ویژگی عدد را هم به یاری ساختمان‌های هندسی پیدا می‌کردند. با وجود این،رواج نوعی دستگاه مناسب برای عدد نویسی را در یونان، به فیثاغوریان و یا هواداران نزدیک آنها نسبت می‌دهند.در این نوع عدد نویسی که از فینیقی‌ها گرفته بودند، از حرف‌های الفبای فینیقی، برای نوشتن عددها استفاده شد: ۹ حرف اول الفبا برای عددهای از ۱ تا ۹، ۹ حرف بعدی برای نشان دادن دهگان (۲۰،۱۰،...،۹۰) و ۹ حرف بعدی برای صدها (۲۰۰،۱۰۰،...،۹۰۰). برای حرف از عدد تشخیص داده شود، بالای عدد خط کوتاهی می‌گذاشتند. برای نشان دادن عددهای بزرگ‌تر از نشانه‌های اضافی استفاده می‌کردند. وقتی نشانه‌ای شبیه ویرگول را جلو عددی می‌گذاشتند، به معنای هزار برابر آن بود، برای ده هزار برابر عدد، یک نقطه جلو عدد می‌گذاشتند.[ویرایش] ریشه‌های شرقی دانش فیثاغورسیانکالین رنان، پژوهشگر و نویسنده‌ی چند کتاب درباره‌ی تاریخ علم و از نویسندگان دانش‌نامه‌ی بریتانیکا، در کتاب تاریخ علم کمبریج، به گوشه‌هایی از ریشه‌های شرقی دانش یونانیان اشاره کرده‌است:فیثاغورس نزدیک سال ۵۶۰ پیش از میلاد در جزیره‌ی ساموس(در ۵۰ کیلومتری میلتوس) به دنیا آمد. او به یک جنبش نوزایی مذهبی پیوست که پیروان آن باور داشتند روح می‌تواند از تن بیرون رود و به بدن انسان دیگری وارد شود و این باور به احتمال زیاد ریشه‌ی شرقی دارد.فیثاغورس در جوانی از مصر و بابل دیدن کرد و شاید همین دیدار بود که به او انگیزه داد ریاضیات بخواند و بگوید همه چیز عدد است.(صفحه‌ی ۱۰۰)فیثاغورس می‌توانست قانون ۳-۴-۵ را که درباره‌ی طول ضلع‌های مثلث قائم الزاویه‌است، از مصریان آموخته باشد، اما پژوهش‌های اخیر نشان می‌دهد که در بابل به چیزی برخورد که ما آن را نسبت فیثاغورسی می‌نامیم. بابلی‌ها پی برده بودند که عدهای نسبت می‌توانند ۳-۴-۵ یا ۶-۸-۱۰ یا ترکیبی از این دست باشند که اگر بزرگ‌ترین عددش مربع شود برابر مجموع مربع‌های دو عدد دیگر خواهد بود. این گام بلندی به جلو بود که فیثاغورسیان به‌خوبی از آن بهره گرفتند(صفحه‌ی ۱۰۱).جنبه‌ی دیگری که فیثاغورسیان فریفته‌اش بودند، میانه‌ها بود. نخست آن‌ها در فکر میانه‌ی عددی بودند(یعنی عدد میانی در تصاعد عددی سه جمله‌ای. برای مثال، در تصاعد ۴،۵،۶، میانه عدد ۵ و در تصاعد ۴، ۸، ۱۲، میانه ۸ است). بعید نیست که این را فیثاغورس در سفرش به بابل آموخته باشد.(صفحه‌ی ۱۰۳) قضیه فیثاغورس در هندسه و فضای اقلیدسی بخشی از صورت کلی قانون کسینوس‌ها هنگامی که زاویه‌ی بین دو بردار ۹۰ درجه است می باشد. این قضیه به نام ریاضی‌دان یونانی فیثاغورس نامگذاری شده است. به سخن دیگر در یک مثلث راست گوشه ( یا قائم الزاویه ) همواره مجموع توان‌های دوم دو ضلع برابر با توان دوم ضلع سوم است.قانون کسیونس ها بیان می کند که اگر دو بردار ( یا خط ) a و b در راس O تشکیل یک زاویه با نام A بدهند بردار مجموع از رابطه ی a2 + b2 − 2abCosA = c2 بدست می آید.همانطور که می بینید هر گاه زاویه A برابر با ۹۰ درجه باشد مقدار 2abcosA صفر شده و در نتیجه صورت قضیه ی فیثاغورس بدست می آید: a2 + b2 = c2معکوس این قضیه نیز درست است، به عبارت دیگر اگر a2 + b2 = c2 مثلث قائم‌الزاویه استفیثاغورس یک ریاضیدان و فیلسوف یونانی بود. او اهمیت اعداد را (بویژه در موسیقی ) نشان داد. مهم ترین کار او به هندسه مربوط می شود. بر اساس قضیه مشهور فیثاغورس، در یک مثلث قائم الزاویه، مربع وتر برابر است با مجموع مربعات دو ضلع دیگر.
فیثاغورس و غایت فلسفه
 
 این مقاله كه توسط آقای امانی برای سایت باشگاه ارسال شده است به بازخوانی غایت فلسفه از منظر فیثاغورس فیلسوف ایتالیایی می­پردازد و درصدد آنست که از دیدگاه وی به این موضوع بنگرد.
 
   ● نویسنده: میثم‌ - امانی
 
منبع: سایت - باشگاه اندیشه
 
 
 
غایت فلسفه چیست؟ برای پی بردن به اینکه فیثاغورس غایت فلسفه را در چه می­داند، دانستن مقدماتی چند ضروری است:1) درباره­ی روح انسانی همواره دو طرز تلقی وجود داشته است؛ در یک طرز تلقی روح را فناپذیر دانسته­اند و در طرز تلقی دوم، فناناپذیر. پیش از فیثاغورس طرز تلقی­هایی وجود داشته که فناناپذیری را تنها صفت خدایان می­دانسته است؛ لکن از دیدگاه فیلسوف ایتالیایی، روح نه تنها بعد از مرگ زنده است، بلکه فناناپذیر هم هست. (1)2) فیثاغورس به علاوه­ی اعتقاد به روح و فناناپذیری آن، به تناسخ ارواح (transmigration) هم باور داشته است. به طور کلی دو دیدگاه هست که طبق دیدگاه اول روح پس از مرگ دیگر به دنیا باز نمی­گردد و طبق دیدگاه دوم، روح پس از مرگ دیگرباره به دنیا باز می­گردد. فیثاغورس از معتقدان به دیدگاه دوم است؛ یعنی به نظر وی روح انسانی پس از مرگ چندباره به دنیا باز می­گردد.3) سؤال این است که علت بازگشت چندباره­ی روح به دنیا چیست؟ به نظر فیثاغورس عدم اتصال به خدا و "خدایی نشدن" باعث می­شود که روح پس از مفارقت به دنیا بازگردد؛ ولی اگر روح به خدا متصل، شود دیگر بازگشت نمی­کند. به عبارتی دیگر، چه راه­حلی برای اینکه دیگر به دنیا باز نگردیم وجود دارد؟ و پاسخ فیثاغورس آن است که می­باید جلوی بازگشت مجدد گرفته شود.(2)از این رو تحصیل فلسفه را به عنوان عاملی جهت ممانعت از بازگشت مجدد و خدایی شدن آدمی پیشنهاد می­کند. غایت فلسفه به نظر فیثاغورس "تشبه به خدا" یا "خدایی شدن" است.فلسفه به معنای فیثاغورسی آن به کاربستن عقل و مشاهده برای تحصیل فهم و نیز تهذیب و راهی برای رهایی از "چرخه" بوده است.(3) البته تهذیب و رهایی نه تنها مانند آنچه در آیین­های عرفانی وجود دارد به پرهیز آیینی بلکه به فلسفه نیز وابسته است.(4) به روایت گاتری، اساساً آموزه­های دینی و فلسفی فیثاغورس به هم پیوند خورده است؛ لذا فلسفه و دین دو پدیده­ی جدای از هم نیستند.می­توانیم بپرسیم که آیا فلسفه مبنایی برای طریق حیات است یا مبنایی برای طریق نجات؟ فلسفه به ما می­آموزد که شیوه­ی زندگی کردن چیست و چگونه باید زندگی کرد؟ یا می­آموزد که چگونه باید از این زندگی مادی نجات بیابیم؟ فیثاغورس هر دو را می­پذیرد؛ زیرا رستگاری بسته به نحوه­ی زندگی کردن ماست. اگر فیلسوفانه زندگی کنیم، رستگار خواهیم شد.فیثاغورس انسان­ها را به سه دسته تقسیم می­کند:1) انسان­هایی که در جست­وجوی موفقیت (success) هستند.2) انسان­هایی که در جست­وجوی لذت (pleasure) هستند.3) انسان­هایی که درجست­وجوی حکمت (wisdom) هستند.انسان­های لذت­طلب همیشه به دنبال اوضاع و احوالی مساعد با بدن و غرایز خود هستند. انسان­های موفقیت­طلب از این لذت­ها چشم­پوشی کرده و به دنبال افتخار و موقعیت اجتماعی هستند و انسان­های حکمت­طلب لذت و موفقیت را کنار گذاشته و تنها در پی حکمت و دانایی­اند.(5)فیثاغورسی­ها زندگی را به جشن یا بازار تشبیه می­کنند که در آن آدم­ها در مسابقات موسیقیایی یا ورزشی شرکت می­کنند. بعضی به خرید و فروش مشغول­اند؛ در حالی که بهترین­ها تماشاگرند. به همین ترتیب در زندگی طبایع مطیع (برده­وار) برای پول یا افتخار تقلا می­کنند، اما فیلسوف در جست­وجوی حقیقت است. وی حقیقت را با هدف معینی جست­وجو می­کند. همان­طور که جهان از عناصر مادی تشکیل شده است و به سبب حیات و عقل الهی ساختاری منظم به خود می­گیرد؛ درست به همین سان ما نیز جهان (kosmoi) صغیر و ساختارهای سازمند (organic)ی هستیم که از همان ماده تشکیل شده­ایم و همان اصول نظم را بازتولید می­کنیم؛ اما ما فقط در صورتی خواهیم توانست این اصول را تا آنجا که در بدن فانی مقدور است به نحو رضایت­بخشی بازتولید کنیم که آزادی عنصر الهی عقل را – که بارقه­ای از آن را داریم – خوب بپرورانیم و از طریق مطالعه­ی نظمی که در اطراف ما خود را نشان می­دهد، نحوه­ی انعکاس آنها را در فعالیت زندگی­مان بیاموزیم. فیلسوفی که درباره­ی "کوسموس" به تأمل می­پردازد، در روح خود "کوسموس" می­شود.(6)فیثاغورس گفته بود غایت فلسفه – که زندگی اصیل و راستین همان زندگی فیلسوفانه است – اتصال به خدا و خدایی­شدن است. لازمه­ی اتصال به خدا این است که امری مشترک بین آن دو وجود داشته باشد؛ زیرا اگر آن دو جنس و وجه مشترکی نداشته باشند، سخن گفتن از اتصالشان بی­معناست. این جنس مشترک را فیثاغورس هم با تعبیر "حد و اعتدال و نظم" به کار برده است و هم با تعبیر "حکمت و حکیم بودن".مفهوم حد و اعتدال و نظم از این طریق به دست می­آید که فیثاغورسی­ها "آپولو" را پرستش می­کردند... یعنی ستایش ایده­های مربوط به حد و اعتدال و نظم. تصادفی نیست که آنها خدایی را به عنوان پشتیبان الهی خود برگزیدند که در معبد آن عبارت "اسراف نکن"، "حد را رعایت کن" و کلمات دیگری در همین معنا نوشته شده بود.(7)مفهوم حکمت نیز در این عبارت فیثاغورس آمده است که: "هیچ­کس جز خدا حکیم نیست."(8) حکمت جنس مشترک انسان با خداست و از طریق حکمت است که ما در نظم و اعتدال جهان هستی تأمل کرده و آن را درباره­ی خویش به کار می­گیریم.در اینجا ذکر دو نکته ضروری است:اول اینکه فیثاغورس نخستین کسی است که جهان را به سبب نظمی که از خود نشان می­دهد، "کوسموس" نامیده است. فیثاغوریان "حد" (peras) و "نامحدود" (apeiron) را به مثابه دو اصل متضاد که جهان به وسیله آنها به وجود می­آید، قبل از هر چیز دیگر قرار می­دهند و از میان آن دو اصل، (peras) را خیر و (apeiron) را شر می­دانند و از آنجا که جهان را زنده و الهی می­دانند، به خیر بودن آن اعتقاد دارند. از دیگر سو، جهان چون محدود است، در روابط بین اجزایش نظم را به نمایش می­گذارد. موجودات دیگر نیز اینچنین­اند.(9)می­ماند آدمی که ساختار جسمانی­اش اگرچه محدود و منظم نشان می­دهد، ولی ساختار روحانی­اش همیشه اینچنین نیست. گاتری به نقل از افلاطون یک ایده­ی فیثاغورسی مطرح می­کند که طبق آن "فیلسوف از طریق ارتباط با آنچه الهی و نظام­مند است، تا آنجا که برای انسان میسر است الهی و نظام­مند می شود."(10) لذا موضوع تأمل فلاسفه "کوسموس" است و "کوسموس" اولاً منظم و ثانیاً الهی است و فیلسوف چنانچه درباره­ی آن بیندیشد، به دلیل خویشاوندی انسان و هستی منظم و الهی می­شود.نکته­ی دوم این است که حکمت خصیصه­ی نفس یا روح به شمار می­رود. نفس به معنای فیثاغورسی­اش به معنای هماهنگی میان اجزای آن است، نه هماهنگی میان اجزای بدنی. هماهنگی عامل فضیلت اخلاقی است و ناهماهنگی از شرارت پدید می­آید.(11)بنابراین روح است که باید پرورانده شود تا سعادت نهایی حاصل گردد و برای پروراندن روح به فلسفه احتیاج داریم. فلسفه نیز از یک سو ما را به "کوسموس" نزدیک ساخته و از سوی دیگر بهترین شیوه­ی زندگی است.پس می­توانیم بگوییم که از دید فلسفه­ی فیثاغورسی:الف) جهان هستی یک کلیت واحد زنده و الهی است.ب) تمام اجزاء و موجودات جهان هستی خویشاوند یکدیگر و همگن با هم محسوب می­شوند.پ) نظم و اعتدال عناصر و صفات الهی­اند.ت) انسان دارای روحی است که علی­رغم ناسازگاری میان اجزای آن، توان ایجاد سازگاری نظم و اعتدال در خویش را دارد.ث) ایجاد نظم اعتدال یا سازگاری در روح آدمی، با حکمت و فلسفه میسر می­شود.ج) حکمت و فلسفه از راه اندیشیدن درباره­ی کل منظم و سازگار هستی و عملی کردن آن، آدمی را شبیه عالم ساخته و به کلیت آن متصل می­سازد.چ) با شباهت انسان به عالم و اتصال به آن، عناصر و صفات الهی در وی متحقق می­شود.ح) با تحقق عناصر و صفات الهی، انسان اتصال به خدا یافته و خدایی می­شود. (12) پاورقی­ها:1)گاتری، دبلیو. سی، تاریخ فلسفه­ی یونان (فیثاغورس)، ترجمه­ی مهدی قوام صفری، فکر روز، 1375، ص 95.2) ملکیان، مصطفی، تاریخ فلسفه­ی غرب، جلد اول، حوزه و دانشگاه، 1379، ص 85.3) گاتری....، ص 107و 108.4) همان.5) ملکیان....، ص 79.6) گاتری....، ص 117و118. 7) همان، ص 108.8) همان، ص 106.9) همان، ص 111.10) همان، ص 116.11) همان، ص 292 و 293.12) رجوع شود به گاتری ....، صص 104 و 105 و نیز ص 110. 
 
شنبه 10/5/1388 - 19:29
آموزش و تحقيقات

قوانین و مقررات دولتى - مالیات و عوارض‏

س 1990: بعضى از افراد و شركتها و مؤسسات خصوصى و دولتى براى فرار از پرداخت مالیات و عوارضى كه دولت مستحق دریافت آن است، از راههاى مختلف مبادرت به مخفى كردن بعضى از حقایق مى‏كنند، آیا این كار براى آنان جایز است؟خوددارى كردن از اجراى قوانین دولت جمهورى اسلامى و عدم پرداخت مالیات وعوارض و سایر حقوق قانونى دولت اسلامى براى هیچكس جایز نیست.س 1991: شخصى از طریق انعقاد قرارداد مضاربه با یكى از بانكها مبادرت به كسب درآمد مى‏كند و طبق قرارداد، مقدارى از درآمد حاصله را به بانك مى‏دهد، آیا جایز است اداره مالیات از او بخواهد كه علاوه بر پرداخت مالیات سهم خودش از درآمد، مالیات سهم بانك را هم بپردازد؟این امر تابع قوانین و مقررات مالیات بر درآمد است، بنابر این اگر مكلّف از نظر قانونى فقط ملزم به پرداخت مالیات سهم خود از درآمد باشد، ضامن مالیات سهم شریك از درآمد نمى‏باشد.س 1992: خانه‏اى را از فردى خریدم به این شرط كه مالیات معامله خانه را نصف به نصف بپردازیم. فروشنده از من خواست كه قیمت خانه را به مأمور مالیات كمتر از قیمت خرید بگویم تا مالیات كمترى پرداخت شود، آیا پرداخت مالیات مقدار تفاوت بین قیمت خانه و قیمتى كه من به مأمور مالیات گفته‏ام، بر من واجب است؟پرداخت بقیه سهم خودتان از مالیاتِ مربوط به قیمت واقعى خانه بر شما واجب است.س 1993: بین اهالى منطقه ما مشهور است كه پرداخت پول آب و برق به دولت غیراسلامى كه سعى در آزار مردم مسلمان خود دارد واجب نیست، بخصوص اگر در رفتار با ملّت خود بین پیروان اهل بیت «علیهم السلام» و دیگران تبعیض قائل شود، آیا جایز است از پرداخت قبض آب و برق به این دولت خوددارى كنیم؟این كار جایز نیست، بلكه بر هر كسى كه از آب و برق دولتى استفاده مى‏كند، پرداخت پول آن به دولت واجب است هر چند دولت غیر اسلامى باشد.س 1994: شوهرم كه در حساب بانكى‏اش مقدارى پول وجود دارد، فوت نموده است و بانك هم بعد از آگاه شدن از وفات او حساب بانكى او را بسته است و ازطرفى هم شهردارى اعلام كرده كه وى باید عوارض محل تجارى خود را در برابر صدور پروانه ساختمان‏سازى و غیره بپردازد و در صورت عدم پرداخت مبادرت به بستن آن اماكن خواهد كرد و همه فرزندان ما هم صغیر هستند و قدرت پرداخت آن عوارض را نداریم، آیا پرداخت مالیاتها وعوارض مزبور بر ما واجب است؟عوارض شهردارى و مالیاتهاى رسمى باید طبق مقررات دولت پرداخت شوند، در نتیجه اگر این عوارض و مالیاتها بر عهده میّت باشد، واجب است قبل از جدا كردن ثلث و تقسیم میراث از اصل تركه پرداخت شوند و اگر مربوط به ورثه باشد واجب است از اموال آنان پرداخت شوند. 
شنبه 10/5/1388 - 19:28
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته