• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 8163
تعداد نظرات : 2195
زمان آخرین مطلب : 3420روز قبل
اخبار
 دندان ها هیچ وقت به طور کامل سفید نیستند چون رنگ طبیعی دندان ها زرد روشن است اما به مرور زمان و با بالا رفتن سن دندان هایتان زرد تر و سست تر می شوندو دندان ها رنگشان تیره تر می شود.
چون به مرور زمان مینای دندان از بین می رود و رنگ غذا را جذب می کند و باعث ایجاد جرم روی دندان می شود. البته  برخی از موادهای غذایی و نوشیدنی ازجمله چای و قهوه و نوشابه و آب میوه های اسیدی و برخی داروها و غذاهای رنگی باعث تشدید زردی دندان می شود.
برای از بین بردن زردی دندان یک سری کارهای خانگی وجود دارد که می توان آن ها را از بین برد و در غیر این صورت می توان به مراکز درمانی مراجعه کرد.
به طور مثال می توانید با خوردن توت فرنگی و سیب و پرتقال و همچنین  مسواک زدن با نشاسته و دارچین دندان خود را سفیدتر کنید.
شنبه 17/3/1393 - 7:39
اخبار
دکتر نصیر دهقان همزمان با روز جهانی دخانیات در گفت و گو با خبرنگار علمی ایرنا در باره تاثیر دخانیات در سلامتی افراد و جوامع افزود: استعمال دخانیات در تمام ابعاد زندگی افراد اعم از زندگی فردی و اجتماعی و همچنین سلامت جسمی و روانی فرد بسیار تاثیر گذار است.

 

به گفته وی مصرف هر نخ سیگار 8 دقیقه از عمر انسان را کاهش می دهد. دهقان با بیان اینکه استعمال دخانیات عوارض بسیار فراوانی بر سلامتی افراد بر جای می گذارد ادامه داد: از اثراتی که مصرف سیگار بر سلامتی افراد می گذارد می توان به مشکلات قلبی – عروقی ، دستگاه تنفسی ، انواع سکته ها و آثار مستقیم آن در ابتلا به انواع سرطان ها اشاره کرد.

 

عضو انجمن تحقیقات تنباکو و سیگار یاد آور شد :همچنین ردپای مصرف دخانیات در ابتلا به بیماری دیابت ، اختلالات روانی مانند افسردگی ، زایمان زودرس و تولد نوزادان با وزن کم هنگام تولد و سندرم مرگ ناگهانی نوزاد نیز مشاهده می شود.

 

دهقان افزود : پس از ترک سیگار، کاهش قابل ملاحظه ای در میزان مرگ و میر و ناتوانایی های ناشی از سیگار شامل بهبود نسبی در بیماری های قلبی-عروقی دیده می شود. وی اضافه کرد: نتیجه مطالعات نشان می دهند خطر سکته قلبی که در اثر مصرف سیگار افزایش نسبی پیدا می کند، پس از یک سال از ترک به یک سوم کاهش پیدا می کند و بعد از سه تا چهارسال می تواند تقریبا مشابه شخصی شود که سیگاری نبوده است.

 

عضو جمعیت مبارزه با استعمال دخانیات گفت :تصور می شود که کاهش خطر حمله قلبی (انفارکتوس قلبی) بعد از ترک سیگار به دلیل اثرات افزایش انعقاد پذیری ناشی از مصرف سیگار است . به گفته وی خطر مرگ ناگهانی ناشی از حوادث قلبی – عروقی آهسته تر کاهش می یابند و حدود پنج تا 15 سال طول می کشد.

 

***اقدامات انجام شده در زمینه کنترل دخانیات در کشور:

عضو انجمن تحقیقات تنباکو و سیگار اظهار داشت :در چند سال اخیر اقدامات موثری در زمینه کنترل مصرف دخانیات در کشور انجام گرفته است. از جمله چاپ تصاویر هشدار دهنده بر روی پاکت های سیگار و بسته های تنباکوی قلیان،پخش تیزر های ضد مصرف سیگار در رسانه، ممنوعیت مصرف سیگار در بسیاری از اماکن عمومی و اقداماتی از این قبیل که در زمینه فرهنگ سازی کنترل و کاهش مصرف دخانیات موثر بوده است.

 

وی با بیان اینکه یکی از مهم ترین اصول در زمینه کنترل مصرف دخانیات، فرهنگ سازی و آموزش مضرات مصرف آن از سنین پایین به فرزندان است افزود :این موضوع در کشور جای کار دارد . به عنوان مثال می توان پس از تجربه موفق همیار پلیس راهنمایی و رانندگی، این بار با شعار ˈ هر کودک یک همیار ترک سیگار ˈ به فرزندانمان آموزش دهیم که حامی ترک سیگار والدین خود باشند.

 

** آمار های جهانی و ایران

دهقان اظهار داشت :طبق آمار های جهانی در حدود یک میلیارد و 500 هزار نفر در جهان مواد دخانی را استعمال می کنند و گزارش شده که در این بین سالانه 6 میلیون و 300 هزار نفر به دلیل مصرف آن ها جان خود را از دست می دهند.

 

وی گفت : آمارها نشان می دهد در حال حاضر در ایران بیش از 10 میلیون نفر مصرف کننده دخانیات وجود دارد که از این میان سالانه 50 هزار نفر به دلیل عوارض ناشی از مصرف دخانیات جان خود را از دست می دهند.

 

عضو انجمن تحقیقات تنباکو و سیگار اظهارداشت : در کشور حدود 20 درصد از جوانان تمایل به استفاده از مواد دخانی دارند و طبق نظر سنجی های اخیر گرایش 20 درصد نوجوانان کشور به انواع مواد دخانی بر آورد شده است که این می تواند زنگ خطر جدی برای فعالان حوزه سلامت باشد.

شنبه 17/3/1393 - 7:37
اطلاعات دارویی و پزشکی

  «کاترین آکراس» از بیمارستان کودکان در تورنتو اخیراً در مجله علوم، مقاله‌ای با عنوان « چرا خاطرات قبل از 3 سالگی را به یاد نمی‌آوریم» چاپ شده است. وی می گوید: تا سن 3 سالگی سلول‌های عصبی جدید به وجود می‌آیند که موجب مختل شدن حافظه می‌شوند؛ این پدیده به نام فراموشی نوزاد گفته می‌شود.

 

در طول زندگی انسان، سلول‌های عصبی جدید تولید می‌شود اما این فرآیند به نام نوروژنز در سال‌های اولیه بسیار فعال هستند و در هیپوکامپ (یک منطقه مغز که ارتباط با حافظه و یادگیری دارد) قرار گرفته‌اند.

 

تشکیل سلول‌های عصبی جدید به طور کلی به ما کمک می‌کنند تا اطلاعات جدید را یاد بگیریم و به یاد داشته باشیم اما با توجه به این بررسی جدید در کودکان، نوروژنز تأثیر معکوس می‌گذارد و موجب می‌شود خاطرات فراموش شوند.

 

محققان این مطالعه آزمایشاتی در مغز موش‌های آزمایشگاهی انجام داده‌اند؛ آنها شوک الکتریکی ضعیف به مغز موش وارد کردند و بلافاصله نوروژنز را ترویج دادند و موجب شد موش‌ها خاطرات را به خوبی به یاد نیاورند اما در مقابل موش‌هایی که نوروژنز به کندی وارد مغزشان شد، بهتر به یاد می‌آوردند.

 

«مازن کربک» یکی از محققین در مطالعات شکل‌گیری سلول‌های عصبی در دانشگاه کلمبیا گفت: فکر می‌کنم با توجه به عدم حرف زدن نوزاد این فرضیه قانع کننده است؛ فراموشی دوران کودکی تئوری‌های مختلفی در ادبیات روانشناختی دارد.

شنبه 17/3/1393 - 7:34
اطلاعات دارویی و پزشکی
یکی از حبوبات پُرخاصیت عدس می باشد، چرا که دارای ویتامین های «آ»، «ب» و «ث» بوده و دارای حجم قابل توجهی کلسیم، فسفر و آهن است، اما جالب است بدانید ائمه اطهار (ع) نیز فراوان بر مصرف این ماده غذایی تاکید و خواص منحصر به فردی را در رابطه با آن بیان داشته اند.

 در این باره از امام صادق (ع) روایت شده است که ایشان فرموده اند: مصرف عدس، عطش را قطع و معده را تقویت می نماید و درمان هفتاد بیماری در آن است چرا که معده را آرام می سازد و هر زمانی که یکی از اطرافیان حضرت دچار هیجان (و فشار) خون می شد، به او می فرمودند: عدس بخورید، چرا که پایین آورنده فشار خون است و حرارت زیاد بدن را کم می نماید، همچنین پیامبر (ص) بیان داشته اند: شما را سفارش به خوردن عدس می نمایم، به خاطر آن که دل را نرم و لطیف و اشک را زیاد می نماید و هفتاد پیامبر آن را مقدس و محترم شمرده اند، و در جایی دیگر آمده است، مردی به پیامبر (ص) از سنگدلی و قساوت قلب (و کمی اشک چشم) شکایت کرد و حضرت در جواب فرمودند: عدس بخور که قلب را نرم و اشک چشم را زیاد می نماید و در همین راستا از امیرالمومنین علی (ع) روایت شده است که: اَکلُ العَدَسِ یُرِقُّ القَلبَ وَ یُکثِرُ الدَّمعَةَ؛ خوردن عدس دل را نازک و اشک را جاری می سازد.

البته باید توجه داشت که عدس جریان خون را کم و خاصیت ارتجاعی دیواره ی مویرگ ها را نیز کم می کند و از این جهت افرادی که یبوست یا نفخ شکم یا نارسایی عروق قلبی دارند؛ بهتر است از مصرف زیاد آن اجتناب نمایند.

سه شنبه 13/3/1393 - 8:47
خواص خوراکی ها
ا هویج یکی از سبزیجات بسیار خوشمزه ای است که خواص بی نظیری دارد که می توان آن را به صورت آبمیوه یا بستنی یهم میل کرد. هویج منبع خوبی از ویتامین c و فیبراست. اگر هویج را به صورت مداوم استفاده کنید پوست شما روشن تر می شودهویج خاصیت ضد پیری و ضد التهابی نیز دارد. واز همه مهمتر از آنجایی که همه شما می دانید خوردن هویج باعث تقویت بینای شما نیز می شود.
دوشنبه 12/3/1393 - 9:24
اهل بیت
مادر، ام البنین، چهار پسر داشته است، یکی از یکی زیباتر، رشیدتر، باصلابت تر و با شکوه تر.

سالهای سال پای این سروها نشسته است. هر چهار را به خون جگر آب داده است، پرورده است…

از میان این چهار، عباس، سر آنهاست؛ گل آنهاست و ماه آسمان آنهاست.

و اما عباس، تنها ماه آسمان خانه ام البنین نیست، ماه آسمان بنی هاشم است؛ بنی هاشمی که همه، به زیبایی شهره اند و به رشادت مشهور.

ابروانشان پیوسته است، چشمانشان درشت، مشکی، سرشار از صلابت و جذبه و محبت، با سایه بانی بلند از مژگان سیاه.

بدنها همه متناسب و تنومند، قدها همه رشید، دستها همه استوار و اجزای اندام همه موزون و بی عیب و نقص، و در میان این همه، برتری یافتن، ممتاز شدن و چون ماه نو مشارالیه همگان قرار گرفتن، کاری سخت است و چیزی افزون می طلبد.

و عباس دارنده این فزونی است؛ آنقدر که به هنگام عبور او از کوچه و بازار مدینه، همگان واله و شیدا و خیره می مانند و بعضی بی اختیار، «و ان یکاد» می خوانند.

«ماه بودن» بی همانند عباس، دوست و دشمن را هماره به تواضع واداشته است. دوست را از سر محبت و دشمن را از سر صلابت، خویش را از سر جمال و بیگانه را از سر جلال.

مادرش افتخار زنان بنی هاشم، ام البنین، و پدرش برترین پدر عالم، علی است(ع).

بنابراین عباس، برادر حسین(ع) است و هر دو فرزند علی مرتضایند(ع) و طبیعی است که یکدیگر را برادر خطاب کنند و حسین(ع) همیشه او را برادر می خواند و حسن(ع) نیز و زینب و ام کلثوم هم علیهماالسلام.

اما عباس، هیچگاه حسین(ع) را برادر خطاب نمی کند و نه آن سه دیگر را، برادر و خواهر.

در مقابل حسین(ع) بال می گسترد و هر بار او را با الفاظی چنین می خواند:

- سید من! آقای من! مولای من ! امام من! فرزند رسول من!

و در مقابل زینب:

- بانوی من! سرور من! پیامبرزاده من!

و این یکی از ظرائف و شگفتی های «ادب» عباس است در مقابل حسین برادر، حسین رهبر و اهل بیت پیامبر علیهم السلام.

و همیشه در توجیه این ادب ظریف، پاسخی مودبانه تر و ظریف تر در آستین دارد:

حسین(ع)- جانم به فدایش- فرزند فاطمه(س) است، دختر پیامبر، و من فرزند فاطمه(س) نیستم. اگر چه مفتخرم به فرزندی علی(ع)، اما مادر او برترین زن عالم امکان است، فاطمه (س) است، من چگونه او را برادر بخوانم؟

یا باید او را تا خودم پایین بیاورم، یا خود را تا او بلند بشمرم و برادر خطاب کنم، حاشا که این هر دو خلاف ادب است و جسارت به ساحت مقدس حسین(ع).

راستی فرزندان حسین(ع)؛ سکینه و رقیه هم، او را عمو خطاب می کنند و او بال در می آورد از شنیدن این لفظ، آنقدر که از فراز دشمنان تا فرات پرواز می کند... ولی او حسین(ع) را برادر خطاب نمی کند.

اما در تمام طول عاشورا و در همه ارض کربلا فقط یک جا هست، یک لحظه هست که ناگاه لفظ برادر بر زبان عباس جاری می شود:

- اخی! ادرک اخاک!

برادر! برادرت را دریاب!

اینجا کجاست؟ این لحظه چه لحظه ای است؟


این درست است که عباس، در این لحظه در نهایت استیصال است. دشمن او را محاصره کرده و فهیمده است که او قصد جنگیدن ندارد؛ فقط می خواهد مشک آب را، بار امید را، به مقصد خیمه ها برساند و این به دشمن جسارت بخشیده است؛ آنقدر که هر دو دست او را بریده اند، عمودی آهنین بر فرقش فرود آورده اند، مشک امیدش را متلاشی کرده اند، سر و رو و چشم و اندام او را، غرق تیر و نیزه ساخته اند و او را از اسب به زیر افکنده اند.

اینها همه درست، ولی هیچکدام سبب نمی شوند که عباس از آن ادب معهود خود عدول کند و حسین (ع) را برادر بخواند.

تنها یک چیز می تواند در آن لحظه غریب، عباس را مجاز یا وادار به اداری لفظ برادر کرده باشد و آن اینکه:

فاطمه- سلام الله علیها- در آن لحظه غریب، در آن محاق مظلومیت با سر و موی آشفته حضور یافته باشد، سرعباس را پیش از آنکه به زمین بیفتد، بر دامن گرفته باشد و گفته باشد:

فرزندم! پسرم! عباسم!

مادری فاطمه، فرزندی عباس ... جواز ادای لفظ برادر...

برادر! برادرت را دریاب!

شجاعی، سید مهدی، ادب در کربلا، صص7-10

دوشنبه 12/3/1393 - 9:21
دعا و زیارت

دعا، عبادت، ستایش، راز و نیاز

من قدرت خواستم و خدا مشکلاتی در سر راهم قرار داد تا قوی شوم.

 من دانایی خواستم و خدا به من مسایلی داد تا حل کنم.

من سعادت و ترقی خواستم و خدا به من قدرت تفکر و قوت ماهیچه داد

تا کار کنم. من جرات خواستم و خدا موانعی سر راهم قرار داد تا بر آنها

غلبه کنم. من عشق خواستم و خدا افرادی به من نشان داد که نیازمند

 کمک بودند. من محبت خواستم و خدا به من فرصتهایی برای محبت داد.

 « من به هر چه که خواستم نرسیدم ... اما به هر چه که نیاز داشتم

دست یافتم»

 بدون ترس زندگی و با همه مشکلات مبارزه کنید!!!!

دوشنبه 12/3/1393 - 8:53
داستان و حکایت

یکی از عارفان روزی در راه کاغذی دید که نام مبارک پروردگار در آن نوشته شده بود ومردم پابر آن می نهادند و می گذاشتند.ایستاد و کاغذ را بر گرفت و آن کاغذ را معطر گرداند واندر شکاف دیوار نهاد تا از آسیب پای رهگذران در امان باشد.                                       

مدت ها گذشت. شبی به خواب دید که ندایی به او می گوید :ای دوست!نام من خوش بو کردی و مرا بزرگ داشتی وحرمت نهادی. مانیز نام تومعطر گردانیم در دنیا وآخرت تو را بزرگ و گرامی خواهیم داشت.

دوشنبه 12/3/1393 - 8:42
داستان و حکایت

  خانمی میانسال که خیلی هم چاق بود وارد داروخانه شهر"آخن" شد و به داروخانه چی گفت: "آقای دکتر قرص یا شربتی برای کم کردن وزن ندارید؟"

 

دکتر داروخانه با خنده گفت: "چیزی را به شما می دهم که همه مردم به آن اعتماد دارند، "شربت معجزه وزن" که واقعا معجزه می کنه و..."

هنوز حرف مرد تمام نشده بود که زن چاق گفت:"نه آقای دکتر، غیر از این شربت چیز دیگری ندارید؟ این را نمی خواهم! "دکتر گفت: "نه،جز"شربت معجزه" چیزی ندارم،چرا که همه مردم شهر از داروی آقای دکتر"نتیزر" استفاده می کنند و بهش اعتماد دارند." زن چاق پاسخی نداد و خارج شد، اما دکتر داروخانه چی با حیرت زیاد گفت: "عجیبه... تا امروز هیچ کس رو ندیدم که به شربت لاغری دکتر "نتیزر" شک کنه، چرا این خانم شربت معجزه رو قبول نکرد؟" یکی از مردهای مشتری داروخانه خندید و گفت: "تعجب نکن آقای دکتر... این خانم همسر دکتر "نتیزر" بود!"

دوشنبه 12/3/1393 - 8:22
داستان و حکایت

 

 

  روزی شخصی با خداوند مکالمه ای داشت:  "خداوندا دوست دارم بدانم بهشت و جهنم چه شکلی هستند؟"

خداوند آن شخص را به سمت دو در هدایت کرد و یکی از آنها را باز کرد؛ مرد نگاهی به داخل انداخت. درست در وسط اتاق یک میزگرد بزرگ وجود داشت که روی ان یک ظرف خورش بود؛ و آنقدر بوی خوبی داشت که دهانش آب افتاد!

افرادی که دور میز نشسته بودند بسیار لاغرمردنی و مریض حال بودند. به نظر قحطی زده می آمدند. آنها در دست خود قاشق هایی با دسته های بلند داشتند که این دسته ها به بالای بازوهایشان وصل شده بود و هرکدام از آنها به راحتی می توانستند دست خود را  داخل ظرف خورش ببرند تا قاشق خود را پُر کنند. اما از آن جایی که این دسته ها از بازوهایشان بلندتر بود، نمی توانستند دستشان را برگردانند و قاشق را در دهان خود فرو ببرند.

مرد با دیدن صحنه بدبختی و عذاب آنها غمگین شد. خداوند گفت:" تو جهنم را دیدی!"

آنها به سمت اتاق بعدی رفتند و خدا در را باز کرد. آنجا هم دقیقاً مثل اتاق قبلی بود. یک میزگرد با یک ظرف خورش روی آن، که دهان مرد را آب انداخت!

افراد دور میز، مثل جای قبل همان قاشق های دسته بلند را داشتند، ولی به اندازه کافی قوی و تپل بوده، می گفتند و می خندیدند. مرد گفت:" نمی فهمم!"

خداوند جواب داد:" ساده است! فقط احتیاج به یک مهارت دارد! می بینی؟ اینها یاد گرفته اند که به همدیگر غذا بدهند، در حالیکه که آدمهای طمع کار تنها به خودشان فکر می کنند!"

دوشنبه 12/3/1393 - 8:14
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته