• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 344
تعداد نظرات : 34
زمان آخرین مطلب : 4459روز قبل
خاطرات و روز نوشت
خداوند را به خاطر لایق بودن پرستش کنید
پنج شنبه 7/9/1387 - 21:34
دعا و زیارت
الگوى دختران جوان جوانى فصل شورانگیز زندگى و مظهرنشاط و سازندگى است. روح لطیف و قلب ظریف جوان، جلوه‌ى زیباى آفرینش و صحیفه‌ى مصفّاى هستى است. با سپرى شدن ایام كودكى و ورود به دنیاى نوجوانى و سپس جوانی، اشتیاق و تلاش جوانان براى شناخت خود و پایه‌گذارى صفات شخصیتى و هویت منسجم چندین برابر می‌شود. جوانى دوران تكوین شخصیت است و به فرموده حضرت علی‌(ع)، ضمیر نوجوان هم‌چون سرزمینى مستعد و آماده‌ى كشت، هر بذرى را كه در آن كاشته شود، می‌پذیرد و بسیارى از ویژگی‌هاى شخصیتى انسان ازاین دوران سرچشمه می‌گیرد: … انّما قلب الحدث كالأرض الخالیة ما ألقى فیها من شیءٍ قبلته…. …به درستى كه قلب نوجوان هم‌چون زمین ناكشته است. هرچه در آن افكنند، آن‌را می‌پذیرد…. نوجوانى و جوانى دوران الگو یابى و الگو گزینى است. در دوران شكل‌گیرى شخصیت، چگونه بودن یا چگونه شدن را الگوها به نوجوانان و جوانان ارایه می‌دهند. پس توجه به این موضوع بسیار مهم و ضرورى است؛ هم براى پدر و مادر و مربیان گران‌قدر و هم براى خود نوجوانان كه از احساسات بیشتر بهره می‌گیرند. جوانانى كه ارزش‌هاى معنوی، دینى و اخلاق نیز برایشان مهم است، الگوهاى خود را در میان شخصیت‌هاى مذهبى و اخلاقى می‌جویند. جوانانى كه قدرت بدنی، جمال ظاهری، ثروت و امثال این‌ها برایشان مهم است، از افرادی‌كه در این زمینه‌ها مطرح هستند، پیروى می‌كنند. بنابراین، یكى از راه‌هاى بسیار مهم تربیتی، توجه به این ویژگى و تلاش براى معرفى كردن الگوهاى مناسب به جوانان است. براى این منظور چه زیباست كه به چشمه جوشان فیض الهی؛ یعنى قرآن كریم مراجعه كنیم و با شناسایى الگوهاى رفتارى مناسب، آن‌ها را به جوانان عزیزمان كه قلب با صفایشان سرشار از نور معنویت و فضیلت طلبى است، ارایه كنیم، هم‌چنان‌كه پیامبر گرامى اسلام‌(ص) فرموده است: اوصیكم بالشباب خیراً فانّهم ارقّ افئدة…. به شما سفارش می‌كنم تا در مورد جوانان به نیكویى رفتار كنید؛ زیرا قلب‌هایى رقیق و نفوذ پذیر دارند…. در راستاى این هدف، به شمارى از آیات سوره مباركه «القصص» اشاره می‌كنیم كه در آن ماجرایى مطرح می‌شود كه میان حضرت موسی‌(ع) و دختر جوان و مؤمن مدینى رخ داده است. در این‌جا، دو الگوى زیباى اخلاقى و رفتارى براى جوانان معرفى می‌گردد. در آیات ابتدایى سوره قصص به زمان كودكى حضرت موسی‌(ع) اشاره می‌شود آن‌جا كه آن حضرت به دوران جوانى می‌رسد: ولما بلغ أشدّه استوى ءاتیناه حكماً و علماً وكذلك نجزى المحسنین. هنگامی‌كه نیرومند و كامل شد (و به دوران جوانى رسید)، به او حكمت و دانش دادیم و این گونه نیكوكاران را جزا می‌دهیم. در این زمان، اتفاقى براى حضرت پیش می‌آید، به گونه‌اى كه در جریان دفاع از یكى از افراد بنی‌اسرائیل، یكى از فرعونیان را كشد. به همین دلیل، ناچار می‌شود از مصر هجرت كند و به سرزمینى دیگر پناه برد. پس راه مدین را در پیش می‌گیرد: ولمّا ورد ماء مدین وجد علیه أمّة من النّاس یسقون ووجد من دونهم إمرتین تذودان قال ما خطبكما قالتا لا نسقى حتّى یصدر الرّعاء وأبونا شیخ كبیر. و هنگامى كه به چاه آب مدین رسید، گروهى از مردم را در آن‌جا دید كه چهار پایان خود را سیراب می‌كنند. در كنار آن‌ها دو زن دید كه مراقب گوسفندان خویش هستند (و به چاه نزدیك نمی‌شوند. موسی) به آن‌ها گفت: كار شما چیست؟ (چرا گوسفندان خود را آب نمی‌دهید؟) گفتند: ما آن‌ها را آب نمی‌دهیم تا چوپان‌ها همگى خارج شوند و پدر ما مرد كهن سالى است. حضرت موسی‌(ع) با سختى فراوان و پس از چند روز مسافرت بدون توشه و امكانات، در حالى كه پیش‌تر در نعمت و آسایش بود، به شهر مدین می‌رسد؛ شهرى كه از قلمرو مصر و حكومت فرعونیان خارج است. وى پس از ورود به شهر متوجه می‌شود گروهى از مردم براى آب دادن به گوسفندان خود اطراف چاه جمع شده‌اند. در این میان، آن‌چه نظر ایشان را به خود جلب می‌كند، وجود دو خانم است كه كمى دورتر از جمعیت ایستاده‌اند و علت عقب‌تر ایستادن آن‌ها این است كه نمی‌خواهند با چوپانان برخوردى داشته باشند. حضرت موسی‌(ع) با وجود خستگى شدید به سمت آنان می‌رود و می‌پرسد كه كارشان چیست و از آن‌جا كه مردان این قوم را این قدر بی‌انصاف می‌بیند، در دل خشمگین می‌شود. وى براى كمك به این دو خانم جلوتر می‌رود و برایشان از چاه آب می‌كشد. سپس براى استراحت به سوى سایبان می‌رود: فسقى لهما ثمّ تولى الى الظل وقال انّى لما أنزلت الیّ من خیر فقیر. موسى براى آنان آب كشید. سپس رو به سوى سایه آورد و عرض كرد: پروردگارا! هرخیر و نیكى برمن فرستی، من به آن نیازمندم. این حركت حضرت موسی‌(ع) نشانه شدت غیرت و تعصب ایشان نسبت به زنان با شخصیت و عفیف جامعه است.پس از انجام این عمل نیك و دعایى كه می‌كنند، درهایى چند به رویش باز می‌گردد و فصل جدیدى از زندگی‌اش آغاز می‌شود. فجاءته إحداهما تمشى على استحیاء قالت إن أبى یدعوك لیجزیك أجر ما سقیت لنا فلمّا جآءه و قصّ علیه القصص قال لا تخف نجوت من القوم الظالمین. یكى از آن‌دو به سراغ او آمد، در حالى كه با نهایت حیا گام برمی‌داشت و گفت: پدرم از تو دعوت می‌كند تا مزد سیراب كردن گوسفندان را براى ما به تو بپردازد. هنگامى كه موسى نزد او (شعیب) آمد و سرگذشت خود را شرح داد، گفت: نترس، از قوم ستم‌كار نجات یافتی. پس از مدتی، یكى از آن دو دختر به سراغ موسى می‌آید و می‌گوید: پدرم تو را دعوت كرده است تا مزد كارى را كه انجام داده‌اى بدهد. بدین ترتیب، حضرت موسی‌(ع) با مردى آشنا می‌شود كه در این آشفته بازار حتى در مقابل كارى كوچك، مزد آن را می‌دهد. گفته شده است آن مرد حضرت شعیب‌(ع) بوده، ولى از آن‌جا كه در آیه و دیگر قرینه‌ها، نامى از او برده نشده است، برخى مفسران از تعیین آن مرد به عنوان حضرت شعیب خود‌دارى ورزیده‌اند. به هرحال، او كسى است كه به حضرت موسی‌(ع) اطمینان می‌دهد نجات یافته است و خود را در آیه بعد، از صالحان معرفى می‌كند. نكته‌اى كه باید به آن توجه شود، ویژگی‌هاى آن دو دختر است كه پدرشان تربیت كرده است. اول ـ این دو دخترعقب‌تر از گروه مردان ایستاده‌اند ومنتظر هستند مكان خلوت‌تر شود تا به سمت چاه بروند: «…و وجد من دونهم امرأتین تذودان…». دوّم ـ در پاسخ به حضرت موسی‌(ع)، مختصر و مفید جواب داده و بدون تفصیل دادن كلام، می‌گویند: «گوسفندان را سیراب نمی‌كنیم تا چوپانان بروند و پدر ما پیرمرد است». این جمله می‌رساند كه آن‌ها برادر یا محرمى ندارند كه به آنان كمك كند. البته پدرى دارند كه پیر و ناتوان است و به سبب ضرورت مجبور هستند خودشان این كار را بكنند. سوم ـ خداوند متعال در توصیف یكى از آن دو دختر كه به سمت موسى آمد، می‌فرماید: «تمشى على استحیاء»؛ یعنى حركت و راه رفتن او در كمال حیا و عفت بود. بنابراین، می‌توان گفت یكى از صفت‌هاى برگزیده و برجسته كه خداوند متعال به دختران جوان عطا می‌كند، رعایت حیا و عفت هنگام حضور یافتن در اجتماع است. در برخى تفسیرها گفته شده است كه در مسیر حركت به سوى خانه شعیب، موسى جلوتر حركت می‌كند و از این كه پشت سر یك دختر جوان قرار گیرد و نگاهش به او بیافتد، پرهیز دارد. به همین علت، آن دختر به پدرش می‌گوید كه موسى «قوى و امین» است؛ قوى بودن را هنگام آب بخشیدن از چاه فهمیده بود و امین بودن را در مسیر بازگشت به خانه: قالت احداهما یا أبت استأجره انّ خیر من استأجرت القوى الأمین. یكى از آن دو دختر گفت: پدرم! او را استخدام كن؛ بهترین كسى را كه می‌توانى استخدام بكنی، كسى است كه قوى و امین باشد. افزون براین صفت‌هاى برگزیده، این دختر با پدر خود رابطه‌اى خوب، صمیمى و دوستانه دارد و خیلى راحت و دوستانه به پدرش می‌گوید كه موسى را استخدام كند. این خواهش هم‌چنین این نكته را می‌رساند كه اگر شرایط و فرصت مناسب براى آن دختران فراهم گردد تا دیگر براى كار سخت از خانه بیرون نروند، بهتر است، كه استخدام موسى می‌تواند این موقعیت را به آنان بدهد. به هرحال، موسی‌(ع) و دختران مؤمن مدینى به عنوان دو الگوى جوان براى پسران و دختران مؤمن، در قرآن آورده شده است. در ادامه‌ى این ماجرا می‌آید كه حضرت موسی‌(ع) با یكى از این دختران مؤمن ازدواج می‌كند. پس پاداش حیا، عفت، جوان‌مردى و غیرت ناموسی، دست یافتن به ازدواجى مبارك، زیبا و مناسب است. پس اى جوانان عزیز و پرشور! با توكل برخداوند متعال و تكیه برعنصر ایمان و تقوا، سعادت و خوشبختى را از خداوند متعال بخواهید.
پنج شنبه 7/9/1387 - 21:27
دعا و زیارت
غم و شادى در قرآن خداى آسمان آدمیان را دلشاد خواسته یا اندوهگین؟ قرآن مجید، سخن قوم موسى به قارون را نقل می‌كند كه گفتند: «لاتَفرَح اِنَّ اللّه لایُحِبُّ الفَرحین؛ اى قارون! فرحناك مباش كه خداى سرخوشان را دوست ندارد». (سورهٔ قصص، آیهٔ 76) و در جاى دیگری، شهیدان گلگون كفن را به نعمت فرح سرافراز می‌داند: «فَرحینَ بِما آتاهُمُ اللّه مِن فَضلِهِ». (سورهٔ آل‌عمران، آیهٔ 70) تكلیف چیست؟ باید سرخوش و فرحناك بود یا غمگین و افسرده، شاید راه حل را بتوانیم در تقسیم فرح به: فرح عاقلان و فرح واصلان بجوییم. كوران و كران، عالم پر راز و رمز را نمی‌بینند، توبرتویى حیرت آور و دهشت‌ناك عالم را نمی‌فهمند، سرگشتگى ژرف اندیشان، ایشان را به اندیشه وا نمی‌دارد و در زندگى اجتماعى خود دردها و رنج‌ها و محدودیت‌هاى بنی‌آدم آزارشان نمی‌دهد. آدم در این زمین به تبعید آمد و ما زادگان تبعیدى زمینیم. در این تبعیدگاه، عداوت و دشمنى از مشخصه‌ها و علایم گریز ناپذیر آن است: «و ألقَینا بَیَنهُمُ العَداَوةَ وَالبَغضَاء اِلى یَوم القِیامَة». (سورهٔ مائده، آیهٔ 64) فرشتگان هم می‌دانستند كه آدمى زاده در زمین خون می‌ریزد و تباهى می‌آفریند. آنكه این‌همه را می‌داند و می‌بیند و اندیشناك نمی‌شود، آدمى نیست. نه اشك روانى نه رخ زردی اللّه الله تو چه بى دردى ارزش آدمى به دردمندى اوست. هر كه او هشیارتر پر دردتر هر كه او بیدارتر رخ زردتر فرح غافلان؛ یعنى چشم پوشى از حقیقت و در ساحل فرودین ماندن و در گرداب دریاى حقیقت فرو نرفتن. امّا فرح دیگرى هم هست. فرح واصلان، آنان كه در لجّه دریاى غم فرو رفته‌اند و لؤلؤ ظفر بر آورده‌اند. آنان كه راه پر غبار سلوك انسانى را طى كرده‌اند و به نور بى ظلمت و صفاى بى غبار رسیده‌اند. بعد از این نور به آفاق دهم از دل خویش كه به خورشید رسیدیم و غبار آخر شد فرح آن فرخ ‌پى سالكانى است كه راه دشوار دیدار یار را طى كرده‌اند: «یا اَیُّهَا الاِنسان اِنَّكَ كادِح الى رَبِّكَ كَدحاً فَمُلاقیه». (سورهٔ انشقاق، آیهٔ 6) و به قلّه شكوهمند وصال رسیدند. اینان دریاى غم را پى سپرده‌اند و بر ساحل فرازین آرمیده‌اند. اینان سرخوشان بزم وصالند. در عالم جز روى دلبر نمی‌بینند و در روى او جز به سر خوشى نمی‌نگرند. آری؛ غایت دین دارى شادى است، اما نه شادى بى دردان خواب آلوده؛ بلكه شادى عاشقان آرام یافته در جوار دلبر. به جهان خرم از آنم كه جهان خرم از اوست عاشقم بر همه عالم كه همه عالم از اوست در نگاه چنین افرادى زندگى زیباست؛ زیرا همهٔ جهان جلوهٔ دلبر ماست، در هر فراز و نشیبى خال رو و خم زلفش را می‌بینند و با هر گرم و سردى مهر و مهتر او را می‌چشند. به بوى زف و رخش می‌روند و می‌آیند صبا به غالیه سائى و گل به جلوه گرى این شاد دلى و شادكامی، هرگز به طغیان راه نمی‌برد؛ چرا كه شادى غافلان از میدان بندگى گریختن است و شادى واصلان بر بساط قرب حق نشستن و در ریسمان نجات الهى آویختن. شادان واصل، خادمان خلق‌اند، نه تنها در آدمیان با چشم ادب و علاقه می‌نگرند كه طبیعت بى جان هم مرهون نگاه پر مهر ایشان است. گویند: پیامبر خدا در كنار اُحُد می‌فرمود: كوهى است كه ما را دوست دارد و دوستش داریم. كوه یحیى را سلامى می‌دهـد سنگ موسى را پیامى می‌دهد ماه احمد را اشارت‌بیـن شـود آتـش ابراهیـم را نسـرین شود شادان واصل نیز دردها به دل دارند و دغدغه‌ها در جان. روزگار ایشان بر یك منوال نیست و دل ایشان بر یك حال. اگر صوفى به یك حالت بماندی سرو دست از دو عالم بر فشاندى گاه برق وصال در دلشان شعله می‌كشد و گاه یاد زوال و خاطره فراق خاطرشان را بر می‌آشوبد. بگفت احوال ما برق جهان است دمى پیدا و دیگر دم نهان است اینان لب خندان و دل خونین را با هم دارند و وصال، آتش طلب را در ایشان نمیرانده است. هم بر آستانهٔ یار بوسه می‌زنند و هم در آرزوى دیدار می‌گریند. اولئك اولیاء اللّه حقّا، آه آه شوقاً الى رؤیتهم. منبع : مجله بشارت - نشریه قرآنى ویژه جوانان
چهارشنبه 6/9/1387 - 19:35
دعا و زیارت
زیبایى و آراستگى ظاهرى از دیدگاه قرآن مطالعهٔ تاریخ باستان به ما ثابت می‌كند كه در دوران ما قبل تاریخ افراد به بهتر نشان دادن ظاهر خود علاقه‌مند بودند.با مطالعه در نحوهٔ مجسمه سازی، نقاشی‌هاى قدیمى این واقعیت بیشتر ملموس است.ظاهر آراسته بیانگر و منعكس كنندهٔ اعتبار و شخصیت است.وقتى با ظاهرى مرتب و تمیز در مقابل دیگران ظاهر شویم برایمان ارزش بیشترى قائل شده و با اعتماد و اطمینان كار ما را می‌پذیرند. آراستگی،اهمیت به نظافت از اصول مشترك زندگى است كه نه تنها اسلام در بیانات متعدد بر آن تأكید دارد، بلكه به عنوان یك سنّت اصیل در سیرهٔ ائمه معصومین (ع) متداول بوده است.بعضى خیال می‌كنند، همین مقدار كه انسان ایمان محكم و باطنى پاك داشته باشد، كافى است و ظاهر و پوشش و رفتار هر گونه باشد، عیب ندارد،به پندار خود زمزمه می‌كنند كه: مرد سیرت را به صورت كار نیست جامه گر صد وصله باشد عار نیست صـورت زیـبـا نـمی‌آیـد بـه كـار حـرفـى از مـعـنـى اگـر دارى بـیـار چنین تصوّری، از نظر اسلام باطل است، بلكه بر عكس، بخشى از برنامه‌ها و دستورهاى اسلام مربوط به نظافت، زیبایى و آراستگى ظاهر است. «یا بنى آدم خذوا زینتكم عند كلّ مسجد… قل من حرّم زینة اللّه الّتى أخرج لعباده و الطّیبات من الرّزق؛ اى فرزند آدم! زینت خود را به هنگام رفتن به مسجد با خود بردارید…بگو چه كسى زینت‌هاى الهى را كه براى بندگان خود آفریده و روزی‌هاى پاكیزه را حرام كرده است؟».(سورهٔ اعراف، آیات 31 و32) این دو آیه، بیانگر آن است كه مسلمانان باید از پوشیدن لباس‌هاى پاك و مرتب و تمیز و شانه زدن‌ موها و به كار بردن عطر و مانند آن، بهره‌مند شوند و این نعمت‌ها را هرگز بر خود حرام نكنند،بلكه از آن به نحو احسن بهره‌بردارى كنند.آری، همان گونه كه روانشناسان گفته‌اند:انسان داراى چهار حس روحى است كه عبارتند از: زیبایی، نیكی، دانایى و مذهبی، باید همهٔ این حس‌ها به صورت صحیح اشباع شود، بنابراین از نظر علمى اگر به حس زیبایى توجه نگردد، قطعاً آثار نامطلوبى به دنبال خواهد داشت! بر اساس روایات متعدّد و با تكیه بر آیات پیشوایان دین به ظاهرخویش نیز بسیار اهمیت می‌دادند، به عنوان نمونه؛ شخصى از امام حسن مجتبى (ع) پرسید:«چرا به هنگام نماز لباس‌هاى خوب و زیبا می‌پوشى و از بهترین لباس‌هایت استفاده می‌كنی؟! در پاسخ فرمودند: همانا خداوند زیبا است و زیبایى را دوست دارد.به همین جهت من لباس زیبا را براى راز و نیاز با پروردگارم می‌پوشم و او دستور داده است كه زینت خود را به هنگام رفتن به مسجد برگیرند».2 و نیز روایت شده:عبّاد بن كثیر بصرى امام صادق(ع) را دید كه لباس گرانبها و زیبا پوشیده، از روى اعتراض گفت:«پدرت داراى زهد و تقوا بود و لباس خشن می‌پوشید، تو از خاندان رسالت هستى اگر غیر از این لباس می‌پوشیدی، براى تو مناسب‌تر بود».امام صادق (ع) به او فرمود: واى بر تو!«من حرّم زینة اللّه الّتى أخرج لعباده…؛ چه كسى زینت‌هاى الهى را كه براى بندگانش آفریده، حرام كرده است؟3 «یا اأیّها الذین آمنوا لاتحرّموا طیّبات ما أحل اللّه لكم و لاتعتدوا إنّ الله لایحبّ المعتدین؛ اى كسانى كه ایمان آورده‌اید! چیزهاى پاكیزه‌اى را كه خداوند براى شما حلال كرده بر خود حرام نكنید و از حد تجاوز ننمایید، زیرا خداوند متجاوزان را دوست نمی‌دارد».(سورهٔ مائده، آیهٔ 87) در شأن نزول این آیه روایت شده، عثمان بن مظعون كه از اصحاب مؤمن پیامبر بود با چند نفر دیگر تحت تأثیر بیانات پیامبر (ص) در مورد قیامت قرار گرفتند و تصمیم گرفتند خود را از پاره‌اى از لذت‌هاى دنیا، از جمله معاشرت با همسران محروم سازند و به روزه و عبادت بپردازند.در همین ایام همسر عثمان بن مظعون به خانهٔ پیامبر در آمد، در حالى كه ظاهرى ناآراسته و ژولیده داشت، همسر پیامبر (ص) (عایشه) از او پرسید: چرا به خود نمی‌رسى و زینت نمی‌كنی؟ او ماجراى همسرش را بیان كرد.پیامبر از موضوع آگاه شد و همهٔ مسلمانان را به مسجد دعوت كرد و گفت: «آگاه باشید من هرگز شما را دستور نمی‌دهم كه هم چون كشیشان مسیحى و رهبان‌ها دنیا را ترك كنید این گونه مسائل در آیین من نیست…» در آیه 157سورهٔ اعراف ضمن شمارش اهداف پیامبر می‌فرماید: «و یحّل لهم الطّیبات و یحرّم علیهم الخبائث؛ و پاكیزه‌ها را براى مردم حلال می‌شمرد و ناپاكی‌ها را براى آنها حرام ».4 «و ثیابك فطهّر؛و لباست را پاك كن».(سورهٔ مدثر، آیهٔ 4) امام صادق(ع) در ذیل این آیه فرمود:یعنى لباست را كوتاه كن.5 همچنین فرمودند:«لباست را بلند نكن و نگذار در زمین كشیده شود».6 در عصر جاهلیت معمول بود كه لباس‌هاى خود را بسیار بلند می‌دوختند، به طورى كه روى زمین می‌كشید و آلوده می‌گردید، آیه فوق در حقیقت خطاب به مردم است كه پاكیزگى لباس ظاهر از مهم‌ترین نشانه‌هاى شخصیت و تربیت فرهنگ انسان است.7 بدیهى است كه آیه مختص دوران جاهلیت نیست. افراط و تفریطى كه امروزه در نوع پوشش مرسوم شده، ناشى از بی‌توجهى به اصول اسلامى است.عدم توجّه به پوشش و آراستگى صحیح به معضل بد حجابى منجر شده است. «و أمّا بنعمة ربّك فحدّث؛ و نعمت‌هاى پروردگارت را بازگو و آشكار كن».(سورهٔ ضحی، آیهٔ 11) یكى از مصادیق آشكار نمودن نعمت (كه بخشى از شكر نعمت است) این است كه انسان لباس مناسب و پاكیزه بپوشد و ظاهر آراسته داشته باشد.بر همین اساس روایت شده، یكى از مسلمانان با لباس نامرتب و ژولیده به محضر پیامبر آمد، پیامبر(ص) به او فرمود:«آیا ثروت داری؟» او گفت:«آری، خداوند همه گونه ثروت به من داده است. پیامبر(ص) فرمود:«هر گاه داراى ثروت هستی، باید اثر آن در تو دیده شود».8 امام صادق(ع) به عبید بن زیاد فرمود: «اظهار النعمة احبّ الى اللّه من صیانتها فایّاك ان تتزیّن الاّ فى احسن زیّ قومك؛ آشكار كردن نعمت در پیشگاه خدا محبوب‌تر از نگهدارى آن است، پس با بهترین و زیباترین شكل، ظاهرت را آراسته كن».9 امام و پیشوایان دینى نیز به پاكیزگى و بهداشت اهمیت فراوان داده‌اند.امام باقر(ع) فرمود: ناخن گرفتن به خاطر آن است كه زیر آنها محل خوابگاه شیطان است. 10 امروزه پزشكان می‌گویند:انواع میكروب‌ها زیر ناخن‌ها پرورش می‌یابد كه اسلام به این امر بهداشتى اهتمام داشته است. همچنین امام كاظم (ع) استفاده از عطر را از شیوه‌هاى رسولان خدا دانسته‌اند.11 منابع: 1.تفسیر نمونه، ناصر مكارم شیرازی، ج 6، ص 147. 2.وسائل الشیعه، شیخ حرّ عاملی، ج 3، احكام الملابس. 3.فروع كافی، ج 6، ص 443 و 444. 4.تفسیر نمونه، ج 27، ص 387. 5.فروع كافی، ج 10، ص 385. 6.همان، ج 6، ص 456. 7.نمونه، ج 25، ص 212. 8.سنن نسائی، ج 8، ص 196. 9.فروع كافی، ج 6، ص 440. 10.مكارم الاخلاق، ص 72. 11.فروع كافی، ج 6، ص 511.
چهارشنبه 6/9/1387 - 19:33
دعا و زیارت
حُجب و حجاب 17 دى ماه سال 1314 یادآور یک واقعه مهم در تاریخ معاصر کشور است؛ یادآور مبارزات علیه حجاب و تلاش براى بى عفتى زنان. این تلاش ها توسط کسانى صورت گرفت که با خود و با هویتشان و فلسفه حجاب ناآشنا و بیگانه بودند. رضاشاه به خاطر تحول در فرهنگ و سنت جامعه و در جریان مدرن سازى و تلاش براى تجددگرایى گام هایى براى تغییر پوشش برداشت و اقداماتى در این زمینه انجام داد. از جمله این موارد قانون اجبارى شدن لباس متحدالشکل بود که در تاریخ 6 دى ماه 1307 به تصویب شوراى ملى آن زمان رسید. همچنین اجبارى شدن کلاه پهلوى و ممنوع شدن استفاده از عبا و عمامه براى روحانیون، از برنامه هاى آن دوران بود. اجرایى شدن این برنامه ها و به دنبال آن کشف حجاب به طور رسمى در پى سفر چهل روزه شاه به ترکیه در خرداد و تیر سال 1313 و دیدن کشف حجاب آن کشور آغاز شد که متأسفانه عوارض آن تا به امروز باقى مانده است. به راستى باید پرسید حجاب چیست؟ جایگاه عفاف کجاست؟ چرا براى عده اى مایه آرامش است و براى گروهى مایه عذاب؟! شاید بتوان گفت پاسخ به این سؤالات را بایستى از درون خود جستجو کنیم. اینکه آدمى در راه کمال است و باید از این موانع زندگى به سلامت گذر کند و صبر و اندیشه را توشه راه خود قرار دهد. خداوند متعال سرمایه هاى وجودى فراوانى در نهاد آدمى به ودیعه گذاشته است که باید از آنها نگهدارى کنیم و با دانستن راه هاى حفظ آن، راه هاى سلامت را با موفقیت سپرى کنیم. اگر نگاهى نو و دوباره به تاریخ داشته باشیم، مى بینیم که انسان هاى سالم براى زندگى خود برنامه الهى داشتند و البته مخاطب این برنامه الهى همه ى مردم، چه زن و چه مرد است. اما متأسفانه این برنامه الهی، تبدیل به برنامه بشرى شده و هر کس به سلیقه خود برنامه اى تنظیم مى کند. عالم محضر خداست که باید حریم آن نگه داشته شود. یکى از راه هاى حفظ این حریم، حفظ حریم عفاف است. حریمى که خداى متعال تنظیم کرده و آحاد بشریت را به حفظ آن دستور داده است. نمونه بارز این حفظ حریم را در سیره ائمه اطهار علیهم السلام مى توان مشاهده کرد، انسان هاى کاملى که با مشى و روش خود، شیوه صحیح زندگى را به انسان ها آموختند. وقتى در سیره حضرت زهرا سلام ا... علیها به عنوان اسوه و الگوى عفاف و حجاب دقت مى کنیم، به سر رشته هاى نورانى برمى خوریم. این زن حکیم، عالم، محدث، زنى که با عوالم غیب ارتباط داشت و فرشتگان با او صحبت مى کردند، زنى که قلب او همچون قلب على و پیغمبر روشن به عوالم ملک و ملکوت بود، بایستى به عنوان سِر حقیقت آفرینش مطرح شود. با نگاهى به سیره این بانوى بزرگوار به اهمیت مسأله عفاف بیشتر پى مى بریم. اگر به مسأله عفاف کم توجهى شود، جامعه به بى بند و بارى کشیده مى شود. مسأله عفاف هم براى مرد و هم براى زن صدق مى کند و عفاف مخصوص زنان نیست و مردان هم باید عفیف باشند، اما چون در جامعه به خاطر برترى جسمانی، مردان مى توانند به زنان ظلم کنند و برخلاف تمایل زن رفتار نمایند، لذا به عفت زن بیشتر تکیه شده است. نمونه بارز آن را در جوامع غربى مى بینیم که به عفت زن تعدى و تجاوز مى کنند و آمارهاى وحشتناکى در این زمینه وجود دارد. به عنوان مثال در کشور آمریکا در هر شش ثانیه، یک تجاوز به عنف صورت مى گیرد. این موضوع توجه به مسأله عفاف را دو چندان مى کند. تمامى این برنامه ها و فضاسازى هاى عفت، براى رسیدن و تکامل انسانى – اسلامى است. زن به عنوان گوهر آفرینش است و همگى باید براى رسیدن او به کمال وجودیش تلاش نمایند. زنان جامعه ما باید به حق انسانى و حقیقى خود برسند و استعدادهایشان شکوفا شود و به پیشرفت بشریت و جامعه خود کمک کند. یک زن باید بتواند وظایف خود را که مهم ترین آن خوب همسردارى است به بهترین شکل انجام دهد تا انسان هاى سالمى را که مورد رضاى الهى است تحویل جامعه دهد. اجراى این وظیفه خطیر، جزء در سایه عفاف میسر نیست که براى رسیدن به این مهم تلاشى همگانى لازم و ضرورى است. زن در لواى عفاف و در کانون خانواده مى تواند انسان هاى صالحى را تربیت کند. خانواده، سلول اصلى پیکره اجتماع است که زن در این پیکر اجتماع به عنوان قلب جامعه محسوب مى شود و بایستى در راه صلاح جامعه تلاش کند. زن سالم در درون خانواده سالم رشد مى یابد و از دامن اوست که مرد به معراج مى رود. خانواده که قلب آن زن است، بهترین پرورشگاه روح و روان و ایمان است. جامعه بى خانواده، جامعه اى آشفته و نامطمئن است، جامعه اى که در آن مواریث فرهنگى و فکرى و عقاید نسل ها به یکدیگر منتقل نمى شود و تربیت انسان به راحتى و روانى صورت نمى گیرد. خانواده به عنوان مرکز تولید ایمان و دین باورى است و به گفته امام خمینى (ره) همان گونه که قرآن نقش انسان سازى دارد و کارخانه انسان سازى محسوب مى شود، زن هم نقش انسان سازى دارد. یک زن باید به بهترین سلاح، یعنى سلاح حجاب و عفاف مجهز باشد تا بتواند بهترین نقش آفرینى ها را داشته باشد. دامنه عفت تنها به حجاب و پوشش ظاهرى ختم نمى شود، بلکه در گستره باطن انسان هم نفوذ دارد. ابعاد عفت و گستره آن را مى توانیم در فکر، نگاه، معاشرت و در کلام مشاهده کنیم. این حریم زیبا، آثار و برکاتى هم به دنبال خود مى آورد. از جمله این برکات سلامت اجتماع، آرامش روانى و استحکام خانواده است که به اهمیت آن اشاره شد. همچنین تمرکز حواس، حفظ طراوت و زیبایی، بهداشت و سلامت جسمی، پاکى رحم ها و نسل انسانى از سایر نتایج آن است. در اینجا لازم است به علل کم توجهى به عفاف و حجاب در جامعه اسلامى اشاره کنیم: 1- تبیین نشدن شایسته فرهنگ اسلام که متأسفانه پس از انقلاب شکوهمند اسلامى ایران برنامه ریزان فرهنگ دینى از تبیین و استمرار فرهنگ دینى غافل شدند و به مسایل دیگرى که گمان مى کردند از اهمیت بیشترى برخوردار است پرداختند. 2- بحران سازى متعدد دشمن که هر روز شاهد شبیخون هاى فرهنگى آن هستیم. 3- سیاست هاى فرهنگى که نمونه آن را در کتب معارف اسلامى دبیرستان ها و دانشگاه ها مى بینیم که با کمال تأسف از ذوق مناسب و جذابیت برخوردار نیست و بالطبع با جوان امروزى تناسب کافى ندارد و مطالب این کتاب ها جوانان را جذب و اغنا نمى کند. 4- ترویج تساهل و تسامح افرادى که حجاب را قید و بندى براى خود احساس کرده اند و مراعات آن را با آزادى مادى و جسمى خود سازگار نمى دانند و به دنبال راحتى و آسان بودن زندگى مى باشند خیلى زود به افکار و عقاید دشمن که در این زمینه القاء مى شود، گرایش پیدا مى کنند. سایر موارد آن بالا رفتن سن ازدواج، عقب نشینى نیروهاى مذهبى به دلیل عدم به کارگیرى روش صحیح در اجراى احکام، وجود مسایل و مشکلات درونى و تصویر غلطى است که زنان جامعه از خود دارند و به زن نگاه ابزارى شده و با این دیدگاه، اشتغال زنان اصل مى شود. متأسفانه امروزه تلاش هاى زیادى براى جدایى جوانان خصوصاً دختران از کانون خانواده صورت مى گیرد و بیگانگان نیز با اتخاذ راهکارهایى براى عدم کارایى فرهنگ دینى و با شعارهاى فریبنده به سست کردن اعتقادات مردم و دین زدایى پرداخته اند. در این راستا چند راهکار اجرایى براى عفاف توصیه مى شود؛ اولین و مهم ترین آن تقویت ایمان است که به عنوان یکى از راه هاى مبارزه با فساد و گناه محسوب مى شود. تلاش براى بیدارى جوان ها، توجه دادن به خدا و حسابرسى روز جزاء، مسأله عمل و عکس العمل در نظام جهان، سبب تقویت ایمان در انسان است. ایمان، بازدارنده از گناه و موجب روشن بینی، یافتن راه صحیح، حفظ و حراست وجود و مایه تقواست و ایمان به غیب و آخرت در این مسیر راه گشاست. دادن آگاهى هاى فرهنگى و اجتماعى راه حل دیگرى است که باید در این زمینه تلاش هایى صورت گیرد. یکى از مهم ترین کارکردهاى عفاف، بهبود بخشیدن به وضع معیشتى مردم و رفع مشکلات اقتصادى مردم است که این مسأله از دو نگاه قابل بررسى است. اول اینکه اثرات عفاف را در سلامت نهادها مى توان مشاهده کرد که عفاف زنان، عفت مردان را به دنبال مى آورد و بازدهى نیروى انسانى و اقتصادى را بالا مى برد. دوم اینکه مى توان به این نکته اشاره کرد که حفظ عفاف امور اقتصادى جامعه، قوام جامعه انسانى را به دنبال دارد و خداوند در قرآن به این مسأله اشاره مى کند. گناهان فراوانى در زمینه جرایم، جنایات، تعدیات و مظالم مورد بررسى و آمارگیرى قرار گرفته که یکى از علل آن بروز ثروت بى حسابى است که انسان را به اسراف در خوراک و پوشاک و بى بند و بارى در شهوات و هتک حرمت ها و گسترش تعدى و تجاوز به مال و ناموس و جان مردم وا مى دارد. در سایه عفاف و تمسک جستن به رهنمودهاى الهى حرکت در این مسیر با سهولت بیشترى انجام مى پذیرد چرا که جامعه بشریت امروزه گرفتار مشکلات فراوانى است و باید سراغ علاج این مشکلات رویم. علاج این است که ما سراغ راه حل الهى برویم و آن را پیدا کنیم. ببینیم وحى در این باره چه مى گوید وحى هم فقط به موعظه کردن بسنده نکرده، بلکه نمونه سازى هم نموده است. مثلاً در سوره مبارکه تحریم آیه 11 به حضرت آسیه علیه السلام اشاره شده و این نشانه آن است که زن در اوج حرکت معنوى به جایى رسیده که فقط او را مى شود مثال زد. باید از این نمونه ها الگو بگیریم و در زندگى خود آن را پیاده کنیم. تنها در سایه این راه است که مى توانیم سالم به مقصد برسیم و از فتنه هاى این دوران (آخرالزمان) در امان بمانیم و رمز پیروزى در این راه محور قرار دادن ولایت در زندگى است.
چهارشنبه 6/9/1387 - 19:22
دعا و زیارت
بـد زبانى یكى از شیوه‌هاى بد و غیر مشروع در برخورد با اندیشه‌هاى مخالف، توهین و فحاشى است، در حالى كه قرآن كریم با صراحت تمام این گونه اعمال را رد كرده و فرموده است: «ولا تسبّوا الّذین یدعون مِن دونِ اللّه فیسبّوا اللّه عَدْواً بغیر علم…؛ به كسانى كه جز خدا را می‌خوانند دشنام مدهید، آنان نیز از روى دشمنى و به نادانى خدا را دشنام خواهند داد».(سوره‌ى انعام، آیه‌ى 108) حضرت علی(ع) وقتى كه شنید لشكریانش به لشكریان معاویه دشنام داده‌اند، فرمود: «إنى أكره لكم أن تكونوا سبّابین و‌لكنكم لو وصفتم أعمالهم و‌ذكرتم حالهم كان أصوب فى القول و‌أبلغ فى العذر و‌قلتم مكان سبّكم إیّاهم، اللّهم احقن دمائنا و‌دمائهم و‌أصلح ذات بیننا و‌بینهم و‌اهدهم من ضلالتهم حتى یعرف الحق من جهله و‌یرعوى عن الغى و‌العدوان من لهج به».(نهج البلاغه، خطبه‌ی206) من خوش ندارم كه شما دشنام دهنده باشید، امّا اگر كردارشان را بیان می‌كردید و حالاتشان را یاد‌آور می‌شدید، به صحیح نزدیكتر و از نظر معذور بودن رساتر بود. (اى كاش) به جاى دشنام به آنان، می‌گفتید: خداوندا! خون ما و آنان را حفظ كن، بین ما و بین آنان را اصلاح نما و هدایتشان نما تا هر كه حق را نمی‌داند آن را بشناسد و هر كه حریص در ظلم و عدوان است از آن برگردد». قرآن مجید و امام اول شیعیان هر دو در پرهیز از توهین و فحاشى اصرار دارند و ما كه خود را از پیروان راستین این دو می‌دانیم، انواع فحش‌ها و ناسزاها در بیانمان حكم فرماست، به كافران و مشركان و یهودیان و… بد زبانى می‌كنیم بماند، حتى مسلمانان نیز از فحش، لعن و توهین بی‌بهره نیستند. به سخنان خود و دیگران از صبح تا شب توجه و دقت كنید و یا آنها را با ضبط صوت، ضبط كنید و دوباره گوش كنید تا معلوم گردد كه چه قدر ناسزا ـ صبح تا شب در بین افراد ـ رد و بدل می‌شود. وقتى ناسزا به لشكریان معاویه جایز نباشد و وقتى به كفار و مشركان، فحاشى ممنوع باشد، روشن است كه فحش دادن به یك فرد مسلمان، گناه كبیره است. سخنان ناروا در این زمان، زشتى بیشترى دارد، زیرا كه با پیشترفت علوم و فنون، همه از حال یكدیگر باخبرند و وقتى می‌شنوند كه شیعیان هر سخنى را بر‌زبان جارى می‌سازند، به دین و ائمه ما بدبین می‌شوند كه این خود گناهى بس بزرگ است. ائمه اطهار به ما سفارش كرده‌اند: تلاش كنیم تا براى آنان زینت باشیم: «كُونُوا لنا زَیناً و‌لا تكونوا عَلَینا شَیناً؛ براى ما زینت باشید و موجب زشتى مباشید».1 علاوه براین وقتى ما فحش بدهیم و معبودان یا محبوبان آنان را مورد لعن قرار دهیم، آنان هم مقابله به مثل می‌كنند و معبود یگانه و یا پیامبر اكرم‌(ص) و ائمه‌(ع) را كه محبوب ما هستند، مورد اهانت قرار می‌دهند و آیه‌ى قرآن دقیقاً به همین نكته اشاره كرده است. دو روایت است كه پیامبر‌اكرم‌(ص) به فردى كه از او سفارشى خواست فرمود: «لا تسبّوا النّاس فتكتسبوا العداوة بینهم؛ به مردم فحش ندهید تا كسب عداوت میان آنها كنید.(دشمنتان شوند)».2 منابع: 1. وسائل الشیعه، ج12، ص8. 2. كافی، ج2، ص360.
چهارشنبه 6/9/1387 - 19:15
بیماری ها
بررسى 9 عادت غذایى مضر كدام رژیم بهتر است ؟ دنیاى اینترنت، ماشین هاى خود پرداز، اتومبیل هاى تندرو و غذاهاى حاضری، وقت گذاشتن براى حفظ عادت هاى سالم و مناسب غذایى را دشواركرده است. غذاخوردن كه پیش از این یك اولویت مهم محسوب مى شد، به موضوعى تبدیل شده است كه توجه زیادى به آن نشده و معمولاً در لابه لاى كارهاى روزانه دیگر گنجانده مى شود. گذشته از این برخى از عادت هاى غذایى كه به تصور شما موجب كاهش وزن مى شوند ممكن است منجر به افزایش وزن شوند، خوشبختانه ترك عادت هاى غذایى غلط آسان بوده و وقت زیادى نمى گیرد و موجب خواهد شد تا از زندگى سالم تر و اندامى متناسب تر برخوردار شده و از غذا خوردن بیشتر لذت ببرید. برخى از این عادت هاى نادرست به شرح زیر است: 1- نخوردن صبحانه اشكال چیست؟ نخوردن صبحانه یك اشتباه بزرگ محسوب مى شود. صبحانه سالم نه تنها باعث افزایش انرژى و باز شدن فكر و ذهن مى شود، بلكه موجب انتخاب و مصرف مناسب وعده هاى غذایى دیگر در ادامه روز توسط شما خواهد شد. همچنین خوردن صبحانه ممكن است به شما در مصرف كمتر كالرى در ادامه روز كمك كند. یك تحقیق دانشگاهى نشان داده كه مصرف مقدار كالرى مشخص در ابتداى روز اثر سیركنندگى بیشترى نسبت به مصرف همان مقدار كالرى در ساعت هاى ریزتر خواهد داشت كه این امر موجب كاهش مجموع كالرى مصرفى در روز مى شود. راه حل: خوردن صبحانه مناسب احتمال به كارگیرى عادت هاى نادرست غذایى را در وعده هاى دیگر كاهش مى دهد. صبحانه را كامل صرف كنید و از مواد نسبى كم چرب، تخم مرغ و نان هاى سبوس دار استفاده كنید. 2- غذا خوردن پیش از خواب اگر می خواهید رویاهاى شیرین ببینید، پیش از خواب از غذا خوردن دورى كنید. با این كه نتایج قطعى مبنى بر افزایش وزن بر اثر خوردن غذا پیش از خواب وجود ندارد، پرخوری، مصرف غذاهاى ادویه دار و چرب، یك تا سه ساعت پیش از وقت خواب منجر به كاهش كیفیت و مدت خواب و موجب كسالت، خستگى و كوفتگى در روز بعد خواهد شد. غذاهاى چرب پیش از خواب سبب كند شدن تخلیه معده و تشدید سوء هاضمه و مصرف غذاهاى ادویه دار منتهى به صدمات و سوزش هاى قلبى و نیز سوءهاضمه خواهد شد. بنابراین سعى كنید حداقل 4 ساعت قبل از خواب اقدام به خوردن غذا نموده و چنانچه پیش از خواب احساس گرسنگى كردید مقدارى میوه جات تازه مصرف كنید. 3- پرخورى شاید اگر پرخورى هاى رایج مربوط به سبزیجات مى شد، متخصصان تغذیه مشكلى با این خوردن پیدا نمى كردند. اما متأسفانه پرخورى معمولاً در مورد غذاهاى چرب و نشاسته دار نمودار مى شود. زیاده روى در این نوع مواد غذایى منجر به افزایش وزن و نارضایتى شده و جنبه اجتماعى خوشایندى به دنبال نخواهد داشت. از این رو وعده هاى غذایى خود را به جاى 3 وعده پرحجم به 5 یا 6 وعده كم حجم تر تقسیم كنید. خوردن غذاهاى سالم و كم حجم حاوى كربوهیدرات هاى كمپلكس و پروتئین در طول روز نه تنها به تنهایى اشتهاى شما را كنترل مى كند، بلكه احتمال پرخورى را نیز كاهش خواهد داد. تعداد وعده هاى غذایى همچنین باعث سوزانده شدن مقدار بیشترى كالرى مى شود، چرا كه متابولیسم بدن همواره به فعالیت مى پردازد. 4- گرسنه ماندن برخلاف تصور، گرسنه ماندن باعث مى شود وزن بدن به دلیل ذخیره سازى چربى افزایش یابد. هنگامى كه براى مدتى طولانى غذا نمى خورید، بدن شما به دلیل محروم ماندن از مواد غذایى دچار آشفتگى شده و در انتها هنگامى كه دوباره شروع به خوردن مى كنید، بدن شما گمان مى كند كه باید كالرى مصرفى را به چربى تبدیل نماید، چون نمى داند چقدر طول مى كشد كه دوباره غذا بخورید. بنابر این چربى ها با شما باقى مى مانند. اگر هدفتان از گرسنگى كشیدن كاهش وزن است باید در برنامه رژیمى خود تجدید نظر كنید. به جاى گرسنگی، یك برنامه مناسب ورزشى براى خود تعیین نموده و بیشتر به باشگاه بروید از میوه ها، سبزیجات، حبوبات، گوشت هاى كم چرب و ماهى استفاده كنید. سعى كنید چهار یا پنج بار در هفته طبق یك برنامه منظم ورزش كنید. بهترین روش كاهش وزن تمرینات مرتب و رژیم غذایى مناسب است و نه محروم كردن بدن از مواد غذایى مورد نیاز آن هم به مدت طولانی. 5- انجام كارى دیگر به همراه غذا خوردن نه تنها پرداختن به كارى دیگر همزمان با غذا خوردن موجب ریخت و پاش آن در اطراف شما مى شود، منجر به پرخورى و در نتیجه افزایش وزن نیز خواهد شد. اگر هنگام تماشاى تلویزیون، صحبت با تلفن و یا بازى ویدئویى مشغول غذا خوردن شوید، این عوامل خارجى باعث حواس پرتى مى شود و شما توجه كمترى به گرسنگى و نشانه هاى سیر شدن كه بیان كننده كافى بودن مقدار غذا و احساس سیرى است،مى كنید. به علاوه وقتى در حین انجام كارى شروع به غذا خوردن مى كنید، دیگر توان توقف نخواهید داشت، چرا كه عمل خوردن تبدیل به حركتى غیرهوشیارانه و مكانیكى بدون توقف مى شود. راه حل این است كه در هر لحظه فقط روى یك چیز تمركز نمایید. چرخ زدن در آشپزخانه هنگام صحبت با تلفن، ایده مناسبى نیست. اگر فقط مى خواهید دست یا دهانتان مشغول باشد، سرگرمى غیر از مواد خوراكى پیدا كنید یا آدامس بدون قند بجوید. 6- سریع خوردن زندگى به سرعت مى گذرد. ولى آیا دوست دارید زندگى شما نیز سریع تمام شود؟ دفعه بعد سعى كنید غذاى خود را آهسته تر بخورید، چون سریع غذا خوردن كمكى به شما نكرده و برعكس باعث افزایش وزن مى شود. از زمان شروع غذا تقریباً 20 دقیقه طول مى كشد كه علایم سیرى به مغز برسند بنابر این اگر شما ظرف 5 یا 6 دقیقه غذاى خود را تمام كنید. مغز فرصتى پیدا نمى كند كه به بدنتان بگوید كه سیر شده اید و این باعث زیاده خوارى و پركردن معده بیش از مقدار مورد نیاز خواهد شد. بنابر این آهسته غذا بخورید، آرام باشید، خوب بجوید و از مزه غذا لذت ببرید. به این صورت مغز شما متوجه مى شود كه در حال غذا خوردن هستید، بنابر این مى تواند به بدنتان بگوید كه سیر شده اید. 7- آب نخوردن به اندازه كافى پوشیده نیست كه آب مایعى حیات بخش براى همه موجودات طبیعت از جمله انسان است. نكته جالب این جاست كه ننوشیدن مقدار كافى آب در طول روز، متابولیسم و سوخت و ساز بدن را كند نموده و ممكن است باعث اضافه وزن نیز شود. آب ماده اى ضرورى براى فعالیت هاى متابولیك بدن، از جمله سوزاندن كالری، محسوب مى شود.بنابر این 8 تا 10 لیوان و اگر ورزش مى كنید حتى بیشتر از این مقدار، خوردن آب به جاى انواع نوشابه بسیار مناسب است. نوشابه ها معمولاً زودتر احساس تشنگى را نسبت به آب از بین مى برند و داراى كالرى هاى بى ارزش هستند. 8- نخوردن میوه و سبزیجات به مقدار كافى بسیارى از مواد غذایى مورد نیاز بدن در انواع میوه و سبزى وجود دارند كه امتناع از خوردن آن ها باعث كمبودها و مشكلاتى در بدن خواهد شد. تنها راه تأمین مواد معدنى و ویتامین هاى مورد نیاز بدن، مصرف میوه و سبزیجات تازه و خالص است. بنابر این سعى شود این مواد را جزو لاینفك رژیم غذایى قرار داده و همیشه به مقدار كافى از آنها استفاده نمایید. 9- خوردن تنقلات هنگام گرسنگى خوردن تنقلات هنگام گرسنگى باعث ایجاد عادت هاى غذایى ناسالم مى شوند. استفاده از مواد غذایى كم ارزش و شكم پركن مانند شكلات، چیپس و پفك، تنها باعث برهم خوردن رژیم غذایى شده و مشكلاتى را براى بدن به همراه خواهد داشت. با شكم سیر از خانه خارج شوید، گرسنگى ممكن است منجر به خریدن و خوردن تنقلات شود. شكلات، پفك و چیپس هیچ كدام نمیتوانند جاى یك صبحانه، ناهار و شام سالم و رضایت بخش را بگیرند.
سه شنبه 5/9/1387 - 17:45
دانستنی های علمی
تغذیه مناسب در زمان امتحانات باز ماه خرداد فرا رسید و جمله آشناى «امتحان دارم، اشتها ندارم» را از زبان فرزندانمان زیاد مى شنویم. اضطراب امتحان، حالت تشویش، نگرانى و هیجان ناخوشایندى به وجود مى آورد كه بیشتر دانش آموزان به آن دچار مى شوند. گاهى این اضطراب با سردرد، سرگیجه، دل درد، حالت تهوع، تپش قلب و تنگى نفس همراه است و دیگر هیچ اشتها و انگیزه اى براى غذا خوردن باقى نمى گذارد. اما نباید فراموش كرد كه تغذیه مناسب تأثیر مستقیم بر عملكرد تحصیلى دانش آموزان دارد. رژیم هاى غذایى ناسالم و نادرست قابلیت فراگیری، تمركز حواس و هوشیارى دانش آموزان را كم مى كند. تغذیه دانش آموزان مخصوصا در دوران امتحاناتشان باید موجب تقویت قدرت فكری، افزایش قدرت ایمنى بدن و آرامش اعصاب و روان شود. 1- صبحانه (عنصر مهم روزهاى امتحان) با تهیه صبحانه اى اشتهابرانگیز و خوش قیافه مى توان بر این بى میلى فایق آمد. نان روغنى كه یكى از نان هاى خوشمزه و انرژى زا است و خوردن مقدار كمى از آن، حداقل تا 40 دقیقه، انرژى مورد نیاز بدن را كاملا تأمین مى كند. - چند تكه نان روغنى به همراه پنیر و گردو - یك لیوان شیر گرم به همراه دو قاشق عسل یا چند حلقه موز - سیب و جوانه گندم كه به تنهایى صبحانه كاملى است كه براى جلوگیرى از ایجاد حالت تهوع، بهتر است چند تكه نان و پنیر و گردو نیز در كنار آن مصرف شود. - یك كاسه عدسى به همراه كمى كره یا سرشیر در آن - خامه یا عسل به همراه كمى چاى یا یك لیوان شیر - تخم مرغ را هم نباید فراموش كرد كه منبع كاملى از پروتئین مورد نیاز بدن است. بهتر است صبحانه سنگین آماده نكنیم چون حجم معده را افزایش مى دهد و احساس سنگینى و خواب آلودگى ایجاد مى كند. 2- میان وعده میان وعده ها نباید اشتهاى فرزندانمان را براى ناهار از بین ببرند بهترین این خوراكى ها عبارتند از: انواع میوه، ساندویچ هاى كوچك مثل: نان و پنیر و گردو و و خشكبار و میوه هاى خشك 3- ناهار در زمان امتحانات بهتر است به علاقه غذایى بچه ها بیشتر از قبل بها داد و غذاهایى را تهیه كرد كه آن ها دوست دارند و اگر غذایى برایشان لازم و مفید است و آن ها را دوست ندارند با تزئین و افزودن چاشنى ها غذا را دوست داشتنى كرد. این باعث مى شود بچه ها براى خوردن غذا انگیزه پیدا كنند و بر بى اشتهایى احتمالى حاصل از اضطراب ایام امتحانات غلبه كنند. انواع غذاهاى دریایى مخصوصا ماهی، انتخاب بسیار خوبى براى ناهار زمان امتحانات است. فسفر موجود در ماهى بهترین ماده مغذى براى مغز است. غذاهاى سبزى دار، مثل خورش كرفس، قرمه سبزى و خوراك مرغ به همراه هویج، كلم و نخود فرنگى غذاهاى خوبى براى روزهاى امتحان هستند. سالاد، سبزى خوردن و ماست و انواع دسرها هم براى تشویق بچه ها به غذا خوردن خوب هستند. پس از صرف ناهار و كمى استراحت، بیشتر افراد نیاز به تجدید نیرو دارند این مسأله در بچه ها، مخصوصا در دوران برگزارى امتحانات نمود بیشتر دارد. مغز به عنوان فرمانده بدن، هرچند ساعت یك بار نیاز به تجدید قوا دارد. این نیاز در زمانى كه از مغز فعالیت بیشترى مى خواهیم جدى تر مى شود. 4- عصرانه یك عصرانه خوب مى تواند پاسخگوى این نیاز در ساعات بین ناهار و شام باشد. خوراكى هاى مفیدى چون انواع آجیل هاى شیرین و شور، انواع میوه، شیر با طعم هاى مختلف، انواع مغزها، نان و پنیر و گردو، كره و عسل، كیك ساده عصرانه به همراه چای، شیر یا آب میوه عصرانه خوبى مى توانند باشند. 5- شام (مفید و مختصر) اگر بنابه هر دلیل شام از برنامه غذایى خانواده حذف شده و یا معمولا شام بسیار سبكى صرف مى شود در زمان امتحانات این برنامه كمى باید تغییر كند. اگر بچه ها عصرانه كافى خورده و به شام بى میل باشند لازم نیست به آن ها اصرار كنیم چون معده سنگین باعث بدخوابى و مشكلات بعدى در سر جلسه امتحان مى شود، جگر، دل و قلوه، یك كاسه سوپ و غذاهایى از این دست، اگرچه كم حجم اند، اما مفید و مقوى اند. رژیم هاى غذایى ناسالم و نادرست، قابلیت فراگیری، تمركز حواس و هوشیارى دانش آموزان را كم مى كند. منبع: روزنامه کیهان 1- مربى بهداشت
سه شنبه 5/9/1387 - 17:43
بیماری ها
افسردگى چیست ؟ افسردگى یک نوع اختلال روانى است که عملاً تمام مردم مدتى دچار آن بوده‌اند. افسردگى یک واقعیت در زندگى روزمره و یک واکنش طبیعى به وقایع ناخوشایند مثل طلاق، از دست‌دادن شغل، از دست‌دادن یک عضو خانواده و ... است. این واکنش طبیعى به عنوان یک اختلال ذهنی، لزوماً دائمى نیست. این نوع افسردگى معمولاً با دارو درمانى جواب نمی‌دهد. اگر چه در موارد شدید یا وقتى که افسردگى براى مدت طولانى ادامه‌یابد؛ یا اگر شخص قادر نباشد که وضعیت خود را تغییر دهد، درمان با داروها ممکن است نیاز باشد. علت‌ها: علت‌هاى زیادى براى افسردگى وجود دارد. افسردگى می‌تواند به خاطر یک علت یا چندین علت ایجاد شود. همچنین می‌تواند به خاطر عوامل ژنتیکى باشد. در زیر به چندین علت معمول افسردگى اشاره می‌شود: 1-تغییرات اساسى در وضعیت زندگى که باعث ادامه طولانى مدت استرس می‌شود. نظیر مرگ ناگهانى یک عضو خانواده، از دست‌دادن یک دوست، طلاق، ورشکستگى یا بیماری‌هاى مزمن. 2-نقایص شخصى و وقایع دوران بچگى مثل ضعف، عدم ثبات،‌داشتن والدین فقیر، عدم علاقه والدین در دوران بچگى و رشد در یک خانواده از هم پاشیده و ... 3-تغییر در عادات خواب، مشکلات مالى زیاد، تغییر در فعالیت‌هاى اجتماعی، مذهب و ... نیز می‌توانند منجر به افسردگى شوند. بیماری‌هاى خاص هر بیماری، چه شدید، چه خفیف می‌تواند سبب افسردگى شود. اگر چه بیمارانى که از بیماری‌هاى خاص نظیر شوک، ایدز و بیماری‌هاى مزمن دیگر رنج می‌کشند، بیشتر دچار افسردگى می‌شوند. همچنین عدم تعادل هرمونى هم اغلب اوقات باعث ایجاد افسردگى می‌شود. علائم و نشانه‌ها: علائم افسردگى با شدت وضعیت آن تغییر می‌کند. علائم افسردگى در بعضى افراد شامل سردرد، تغییر در اشتها و خواب‌آلودگى است، بعضى ممکن است احساس گناه، درماندگى یا بی‌ارزشى کنند. بعضى دیگر مشکلاتى در ارتباط برقرارکردن، فکر کردن یا به‌یادآوردن مطالب دارند. در بعضى موارد هم بیماران علاقه به فعالیت‌هاى اجتماعی، جنسى و یا کار را از دست می‌دهند. آنها معمولاً گوشه‌گیر می‌شوند و بیشتر وقت خود را به تنهایى در رختخواب می‌گذرانند و اگر بیمارى شدت پیدا كند، ممكن است بیمار دست به خودكشى بزند. آزمایش‌هاى تشخیصى و روش‌ها: از آنجا که افسردگى ممکن است قسمتى از یک بیمارى باشد، بسیار مهم است که تاریخچه بیمار را بدانیم و معاینه از بیمار به عمل آید. تاریخچه، وضعیت ذهنی، وضعیت دارویى (شامل داروهایى که بیمار مصرف می‌کند.) ، باید در نظر گرفته شود، یک ارزیابى و برآورد روانى در پیدا کردن علت افسردگى و کمک بر درمان بیمار مؤثر است. بررسی‌هاى روانی: مصاحبه: مصاحبه معمولاً تاریخچه را در بر می‌گیرد. مصاحبه‌کننده سعى می‌کند که بیشتر در مورد بیماری‌اى که در حال حاضر وجود دارد، بیماری‌اى که در گذشته وجود داشته و درمان‌‌هایى که قبلاً استفاده شده است، تاریخچه فامیلی، وقایع دوران بچگی، تحصیلات، تاریخچه سنی، داروهایى که در حال حاضر استفاده می‌شود و شیوه زندگى که اکنون دارد، بداند. معاینات وضعیت ذهنی: منظور از معاینات وضعیت ذهنى بررسى ظاهر شخص،‌ فعالیت و رفتار و حرکات بیمار ( ‌که آیا حرکت خاصى وجود دارد )، جرأت و طرز صحبت‌کردن اوست. معاینات پزشکی: یک معاینه پزشکى کامل، شامل گرفتن تاریخچه‌ پزشکى و معاینه فیزیکى است. از آنجا که بعضى بیماری‌هاى فیزیکى می‌تواند علائم افسردگى را شدت بخشد، بنابراین مقایسه فیزیکى براى پیداکردن علت افسردگى مهم است. درمان: مدیریت درمان افسردگى شامل ترکیبى از مدیریت غیر دارویى و مدیریت دارویى است. در افسردگى خفیف، مخصوصاً آن‌هایى که به استرس‌ روانى مبتلایند، درمان غیر دارویى و گذشت زمان، شیوه مناسبى براى درمان خواهد بود. اما در موارد شدید استفاده از داروها ممکن است نیاز باشد. مدیریت درمان غیر دارویی: این موضوع شامل برطرف‌کردن عواملى است که می‌تواند سبب افسردگى شود؛ براى رسیدن به آرامش، تماشاکردن فیلم‌هاى کمدی، خواندن جوک و داستان‌هاى سرگرم‌کننده می‌تواند مفید باشد. در صورت امکان رفتن به تعطیلاتى که قادر باشد شخص را به طور موقت از وضعیت استرس دور کند، همچنین با یک برنامه ورزشى منظم می‌تواند به آرام‌کردن بدن و آزادسازى مواد شیمیایى در بدن کمک کند. به‌جاى مخفی‌کردن مشکلات، صحبت با یک نفر دیگر نیز می‌تواند مفید باشد. با بیان مشکلات، شخص می‌تواند به کاهش استرس کمک کند. اگر بعد از اتمام مراقبت‌هاى فردی، شخص هنوز قادر به ترک افسردگى نباشد، مشاوره با یک روان‌شناس نیز می‌تواند مفید باشد. در افسردگى شدید، مخصوصاً آن‌ها که با خطر خودکشى همراه است، استفاده از Electro Convulsive Therapy ( E.C.T ) ممکن است لازم‌باشد. E.C.T یک شکل سریع و مؤثر درمان است که شامل عبور برق از مغز است. مدیریت درمان دارویی: مدیریت درمان دارویى شامل استفاده از داروهاى شناخته‌شده نظیر داروهاى ضد افسردگى است. این گروه از داروها همچنین در وضعیت‌هاى دیگر مثل حالت‌هاى اضطراب، استرس‌هاى بعد از جراحت و سندرم درد نیز استفاده می‌شود. این داروها می‌تواند به 3 گروه تقسیم‌بندى شود: 1- ضد افسردگی‌هاى سه حلقه‌اى 2- مهارکننده‌هاى منوآمینواکسیداز 3- داروهاى جدیدتر ضد افسردگی‌هاى سه حلقه‌ای: این دسته از داروها، اوّلین گروه خط درمان هستند. اگرچه، بیماران با این داروها به طور طبیعى پاسخى فورى نشان نمی‌دهند. پاسخ بالینى ممکن است چندین هفته طول بکشد. دلیل آن این است که به علت عوارض جانبى آن، مصلحت نیست که دُز آن را افزایش دهند. دلیل دیگر براى طولانی‌شدن پاسخ درمان این است که این داروها اثرات نروترانسمیتر دارند و این اثرات معمولاً فورى نیستند. معمولاً این داروها در دز پایین نسخه می‌شوند و به آهستگى دز را افزایش می‌دهند تا حداکثر اثر به دست آید. ایمى پرامین، آمى تریپتیلین و کلر میپرامین مثال‌هایى از ضد افسردگی‌هاى سه حلقه‌اى هستند. اثرات جانبى این داروها شامل تارى دید، خشکى دهان، اقتباس ادرار و یبوست می‌باشد. مهار کننده‌هاى منوآمینواکسیداز : در مرحله‌ى دوم معمولاً از این داروها استفاده می‌شود، یعنى این داروها زمانى استفاده می‌شود که داروهاى ضد افسردگی‌ سه حلقه‌اى تأثیر نکند. چون این داروها، احتیاج به رژیم غذایى و محدودیت‌هاى دیگر دارند. فنلین جزو دسته داروهاست. گیجی، خواب‌آلودگی، سردرد، خشکى دهان و یبوست از جمله عوارض این داروهاست. باید توجه داشته‌ باشیم در زمانى كه این داروها مصرف می‌شود، حتى 2 هفته پس از درمان با این داروها، شخص باید از مصرف پنیر و ماهى پرهیز کند. همچنین نبایستى از هیچ نوع نوشابه‌اى که حاوى عصاره مخمّر (ماده غذایى حاوى تیرامین) یا الکل مصرف کند. زیرا اثر تحریکى تیرامین ممکن است به شدت تقویت و سبب افزایش فشار خون گردد. داروهاى جدیدتر: سراترالین: فلوکستین و تیالوپرام چند داروى جدیدتر هستند. فلوکستین: این دارو از ضدافسردگی‌هاى دیگر مؤثرتر است و باید به طور طبیعى صبح‌ها مصرف شود. این دسته از داروها ممکن است براى رسیدن به پاسخ درمانى مناسب احتیاج به چندین هفته درمان داشته باشند. درصورت مصرف داروهاى مهارکننده مونوآمین اکسیداز ( MAOI ) نظیر ایزوکربوکسازید، فنازین یا ترانیل پرومین و حتى 2 هفته پس از آن، از مصرف فلوکستین جداً‌ باید پرهیز شود. زیرا که باعث واکنش‌هاى جدى و گاه بسیار خطرناک می‌شود. همچنین باید از مصرف همزمان فلوکستین با تیوریدازین پرهیز شود. در مورد مصرف داروهاى دیگر همزمان با مصرف فلوکستین نیز حتماً باید با پزشک مشورت شود.
سه شنبه 5/9/1387 - 17:37
دانستنی های علمی
موضوع : برکات انقلاب اسلامی از دیدگاه مقام معظم رهبری -------------------------------------------------------------------------------- *** مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای: اسلام به ملتهای طرفدار خود‚ این توان را می بخشد كه بتوانند بشر را هدایت كنند. ملت ما به بركت اسلام بود كه توانست پرچمی را بلند كند‚ تا ملتهای مظلوم دنیا به آن پرچم‚ به چشم پرچم نجات نگاه كنند. از تبلیغات بلندگوها و بوقهای تبلیغاتی استكباری و صهیونیستی - كه همیشه همه حقایق را وارونه جلوه می دهند - بگذرید‚ خواهید دید كه جمهوری اسلامی‚ انقلاب اسلامی‚ چهره امام و شخصیت ملت ما‚ در میان ملتهای عالم مایه امید بوده و به آنها نشاط و حركت داده است. این‚ به بركت اسلام بود.(تاریخ : 21/6/1369) *** مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای: جامعه ما بعد از پیروزی انقلاب اسلامی احساس هویت كرد‚ یعنی شخصیت خودش را باز یافت. ما به عنوان جزئ نودونهم در امواج حركات جهانی غرق و گم بودیم‚ انقلاب ما را زنده كرد و به ما شخصیت داد. انقلاب به ما آموخت كه یك ملت می تواند در اساسی ترین مسائل جهانی‚ سخن و موضعی داشته باشد و آن را با صراحت و بدون توجه به این كه قدرتمندان و قلدرهای عالم چه می خواهند‚ ابراز كند و پای آن بایستد. ارزش یك ملت در جامعه بین الملل به این چیزهاست‚ نه به دنباله روی كوركورانه‚ آن هم نه از چیزهای خوب‚ بلكه از نقاط منفی. برای یك ملت‚ بله قربانگوی دولتهای گردن كلفت تر و قوی تر و ثروتمندتر بودن ارزش نیست‚ این را انقلاب به ما داد‚ این به بركت اسلام به ما رسید.(تاریخ : 1/5/1380) *** مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای: انقلاب اسلامی آمد و پرچمی بلند كرد كه مسلمانان از هر مذهب و هر كشوری‚ وقتی به خود مراجعه كردند‚ دیدند این پرچم را دوست می دارند و احساس كردند این پرچم‚ پرچم اسلام و پرچم نبی مكرم اسلام(صلی الله علیه واله وسلم) است. لذا بسیاری از نقشه های دشمنان‚ نقش بر آب شد.(تاریخ : 11/7/1369) *** مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای: نظام جمهوری اسلامی پرچم معنویت و اخلاق را بلند كرد. برافراشتن پرچم اخلاق‚ فقط از موضع موعظه گری قابل تامین نیست‚ با حركت عظیم و اقتدار ناشی از حضور مردم‚ این پرچم در دنیا برافراشته شده است. امروز ما در منبرهای عظیم جهانی و بین المللی‚ از عدالت و مظلومیت ملتها سخن می گوییم‚ و این به بركت نظام جمهوری اسلامی است. قبل از پیروزی انقلاب اسلامی‚ چنین چیزی نبود(تاریخ : 21/8/1380) *** مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای: امروز‚ آن ملت و مركزی كه مسلمانان با توجه به آن‚ در میان این همه گرفتاری‚ دلشان امید پیدا می كند‚ مردم ایران و نظام جمهوری اسلامی است. این مسلمانان مظلوم فلسطینی و لبنانی كه به طور روزمره مورد تهاجم جنایت آمیز اسرائیل قرار دارند و همین روزها هم آمدند بمباران کردند و این جنایاتها ادامه دارد‚ امیدشان به هیچ كدام از این قدرتها و مدعیانی كه ادعا می كنند‚ نیست. اگر امیدی داشته باشند كه دارند به انقلاب اسلامی و به حركت پربركت ملت مسلمان ماست. شما‚ مایه امید مسلمانان هستید.(تاریخ : 20/4/1369) *** مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای: اگر دنیا شاهد آن است كه پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران و تا امروز‚ ملتهای مسلمان در همه جای جهان‚ حركاتی از سر اعتماد به خود‚ در جهت بازگشت به هویت و فرهنگ اسلامی خود انجام می دهند‚ درست به این دلیل است كه مبارزه فداكارانه ملت ایران‚ این ترفند استعماری و استكباری را كه ملل شرق و ملل مسلمان‚ قادر به عقب نشاندن قدرتهای اروپا و امریكا نیستند‚ ابطال كرده و جایگاه قدرت واقعی را نشان داده است. قدرت واقعی‚ مردم باایمانند و در برابر چنین مردمی‚ هیچ قدرت مادی - هرچند بزرگ و مجهز - قادر به اعمال اراده خود نخواهد بود.(تاریخ : 13/8/1369) *** مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای: این كه شما می بینید در كشورهایی از آفریقا‚ گروههای اسلامی داعیه حكومت پیدا كرده اند‚ یا مسلمانان با حكومتهای ستمگر مبارزه می كنند و شعار الله اكبر می دهند‚ یا حتی كسانی كه از اسلام بری هستند‚ ولی به تظاهر به اسلام مجبور می شوند‚ چیز جدیدی است. اینها ناشی از این صبح روشنی است كه به بركت پیروزی انقلاب اسلامی و این حركت عظیم‚ در تاریخ ملتهای مسلمان به وجود آمده است.(تاریخ : 22/12/1369) *** مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای: تا پیش از پیدایش جمهوری اسلامی‚ به توده های عظیم مسلمان عالم تفهیم شده بود كه اسلام قادر نیست برای آنان عزت و عظمت بیافریند و آنان در جستجوی سعادت باید یا به دنبال الگوی غربی و فرهنگ اروپا و امریكا بروند و یا به سمت تئوریهای خیالی و پوچ ماركسیسم گرایش یابند‚ اما پیروزی انقلاب اسلامی و تشكیل جمهوری اسلامی در ایران و عزت و عظمتی كه تحقق اسلام به ملت ایران بخشید‚ همه بافته های دیرینه استعمارگران غربی را باطل كرد و در عمل نشان داد كه اسلام می تواند ملتی را از ضعف و بی حالی و انظلام نجات بدهد و به اوج عزت و شجاعت و اعتماد به نفس برساند و هم می تواند نظامی استوار و قادر بر زورآزمایی با قدرتهای مادی جهان بر آنان ببخشد و دست قدرتهای ظالمانه و تحقیركننده استعمار و استكبار را از سر آنان كوتاه كند.(تاریخ : 10/3/1369) *** مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای: خوشبختانه انقلاب اسلامی همه آنچه را كه دشمنان اسلام‚ بلكه دشمنان اصل دین در عالم‚ در طول سالهای متمادی رشته بودند‚ پنبه كرد و محصول كار آنها را از بین برد.(تاریخ : 29/9/1368) *** مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای: تشكیل حكومتی بر پایه مبانی قرآن‚ از بعد از صدر اسلام‚ یك پدیده بی نظیر بود. چنین چیزی را كه مسلمین‚ مشتاق آن هم بودند‚ هرگز نتوانسته بودند ببینند و توفیق آن را نیافته بودند.ملت ایران به بركت الطاف خاص الهی و به بركت هدیه بزرگی كه خداوند در این زمان به این ملت داد - یعنی وجود آن مرد ملكوتی معنوی الهی‚ آن فقیه حكیم عارف بالله‚ آن مومن متقی حقیقی‚ یعنی امام خمینی كه حقیقتا هدیه ارزنده و بی نظیری بود كه خدا به مردم ایران داد - این پدیده در ایران تحقق پیدا كرد.(تاریخ : 21/3/1377) *** مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای: به بركت انقلاب اسلامی‚ ملت ایران از فساد روزافزون و انحطاط علمی و اخلاقی و استبداد سیاسی و وابستگی به امریكا نجات یافت و نشاط زندگی و سازندگی را دوباره به دست آورد.(تاریخ : 12/1/1377) *** مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای: بزرگترین هدیه ای كه انقلاب اسلامی به این ملت داده است‚ این است كه شر حكومتهای فاسد و وابسته را‚ كه سالیان و سالیان بر این كشور و ملت و این مواهب الهی مسلط شده بودند‚ از سراسر این ملت واین كشور كم كرده است.(تاریخ : 14/3/1373) *** مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای: مملكت ما را دهها سال عقب نگه داشته بودند - هم از لحاظ علمی‚ هم از لحاظ وضع زندگی مردم - با همه اینها‚ بیداری و نشاط و سرزندگی ناشی از انقلاب اسلامی و امیدی كه همین ایمان اسلامی به تك تك دلهای مردم داد‚ در كشور تحول ایجاد كرده است. كسانی كه اوضاع دانشگاه و صنعت و مسائل علمی و تجربی كشور و اوضاع زندگی مردم را‚ آن روز و امروز‚ مشاهده و با هم مقایسه می كنند‚ در می یابند كه انقلاب به بركت ایمان اسلامی و به بركت استفاده از حضور مردم در صحنه‚ توانسته است زندگی را در كشور ما با تحول همراه كند. ما از قافله زندگی‚ فرسنگها عقب افتاده بودیم‚ دور از همه پیشرفتهای زندگی بودیم‚ فقط قشر مرفهی استفاده كننده و مصرف كننده محصولات خارجی بودند‚ اما آنچه كه به بركت انقلاب ایجاد شده‚ كشور را در جاده ترقی و تعالی انداخته‚ راه تحول را باز كرده‚ دلها را امیدوار كرده و پایه های علمی و فكری را مستحكم كرده است...(تاریخ : 11/2/1380) *** مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای: اگر در دو قرن گذشته‚ تسلط استعمار و استبداد‚ مانع شكوفایی استعدادها شده‚ امروز در دوران آزادی و بیداری ملت و به بركت انقلاب اسلامی‚ باید عقب ماندگی جبران شود.(تاریخ : 10/3/1369)
دوشنبه 4/9/1387 - 17:28
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته