• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 2664
تعداد نظرات : 2458
زمان آخرین مطلب : 3796روز قبل
تاریخ

واژه سلول بنیادی نخستین بار در سال 1908 در مجامع علمی مطرح شد. در جریان یک همایش بین‌المللی در برلین، یک متخصص بافت‌شناسی روسی‌الاصل به نام «الکساندر ماکسیموف» برای نخستین بار از واژه «سلول‌های بنیادی» برای تشریح فرضیه خود مبنی بر وجود سلول‌های خونساز در بدن استفاده کرد.‌

بعدها در سال 1924 او نوعی خاص از سلول ها را در میان سلول های مزانشیمی شناسایی کرد که قابلیت تبدیل به انواع مختلفی از سلول های خونی را داشت. به این ترتیب نخستین نوع از سلول های بنیادی کشف و نام «سلول های بنیادین مزانشیمی» بر آن نهاده شد.

در سال 1956 نخستین پیوند موفق مغز استخوان در دنیا توسط دکتر دونال تامسون در نیویورک به انجام رسید. بیمار تحت عمل، به سرطان خون مبتلا بود و پس از تابش درمانی و دریافت مغز استخوان درمان شد. بعدها در سال 1990 جایزه نوبل پزشکی به سبب خدمات ارزنده ای که دکتر تامسون به پیشبرد دانش سلول های بنیادی داشت به وی اهدا شد.

در دهه 1960، دو دانشمند با نام های جوزف آلتمن و گوپال داس پژوهش های خود را منتشر کردند که موجب شگفتی بسیاری از دانشمندان آن روزگار شد. مطالعات این دو دانشمند نشان داده بود پس از دوران بزرگسالی نیز همچنان سلول های عصبی جدیدی در مغز تولید می شود و دلیل آن را نیز وجود سلول های بنیادی عصبی دانستند. این یافته برخلاف باور دیرینه ای بود که اظهار می کرد پس از طی دوران رشد در کودکی، دیگر سلول عصبی جدیدی در مغز و سیستم عصبی انسان تولید نمی شود.

در سال 1963 جیمز ادگار تیل همراه ارنست مک کولچ برای نخستین بار به وجود سلول های بنیادی جدید تولید شده در مغز استخوان موش ها پی بردند. در واقع این دو دانشمند با انجام آزمایشی متفاوت، توانستند شتاب دوچندانی به گسترش دانش نوپای سلول های بنیادی ببخشند. در این آزمایش ابتدا موش ها را در برابر تابش بسیار شدید رادیواکتیو قرار دادند. شدت این تابش بسیار زیاد و برای این موجودات مرگ آور بود. سپس مقداری سلول مغز استخوان به آنها تزریق کردند. نتیجه این آزمایش شگفت آور بود. موش هایی که سلول های مغز استخوان دریافت کرده بودند عمر بیشتری نسبت به دیگر موش هایی که چنین تزریقی روی آنها انجام نمی شد داشتند. این دو دانشمند با بررسی بیشتر متوجه تولید سلول های خونی جدید در بدن موش های دریافت کننده مغز استخوان شدند. به این ترتیب بود که سلول های بنیادی خون ساز کشف شد.

این دو دانشمند تلاش های پیوسته و زیادی را برای درک هر چه بهتر سلول های بنیادی و نیز آموزش ده ها دانشجو که بعدها به برجسته ترین پژوهشگران در این حوزه بدل شدند مصروف داشتند. همین سبب شد که امروزه از این دو دانشمند با عنوان «پدران دانش سلول های بنیادی» نام برده می شود.

در سال 1968 دکتر رابرت گود، توانست نخستین پیوند موفقیت آمیز مغز استخوان را برای بیماری غیرسرطانی به انجام رساند. در این عمل، مقداری سلول مغز استخوان به یک پسربچه چهار ماهه مبتلا به نوعی اختلال ایمنی ارثی پیوند زده شد. این مغز استخوان از خواهر این پسر تهیه شد.

در سال 1978 سلول های بنیادین خون ساز در نخاع انسان کشف شد. در سال 1981 دو دانشمند با نام های مارتین ایوانس و ماتیو کافمن موفق شدند برای نخستین بار، سلول های بنیادی جنینی را از بلاستوسیست موش خارج کنند. این دانشمندان در مرحله بعد این سلول ها را در آزمایشگاه کشت کردند. در همین زمان و در نقطه ای دیگر از دنیا دانشمندی به نام گیل مارتین توانست شیوه های مختلفی را برای استخراج سلول های جنینی موش طراحی کند. در واقع واژه «سلول های بنیادی جنینی» برای نخستین بار توسط همین خانم مارتین پیشنهاد شد.

در سال 1997 دکتر جان دیک در پژوهش خود خبر از وجود سلول های بنیادی سرطانی داد. در سال 1998 جیمز تامسون و همکارانش توانستند برای نخستین بار سلول های بنیادی جنینی انسان را استخراج کنند. در سال 2001 پژوهشگران موسسه «فناوری های پیشرفته سلولی» در ایالات متحده توانستند مراحل اولیه رشد جنین انسان (در مرحله 4 تا 6 سلولی) را شبیه سازی کنند. در سال 2003 دکتر سونگتائو شی، مطالعه خود را منتشر کرد که بر مبنای آن می توان از دندان های شیری کودک به عنوان منبعی برای استخراج سلول های بنیادی بزرگسالی استفاده کرد.

در سال 2005 پژوهشگران توانستند با بهره گیری از سلول های بنیادی عصبی، بخشی از توانایی حرکت را به موش های فلج بازگردانند.

در سال 2006 دانشمندان در دانشگاه ایلینویز توانستند سلول های بنیادین پرتوان (pluripotent) را در سلول های به دست آمده از نخاع شناسایی کنند. سلول های بنیادین پرتوان می توانند به انواع مختلفی از سلول های بافتی موجود زنده (و نه همه انواع آنها) تبدیل شوند. در سال 2007 جایزه نوبل فیزیولوژی و پزشکی به صورت مشترک به ماریو کاپکی، مارتین ایوانس و اولیور اسمیتیز به سبب پژوهش های ارزشمندشان در حوزه سلول های بنیادین جنینی موش تعلق گرفت. در ماه مارس سال 2008 دانشمندان از بازتولید غضروف زانوی انسان خبر دادند. این کار با استفاده از سلول های مزانشیمی بزرگسال میسر شد.

در ماه نوامبر سال 2008 پاولو ماچیارینی نخستین اندام مصنوعی انسان را که به طور کامل با استفاده از سلول های بنیادی رشد یافته بود به طور موفقیت آمیزی به بدن یک زن کلمبیایی پیوند زد. این اندام در واقع یک نای بود که جایگزین نای آسیب دیده زن بر اثر بیماری سل شد.

آینده دانش سلول های بنیادی

با وجود گذشت سال ها از کشف سلول های بنیادین، این حوزه آنقدر گسترده است که هنوز فرصت های ارزشمند زیادی برای کار روی آنها وجود دارد. بسیاری از دانشمندان امیدوارند با گسترش مطالعات و آزمایشات در زمینه سلول های بنیادی، بشر هر چه بیشتر به سمت حل بسیاری از مشکلات پزشکی حرکت کند.

یکی از اصلی ترین زمینه های فعالیت در دانش سلول های بنیادی، بهره گیری از این یاخته ها در ایجاد بافت ها و اندام های جدید برای بدن است. هر ساله صدها هزار نفر به علت آسیب هایی که به اندام های داخلی شان وارد می شود جان خود را از دست می دهند یا زندگی همراه با درد و رنج را تجربه می کنند. تولید بافت های جدید در آزمایشگاه و پیوند آن به بدن بیمار می تواند راه حلی برای این مشکل بزرگ باشد. همچنین تولید انواع بافت ها و اندام های بدن در آزمایشگاه می تواند زمینه را برای آزمایش داروهای جدید روی آن فراهم کند. در این صورت شاید خطرات احتمالی داروهای مختلف روی انسان کاهش قابل توجهی پیدا کند. همچنین شاید روزی در آینده شاهد تولید داروهایی باشیم که پس از ورود به بدن انسان، سلول های بنیادی را به نوع مشخصی از سلول ها تبدیل کرده و به این ترتیب آسیب وارد شده به اندام های داخلی ترمیم شود. مطالعه سلول های بنیادی همچنین می تواند ما را در شناخت هر چه بهتر ساختار ژنتیکی بدن انسان یاری رساند. در این صورت دانش ژنتیک نیز می تواند در شناسایی و درمان هر چه بهتر برخی از بیماری ها به ما یاری رسانده و حتی در حرکت رو به جلوی حوزه سلول های بنیادی همراه شده و شتابی دوچندان به آن ببخشد.

دلیل اصلی پیری و مرگ را باید در نابودی سلول های بدن دانست. به همین دلیل است که شناخت بهتر از سلول های بنیادی می تواند ما را در شناخت بهتر پیری و حتی دستیابی به شیوه هایی برای مبارزه با پیری و افزایش عمر طبیعی انسان کمک کند.

جام جم

چهارشنبه 6/9/1392 - 17:1
آموزش و تحقيقات

توجه به سلول‌های بنیادی سابقه‌ای دیرینه دارد. در گذشته تصور می‌شد، بعضی بافت‌ها بعد از بلوغ ترمیم نمی‌شود و بعضی بافت‌ها بعد از بلوغ قابلیت ترمیم دارد. سلول‌های عصبی ازجمله سلول‌هایی بود که گفته می‌شد بعد از بلوغ ترمیم نمی‌شود.

به گفته دکتر عبدالحسین شاهوردی، معاون آموزشی و پژوهشی پژوهشگاه رویان، در بافت هایی که تکثیر می شد و می توانست ضایعه ایجاد شده را ترمیم کند، سلول هایی وجود داشت که در گذشته در کتاب های جنین شناسی از آنها با عنوان سلول های پشتیبان نام برده می شد. مثلا لابه لای سلول های عضلانی، سلول های ستاره ای شکل وجود داشت که در مرحله اول عملکرد عضله ای نداشت، اما اگر ضایعه ای در بافت عضلانی ایجاد می شد این سلول ستاره ای شکل قابلیت تبدیل به سلول عضلانی را داشت. بعد از این که دانش بشری نسبت به موضوعات مختلف در این حوزه افزایش یافت، محققان متوجه شدند عملکرد سلول ها بسیار فراتر از دانش و اطلاعات قبلی آنهاست. در مراحل مختلف رشد موجودات، جایگزینی سلول به عنوان جایگزینی برای سلول های قبلی اتفاق می افتد یعنی در مرحله جنینی پس از تشکیل سلول تخم و تقسیم سلولی (در مرحله ای که اصطلاحا به آن مورولا گفته می شود) در فاز اول سلول ها هنوز ماموریتی ندارند، اما بتدریج ماموریت هر یک از سلول ها مشخص می شود و همین سلول های اولیه سه لایه جنینی را تشکیل می دهند. هر لایه جنینی این قابلیت را دارد که یکسری اعضای مربوط به خودش را تشکیل دهد. پس این تفکر مطرح شد که قبل از این که سلول ها هر یک در لایه ای از سه لایه جنینی قرار گیرند، اگر روند رشد سلولی را متوقف کنیم و در محیط آزمایشگاهی آنها را تکثیر دهیم، این سلول ها قابلیت دارند سه لایه سلولی جنینی را تشکیل دهند یعنی ما آگاهانه و براساس الگویی که در بدن است می توانیم این سلول ها را به انواع مختلف سلول هایی که در بدن وجود دارد، تمایز دهیم.

به گفته شاهوردی، در تعریف سلول بنیادی گفته می شود، سلول بنیادی جنینی سلولی است که می تواند به طور نامحدود تقسیم شود و قابلیت تبدیل و تمایز به انواع سلول ها را دارد، اما در زمینه سلول های بنیادی جنینی مشکلات و محدودیت هایی مهم وجود دارد. در اینجا بحث تطابق ژنتیک مطرح است. حتی سلول های بنیادی جنینی ممکن است از نظر ژنتیک با فرد گیرنده متفاوت باشد. در اولین مرحله محدودیتی که ایجاد می شد، مشکلات و محدودیت هایی بود که در پیوند و رد پیوند می توانست وجود داشته باشد. یک نگاه این بود که از سلول های بنیادی جنینی بانکی تشکیل دهیم که اگر کسی بخواهد به عنوان گیرنده از این سلول ها استفاده کند، این سلول ها را از نظر ژنتیک با مشخصات ژنتیک گیرنده تطبیق دهیم و اگر مشابهت دارد، ادامه فرآیند درمان انجام شود. سلول های بنیادی جنینی محدودیت های دیگری هم دارد. هنوز بسیاری از ابعاد توانایی سلول های بنیادی جنین شناخته نشده است. به همین دلیل ورود سلول های بنیادی جنینی به مرحله بالینی با احتیاط و به صورت محدود در حال انجام است. آنچه اکنون درباره سلول های بنیادی جنینی انجام می شود بیشتر در مرحله آزمایشگاهی است و به شناخت سلول و مکانیسم هایی که در سلول اتفاق می افتد و مدل هایی که در آزمایشگاه ایجاد می شود محدود است تا به این ترتیب شناخت ما از سلول های بنیادی، تمایز و تبدیل آنها به سلول های دیگر افزایش پیدا کند، اما در حوزه سلول های بنیادی جنینی در یک یا دو فاز بالینی مانند تبدیل سلول های بنیادی به سلول های عصبی در قالب یک طرح بالینی در کشور آمریکا کارهایی انجام شده که نشان می دهد سلول های بنیادی جنینی چنین قابلیت هایی دارد، اما به طور کلی نگاهی که نسبت به سلول های بنیادی جنینی در سطح دنیا وجود دارد بیشتر جنبه احتیاطی دارد. سلول های بنیادی جنینی در کنار محدودیت ها، مزایایی هم دارد. قابلیت این سلول ها در مقایسه با دیگر سلول های بنیادی به مراتب بیشتر است، اما محدودیت هایی که سلول های بنیادی جنینی با آن مواجه بود، محققان را وادار کرد به دیگر سلول های بنیادی توجه داشته باشند.

شاهوردی از سلول های بنیادی جنینی خون بند ناف به عنوان یکی دیگر از سلول های بنیادی نام برده و می افزاید: اگرچه سلول های بنیادی جنینی خون بند ناف در مقایسه با سلول های بنیادی جنینی قابلیت کمتری دارد، اما شما می توانید از جفت یا بند ناف فردی که تازه متولد شده به عنوان منبعی از سلول های بنیادی استفاده کنید و مهم تر از همه این که این سلول ها را نگه دارید تا در صورت لزوم برای خود فرد از این سلول ها استفاده کنید.

شاهوردی با اشاره به سلول های بنیادی بالغ به عنوان منبع دیگری از این گروه سلول ها می گوید: در سلول ها و بافت های فرد بالغ هم رد پایی از سلول های بنیادی دیده می شود. بهترین منبع برای استفاده از سلول های بنیادی بالغ، مغز استخوان است. سلول های خونی یا گلبول های قرمز عمر کوتاهی دارند و در مغز استخوان به طور دائم و پیوسته سلول های خونی را تولید می کنند که با جریان عمومی خون در بدن وارد می شود.

مغز استخوان با توانایی که در ساخت انواع مختلف سلول های خونی دارد، می تواند سلول های همرده سلول های خونی را هم بسازد. امروزه می دانیم مغز استخوان قابلیت تولید انواع مختلفی از سلول های موجود در بدن را دارد. به همین علت در افرادی که مبتلا به سرطان هستند، منبع تولید سلول یعنی مغز استخوان را خالی می کنند و از فردی که با او همخوانی دارد بخشی از مغز استخوانش را پیوند می زنند. اگر قسمتی از مغز استخوان را برداریم انواع مختلفی از سلول ها اعم از سلول های مزانشیمی، تک هسته ای و دیگر سلول ها در این نمونه قابل شناسایی و جداسازی است که می توان از آن در درمان بیماری های مختلف از استخوان، غضروف، قلب و کبد به عنوان جایگزینی برای سلول های آسیب دیده استفاده کرد.

به گفته شاهوردی، برای درمان فردی که مبتلا به بیماری استخوانی یا قلبی است می توان از سلول های بنیادی مغز استخوان خود فرد استفاده کرد. از آنجا که این سلول بنیادی از خود فرد گرفته شده با مشکل رد پیوند مواجه نخواهیم شد. تحقیقات بالینی انجام شده در این زمینه نشان داده است استفاده از سلول های بنیادی در درمان بیماری های قلبی و استخوانی و غضروفی تاثیر خوبی داشته است. شاید درمان به کمک سلول های بنیادی به عنوان یک درمان متعارف و معمول کاربرد نداشته باشد، اما می تواند در کنار درمان های متعارف، کمکی برای بهبود حال بیماران باشد. ما در زمینه بیماری های قلبی در مرحله آزمایش بالینی تحقیقاتی را در رویان انجام داده ایم. علاوه بر مغز استخوان از بافت های دیگر بدن مانند بافت چربی هم می توان به عنوان منبعی برای تامین سلول های بنیادی استفاده کرد. سلول های چربی منبعی از سلول های بنیادی فرانشیمی است. بعضی محققان بر این باورند که در بافت قلب هم ردپایی از سلول های بنیادی وجود دارد و شاید سلول بنیادی که از خود قلب گرفته می شود، عملکردی بهتر از سلول های بنیادی دیگر داشته باشد، اما در اینجا یک محدودیت وجود دارد که تعداد سلول های بنیادی قلب محدود است و باید از روش هایی برای تکثیر سلول های بنیادی استفاده کرد.

جام جم

چهارشنبه 6/9/1392 - 17:0
آموزش و تحقيقات

در‌مرکز سلول‌درمانی رویان برای تحقیق در زمینه درمان بیماری‌ها به دنبال بیماری‌های شایع رفته‌اند و تمرکز اصلی کار تحقیقاتی خود را روی این بیماری‌ها گذاشته‌اند، بنابراین سلول درمانی در این مرکز از بیماری‌های قلبی که یکی از شایع‌ترین بیماری‌ها در ایران است، شروع شد.

پس از آن به دنبال بیماری های پوستی رفتند. کم کم بیماری ارتوپدی، گوارشی و بتازگی بیماری های عصبی و کلیه را نیز به موضوعاتی که درباره آنها در حال تحقیق بودند، اضافه شد.

آنها در زمینه بیماری های قلبی، شایع ترین بیماری قلبی یعنی سکته قلبی را انتخاب کردند. ایده اصلی این بود که در فردی که دچار سکته قلبی شده است بخشی از عروق قلبی آسیب دیده و از بین می رود . در مرحله دوم ممکن است علاوه بر عروق قلبی بخشی از بافت قلب هم آسیب ببیند. پس براساس این ایده، مطالعات اولیه را روی بیماران قلبی شروع کردند. این مطالعه سال 84 طراحی شد.آن زمان قصد داشتند با فرض این که پیامدهای این روش را مورد بررسی قرار دهند، سلول درمانی برای درمان بیماران قلبی را آزمایش کنند تا در صورتی که نتایج موفقیت آمیزی نداشت از این روش در جمعیت بزرگ تر به عنوان یک راهکار درمانی استفاده نشود. این گروه از بیماران را تا سال 90 تحت نظر قرار گرفتند و آنها را گروه کنترل مورد مقایسه قرار دادند تا پیامدهای مثبت ناشی از درمان در آنها تائید شود. نتایج نشان داد این بیماران نه تنها بهبود پیدا کرده یا با هیچ عارضه ای مواجه نخواهند شد که احتمال زنده ماندن آنها نیز افزایش پیدا می کند. از اوایل امسال در این مرکز به بیماران قلبی خدمات درمانی مبتنی بر سلول درمانی ارائه می شود؛ یعنی برای رسیدن به این مرحله یک پروسه ده ساله پشت سر گذاشته شده است ، اما افرادی که می خواهند از این خدمات استفاده کننده ابتدا باید به پزشک متخصص قلب مراجعه کنند تا همه درمان های رایج فعلی روی این فرد انجام شود. در صورتی که درمان های رایج به نتیجه نرسد و پزشک تشخیص دهد سلول درمانی می تواند راهکار مناسبی برای درمان بیمار باشد، بیمار به مرکز پژوهشی رویان مراجعه می کند. سلول درمانی یک روش درمانی فوق تخصصی است و پزشک متخصص باید همه درمان های رایج را برای بیمار بررسی کند و این روش باید به تشخیص پزشک متخصص در کنار دارودرمانی به عنوان مکمل مورد استفاده قرار گیرد.

در درمان بیماری های پوستی به روش سلول درمانی هم روند مشابهی را پشت سر گذاشته شده است. با توجه به این که در این زمینه مطالعاتی در سطح جهانی انجام شده بود، مرحله ابتدایی را پشت سر گذاشته و وارد مرحله بعدی شدند تا کارآمدی سلول درمانی را مورد بررسی قرار دهند. برای رفع چین و چروک صورت از روش هایی مانند تزریق ژل استفاده می شود که پس از شش ماه اثرات آن از بین می رود، اما ایده ما این بود که سلولی که کلاژن یا این ماده پرکننده را ترشح می کند، کشت کرده و مقدار آن را افزایش دهند و سپس این سلول ها را به خود فرد تزریق کنند که ماندگاری بیشتری دارد. نتایج مطالعات نشان داد سلول درمانی ماندگاری این روش درمانی را در بیمار تا دو سال افزایش می دهد. محققان پس از عبور از مراحل مختلف کارآزمایی های بالینی به مرحله ای رسیده اند که می توانند خدمات سلولی درمانی در زمینه بیماری های پوستی ارائه کنند. آرتروز، شایع ترین بیماری ارتوپدی است. در این بیماری غضروف آسیب دیده از بین می رود. از مغز استخوان می توان سلول مزانشیمی گرفت. این سلول می تواند به سلول غضروفی تبدیل شود، محققان این را کشت کرده و تزریق می کنیم تا غضروف را ترمیم کند که هنوز خدمات درمانی در این زمینه ارائه نشده است.

در زمینه بیماری های گوارشی مانند بیماری های کبد هم تحقیقاتی انجام شده است . بیش از چهار تا پنج مطالعه در زمینه درمان بیماری های کبدی به کمک سلول درمانی انجام داده ایم و سرانجام به این نتیجه رسیده اند که سلول های بنیادی در درمان بیماری های کبدی اثرگذاری چندانی ندارد. به همین دلیل مجبور شدند روش کارشان را تغییر دهند؛ بنابراین هنوز در این مرکز خدمات درمانی در این زمینه ارائه نمی شود حتی به نتایج قابل اطمینانی در بهره اثرگذاری این روش هم دست نیافته اند.

جام جم

چهارشنبه 6/9/1392 - 16:58
دنیای گیاهان و حیوانات

دانشمندان کشف کرده اند که قارچها توانایی فوق العاده ای برای کنترل آب و هوا دارند.

 

به گزارش خبرگزاری مهر، قارچها با تغییر رطوبت هوای اطراف خود موجب می شوند که باد هاگهای آنها را پراکنده کند.

گیاهان از شیوه های متنوعی برای پخش دانه های خود استفاده می کنند، قارچها مدتها است به عنوان پراکننده کننده منفعل دانه های خود در نظر گرفته می شدند و هاگهای خود را با تکیه بر جریان هوا برای پخش کردن منتشر می کنند.

اما تحقیقات جدید نشان می دهد که قارچها می توانند هاگهای خود را در یک فضای وسیع پخش کنند حتی وقتی که در این فضا بادی نمی وزد آنها سیستم هوایی خود را تولید می کنند.

دانشمندان آمریکایی با استفاده از تکینیکهای فیلمبرداری سرعت بالا و مدلسازی ریاضی توانسته اند نشان دهند که چگونه قارچهای صدفی و قارچهای شیتاکه بخار آب تولید می کنند که هوای اطراف آنها را خنک کرده و موجب جا به جایی جریانهای هوا شود. این امر به نوبه خود بادهای مینیاتوری تولید می کند که موجب پخش شدن هاگها در هوا می شود.

نتایج این تحقیق در همایش سالانه انجمن فیزیک آمریکا در بخش دینامیک سیال ارائه شد و نشان می داد که فعالیت قارچها برای تولید و گسترش هاگها چیزی بیشتر از یک شیوه مکانیکی است.

امیل درسیره از کالج ترینیتی در هارتفورد کانکتیکت گفت: تحقیقات ما نشان می دهد که این سیستمهای مکانیکی پیچیده تر از کنترل هوای محلی و تولید باد آن هم در شرایطی است که هیچ بادی در طبیعت وجود ندارد. سیستم قارچها بسیاری شگفت انگیز است و می توان آنها را مهندسان دارای هوش و قوه ابتکار دانست.

دانشمندان اعتقاد دارند که همین فرآیند توسط قارچهایی که موجب بیماری انسان، گیاه و حیوان می شود مورد استفاده قرار می گیرد.

میلیونها هاگ به عنوان دانه های میکروسکوپی توسط یک قارچ تولید می شود و درنهایت تعداد معدودی از آنها جایی مناسب برای رشد قارچ فرود می آیند.

چهارشنبه 6/9/1392 - 16:57
آموزش و تحقيقات

تحقیقات جدید نشان می دهد که تماشا کردن برنامه های ورزشی در تلویزیون در تناسب اندام و سلامتی افراد موثر است.

به گزارش خبرگزاری مهر، محققان دانشگاه وسترن سیدنی به این نتیجه رسیده اند که تماشای برنامه های ورزشی در تلویزیون ضربان قلب انسان را چون هنگام وزرش کردن بالا می برد. وقتی که مخاطب یک ویدئو از دویدن یک نفر مشاهده می کند ضربان قلب و نرخ تنفس وی افزایش می یابد.

این محققان همچنین یادآور شده اند که این افزایش نرخ تنفس و قلب هنگامی که فرد تماشای ورزش را متوقف می کند، بار دیگر به حالت عادی باز می گردد.

محققان برای نخخستین بار نشان داده اند که فعالیت عصب سمپاتیک ماهیچه وقتی که افراد فعالیت فیزیکی تماشا می کنند افزایش می یابد.

وان میسفیلد استاد فیزیولوژی ترکیبی در دانشگاه وسترن سیدنی گفت: ثبت این فعالیت عصبی ارائه کننده یک اندازه بسیار حساس از پاسخ فیزیولوژیکی بدن به استرس فیزیکی یا ذهنی است.

وی افزود: ما می دانیم که سیستم عصب سمپاتیک که تأمین کننده قلب، غدد تعریق و رگهای خونی و سایر بافتها است فعالیت خود را طی ورزش واقعی افزایش می دهد و اکنون ما نشان داده ایم که این امر هنگام تماشای تلویزیون به همان میزانی افزایش می یابد که گویی ما درحال ورزش کردن هستیم.

در طی این تحقیق محققان سوزنهای بسیار ریزی وارد عصبهای داوطلبان کرده اند تا سیگنالهای الکتریکی تارهای عصبی رگهای خونی را اندازه گیری کنند تا پاسخ فیزیولوژیکی بدن به استرس فیزیکی و یا ذهنی مشخص شود.

این داوطلبان در ابتدا یک تصویر ایستا روی صفحه یک رایانه مشاهده کردند و در عین حال محققان نیز فعالیت عصب سمپاتیک ماهیچه های آنها را مونیتور کردند. این اندازه ها وقتی که داوطلبان تصویر ثابت را نگاه می کردند ثابت باقی ماند، اما وقتی که آنها ویدئوی کوتاهی توسط یک دونده تماشا کردند تغییراتی در اندازه های محققان مشاهده شد. این تغییرات چندان زیاد نبود اما پاسخ مناسب فیزیولوژیکی بدن به ورزش بود.

این تحقیق نشان می دهد که بدن ما هنگام تماشای ورزش دیگران گویی به صورت اندکی ورزش می کند اما این ورزش اندک باعث نمی شود که ما بخواهیم ورزش را از برنامه زندگی خود حذف کرده و صرفا به تماشای تلویزیون روی آوریم.

چهارشنبه 6/9/1392 - 16:56
آموزش و تحقيقات

پزشکان آمریکایی می گویند: به هیچ عنوان نباید پیش از 4 ماهگی، نوزادان را با غذای جامد تغذیه کرد.

به گزارش گروه اخبار علمی ایرنا از پایگاه خبری فیگارو، پزشکان می گویند با وجود اخطار های فراوان به والدین مبنی بر تغذیه نکردن نوزادان کمتر از 4 ماه با غذای جامد، هنوز هم پدر و مادرانی هستند که به آن عمل نمی کنند.

بر اساس یافته های جدیدی که در نشریه (Pediatrics) به چاپ رسیده است، 40 درصد از مادران پیش از 4 ماهگی به نوزاد خود غذای جامد می دهند و 9 درصد از آن ها این کار را پیش از 4 هفتگی شروع می کنند.

پزشکان می گویند مادران اینگونه استنباط می کنند که غذای جامد سبب خواب طولانی تر نوزاد شده و نوزاد کمتر گرسنه می شود.

به گفته محققان خوراندن پیش از موعد غذاهای آب پز و یا پوره به نوزادان سبب کاهش مصرف شیر مادر می شود و این مساله می تواند موجب کمبود کلسیم، آهن و اسیدهای چرب ضروری در بدن نوزاد شود.

پزشکان همچنین بر این باورند که مصرف پروتئین پیش از 4 ماهگی منجر به بروز انواع آلرژی می شود.

محققان 17 هفتگی را زمان مناسب برای شروع غذاهای جامد به نوزادان می دانند.

با توجه به توصیه های پزشکان، تغذیه کودک با هر گونه مواد غذایی از جمله تخم مرغ پخته شده، میوه، آجیل و گندم باید تا سن 6 ماهگی به تعویق افتد.

پزشکان همچنین توصیه می کنند به هیچ عنوان به یک کودک کمتر از یک سال نباید عسل خوراند. گوشت پخته، پنیر و شیر محلی نیز تا 3 سالگی توصیه نمی شود.

چهارشنبه 6/9/1392 - 16:55
آموزش و تحقيقات

دانشمندان با استفاده‌ از باکتری‌های پا، زیربغل و ناف شکم موفق به تولید نوعی پنیر شدند.

3-1597.jpg

به گزارش سرویس علمی خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا)، کریستینا آگاپاکیس و یک متخصص رایحه به نام سیسل تولاس، میکروب‌هایی را در پروژه خود موسوم به «Selfmade» جمع‌آوری کردند.

 

این پروژه که اخیرا در یک نمایشگاه با عنوان «زیست مصنوعی» در دوبلین آغاز شده، مجموعه‌ای از برنامه‌های میکروبی است.

 

پنیر تولیدشده در این برنامه‌ها، بوهای افرادی را که به آن‌ها تعلق دارند، منعکس می‌کند.

 

مانند بدن انسان، هر پنیر دارای مجموعه منحصر‌به‌فردی از میکروب‌ها است که از لحاظ متابولیکی بوی منحصربه‌فردی را شکل می‌دهند.

 

حدود 11 پنیر از این دست در این نمایشگاه به چشم می‌خورد.

 

هر پنیری با استفاده از میکروب‌های جمع‌آوری‌شده از پوست هنرمندان، دانشمندان، نسب‌شناسان و سازندگان پنیر ساخته شده است.

 

نمونه‌های باکتری‌های به کار رفته در پنیرهای حاصل از زیربغل، پا، ناف، اشک‌ها و با استفاده از جاروهای پنبه‌ای استریل گرفته شده بودند.

 

آگاپاکیس در خصوص این نوع پنیر گفت: علیرغم تشابهات شیمیایی و زیستی، پاسخ‌های عاطفی و فرهنگی به این پنیر بد بو و پای بدبو بسیار متفاوت هستند.

 

وی اضافه کرد: با تولید مستقیم چنین پنیرهایی از میکروب‌های بدن، می‌خواهیم ارتباطات باکتریایی را برجسته کرده و به طور بالقوه‌ای نقش هر دوی بوها و میکروب‌ها را در زندگی‌مان بسط دهیم.

 

در این پروژه، یک فیلم کوتاه نیز خلق شد که فرآیند پنیرسازی را به همراه مصاحبه با افرادی که نمونه‌های باکتری را اهدا کرده بود، نشان می‌داد.

 

با این حال، طراحان مدعی‌اند این پنیر برای خوردن تولید نشده و با هدف الهام‌بخشیدن به دیالوگ‌های جدید در خصوص ارتباط انسان‌ها با بدن و باکتری‌هایشان ساخته شده است.

چهارشنبه 6/9/1392 - 16:54
آموزش و تحقيقات

نوعی لباس جدید با شلیک جریان‌های الکتریکی ملایم به درون بدن، درد عضلانی شدید را متوقف می‌کند.

4-1743.jpg

به گزارش سرویس فناوری خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، این لباس تنگ مجهز به 58 الکترود است که جریان الکتریکی ملایمی را ساطع می‌کنند.

 

زمانی که جریان از خلال پوست می‌گذرد، موجب شل‌شدن عضلات شده و تشنج‌های درناکی که در شرایطی مانند سکته مغزی، ام‌اس و اختلالات مغزی در نتیجه آسیب عصبی به عضلات به وجود می‌آید، را کاهش می‌دهد. 250 هزار تن در بریتانیا تحت تاثیر این شرایط هستند.

 

همچنین امید می‌رود این لباس ابداعی به هزاران مبتلا به عارضه‌های مزمن از قبیل فیبرومیلاژیا کمک کند. این بیماری موجب بروز درد عضلانی می‌شود.

 

درمان‌های کنونی برای تشنج‌های دردناک شامل فیزیوتراپی با هدف قوی‌کردن و کش‌آوردن ماهیچه‌ها یا داروهای قوی آرامبخش‌ عضلانی هستند.

 

افزون بر این، گرچه درمان‌های دارویی می‌توانند مفید باشند، تعدادی از آن‌ها در هر بار برای اندک ساعاتی کارساز هستند و می‌توانند اعتیادآور باشند.

 

تعدادی از بیماران به روشهای دیگری از جمله تحریک عصبی الکتریکی به خوبی پاسخ می‌گویند.

 

در این روشها، الکترودها بر روی پوست موجود در ناحیه تحت تاثیر قرار می‌گیرند و جریان الکتریکی را با هدف متوقف‌کردن سیگنال‌های درد به مغز می‌فرستند. اما این شیوه در هر بار فقط ناحیه کوچکی را هدف قرار می‌دهد.

 

لباس جدید که Mollii نام گرفته، به طور همزمان بر روی تمامی گروه‌های عضلانی عمل می‌کند.

 

این سامانه از همان ماده‌ به کاررفته در لباس‌های شنا ساخته شده و باتری که آن را نیرودهی می‌کند، به الکترودهای پوشاننده گردن، بازوها و ماهیچه ساق پا متصل است.

 

جریان الکتریکی ملایم با کاهش سفتی عضلانی در گروه‌های عضلانی مستعد تشنج‌های دردآور عمل می‌کند.

 

بیمار این لباس را در طول فعالیت‌های روزانه مانند نظافت، آشپزی یا استراحت در مقابل تلویزیون به تن می‌کند.

 

این لباس در موسسه کارولینسکا واقع در استکهلم بر روی 117 بیمار مبتلا به اسپاسم آزمایش شد.

 

در آزمایش‌های انجام‌شده، پوشیدن این لباس سه تا چهار بار در هفته و هر بار برای 90 دقیقه، تسنج‌های عضلانی را تا 60 درصد کاهش داده و حرکت و انعطاف‌پذیری را نیز به میزان مشابهی ارتقا داد.

 

یک چهارم افراد تحت مطالعه حتی استفاده از ویلچر یا ابزار کمکی برای پیاده‌روی را پس از پوشیدن لباس متوقف کردند.

 

این یافته‌ها در تحقیقات انجا‌م‌شده بر روی لباس مزبور و توسط شرکت سوئدی سازنده آن به نام Inerventions اعلام شده و هنوز در هیچ مجله پزشکی منتشر نشده‌ است.

 

بهای این لباس پنج هزار پوند عنوان شد.

چهارشنبه 6/9/1392 - 16:53
شهدا و دفاع مقدس

شهید ارشد بیرق برای محفوظ ماندن نقشه ها و مدارک عملیاتی موجود در قایق از دسترس عراقی ها، اقدام به حرکت دادن قایق می کند که گلوله آر-پی-جی به سمت قایقش شلیک می شود. با برخورد گلوله سر از بدن جدا شده و به روی نیزار می افتد.

خبرگزاری فارس: سری که در خلیج فارس جاودانه شد+عکس

به گزارش گروه حماسه و مقاومت خبرگزاری فارس، شهید ارشد قربی بیرق، به سال 1336 در تبریز به دنیا آمد. اگر چه خانواده پر جمعیت بیرق 7 فرزند داشت اما رفتار ارشد به گونه ای مودبانه و خوش اخلاق بود که نمود خودش را داشت.

به علت کمبود مالی خانواده او در کنار درسش قالی بافی می‌کرد و مادرش را در امور خانه هم یاری می‌کرد.

در خانه هر وقت می خواستیم چیزی را قسمت کنیم این کار را به عهده او می‌گذاشتیم چون با دقت تقسیم می‌کرد تا به همه به یک اندازه برسد.

 

 

 با شروع انقلاب ارشد به سن جوانی رسیده و در راهپیمایی های علیه رژیم شاه به طور مستمر شرکت می کرد. در همان سالها به عنوان کارمند در بخش مهندسی کشتی در نیروی دریایی ارتش در بندرعباس مشغول به کار شد. و توانست تحصیلات خود را در هنرستان به اتمام رساند و قبل از رفتن به سربازی، در کلاس های پیکار با بی سوادی تدریس می کرد و به همسایه ها درس یاد می داد و حتی تابستان ها به صورت داوطلبانه به روستاها اعزام می شد.

بعد از شهادتش مطلع شدیم به برخی از همسایگان نیازمند به طور مرتب و ماهانه کمک می کرد. مثلا مردی بود که برای زایمان همرسش پول نداشت و ارشد کمک کرده بود و فهمیدیم حقوق خود را بین کپرنشینان تقسیم می کرد.

برای تشکر و ابراز محبت حتی یک شاخه گل هم که شده بود برای من می‌خرید و هر مسافرتی که می رفت بدون سوغات بر نمی‌گشت.

بعد از پیروز انقلاب به مسجد شالچی‎لار که در محل خودمان بود رفت و در بسیج فعالیت می‌کرد. رفتار او طوری بود که گروهک فرقان در بندرعباس در پی کشتنش برآمده بودند.

جنگ که آغاز شد در آبان سال 59 رفت به منطقه و تا شهادتش 4 مرتبه اعزام شده بود. با اینکه او عضو نیروی دریایی بود اما در جنگ مرخصی گرفته و به عنوان بسیجی در جبهه ها حضور می یافت.

سه ماه قبل از شهادتش با هیئت عزاداری به مشهد و سپس به تهران سر مزار 72 تن رفته بود و دوستانش تعریف کردند که گفته بود انشاالله خدا اینجا را قسمت من کند و سه ماه بعد در جوار مزار 72 تن به خاک سپرده شد.

 

 

پسرم ارشد اولین شهید محله‌مان بود که در تاریخ 9/9/60 در منطقه بستان به شهادت رسید. مدتی قبل از شهادت به یکی از خواهرانش که معلم بود نواری که حاوی وصیت نامه اش بود را داده و ابراز داشت در شرایطی که ناموس مردم زیرپا مانده باید در جبهه تا پای جان حضور داشت، ما می رویم کار حسینی انجام دهیم و شما هم کار زینبی کنید.

در آخرین اعزام که در شهریور سال 1360 بود، با لباسی که در غم شهادت شهید مدنی، دومین شهید محراب پوشیده بود به عنوان بسیجی به جبهه اعزام شد و در هنگام شهادت نیز همین پیراهن بر تنش بود و با همان لباس دفن شد.

 

 

نحوه شهادت پسرم را اینگونه تعریف می‌کنند: زمانی که در منطقه بستان به عنوان عضو گروه جنگ های نامنظم دکتر چمران حضور داشت، محل آنها توسط عراقی ها شناسایی شده و در هجوم آنها به محل قایقشان، رزمنده همراه ایشان به لای نیزارها رفت و شهید «ارشد بیرق» برای محفوظ ماندن نقشه ها و مدارک عملیاتی موجود در قایق از دسترس عراقی ها، اقدام به حرکت دادن قایق می کند که گلوله آر-چی-جی به سمت قایقش شلیک می شود. با برخورد گلوله آر-پی-جی سر ارشد از بدن جدا شده و به روی زمین یا نیزار می افتد و بدن در قایق می ماند.

 

 

همسایگان از شهادتش توسط روزنامه مطلع شده و به ما اطلاع دادند. پسر بزرگم که افسر نیروی هوایی در بندرعباس بود، در حدود 21 روز در منطقه به همراه گروهی به دنبال سر او بودند و بالأخره موفق به یافتنش شدند و جسد به تبریز منتقل شد. با مراجعه به وصیت نامه پسرم به درخواست خودش که گفته بود مرا در کنار معلمم شهیدم چمران دفن کنید، پیکر شهید به بهشت زهرا منتقل شده و در بین مزار شهید چمران و 72 تن دفن شد.

به روایت مادر شهید ارشد قربی بیرق

سه شنبه 5/9/1392 - 17:54
شهدا و دفاع مقدس

درحین مانور مقدماتی عملیات والفجر یک که درجاده دهلران انجام می‌شد، بین او و فرماندهان ارتش، مواردی در خصوص مسائل نظامی مورد بحث قرار گرفت. تا اینکه در انتها،‌ برادران ارتشی یقین پیدا کردند که با فرماندهی مدیر و متخصص همراهند.

خبرگزاری فارس: مهدی خندان لشگر که بود

گروه حماسه و مقاومت خبرگزاری فارسهمواره چفیه‌ای بر گردن داشت؛ با کلاهی مشکی و لباسی ساده بر تن. پیشکسوت جنگ و جهاد بود و می‌گفتند که نامش در کردستان ، ‌لرزه بر اندام اشرار می انداخت. عملیاتی نبود که «او» در آن حضور نداشته باشد. مدیریت و فرماندهی از سر و رویش می‌بارید. نیاز به سخن گفتن نداشت. همین که او را می‌دیدی سخت مجذوبش می‌شدی؛ او که در عین صلابت و اقتدار ، بسیار خاکی و افتاده بود. 

در روزهای عزاداری ماه محرم و درلحظاتی که همه شور می‌گرفتند ، او بود که «میانداری » می‌کرد و با نوحه خود همه دلهای عزادار را به تلاطم وا می‌داشت:

شه با وفا اباالفضل    

معدن سخا اباالفضل

...

خیلی سنگین می‌خواند و همه بچه‌ها این نوحه را با صدای او بیشتر دوست داشتند. تخصص او در مسائل نظامی و عملیاتی همه را مبهوت کرده بود. حتی فرماندهان لشکرها و گردانهای ارتش را. در حین مانور مقدماتی عملیات والفجر یک که در جاده دهلران انجام می‌شد، بین او و فرماندهان ارتش، مواردی در خصوص مسائل نظامی مورد بحث قرار گرفت. تا اینکه در انتها،‌ برادران ارتشی یقین پیدا کردند که با فرماندهی مدیر، متخصص و مومن همراهند و از اینکه باگردان تحت فرماندهی او ادغام شده بودند، اظهار رضایت کردند.

در عملیات والفجر یک،‌ او پیشاپیش ستون نیروهای ادغامی حرکت می‌کرد. وقتی از خط خودی می‌گذشتیم، متوجه شدیم که وضعیت پدافندی دشمن در منطقه، با عملیاتهای سابق تفاوتی فاحش دارد. 

دشمن در این منطقه، از انواع موانع طبیعی و غیر طبیعی در جهت کنترل سرعت عملیات ما استفاده کرده بود. این موانع شامل انواع کمینها، کانالها، میادین مین، سیمهای خاردار و خط کمین بودکه با توجه به تپه ماهور بودن منطقه ، کار را برای مانور نیروهای ما مشکل می‌کرد.

برای چند لحظه، ستون بر اثر آتش بی ‌هدف کمینهای دشمن زمینگیر شد و دوباره به حرکت خود ادامه داد.

هنوز از محل توقف زیاد دور نشده بودیم که صدای یکی از نیروها را شنیدیم .نیرویی که از ستون جا مانده بود و می‌رفت تا با فریاد خود، باعث هوشیاری کمینها و در نتیجه آمادگی خط اصلی دشمن شود.«او» به شهید کلهر ماموریت داد که به سراغ این نیرو برود و وی را به ستون ملحق کند.

نیرویی که چنین اشتباهی را مرتکب شده بود، از نیروهای کم سن و سال گردان بود. وقتی «او» متوجه شد که جوان به خاطر عدم تجربه و نداشتن آگاهی اقدام به این کار کرده است، در نهایت خونسردی با وی رفتار کرد، طوری که ترس جوان از بین رفت و از جمله افرادی شد که در شرایط سخت عملیات، تا آخرین لحظه ایستادگی کرد و همپای دیگران جنگید.

«او» علی رغم جدیت در هنگام عملیات، در مواقع عادی بسیار شوخ طبع بود و از فرصتهای مناسب، برای خنداندن بچه‌ها استفاده می‌کرد. وقتی بچه‌ها اصرار می‌کردند، «او» شعر معروفش با می‌خواند:

منم مهدی خندان  

پسر امام قلی خان

...

برادر«جعفری» که یکی از بچه‌های بسیج مسجد ما است، می‌گفت: قبل از شروع عملیات والفجر4 ، درحال وضو گرفتن بودم که «او» گفت: «ظاهرا امشب یک دعوای حسابی داریم. یک بزن بزن جانانه!» پرسیدم:« با کی؟!» «او» نگاهی به قله 1904 انداخت و گفت :« آن بالا» و ما تازه متوجه شدیم که خبر از عملیات می‌دهد.

جعفری می‌گفت: در شب عملیات ، «او» در سر ستون حرکت می‌کرد و یال مشرف به کله قندی را بالا می‌کشید. اما در ابتدای راه، دشمن متوجه حضور ما شد و منطقه ما شد و منطقه را زیر آتش سنگین قرار داد.

حجم آتش به حدی بود که تقریبا امکان حرکت برای ستون وجود نداشت . تعدادی از نیروها مجروح شده، عده‌ای نیز به شهادت رسیدند و گردان، در پشت میدان مین زمینگیر شد. تا اینکه ناگهان «او» از جا بلند شد و درمیان آتش دشمن و با فریاد «ان تنصروالله ینصرکم...» به طرف مین دوید.

«او» با سرعتی عجیب، مینهای والمری را به وسیله دست بر می‌داشت و راه را برای حرکت ستون آماده می‌کرد. با این عمل، خروش و همهمه وصف ناپذیری در میان نیروها افتاد و همه نوک قله 1904 را نشانه گرفتند و به سمت آن،‌ به پیش تاختند. 

در ظرف مدت کوتاهی، تمامی میادین مین خنثی شد ، اما آخرین سیم خاردار حلقه‌ای، راه را بر این فرمانده دلاور بست. هنگامی که «او» سیم خاردار را با دستانش باز می‌کرد، هدف گلوله خصم قرار گرفت و پیکر پاکش بر روی همان سیم خاردار از حرکت بازایستاد. حجم آتش دشمن، صعب‌العبور بودن منطقه و نزدیکی به خط دشمن باعث شد که پیکر پاک «او» در همان نقطه باقی بماند.

اکنون ، منطقه عمومی پنجوین، دشت شیله، ارتفاعات کانی‌ مانگا و ارتفاع 1904 ، امانتی سنگین را به دوش دارند... و «او» کسی نیست جز شهید«مهدی خندان» ، فرمانده گردان مقداد ومعاونت تیپ یک لشکر 27 حضرت محمد رسول‌الله(ص).

راوی :فتح الله نادعلی

سه شنبه 5/9/1392 - 17:52
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته