• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 2664
تعداد نظرات : 2458
زمان آخرین مطلب : 3795روز قبل
پوست و مو

یک متخصص پوست و مو با اشاره به تاثیر عوامل ژنتیکی و هورمونی در ریزش مو، معتقد است: نوع شامپو تاثیری در ریزش مو ندارد.

untitled-122.bmp

دکتر حسین کاووسی در گفت‌وگو با خبرنگار سلامت خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) منطقه کرمانشاه، با اشاره به اینکه ریزش مو به تعداد 60 تا 100 عدد در روز طبیعی است، گفت: ریزش بیش از این مقدار در طول روز غیرطبیعی است و باید علل آن بررسی شود.

 

وی اظهار داشت: ریزش مو طبقه بندی مختلفی شامل ریزش موی منطقه‌ای، غیر قابل برگشت، قابل برگشت، آندروژنیک و موارد دیگری دارد که باید بررسی شود فرد به کدام یک از این انواع ریزش مو مبتلاست تا درمان متناسب با آن را آغاز کرد.

 

کاووسی شایع‌ترین نوع ریزش مو را آندروژنیک عنوان کرد و گفت: این نوع ریزش مو که منجر به طاسی سر می‌شود می‌تواند هم در مردان و هم در زنان بروز پیدا کند.

 

به گفته این متخصص پوست و مو، در ایجاد این نوع ریزش مو عوامل ژنتیکی و هورمونی دخیل هستند.

 

کاووسی به تفاوت محل ریزش مو در قسمت های مختلف سر در مردان و زنان اشاره کرد و اظهار داشت: ریزش مو آندروژنیک در مردان بیشتر در قسمت جلوی سر و در زنان در قسمت‌های مختلف سر دیده می‌شود.

 

به گفته این متخصص پوست و مو، استفاده از دو نوع داروی فینافترید و ماینوکسیدیل برای درمان ریزش موی مردان توسط مراجع علمی تایید شده است که از این دو دارو، داروی ماینوکسیدیل برای درمان ریزش موی زنان نیز به کار می‌رود.

 

کاووسی معتقد است: نوع شامپو در ریزش مو تاثیری ندارد و ریزش مو با عوض کردن شامپو مرتفع نمی شود، هر چند که استفاده از شامپوهای مناسب می تواند به تقویت موها کمک کند.

 

وی با بیان اینکه کاشت مو در مردان نسبت به زنان نتیجه بهتری دارد، خاطرنشان کرد: برای داشتن یک کاشت موی مناسب باید تراکم مو در پشت سر مناسب باشد و از آنجا که ریزش مو در زنان در تمام نقاط سر می‌باشد، معمولا نتیجه مطلوبی به دست نمی‌آید.

 

این متخصص پوست و مو عنوان کرد: به همین منظور بهتر است مردان زودتر برای کاشت مو اقدام کنند تا بتوان از ذخیره موی پشت سر آنها استفاده کرد.

 

پنج شنبه 7/9/1392 - 18:25
شهدا و دفاع مقدس

شهید کریمی با استقامت و ایستادگی توطئه گروهک های ضد انقلاب در روستای قشلاق نوروز از توابع بیجار را در هم شکست.

 

خبرگزاری فارس: شهید نبی‌الله کریمی؛ نماد ایستادگی ‌در برابر ضدانقلاب‌

به گزارش خبرگزاری فارس از بیجار، خورشید حیات‌بخش و جان‌آرای انقلاب اسلامی ایران با پرتوی نشأت گرفته از خون‌ها و جان‌های پاک و پر فروغ شهیدان راه حق، همچون مفتاح‌القلوب بر قلب انسان‌های آزاده و بیداردل می‌تابد و صفا و فروغی الهی می‌بخشد.

آنگاه که خورشید شرع محمدی(ص) بر آسمان ایران اسلامی تابیدن گرفت و خفاشان کوردل تاب و تحمل انور آن را نیاوردند، برای ضربه‌زدن به نظام نوپای اسلامی حرکت ددمنشانه خود را از یاوران انقلاب و حامیان آن آغاز کردند.

شهیدانی که درس عزت و کرامت را از مکتب رسول اکرم(ص) آموختند و صلابت و پایداری را از سرور و سالار شهیدان به ارث بردند در مقابل جیره‌خواران استکبار قد برافراشتند و با شجاعت از کیان اسلامی دفاع کردند.

شهدایی که فداکاری و ایثارشان در دفع شر گروهک‌های ملحد و جیره‌خوار برای همیشه در حافظه تاریخ پر افتخار انقلاب اسلامی باقی خواهد ماند و برگ زرینی از حب وطن و اسلام خواهی غیور مردان این دیار است.

هیچ قلمی را یارای توصیف دلاورمردی‌های شهدا نیست، آنان که اسطوره  مقاومت و نماد حریت و آزادگی هستند، سرو قامتان افراشته‌ای که در نبرد با دشمنان دین و قرآن حماسه‌ها خلق کردند.

در این میان رسالت همه آن‌هایی که به حفظ ارزش‌ها و پاسداری از معنویت‌ها می‌اندیشند آن است که به هر وسیله ممکن فرهنگ شهادت را که فرهنگ ارزش‌هاست، پاسداری و هدفی را که شهدا دنبال می‌کردند به سرمنزل مقصود برسانند.

با توجه به این مهم خبرگزاری فارس بنا به رسالت ذاتی خود در راستای معرفی این سرو قامتان سعی دارد گوشه‌ای از زندگی این عزیزان را با زبان قلم بیان کند.

شهید نبی‌الله کریمی در سال 1325 در روستای قشلاق نوروز از توابع شهرستان بیجار در خانواده‌ای متدین دیده به جهان هستی گشود.

این شهید بزرگوار از پاسداران صادق و شجاع و از اسطوره‌های به یاد ماندنی مقاومت مردم کردستان علیه دشمنان قسم خورده اسلام است که یاد شجاعت‌ها و دلاورمردی‌هایش در برابر گروهک‌های ضدانقلاب هیچ‌گاه از اذهان محو نخواهد شد.

این شهید والامقام از بسیجیان دلاور و پاسداران صادق و شجاع خطه سلحشوران غیور استان کردستان بود که همواره در راه دفاع از امنیت و ارزش‌های انقلاب اسلامی مجاهدت می‌کرد.

چته‌های ضدانقلاب با پشتوانه استکبار و آمریکا در روستاهای کشور از جمله روستای قشلاق نوروز در بیجار برای ناامن جلوه‌دادن ایران اسلامی به میدان آمدند اما با غیرتمندی مردم روستاها و بسیجیان و پاسدارانی همچون نبی‌الله کریمی با رشادت‌ نقشه‌های شوم آنان را نقش برآب کرد.

نحوه شهادت شهید کریمی

بعد از پیروزی شکوهمندانه انقلاب اسلامی، فعالیت ضدانقلاب و گروهک‌های ملحد و جیره‌خوار استکبار در نقاط مختلف کردستان به ویژه بیجار شروع و هنگامه رشادت‌ها و دلیرمردی مردان بزرگی چون شهید کریمی آغاز شد.

چته‌های ضدانقلاب با نفوذ در حوزه نجف‌آباد قصد ایجاد ناامنی و رعب و وحشت در میان مردم را داشتند که پاسداران حریم ولایت و انقلاب با ایجاد پایگاه‌های مردمی که شهید کریمی سکانداری و هدایت آن را بر عهده داشت مانع نفوذ آنها در این منطقه شدند.

روستای قشلاق نوروز در تاریخ پنجم شهریور ماه سال 61 توسط دو گروه 17 نفره ضدانقلاب که یک گروه در قبرستان این روستا مستقر و دیگری هم وارد روستا شدند، مورد آماج گلوله این ایادی استکبار قرار گرفت و موجب به شهادت رسیدن عده‌ای از مردم بیگناه این منطقه شدند.

گروهک‌های ضدانقلاب با پنهان کردن سلاح‌های خود و به صورت عادی به گونه‌ای که مردم روستا فکر کنند کشاورزانی هستند که از مزارع به روستا باز می‌گردد وارد روستا شده که در این زمان شهید بزرگوار نبی‌الله کریمی همراه همرزم خود شهید پاسدار روح‌الله صفی‌یاری به سمت جنوب غربی روستا به منظور گشت‌زنی رفته بود و موفق به شناسایی آنان شدند.

شهید کریمی با ضدانقلاب حدود یک ساعت درگیر شده بودند و با وجود مجروحیت باز هم مقابله کرده و نهایت به فوز عظیم شهادت نایل می‌شود.

شهید نبی‌الله کریمی در سال1361 مظلومانه به دست پلید جیره‌خواران استعمار (چته‌ها و گروهک‌های ضدانقلاب) شربت گوارای شهادت را نوشید و شهادتش سند افتخار دیار بیجار گروس در حمایت از رهبری و ایستادگی در برابر دسیسه‌های دشمنان است.

شهید کریمی بر ادامه راه سرور و سالار شهیدان تأکید داشتند و همواره حسینی‌وار زندگی می‌کردند و رهنمودهای امام راحل را در پاسداری و دفاع  از دیارش سرلوحه قرار دادند و سرانجام در این مسیر الهی به شهادت رسیدند.

یادش گرامی و راه سرخش پر رهرو باد

گزارش از شهربانو مرادی

 

پنج شنبه 7/9/1392 - 18:23
آموزش و تحقيقات

محققان دانشگاه واشنگتن واقع در سنت لوئیس، با تحلیل سیستم بویایی ملخ، از راز مکانیسم بویایی انسان پرده برداشتند.

 

به گزارش گروه اخبار علمی ایرنا از پایگاه های خبری، محرک های محیطی، نورون های واقع در مغز را تحریک می کنند و این امر منجر به واکنش فرد می شود؛ ولی اغلب در آن واحد بیش از یک بو در محیط وجود دارد و نحوه تفکیک آن توسط مغز، برای دانشمندان سوال بوده است؛ مغز چگونه بوهای مختلف را به طور همزمان پردازش می کند.

بهترین گزینه برای پاسخ به این سوال، ملخ است. سیستم بویایی ملخ بسیار ساده است و به راحتی می توان فعالیت های عصبی این حشره را بررسی کرد. تحقیقات نشان می دهد که رایحه های متفاوت فعالیت نورون های مغزی ملخ را تحریک می کند و به این حشره اجازه می دهد که با وجود بوهای مختلف در محیط، آن ها را تفکیک کند.

در این آزمایش، چند پاف از رایحه های متفاوت با استفاده از یک پمپ بادی کنترل شده، توسط کامپیوتر به گیرنده های بویایی ملخ وارد شده است. نورون های گیرنده بویایی مشابه با نورون های حسی بینی انسان، در شاخک های ملخ قرار دارد.

زمانی که دستگاه بادی به شاخک ملخ پاف می کرد، یک برگ علف به عنوان پاداش به این حشره داده می شد تا مغزش شرطی شود. در واقع هدف از این آزمایش، بررسی واکنش مغز ملخ به بو است. مدت زمان پاسخ این حشره، کمتر از نیم ثانیه است.

هنگامی که عطر اسپری شده تغییر می کند، فعالیت عصبی ملخ بررسی می شود. 

دراین آزمایش مشخص شده است که تنها چند میلی ثانیه طول می کشد تا مغز ملخ بوی متفاوت را تشخیص دهد.

علاوه بر شناسایی مکانیسم بویایی انسان، این آزمایش کاربرد دیگری نیز در ساخت ابزار سنجش شیمیایی، ازجمله دستگاه سنجش الکل دارد.

نتایج این تحقیقات در شماره اخیر نشریه Nature Neuroscience منتشر شده است.

پنج شنبه 7/9/1392 - 18:22
مصاحبه و گفتگو

بالا رفتن سن ازدواج، سستی اعتقادات و ندانستن احکام الهی، قبح‌شکنی توسط رسانه‌ها، کم شدن عاطفه و محبت در محیط خانواده، الگوگیری از دوستان و ... از جمله عواملی است که باعث افزایش روابط دختر و پسر در جامعه شده است.

خبرگزاری فارس: چرا رابطه دختران و پسران بیشتر از گذشته شده است

به گزارش خبرنگار آیین و اندیشه خبرگزاری فارس، یکی از آسیب‌هایی که مدت‌های طولانی است جامعه ما را درگیر کرده است، بحث دوستی‌های قبل از ازدواج یا به عبارتی دیگر دوست پسری و دختری است که میان نوجوانان دبیرستانی و جوانان دانشجویی دیده می‌شود، اینکه چرا این موضوع در جامعه قبح خود را از دست داده است، بحث‌های تفصیلی را می‌طلبد، حجت‌الاسلام ابوالفضل جعفری‌پور مسئول پاسخگویی مرکز تخصصی نماز در سلسله گفت‌وگو‌هایی به ریشه‌یابی این آسیب و راهکارهای درمان آن پرداخته است که بخش دوم آن در ادامه می‌آید:

* چرا امروزه رابط دختر و پسر بیشترو راحت‌تر از گذشته شده است؟

- بالا رفتن سن ازدواج: در قدیم به محض آنکه دختر به سن بلوغ یا کمی بالاتر می‌رسید، حتی قبل از آنکه بفهمد غریزه جنسی چیست، ازدواج می‌کرد.

- سستی اعتقادات و ندانستن احکام الهی: وقتی اعتقاد انسان به معاد و عذاب الهی برای ایجاد رابطه با نامحرم که یک امر حرام است، سست شود انسان دست به گناه می‌زند.

- رسانه: با گسترش رسانه‌ها به ویژه تلویزیون و ماهواره و ساخت فیلم‌های داخل و خارج ایران قبح رابطه با نامحرم شکسته شده است.

- غرب: جوانان ایران با الگوگیری از مدل غربی زندگی به این نوع ارتباط روی آوردند.

- کم شدن عاطفه و محبت در محیط خانواده: انسان‌ها تشنه محبت هستند، بنابراین وقتی در محیط خانواده شخص به لحاظ محبت کمبود احساس کرد، برای جبران آن به رابطه با دیگران روی می‌آورد.

- الگوگیری از دوستان: همان طور که دوست خوب مایه رشد انسان است، دوست بد مایه تباهی و فساد انسان است، پس افراد برای آنکه در برابر دوست خود کم نیاورند، به سمت این نوع ارتباط می‌روند.

- گسترش تفریحات: در قدیم تفریحات در رفت و آمد به خانواده نزدیکان، دشت و صحرا خلاصه می‌شد، ولی امروزه هزاران نوع تفریح از قبیل سینما و پارک و... وجود دارد، یکی از عوامل گسترش فساد، محیط‌های باز تفریحی است که همان گونه که می‌توان تفریح سالم داشت، رابطه حرام نیز شکل می‌گیرد.

*اسلام چه نوع رابطه‌ای را اجازه می‌دهد؟

روابط بین زن و مرد چند صورت دارد: رابطه زن و شوهری، رابطه علمی، رابطه حرفه‌ای و شغلی،  رابطه دوستانه.

-رابطه زن و شوهری

اسلام رابطه زن و شوهر را که بر اساس موازین شرعی و عقد رسمی تحقق پیدا می‌کند، مورد تأکید قرار داده است  و مستحب مؤکد می‌داند.

-رابطه علمی بین زن و مرد

این نوع رابطه با حفظ موازین شرعی و رعایت حدود الهی از ناحیه زن و مرد مجاز است و بهترین مصداق بارز آن رابطه بین استاد و شاگرد است.

- رابطه شغلی و حرفه‌ای

در این گونه کارها اگر زن و مرد ضوابط شرعی را رعایت کنند و مرتکب عمل حرامی نشوند، می‌توانند هم زنان و هم مردان مشارکت فعال داشته باشند، مانند پزشکی.

-رابطه دوستی بین دختر و پسر

این نوع رابطه از نظر اسلام حرام است و قرآن از دوستی بین دختر و پسر و این گونه روابط نهی کرده است، تنها رابطه‌ای که مقدمه ازدواج باشد، مانند صحبت کردن با اطلاع خانواده‌ها در چند جلسه اشکال ندارد.

*در کجای قرآن از رابطه بین پسر و دختر نهی شده است؟

- آیه 25 سوره نساء به مردان می‌گوید: با دخترانی که روابط دوستی مخفیانه‌ای با دیگران داشته‌اند ازدواج نکنید «فَانْکِحُوهُنَّ بِإِذْنِ أَهْلِهِنَّ وَ آتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ مُحْصَناتٍ غَیْرَ مُسافِحاتٍ وَ لا مُتَّخِذاتِ أَخْدانٍ»؛ یعنی آنان را با اجازه خانواده‌هایشان به همسری خود درآورید و مهرشان را به طور پسندیده به آنان بدهید [به شرط آنکه] پاکدامن باشند و زناکار و دوست‌گیران پنهانی نباشند، در آیه 5 سوره مائده نیز به مردان خطاب می‌کند و می‌فرماید شما با زنان پاکدامن مسلمان ازدواج کنید و خود نیز پاکدامن باشید نه زناکار و نه آنکه زنان را در پنهانی دوست خود بگیرید «... وَلاَ مُتَّخِذِی أَخْدَانٍ ...».

 

پنج شنبه 7/9/1392 - 18:20
شهدا و دفاع مقدس

این تصویر مربوط به دوران نوجوانی سردار شهید حاج محمدابراهیم همت می‌باشد که آن روزها در شهرضای اصفهان زندگی می‌کرده است. خبرگزاری فارس افتخار دارد تا این تصویر را برای اولین بار در فضای مجازی منتشر نماید.

خبرگزاری فارس: تصویری منتشر نشده از دوران نوجوانی شهید همت

به گزارش گروه «حماسه و مقاومت» خبرگزاری فارس، شهید محمد ابراهیم همت به روز 12 فروردین 1334 ه.ش در شهرضا در خانواده ای مستضعف و متدین بدنیا آمد. محمد ابراهیم درسایه محبّت‌های پدر ومادر پاکدامن، وارسته و مهربانش دوران کودکی را پشت ‍سر گذاشت و بعد وارد مدرسه شد. در دوران تحصیلش از هوش واستعداد فوق‌العاده‍ای برخوردار بود و با موفقیت تمام دوران دبستان و دبیرستان را پشت سر گذاشت. هنگام فراغت از تحصیل بویژه در تعطیلات تابستانی با کار وتلاش فراوان مخارج شخصی خود را برای تحصیل بدست می‌آورد و از این راه به خانواده زحمتکش خود کمک قابل توجه ای می‌کرد. او با شور ونشاط و مهر و محبت و صمیمیتی که داشت به محیط گرم خانواده صفا و صمیمیت دیگری می بخشید.

اشتیاق محمد ابراهیم به قرآن و فراگیری آن باعث می‍شد که از مادرش با اصرار بخواهد که به او قرآن یاد بدهد و او را در حفظ سوره ها کمک کند. این علاقه تا حدی بود که از آغاز رفتن به دبیرستان توانست قرائت کتاب ‍آسمانی قرآن را کاملاً فرا گیرد و برخی از سوره‍ه ای کوچک را نیز حفظ کند.

 

                                               سردار شهید حاج محمد ابراهیم همت در دوران نوجوانی

 

در سال 1352 مقطع دبیرستان را با موفقیت پشت سرگذاشت و پس از اخذ دیپلم با نمرات عالی در دانشسرای اصفهان به ادامه‍ تحصیل پرداخت. پس از دریافت مدرک تحصیلی به سربازی رفت. در لشکر توپخانه اصفهان مسؤولیت آشپزخانه به عهده او گذاشته شده بود.

امّا این دوسال برای شخصی چون ابراهیم چندان خالی از لطف هم نبود؛ زیرا در همین مدت توانست با برخی از جوانان روشنفکر و انقلابی مخالف رژیم ستم شاهی آشنا شود و به تعدادی از کتب ممنوعه (از نظر ساواک) دست یابد. مطالعه آن کتاب‍ها که مخفیانه و توسط برخی از دوستان، برایش فراهم می‍شد تأثیر عمیق و سازنده‍ای در روح و جان محمدابراهیم گذاشت و به روشنایی اندیشه و انتخاب راهش کمک شایانی کرد. مطالعه همان کتاب‍ها و برخورد و آشنایی با بعضی از دوستان، باعث شد که ابراهیم فعالیت‍ های خود را علیه رژیم ستمشاهی آغاز کند و به روشنگری مردم و افشای چهره طاغوت بپردازد.

پس از پایان دوران سربازی و بازگشت به زادگاهش شغل معلمی را برگزید. در روستاها مشغول تدریس شد و به تعلیم فرزندان این مرز و بوم همت گماشت. ابراهیم در این دوران نیز با تعدادی از روحانیون متعهد و انقلابی ارتباط پیدا کرد و در اثر مجالست با آنها با شخصیت حضرت امام (رحمت الله علیه) بیشتر آشنا شد. به دنبال این آشنایی و شناخت، سعی می‌کرد تا در محیط مدرسه و کلاس درس، دانش آموزان را با معارف اسلامی و اندیشه های انقلابی حضرت امام ( رحمت الله علیه ) و یارانش آشنا کند.

او در تشویق و ترغیب دانش آموزان به مطالعه و کسب بینش و آگاهی سعی وافری داشت و همین امور سبب شد که چندین نوبت از طرف ساواک به او اخطار شود. لیکن روح بزرگ و بی‍باک او به همه آن اخطارها بی اعتنا بود و هدف و راهش را بدون اندک تزلزلی پی می‍گرفت و از تربیت شاگردان خود لحظه‌‌ای غفلت نمی‍ورزید. با گسترش تدریجی انقلاب اسلامی، ابراهیم پرچمداری جوانان مبارز شهرضا را برعهده گرفت. پس از انتقال وی به شهرضا برای تدریس در مدارس شهر، ارتباطش با حوزه علمیه قم برقرار شد و بطور مستمر برای گرفتن رهنمود، ملاقات با روحانیون و دریافت اعلامیه و نوار به قم رفت وآمد می‍کرد.

 

سخنرانی‍های پرشور و آتشین او علیه رژیم که بدون مصلحت اندیشی انجام می‍شد، مأمورین رژیم را به تعقیب وی واداشته بود، به گونه ای که او شهربه شهر می‍گشت تا از دستگیری درامان باشد. نخست به شهر فیروزآباد رفت و مدتی در آنجا دست به تبلیغ و ارشاد مردم زد. پس از چندی به یاسوج رفت. موقعی که درصدد دستگیری وی برآمدند به دوگنبدان عزیمت کرد و سپس به اهواز رفت و در آنجا سکنی گزید. در این دوران اقشار مختلف در اعتراض به رژیم ستمشاهی و اعمال وحشیانه اش عکس العمل نشان می‍دادند و ابراهیم احساس کرد که برای سازماندهی تظاهرات باید به شهرضا برگردد.

بعد از بازگشت به شهر خود در کشاندن مردم به خیابان‍ها و انجام تظاهرات علیه رژیم، فعالیت و کوشش خود را افزایش داد تا اینکه در یکی از راهپیمایی‍های پرشورمردمی، قطعنامه مهمی که یکی از بندهای آن انحلال ساواک بود، توسط شهید همت قرائت شد. به دنبال آن فرمان ترور و اعدام ایشان توسط فرماندار نظامی اصفهان، سرلشکر معدوم «ناجی»، صادر گردید. مأموران رژیم در هرفرصتی در پی آن بودند که این فرزند شجاع و رشید اسلام را از پای درآورند، ولی او با تغییر لباس وقیافه، مبارزات ضد دولتی خود را دنبال می‍کرد تا اینکه انقلاب اسلامی به رهبری حضرت امام خمینی ( رحمت الله علیه )، به پیروزی رسید. بعد از پیروزی انقلاب با حضور در کارهای جهادی و از جمله عضویت در سپاه پاسداران برگ جدید از زندگی خود را ورق زد. حضور در سپاه پاوه، تشکیل تیپ 27 محمدرسول الله(ص) در کنارهمرزمانش حاج احمد متوسلیان و محمود شهبازی، فرماندهی سپاه 11 قدر و... از جمله فعالیت‌های این دلیر مرد است. در یک کلمه حاج همت محبوب قلوب همه بسیجی‌ها بود.

چهارشنبه 6/9/1392 - 17:12
ازدواج و همسرداری

قدس آنلاین- پورافضلی: در روایات اهل بیت (ع) موضوع افزابش جمعیت و مطلوبیت تکثیر نسل با هدف حفظ قدرت و قوت مسلمانان برای دفاع از خود در برابر دشمنان و گسترش فرهنگ اسلام مطلوب شمرده شده است.

نظریه پردازان اروپایی جمعیت را عامل مهمی در تعیین موازنات سیاسی و فرهنگی دانسته و از افزایش جمعیت مسلمانان به عنوان تهدید یاد می کنند و برای نابودی اسلام از طریق تضعیف جمعیت نقشه ها کشیده اند. (1)
مسالۀ تحدید نسل و موضوعات مربوط به جمعیت در منابع فقهی هم به نوعی مطرح شده است. علامه حلی در کتاب نکاح، عزل یا همان پیشگیری را با این استدلال که موجب تقلیل نسل می شود در حالی که پیامبر اکرم به آن تشویق کرده مکروه شمرده است. (2) 
محقق کَرَکی هم اصل نکاح را به علت این که موجب تکثیر نسل و بقای نسل انسان است و می تواند موجب تولد فرزند صالح شود مستحب دانسته است(3)
فیض کاشانی در مفاتیح الشرایع و بحرانی در حدایق کثرت نسل را به عنوان هدفی دینی دانسته اند که اگر ازدواج با این هدف انجام شود عبادت خواهد بود و در وسایل الشیعه هم بابی با عنوان: « بَابُ اسْتِحْبَابِ الِاسْتِیلَادِ وَ تَکْثِیرِ الْأَوْلَادِ» گشوده شده و روایاتی در آن قرار گرفته است.(4)
در میان دانشمندا ن معاصر هم علامه طباطبایی ره تکثیر نسل مسلمانان برای زدودن بنای شرک و فساد توسط آنان را از مهم ترین مقاصد شریعت ذکر کرده و فرموده است: « و من جهة أخرى من أهم المقاصد عند شارع الإسلام تکثر نسل المسلمین و عمارة الأرض بید مجتمع مسلم عمارة صالحة ترفع الشرک و الفساد.»(5)
آیت الله مکارم می گوید:« از نظر اصولى ظاهر روایات در میان شیعه و سنّى این است که افزایش جمعیّت مسلمین مطلوب است، به مقتضاى‌ «تناکحوا تناسلوا فإنّى أباهی بکم الأمم یوم القیامة و لو بالسقط» و امثال آن دلیل روشنى است که افزایش نفوس مطلوب شارع است.»(6)
امام رضا علیه السلام هم در همین راستا فرزندآوری را لازمه تداوم زندگی می داند و می فرماید: آن کسی که از خود فرزندی به جا نگدارد مثل این است که هرگز میان مردم نزیسته است اما آن کسی که از خود فرزندی به یادگار نهد گویی نمرده ودر میان مردم زنده است.
امام رضا علیه السلام همچنین فرزند را موهبتی از طرف خداوند دانسته و می فرماید: فرزند آدمی هدیه ای است برای او.
امام رضا علیه السلام ضمن نکوهش تجرد و تشویق به ازدواج فرمود: زنی نزد امام باقر (ع) رسید و گفت( می خواهم برای رسیدن به فضل و کمال هرگز ازدواج نکنم .) حضرت فرمود :« این کار را نکن اگر خودداری از ازدواج ، فضیلت و کمالی در بر داشت – فاطمه (ع) به درک این فضیلت از تو شایسته تر بود ,در حالی که هیچ کس در فضیلت و کمال بر اوپیشی ندارد .»
امام رضا علیه السلام همچنین فرمود: مردی نزد امام باقر(ع) رسید، حضرت فرمود: ازدواج کرده ای ؟ مرد گفت: نه . حضرت فرمود: دنیا وهرآنچه در آن است را دوست ندارم اگر شبی بی همسر به سر کنم. دو رکعت نمازی که فرد متأهل می گذارد برتر از عمل مجردی است که شب زنده داری کند وروزها روزه دار باشد. 
امام رضا علیه السلام در بیانی دیگر ازدواج به موقع را توصیه کرده ، می فرماید: دختران همانند میوه ی درخت می باشند. هرگاه میوه ی درخت رسید، چاره ای جز چیدن آن نیست واگر چیده نشود، تابش خورشید آن را تباه می سازد و وزش باد مزه آن را ازبین می برد.(7)
از طرفی دیگر تأمین معاش و فراهم نمودن امکانات زندگی برای اهل خانه ضمن اینکه می تواند در ایجاد آرامش و افزایش صمیمیت دخالت مهمی داشته باشد خود آثار اخروی فراوانی برای فرد متأهل دارد. امام علی بن موسی الرضا(ع) فرموده اند: «من اصْبَحَ مُعافی فی بَدَنه مخلّی فی سربه و عندهُ قُوُت یومه فکانّما خیّرتْ له الدنیا؛ هر کس صبح کند در حالی که تنش سالم و خاطرش آسوده و معاشش تأمین باشد از مواهب یک زندگی مطلوب و آرام برخوردار است.» و تلاش در جهت فراهم آوردن تسهیلات برای خانواده آنقدر مهم است که امام علیه السلام فرمود:کسی که در پی بدست آوردن درآمدی برای تأمین معاش عائله اش باشد بهتر از مجاهدان در راه خداست.
از امام رضا (ع) همچنین احادیث زیادی در باب ترغیب به امر ازدواج وارد شده است. امام در این زمینه فرمود: 
هنگامی که ازدواج می‌کنی، بکوش مقدار مهریه از مهرالسنه بیشتر نگردد که رسول خدا(ص) با این مقدار مهریه ازدواج کرد. (8)
و در بیانی دیگر ضمن تأکید بر اینکه برگزاری مراسم و غذا دادن به دیگران از سنّت‌های اسلامی به هنگام ازدواج است می فرماید: سنّت و آیین اسلام چنین است که مراسم ازدواج، شبانه انجام گیرد؛ زیرا خداوند، شب را عامل آرامش قرار داده است و زن نیز مایه‌ی آرامش است. (9)

پانوشتها:
1. کتاب خاطرات سیاسى و تاریخى مستر همفر، ص160 
2. تذکره ، چاپ قدیم ص576 
3. جامع المقاصد12/9
4. وسایل الشیعه ، ج 21 ص355 
5. المیزان؛ ج4 ص189 
6. کتاب النکاح ج5 ص61 
7. امام رضا(ع),منتخب میزان الحکمه,ح2785
8. بحارالانوار 103/350 
9. تحف العقول/523 و فروع کافی5/366

چهارشنبه 6/9/1392 - 17:10
آشپزی و شیرینی پزی

مهدی جلیلی

نمی‌دانم شما چطور نوشتن و خواندن حرف «ذ» را یاد گرفته‌اید، اما من و خیلی از هم سن و سال‌هایمان به شکل عجیبی یاد گرفته‌ایم که ذال را چطور بخوانیم و بنویسیم؛ «آبگوشت غذای لذیذی است» این اسم یکی از درس‌های ما برای یادگیری نوشتن و خواندن زبان فارسی بود؛ دو تا حرف «ذ» با قرمز پر رنگ.

بچه که بودم همیشه فکر می کردم چرا باید برای یادگرفتن «ذ» این همه تعریف درباره آبگوشت بشنوم، آن وقت ها من و خیلی از همکلاسی هایم نمی دانستیم که ما نسل فقیری هستیم که روزهای بعد از جنگ را می گذرانیم و باید یاد بگیریم که قناعت بهترین راه عبور از بحران است.

ما آشپزی هم بلد نبودیم و نمی دانستیم که آبگوشت را خیلی راحت می شود افزایش حجم داد و بین آدم های بیشتری تقسیم کرد. از حق نگذریم هنوز هم آبگوشت برای من و خیلی از همنسلانم غذای لذیذی است؛ آبگوشتی که گرچه برای ما بچه های دهه شصت غذایی تکراری بود؛ اما برای مسئولان دستگاه آموزشی آن وقت ها ابزاری بود که به ما یاد بدهند، سختی شرایط را بفهمیم، قناعت را یاد بگیریم و غرنزنیم تا روزهای سخت بگذرد.

آبگوشت هنوز هم کم و بیش سر سفره های من و همنسلانم هست، اما چیزی که انگار فراموش شده، آموزش فرهنگ قناعت است.

کودکان امروز ما کمتر یاد می گیرند که حال والدین خود را بفهمند، کودکان ما تصویر درستی از مفهوم قناعت و ساده زیستی ندارند و این نقص بزرگی است که در آینده دامن همه ما را خواهد گرفت؛ نقصی که ما نیز در آن بی تقصیر نیستیم.

متاسفانه افزایش نسبی سطح رفاه در کشور و هجوم رسانه ها و تبلیغات بازرگانی ما را در مسیر غلط مصرف گرایی قرار داده است؛ به گونه ای که امروز من و بسیاری از همنسلانم دیگر اهمیتی به آموزش قناعت نمی دهیم.

حقیقت این است که زندگی آینده فرزندان ما در گرو آموزشی است که امروز ما به همراه سیستم آموزشی کشور و رسانه های داخلی و خارجی در اختیار آنها قرار می دهیم و حقیقت تاسف بارتر این که این منابع آموزشی جایی برای آموزش قناعت برای کودکان در نظر نگرفته است، برای همین است که امروز دیگر هیچ نوآموزی با پدیده لذیذ آبگوشت آشنا نیست؛ آبگوشتی که نماد قناعت نسل ماست و امروز جایش را به پیتزا داده است، غذایی که هم گران است و هم نمی شود آبش را زیاد کرد و با دیگران تقسیمش کرد.

جام جم

چهارشنبه 6/9/1392 - 17:8
بهداشت روانی

نمی‌توانم ببخشم

جام جم آنلاین: یکی از مواردی که فرد را در ناراحتی، رنجش و خلق پایین نگه می‌دارد، نداشتن بخشش است. افرادی که دیگران را براحتی نمی‌بخشند یا در خشم باقی می‌مانند معمولا افکار ناراحت‌کننده‌ای را در ذهن خود مرور می‌کنند. این‌که ما واقعه ناراحت‌کننده را مرور می‌کنیم بخشی از مسأله است.

نکته مهمی که باید به آن اشاره شود علت ایجاد نگرش هایی است که باعث می شود فرد در رفتارهای خود سختگیرانه عمل کند یا دائم انتظارات و باورهای مختلف نامعقولی داشته باشد. به این نوع نگرش و باورهای غلط، خطاهای شناختی می گویند.

خطاهای شناختی مانع بخشش افراد است. این افراد گاهی به دلیل برخورداری از نگرش صفر و صدها به این نتیجه می رسند که بخشش لازم نیست.

نگرش صفر و صد به معنای این است که من توقع دارم یا همه چیز بر وفق مراد دلم باشد و ترجیح می دهم اگر چیزی مطابق میل من نیست بهتر است از آن صرف نظر کنم و لجبازانه می گویم همان بهتر که نباشد.

همچنین افرادی که بخشش ندارند به نوعی این پیام را به ما می دهند که هیچ کس نباید اشتباه کند و انسان مجاز به خطا کردن نیست و همه چیز مطلق است.

این نوع تفکر نیز خطای شناختی محسوب می شود و گاهی این گونه خطاها در بستر خانواده شکل می گیرد. آیا خود شما فرد کاملی هستید و هیچ گاه اشتباه نکرده اید؟

یادگیری بخشش دیگران از دوران کودکی لازم است آموزش داده شود. زمانی که شما به فرزند خود یاد می دهید اگر از دوستش خطایی سرزد تلافی کند یا با آن فرد دیگر حرف نزند به نوعی او را از بخشش دور کرده اید البته یاددادن رفتار قاطعانه به فرزندان ضروری است، اما به همان اندازه لازم است بخشش را نیز بیاموزند.

بخشش مانند اکسیژنی است که فعالیت مغز را بهبود می بخشد و چنانچه دیگران را نبخشید خودتان از آرامش و سلامت روان فاصله می گیرید. برای این که بتوانیم بخشیدن را تمرین کنیم می توانیم این راهکارها را به کار ببندیم. اول این که به نهایت بخشیدن فکر کنید.

یعنی بررسی کنید چنانچه فرد مورد نظر یا واقعه اتفاق افتاده را نبخشید چه چیزی عایدتان خواهد شد. راهکار دیگر این است که فهرستی از نام افراد مهم زندگیتان که هنوز از آنها دلخورید، تهیه کنید و جلوی نامشان بنویسید از کدام رفتار و عملکرد آنها دلخورید.

به آرامش خود در این لحظه نمره دهید. جلوی نام آن افراد چند تا از عملکرد های خوبشان را نیز یادداشت کنید سپس دقایقی به خوبی ها و روزهای خوشی که با آن فرد داشته اید تمرکز کنید و تصمیم بگیرید کدام مورد قابل بخشش است. تصور کنید بخشیده اید و سپس احساس ناشی از بخشش خود را جلوی آن بنویسید و سپس به آرامش خود امتیاز دهید.

دکتر مهرنوش دارینی - روان شناس و مشاور

چهارشنبه 6/9/1392 - 17:6
آموزش و تحقيقات

بشر از دیرباز ذهنیت خاصی داشت که در داستان‌ها نیز نشانه‌هایی از آن دیده می‌شود. این که روزی به جایی برسد که مانند اساطیر رویین‌تن شود یا بتواند به فناوری ای دست پیدا کند که بتواند از بدن او در برابر بیماری‌ها و آسیب‌های احتمالی محافظت کند.

این داستان تا زمانی فقط به شکل یک افسانه مطرح بود تا این که بشر در نتیجه تحقیقاتش به یافته هایی درباره ماهیت سلول ها و بافت های بدن دست یافت و به این ترتیب این افسانه کم کم شکل واقعی تری به خود گرفت. سلول درمانی از جمله مقوله هایی است که می تواند در تبدیل شدن این افسانه به حقیقت نقش مهمی داشته باشد. سلول درمانی مقوله جدیدی در حوزه پزشکی است که در کشورهای مختلف مطرح شده و در کشور ما نیز همگام با دیگر کشورها در این زمینه تحقیقاتی انجام شده است. با دکتر ناصر اقدمی، رئیس مرکز سلول درمانی پژوهشگاه رویان درباره ماهیت این روش درمانی و تلاش هایی که در این زمینه در رویان انجام شده است، گفت وگو کرده ایم تا به پرسش هایی که ممکن است برای بسیاری از بیماران مطرح شده باشد، پاسخ گوییم.

اساسا داستان سلول درمانی از کجا آغاز شد؟

داستان از اینجا شروع شد که سال ها پیش بشر به این فکر افتاد که به راهکاری برای ترمیم بافت آسیب دیده دسترسی پیدا کند. نخستین موضوعی که مطرح شد این بود که برای ترمیم بافت آسیب دیده از قسمت دیگری از بدن بافتی را جدا کرده و آن را به بافت آسیب دیده پیوند بزنیم. به این ترتیب با مطرح شدن این ایده، بحث پیوند مطرح شد. از همان زمان که موضوع پیوند در حوزه پزشکی مطرح شد، موضوع دیگری هم وارد این حوزه شد که تحت عنوان پزشکی ترمیمی از آن نام برده شد، اما ایده اولیه این بود که برای بافت آسیب دیده از قسمت دیگری از بدن بافتی را جدا کنیم. این ایده در واقعیت نتیجه خیلی رضایت بخشی نداشت. برای مثال اگر بخواهیم برای دیوار آسیب دیده خانه به جای استفاده از آجر، از دیوار دیگری که در خانه وجود دارد استفاده کنیم قطعا نتیجه خیلی خوبی نمی گیریم. از آنجا که برای ترمیم بافت آسیب دیده به سلول های زیادی نیاز داشتیم و این سلول ها تنوع زیادی داشت در عمل امکان استفاده از سلول ها برای ترمیم بافت آسیب دیده وجود نداشت؛ بنابراین دسترسی به منبعی برای تامین سلول های مورد نیاز جهت ترمیم بافت آسیب دیده امکان پذیر نبود تا این که سرانجام سلول های بنیادی شناسایی شد. سلول های بنیادی دو ویژگی منحصر به فرد دارند. نخستین ویژگی این سلول ها قابلیت تکثیر بالای آنهاست. ویژگی دیگر این سلول ها این است که می تواند به انواع مختلف سلول هایی که می خواهیم ، تبدیل شود. به همین دلیل بعد از معرفی سلول های بنیادی، پزشکی ترمیمی جان تازه ای گرفت و دوباره در حوزه های علمی از پزشکی ترمیمی سخن گفته شد و بر این اساس سال 2007 میلادی تعریف جدیدی از پزشکی ترمیمی ارائه شد. براساس این تعریف جدید، پزشکی ترمیمی شاخه ای از پزشکی است که نه تنها بافت آسیب دیده را ترمیم می کند، بلکه بافت جدید، بافت زنده ای است که در مقایسه کارآمدی بیشتری دارد.

آیا می توان گفت وجه تمایز پزشکی ترمیمی و جراحی پلاستیک در زنده یا غیرزنده بودن بافت جدید است؟

بله، اساسا به همین دلیل پزشکی ترمیمی با جراحی پلاستیک متفاوت است. در جراحی پلاستیک از مواد سیلیکونی برای ترمیم استفاده می شود که بافت زنده نیست. ایده اصلی پزشکی ترمیمی با این رویکرد با بحث سلول های بنیادی آغاز شد. با این مقدمه به نظر می رسد که بتوان از سلول درمانی در هر بافت و در هر نقطه ای از بدن و برای درمان هر بیماری استفاده کرد. وقتی شخصی دچار سرطان می شود یا شخصی بر اثر تصادف با آسیب دیدگی های جدی مواجه می شود یا حتی با مشکلات پوستی مواجه می شود، سلول های بنیادی یا درمان با سلول های بنیادی می تواند به عنوان یک ابزار کارآمد مطرح شود. به همین دلیل در سال های اخیر پژوهش درباره سلول های بنیادی مورد توجه بسیاری از پژوهشگران در سراسر دنیا قرار گرفته است و تبلیغات بسیاری در این زمینه انجام شده است و در حقیقت بسیاری از محققان می خواهند بسیاری از مشکلاتی که بشر امروزی با آن مواجه است به کمک سلول های بنیادی از میان بردارند.

آیا سلول های بنیادی می تواند هر محدودیتی را که در حوزه درمان با آن مواجه هستیم از میان بردارد؟

واقعیت این است که برای رسیدن به هر ایده ای در حوزه پزشکی باید مسیری پشت سر گذاشته شود تا بتوان از این ایده به آن چیزی که در عمل وجود دارد، رسید. برای مثال زمانی بحث ژن درمانی هم از جایگاهی مشابه به سلول های بنیادی برخوردار بود. متخصصان بر این باور بودند که ما از ژن تشکیل شده ایم. اگر بتوانیم ژن درمانی کنیم همه مشکلاتمان برطرف می شود، چراکه هر بیماری برای خودش یک منشأ ژنتیکی دارد. 30 سال پیش وقتی از ژن درمانی صحبت شد تصور جامعه پزشکی بر این بود که ژن درمانی راهکار نهایی است، اما ده سال بعد به دلیل مشکلاتی که در این زمینه ایجاد شد، بحث ژن درمانی کنار گذاشته شد و پرونده ژن درمانی بسته شد. در بحث سلول درمانی هم روند مشابهی وجود دارد. این روند به این صورت است که ایده مطرح شده در آزمایشگاه مورد بررسی قرار گرفته و پس از عبور از این مرحله روی مدل حیوانی بررسی می شود و پس از عبور از سه مرحله در مطالعات حیوانی این روش با درمان های موجود مقایسه می شود و سرانجام اگر به عنوان روشی مناسب پذیرفته شود، می تواند به عنوان نوعی درمان مطرح شود. این فرآیند پنج تا ده سال طول می کشد و گاهی ممکن است پس از این به نتیجه قابل قبولی نرسیم و این روش درمانی کنار گذاشته شود.

چه زمانی می توان از نتایج بدست آمده به عنوان یک راهکار درمانی استفاده کرد؟

مهم ترین چیزی که نه تنها در سلول درمانی بلکه در زمینه هر ایده جدیدی که در حوزه پزشکی مطرح می شود باید به آن توجه داشت، این است که وقتی در رسانه ها از روش درمانی صحبت می شود، این تازه شروع کار است و به این معنی نیست که پس از اعلام این خبر بیماران می توانند برای بهره مندی از این خدمات درمانی به مرکزی که در این زمینه تحقیق کرده، مراجعه کنند. مردم نباید فراموش کنند که پس از اعلام این خبر دست کم باید ده سال منتظر باشند تا بتوانند از خدمات درمانی مبتنی بر این روش جدید استفاده کنند، اما همیشه عده ای از افراد سودجو در کمین هستند تا با اعلام نخستین خبر به دنبال ارائه خدمات درمانی و کسب سود باشند.

به نظر می رسد بیشتر کارهایی که در زمینه سلول درمانی انجام می شود جنبه کپی برداری دارد. چه زمانی ما می توانیم خودمان تولید کننده دانش و فناوری در این زمینه باشیم؟

این که گاهی تصور می شود ما از کارهایی که در دیگر کشورها انجام می شود، کپی برداری می کنیم اصلا درست نیست. در زمینه سلول درمانی یا پژوهش درباره سلول های بنیادی ما منتظر نشده ایم کسی علمی را تولید کند تا ما از آن استفاده کنیم، بلکه ما همگام با دیگر کشورها پیش رفته ایم.سلول های بنیادی نخستین بار سال 1998 معرفی شد و ما پنج سال بعد این فناوری را در کشور در اختیار داشتیم. پنج سال برای دستیابی به این فناوری زمان طولانی نیست. زمانی که این فناوری تازه متولد شده بود وارد این عرصه شدیم. در خودرو سازی گاهی ده سال پس از ورود یک فناوری به این عرصه، ما در تولیدات داخلی از آن استفاده می کنیم، روند کار متفاوت است. علم ما پازلی است که باید همه قطعات آن پر شود. ما یکی از افرادی هستیم که این پازل را پر می کنیم. برای این که این پازل را پر کنیم، بدون تردید از اطلاعات دیگر کشورها در این زمینه استفاده می کنیم و براساس آنها ایده جدیدی را طراحی کرده و این پازل را پر می کنیم. این که بگوییم در حوزه علم اولین بوده ایم غیرعاقلانه است. علم مانند امواج دریایی است که به طرف سلول پیش می رود، اگر ما در ساحل بایستیم و بگوییم کدام موج اول به ساحل رسیده است، می توانیم بگوییم کدام کشور در یک حوزه پیشقدم یا اول بوده است. ما به گونه ای در این مسیر حرکت می کنیم که همگام با دیگر کشورها باشیم. خوشبختانه رسانه این امکان را فراهم کرده که در بعضی از زمینه ها بتوانیم از علم دیگر کشورها استفاده کنیم. به طور کلی می توانیم به مردم این نوید را بدهیم که اگر سرمایه گذاری های خوبی در بخش تبدیل علم به صنعت انجام شود، می توانیم نتایج موفقیت آمیزی را انتظار داشته باشیم. در یک مرحله علم تولید می شود. در مرحله دیگر علم و فناوری را به بازار می رسانیم. بین این دو، دره ای به نام دره مرگ وجود دارد که فقط با سرمایه و امکانات پر می شود. اگر سرمایه گذاری نشود فناوری به دره مرگ سقوط می کند و از بین می رود، اگر امکانات تامین شود قطعا ما از کشورهایی خواهیم بود که در آینده لازم نیست، بیماران برای سلول درمانی به دیگر کشورها سفر کنند.

بسیاری از کارهایی که در این حوزه انجام می شود جنبه تبلیغاتی دارد. مردم به چه مراکزی می توانند اطمینان کنند؟

این فقط مشکل کشور ما نیست، بلکه در همه کشورهای دنیا وجود دارد. حتی در کشوری مثل آمریکا که در آنجا بیشترین امکانات برای دسترسی به علم و آگاهی وجود دارد، مردم از بابت مقوله توریسم درمانی احساس نگرانی می کنند. خیلی از آمریکایی ها برای درمان به کشورهایی مانند مکزیک، بانکوک و پاناما سفر می کنند. بیمارانی که درمانده شده اند برای درمان به هر راهکاری متوسل می شود. بنابراین توصیه می شود حتما علم خودتان را از مسیرهایی که از مراکز و موسسات علمی عبور می کنند، دنبال کنید و حتما از افرادی که در مراکز دانشگاهی فعالیت دارند برای مشاوره کمک بگیرید.

پی. آر. پی درمان با سلول های بنیادی نیست

یکی از موضوعاتی که در کشورما مشکلات بسیاری را برای بیماران به همراه داشته است روش پی.آر.پی است. از این روش این روزها برای ترمیم مو و درمان بیماری های دیگر سخن به میان می آید. در حقیقت پی. آر.پی پلاکت غلیظ شده ای است که از خون گرفته می شود. وقتی بخشی از بدن زخم می شود پلاکت ها اولین سلول هایی هستند که به محل زخم می روند. این سلول ها در محل زخم موادی ترشح می کنند که در ترمیم زخم نقش مهمی دارد. همین ایده موجب شد برخی تصور کنند به کمک پلاکت ها می توان هر بیماری را درمان کرد؛ چون سلول بنیادی هم اسم و رسم خوبی داشت، در تبلیغات از این اسم سوءاستفاده شد. چنانچه در بسیاری از موارد گفته می شود پی. آر.پی همان درمان با سلول های بنیادی است. در حالی که پلاکت حتی یک سلول هم نیست؛ بلکه بخشی ازسلول است یعنی کیسه ای است که داخل آن یکسری مواد وجود دارد و این تبلیغ فقط فریبنده است. هزینه جداسازی پلاکت ها فقط در حد یک سانتریفیوژ است که همان سرم باقیمانده در خون است که از گلبول های قرمز و سفید جدا شده است. هزینه جداسازی پلاکت ها حداکثر حدود 50 هزار تومان است. این در حالی است که در بسیاری از مراکز برای این کار از بیمار هزینه ای معادل 5/1 میلیون تومان دریافت شده و برای هر دردی تجویز می شود. در هیچ مطالعه این روش در مقایسه با اثر داروها مورد مقایسه قرار نگرفته است و ممکن است پی. آر.پی جنبه تلقینی داشته باشد.

بنابراین با همین تبلیغات جایگاه علمی پی.آر.پی که سال های طولانی است در دندانپزشکی از آن استفاده می شود.، آسیب می بیند. متاسفانه امروزه شارلاتانیسم در حوزه پزشکی بسیار رایج است. گاهی تصور می شود این تبلیغات که در شبکه های ماهواره ای پخش می شود، قصد آسیب رساندن به وجهه علمی کشور را دارد، یعنی ممکن است ابعاد سیاسی داشته باشد. بتازگی در تبلیغات ماهواره ای قرص هایی تبلیغ می شود که گفته می شود از سلول های بنیادی تهیه شده است.

اگر قرار باشد سلول های بنیادی در قالب قرص وارد بدن شود در مسیر گوارش تحت تاثیر آنزیم های گوارشی از بین می رود. چگونه می توان سلول های بنیادی را از مسیر گوارش عبور داد و سرانجام این سلول زنده به معده برسد؟ سلول درمانی خوراکی نیست و این تبلیغات فقط جنبه سودجویی دارد. این تبلیغات سلول های بنیادی را زیر سوال می برد.

جام جم

چهارشنبه 6/9/1392 - 17:4
آموزش و تحقيقات

قضاوت با ‌شما

در‌سال‌های‌اخیر پیرامون موضوع سلول‌های بنیادی و روش‌های درمانی مبتنی بر آن مسائل مختلفی مطرح شده که تا حد زیادی سردرگمی مردم را به دنبال داشته است.

از آنجا که مقوله سلول های بنیادی در مراحل اولیه بوده و هنوز به بلوغ کامل دست نیافته است، پرسش های زیادی پیرامون این موضوع مطرح است. به عنوان نمونه نگهداری از سلول های بنیادی خون بندناف نوزاد در بعضی مراکز و اخذ هزینه از والدین برای این کار، از مواردی است که میان صاحب نظران این حوزه در کشورمان، چالش ها و تقابل هایی را ایجاد کرده است. گروهی از متخصصان راه اندازی بانک های خصوصی نگهداری از خون بندناف را به دلایلی درست نمی دانند و برخی دیگر از راه اندازی این بانک ها به عنوان سرمایه ملی دفاع می کنند. در ادامه خلاصه ای از ادله طرفین را می خوانید که از اظهارات آنها در پاسخ به خبرنگار جام جم استخراج شده است. به هر حال قضاوت و تصمیم گیری نهایی به عهده شماست.

بانک خصوصی بندناف، در دنیا مرسوم نیست

پیوند سلول های بنیادی خون بندناف با مشکلات و محدودیت های بسیاری همراه است. با توجه به این که در سطح دنیا نتایج استفاده از سلول های بنیادی خونساز بندناف به اندازه روش های دیگر پیوند موفقیت آمیز نبوده است، برخلاف آنچه در سطح جامعه جاافتاده است موفقیت استفاده از سلول های بنیادی خونساز بندناف در بیشتر بیماری ها حدود 40 تا 50 درصد است. در صورتی که احتمال موفقیت در روش های دیگر پیوند سلول های بنیادی می تواند بیش از این باشد. با توجه به معایب و محدودیت هایی که این روش دارد اگر این موضوع را در سطح بین المللی در کشورهای پیشرفته که در زمینه پیوند سلول های بنیادی پیشرو بوده اند مورد بررسی قرار دهید، متوجه خواهید شد در کمتر از 10 درصد پیوندها در سطح دنیا از این روش یعنی پیوند سلول های بنیادی خون بندناف استفاده می شود. بنابراین پیوند سلول های بنیادی خون بندناف روشی نیست که مقبولیت جهانی فراگیر داشته باشد. این روش، روشی بسیار پرهزینه است. احتمال رد پیوند در این روش در مقایسه بیشتر است. به دلیل تعداد کم سلول ها در نمونه خون بندناف، بعد از پیوند اگر بیمار با مشکلی مواجه شود که برای رفع آن نیاز به سلول اضافه داشته باشیم، دهنده ای وجود ندارد که بخواهیم این سلول اضافه را تامین کنیم چراکه در حقیقت منبع تامین این سلول ها، بندناف بوده است؛ به همین دلیل این روش مقبولیت چندانی ندارد.

یکی از مسائلی که موجب شده راه اندازی بانک های خون بندناف در سطح دنیا مقبول نباشد هزینه بالایی است که برای راه اندازی بانک خون بندناف و نگهداری نمونه ها در این بانک باید اختصاص داده شود. بنابراین اساسا قرار بوده است این بانک ها به عنوان بانک های عمومی خون بندناف راه اندازی شود و خانواده ها پس از تولد فرزندشان، بندناف او را به این مراکز اهدا کنند تا سلول های بنیادی خون بندناف به عنوان منبعی برای همه اعضای جامعه مورد استفاده قرار گیرد، اما از آنجا که محققان به این نتیجه رسیدند شاید بتوان از سلول های بنیادی، سلول های دیگری را جدا و برای کارهای دیگری از آن استفاده کرد بسیاری از کشورها به این نتیجه رسیدند شاید بهتر باشد سلول های بنیادی بندناف را برای خود افراد ذخیره و نگهداری کنیم. باید توجه داشته باشیم امروزه از سلول های بنیادی بندناف خون در درمان تعداد محدودی بیماری که شامل بیماری های خونی بدخیم و غیربدخیم، بیماری های نقص ایمنی ارثی، بیماری های متابولیک و نارسایی های مغز استخوان می شود در موارد دیگر ازجمله درمان غضروف و استخوان تا درمان بیماری های قلبی هنوز در سطح دنیا در مرحله تحقیقاتی است.

یکی از باورهای نادرستی که امروزه در ذهن بسیاری از مردم شکل گرفته این است که سلول های بنیادی را می توان در درمان انواع مختلفی از بیماری ها استفاده کرد در صورتی که اکنون این امکان وجود ندارد و جز بیماری هایی که عمدتا بیماری های خونی، نقص ایمنی و متابولیک را شامل می شود، هنوز قابلیت این روش در درمان دیگر بیماری ها مورد تردید است. ممکن است استفاده از سلول های بنیادی در درمان بیماری ها با عوارضی همراه باشد که در سال های بعد خود را نشان دهد. سال ها طول می کشد در زمینه استفاده از سلول های بنیادی برای دیگر بیماری ها به نتایج قطعی برسیم در نتیجه این که در آینده از سلول های بنیادی در چه زمینه هایی می توان استفاده کرد پرسشی است که هنوز پاسخ قابل قبولی ندارد. به همین علت تاسیس بانک های خون بندناف خصوصی در سطح دنیا پذیرفته شده نیست. در کنگره هایی که هر سال در زمینه سلول های بنیادی خون بندناف در سطح دنیا برگزار می شود هنوز حتی کشورهایی که سال ها در این زمینه به اصطلاح استخوان خرد کرده اند و بیشترین موفقیت ها را در زمینه پیوند سلول های بنیادی خون بندناف داشته اند هم تاسیس بانک های بندناف خصوصی را توصیه نمی کنند. حتی در بسیاری از کشورها مانند آلمان و فرانسه تاسیس بانک های بندناف خصوصی ممنوع است، اما در آمریکا در کنار بانک های بندناف عمومی، بانک های بندناف خصوصی هم راه اندازی شده است که جنبه تجاری دارد، اما پزشکان و متخصصانی که در این زمینه فعالیت می کنند هیچ علاقه ای به تاسیس بانک های بندناف خصوصی ندارند.

در بیش از 30 کشور دنیا، بانک سلول های بنیادی بالغ راه اندازی شده است.

این کشورها با هم در ارتباط هستند و در تامین سلول برای بیماران شان همکاری می کنند. به طور کلی در 60 درصد پیوندها، سلول های بنیادی مورد نیاز از این بانک ها تامین می شود. در 30 درصد موارد هم سلول های بنیادی از افراد خویشاوند یا خواهر و برادر تامین می شود، در کمتر از 10 درصد موارد نیز سلول های بنیادی از خون بندناف تامین می شود.

بانک خون بندناف سرمایه ملی است

اکنون در بسیاری از کشورها بانک های خون بندناف به دو صورت خصوصی و عمومی راه اندازی شده است که به عنوان یک سرمایه ملی به آن نگاه می شود این سلول ها این قابلیت را دارد که برای درمان بیماری های صعب العلاج به کمک فرد بیمار بیاید. استفاده از سلول های بنیادی خون بندناف برای درمان بیماری های خونی بسیار موثر بوده است. در بیماری های سرطان خون بخصوص در شرایطی که بیماری در مراحل اولیه کودکی است و بیمار وزن کمتری دارد استفاده از سلول های بنیادی خون بندناف می تواند راهکار موثری برای درمان بیماری باشد. بین تعداد سلول های بنیادی مورد نیاز برای درمان و وزن ارتباط مستقیمی وجود دارد. هر چه وزن بیمار کمتر باشد درمان با سهولت بیشتری انجام شده و با محدودیت های کمتری مواجه است.

وقتی فرآیندی روی سلول انجام و سلول منجمد می شود در داخل تانک نیتروژن که دمای آن 196 درجه سانتی گراد زیر صفر است، نگهداری می شود. اگر شرایط استانداردی برای تانک نیتروژن در آزمایشگاه مهیا باشد و نمونه ها همواره در داخل نیتروژن غوطه ور باشد هیچ مشکلی برای سلول های بنیادی منجمد شده پیش نمی آید.

شرایط نگهداری از سلول های بنیادی شرایط خاصی نیست، بلکه یک ابزار بوده و درست مثل این است که یک یخچال اختصاصی برای نگهداری از سلول های بنیادی در اختیار داشته باشید. در این شرایط براحتی می توانید از نمونه ها در شرایط استاندارد نگهداری کنید. آنچه مهم است این که باید این سلول طی فرآیند خاصی منجمد شود که این یک فناوری است.

این فرآیند باید به دقت انجام شود. آنچه مهم است افزایش شانس زنده ماندن سلول منجمد شده و پس از ذوب آن است. بنابراین نه تنها فرآیند انجماد باید به درستی انجام شود، بلکه خارج شدن سلول های بنیادی از حالت انجماد نیز باید به گونه ای باشد که شانس زنده ماندن سلول ها بالا باشد و با استانداردهای بین المللی همخوانی داشته باشد. امروزه در سطح دنیا بانک های عمومی شکل گرفته و استانداردهایی نیز تعریف شده است.

نکته مهم دیگر تعداد سلول هایی است که از خون بندناف جدا می شود. اگر تعداد سلول از عدد استانداردی در حدود چند میلیون بیشتر باشد می توان گفت این نمونه، نمونه مناسبی برای انجماد است. با گذشت زمان و مطالعاتی که انجام شده این استاندارد افزایش یافته است.

هر چه تعداد سلول ها در نمونه خون بندناف بیشتر باشد، بازدهی سلول در زمان استفاده بیشتر خواهد بود. چرا که اگر بخواهیم برای درمان فرد بالغی با وزن بالا از سلول های بنیادی استفاده کنیم باید تعداد سلول های بنیادی بیشتری به فرد تزریق شود تا به جواب مناسبی برسیم. به همین دلیل محققان دنبال روش هایی هستند که بتوانند از این طریق سلول های بنیادی را از خون بندناف براساس شرایط استاندارد و با امکان جداسازی تعداد زیادی سلول بنیادی و بدون آلودگی مجزا کنند و در مرحله بعدی این سلول ها را در شرایط مناسب و ایده آل منجمد و نگهداری کنند و در نهایت از این سلول ها در درمان فرد بیمار استفاده کنند.

استفاده از سلول های بنیادی جنینی خون بندناف هم با محدودیت هایی همراه است. با افزایش وزن بیمار تعداد سلول های بیشتری مورد نیاز است. برای مقابله با این محدودیت ها محققان در تلاش هستند از روش های جدیدی استفاده کنند که بتوانند در شرایط آزمایشگاهی تعداد سلول های بنیادی را از یک میلیون به ده میلیون افزایش دهند. با انجام تقسیم سلولی در شرایط آزمایشگاهی تعداد سلول ها افزایش می یابد.

یکی از دیگر کارهایی که در بانک های خون بندناف انجام می شود این است که از ترکیب و ادغام ذخیره سلول بنیادی در بندناف خون به عنوان راهکاری برای افزایش حجم سلول های بنیادی استفاده شود.

سلول های خون بندناف برخلاف سلول های خون معمولی که برای تزریق باید کاملا سازگار با گیرنده باشد، این قابلیت را دارد که حتی اگر چهارششم یا پنج ششم هم سازگار باشد، قابل استفاده است. این روش می تواند راهکار مناسبی برای جبران کمبود سلول های بنیادی در نمونه خون بندناف باشد، اگر کسی که خون بندناف را جدا می کند این کار را با دقت انجام ندهد تعداد سلول های بنیادی کمتری در این نمونه خون وجود خواهد داشت یا این که ممکن است جدا کردن خون از بندناف زمانی انجام شود که حجم زیادی از سلول های خونی بندناف از بین رفته باشد، اما استفاده از سلول های بنیادی خون بندناف هم با محدودیت هایی همراه است. گاهی با توجه به نوع بیماری و سن فرد بیمار حتی برای درمان یک بیماری هم نمی توان از سلول های بنیادی موجود در نمونه خون بندناف استفاده کرد، اما اگر بتوان در شرایط آزمایشگاهی تعداد سلول ها را افزایش داد می توان منبع اصلی سلول بنیادی را حفظ کرده و از تقسیم سلولی برای درمان استفاده کرد که البته چنین طرح هایی هنوز در فاز آزمایشگاهی و تحقیقاتی مطرح است و اجرایی نشده است.

جام جم

چهارشنبه 6/9/1392 - 17:3
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته