فلسفه و عرفان
الهی:تو را دارم چه کم دارم ...پس چه غم دارم .ح.ن
پنج شنبه 12/2/1387 - 16:9
ادبی هنری
سالها پیش کنار آن سرو... تو به من خندیدی و من از روزنه ی چشم تو چیزی دیدم که امروز شعر مرا میسازد. ح.ن چهارشنبه 11/2/1387 - 14:1
شعر و قطعات ادبی
باید...دوید تا ته بودن... باید به خاک فنا رفت باید به ملتقای درخت و خدا رسید. ح.ن.
چهارشنبه 11/2/1387 - 13:41
شعر و قطعات ادبی
شیشه ی پنجره را باران شست ... از دل من اما ...چه کسی نقش تو را خواهد شست ؟ح.ن
چهارشنبه 11/2/1387 - 13:35
محبت و عاطفه
مهربانی در کلام اعتماد بیآفریند.مهربانی در فکر کردن بصیرت کامل خلق میکند ومهربانی در بخشش...عشق بوجود می آورد.ح.ن.صراحیه
چهارشنبه 11/2/1387 - 9:54
خاطرات و روز نوشت
الهی :صبوری را در قطره های اشکم معنا کردم . الهی :مست ...شراب نخورده چگونه ایم؟ الهی :کلمات وجودیت چه آیا تی سروده ! الهی :چشمانم را می گشایم تویی ...میبندم تویی...متحیرم !که چشم اینجا کارش چیست ... ! الهی :بیان عشق را با چه ظهور دهم ؟
چهارشنبه 11/2/1387 - 9:47
شعر و قطعات ادبی
به پایت سر نهادم ...تا سر و سامان من باشی ...به راهت جان فدا کردم مگر جانان من باشی .ح.ن.
چهارشنبه 11/2/1387 - 9:34
خانواده
الهی :رسم وفا را از رحمانیت تو آموختم . الهی:عالمی در نقطه ای چه تماشایی است! الهی:صبوری و صمیمیت وصداقت با عالم را عنایت کن ........ح.ن.صراحیه
چهارشنبه 11/2/1387 - 9:14
خانواده
الهی:سبز گردان خشکیده های مرا که تو می رو یانی.از ح.ن صراحیه
چهارشنبه 11/2/1387 - 9:10
فلسفه و عرفان
الهی:داغ دل را نه به زبان تواند تقریر کند ونه قلم یارد به تحریر رساند ...الحمد لله که دلدار به ناگفته و نا نوشته آگاه است.ح.ن.
چهارشنبه 11/2/1387 - 8:43
