• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 437
تعداد نظرات : 717
زمان آخرین مطلب : 4426روز قبل
محبت و عاطفه
به یکدیگر عشق بورزید، ولی عشق را به بند نکشید، بگذارید دریایمواج در میان سواحل روحتان باشد. پیمانه های یکدیگر را پر کنید، اما از یک پیمانه ننوشید، از نان خود به یکدیگر بدهید، ولی از یک لقمه نخورید، با هم بخوانید، برقصید و شادمان باشید اما بگذارید هر کدام از شما خلوت خود را داشته باشد.
شنبه 10/1/1387 - 11:10
محبت و عاطفه
مهربانی در گفتار اعتماد می آورد. مهربانی در افکار، باعث تعمق می شود. مهربانی در بخشش، عشق می آفریند.
شنبه 10/1/1387 - 11:6
محبت و عاطفه
عشق عمل بی پایان بخشش است یک نگاه محبت انگیز که عادت می شود.
شنبه 10/1/1387 - 11:4
خانواده
باید به انسان ها یاد که که می توان برای فکر و شعورشان مبلغی تعیین کرد ولی قیمت گذاری برای دل بی معناست.
شنبه 10/1/1387 - 11:2
محبت و عاطفه

عشق واقعی را می توان  در چشمهای انسان عاشق دید. عشق نمی تواند حسد، غرور یا تشویق و نگرانی باشد؛ عشق همان چیزی است که در اعماق قلب تو یافت می شود و اشتیاق کسی را دارد که قلب او نیزمشتاق توست.

البته برای کسانی که معنای واقعی عشق را درک کرده باشند.

پنج شنبه 8/1/1387 - 13:16
محبت و عاطفه
عشق مانند جنگ است آسان شروع می شود ودشوار پایان می یابد.
پنج شنبه 8/1/1387 - 13:10
محبت و عاطفه

اگر واقعا عشق رو یافتی، به آن پر پرواز بده و رهایش کن، اگر خودش ماندن را انتخاب کرد، به این معناست که عشق واقعی تو همان است.              فقط یکم از خود گذشتگی می خواهد.

پنج شنبه 8/1/1387 - 13:7
طنز و سرگرمی

خوش به حال آسمون كه هر وقت دلش بگیره بی بهونه می باره ... به كسی توجه نمی كنه ... از كسی خجالت نمی كشه ... می باره و می باره و ... اینقدر می باره تا آبی شه ... ‌آفتابی شه ...!!! کاش ... کاش می شد مثل آسمون بود ... كاش می شد وقتی دلت گرفت اونقدر بباری تا بالاخره آفتابی شی ... بعدش هم انگار نه انگار كه بارشی بوده

 

چهارشنبه 7/1/1387 - 10:31
محبت و عاطفه

دوری با عشق همان می کند که باد با زبانه های آتش:

عشق کم مایه را خاموش و عشق قویتر را شعله ورتر

چهارشنبه 7/1/1387 - 10:9
شعر و قطعات ادبی

با من بگوتا کیستی؟مهری؟بگو،ماهی؟بگو

                 خوابی؟ خیالی؟ چیستی؟ اشکی بگو،آهی،بگو

راندم چو از مهرت سخن، گفتی: بسوز و دم مزن

                 دیگر بگو از جان من، جانا چه می خواهی ؟ بگو

من عاشق تنهایی ام، سرگشته ی شیدایی ام

                دیوانه ی رسوایی ام، تو هرچه می خواهی بگو

چهارشنبه 7/1/1387 - 10:6
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته