• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 648
تعداد نظرات : 191
زمان آخرین مطلب : 5952روز قبل
دانستنی های علمی
مثلث برمودا واقعا یک مثلث نیست، بلکه شباهت بیشتری به یک بیضی (و شاید هم دایرهای بزرگ) دارد که در روی بخشی از اقیانوس اطلس در سواحل جنوب شرقی آمریکا واقع است.



مثلث برمودا محلی است وهمانگیز که در آن صدها هواپیما و کشتی در هوا و دریا ناپدید شدهاند. بیش از هزار نفر در این منطقه وحشت گم شدهاند، بدون اینکه حتی یک جسد یا قطعه پارهای از یک هواپیما یا کشتی مفقود شده ، به جا مانده باشد.

● موقعیت مثلث برمودا

مثلث برمودا واقعا یک مثلث نیست، بلکه شباهت بیشتری به یک بیضی (و شاید هم دایرهای بزرگ) دارد که در روی بخشی از اقیانوس اطلس در سواحل جنوب شرقی آمریکا واقع است. راس آن نزدیک برمودا و قسمت انحنای آن از سمت پایین فلوریدا گسترش یافته و از پورتوریکو گذشته ، به طرف جنوب و شرق منحرف شده و از میان دریای سارگاسو عبور کرده و دوباره به طرف برمودا برگشته است. طول جغرافیایی در قسمت غرب مثلث برمودا ۸۰ درجه است، بر روی خطی که شمال حقیقی و شمال مغناطیسی بر یکدیگر منطبق میگردند. در این نقطه هیچ انحرافی در قطب نما محاسبه نمیشود.

در غرب اقیانوس اطلس، در آن سوی سواحل جنوب شرقی ایالات متحده ، ناحیه ای وجود دارد که به شکل مثلث است . این ناحیه از برمودا در شمال آغاز میشود و تا قسمت جنوبی فلوریدا امتداد مییابد ، سپس از سمت شرق با گذشتن از جزایر باهاما و پورتوریکو،به طول جغرافیایی ۴۰ درجه به سمت غرب کشیده میشود و دوباره به برمودا باز میگردد.

این ناحیه که به مثلث برمودا معروف است ،در لیست رازهای ناشناخته جهان به مکانی اضطراب انگیز وباور نکردنی به ثبت رسیده است . در این مکان بیش از صدها هواپیما وکشتی بدون آنکه کوچکترین اثری از آنان باقی بماند ، ناپدید شدهاند .اغلب این حوادث از سال ۱۹۴۵ به بعد روی داده است ،و در طول ۲۶ سال اخیر بیش از ۱۰۰۰نفر در این ناحیه از جهان جان خود را از دست داده اند ، بی آنکه حتی اثری از جسد یکی از آنها یا نشانه ای از بقایای هواپیماهاو کشتیهای ناپدید شده باقی مانده باشد .

وینسنت گادیس که مثلث برمودا را نامگذاری کرده، آن را به صورت زیر توصیف میکند: « یک خط از فلوریدا تا برمودا ، دیگری از برمودا تا پورتویکو میگذرد و سومین خط از میان باهاما به فلوریدا بر میگردد.

این محل فتنهانگیز و تقریبا باور نکردنی اسرار غیر قابل توصیف جهان را به خود اختصاص داده است. مثلث برمودا نامش را در نتیجه ناپدید شدن ۶ هواپیمای نیروی دریایی همراه با تمام سرنشینان آنها در پنجم دسامبر ۱۹۴۵ کسب کرد. ۵ فروند از این هواپیماها به دنبال اجرای ماموریتی عادی و آموزشی ، در منطقه مثلث ، پرواز میکردند که با ارسال پیامهایی عجیبی درخواست کمک کردند. هواپیمای ششم برای انجام عملیات نجات ، به هوا برخاست که هر شش هواپیما به طرز فوقالعاده مشکوکی مفقود شدند.

آخرین پیامهای مخابره شده آنها با برج مراقبت حاکی از وضعیت غیر عادی ، عدم روییت خشکی ، از کار افتادن قطب نماها یا چرخش سریع عقربه آنها و اطمینان نداشتن از موقعیتشان بود. این در حالی بود که شرایط جوی برای پرواز مساعد بود و خلبانان و دیگر سرنشینان افرادی با تجربه و ورزیده بودند. با وجود مدتها جستجو هیچ اثری از قطعه شکسته ، لکه روغن ، آثاری از اجسام شناور ، خدمه یا تجمع مشکوکی از کوسهها دیده نشد. هیچ حادثهای چه قبل و چه بعد از آن ، تا این حد حیرتآورتر از ناپدید شدن دسته جمعی هواپیماهای مذکور نبوده است. در حوادثی مشابه در این منطقه قایقها و کشتیهایی مفقود شدهاند (قربانیان مثلث برمودا)، در برخی موارد هم فقط خدمه و سرنشینان ناپدید گشتهاند.

● منطقه وحشت

همه روزه هواپیماهای متعددی بر فراز مثلث برمودا پرواز میکنند. کشتیهای بزرگ و کوچک در آبهای آن در حال تردند و افراد زیادی برای بازدید ، به این منطقه مسافرت میکنند، بدون آنکه اتفاقی بیفتد. از طرف دیگر ، در دریاها و اقیانوسها در سراسر دنیا ، کشتیها و هواپیماهای زیادی مفقود شده و میشوند. پس چرا فقط مثلث برمودا از بقیه مناطق تفکیک شده است. علت این است که اولا هیچ امیدی برای یافتن حتی اثر و نشانهای وجود ندارد. ثانیا در هیچ منطقه دیگر چنین ناپدید شدنهای بی دلیل ، بیشمار و نامعلوم روی نداده و به این خوبی ثبت نشده است.

● مشاهدات و گزارشات

در بیشتر اتفاقات مثلث برمودا ، اکثر هواپیماها در حالی ناپدید شدهاند که تماس رادیویی خود را با ایستگاههای مبدا و مقصدشان تا آخرین لحظه حفظ کردهاند و یا برخی دیگر در لحظات آخر پیامهای غیر عادی مخابره کردهاند که حاکی از عدم کنترل آنان بر روی دستگاه و ابزارها بوده است و یا چرخش عقربههای قطب نما به دور خود و تغییر رنگ آسمان اطراف به زردی و مه آلودی ، آن هم در روز صاف و آفتابی و یا تغییراتی غیر عادی در آبها که تا لحظاتی قبل آرام بودهاند، بدون بیان هیچ دلیل روشنی از چگونگی این وقایع.

این پیامها رفته رفته ضعیفتر و غیرقابل تشخیصتر شده و یا سریعا قطع شدهاند. دقیقا مثل اینکه چیزی ارتباط رادیویی را قطع کرده باشد و یا چنانچه اظهار عقیده شده، در حال دور شدن و عقب رفتن از فضا و زمان بوده و دورتر و دورتر شدهاند. در برخی موارد گزارشها حاکی از آن بود که نوری ناشناخته و غیر قابل تشریح روییت شده است. همچنین توده سیاه و تاریکی در سطح دریا که پس از مدتی ناپدید شده ، در جریان اتفاقات مزبور گزارش شده است.

در مواردی هم گزارش شده که نقطه تاریک بزرگی در میان ستارگان در آسمان دیده شده که نوری متحرک از طرف زمین به آن قسمت وارد شده و سپس هر دو ناپدید شدهاند. در تمام مدت دیده شدن تاریکی ، دستگاهها و سایر ابزارهای قایقهای ناظر از کار افتاده بودند که پس از رفع تاریکی آسمان ، دوباره شروع بکار کردهاند.

در یک مورد هم پیامی عجیب از یک کشتی باری ژاپنی بدین مضمون دریافت گردید. “خطری همانند یک خنجر هم اکنون … به سرعت میآید … ما نمیتوانیم فرار کنیم …” در هر حال بدون اینکه مشخص شود خنجر چه بود، کشتی ناپدید شد.

● علل واقعه

▪ علل فرضی طبیعی

توضیحات و علل فرضی مختلفی درباره حوادث مثلث برمودا ارایه شده است که معمولترین فرضیات بر اساس مرگ غیر طبیعی (زیرا هیچ جسدی تا کنون بدست نیامده است.) بنا شده است. این توضیحات عبارتند از:

جزر و مد ناگهانی دریا در نتیجه زلزله در اعماق دریا ، وزش بادهای مخرب و اختلالات جوی ، گویهای آتشفشان که موجب انفجار هواپیماها میشود، گرفتار آمدن در جاذبه یک گرداب یا گردباد که باعث سقوط و انهدام هواپیماها یا انحراف مسیر کشتیها و مفقود شدن آنها در آب میشود، تحت تاثیر نیرویی مغناطیسی قرار گرفتن و اختلالات امواج الکترومغناطیسی، ولی این دلایل توجیه قابل قبولی برای ناپدید شدن هواپیماها و کشتیهای متعدد در یک منطقه نیست.

▪ علل فرضی غیر طبیعی

دستگیری و ربوده شدن به وسیله زیردریایی یا بشقاب پرندههایی متعلق به کراتی دیگر که برای تحقیق درباره حیات و زندگی باستان و حال ما انسانها به کره زمین آمدهاند، میتواند علتی غیر طبیعی برای توجیه وقایع باشد.

یکی از عجیبترین پیشنهادات در این مورد بوسیله ادگار کایس ، پیشگو و روانکاو و حکیم در دهه پنجم قرن بیست ، ارایه شده است. به عقیده وی قرنها قبل از کشف اشعه لیزر ، بومیان سواحل اقیانوس اطلس از کریستال به عنوان یک منبع انرژی و قدرت استفاده میکردند. به نظر کاین نوعی نیروی شیطانی القا شده از سوی آنها ، در عمق یک مایلی در قسمت غرب اندروس غرق شده که هنوز در برخی مواقع باعث از کار انداختن ابزار و وسایل الکتریکی کشتیها ، هواپیماها و در نهایت نابودی آنها میگردد.

ام. ک. جساپ که یک فضانورد ، منجم و متخصص کره ماه است، در کتابش به نام « در مورد بشقاب پرندهها » ابزار میدارد که ناپدید شدن کشتیهای مشهور در مثلث برمودا ، به وسیله اجسام پرنده صورت گرفته است. وی مفقود شدن خدمه آنها را نیز به اجسام مزبور ربط میدهد. به عقیده جساپ یوفوها هر چه هستند، حوزه مغناطیسی موقتی ایجاد میکنند که دارای طرحی یونیزه شده است و میتواند باعث متلاشی شدن یا ناپدید شدن هواپیماها و کشتیها گردد. او روی این سوال کار میکرد که چگونه نیروی مغناطیسی کنترل شده و میتواند باعث نامریی شدن گردد. نظریه میدان واحد انیشتین او را مجذوب کرده بود. جساپ هر دو اینها را کلیدی میدانست برای ظهور و محو شدن ناگهانی بشقاب پرندهها و ناپدید شدن کشتیها و هواپیماها. ولی مرگ امکان ادامه فعالیت و نتیجه گیری را از جساپ گرفت و تحقیقاتش نیمه تمام ماند.

● داستانی عجیب

حادثهای در اثر اختلال زمانی در فرودگاه میامی رخ داد که هرگز توضیحی قابل قبول برای آن وجود نداشته است. این واقعه مربوط به یک هواپیمای مسافربری بود که برای فرود در باند آماده بود و با رادار مرکز کنترل هوایی ردیابی میگردید که ناگهان ده دقیقه از صفحه رادار ناپدید شد و سپس دوباره ظاهر گشت. هواپیما بدون هیچ واقعهای فرود آمد و خلبان و خدمه از آنچه افراد پایگاه میگفتند ابراز تعجب کردند، زیرا تا آنجا که به خدمه مربوط میشد، هیچ اتفاق غیر عادی نیفتاده بود. جالب این که ساعتهای همه آنها حدود ده دقیقه از زمان واقعی عقبتر بود. در حالی که هواپیما درست ۲۰ دقیقه قبل از این واقعه وقت اصلی را کنترل کرده بود و در آن هنگام هیچ اختلاف زمانی وجود داشت.

آیا مثلث برمودا و نقاط مشخص دیگر به صورت ماشینی عظیم عمل میکنند تا اختلالاتی بوجود آورند؟

آیا آنها میتوانند گردابهایی را چه در داخل و چه در خارج از جو بوجود آورند که اجسام و اشیا به داخل آنها بیفتد و به بعد زمان و مکانی دیگر منتقل شوند؟

● گذشته و آینده برمودا

به نظر میرسد که این منطقه طی زمانهای متمادی گذشته نیز در افسانهها به منزله مکانی ترسناک وجود داشته و حتی خیلی قبل از تاریخ کشف آن و بعد از آن تاریخ تا صدها سال با عناوین «دریایی از مقبرهها» ، «مثلث شیطان» ، «مثلث مرگ» ، «دریای بدبختی» ، «گورستان آتلانتیک» نامیده میشده است.

شومی و بدشگونی مثلث برمودا حتی در عصر فضا نیز باعث تعجب انسانهایی چون کریستف کلمب و فضانوردان آپولو ۱۳ که یکی کاشف در زمین و دیگری در فضاست، شده است.اینکه چرا وقایع عجیب این منطقه گزارش نمیشود، شاید به دلیل ایجاد رعب و وحشت عمومی باشد، شاید هم چون دلیل اصلی وقایع معلوم نیست، اتفاقات مربوطه بازتاب نمییابد. البته در اغلب گزارشات ارایه شده هم سانسورهایی وجود دارد که اصل وقایع را سرپوشیده نگه میدارد.

دانشمند روسی مدعی کشف راز مثلث برمودا شد.

سازمان آموزش و پرورش استان خراسان

پنج شنبه 18/11/1386 - 15:45
دانستنی های علمی
چینی ها در اوایل قرن پنجم قبل از میلاد، کار ساختمان «ترعه بزرگ چین» را که بین «هنگچو» و «پکن» قرار داشت، شروع کردند که جمعاً ۱۰۰۰ میل طول داشت و گفته شده است که قدیمی ترین ترعه دنیا بوده است. قسمت اساسی ساختمان این ترعه در قرن سیزدهم بعد از میلاد، ساخته شد.

در حدود ۲۰۰۰ سال قبل از میلاد مسیح هم، مصری ها کانالی ساختند که رود نیل را به دریای سرخ متصل می کردند. بدین ترتیب راه آبی کانال سوئز را که امروزه می شناسیم پیش بینی کردند.

بعداً «بخت النصر» کانال یا آب راه سلطنتی بابل را ساخت که رودخانه دجله و فرات را به همدیگر وصل می کرد.

رومی ها هم کانال های بسیاری را در سراسر امپراطوری خود، ساختند شارلمانی امپراطور فرانسه هم حدود قرن هشتم، شروع به ساختن یک رشته کانال کرد که رود راین و مس و دانوب را به یکدیگر متصل می ساخت. در سال های بعد، پیشرفت وسیعی در زمینه کانال سازی در ایتالیا، فرانسه، بلژیک و خلاصه جاهای دیگر اروپا به چشم می خورد. در نیمه دوم قرن هیجدم، فعالیت چشمگیری در زمینه کانال سازی در بریتانیا به چشم می خورد که خصوصاً برای حمل زغال و سایر کالاهای دیگر بود. این فعالیت تا ظهور راه آهن در سال ۱۸۲۰، با حرارت ادامه داشت. «منچستر شیپ کانال»، مثال خوبی است برای این که بفهمیم چگونه راه های آبی برای اتصال شهرهای داخلی به سواحل ساخته شدند. بین سال های ۱۸۳۰ ۱۷۵۹ مجموعاً حدود ۴۷۹۰ میل کانال در انگلستان حفر گردید. اشخاص بسیاری در این راه سرمایه گذاری کرده و بسیاری از کمپانی های کانال سازی، سود سهام قابل توجهی به سهامداران خود پرداختند.

در ابتدا، قایق های توی کانال، به وسیله مردان در طول کانال کشیده می شد، ولی بعداً این قایق ها را به اسب یا قاطر می بستند که این حیوانات در طول کانال رفته و قایق را با خود می کشیدند.

امروزه، قایق یا به وسیله قدرت خود حرکت می کند یا وسیله اسب کشیده می شود. تا زمانی که دریچه کانال اختراع شود، ساختن کانال فقط در سرزمین های مسطح امکان پذیر بود.
پنج شنبه 18/11/1386 - 15:43
دانستنی های علمی
پرچم چیست؟ پرچم عبارت از یک نشانه یا علامتی است که از پارچه درست می شود. ضمناً باید قابل حمل بوده و جائی نصب شود و یا بتواند به اهتزاز در بیاید. پرچم به منظور متمایز کردن افراد یک ملت یا سازمانی خاص، حمل شده یا به کار می رود.

تاریخچه فکر درست کردن پرچم، احتمالاً به هزاران سال پیش بر می گردد زیرا شکارچیان و یا جنگجویان اولیه بودند که این فکر را ایجاد کردند. چون می خواستند اطمینان داشته باشند هم دوستان و هم دشمنانشان بتوانند آنها را تشخیص داده و بفهمند که آنها خیال جنگ دارند یا صلح و دوستی. این پرچم های اولیه احتمالاً از پوست حیوانات یا پرندگان ساخته می شده است.

در مصر باستان تیر چوب بلندی را حمل می کرده اند که مجسمه فلزی یک پرنده یا یک حیوان و یا هر چیز دیگری، در بالای آن قرار داشته است. اولین پرچم های پارچه ای که در دنیا ساخته شد، توسط چینی ها و هندی ها بود. معروفست که چینی ها، ۱۱۰۰ سال قبل از میلاد، دارای پرچم پارچه ای بوده اند.

در اوایل حکومت روم، سربازان رومی، تیرهای چوبی که شکل و ترکیب حیوانات مختلف در بالای آنها نصب شده بود، با خود حمل می کردند. بعد آنها هم شروع به استفاده از پرچم های پارچه ای کردند.

در قرون وسطی، پرچم از هر نوعی، در اروپا بسیار متداول شد. سربازان جنگ های صلیبی، در جنگ های مذهبی با خود پرچم حمل می کرده اند. بعضی از خانواده های سلطنتی و اشرافی هم از پرچمی که علامت مخصوص خانوادگیشان را داشت، برای مشخص کردن خود استفاده می کردند.

احتمالاً قدیمی ترین پرچم ملی، پرچم کشور دانمارک است. این پرچم عبارت از صلیب سفیدی است که روی یک زمینه قرمز رنگ نقش بسته است. و طبق روایت افسانه ای، تاریخچه آن به سال ۱۲۱۹ می رسد.
پنج شنبه 18/11/1386 - 15:42
دانستنی های علمی
کلم یک گیاه بسیار قدیمی است و گیاهان خوارکی دیگری که نسلشان به این گیاه قدیمی می رسد، آنقدر تعدادش زیاد است که حتماً تصورش را هم نمی کردید کلم یک چنین گیاهی باشد!

هزاران سال پیش، کلم، گیاه بی مصرفی بود که در ساحل دریا در نقاط مختلف اروپا خود به خود می روئید که دارای گل هائی زرد رنگ و برگ هائی حاشیه دار بود. ولی در حقیقت، این گیاه وحشی، مادر بیش از ۱۵۰ نوع گیاه زراعتی است که از آن به عمل آمده اند. معروف ترین نوع کلم ها عبارتند از کلم معمولی، کلم پیچ، کلم دکمه ای، گل کلم، بروکلی و گلم قمری.

در کلم معمولی، یک غنچه مرکزی وجود دارد که برگها دور این غنچه و نزدیک به هم رشد کرده و چین می خورند و بدین ترتیب یک کله تو پر و بزرگ به وجود می آوردند. کلم قرمز و کلم سفید برگ های منظمی دارند، کلم سفید تازه یا به صورت خام در سالاد به مصرف می رسد یا به عنوان سبزی در آشپزی به کار می رود.

کلم پیچ، به کلم وحشی شباهت دارد برای این که برگ هایش خیلی بی قواره و جدا از هم رشد می کنند. کلم دلمه ای ترکیبی از کلم معمولی و کلم پیچ است. بدین ترتیب که بر جستگی های کوچک کلم شکل، در روی یک ساقه قرار دارند و در انتهای ساقه یک دسته برگ به شکل شکفته و پر، قرار گرفته است.

گلم کلم، گل های غنچه ای ظریف و خوشمزه ای دارد ولی برگ های این نوع کلم زیاد نیست. این غنچه ها رشد می کنند تا به صورت یک توده تو پر در می ایند که چند برگ جدا از هم در اطراف آن قرار دارد. ایتالیائی ها یک نوع از گلم کلم را پرورش داده اند که «بروکلی» نام دارد.

کلم قمری، که عبارت از یک ساقه به اصطلاح متورم شده توپی شکل است مربوط به آن قسمتی از ساقه است که از زمین خاج شده، این قسمت را موقعی که تازه و ترد است، می خوردند.
پنج شنبه 18/11/1386 - 15:41
دانستنی های علمی
وقتی شما به آناناس نگاه می کنید، حتماً فکر می کنید که دارید به یک میوه می نگرید. ولی در حقیقت آناناس میوه نبوده و بلکه گروهی از میوه های کوچک به هم چسبیده است، که هر کدام شبیه به یک سیب کوچک هستند. تخمدان مرکزی، ساقه ای است که هر یک از این میوه های کوچک روی آن به وجود می آید. ولی چون خود میوه آناناس شبیه میوه کاج است. بنابراین اسم آن را «پاین اپل» گذاشته اند.

اسپانیائی ها که از کاشفان اولیه قاره آمریکا بودند، وقتی به آمریکای جنوبی رسیدند، پی به وجود این میوه خوشمزه برده و در بازگشت آن را به عنوان ارمغان به اروپا آوردند و سال های سال بعد از آن اروپائیان خوش خوراک ثروتمند این میوه درشت و خوشمزه را در گلخانه های خصوصی خود پرورش می دادند. بنابراین این میوه یک چیز کاملاً تجملی بود. همانطور که صنعت حمل و نقل توسعه می یافت. امکان این فراهم می شد که آناناس در مناطق گرمسیری به عمل آمده و با کشتی به بازارهای شمالی حمل شود. بنابراین امروزه غالباً آناناس دیگر به صورت سابق در گلخانه پرورش داده نمی شود و این نوع آن فراوان نیست.

امروزه مزارع وسیع آناناس در بسیاری از جاهای دنیا به وجود آمده است، مثل «هند غربی» فلوریدا، آفریقای شمالی، هاوائی و استرالیا.

گیاه آناناس تا سه فوت رشد می کند و در هر موقع از سال میوه می دهد. بعد از این که این گیاه رسیده باشد. جوانه های تازه ای برای محصول بعدی در روی آن ظاهر می شوند. یک درخت آناناس ممکن است سالیان زیادی زندگی کرده، میوه بدهد.

برگ های آناناس، حاوی یک نوع الیاف است که در پارچه سازی به کار می رود.

برای به عمل آوردن گیاه آناناس، به ندرت از تخم آن استفاده می شود، بلکه معمولاً ازدیاد این گیاه بیشتر با قلمه زدن به عمل می آید. در ضمن باید این گیاه در زمین کاملاً زهکشی شده، کاشته شود. زمین های شن با چند اینچ عمق و برای این منظور مناسب تر است. بعضی اوقات هم پرچین های بلندی در اطراف این گیاه درست می کنند تا آن را از سرمای احتمالی و یا گرمای خیلی زیاد حفظ می کند.
پنج شنبه 18/11/1386 - 15:40
دانستنی های علمی

تقریباً بیشتر مردم به این میوه و انوع آن علاقه دارند. حالا یا طالبی باشد یا خربزه یا هندوانه. یک چنین میوه ای که امروزه این قدر محبوبیت دارد، حالا تعجب آور است که بگوئیم تاریخچه آن به هزاران هزار سال پیش باز می گردد. خربزه در حقیقت یک میوه بومی آسیاییی است ( میوه بومی میوه ای است که احتیاج به کشت ندارد و خود به خود در زمین می روید.)

بنابراین احتمالاً این میوه در چند هزار سال پیش از آسیا به ممالک دیگر دنیا برده شده است. رومی های قدیم، و احتمالاً یونانی ها همان اندازه که ما حالا به این میوه علاقه داریم، آن را دوست داشته اند. اولین کشوری که در قرون اخیر اقدام به کشت خربزه کرده، کشور فرانسه در حدود ۳۰۰ سال پیش بود.

تمام انواع خربزه به خانواده کدو قلیانی تعلق دارند. که البته خیار و کدو تنبل هم از این خانواده می باشند.

خربزه یک گیاه بالا رونده است که در خاک های گرم و غنی و حاصلخیز خوب رشد می کند. در آب و هوای خنک تر، خربزه را در گلخانه یا روی تخته های پهن پرورش می دهند.

در حقیقت خانواده خربزه، در اصل شامل دو نوع بود. طالبی که در آسیای جنوبی می روئید و هندوانه که در قاره گرمسیری آفریقا به عمل می آمد. اما با گذشت قرنها، زراعت این میوه در تمام نقاط دنیا پراکنده و انواع مختلفی از آن پرورش داده شد. مسکملون ( یا طالبی) اسم خود را از musk که به معنی مشک است، به خاطر بوی ضعیف مشک مانندی که دارد، گرفته است. همانطور که می دانید به طالبی گرمک یا کانتالوپ نیز گفته می شود. کازابا که یک نوع خربزه بزرگ است، پوستی صاف و مایل به زرد دارد. این نوع خربزه، دیرتر می رسد و بهتر و بیشتر از سایر انواع خربزه می ماند.

خربزه، دارای پوست ناصافی بوده و گوشت آن سبز روشن است. هندوانه بزرگتر و آب دار تر از خربزه است.
پنج شنبه 18/11/1386 - 15:39
دانستنی های علمی
عسل یکی از شگفت انگیزترین تولیدات صنعت است. عسل از زمانه خیلی خیلی قدیم هم استفاده می شده است، برای این که تنها راه به دست آوردن شکر بوده است. از عسل، به عنوان دارو هم استفاده می شده است. یا این که برای درست کردن آشامیدنی مخصوصی که نوشابه انگبین نام داشته به کار می رفته است و یا با شراب و یا سایر مشروبات الکلی مخلوط می شده است.

در مصر، عسل حتی برای مومیائی کردن نیز مورد استفاده داشته است و یا در هند قدیم برای نگاهداری میوه ها و یا پختن نان شیرینی های مختلف و سایر غذاها به کار می رفته است. حتی در انجیل و قرآن و بعضی از یادداشت های به جا مانده یونان باستان هم از عسل نام برده شده است. بنابراین تاریخچه مصرف عسل به زمانه خیلی قدیم در تاریخ می رسد.

امروز هم، از عسل، صدها استفاده مختلف می شود، مثلاً به عنوان یک چاشنی شیرین برای پختن بعضی غذاها، میوه ها و شیرینی استفاده می شود. در درست کردن بستنی نیز به کار می رود. مورد استعمال دیگر آن در طب می باشد. و برای تغذیه کودکان نیز تجویز می شود. حتی ورزشکاران برای به دست آوردن نیروی بیشتر عسل می خورند. از اینها گذشته عسل دارای خاصیت ضد عفونی بوده و برای شفا دادن جراحات و زخم ها به کار می رود. بالاخره عسل در چیزهای مختلفی مثل لوسیون دست، سیگار، ضد یخ و حتی ساختن توپ گلف نیز به کار می رود!
پنج شنبه 18/11/1386 - 15:38
دانستنی های علمی

سابقه آرایش و اصلاح موی، شاید به اندازه همان تاریخ تمدن بشر قدمت داشته باشد. اهمیت روش آرایش مو، نزد زنان و مردان، طی قرن ها بسیار موضوع جالبی است. قبایل وحشی در تمام نقاط دنیا، خصوصاً از بدعت گذران سبک های مختلف و عجیب آرایش مو هستند، که این موضوع برای خودشان اهمیت زیادی دارد.

چینی ها، ابتدا، موهایشان را در بالای سرشان به صورت گروه قلمبه ای در می آوردند ولی بعداً که کشورشان به دست «منچو» فتح شد، مجبور شدند سبک گیس بافته پشت سر را به کار ببرند که نشانه بردگی به شمار می رفت. ولی عاقبت همین سبک، بین چینی ها متداول شده و آن را حفظ کردند.

همانطور که تمدن بشر به جلو می رفت، سبک های آرایش مو، مختلف تر و متنوع تر می شد، به طوری که در آن زمان، حتی دو ملت نبودند که مردم آن موهایشان را به یک سبک واحد آرایش کنند. در بعضی کشورها مردم موهایشان را به حالت آزاد پایین می ریختند و برعکس در جاهای دیگر، رسم بود که موهایشان را در بالای سر جمع کنند.

تا این که بالاخره در همین سالها نسبتاً اخیر بود که رسم داشتن موهای بلند برای زنها و موهای کوتاه برای مردان متداول شد. تا قرون وسطی، رسم بود که مردان موهای سر خود را بلند کرده و به همان دقتی که بانوان آرایش می کردند، آن را آرایش دهند. در این دوره مردان موهای خود را پیچیده و حتی نوار هم به آن می زدند. در دوره رنساس، مردها موهای خود را سفید کرده و برای این که آن را بلندتر جلوه دهند، حتی از کلاه گیس هم استفاده می کردند.

هنری هشتم، سرانجام تصمیم گرفت این سبک افراطی آرایش موی سر و صورت مردان را خاتمه بدهد. بنابراین دستور داد که مردان باید موی کوتاه داشته باشند. اما در عوض اجازه داد که می توانند ریش بلند گذاشته و موی سبیلشان را تاب بدهند. گرچه موقعی که «جیمز اول» به تخت نشست، مردان دوباره به رسم موی بلند، روی آوردند.

در فرانسه، از زمان حکومت لوئی چهاردهم، تمام نُجَبای فرانسه برای داشتن موهای بلندتر و مجعد با همدیگر رقابت می کردند.

سبک آرایش مو، باز هم تغییراتی کرده تا این که سرانجام با فرا رسیدن قرن نوزدهم، رسم موی کوتاه برای مردان به صورت مدی پا بر جا در آمد.

ولی هنوز امروزه، در دادگاهها، قضات و وکلای دعاوی را می بینید که از کلاه گیس استفاده می کنند، این یادگاری است از روزگاری که موی بلند برای مردها، مد روز بود
پنج شنبه 18/11/1386 - 15:37
دانستنی های علمی
در یکی از روزهای سال ۱۷۸۶، یک دختر جوان شیر فروش، برای مشورت درباره موضوعی به مطب یکی از دکترهای شهر «گلاوسسترشایر» انگلستان رفت. در آن موقع، مرض آبله به طور وحشتاکی در سراسر این کشور، تازیانه می کوفت. در مطب دکتر هم همه درباره این مرض صحبت می کردند. دخترک شیرفروش موضوع جالبی را بیان کرد. او اظهار داشت که هرگز آبله نخواهد گرفت. آبله گاوی، مرضی است که نشانه های آن خیلی شبیه به آبله بوده ولی به شکل خیلی خفیف تر آن است.

اهمیت اظهارات دخترک، توجه یکی از حاضرین را که دانشجوی پزشکی بوده و «ادوار جنر» نام داشت، به شدت جلب کرد و اتفاقاً این عقیده و فکر، بعداً هم در تمام مدت تحصیلش در لندن، فکر او را به خود مشغول کرد و بعد از این که تحصیلاتش را به پایان رساند، در سال ۱۷۷۳، به همان دهکده زادگاهش یعنی «گلاوسستر شایر» برگشت تا به پزشکی مشغول شود. و در ضمن اوقات فراغتش را هم به تحقیق و رسیدگی علمی اختصاص داد. تا این که بالاخره بعد از چند سال تحقیق و کاوش، متوجه شد که دخترک شیر فروش حق داشته است، یعنی به این نتیجه رسید که کسانی که به آبله گاوی، مبتلا بوده اند دیگر خیلی خیلی بندرت به مرض آبله دچار می شوند.

در ۱۷۹۶، او اولین تجربه خود را در این زمینه به دست آورد. یعنی باید یک مقدار کمی از میکروب های بیماری آبله گاوی را به مردم ترزیق می کرد؛ تا بتواند بعداً آنها را در مقابل بلای خانمان برانداز آبله، بیمه کند. در سال ۱۷۹۸، جنر اولین آزمایش قطعی خود را انجام داد و در میان خوشحالی زایدلوصف او، چهار بچه ای که مایه کوبی شده بودند، هیچکدام به این مرض ترسناک یعنی آبله مبتلا نشدند. بنابراین او کشف بزرگ و «واکسیناسیون» را انجام داده بود که امروزه این مرض کشنده را در بیشتر نقاط دنیا تقریباً مهار کرده است.

«واکسیناسیون» در ابتدا مخالفین زیادی داشت؛ ولی عاقبت ارزش آن چنان بر همه آشکار گردید که امروزه، در تمام کشورهای پیشرفته دنیا، واکسیناسیون برای تمام مسافران خارجی امری اجباری می باشد و علاوه بر آن، واکسیناسیون در دسترسس همه مردم بوده و معمولاً هر طفلی از ۱۵ ماهگی به بعد واکسینه می شود
پنج شنبه 18/11/1386 - 15:36
دانستنی های علمی
مهم ترین منظور از اسم گذاری، این است که افراد از همدیگر مشخص باشند. از ابتدای تاریخ حیات بشر وقتی که کودکی به دنیا می آمده یا مدت کوتاهی بعد از تولدش، برای این که از سایرین متمایز باشد، اسمی رویش می گذاشته اند.

اما در دوران باستانی، وقتی والدین کودکی می خواستند اسمی روی او بگذارند، سعی می کردند اسمی را انتخاب کنند که چیزی را بیان کند؛ یعنی به عبارت دیگر، معنی داشته باشد. برای مثال، اسمی که ظاهر او را تفسیر کند یا کلمه ای که محبت آمیز باشد. اسم های مسیحی غالباً از زبان های دیگر گرفته شده اند. مثلاً «بنجامین» که از زبان عربی گرفته شده ست. «آندرو» از یونانی، «آمی» از لاتین و یا «آلفردو » از انگلوساکسون.

در اصل، تمام اسم ها دارای یک معنی خاص بودند، مثلاً کودک دختری که در زمان قحطی به دنیا می آید، اسمش را آنا می گذاشتند که در زبان «سلتی» معنی قحطی می دهد. یا کودک دختری که موهای طلائی داشته، «فلاویا» نام گذاری می شد که در زبان لاتین معنی زرد را می دهد. یا «بلانش» که به فرانسه معنی سفید را می دهد. اسم های دیگری که معنی خاصی دارند عبارتند از دیوید (محبوب) سوزان ( زنبق)، دبو را (زنبور عسل)، مارگرت (مروارید).

در انگلستان و امریکا، والدین بچه ها هر اسمی که مایل باشند، می توانند روی بچه های خود بگذارند. ولی در فرانسه و آلمان، حتماً باید اسم بچه ها را از روی یک فهرست اسمی انتخاب کرد.

موقعی که یک اسم از یک زبان به زبان دیگری، ترجمه می شود، مفهوم های جالبی پیدا می کند. مثلاً «هنری» یک اسم «تیوتنی» است، به معنی «رئیس خانواده». این اسم به صورت های هاری، هال، هنریش (آلمانی)، انریکو (ایتالیائی) و بالاخره هندریک ( دانمارکی) در آمده است.

اسم دوم، یا اسم خانوادگی، برای اولین بار در حدود ۹۰۰ سال پیش، متداول گشت، به خاطر این که، با یک اسم تنها، باز هم مشخص کردن افراد از یک دیگر کار مشکلی بود. انتخاب نام خانوادگی از طرق مختلفی بود. مثلاً نام خانوادگی از اسم پدر یا شهری که زندگی می کردند، یا نوع تجارت و از این قبیل چیزها انتخاب می شده است.
پنج شنبه 18/11/1386 - 15:35
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته