• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 439
تعداد نظرات : 89
زمان آخرین مطلب : 4616روز قبل
دانستنی های علمی

آشنایی با اتریش

جمهوری اتریش یکی از کشورهای اروپای مرکزی است. قدمت کشور اتریش مدرن به قرن نوزدهم میلادی برمی‌گردد.

جمهوری اتریش یکی از کشورهای اروپای مرکزی است. قدمت کشور اتریش مدرن به قرن نوزدهم میلادی برمی‌گردد.
این کشور با کشورهای آلمان و جمهوری چک از شمال، اسلواکی و مجارستان از شرق، اسلوونی و ایتالیا از جنوب و سوئیس و لیختن‌اشتاین از غرب همسایه است.
قسمت اعظم اتریش را کوه‌های آلپ و سایر کوهستان‌ها در قسمت غرب و جنوب در برگرفته، قسمت‌های شرقی و شمالی آن نسبتا کم ارتفاع هستند. آب و هوای اتریش در زمستان‌ها سرد و در تابستان‌ها ملایم همراه با بارندگی نسبتا زیاد است.
سرزمین فعلی اتریش از قرن چهارم پیش از میلاد مسکن قوم سلت بوده است. در همان قرن این سرزمین بدست رومی‌ها افتاد و طی قرن‌ها مرکز تاخت و تاز مهاجمان شد.
اتریش از سال ۱۴۵۳ عنوان دوک نشین پیدا کرد. در سال ۱۹۱۴ که آغاز جنگ جهانی اول بود اتریش نقش بزرگی در آن داشت. بهانه‌ای که باعث برافروختن آتش جنگ شد قتل فرانتس فردیناند، ولیعهد اتریش، در سفری به صربستان بود.
او بدست یک دانشجوی صربی بنام پرنزیپ ترور شد. دولت اتریش پس از این واقعه خواستار اعزام نمایندگانی برای تحقیق شد ولی با مخالفت صربستان، اتریش در بیست و هشتم ژوئیه سال ۱۹۱۴ به آن کشور اعلان جنگ داد.
با شروع جنگ روسیه به نیروهای خود آماده باش داد و در پی آن آلمان به حمایت از اتریش وارد جنگ شد. در سال‌های اولیه پیروزی بیشتر با متحدین (اتریش، آلمان، عثمانی، بلغارستان) بود ولی سرانجام شکست‌ها آغاز شد. در اواخر سال ۱۹۱۸ اتریش شکست نهایی را پذیرفت.
در سال ۱۹۳۸ همزمان با اوج پیشرفت هیتلر و نازیسم در آلمان، نازی‌ها اتریش را تحت اشغال خود درآورده و تا پایان جنگ دوم این الحاق وجود داشت. درسال ۱۹۴۵ اتریش بوسیله متفقین تسخیر شد و بار دیگر دارای حکومت جمهوری شد.
اتریش در سال ۱۹۹۵ عضو اتحادیه اروپا شد اما از نظر قانون اساسی همانند برخی دیگر از کشورها چون سوئد، بی‌طرف باقی ماند.
● سیاست در اتریش
مجلس اتریش در پایتخت این کشور، وین، مستقر است. اتریش در سال ۱۹۲۰ به کشوری جمهوری بر پایه دموکراسی پارلمانی تبدیل شد.
رئیس حکومت در این کشور رئیس جمهور یا به بیانی دقیق‌تر رئیس فدرال‌ است که به طور مستقیم با رای مردم انتخاب می‌شود. دوره ریاست او شش ساله است.
دولت از رئیس دیوان عالی، معاون رئیس دیوان عالی کشور و وزراء تشکیل یافته است. هر ایالت دارای یک حکومت و نظارت منطقه‌ای هستند.
فرمانداری‌ها و بخشداری ها تحت اداره دولت نیستند و قوانین مستقل خود را دارند. در کشور اتریش تقسیم سازمانی و نهادی بین کلیسا و دولت وجود دارد.
قوه قانون‌گذاری اتریش از دو مجلس تشکیل شده است. مجلس ملی که ۱۸۳ نماینده آن را شهروندان بالای ۱۶ سال اتریش برای دوره‌ای پنج ساله انتخاب می‌کنند. و مجلس بوندسرات که مجلس بالادستی است و ۵۸ عضو آن برای دوره‌ای شش ساله انتخاب می‌شوند.
رئیس‌جمهور این کشور در حال حاضر هینس فیشر است که در سال ۲۰۰۴ میلادی انتخاب شد. آلفرد گوشنبرگ نخست‌وزیر کنونی این کشور است که در سال ۲۰۰۶ به این سمت انتخاب شد.
● اقتصاد در اتریش
تولید ناخالص داخلی این کشور ۳۱۹.۷ میلیارد دلار است که ۱.۶ درصد آن در بخش کشاورزی، ۳۰.۴ درصد در بخش صنعت و ۶۷.۳ درصد در بخش خدمات تولید می‌شود.
سه میلیون و ۵۶ هزار نفر نیروی کار این کشور را تشکیل می‌دهند. نرخ بیکاری در این کشور ۴.۳ درصد است و ۵.۹ درصد از مردم آن زیر خط فقر زندگی می‌کنند. نرخ تورم در اتریش ۱.۹ درصد است.
محصولات صادراتی اتریش را ماشین‌آلات و تجهیزات، تجهیزات موتوری وسایل نقلیه، کاغذ، محصولات فلزی، مواد شیمیایی، آهن و فولاد، منسوجات و مواد خوراکی است که به کشورهای آلمان (۳۰.۲ درصد)، ایتالیا (۹ درصد)، آمریکا (۵.۹ درصد) و سوئیس (۴.۷ درصد) صادر می‌شود.
محصولات وارداتی این کشور شامل ماشین‌آلات و تجهیزات، وسایل نقلیه موتوری، مواد شیمیایی، محصولات فلزی و نفت و محصولات نفتی است که از کشورهای آلمان (۴۵.۵ درصد)، ایتالیا (هفت درصد)، سوئیس (۴.۵ درصد) و هلند (۴.۱ درصد) وارد می‌شود.
‌● مردم اتریش
جمعیت این کشور هشت میلیون و ۱۹۹ هزار و ۷۸۳ نفر است که میانگین سنی آنها ۴۱.۳ سال است. امید به زندگی در بدو تولد در این کشور برای زنان ۸۲.۲۶ سال و برای مردان ۷۶.۳۲ سال است.
بر اساس آمارهای سال ۲۰۰۳ میلادی ۰.۳ درصد از جمعیت این کشور یعنی حدود ۱۰ هزار نفر به بیماری ایدز مبتلا هستند.
۷۳.۶ درصد از مردم این کشور پیرو کلیسای کاتولیک رم، ۴.۷ درصد پروتستان، ۴.۲ درصد مسلمان هستند. زبان رسمی این کشور آلمانی است اما در برخی فدرال‌ها زبان‌های دیگری هم به عنوان زبان رسمی شناخته می‌شوند.
● ارتباطات در اتریش
در اتریش علاوه بر تلویزیون ملی، تلویزیون‌های خصوصی هم رواج دارند. اولین تلویزیون خصوصی این کشو در سال ۲۰۰۰ میلادی راه‌اندازی شد. رادیوهای خصوصی هم از دهه ۹۰ میلادی در این کشور راه‌اندازی شدند.
خواندن روزنامه در هر روز برای خیلی از اتریشی‌ها یک قانون است. اغلب روزنامه‌های این کشور را بخش خصوصی منتشر می‌کند.
سه میلیون و ۵۶۴ هزار خط تلفن ثابت در اتریش وجود دارد و ۹ میلیون و ۲۵۵ هزار خط تلفن همراه.
دو میلیون و ۴۲۷ هزار میزبان اینترنتی و چهار میلیون و ۲۰۰ هزار کاربر اینترنت در این کشور وجود دارد.
● اتریش در یک نگاه
▪ مساحت ۸۳،۸۷۰ کیلومتر مربع
▪ جمعیت ۸،۱۹۹،۷۸۳ نفر
▪ پایتخت وین
▪ واحد پول یورو
▪ دامنه اینترنتی at.
▪ پیش شماره ۴۳+

پنج شنبه 14/6/1387 - 14:52
ازدواج و همسرداری
درباره طلاق چگونه با فرزندان صحبت کنیم

به اعتقاد کارشناسان، فرزندان از دوران کودکی تا رشد همواره به ثبات نیاز دارند. از آنجا که طلاق، عادات زندگی شان را به شدت تغییر می دهد والدین باید زندگی روزانه آنها را در آینده تا جایی که ممکن است برایشان شفاف کنند. باید با کودکان درباره جنبه های گوناگون و ملموس زندگی صحبت کرد: اتاقی که او در آینده خواهد داشت، مدرسه ای که خواهد رفت و ... همچنین توضیح زمان نوبتی بودن او با پدر و مادرش نیز مهم است

معمولاً قبل از اعلام خبر طلاق خانواده ها دوره ای پر تنش را پشت سر می گذارند. به همین خاطر حتی اگر بچه ها به طور دقیق و جدی در جریان تصمیم والدین خود قرار نگرفته باشند احساس می کنند که وضعیت خانوادگی کاملاً به هم ریخته و از این موضوع به شدت رنج می برند. بنابراین کارشناسان مسائل خانوادگی توصیه می کنند پدر و مادر قبل از جدایی باید همه چیز را به صورت کامل برای فرزندان تشریح کنند. بهترین حالت هم این است که بچه ها و پدر و مادر دور هم جمع شوند و سپس درباره دلایل جدایی صحبت شود.
● آینده را روشن کنید
به اعتقاد کارشناسان، فرزندان از دوران کودکی تا رشد همواره به ثبات نیاز دارند. از آنجا که طلاق، عادات زندگی شان را به شدت تغییر می دهد والدین باید زندگی روزانه آنها را در آینده تا جایی که ممکن است برایشان شفاف کنند. باید با کودکان درباره جنبه های گوناگون و ملموس زندگی صحبت کرد: اتاقی که او در آینده خواهد داشت، مدرسه ای که خواهد رفت و ... همچنین توضیح زمان نوبتی بودن او با پدر و مادرش نیز مهم است. کودک باید بداند چه زمانی با پدرش خواهد بود و چه زمانی با مادرش. در این میان پدر و مادر نباید مناسبت های گوناگون را هم فراموش کنند. بنابراین باید برای فرزندان توضیح دهند که پس از طلاق والدین، مراسم تولد، میهمانی رفتن و حضور در محافل مختلف خانوادگی و اجتماعی چطور خواهد بود. به خاطر داشته باشید که این مناسبت ها برای کودک بسیار اهمیت دارند. در بچه های بزرگ تر و بویژه نوجوانان وضعیت اندکی متفاوت است. همه چیز به روابط بچه ها و والدین بستگی دارد و معمولاً بچه ها خود تصمیم می گیرند که با پدر باشند یا با مادر. اما درباره آنها نیز طلاق به معنای این نیست که دیگر قاعده وقانونی برایشان وجود نخواهد داشت. طبیعی است که یک نوجوان از اختیارات بیشتری برای انتخاب شخصی که با او زندگی کند (پدر یا مادر) برخوردار است. اما حواس تان باشد که انتخاب او براساس آسانگیری والدین و رفتن نزد آن شخصی که سهل گیر و سهل انگار تر است، نباشد.
● پدر و مادر از یکدیگر با احترام یاد کنند
گاهی اوقات اختلاف بین والدین به حدی است که هیچ نوع بخشش و گذشتی از خود نشان نمی دهند.این خصومت و کینه می تواند نخستین اقدام ها برای آماده کردن بچه ها و توضیح و درک مسائل را برای آنها بسیار دشوار و پیچیده کند. پس بهترین کار این است که پدر و مادر در برابر بچه ها از یکدیگر بدگویی و انتقاد نکنند و اطرافیان نیز به هیچ عنوان اجازه بدگویی از پدر و مادر نداشته باشند.
از سوی دیگر باید توجه داشت کار مهمی که انجام آن همیشه ساده نیست این است که سعی کنیم مرد و زن را از نقش پدر و مادر بودن شان متمایز کنیم. مرد یا زن ممکن است اشتباهاتی دربرابر یک فرد بزرگسال دیگر داشته باشند، اما باید نقش پدر و مادری او را محترم شمرد. چرا که او همچنان می تواند پدر یا مادری خوب برای فرزندان باشد. طبیعی است که وقتی روند طلاق به راحتی پیش نمی رود و با مشکلاتی همراه است فرد، همسر خود را به باد انتقاد می گیرد. حال آن که توصیه می شود سعی کنید مشکلات تان را با دوستان خود در میان بگذارید و نه با فرزندان تان. گاهی اوقات رعایت کردن این موضوع بسیار دشوار است، اما پدر و مادر حتی اگر می خواهند زندگی خود را با زن و مرد دیگری آغاز کنند باید نشان دهند که بچه ها همچنان محور زندگی آنها هستند و این موضوع را نه فقط در کلام، بلکه باید در عمل نیز ابراز دارند و نشان دهند عوامل بسیار محکم عاشقانه در رفتار آنها نیز وجود دارد.
● تأثیر منفی طلاق بر تحصیلات
مطالعات نشان می دهد جدایی والدین تأثیرات بسیار زیانبار و مختلفی برای بچه ها به ویژه در زمینه تحصیل آنها دارد. از سه دهه گذشته آمار طلاق در دنیا همواره رو به افزایش بوده است. در این میان کودکان نیز از این تغییرات در امان نبوده و متأسفانه خیلی بیشتر از آن چیزی که تصور می شود آسیب دیده و می بینند.
از این رو جدایی والدین تا قبل از رسیدن بچه ها به سن قانونی، بین ۶ ماه تا یک سال تحصیلی به آنها لطمه می زند.
مطالعات نشان می دهد در خانواده های مرفه وتحصیلکرده، طلاق والدین آمار مردود شدن بچه ها در امتحانات پایانی سال را بیش از دو برابر افزایش می دهد.
در خانواده های کارگری و بویژه خانواده هایی که مادر خانواده سواد ندارد، از هر دو بچه یک نفر ترک تحصیل می کند. همچنین در این خانواده ها فقط ۳ درصد بچه ها به دانشگاه می روند.
در خانواده های کارمندی که مادری با سواد حضور دارد ۲۲ درصد بچه های طلاق قبل از دریافت دیپلم مدرسه را ترک می کنند که این رقم در خانواده های منسجم ۱۱ درصد است.
البته هنوز به دقت مشخص نیست که آیا این شکست های تحصیلی ناشی از جدایی والدین و ضربه ناشی از طلاق است یا جو خانوادگی متشنج پیش از جدایی، اما به هر حال آنچه مسلم است طلاق موضوعی صرفاً مربوط به بزرگ ترها نیست و همیشه فرزندان را نیز به شدت تحت تأثیر قرار می دهد که باید به این موضوع ها نیز توجه جدی داشت.

پنج شنبه 14/6/1387 - 14:49
ازدواج و همسرداری

مهارتهای زندگی چیست؟

ظرفیت روان شناختی یك فرد عبارت است از " توانایی شخص در مواجهه با انتظارات و دشواری‌های زندگی روزمره. " بالابودن ظرفیت روانشناختی ؛ این امكان را به شخص می‌دهد كه زندگی خود را در سطح مطلوب روانی نگه دارد و این توانایی را به صورت رفتار سازگارانه و عمل مثبت و مؤثر متبلور سازد.

یكی از راه‌های پیشگیری از بروز مشكلات روانی و رفتاری ارتقاء ظرفیت روانشناختی افراد می‌باشد كه از طریق آموزش مهارتهای زندگی جامه عمل می‌پوشد. مهارتهای زندگی عبارت است از مجموعه‌ای از توانایی‌ها كه زمینه سازگاری و رفتار مثبت و مفید را فراهم می‌آورند. پژوهش‌های متعدد و گسترده‌ای تأثیر مثبت آموزش مهارتهای زندگی را در كاهش سوء مصرف مواد ، پیشگیری از رفتارهای خشونت‌آمیز ، تقویت اتكا به نفس ، افزایش مهارتهای مقابله با فشارها و استرس‌ها ، برقراری روابط مثبت و مؤثر اجتماعی و ... نشان داده‌اند.

نیازهای زندگی امروز ، تغییرات سریع اجتماعی فرهنگی ، تغییر ساختار خانواده ، شبكه گسترده و پیچیده ارتباطات انسانی و تنوع ، گستردگی و هجوم منابع اطلاعاتی انسان ها را با چالشها ، استرس‌ها و فشارهای متعددی روبرو نموده است كه مقابله مؤثر با آنها نیازمند توانمندی‌های روانی- اجتماعی می باشد . فقدان مهارتها و تواناییهای عاطفی ، روانی و اجتماعی افراد را در مواجهه با مسائل و مشكلات آسیب پذیر نموده و آنها را در معرض انواع اختلالات روانی ، اجتماعی و رفتاری قرار می‌دهد .

پژوهش‌های بی‌شمار نشان داده‌اند كه بسیاری از مشكلات بهداشتی و اختلالات روانی عاطفی ریشه های روانی اجتماعی دارند از جمله پژوهش در زمینه سوء مصرف مواد نشان داده است كه سه عامل مهم با سوء مصرف مواد رابطه دارند كه عبارتند از عزت نفس ضعیف ، ناتوانی در بیان احساسات و فقدان مهارتهای ارتباطی ( مك دانالد و همكاران ، 1991) . همچنین زیمرمن و همكاران (1992) بین احساس خود كارآمدی شخصی و موفقیت تحصیلی همبستگی معنا داری یافتند . مطالعات زیادی دلالت بر آن دارند كه بین عزت نفس ضعیف و سوء مصرف الكل و دارو ( سینگ و مصطفی ، 1994) ، بزهكاری ( دوكزو لورج ،1989) ، بی بندوباری جنسی ( كدی، 1992) و افكار خود كشی ( چوكت ، 1993) رابطه وجود دارد . بنابراین با توجه به مدارك و شواهد علمی و به منظور پیشگیری از بروز آسیب‌های اجتماعی مانند خودكشی ، اعتیاد ، خشونت ، رفتارهای بزهكارانه و اختلالات روانی لازم است به موضوع بهداشت روانی و اهمیت آن توجه بیشتری شود .

از طرفی ماهیت مشكلات روانی اجتماعی به گونه ای است كه مقابله با آن در سطوح بعدی مداخله ( پیشگیری ثانویه و ثالث ) نه تنها هزینه‌های قابل ملاحظه‌ای را از نظر نیروی انسانی و مسایل مالی بر جوامع تحمیل می‌كند ، بلكه اثر بخشی و كارآمدی آن نیز بسیار محدود و حتی در مواردی ناچیز است . به عنوان مثال بررسی‌ها نشان می‌دهد كه وقتی یك شخص وابستگی دارویی ( اعتیاد ) پیدا كرد ، در خوشبینانه‌ترین حالت 20 الی 30 درصد موارد احتمال بهبود وجود خواهد داشت و حتی تحت این شرایط نیز احتمال عود مجدد مشكل وجود خواهد داشت ( كاپلان و سادوك ، 1988؛ تایلور ،1995) .

این واقعیات باعث شده كه صاحب‌نظران و متخصصان حیطه بهداشت روانی در جهان تمام كوشش و توجه خود را حول محور برنامه‌های پیشگیری در سطح اول متمركز سازند . به همین منظور برنامه‌های پیشگیری هم در سطح عام و با هدف كاهش و كنترل انواع آسیب‌های روانی – اجتماعی و هم در سطح خاص و در رابطه با كاهش و كنترل مشكلات خاص ( از قبیل وابستگی دارویی ؛ افسردگی ؛ و ...) در نقاط مختلف جهان طراحی و به مورد اجرا گذاشته شده‌است.

مهارتهای زندگی شامل مجموعه ای از توانایی‌ها هستند كه قدرت سازگاری و رفتار مثبت و كارآمد را افزایش می‌دهند . در نتیجه شخص قادر می‌شود بدون این كه به خود یا دیگران صدمه بزند ، مسئولیت‌های مربوط به نقش اجتماعی خود را بپذیرد و با چالش‌ها و مشكلات روزانه زندگی به شكل مؤثر روبه ‌رو شود . محققان تأثیر مثبت مهارتهای زندگی را در كاهش سوء مصرف مواد ، استفاده از ظرفیت ها و توانمندی های هوشی و شناختی ، پیشگیری از رفتارهای خشونت‌آمیز ، افزایش خود اتكایی و اعتماد بنفس و ... مورد تأیید قرار داده‌اند. به ویژه در كاهش سوء مصرف مواد بر نقش كلیدی مهارتهای زندگی تأكید می شود . هم چنین آموزش این مهارتها به عنوان یك روش عام پیشگیری از آسیب های فردی و اجتماعی مورد تأكید بوده‌است. در مطالعه اسمیت (2004) نشان داده شد كه آموزش مهارتهای زندگی به‌طور قابل توجهی منجر به كاهش مصرف الكل و مواد مخدر در جوانان می‌گردد.

اسمیت و گری (2005) نیز نشان دادند آموزش مهارتهای زندگی اثر معنی‌داری بر توانائیهای رهبری و مدیریت در جوانان دارد. فرایند نقش مهارت‌های زندگی در ارتقای بهداشت روان را به شكل زیر می‌توان نشان داد :

یادگیری موفقیت آمیز مهارتهای زندگی ، احساس یادگیرنده را در مورد خود و دیگران تحت تأثیر قرار می دهد و علاوه بر این كسب این مهارتها نگرش دیگران را نیز در مورد فرد تغییر می دهد . به همین خاطر كسب مهارت های زندگی هم شخص را تغییر می دهد و هم محیط را ، و این اصل دو سویه ، ارتقای بهداشت روان را شتابی دوچندان می بخشد .

موارد كاربرد مهارت های زندگی :

الف ) افزایش سلامت روانی و جسمانی

  1. تقویت اعتماد به خویشتن و احترام به خود
  2. تجهیز اشخاص به ابزار و روش‌های مقابله با فشارهای محیطی و روانی
  3. كمك به تقویت و توسعه ارتباطات دوستانه ، مفید و سالم
  4. ارتقای سطح رفتارهای سالم و مفید اجتماعی.

ب) پیشگیری از مشكلات روانی ، رفتاری و اجتماعی شامل پیشگیری از :

  1. مصرف سیگار و سوء مصرف مواد مخدر
  2. بروز اختلالات روانی و مشكلات روانی – اجتماعی
  3. خودكشی در نوجوانان و جوانان
  4. رفتارهای خشونت‌آمیز
  5. شیوع ایدز
  6. افت و كاهش عملكرد تحصیلی

مهارتهای 10 گانه زندگی عبارتند از:

  1. خودآگاهی
  2.  روابط بین فردی
  3.  ارتباط
  4.  تفكر نقادانه
  5.  تفكر خلاق
  6.  تصمیم‌گیری
  7.  حل مسئله
  8.  مقابله با فشار
  9.  مقابله با هیجان‌های ناخوشایند
  10.  هم‌ دلی
پنج شنبه 14/6/1387 - 14:47
محبت و عاطفه

سلامت عاطفی خود را حفظ كنیم.

افرادی که از لحاظ عاطفی سالم هستند، به خوبی از پس استرس برمی‌آیند، دارای خودانگاره مثبت هستند و می‌توانند روابطی سالم با دیگران برقرار کنند
رعایت این توصیه‌ها می‌تواند به شما کمک کند تا از لحاظ عاطفی سالم بمانید:
• آنچه را احساس می‌کنید و آنچه باعث ایجاد این احساسات شده است برای خودتان مشخص کنید.
• به جای اینکه آنجه باعث استرس و اضطراب شما شده است، در ذهن‌تان پنهان کنید، نسبت به خودتان و دیگران درباره عواطف‌تان گشوده باشید.
• به جای اینکه بر جنبه‌های منفی زندگی تاکید کنید،بر چیزهای مثبت زندگی تمرکز کنید. با چیزی که باعث آزار عاطفی شما می‌شود، روبه رو شوید، اما نگذارید بر شما غلبه کند.
• از روش‌های آرامش‌بخشی از جمله مراقبه، یا تمرین‌های تنفس عمیق استفاده کنید.
• با رژیم غذایی سالم، ورزش منظم و برنامه خوب از جسم‌تان مراقبت کنید.

پنج شنبه 14/6/1387 - 14:45
دعا و زیارت

پیشاهنگ جهاد و شهادت

شهیدان نواب صفوی و یارانش در دوران رژیم ستمشاهی با دعوت حوزه‌ها به حضور در عرصه سیاسی كشور، ایجاد ایده تشیع انقلابی و با هدف تشكیل حكومت اسلامی و تدوین قانون اساسی كشور براساس آموزه‌های قرآن دست به مبارزه با رژیم شاه زدند.

شهیدان نواب صفوی و یارانش در دوران رژیم ستمشاهی با دعوت حوزه‌ها به حضور در عرصه سیاسی كشور، ایجاد ایده تشیع انقلابی و با هدف تشكیل حكومت اسلامی و تدوین قانون اساسی كشور براساس آموزه‌های قرآن دست به مبارزه با رژیم شاه زدند. آنها معتقد بودند روحانیون باید سكوت در مقابل حكومت را كنار بگذارند، حكومت اسلامی جایگزین مشروطه و حكومت غربگراها شود و جنبش‌های انقلابی مسلمان در سراسر جهان متحد شوند. تدوین قانون اساسی براساس آموزه‌های قرآن و دین اسلام از برجسته‌ترین تفكرات این گروه محسوب می‌شد.

ولادت

سال 1303 هجری شمسی است. آفتاب در پس ابرهای سیاه ستم، آخرین نفسهای خود را می کشد. نور کم سویی به زمین میرسد. پاها در بند است. دستها رهایی ندارد و فریادها در گلو خفه میشود. ناگاه صدای کودکی در فضای خانه می پیچد. ستاره ای به خانه آقا سیدجواد قدم می نهد. نوای آسمانی دعا بر لبان پدر جاری می شود. آقا سیدجواد میرلوحی نام فرزند را سید مجتبی می گذارد تا در لحظه لحظه زندگی به یاد خاندان پیامبر باشد.

سرود نور

سید مجتبی هنوز اندک سالی است که با دنیای خرد سالی فاصله گرفته است. او سوره های کوتاه قرآن را به تشویق پدر و مادر خود حفظ می کند و با پدر روحانی خود در مجالس پر نور قرائت قرآن شرکت فعال دارد. قرآن مجید کتاب زندگانی اوست و به آن عشق می ورزد. هفت ساله است که راهی دبستان می شود و پس از اتمام دوره ابتدایی در مدرسه «حکیم نظامی» وارد مدرسه صنعتی آلمانیها می گردد.

رضاخان که به تازگی از طرف دولت استعمارگر انگلیس به سلطنت رسیده است از مخالفان سرسخت اسلام و روحانیت است. از نخستین کارهای او منع به کارگیری تاریخ هجری قمری است. تاریخ هجری شمسی جایگزین تاریخ قمری می شود و او نام این تهاجم وسیع بر ضد فرهنگ اسلامی را طرد یک سنت عربی تحمیل شده می نامد.

بعد از تغییر تاریخ، بر سر گذاشتن کلاه پهلوی شبیه کلاه سربازی، برای همه اجباری می گردد. چیزی نمی گذرد که او مدارس را مختلط اعلام می کند و دختر و پسر را در کنار هم قرار میدهد. پسر ها باید هنگام مدرسه رفتن شلوارک کوتاه بپا کنند و دختر ها باید حجاب اسلامی را به کناری نهند.در این حال روحانیون بیدارگر با تهاجم فرهنگی استعمار و اسلام زدایی رضاخان به مبارزه بر می خیزند و بر ضد وی قیامهای اصلاحی مختلفی را برپا می دارند. در چنین زمانی است که آقا سیدجواد میرلوحی، پدر سیدمجتبی مجبور می گردد از پوشیدن لباس روحانیت صرف نظر کند. رضاخان دستور داده است تا مردم همه از لباس یک شکل استفاده کنند. در این زمان آقا سیدجواد از فرصت استفاده نموده، برای احقاق حقوق مظلومان در دادگستری وکیل دعاوی میشود.

چندی نمی گذرد که با داور وزیر دادگستری سال 1315 یا 1314 درگیر می شود و در پی گفتگوی اعتراض آمیز به نظام ستم شاهی پهلوی، گوش وزیر را با سیلی خود آشنا میسازد و خود روانه زندان می گردد. سه سال در زندان رضاخان می ماند و بعد از 3 سال به دیدار خدا می شتابد. با رحلت پدر، سیدمحمد نواب صفوی، دایی سیدمجتبی سرپرستی خانواده ایشان را به عهده می گیرد. سید مجتبی عشق و علاقه زیادی به دروس اسلامی دارد و مایل است به دروس حوزه بپردازد. لیکن دایی وی که سرپرستی او را به عهده گرفته و خود قاضی دادگستری است با سید مخالفت می کند.سید مجتبی از عقیده خود دست بر نمی دارد و در مسجدی که در خانی آباد است شروع به فراگیری درسهای حوزه می کند و همزمان در مدرسه آلمانیها به دروس جدید می پردازد.سید در عصری واقع شده است که نظام آموزشی غرب در کشور به صورت نوشدارویی برای پیشرفت به مردم عرضه میشود. وی در یکی از مدارس غربی تحصیل میکند. در مدرسه چیزهایی مطرح است که با آرمانهای اسلامی وی سازگار نیست. او در فرصتهای مناسب آنچه را که فهمیده به همکلاسی های خویش میگوید و اوضاع سیاسی، فرهنگی و اقتصادی کشور را برای آنان شرح میدهد.

سید در 17 آذر 1321 ش در یک سخنرانی پر شور از دانش آموزان می خواهد تا به سوی مجلس رفته، نسبت به هجوم اجانب و تهدید فرهنگ غرب اعتراض نمایند و درخواستشان را مطرح کنند.

با سخنرانی سید دانش آموزان مدرسه دست به تظاهرات میزنند. از مدرسه آلمانیها به مدرسه ایران شهر و از آنجا به دار الفنون رفته، مدارس را تعطیل می کنند و با هم به طرف مجلس حرکت می کنند. در بین راه از مردم هم افرادی به آنها می پیوندند. تظاهرات با شکوهی روی میدهد و با تیر اندازی مأموران به سوی مردم 2 نفر کشته می شوند و چیزی نمی گذرد که دولت قوام سقوط می کند.

سید در 1321 هجری تحصیلات خود را به پایان برده، در خرداد 1322 در شرکت نفت استخدام میگردد و بعد از مدت کوتاهی از تهران به آبادان انتقال می یابد. وضع نابسامان کارگران شرکت وی را رنج میدهد و دیگران را در حقوق خویش شریک می کند. علاقه ای بین کارگران شرکت و سید به وجود می آید. وی شبها جلساتی برای آنها دائر می کند و وظایف دینی و اجتماعیشان را گوشزد می نماید.وی در طی آموزشهای خویش یاد آور می شود که نفت از آن ملت ایران است و خارجیان آمده اند تا برای ما کار کنند، نه اینکه ما را زیر سلطه خود درآورند و قسمتهایی از آبادان را در اختیار گرفته اجازه ورود به ما ندهند!

سید سیمای زشت استعمار را در کارها و فعالیتهای آنان نشان میدهد، میگوید:این چیست که در چند جای شهر نوشته اند «ورود ایرانی و سگ ممنوع»!!آنها ایرانیان را در ردیف سگ قرار داده در حالی که خود مستخدم ما هستند.شش ماه از ورود سیدمجتبی به شرکت نگذشته است که یکی از انگلیسیها به کارگری ایرانی حمله کرده و وی را زخمی میکند، همان شب جلسه ای تشکیل می شود و قرار می گذارند که صبح قبل از شروع کار در پالایشگاه جمع شوند.

سید شروع به سخنرانی می کند و می گوید: « چون ما مسلمان هستیم و قصاص یکی از احکام ضروری ماست یا باید آن انگلیسی به اینجا بیاید و در جلوی جمع از این برادر ما پوزش بخواهد و یا اگر این کار را نکند عین کتکی که به آن زده یا عین جراحتی که به او وارد کرده ما به او وارد کنیم.» هنوز سخنان سید به پایان نرسیده بود که کارگران به خشم آمده، به سالن آن انگلیسی رفته، آنجا را خراب می کنند. پلیس دخالت میکند و آن انگلیسی موفق به فرار می شود. چند نفر کارگر دستگیر میگردند، سید به خانه یکی از دوستانش رفته، شبانه توسط یکی از لنجها از آبادان راهی نجف میشود.

مهاجر عشق

سید مجتبی تجربه های زیادی از زندگی آموخته و زندگی مردمان بسیاری را دیده و با شیوه زندگی آنها آشنا شده است. اکنون در نجف اشرف برای انجام کاری آمده است و آن آموزش صحیح اسلام است، آنگونه که بتواند مسیر حرکت او را در این دنیای رنگارنگ مشخص نماید. هدف از زندگی چیست؟ سید در ضمن آموزش می خواهد جواب این سوال را آن سان که باید دریابد. سعادت به استقبال سید آمده است، او میتواند در مدرسه قوام از مدارس حوزه علمیه نجف اقامت گزیند. در همان روزها علامه امینی در یکی از حجره های فوقانی مدرسه کتابخانه ای دایر کرده و به تألیف «الغدیر» مشغول است. این امر سبب میشود که مهاجر عاشق که تازه از ایران رسیده است با حضرت علامه امینی آشنا شود.

سید که علوم مقدماتی را در تهران به انجام رسانیده، در نجف به دنبال اساتیدی است که سطوح عالی را از آنها بیاموزد، از جمله اساتیدی که وی از آنها فقه و اصول، تفسیر قرآن و اصول سیاسی و اعتقادی را آموخت، نامبردگان ذیل اند:
1:حضرت علامه نستوه آیه الله امینی
2:حضرت آیت الله العظمی حاج آقا حسین قمی
3:حضرت آیت الله آقا شیخ محمد تهرانی

سید بزرگوار نواب از این سه استاد گرانقدر علاوه بر علوم متداول حوزه، اصول فلسفه سیاسی اسلام را آموخت و با فقه سیاسی اسلام آشنا شد. در همین زمان که وی در نجف مشغول تحصیل است، یکی از کتابهای کسروی به دستش میرسد، نوشته ای که مولف در آن به حضرت امام صادق (ع) توهین نموده است. ایشان کتاب را به چند تن از اساتید و مراجع تقلید نجف اشرف عرضه می دارد و حضرت آیه الله العظمی حاج آقا حسین قمی با صراحت حکم ارتداد نویسنده کتاب را اعلام میدارد.جناب نواب به حکم وظیفه دینی خویش با تصمیمی قاطع رو به وطن خویش میگذارد تا آن نابخرد را بر سر عقل آورد.

پیش از حرکت او از نجف به ایران مردم تبریز و مراغه و سران برخی روزنامه ها به مقابله با احمد کسروی برخواستند و از دولت وقت خواستند تا وی را به جرم انتشار کتب گمراه کننده محاکمه کند.دولت قدرت چندانی ندارد و از طرفی برنامه های پهلوی با کارهای کسروی چندان رو در رو نیست و در حقیقت هر دو در جهت اسلام زدایی گام بر میدارند و کارهای کسروی، فعالیتهای دولت را تحت الشعاع قرار داده است. از این رو به مقابله با وی بر نیامد.

ایرادهای وی به اسلام بیشتر از کتب مبلغین آمریکایی و مستشرقین اخذ شده بود و اشکالهایی را که متوجه مذهب تشیع می ساخت، نواب با قاطعیتی تمام وسائل زندگی را جمع کرده به طرف ایران حرکت می کند. وی که در بین راه اطلاع یافته بود کسروی در آبادان است، به آبادان می رود. در یکی از مساجد بزرگ شهر سخنرانی میکند و او را به مناظره می خواند. ولی کسروی به تهران رفته بود، او نیز به تهران می آید و با تنی چند از آقایان تماس می گیرد و پس از مشورت به این نتیجه میرسد تا با وی به بحث بنشیند. آیت الله طالقانی ایشان را تشویق می کند و جناب وی به کلوپ کسروی میرود.

«با هماد آزادگان» نام باشگاه کسروی است. نواب چند روزی در مورد دین و مسائل اجتماعی با وی به بحث مینماید. لیکن او قانع نمی شود، دو دستگی در جمع حاکم می شود، حرف آخر سید به کسروی این است:«من به تو اعلام میکنم و تو را به عنوان یک مانع نسبت به مذهب و حتی نسبت به مملکتم میدانم» ، «موقعی که عضوی از پیکر انسانی چنان فاسد شود که نتنها موجب فساد دیگر اعضای آن پیکر گردد، بلکه تباهی خود آن عضو با مجموع اعضای دیگرش را نتیجه دهد، نباید در ریشه کن کردن آن هیچ گونه مسامحه ای روا داشت. زیرا این مسامحه چه ناشی از ترحم و مهر و محبت باشد و چه معلول بی توجهی به اهمیت حیاتی قضیه، موجب از ارزش افتادن و تباهی دیگر اعضای پیکر جامعه خواهد گشت.»

نواب جوان در طی جلساتی دلایل و براهین لازم را برای کسروی عرضه میکند لیک دیگر گوش شنوایی برای وی باقی نمانده است. برای شاگرد مکتب توحید، مسأله ارتداد وی مسلم میشود و به فکر مقابله با این عصر فاسد میافتد.

سید بزرگوار از حضرت آیه الله مدنی و آقا شیخ محمد حسین طالاقانی برای تهیه اسلحه پول میگیرد و در ساعت 13 و 30 دقیقه روز بیست و سوم اردیبهشت سال 1324 کسروی در میدان حشمت الدوله مورد هدف قرار میگیرد اما به دلیل فرسودگی اسلحه موفقیت حاصل نمی شود و نواب به زندان می افتد و علمای ایران و نجف خواستار آزادی وی می شوند و ایشان بعد از دو ماه با قید کفالت آزاد می شود.

فدائیان اسلام

حضرت نواب با آزادی از زندان به فکر تشکیل «فدائیان اسلام» می افتد تا به وسیله آن با عناصر فاسد در جامعه به مبارزه برخیزد و با انتشار اعلامیه ای موجودیت فدائیان اسلام را اعلام میدارد.او در برپایی این سازمان اسلامی میگوید: در خواب جدم سید الشهدا را دیدم که بازوبندی به بازویم بست و روی آن نوشته شده بود «فدائیان اسلام».

انتشار اعلامیه مسلمانان غیور را متوجه فدائیان اسلام مینماید و افرادی به گروه او میپیوندند. ساعت 10 صبح روز بیستم اسفندماه سال 1324 آیات قهر الهی آشکار میشود و کسروی توسط چهار تن از فدائیان اسلام، سید حسین و سید علی امامی، جواد مظفری و علی فدایی از میان برداشته میشود تا جامعه اسلامی به مسیر حرکت خود در مسیر الهی ادامه دهد.فدائیان اسلام با بانگ تکبیر از محوطه دادگستری دور می شوند و در حین پانسمان زخمهای خود در بیمارستان سینا دستگیر میشوند.رهبر فدائیان به مشهد الرضا میرود و از راه شمال به آذربایجان، همدان و کرمانشاه راهی میشود. در بین راه روحیه عشایر را مورد ارزیابی قرار میدهد و با علمای شهرستانها تماس حاصل کرده، درخواست می کند تا برای آزادی فدائیان اسلام تلگرافهایی به دولت بفرستند و خود از آنجا به نجف اشرف میرود.

در همین ایام حضرت ایت الله العظمی آقا سید ابوالحسن اصفهانی وفات می یابد. به همین مناسبت عده ای از دولتمردان ایرانی برای عرض تسلیت به مراجع نجف از طرف شاه راهی نجف می شوند.در یکی از مجالس که فرستادگان شاه حضور دارند، جناب نواب منبر رفته، ضمن حمله شدید به «قوام السلطنه» (نخست وزیر وقت) میگوید:«چطور شما برای فوت یک نفر روحانی به نجف آمده و به مقامات روحانی تسلیت میگویید در حالی که روحانی دیگری همچون سید ابوالقاسم کاشانی را در ایران به جرم دفاع از اسلام از اسلام به زندان افکنده اید؟!» ایشان آزادی آیت الله کاشانی و فدائیان اسلام را در جلسه مطرح مینمایند و حوزه علمیه نجف اشرف آزادی زندانیان را از مقامات مسئول میخواهد و پس از چندی خواسته اشان جامه عمل میپوشد.

بعد از آزادی آیت الله کاشانی دیدارهایی با ایشان صورت میگیرد. جناب نواب نظرات خود را به ایشان عرضه میدارد و اعلام میکند که در صدد ایجاد حکومت اسلامی در ایران است. حضرت آیت الله کاشانی که از مبارزان و مجاهدان بزرگ عصر خویش است و در گذشته در جنگ انگلیس و عراق شرکت فعال داشته و در اثر همین فعالیتها به ایران تبعید شده است اینک با نواب میثاق می بندند تا در ایران حکومت اسلامی بنا نهند.

شهر پیامبران

16 مه 1916 انگلیس و فرانسه پیمانی نهانی در باره تقسیم منطقه آسیایی ترکیه بستند که به نام «موافقت نامه سایس ـ پیکو» خوانده شد و بر پایه آن قرار شد فلسطین زیر سرپرستی هیاتی بین المللی که شکل آن بعد ها با توافق روسیه تزاری تعیین خواهد گشت اداره شود. ولی بریتانیا از امضای این پیمان هدفی جز انجام یک مانور نداشت و همواره در پی آن بود که فرصتی به دست آورد و شانه از زیر بار تعهد خود خالی کند. در دوم نوامبر 1917 انگلیستان اعلامیه «بالفوره» را که خواستار پایه گذاری «میهنی قومی» برای یهودیان بود منتشر کرد.

ایجاد «حکومت یهود» ابتدا به وسیله تئودور هرنسل، در سال 1896 طراحی شد و در پی برپایی اولین کنگره صهیونیستها در شهر «بال» سسویس به سال 1897 نیز مفاد آن به تصویب رسید.

صهیونیستها با اشتیاق فراوان به کمک انگلیسیها شتافتند و با حمایت بی دریغ از هدفهای جنگی آنها در فلسطین «در جنگ جهانی اول» سر انجام ارتش انگلیس را در این سرزمین به پیروزی رساندند.

«فلسطین به صورت یک موجود سیاسی و به نام یک دولت به سال 1948 و در پی برداشته شدن سرپرستی بریتانیا از آن از میان رفت. بر پایه قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل متحد، در بخشی از آن دولتی به نام «اسرائیل» پایه گذاری شد. بازمانده فلسطین نزدیک 5/6 هزار کیلومتر مربع را ملک عبدالله بن حسین شریف هاشمی، پادشاه اردن ضمیمه کشور خود کرد.»

فعالیت های استعمار گران انگلیس دیگر بار مردم مسلمان ایران را به خشم آورد. روز جمعه سی و یکم اردیبهشت 1327 آیت الله کاشانی و جناب نواب صفوی قطعنامه ای مبنی بر اظهار هم دردی با عربهای اهل فلسطین صادر نمودند. روزهای بعد محلهایی را برای نام نویسی داوطلبان جنگ با یهود در مراکز مختلف شهر افتتاح شد و 5 هزار نفر ثبت نام کردند. در پی ثبت نام مردم غیور ایران فدائیان اسلام قطعنامه ای صادر کردند و از دولت اجازه حرکت به سوی فلسطین خواستند.

دولت که خود از سر سپردگان غرب است، برنامه اعزام به فلسطین را لغو میکند. چه او از پیش برای تأسیس دولت یهود افرادی چون سید ضیاءالدین طباطبایی را به کمک صهیونیستها فرستاده است. غرب برای از میان برداشتن نیروهای فعال و مذهبی به رهبری آیت الله کاشانی و نواب صفوی طرحی را پی ریزی میکند و آن ترور شاه است. او که عنصری غیر مفید شناخته شده است باید از میدان خارج شده «علی رضا» یا «رزم آرا» جای او را بگیرد. در روز 15 بهمن شاه در دانشگاه به وسیله ناصر فخر آرایی (عضو جوانان حزب توده) مورد هدف قرار میگیرد. تیرها از کنار لبش رد میشود و سرتیپ صفاری و سرتیپ اختری، فخر آرایی را از بین می برند.

صبح روز شانزدهم حزب توده منحل اعلام میشود و کلوپ و باشگاهش و حزبش را چپاول میکنند و به تاراج می برند. در شب 16 بهمن تانک به در خانه حضرت آیت الله کاشانی میآید. ایشان را دستگیر نموده به قلعه فلک الافلاک در خرم آباد می فرستند. عده ای از روحانیون مبارز هم دستگیر میشوند. سید عبد الحسین واحدی ـ فرد شماره 2 فدائیان اسلام ـ از آن جمله است. نواب 40 تن از دوستان و فدائیان اسلام را روانه قم میکند تا با توسل به آیت الله بروجردی ایشان را آزاد کنند. موقعیتی حاصل نمی شود و منزل آیت الله بروجردی محاصره می شود. بعد از 10 روز از گذشت این ماجرا فدائیان اسلام از خانه خارج شده با یک اتوبوس راهی تهران میشوند. در حسن آباد جلو آنها گرفته، همگی به زندان منتقل میشوند. آیت الله کاشانی هم که در قلعه فلک الافلاک زندانی است به آبادان تبعید میگردد.

نامه های سرخ

دوره مجلس پانزدهم رو به اتمام است. دولت وقت استیضاح میشود و از دزدی و چپاول اموال عمومی سخن به میان میاید و مسائل شرکت نفت مطرح میگردد. شاه در صدد بر می آید متممی برای قانون اساسی نوشته شود که در آن سه اصل زیر بیاید:

1- نمایندگان مجلس فرماندهی کل قوا را در اختیار شاه قرار دهند.
2- مجلس سنا تأسیس گردد.
3- انحلال مجلسین در اختیار شاه باشد

همچنین قرار بود مذهب «فقه جعفری» القاء و از رسمیت بیفتد، که در این زمان جناب نواب پانزده نامه با جوهر قرمز به پانزده وکیل انتصابی (انتخابی – فرمایشی) نوشته و در آن مخالفت خود را اعلام می دارد.روزی که قرار است مجلس تشکیل گردد، جلسه ای بر قرار نمیشود و با 24 ساعت(48 ساعت) تأخیر این ماده از دستور جلسه حذف میشود.انتخابات مجلس سنا و ملی انجام میشود، لیکن آراء ملت کنار نهاده میشود و وکلای دولتی به مجلس میروند. این مسأله و تمامی مسائل دولتی با وزیر دربار وقت، هژیر بود. به همین علت او در روز جمعه دوازدهم محرم در مسجد سپهسالار به دست سید حسین امامی مورد حمله قرار میگیرد و یک روز پس از واقعه چهاردهم آبان 1328 هجری شمسی به هلاکت می رسد.

وی تبعید آیت الله کاشانی را خود برنامه ریزی کرده و دستور داده بود. با اعدام انقلابی هژیر، تاریخ افتتاح مجلس سنا تغییر میکند و انتخابات مجلس شورای ملی که با تمهیدات وی صورت گرفته بود از طرف رئیس انجمن نظارت باطل اعلام میشود. شاه روحیه خود را باخته، با هواپیمای اختصاصی تورمن به سمت آمریکا پرواز میکند.سید حسین امامی دستگیر و پس از 5 روز به شهادت میرسد. فدائیان اسلام با انتشار اعلامیه ای از مقام شهید تجلیل به عمل می اورند. انتخابات دوره شانزدهم مجلس برگزار می گردد و آیت الله کاشانی با استقبال بی نظیری به میهن اسلامی باز می گردد.

تابوت

از مدتها پیش مقبره ای برای رضاخان ساخته شده بود ولی این ناآرامگاه همچنان خالی بود، دیکتاتور خارج از کشور مرده بود و فرزندش جرأت نداشت جسد وی را به ایران باز گرداند. یاد ستم رضا خانی حرکت امت اسلامی را توفنده می ساخت. بعد از تهیه مقدماتی شاه خواست جسد رضا خان را به ایران منتقل نماید و با بر پایی مجالس و استقبال مردم همراه سازد. نواب صفوی از نقشه دولت آگاه می شود و به قم رفته، بعد از درس آیت الله بروجردی در مدرسه فیضیه به سخنرانی میپردازد. این شیوه تا روز دفن ادامه میابد. از آن رو آرزوی رژیم عملی نمیشود و دیکتاتور بی هیچ تشییعی دفن می گردد.

ملی شدن صنعت نفت

خرداد 1329 علی منصور بی هیچ مقدمه ای استعفا میدهد و رزم آرا به نخست وزیری می رسد. وی مورد تأیید انگلیس و آمریکاست. آیت الله کاشانی این مسأله را طی اعلامیه ای فاش میسازد و لایحه «گس – گلشائیان» از طرف کمیسیون مجلس رد میشود. آیت الله کاشانی طی بیانیه ای با تأکید بر ملی شدن صنعت نفت در سراسر کشور از مردم می خواهد با پا فشاری خویش طرفداران شرکت نفت را به اطاعت خود وا دارند.

رزم آرا در نظر دارد نهضت ملی کردن صنعت نفت و مبارزات ضد استعماری مردم را عقیم سازد. آیه الله کاشانی و جبهه ملی در از بین بردن رزم آرا وحدت نظر دارند. لذا با استمداد از فدائیان اسلام در صدد از بین بردن وی بر می ایند. خلیل طهماسبی این مسئولیت را بر عهده میگیرد. شاه این خبر را شنیده، خشنود می شود. چه اینکه رزم آرا برای خود وی نیز خطر آفرین است.

اطرافیان شاه به او می فهمانند که ترور رزم آرا، حکم شمشیر دو لبه را دارد که یک طرف آن متوجه رزم آرا و طرف دیگرش متوجه خود اوست. یعنی اگر رزم آرا زنده بماند، بهترین بهانه به دست او خواهد افتاد و تحت این عنوان تمام مخالفان و حتی خود شاه را از میدان بیرون خواهد کرد. به همین سبب نابود کردن رزم آرا به گونه ای دیگر طرح ریزی می شود. یکی از گروهبانهای ارتش در لباس غیر نظامی مأمور انجام این کار میگردد، که همواره با علم وزیر کار بلافاصله پشت سر رزم آراء حرکت میکند. او مأمور بود همین که طهماسبی مبادرت به تیر اندازی کرد با گلوله کلت وی (رزم آرا) را بکشد.

خلیل در مجلس ختم آیت الله فیض وی را مورد حمله قرار می دهد و با گلوله گروهبان شاه رزم آرا از پای در می آید.قتل رزم ارا زنگ خطری برای نمایندگان وابسته به انگلیس در مجلس شانزدهم است که مانع ملی شدن نفت بودند. فدائیان اسلام با از بین بردن رزم آرا، ملی شدن صنعت نفت را میخواستند. اصلی که از بازگشت آیت الله کاشانی از تبعید، هر چه بیشتر روی آن تأکید میشد.فردای روزی که رزم ارا کشته شد کمیسیون نفت به اتفاق آرا، اصل ملی شدن نفت در سراسر کشور را میپذیرد و ملت مسلمان ایران به آرزوی خود نائل می آیند.

منشور حکومت اسلامی

جناب نواب صفوی با تألیف کتابی تحت عنوان «جامعه و حکومت اسلامی» و انتشار آن در آبان سال 1329 روش صحیح حاکمیت را بیان می دارد. او معتقد است جز با حرکت ریشه ای و تقویت فرهنگ اصیل اسلامی در جامعه با استکبار جهانی نمیتوان مقابله کرد. این سید مجاهد به پیروی از نامه حضرت امیر المومنین علی (ع) به مالک اشتر،اصول سیاسی اسلام را به مردم بیان میکند و به شاه و غاصبان حکومت هشدار میدهد که در صورت اجرا نکردن دستورهای اسلامی به دست فرزندان مقتدر و فدا کار اسلام از بین خواهد رفت.

نواب صفوی در جهت نیل به حکومت اسلامی و استقرار مدینه قرآنی غدیر گام بر میدارد و خود را به قالبهای حکومت مشروطه محدود نمیسازد. در این مسیر وی علاوه بر استادش در نجف اشرف (علامه امینی)، از حضرت امام خمینی در حوزه علمیه قم منشور حکومت اسلامی را فرا میگیرد و بی محابا به برپایی آن تظام مقدس اقدام مینماید.

نواب در زندان مصدق

تیر ماه سال 1330 وقتی نواب از خانه یکی از فدائیان اسلام خارج میشود، از سوی مأموران آگاهی دستگیر و زندانی میشود. سید به خاطر سخنرانی 2 سال پیش در آمل و شکستن شیشه مشروب فروشی به زندان می افتد، این در حالی رخ میدهد که مصدق نخست وزیر این دوره است.

حقیقت این است که نواب خواستار اجرای احکام اسلامی و در مراحل بعد، تأسیس حکومت اسلامی است، لیکن مصدق در جبهه ملی موافق او نیست. پس از دستگیری نواب (رهبر فدائیان اسلام) افرادی که پیش از وی دستگیر شده بودند آزاد می شوند. سید محمد واحدی از آن جمله است.

واحدی نامه ای به مصدق نوشته، خواستار آزادی رهبر فدائیان اسلام میگردد و با جواب نا مساعد وی، در اواخر مرداد 1340 فدائیان اسلام اعلام برگزاری مراسم سخنرانی داده و در پی آن 38 نفر از آنها بازداشت و تبعید می شوند. نواب صفوی با شنیدن این خبر اعتصاب غذا می کند و آیت الله سید محمد تقی خوانساری و آیت الله صدر طی نامه های جداگانه ای به آبت الله کاشانی و دادستان وقت آزادی رهبر فدائیان اسلام و تبعیدیها را خواستار می شوند. پس از یکی دو روز تبعیدیها باز می گردند و نواب پس از سه ماه حبس در عصر مصدق آزاد می گردد.

کنگره اسلامی

شب معراج رسول اکرم (ص) 27 رجب 1350 ق. مطابق با 1931 م. است. از اندیشمندان اسلامی دور ترین نقاط جهان دعوت به عمل آمده تا خشم امت اسلامی را در مورد انتقال اراضی مسلمانان به یهودیها به معرض نمایش گذارند و نظرات خویش را برای آزادی قدس بیان دارند.

یازدهم شهریوی 1332 مجاهد نستوه دست به این سفر مقدس میزند تا با حمایت از مردم مسلمان فلسطین، سیاست صهیونیستی انگلستان را محکوم سازد. مسیر حرکت نواب از ایران به بغداد و از آنجا به بیروت و بیت المقدس است. وی در اولین جلسه از جلسات شش روزه كنگره عظیم اسلامی با نطقهای حماسی خویش به زبان عربی، فریاد بیدار باش سر میدهد و زمانی که برای تماشای بخش اشغالی قدس میروند با لحنی آمرانه همراهان را به نماز میخواند.

نماز در مسجد مخروبه ای که در یک کیلومتری شهر قدس قرار دارد. وی میگوید:هر کس آماده شهادت است همراه ما شود.تمامی اعضا به امامت آن سید مجاهد نماز می گذارند. سربازان اسرائیلی دست روی ماشه مسلسلها، از کار سید در حیرت می مانند. سید با این حرکت یاد آور می شود که برای آزادی قدس باید با پرچم سرخ شهادت به میدان رفت.

تا بیکرانها

پس از پایان کنگره اسلامی، نماینده جمعیت اخوان المسلمین مصر با نواب صفوی آشنا می شود و شیفته وی میگردد و از او دعوت می کند تا به سفر خویش ادامه داده، از مصر هم دیدن نماید. نداشتن امکانات مالی این سفر را به تعویق می اندازد تا حضرت علامه امینی زمینه سفر را آماده می سازد.

دولت ژنرال نجیب بر سر کار است و در بین آنها بر سر قدرت بین نجیب و عبد الناصر کشمکش وجود دارد. در این حال دو جوان از جمعیت اخوان المسلمین به شهادت رسیده اند و از نواب دعوت میشود تا در دانشگاه الازهر قاهره سخنرانی کند. مأموران نظامی با شلیک تیر نظم مجلس را بر هم میزند و چند نفر پلیس نواب را تحت الحفظ به وزارت کشور میبرند و مورد بازجویی قرار می دهند.

سید میگوید: در مصر باید احکام قرآن اجرا گردد. باید مصر وابستگی خود را قطع کند و کانال سوئز ملی شود. دولت مصر جمعیت اخوان المسلمین را منحل اعلام می کند و اخراج فوری نواب را صادر می نماید اما بعد دستور پذیرایی وی به حسن البائوری (وزیر اوقاف مصر) ابلاغ می شود. نواب طی ملاقاتهایی با نجیب و جمال عبد الناصر، موقعیت اخوان المسلمین را برای تحکیم دولت انقلابی مصر یاد آور میشود.

دام اهریمن

بعد از رخداد 28 مرداد 1332، سه پیشنهاد از طرف شاه توسط امام جمعه به نواب داده شد. وی صد هزار تومان پول نقد به همراه داشت تا در صورت قبول پیشنهاد از طرف نواب به او داده شود.پیشنهاد های اهریمنی شاه که برای به دام انداختن نواب چیده شده بود عبارتند از:

1- در یکی از کشور های اسلامی به عنوان سفیر اعزام شود.
2- منزلی برای وی در نظر گرفته شود و محل جلوس ایشان باشد و ماهی 10 هزار تومان حق سفره پرداخت شود.
3- با همکاری شما یک حزب بزرگ اسلامی تشکیل شود و هزینه آن را دربار تأمین نماید.

نواب با کمال قاطعیت به امام جمعه میگوید:«خجالت نمیکشی مرا به درگاه معاویه دعوت میکنی» امام جمعه وجه نقد را برداشته، به سرعت می رود. پیش از این برای رهبر فدائیان اسلام تولیت استان قدس رضوی پیشنهاد شده بود و ایشان رد کرده بودند.

پیمان شیطانی

پیمان شیطانی سنتو مسأله ای است که پس از آمدن نواب به ایران پیش آمده است. در این پیمان هشت ماده ای تلاش بر آن است تا امنیت خاور میانه به سود امپریالیزم آمریکا و انگلستان تضمین گردد و با خطر کمونیسم مقابله شود.در واقع با وارد شدن ایران به این پیمان ایران به عنوان پایگاه نظامی آمریکا در منطقه شناخته خواهد شد. رهبر فدائیان اسلام با انتشار اعلامیه ای مخالفت خویش را ابلاغ کرد و گفت:«مصلحت مسلمین دنیا پیوستن و تمایل به هیچ یک از در بلوک نظامی جهان و پیمانهای نظامی نبوده، باید برای حفظ تعادل نیروهای دنیا و استقرار صلح و امنیت یک اتحادیه دفاعی و نظامی مستقلی تشکیل دهند.»

بدین وسیله نواب آشکارا در مقابل آمریکا و مهره های دست نشانده آن قرار گرفت و به آنها اعلان جنگ داد. این زمانی است که وی به همراه یارانش در این حرکت الهی یکه تاز میدان نبرد با استکبار جهانی هستند.اعدام انقلابی حسین اعلاء نخست وزیر و طرف ایرانی در انعقاد پیمان نظامی سنتو مورد نظر رهبر فدائیان اسلام بود. یاران بسیج میشوند تا وی را قبل از خروج از ایران اعدام کنند. ذوالقدر در مسجد شاه و عبدالحسین واحدی در آبادان این مهم را بر عهده گرفتند. در این نبرد رهبر فدائیان اسلام و یارانش میدانستند که با این اقدام مهر شهادت بر شناسنامه زندگی پر بارشان خواهد خورد، از این رو مشتاقانه دست به این کار میزدند. آنان کسانی بودند که سالها چوبه دار بر دوش خویش حمل نمودند و خونریز طلب میکردند تا با شهادت سعادت ابدی را در آغوش کشند و به لقای محبوب رسند.

روز پنج شنبه 25/8/1334 مجلس ترحیمی به مناسبت فوت مصطفی کاشانی فرزند ارشد ایت الله کاشانی در مسجد شاه منعقد بود. ساعت 45/3 بعد از ظهر حسین اعلاء در مسجد حاضر شد، محمد علی ذوالقدر به وی حمله برد ولی بعد از شلیک تیری فشنگ دوم در لوله گیر کرد، وی تنها توانست اعلاء را مجروح کند و خود توسط مأموران دستگیر شد.رهبر فدائیان اسلام به همراه یارانش در منزل آیت الله کاشانی و پس از آن در خانه حمید ذوالقدر به سر می برند. مأموران عصر چهارشنبه 1/9/1334 به منزل ذوالقدر وارد میشوند و نواب صفوی و سید محمد واحدی را دستگیر می کنند. حسین اعلا با جراحتی که دارد راهی بغداد است. سید عبدالحسین واحدی و اسدالله خطیبی برای اعدام وی لحظه شماری میکنند تا در صورت عدم موفقیت ذوالقدر، وی را به هلاکت رسانند. لیکن در 1/9/1334 شناسایی و دستگیر می گردند. عبد الحسین واحدی در اتاق تیمور بختیار به دست وی به شهادت میرسد و اعدام مهره استعمار با عدم موفقیت روبرو می شود. همزمان با دستگیری فدائیان اسلام، آیت الله کاشانی نیز بازداشت می گردد.

نماز عشق

به او ندایی میرسد که رفتنی است. وضوی عشق میسازد و به نماز می ایستد. نماز عشق، او به خون وضو میسازد تا به نماز عشق راست آید. 25 دی ماه 1334 بیدادگاه دژخیم به سید مجتبی نواب صفوی و سه یار فدا کارش حکم اعدام میدهد. آنان در 27 همان ماه مطابق با سالگرد شهادت صدیقه طاهره حضرت فاطمه زهرا(س) به خیل شهدا می پیوندند. وی به هنگام شهادت در لحظه آخر حیات با لحنی دلنواز آیاتی از قرآن کریم را تلاوت نموده بانگ اذان سر میدهد و نزدیکیهای طلوع فجر به آسمانیها میپیوندد. شهدا در مسگر آباد به خاک سپرده می شوند. وقتی تصمیم گرفته میشود آنجا پارک شهر شود شبانه از تهران به قم انتقال یافته و در «وادی الاسلام» جای می گیرند.

شهید نواب صفوی که در دی ماه 1326 با نیره السادات احتسام رضوی ازدواج کرده بود، طی 8 سال زندگی با هم دارای سه فرزند دختر میشوند، تولد فرزند سوم پس از شهادت اوست.

پنج شنبه 14/6/1387 - 14:44
بیماری ها

عوارض جانبی داروهای مسکن

 پیس از آنکه برای مشکلاتی مانند سردرد، سینوزیت، درد عضله یا مفصل از داروهای مسکن استفاده کنید، 

 بهتر از عوارض جانبی بالقوه این داروها آگاه شوید.

در این مورد (خطرات بالقوه داروهای مسکن) با دکترتان مشورت کنید:
آسیب کبدی ممکن است در افرادی که مقادیر زیادی استامینوفن (ماده فعال موجود در مسکن‌های مانند تیلنول) مصرف می‌کنند یا از قبل دچار مشکلات کبدی بوده‌اند، رخ دهد.
مشکلات گوارشی- مانند زخم گوارشی (اولسر)، خونریزی گوارشی یا درد معده ممکن است در افرادی که برای مدت‌های طولانی از مسکن‌های‌ شبه آسپیرینی     (NSAIDs) مانند آسپیرین و ایبوپروفن مصرف می‌کنند، رخ دهد.
آسیب کلیوی در مصرف مکرر و طولانی مدت NSAIDs ممکن است رخ دهد.
داروهای شبه‌آسپیرینی یا NSAIDs ممکن ایت با داروهای دیگری که فرد برای مقابله با فشار خون مصرف می‌کند تداخل داشته باشد. این داروها همچنین ممکن است خودشان فشار خون را بالا ببرد.
در موارد نادری افراد ممکن است به داروهای مسکن آلرژی نشان دهند.

پنج شنبه 14/6/1387 - 14:42
دانستنی های علمی

عدالت آرمان حقوق

آرمان حقوق برابری انسانهاست رنگ چهره،ن‍ژاد،دین،ملیت و...در ان راه ندارد ،عدالت برگرفته از ذات مقدس باری تعالی است .

نگاه انسان در ذات حقوق به سوی عدالت است آرمانی كه در قلب انسان از آن به حسرتی بیش جای ندارد. نگاه سزاواری كه در بطن خود دولتگرایان را به سوی خشم بر آن هدایت می كند و هیچ تفاوتی بین آنچه كه هست و آنچه باید باشد در نگاه آنان جای ندارد بسیار مسرورم كه از آن سخن می گویم تا نگاه بیدار و اما به ظاهر خموش سیاست بدان استوار گردد. نگاهی كه در آن طعنه ای به سیاست می زنم و بی دریغ می گویم كه این نگاه آرمانی را در غالب آن هدایت نكنید ، می گویم تا دانشجویان علمی حقوق بدانند كه نباید در غالب واژه های قانون اسیر گشت نباید هر آنچه كه می بینیم صحیح تلقی كنیم وی دانم كه اینان هدفی والاتر از آنچه هست را دارند آنان باید بدانندخشتی كه می نهد بر در مسجد است یا میخانه و امانتی كه بر دوش دارند بار شاطر است یا بار خاطر.
می خواهم بگویم از واژه حقوق كه به معنای نهادن هر چیزی به جای سزاوار بر مبنای عدالت و فضیلتی كه می خواهد حق را از ناحق باز ستاند، دفاع می كنم چون این هم جزو حقوق من است می خواهم از خشكی حقوق بكاهم و بر آن آبی نهم ، چهره به ظاهر تب آلود آن را باز ستانم می خواهم به برایت بگویم مروت و تقوا را از پاكان خردمند و عادل بیاموز.
در عدالت نه جاهی هست نه مالی منت آن، در فضیلت باز ستاندن آن است كه از ذات مقدس الهی سر چشمه می گیرد.
عدالت دو قسم صوری و ماهوی دارند عدالت صوری به مفهوم برابر داشتن اصرار دارد تبعیضی در آن نیست چون تبعیض به واژه بی عدالتی مطلق در آن راه دارد چرا كه انسان در این راه گاها ناچار است از جان خود بگذرد تا به تساوی دست یابد و انتظار تساوی بدان به مفهوم صوری آن است در آن مفهوم علما را می گویم كه هر آنچه كه است را در جای خود بنهند در این مقام از هیچ دولتگرایی كه نگاهی به عدالت ندارد مستقل باشد شیرینی باز ستاندن حق از باطل در دل و جان آدمی روحی را می دهد كه گویی تازه متولد گشته ای
و مفهوم عدالت واقعی به كیفیت نظر دارد وآمیزه این دو آرمان مطلوب انسان است حكم عدالت را بایستی به كمك حقوق با تكیه بر وجدان ، اخلاق ، اقتضا ، جامعه شناسی و روانشناسی به قانون تحمیل نمود اجرای عدالت در این میان واژه ای از آنچه كه بوجود می آوریم مهمتر می گرددزیرا زمانی عدالت مفهم میگردد كه ضمانت اجرا بدان استوار گردد.
می خواهم در این بین عدالت را تعریف كنم ولی ذهن ناچیز بنده از تعریف جامع و مانع آن ناتوان است، آرمان بلند پروازیم به واژه های بسیاری سرك می زند و از تعریف آن ناگزیر است زندگی، حركت به سوی كمال است، عدالت كمال انسان است حتی گوشه از ابای بلند آرمانی، آن را بگیرد. می خواهم بگویم ای عدالت مرا در رمره عاشقان خود قرار ده ،می خواهم با فریادهای خود داد را از حق بازستانم می خواهم قسمی كه خورده ام رابه سوی بجایش سوق دهم. ای عدالت در برابر ظلم ایستاده و پایدار می ایستم تا روی تو جامه قانونی بكشم كه دیگر از هر حال در برابر مفهوم مخالف خود نلرزی، در این راه استوار و پایدارم زیرا نه تو را در غالب جسم مادی می بینم و نه جاهی بر آن دارم. شاید از خواندن اینها بگویی هدف چیست : هدف از گفتن این نكته ها سخنی در باب عدالت و توصیه به جامعه حقوقی ایران و جهان است هدفی كه ندای برابری هم انسانها در غالب یك قانون را دارد و می خواهم بگویم آرمان حقوق برابری است ،عدالت مطلق، در ذلت خداوند است اما بایستی تلاش كنیم دلمان این مفهوم الهی را بگیریم و حرفی جز حق بگویم از تفسیر سیاسی و تدوین آن بپرهیزیم از شنیدن سخن حق خشم نگیریم و بر قانون ناحق ایراد بگیریم بدون شك در این راه استوار خواهیم بود.
مفهوم عدالت
واژه : Objective – subjective___ Abstract noun
ترك كبائر و اصرار نورزیدن به صغائر و رعایت مروت است مروت عبارت است از اتصاف به اموری كه پسندیده است، به احتساب زمان و مكان و نظامات صنفی ( ماده 1134 ق م ) عكس عدالت فسق است. از نظر ثبوتی این است و از نظر اثباتی جنس ظاهر است. برابری بعد اصلی عدالت است ، برابری در مفهوم عام آن ،متصف به افرادی خاصی از باب ملیت آنان، جنس ، رنگ پوست ، نژاد و مذهب و تعصبات مذهبی را نمیشناسد و به معنای برابری در ازای استیفاء حقی است كه می توانند از آن بهره مند گردند خداوندگار یكتا این قدرت لا یتناهی، انسان را بر حسب گوهر و ذات برابر آفرید كفر و ایمان الحاقات روح انسان است كه بهد عارض میگردد و شاید در اذهان عدالت در مفهوم صوری آن برابری مطلق باشد ارسطو برابری را در لحاظ افراد در برخورداری از ثروت ، قدرت و احترام می داند از باب دیگر عده ای معتقدند مساوات عادلانه در دادن میزان آن شرط می دانند صفت آن را می توان در میزان فعالیت یا یكسان نبودن كوشش افراد جستجو كرد بدین سان تعریفی كه بنده ارائه می دهم عدالت به معنای برابری افراد بدون توجه به رنگ ، نژاد ، چهره در غالب حقوق است كه چون آرمان حقوق این است علم حقوق می خواهد پوسته را بردارد و نگاهی عمیق به هسته اندازد حقوق در اینجا بایستی عدالت را در نظم اجتماعی با تكیه بر علوم دیگر پایه ریزد و آنرا در غالب قانون آورد این علم به تنهائئ قادر نیست بدون نگرش به مسائل آنرا در چهار چوب قانون لحاظ دارد.

رابطه قانون با عدالت

قانون مجموعه مقرراتی است كه برای استقرار نظم در جامعه، تنفیذ آن از حقوق و عدالت وضع می گردد .ذات قانون تعیین شیوه های صحیح رفتار اجتماعی طبق اصول جامعه شناختی ، با نگرش به حقوقی عادلانه ، است
سوال : آیا متابعت از هر قانونی سبب متصف شدن افراد به صفت عدالت است؟
جواب : در پاسخ روشن است ما بایستی بین واژه حقوق ، عدالت و قانون قائل به تفكیك شویم قانون حاصل تنفیذ حكومت برای تصویب آن است ممكن است دولتگرایان مناقع سیاسی نظام را در آن لحاظ كنند و بدون شك چنین قانونی كه با عدم تكیه بر حقوق ، عدالت ، انسانیت و شرف تدوین نگردیده، در ذات خود غیر قانونی و غیر منصفانه و عدالت گرا نیست ، قانون در صورتی عدالت را در خود خواهد داشت كه عادلانه باشد .چه بسا آنچه كه در اذهان می ماند عدالت اجتماعی و معنای كلی آن است كسانی كه با نگرش سیاسی راه عدالت را می بندند در گردآبی هستند كه خود در آن غرق خواهند شد.
نتیجه گیری : عدالت واژه ای نظری است از ذات مقدس الهی سرچشمه می گیرد به معنای برابر و مساوات و حق برخوردار شدن از حقوق به شرط مثبت آن است قانون دیكته دولتهاست چنانچه در غالب عدالت و حقوق باشد ضامن اجرای عدالت است و چنانچه عدالت در آن جای نداشته باشد متهم به فساد است.

استیفاء حقوق

حقوق جمع حق،و به معنای امتیازی است بالقوه، یا باالفعل، كه برای شخص اجازه میدهد از ان به روش صحیح استیفاء منفعت كند ،چه مادی چه غیر مادی . عدالت زمانی تحقق می یابد كه به حقوق دیگران احترام بگذارد ، زن و مرد را نه به عنوان جنس، بلكه به عنوان انسان بدون رنگ و چهره و ملیت و نژاد بنگردو در دیدگاه آن از حقوق مساوی برخوردار باشد هر چیزی در جامعه از حقوقی برخوردار است تجاوز به حقوق مردم و ممانعت از برخورداری از آن حقوق اجتماعی ،مذموم است به طور مثال از جمله حقوق مردم حق تعیین سرنوشت است چنانچه حتی این حق در غالب قانون به آنان داده شود و ضمانت اجرای صحیح و عادلانه ای بدان داده نشود چه فرقی دارد كه آن قانون باشد یا نباشد و قانون را به منزله یك قانون نمایشی تلقی می گردد.

توازن

توزیع عادلانه امكانات كه ملت آن جامعه ،حق برخوردار شدن از آن را دارند و امكانات به نحوه صحیح در جامعه تقسیم گردد.

عدالت از دیدگاه دانشمندان

افلاطون در كتاب جمهوری به تفصلیل از توازن و رابطه آن با عدالت سخن می گوید،تبیین آن را فقط در حیطه فلاسفه می داند و درآن اذعان می دارد كه به یاری حس و تجربه نمی توان بدان رسید. از نظر وی عدالت در صورتی مفهوم دارد كه «‌هر كس به كاری دست زند ،عدالت در جامعه ناگزی به واژه ای بی مفهوم مبدل خواهد شد.
شیخ طوسی در كتاب مبسوط می گوید «‌ان العدل فی اللغه ، ان یكون انسان متعادل الاحوال متساویا »

ارسطو : عدالت را به دو معنای عام و خاص آن تقسیم بندی میكند عدالت به معنای عام كلمه شامل تمام فضیلتهاست و مفهوم مخالف آن ستم است بدین معنا كه هر كس بر خلاف عدالت به كار ناشایستی دست زند ستم كرده است . پس مفهوم عدالت در معنای عام كسب فضایل و ترك رذایل است آنچه كه در كتابهای اسلامی مانند اخلاق عالم آراء ( محسنی ) می خوانیم .
عدالت به معنای خاص كلمه : به مفهوم برابر داشتن اشخاص و اشیا است مبنای آن محاسبات ریاضی و جدول ضرب نیست كه همیشه عدد خاص مبین باشد بلكه: « فضیلتی است كه به موجب آن بایستی به هر كس باید هر آنچه را كه حق او است داده شود.

عدالت صوری و ماهوی
برخی عدالت را به صوری و ماهوی تقسیم بندی می كنند عدالت صوری همان عدالتی هست كه باید باشد هر چند برقرار نیست و یا شاید این عدالت صوری را به جهت اینكه در مقام اجرا آورده نشده صوری می دانند پس واژه عدالت مطلق متناسب تن آن است و عدالت صوری واژه ای عاریه ای است كه برای تبیین آن پوشانده شده عدالت صوری مانده ای است كه اجرا نشده است آن هست و به معنای مطلق است در عدالت صوری واژه آن برابری است بدون نگرش به میزان برخورداری از حق ولی چنانچه آنرا در غالب عدالت ماهوی ببریم مطلوب خواهد بود.
عدالت ماهوی : كیفیت اجرای عدالت را در بردارد نگاهش از عدالت صوری سرچشمه می گیرد و به برابر داشتن كفایت نمی كند عدالت آن نیست كه هر كس با توجه به قتل بدون به شخصیت و مقام و دانش مورد حكم یكسان قرار بگیرد ولی لازمه عدالت ماهوی برقراری آن در مقابل هم و ملازمه و عدم نگرش آن به امتیازات افراد است.

ای خدای پاك بی انباز و یار دستگیر و جرم ما را در گذار
یاد ده ما را سخنهای رقیق كه ترا رحم اورد آن ای رفیق
هم دعا ار تو اجابت هم ز تو ایمنی از تو مهابت هم ز تو
گر خطا گفتیم اصلاحش تو كن مصلحی تو ای سلطان سخن
كیمیا داری كه تبدیلش كنی گر چه جوی خون بود نیلش كنی
این چنین مینا گری ها كار توست این چنین اكسیرها از اسرار توست

پنج شنبه 14/6/1387 - 14:40
دانستنی های علمی

اندر فواید شادمانی!

بی‌شك این موضوع را بارها تجربه كرده‌اید كه شادی و نشاط تا چه اندازه باعث ایجاد تغییر و تحول در زندگی‌تان شده است.
شاید هیچ چیز چون شادمانی، بیشترین انرژی و احساس پویایی را درشما برنمی‌انگیزد و قدرت حركت و ادامه روند مثبت حیات را تقویت و میسر نمی‌سازد.

شادی هرچه پایدارتر و قوی‌تر؛ عزم راسخ‌تری را برای پیشبرد برنامه‌هایتان به جریان می‌اندازد. تصوركنید غلیان شادمانی درعمق وجودتان به جای طوفان و گرداب خشم؛ چه معجزه‌ها كه نمی‌آفریند. و چه جوی‌ها و جریان‌ها كه نمی‌سازد تا درمسیری به هم پیوسته و اقیانوسی مملو از عشق و محبت و نشاط را در روح و روان‌تان جاری كند.

نشاط، نگاه مثبت و گرمای زندگی می‌آفریند و نگاه مثبت، شكوفه‌های عشق، پویایی، لطافت و آزادگی به بارمی‌آورد كه صفا و رایحه عطرآنها نه تنها پهنای وجود شما، بلكه روح و روان اطرافیان‌تان را هم درمی‌نوردد.

خیلی رویایی به نظرمی‌رسد؟...البته راست می‌گویید مشكلات گاهی خیلی كمرشكن می‌شود و درد و رنج گاهی بدجوری آزارمان می‌دهد. اما اگر من و شما آن را به خانه نیاوریم؛ یعنی تلاشی برای آوردنش نكنیم، چه كسی این كار را خواهد كرد... از این زاویه نگاه كنید.  

بگذارید سلول‌های بدن‌تان قدری هوای "زنده‌بودن" را تنفس كنند؛ سالم به دنیا بیایند. خودتان كه می‌دانید سلول های مرده اصلا خوب نیستند، فضا را برای ایجاد بیماری‌های سخت و طاقت‌فرسا آماده می‌كنند.

اشو، عارف هندی نیز معتقد است یگانه تحولی كه می‌توان آن را تحول نامید، تحول به شادمانی است. اگرگل‌های شادمانی در تو شكوفا نشود، تو متحول نمی‌شوی.

او می‌گوید درحقیقت، معمولا آنچه مردم آن را تحول و پیشرفت می‌دانند چیزی بی‌ربط است. دست‌یافتن به فن‌آوری پیچیده‌تر تحول نیست، بلكه چیزی سطحی و ظاهری است. شاید تو تجهیزات بیشتری دراختیارداشته باشی اما همان آدم گذشته باقی بمانی. شاید بتوانی روزی به ماه یا ستارگان هم دست‌یابی، اما مهم این است كه هركاری روی زمین انجام می‌دادی روی ماه نیز انجام خواهی داد.

اگرانسان همچنان مثل گذشته باقی بماند، هیچ تحولی رخ نمی‌دهد. تحول او ساختگی خواهد بود، تحولی دروغین كه ظاهرگمراه‌كننده‌ی انسان متحول را به او می‌بخشد.

اشو به این نكته اشاره می‌كند كه شادمانی با خودآگاهی شكوفا می‌شود. یا خودآگاهی شكوفا‌ می‌شود و تو شادمان‌ می‌شوی و یا شادمانی شكوفا می‌شود و تو خودآگاه‌ می‌شوی.
از هركدام كه می‌خواهی، خودآگاهی یا شادمانی، آغاز كن تا رشدیابی و متحول شوی. انسان دارای نیرویی شگرف و عظیم است و می‌تواند به اوج قله شادمانی، نشاط و آسایش برسد.

پنج شنبه 14/6/1387 - 14:38
دانستنی های علمی

25 راه به افكار خلاق و زیبا

تا به حال چند بار احساس كرده‌اید كه مغز شما از كار افتاده است و دیگر قادر به فكر كردن نیستید؟
این به‌دلیل آن است كه ما نیاز داریم توانائی‌های خود را برای فكر كردن افزایش دهیم.  مطلب حاضر به نكاتی می‌پردازد كه ما برای بیشتر و بهتر فكر كردن باید به كار گیریم و به آن نیاز داریم.  

*یافتن بهترین زمان. بیشتر افراد مسن صبح‌ها بهتر می‌توانند فكر كنند و اغلب جوانان بعداز ظهر‌ها.شما چه زمانی بهتر فكر می‌كنید؟

*خوب تحصیل كنید اما افراط نكنید. بعضی از روان‌شناسان عقید ه دارند كه تحصیلات تخصصی افراطی و زیاد می‌تواند به توانایی تفكر خلاقانه آسیب وارد كند. شما اگر در رشته نویسندگی دكترا كسب كنید الزاما رمان نویس بزرگی نخواهید شد.  

*روز خود را با بهترین‌ها شروع كنید. محققین نشان داده‌اند كه مقدار كافئین موجود در یك فنجان قهوه می‌تواند به تمركز حواس كمك كند اما اگر شما مستعد اضطراب هستید بهتر است فراموشش كنید. .  

*خاطرات جدید را به خاطرات قبلی بچسبانید.
حافظه خود را چون دار بستی در نظر بگیرید و اطلاعات جدید را روی آن تثبیت كنید. همیشه اطلاعات جدید را به چیزی پیوند دهید و هرگز آن را تنها رها نكنید.  

*تا می‌توانید تمرین كنید. یاد گیری و تمرین مداوم ذهن را تغییر می‌دهد.مطالعاتی كه روی عده‌ای داوطلب 70 ساله انجام شده نشان می‌دهد كه آموزش‌های منظم و طبق برنامه زمان‌بندی شده باعث تغییر ساختار ذهنی فرد می‌شود به نحوی كه فعالیت ذهنی این افراد نسبت به زمانی كه 7 سال جوان‌تر بوده‌اند بیشتر است. فرد مسنی كه خوب تمرین می‌كند سریع‌تر از جوانی است كه اصلا تمرین نمی‌كند.

* به ایده‌های خود شانس شكوفا شدن بدهید. بسیاری از ما با توجه به توانائی‌ها یمان امكان ارزیابی حقایق وتصمیم‌گیری سریع داریم.  خلاقیت نیاز به آرامش و سكون داردو این كه به ایده‌های به ظاهر نا معقول و بی‌معنی خود فرصت دهیم.    

*شغلی كه باعث رشد شود و همراهی كه باهوش باشد.  مطالعات انجام شده درلهستان نشان می‌دهد صاحبان مشاغلی كه نیاز به كارگیری ذهن دارد نسبت به سایر افراد از قدرت تفكر بیشتری برخوردارند. همچنین ازدواج با فردی با هوش ممكن است در شما انگیزه ایجاد كند و باعث رشد و بالندگی شما شود.

*تجربه كنید. خلاقیت اغلب به توانائی تعدیل راه حل‌ها از جهات مختلف زندگی خلاصه می‌شود. برای مثال نوار چسب خیاطی با الهام گرفتن از خار و خسی كه به لباس می‌چسبد ساخته شده است و یا شیوه پوست كندن موز ایده‌ای برای تهیه قوطی‌های كنسروی است كه با حلقه‌ای كه روی آن تعبیه شده باز می‌شود.

*توجه كنید.آیا تا به حال برای شما پیش آمده كه نام كسی را تا مدتی پس از آن كه او را ملاقات كردید به خاطر نیاورید؟علت این امر ضعف حافظه نیست بلكه نداشتن تمركز است. با بالا رفتن سن باید اطلاعات را آگاهانه به حافظه بسپاریم و حفظ كنیم.  

*ورزش باعث تقویت قوای فكری می‌شود. تحقیقات گوناگون اكنون از این فرضیه كه ورزش و تمرینات بدنی اثرات سود‌مندی روی عملكرد تحصیلی دارد حمایت می‌كند.تصور می‌شود كه در هنگام ورزش اكسیژن و مواد غذایی بیشتری در دسترس سلول‌های مغز قرار می‌گیرد؛ به علاوه با عث افزایش فاكتور‌هائی می‌شود كه عامل رشد سلول‌های مغزی‌اند. ورزش فواید گوناگونی دارد و انجام آن به‌صورت مرتب و روزانه توصیه می‌شود.

*تازه جوئی رمز موفقیت. نقاش امپرسیونیست هنری ماتیس در سال‌های پایانی عمر خود از قیچی به جای قلم مو برای خلق آثارش بهره برد و به هنرش روحی تازه بخشید. مقایسه افراد خلاقی كه متوقف می‌شوند با آنهایی كه به خلاقیت ادامه می‌دهند نشان می‌دهد كه افراد دسته دوم پیوسته به دنبال دانشی جدید هستند.

*شناخت عوامل بازدارنده. چنانچه در معرض عوامل مختلفی قرار گیریم كه رشته افكار ما را پاره كنند تمركز كردن مشكل خواهد بود. چنانچه كاری نیاز به دقت و تمركز زیاد دارد مثلا تهیه یك گزارش باید دو شاخه سیم تلفن را از پریز كشید و یا نوشته‌ای روی در قرار داد تا كسی در آن هنگام وارد اطاق نشود.

*فراموش نكنید كه همیشه به دنبال كارهای مورد علاقه‌تان باشید. اخیرا روان‌شناسی هلندی مطالعاتی روی تفاوت‌های بین قهرمان شطرنج و استاد شطرنج انجام داد.او افرادی از هر دسته را تحت آزمایشاتی چون تست هوش، حافظه وتعیین میزان قوه استدلال برای حركت مهره‌ها قرار داد و هیچ تفاوتی بین افراد دو گروه پیدا نكرد.تنها تفاوت این بود كه قهرمان شطرنج علاقه بیشتری به بازی شطرنج داشت. آنها اشتیا ق و تعهد بیشتری نشان می‌دهند و كلید خلاقیت آنها هم همین است.

*ایده‌های جدید رابا یكدیگر تلفیق كنید. با هیچ مطلبی سرسری بر خورد نكرده وآن را با بی‌تفاوتی نخوانید. حاشیه نویسی،  فكر كردن، شكل دادن وتلفیق مطالب با یكد یگر حتی اگر مطلبی كه می‌خوانید به‌نظرتان به درد نخور و بی‌فایده باشد به شما كمك می‌كند تا آن را به نحوی بفهمید كه  در نهایت بتوانید خلاقا نه عمل كنید.

*روش‌های سریع یا د گرفتن را بیا موزید.  یكی از مهم‌ترین مهارت‌های قرن بیست و یكم توانائی یادگیری سریع است؛  پس آ ن را پرورش دهید. یاد بگیرید كه به سرعت به ایده‌های خود شكل دهید. شیوه عملكرد مغز خود را پیدا كنید تا بتوانید آن را بهتر به كار گیرید. بعضی اشخاص پس از مدتی كار فكری نیا ز به استراحتی كوتا ه‌مدت  و نوشیدن چای یا قهو ه دارند تا بتوانند دو باره به كار ادامه دهند.  

*همیشه برنامه‌های بلند مدت  داشته باشید حتی اگر آن را هر روز تغییر دهید. نفس برنا مه‌ریزی برای زندگی خود به تنهایی با ارزش است و تغییر دادن آن به ما كمك می‌كند كه چیز‌های جدیدی یاد بگیریم.  

*اشتباه كنید. ممكن است در اولین تلاش خود مرتكب اشتباهات زیادی شوید اما كارتان را پیش برده و تمام كنید.اشتباهات خود را یادداشت كرده و سپس دوباره به كار بپردازید و این بار از تكرار اشتباهات جلوگیری كنید. به گفته شكسپیر تردیدهای ما خائن‌اند و با ترس از تلاش ما را از موفقیت دور می‌كنند.

*عواملی كه در ضمن كار باعث افزایش مهارت‌هایتان شده‌اند را یادداشت كرده و گاهی به آنها مراجعه كنید تا برایتان به عادت تبدیل شوند.
*به مسائل از زوایای مختلف نگاه كنید. چنانچه می‌خواهید مسئله‌ای را حل كنید راه‌های مختلفی را امتحان كنید و اگر راه اول را به هر دلیلی مناسب تشخیص نداده‌اید، راه دوم را امتحان كنید. ایده‌ها و تصورات را از دیدگاه‌های مختلف بررسی كنید. برای مثال آیا كسی كه در چین رشد كرده و بزرگ شده در مورد یك موضوع خاص به همان شكلی فكر می‌كند كه یك نفر در ایرلند؟  

*آرامش خود را حفظ كنید. خویشتنداری به شما كمك می‌كند تا منصف و بی‌طرف باقی بمانید و بهتر فكر كنید.چنانچه به بحث و مجادله بپردازید و خونسردی خود را از دست دهید توانائی خودرا برای منطقی و عاقلانه فكر كردن از دست خواهید داد.

*در جست‌وجوی حقیقت باشید. هر كسی كه خوب فكر كند قبل از هرقضاوتی در جست‌وجوی حقیقت است.از خود سؤال كنید كه آیا تمام حقایق را به‌طور كامل در دسترس دارید؟ آیا كمبودی در اطلاعاتتان وجود دارد كه شما را از حقیقت و یا راه حل مسئله دور كند؟  

*چنانچه در موردی شك دارید حتما سؤال كنید. هرگز از سؤال كردن نهراسید.  

*مردم را درك كنیم. آیا كسانی كه با شما صحبت می‌كنند همیشه این تصور رادارند كه باید حرفشان را به طریقی به شما ثابت كنند؟ به راستی علت این تصور آنها چیست؟

*تجربه مهم‌ترین مرجع ماست. چنانچه مطلبی را می‌شنویم باید ببینیم آیا واقعا در زندگی ما اتفاق افتاده است یا نه.  

* همیشه به خاطر بسپارید كه بیشتر حقایق نسبی‌اند و بین حقیقت و عقیده تفاوت وجود دارد. كلمات را با احتیاط و دقت به كار برید و هیچ‌گاه خود را گول نزنید. فكر نكنید كه باید پیوسته دنباله رو مردم باشید.

پنج شنبه 14/6/1387 - 14:36
بیماری ها

عفونت گوش، چاق می‌كند!

تحقیقات نشان می‌دهد، افرادی كه در دوران كودكی به عفونت گوش دچار می‌شوند در دوران بزرگسالی احتمالاً انسان‌های چاق‌تری خواهند بود.
به گفته متخصصان، عفونت گوش اعصاب چشایی را تحت تاثیر قرار می‌دهد و به این ترتیب علاقه افراد به خوردن غذا های چرب بیشتر خواهد شد.

در این صورت بر اثر تجمع چربی در بدن ریسك چاقی و به دنبال آن دچار شدن به انواع بیماری‌ها چند برابر می‌شود.

بر اساس این تحقیقات افرادی كه در كودكی به عفونت گوش دچار شده‌اند در آینده ۶۲ درصد بیشتر در معرض چاقی خواهند بود.

پزشكان توصیه می‌كنند، آن دسته از افرادی كه تجربه عفونت گوش را پشت سر گذاشته‌اند با دقت بیشتری به عادات تغذیه‌ای و علاقه خود به مصرف چربی‌ها توجه كنند تا ریسك چاق شدن را در خود كاهش دهند

پنج شنبه 14/6/1387 - 14:32
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته