• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 439
تعداد نظرات : 89
زمان آخرین مطلب : 4616روز قبل
شعر و قطعات ادبی
به خواب بودم و دیدم كه خواجه می فرمود**‹‹ رسید مژده كه ایام غم نخواهد ماند››
چنین گرانی و درد و اِلَم كه در دل ماست**به سر شود ،غمی از بیش و كم نخواهد ماند
گرانفروش دغل خوار می شود ای دوست**گذشت دوره ی او، محترم نخواهد ماند
زاعتیاد شود پاك همچو روز نخست**جوان ما ،چو دگر گَرد هم نخواهد ماند
دهند هرچه كه خواهی تو ، مفت و مجانی**دگر غمی ز پیاز و كلم نخواهد ماند

چنان زیاد شود نعمت و فراوانی** دگر فقیر و گدا در وطن نخواهد ماند
كَشَند درهمه ی شهرو روستا مترو**دگر مكانی برای تِرَن نخواهد ماند
پزشك و دارو درمان همه شود مفتی** دگر مریضی به این جان و تن نخواهد ماند
شوند البسه ها رایگان و مجانی**غمی برای كُت و پیرهن نخواهد ماند
به هر نفر بدهند جامه ای سپید و بلند** دگر درون وطن بی كفن نخواهد ماند

به هر جوان بدهند خانه ای به شهر خودش**برای او غم جا و مكان نخواهد ماند
حقوقها بشود با دلار و مارك و یورو**دگر اثر ز ریال و قِران نخواهد ماند
بساط مهر شود پهن در دل مردم**سخن ز شَرّ و بدی بر زبان نخواهد ماند
اگر كه مژده ی حافظ كنون شود تعبیر**غمی دگر به دل دوستان نخواهد ماند
ولی چه حیف كه ‹‹جاوید›› خوابش آشفته ست**هر آنچه دید جز حدس و گمان نخواهد ماند

«مصرع تضمین از حافظ»
جمعه 15/6/1387 - 16:31
شعر و قطعات ادبی
گرچه جاویدم ولی یك روز فانی می شوم**راهی دیدار آن دلدار جانی می شوم
آنچه می ماند زمن دیوان اشعارم بُوَد** دفتر گویای احساسات و افكارم بُوَد

جمعه 15/6/1387 - 16:29
دانستنی های علمی

مایكروفر

امروزه در بسیاری از خانه ها و رستورانها، پخت و گرم كردن غذا با دستگاههای مایكروفر كه بسیار ساده و سریع انجام میشود، جایگزین روشهای پخت سنتی گشته است. با این وجود، ایمنی پخت غذا در مایكروفر همیشه مورد بحث بوده است.

امروزه در بسیاری از خانه ها و رستورانها، پخت و گرم كردن غذا با دستگاههای مایكروفر كه بسیار ساده و سریع انجام میشود، جایگزین روشهای پخت سنتی گشته است. با این وجود، ایمنی پخت غذا در مایكروفر همیشه مورد بحث بوده است.اشعه های مایكروویو، امواج رادیویی با فركانس بسیار بالا ( 2,450MHz ) هستندكه در مسیر مستقیم حركت می كنند. ظروف فلزی، اشعه های مایكروویو را به طور كامل منعكس می كنند ولی ظروف پلاستیكی و شیشه ای این اشعه ها را از خود عبور می دهند.غذا، انرژی اشعه مایكروویو را به خود جذب می كند،سپس مولكولهای آب موجود در آن ، به سرعت به تحرك و لرزش در می آیند كه این لرزش گرما تولید می كند و باعث پخت غذا میشود .

تاثیر مایكروفر بر كیفیت غذا :

از آنجایی كه زمان مواجهه غذا با آب و دمای بالا در مایكرووفر در مقایسه با روشهای پخت معمولی كمتر است، از دست دهی ویتامینها و مینرالها نیز در آن كمتر است. به خصوص ویتامینهای محلول در آب همچون ویتامین C و B1 كه به حرارت بسیار حساس هستند در مایكروفر بیشتر حفظ میشوند. مایكرووفر این برتری را نسبت به جوشاندن دارد كه نشت ویتامینها به درون آب پخت را به حداقل میرساند و از این نظر شبیه به بخارپز كردن است. مطالعه ای كه در سال 2003 انجام شد حاكی از آن بود كه در مایكروفر از دست رفتن تركیبات محلول آنتی اكسیدانی فنولیك نسبت به سایر روشهای پخت بیشتر است،اما اینكه این تركیبات فنولیك چه نقشی در تغذیه انسان دارند،خود سوال است.از مزیتهای مایكروفر این است كه تركیب پروتئینی غذا در آن نسبت به سایر روشهای پخت بیشتر حفظ میشود. گوشت پخته شده با مایكروفر، از كیفیت بالاتری برخوردار است، زیرا با اكسیداسیون كمتری همراه است. از آنجایی كه حرارت در مایكرووفر ملایم تراست،واكنش قهوه ای شدن هم درآن به طور مشهود كمتر است.

تاثیر اشعه مایكروویو در سلامت انسان:

مطالعات اخیر توكسیسیتی و كارسینوژنسیتی اشعه های مایكروویو را رد كرده اند. با این وجود ، ایمنی اشعه مایكروویو برای سلامت انسان مورد بحث است.این كه آیا اشعه مایكروویو میتواند باعث ایجاد تركیبات سرطانزا در غذا گردد یا نه توسط كمیته تخصصی National Health and Medical Research Council مورد مطالعه قرار گرفت و تایید نشد. با این حال، اشعه مایكروویو میتواند به همان طریق كه غذا را گرم می كند، بافتهای بدن را نیزگرم كند. مواجهه با مقدار بالای اشعه مایكروویو، می تواند باعث سوختگی دردناك شود . عدسی چشم به خصوص به حرارت زیاد حساس است و مواجهه زیاد با اشعه های مایكروویو میتواند باعث كاتاراكت شود. مواجهه تصادفی با مقادیر بسیاربالای اشعه مایكروویو میتواند باعث تغییریا از بین رفتن اسپرم شده و نازایی موقت ایجاد كند. این مواجهه در صورتی میتواند رخ دهد كه اشعه از درون دستگاه به بیرون نفوذ كند، یعنی هنگامی كه درب آن به طور ایمن وكامل بسته نشده است یا sealآن خراب یا كهنه یا جرم گرفته باشد . به این خاطر محفظه داخل مایكروویو را باید هر از چند گاه یكبار با آب و ماده شوینده ملایم شست و شو كرد.باید به خاطر داشت كه تولید اشعه های مایكروویو با قطع شدن برق آن به طور كامل متوقف میشود و این اشعه ها در غذا نیز باقی نمی مانند و هرگز غذا را رادیواكتیو نمیكنند.
بیمارانی كه از pacemaker استفاده می كنند در استفاده از مایكروفر باید محتاط باشند زیرا امواج مایكروویو به خصوص در مایكروفرهای قدیمی،میتوانند با سیگنالهای pacemaker تداخل كنند.

استفاده صحیح از مایكروفر:

غذایی كه در مایكرووفر پخته میشود ، ممكن است به طور یكنواخت حرارت نبیند و در قسمتهایی از غذا كه خوب حرارت ندیده اند،میكروارگانیزمهای مضر باقی بمانند.این كه حرارت تا چه میزان به درون غذا نفوذ میكند به ضخامت تكه های غذا، میزان رطوبت و تركیب غذا بستگی دارد . بهتر است در پخت با مایكروفر غذا به تكه های كوچك تقسیم شود.معمولا تولیدكنندگان مایكروفر درآن از صفحه گردان و فن های هم زن استفاده میكنند.توصیه میشود در فواصل پخت ، غذا دو تا سه بار هم زده شود. غذایی كه از فریزر خارج میشود قبل از قرار دادن در مایكروفر باید به طور كامل از حالت یخ زدگی خارج شود، زیرا آب ، بسیار راحت تر از یخ،اشعه مایكروویو را به خود جذب میكند، بنابر این اگرقسمتهایی از غذا هنوز یخ زده باشد،حرارت به طور یكنواخت به غذا نمیرسد و میكروارگانیزمهای مضردر آن باقی می مانند.البته مزیت مایكروفر این است كه غذا با خارج شدن از فریزر و آب شدن یخ آن، میتواند سریع پخته و سرو شود ، بدون اینكه برای مدت طولانی در محدوده خطر حرارت یعنی 4 تا 60 درجه كه دمای رشد میكروبهاست، قرارگیرد.

ظروف مورد استفاده در مایكروفر:

فقط ظروفی كه مخصوص مایكروفر هستند باید در این دستگاه استفاده شوند. ظروف پلاستیكی معمولی برای استفاده در مایكروفر مناسب نیستند زیرا با حرارت بالای مایكروفر، ساختار شیمیایی این ظروف تغییر میكند و مواد سمی وارد غذا می گردد.برای گرم كردن غذاهای چرب،ظروف شیشه ای به پلاستیكی ارجحیت دارند.ظروف فلزی یا دارای روكش فلزی و نیز فویلهای آلومینیومی برای استفاده مایكرووفر مناسب نیستند زیرا اشعه های مایكروفر را منعكس میكنند و ممكن است به خود دستگاه نیز آسیب برسانند. ظروفی كه همراه غذا در مایكروفر گرم می شوند برای استفاده در این دستگاه نامناسبند ولی ظروفی كه سرد باقی می مانند برای این منظور مناسب ترند .برای تست كردن ظرف شیشه ای مناسب برای مایكرووفر،میتوان ظرف موردنظر را برای یك دقیقه در مایكروفر قرارداد . اگر ظرف گرم شد برای استفاده در مایكروفر مناسب نیست،اگر ولرم شد برای دوباره گرم كردن غذا مناسب است واگر سرد ماند برای پختن غذا مناسب است.
شكل ظرف در نوع حرارتی كه غذا در گرم كردن می بیند موثر است.در ظروف گرد یا بیضی شكل،كناره های غذا نمی سوزد زیرا در این ظروف تمام كناره های غذا به طور یكنواخت حرارت می بیند، ولی در ظروف مربعی شكل كناره های غذا بیشتر می سوزد.ظروف گود،به علت اینكه سطح تماس بیشتری ایجاد میكنند برای گرم كردن غذا در مایكروفر مناسب ترند.
برای حفظ رطوبت درون غذا و یكنواخت حرارت دیدن آن بهتر است روی غذا پوشانده شود .اگر بدین منظور از روكشهای پلاستیكی استفاده میشود،ترجیحا بهتر است با غذا تماس نداشته باشد.

نتیجه گیری:

پخت و پز ایمن با مایكرووفر مستلزم شناخت محدودیتها و در عین حال منافع پخت غذا در این دستگاه است. در صورت استفاده صحیح از مایكرووفر،این دستگاه میتواند یك روش آسان و سریع برای پخت و پز و آماده سازی غذا عرضه كند بدون اینكه خطری برای سلامت ما داشته باشد.

جمعه 15/6/1387 - 16:13
رمضان

احكام روزه

در هرسال واجب  است است همه افراد مكلف یك ماه مبارك رمضان را به شرحی كه در مسائل آینده گفته می شود روزه بدارند.  روزه از عبادات است ولازم است با نیت به جا آورده شود ، در موقع نیت لازم نیست به زبان بگوید ، یا از قلب خود بگذراند همین اندازه كه در نظرش این باشد كه برای اطاعت فرمان خدا از اذان صبح تا مغرب كارهایی كه روزه را باطل می كند ترك نماید كافی است .  كافی است كه در هر شب از ماه مبارك رمضان برای روزه فردا نیّت كند ، ولی بهتر است كه در شب اوّل ماه، علاوه بر این ،نیّت روزه همه ماه را نیز بنماید.  نیّت وقت معینی ندارد، بلكه هر موقعی تا قبل از اذان صبح نیّت كند كافی است و همین كه برای خوردن سحری بر می خیزد و اگر از او سؤال شود منظورت چیست ؟ بگوید : « قصد روزه دارم» كافی است .  اگر در ماه رمضان نیّت را فراموش كند چنانچه تا قبل از اذان ظهر یادش بیاید و فوراً نیّت كند وكاری كه روزه را باطل می كند انجام نداده باشد روزه اش صحیح است ، امّا اگر بعد از ظهر نیّت كند صحیح نیست .  اگر نداند یا فراموش كند ماه رمضان است و روزه نگیرد و بعد از ظهر ملتفت شود و یا قبل از ظهر در حالی كه افطار كرده باشد ، باید به احترام ماه رمضان تا مغرب كارهایی كه روزه را باطل می كند ترك نماید و بعد از ماه رمضان آن روز را قضا كند.  

یوم الشّك یعنی روزی كه انسان شك دارد آخر ماه شعبان است با اوّل ماه رمضان ، روزه آن واجب نیست و اگر بخواهد روزه بگیرد باید نیّت ماه شعبان كند، یا اگر روزه قضا به ذمه دارد نیّت قضا كند و چنانچه بعداً معلوم &

جمعه 15/6/1387 - 16:9
رمضان

۲۳ نکته برای سحرخیزی

جایی که در آن می خوابید و صبح قرار است در آن بیدار شوید خودش می تواند یک عامل برای سحر خیزی باشد هر چند این عامل در افراد مختلف متغیر است اما مثلا داشتن یک اتاق خواب منظم و مرتب و تمیز می تواند بسیار در سحرخیز بودن شما موثر باشد و نظم این اتاق سبب شود که شما احساس کنید سر زمانی که با خود قرار گذاشته اید باید از خواب بیدار شوید.

خوب به سلامتی از فردا تقریبا محیط های آموزشی رونق خواهند گرفت هر چند که روزهای اول در مملکت ما چندان وضعیت این محیط ها دارای ثبات نیست.
من در تمام طول تحصیلم یک مصیبت بزرگ داشتم آن هم اینکه همیشه صبح زود از خواب بلند شدن برایم عذاب آورد بود فرقی هم نمی کرد که شبش کی خوابیده باشم کلا نمی توانستم صبح های زود بلند شوم. چند روزه گذشته مقاله ای را در اینترنت دیدم که در آن گفته شده بود صبح زود از خواب بلند شدن برای اکثریت انسان ها دشوار است و کلا کسانی که صبح زود از خواب بلند می شوند آن را به صورت یک عادت برای خود تبدیل کرده اند و برای همین است که می توانند هر صبح سحر خیز باشند و در اصل سحر خیزی یک مهارت نیست و کافی است آن را به صورت یک عادت روتین برای بدن خود تبدیل کنید.
در ادامه ی این مقاله ۲۳ نکته برای رسیدن به این عادت ذکر شده بود که در نوع خودشان جالب هستند و به نظرم اگر کسی اراده کافی داشته باشد می تواند به این نکات این عادت بسیار خوب و مفید را در خود ایجاد کند:
۱) محیط خوابتان را برای بیدار شدن مساعد کنید:
جایی که در آن می خوابید و صبح قرار است در آن بیدار شوید خودش می تواند یک عامل برای سحر خیزی باشد هر چند این عامل در افراد مختلف متغیر است اما مثلا داشتن یک اتاق خواب منظم و مرتب و تمیز می تواند بسیار در سحرخیز بودن شما موثر باشد و نظم این اتاق سبب شود که شما احساس کنید سر زمانی که با خود قرار گذاشته اید باید از خواب بیدار شوید.
۲) به اندازه کافی بخوابید:
این یکی از عوامل اصلی است که سبب می شود افراد با زود از خواب بیدار شدن مشکل داشته باشند، در اصل داشتن خواب کافی زود بیدار شدن از خواب را چندین بار آسان تر میکند.
این بدان معنی است که بایستی کمی با خودتان برای رفتن به موقع به رختخواب جدال کنید و سعی کنید بر نگرانی از دست دادن ساعات انتهایی شب و بعضا نیمه شب پایان دهید و البته جای نگرانی هم نیست می توانید این ساعات را با سحر خیزی در فردا صبح به دست بیاورید.
۳) کارهای روز بعدتان را در شب قبلش مشخص کنید:
نوشتن و یادداشت کردن کارهای مهمی که قرار است صبح بعد از بیدار شدن از خواب انجام دهید می تواند اراده شما را در سحرخیزی و شروع بی درنگ روزمرگی تان محکم تر کند. هر چه اراده قوی تری داشته باشید راحت تر می توانید سحر خیز شوید.
۴) در رختخواب مطالعه نکنید:
گذارندان چندین دقیقه در رختخواب و سعی در آرام کردن فکرتان و بدنتان بدن شما را متوجه میسازد که زمان خواب فرا رسیده است، با تمرین در این زمینه می توانید کم کم با ورود به رختخواب در کمتر از ۱۰ دقیقه به خواب بروید که البته هدف اصلی هم همین است پرداختن به کارهای جنبی مثل کتاب خواندن و غیره بیشتر باعث به هم ریختگی فکر و طولانی شدن زمان فرو رفتن به خواب خواهند شد.
۵) بلافاصله قبل از خواب چیزی نخورید:
اگر در فاصله ی زمانی کمتر از دو ساعت به خوابیدن چیزی بخورید و بعد به رختخواب بروید بدن شما درگیر هضم غذا خواهد بود و این امر می تواند در خواب شما اختلال ایجاد کند و یا اصلا زمان به خواب رفتنتان را طولانی کند.
۶) استرس را در خودتان از بین ببرید:
استرس یکی از مواردی هست که همیشه سبب کم خوابی می شود، می توان استرس را با تمرینات ویژه ی یوگا یا سعی بر کنترل نحوه ی تنفس و سایر موارد قبل از رفتن به رختخواب کاهش داد.
۷) به خودتان جایزه بدهید:
همیشه قرار نیست با این تفکر از خواب بیدار شوید که مثلا کلی کار دارید، می توانید برای خودتان در صورتی که زود از خواب بیدار شوید مواردی را به عنوان جایزه تعیین کنید، مثلا دیدن یک برنامه ی تلویزیونی صبحگاهی مورد علاقه، خوردن صبحانه یی خاص یا خوردن یک بستنی در شروع صبح یا هر چیز دیگری که می تواند برای بیدار شدن و ترک سریع رختخواب در صبح زود به شما انگیزه بدهد.
۸) نرمش های صبحگاهی:
قدری نرمش و یا ورزش خاص در شروع صبح میتواند بسیار مفید باشد، سبب گردش بهتر خون در بدن شود شما را در شروع صبح شاداب تر نماید و در نهایت روزتان را به بهترین شکل ممکن شروع کنید.
۹) در رختخواب به خودتان برای بیدار شدن دروغ نگوئید:
همیشه سعی کنید بلافاصله بعد از بیدار شدن رختخواب خودتان را ترک کنید، اینکه مثلا ۱۰ یا ۲۰ دقیقه ی دیگر از جایم بلند خواهم شد در حالی که بیدار شده اید اصلا به شما کمکی نخواهد کرد و هر چه بیشتر در زمانی که بیدار شده اید در رختخواب بمانید بدنتان تمایلش برای بازگشت به خواب عمیق بیشتر می شود.
۱۰) با پنجره های باز بخوابید:
هوای تازه برای همه ی ما خوب است و سبب می شود تا خواب عمیق تر و آرام تری داشته باشیم.
۱۱) سعی کنید با طلوع خورشید بیدار شوید:
بیدار شدن با طلوع خورشید از نظر روانشناسی باعث می شود در شروع روز بسیار سر حال تر باشید و بدنتان نیز کم کم برای بیدار شدن در این زمان خاص تبدیل به ساعت می شود.
۱۲) بر تمرین دادن بدن اصرار داشته باشید: سعی کنید همیشه راس یک ساعت خاص از خواب بیدار شوید بیدار شدن از خواب در یک ساعت خاص می تواند سبب ایجاد عادت برای بیداری در آن ساعت در بدن شود و فراموش نکنید سحرخیزی تنها یک عادت است.
۱۳) از خانه بیرون بزنید:
خروج از خانه در صبح زود پیاده روی و یا دویدن در اینگونه ساعتها بسیار لذت بخش است خصوصا که شنیدن صداهای صبحگاهی و نور خورشید در این ساعتها بدن را شاداب تر میکند و در عین حال تجربه ی این شرایط می تواند انگیزه یی باشد برای سحرخیزی در روزهای بعدی.
۱۴) به بدن خود گوش دهید:
بدن شما خیلی خوب می تواند احتیاجاتش را به شما اطلاع دهد، اگر هنگامی که صبح از خواب بیدار می شوید هنوز احساس خستگی میکنید سعی کنید شبها زودتر به رختخواب بروید بدن شما کم کم یک الگوی معین برای خوابیدن و بیدار شدن پیدا میکند و کاملا بر آن منطبق خواهد بود.
۱۵) زنگ ساعت خود را تغییر دهید:
اجازه ندهید هر روز با یک زنگ خاص و همیشگی بیدار شوید، علاوه بر اینکه این روند برای خودتان خوشایند نخواهد بود بعد از مدتی زنگ ساعتتان دیگر شما را نمی تواند بیدار کند.
۱۶) برای فردا صبح آماده باشید:
سعی کنید چیزهایی که برای فردا صبح احتیاج دارید را شب قبل آماده کنید، مثلا کیف وسائل تان، لباس هایتان و یا وسیله ی خاصی که باید همراه داشته باشید و .... در این شرایط دیگر نیازی ندارید در رختخواب به این موارد و آماده سازیشان فکر کنید.
۱۷) با رادیو بیدار شوید:
استفاده از رادیو به جای زنگ ساعت علاوه بر تنوع می تواند در بسیاری از افراد سبب ایجاد انگیزه در ترک رختخواب شود.
۱۸) از ساعات اضافی صبح بهره ببرید:
هدف از صبح زود بیدار شدن چیست؟ وقتی هر صبح زود از خواب بلند شوید مسلما در شروع بسیاری از روزهایتان یکی دو ساعت وقت آزاد و اضافی خواهید داشت که مغزتان در آن هنگام از صبح شاداب ترین ساعات و آماده ترین ساعتش را میگذارند می توانید از این ساعات استفاده ی بسیار مفیدی بکنید و بهتر است برای این ساعات برنامه ی خاصی داشته باشید در غیر اینصورت کم کم در سحرخیزی بی انگیزه می شوید.
۱۹) قرارهای مهم خود را در صبح بگذارید:
داشتن قرارهای ملاقات مهم در صبح می تواند انگیزه ی کافی به هر فردی برای بیدار شدن در صبح زود را بدهد.
۲۰) برای خودتان یک شریک مشابه پیدا کنید:
راستش در برخی موارد بد نیست برای سحر خیز شدن با یکی مثل خودتان که دوست دارد سحرخیز باشد ولی فکر میکند نمی تواند همراه شوید در این شرایط اگر هر دو واقعا برای بیدار شدن در صبح زود تصمیم گرفته باشید می توانید دراستواری بر این تصمیم در یکدیگر موثر باشید.
۲۱) به دیگران راجع به سحر خیزی خود بگوئید:
بگذارید همه ی اطرافیانتان بداند که شما صبح زود از خواب بیدار می شوید، اینکه وانمود کنید هنوز مثل گذشته هستید باعث می شوید مثل گذشته شوید!!!
۲۲) خواب های روزانه را ترک کنید:
این یک حقیقت مسلم است کسانی که در روز خواب حتی کوتاهی هم دارند برای خواب شب مشکل دارند، سعی کنید اگر به این نوع از خواب عادت دارید آن را به مرور ترک کنید چون اختلال در خواب شب یکی از علل اصلی عدم بیدار شدن در ساعت دلخواه صبح است.
۲۳) عملکرد خود را دنبال کنید:
بد نیست عملکرد خود را در زمینه ی سحرخیزی با سایتی مثل Joe&#۰۳۹;s Goals دنبال کنید و تجزیه تحلیلش کنید تا ببینید آیا واقعا دارید به هدف خود یعنی سحرخیزی نزدیک می شوید یا دور.
با چندین روز تمرین و سعی به راحتی می توان عادت سحرخیزی را ایجاد کرد فقط کافی است این امر را به صورت یک عادت دائم در بدن ایجاد کرد یا این تمرینات و داشتن اراده در روزهای آتی زمان خواب و بیدار شدنتان دیگر دست شما نخواهد بود و بدنتان به خوبی در این موارد برای شما تصمیم میگیرد.

پایان مطلب

جمعه 15/6/1387 - 16:7
دعا و زیارت

سلامتی در پرتوی کلام معصومین

تذكر : شیطان در روایات ، در برخی مواقع به پلیدی ، میكروب ، بیماری هم عنوان شده است كه به احتمال زیاد منظور همان میكروبها می باشد كه خود نكتة آموزش بهداشتی قابل تاملی است .

بهداشت فردی :

رسول اكرم (صلی الله علیه و آله):
1) اسلام پاكیزه است پس شما نیز پاكیزه باشید كه هركس پاكیزه نیست به بهشت نمی رود . {نهج الفصاحة}
2) محاسن خود را شانه كنید و ناخنهای خود را كوتاه سازید زیرا شیطان (پلیدی و میكروب) میان گوشت و ناخن روان است . {نهج الفصاحة}
3) هركس موی شارب و موی بینی را بگیرد و به احوال بدن خود بپردازد كه اینها باعث زیادتی جمال (زیبائی) او است . {حلیة‌المتقین}
4) موی شارب و پشت زهار و زیر بغل را بلند نگذارید كه شیطان(پلیدی و میكروب) در آنجا جا می گیرد و پنهان
می شود . {حلیة المتقین}
5) هركه ایمان به خدا و روز قیامت دارد موی زهار را زیاده از چهل روز نگذارد پس اگر چیزی نیابد بعد از چهل روز قرض كند و عقب نیندازد . {حلیة المتقین}
6) دراز نكنید موی زیر بغل را كه شیطان(پلیدی و میكروب) در آنجا پنهان می شود . {حلیة المتقین}
7) هر قدر پاكیزگی بیشتر باشد خداوند عمرت را زیاد می كند . {مكارم الاخلاق}
8) حق خدا بر هر مسلمانی این است كه هر هفت روز یكبار غسل كند و سر و تن خود را بشوید . {نهج الفصاحه}
9) هرچه می توانید پاكیزه باشید زیرا خداوند اسلام را بر پاكیزگی بنیان نهاده و جز مردم پاكیزه كسی به بهشت نمی رود. {نهج الفصاحة}
10) ناخن گرفتن دردهای بزرگ را منع و روزی را فراخ می كند . {نهج الفصاحة}
11) موی خوب داشتن دارائی است {نهج الفصاحة}
12) موی نیكو یكی از دو زیبائی است كه خدا به مرد مسلمان می دهد {نهج الفصاحة}
13) هركس در روز جمعه ناخن خود را بگیرد خداوند درد را از انگشتانش بیرون برد و درمان و سلامتی را داخل كند . {ثواب الاعمال و عقاب الاعمال}
14) جبرئیل آنقدر مرا به مسواك كردن امر كرد كه گمان كردم این كار بر امت من واجب خواهد شد . {حلیة المتقین}{بحار الانوار}
15) دندانها را تمیز كنید زیرا مایة نظافت است و نظافت باعث ایمان است و ایمان با صاحب خود در بهشت است . {نهج الفصاحة}
16) مسواك كردن فصاحت مرد را افزون می كند {نهج الفصاحة}
17) مسواك كردن موجب پاكی دهان و رضایت پروردگار و روشنی چشم است . {نهج الفصاحة}
18) دهانهای خویش را به مسواك پاكیزه كنید .{نهج الفصاحة}
19) مسواك كنید كه مایة پاكیزگی دهان و رضای خداوند است .{نهج الفصاحة}
20) پنج چیز از سنت پیامبران است ؛‌ حیا و حلم و حجامت و مسواك و عطر زدن . {نهج الفصاحة}
21) مسواك زدن اقتضای فطرت است . {نهج الفصاحة}
22) دهانهای شما معبر قرآن است آن را با مسواك پاكیزه كنید . {نهج الفصاحة}
23) در مسواك كردن هشت فائده است : دهان را پاكیزه می كند ، ریشه را محكم كند و چشم را روشن كند و بلغم را ببرد و فرشتگان را خوشحال كند و پروردگار را خوشنود كند و اعمال خوب را بیفزاید و معده را بصلاح آورد . {نهج الفصاحة}
24) خداوند از امت من آنها را كه هنگام وضو و غذا مسواك كنند را رحمت كند . {نهج الفصاحة}
25) سه چیز است كه بر هر مسلمانی لازم است : غسل جمعه و مسواك كردن و استعمال بوی خوش . {نهج الفصاحة}

جمعه 15/6/1387 - 16:1
دانستنی های علمی

نوشابه‌ گازدار یا آبمیوه‌ غنی شده

گویا طی چند سال گذشته ادبیات تبلیغات تولید‌كنندگان نوشابه و آبمیوه‌ دستخوش تغییرات اساسی شده است ؛ حتی بسیاری از تعابیر فقط ظرف مدت چند ماه به جای تغییر، كاملا بالعكس شده‌اند.
برای نمونه «گازدار» به «بدون گاز» یا «غنی‌شده» و «شیرین» تبدیل به «بدون قند» شده است. تمام این‌ موارد در كل نشان دهنده‌ این موضوع است كه ذائقه‌ مصرف‌كنندگان، روز به روز با توصیه‌های كارشناسان هماهنگ‌تر می‌شود.

به دنبال آن، تولیدكننده‌ها نیز مجبور به تبعیت از تغییرات ذائقه‌ خریداران می‌شوند و محصولات اصلاح شده و سلامت‌تر خود را عرضه می‌كنند. با وجود این هر چند مصرف بیش از حد آبمیوه‌های كنونی نیز نمی‌تواند خالی از خطر باشد اما به طور حتم محصولات جدید و اصلاح شده موجود در بازار، نسبت به همتایان‌ گذشته آنها به مراتب سالم‌ترند.

در تایید این نكته همین بس كه بدانیم با خوردن فقط یك بطری از نوشابه‌های گازدار، 10 قاشق چای‌خوری شكر وارد بدن می‌شود. در پاسخ به این سؤال كه چرا این میزان شكر موجبات دل‌به‌هم‌خوردگی مصرف كننده را فراهم نمی‌آورد، باید یادآور شد  اسید فسفریك،‌ طعم و شیرینی بیش از حد این میزان شكر را به راحتی خنثی می‌كند.

اما داستان به همین جا ختم نمی‌شود و با بالا رفتن قند خون، ترشح ناگهانی و یكجای انسولین آغاز شده و كبد به اجبار، قند را به چربی تبدیل می‌كند تا قند خون كنترل شود.

شاید همین موضوع باعث شده تا بسیاری از مردم به خرید دستگاه‌های آبمیوه‌‌گیری روی آورده و به نسبت سال‌های پیش نوشیدنی‌های طبیعی را ترجیح دهند.

از سوی دیگر، در برخی آبمیوه‌فروشی‌ها و حتی رستوران‌ها نیز دستگاه‌های آبمیوه‌گیری خودكاری به كار گرفته شده كه برای نمونه پرتقال‌ها از این سو وارد شده و آبمیوه طبیعی از آنسو به لیوان‌ها ریخته می‌شود. با حضور این دستگاه‌ها هر گونه ابهامی در مورد طبیعی بودن محصول از بین می‌رود.

پنج شنبه 14/6/1387 - 15:0
خواستگاری و نامزدی

انواع خانواده ها از نظر تربیت کودک

به طور خلاصه از نظر نحوه تربیت کود ک و بطور کلی نحوه اداره سیستم خانواده می توان ۴ نوع خانواده را مشخص کنیم.

به طور خلاصه از نظر نحوه تربیت کود ک و بطور کلی نحوه اداره سیستم خانواده می توان ۴ نوع خانواده را مشخص کنیم که عبارتند از:
الف) خانواده خشک و سخت گیر ( والدین سخت گیر و مستبد )
ب) خانواده سهل گیر و آسان گیر
ج) خانواده گسسته ( خانواده پریشان )
د) خانواده دمکرات ( خانواده سالم )
به علت مهم و مبسوط بودن این مبحث ، هر یک از این ۴ دسته خانواده را در یادداشتی جداگانه شرح خواهیم داد
الف) خانواده خشک و سخت گیر
۱) پدر و مادر ها با بچه ها همان طور رفتار می کنند که والدین خودشان رفتار کرده اند.
۲) تصمیم گیری با یکی از والدین خصوصا پدر انجام می گیرد. معمولا پدر خانواده حاکم بر رفتار و اعمال فرزندان است و هیچ یک از اعضای خانواده اجازه اظهار نظر ندارند
۳) والدین چنان رفتار می کنند که فرزندان می آموزند حق هیچ گونه ابراز عقیده ای را - حتی در مواردی که می تواند مانع از بروز بعضی مشکلات برای خانواده گردد - ندارند.
۴) اگر فرزندان از فرمان والدین اطاعت نکنند ‍ ، والدین آنان ناراحت ، خشمگین و آزرده خاطر می شوند.
۵) فرزندان جرات سئوال کردن در مورد انجام دادن یا انجام ندادن کارها را ، از والدین خود ندارند.
۶) والدین بر رفتا و کارهای فرزندان خود کنترل شدید دارند و همه تصمیمات را شخصا اتخاذ می کنند.
۷) والدین دلیلی را - برای دستوراتی که صادر می کنند - برای فرزندان خود ارائه نمی دهند و از آنان می خواهند بدون چون و چرا از این دستورات اطاعت کنند.
۸) نسبت به رعایت نظم و انضباط ، ارزشی افراطی قایل هستند و والدین توانایی تحمل هیچ گونه بی نظمی را از طرف فرزندان خود ندارند.
۹) به سخنان کودکان خود گوش نمی دهند و اگر هم سخنی را بشنوند برای آن است که با آن مخالفتی را نشان دهند.
۱۰) در مواردی که فرزندان خود را نصیحت یا آنان را از انجام دادن کاری منع می کنند ، دلیل خاصی را ارائه نمی دهند.
۱۱) برای تصمیات فرزندان خود ، حتی اگر این تصمیمات معقول و مستند باشد ، احترام قائل نیستند.
۱۲) معتقدند که چون سن ‍، تجربه و دانش آنان بیشتر از فرزندانشان است ‍، بنابراین ، حق دخالت در همه امور و حتی در خصوصی ترین کارهای فرزندان خود را دارند.
۱۳) برخورد آنان با فرزندان خود احترام آمیز نیست و حتی از تحقیر فرزندان خود در حضور دیرگان نیز ابایی ندارند.
۱۴) غالبا نیازهای عاطفی کودکان ارضاء نمی شود.
۱۵) ممکن است که والد ضعیف در چنین خانواده ای با کودکان ائتلاف کند در چنین حالتی ارزش هر دو والد نزد کودک شکسته می شود . اگر بنا باشد یکی از والدین به عنوان منبع قدرت خانواده آسیب ببیند می توان تصور کرد والد دیگر نیز ارزش پیشین خود را نخواهد داشت.
۱۶) چنین کودکانی احتمالا جذب گروه های بیرون شده و با عزت نفس پائین که دارند دچار بزهکاری می شوند.
۱۷) بسیاری از این والدین ممکن است به خاطر کمال گرایی که دارند ، کودکان را تحت فشار قرار دهند و از آنها بالاترین انتظارات را داشته و پیوسته به شکل نوین بر آنها سخت گیری کرده و برنامه های سخت گیرانه برایشان تدارک ببیند.
۱۸) احتمال دروغ گویی و ریا کاری در کودکان چنین خانواده هایی به علت ترس از تنبیه و سرزنش افزایش می یابد.
۱۹) چنین کودکانی به علت اینکه مرتبا علایقشان سرکوب شده و موجب تحقیر قرار گرفته اند و همچنین دیگران برای اموراتشان تصمیم گرفته اند ، از خلاقیت کمی برخوردارند . اگر چه ممکن است به علت سخت گیری والدین از نظر آموزش بعضی از مهارتها ، پیشرفتی کرده باشند.
۲۰) اضطراب ، افسردگی ، همچنین وسواس و کمال گرایی ، نا امیدی و بسیاری از مشکلات روانی ممکن است دامنگیر کودکان خانواده های سخت گیر گردد.
۲۱) غالبا والدین سخت گیر ، خود را منطقی نیز تصور می کنند. و برای هر کارشان دلیل تراشی می کنند. ولی غیر مستقیم به خاطر سختی گیری آنهاست که کودکان فرمانشان را اجرا می کنند نه منطقشان.
ب) خانواده سهل گیر و آسان گیر
۱) پدر و مادر به دنبال نیازهای ارضاء نشده خودشان هستند. دنبال جوانی و نوجوانی و دل مشغولی های خود هستند.
۲) به امر تربیت و ارضاء نیازهای جسمی و روانی کودک نمی پردازند و چون آسانگیر هستند ، برای خاموش کردن صدای بچه ، هر چه کودکشان از آنها می خواهد ، آنها انجام می دهند . لذا کودک پرتوقع تربیت می شود.
۳) هدفها و انتظارات برایشان روشن نیست و به همین دلیل ، در تربیت فرزندان خود از روش ، فلسفه یا دیدگاه خاصی پیروی نمی کنند.
۴) هیچ نوع کنترلی بر رفتار فرزندان خود ندارند و آنان را کاملا آزاد می گذارند تا به هر نحوی که خود مایل هستند ‍، شیوه های خاص زندگی خود را انتخاب و به کار گیرند.
۵) هیچ نوع انتظار و توقع خاصی از فرزندان خود ندارند و فرزندان نیز به نوبه خود می آموزند که والدین نباید از آنان انتظار خاصی را داشته باشند.
۶) نسبت به رفتار فرزندان خود ‍، حتی در مواردی که مورد آزار و اذیت خود آنان و دیگران قرار می گیرند ‍، توجه خاص نشان نمی دهند و در این موارد ، بی تفاوت عمل می کنند.
۷) اگر فرزندان خانواده از دستورات آنان اطاعت نکنند ، ناراحت نمی شوند و چنان رفتار می کنند که گویی عدم اطاعت از دستورات والدین امری طبیعی ، عادی و متداول است.
۸) در پاداش دادن - وقتی از فرزندان رفتار پسندیده ای سر می زند - یا تنبیه آنان - در هنگامی که کار خلاف از آنان سر می زند - اهمال می کنند و بی تفاوت هستند ( به یاد داشته باشیم که منظور از تنبیه کردن در معنای روانشناختی آن ، محروم کردن فرزند از پاداش است و تنبیه بدنی مورد نظر نمی باشد).
۹) شیوه های رفتاری والدین چنان است که در فرزندان اعتماد لازم را نسبت به آنان ایجاد نمی کند.
۱۰) نسبت به تکالیف و نمرات درسی فرزندان خود توجه نشان نمی دهند و علاقه ای نیز به همکاری با معلمان و مدیریت مدرسه محل تحصیل آنان ندارند.
۱۱) آنچه را که فرزندان اراده کنند یا بخواهند ، برای آنان تهیه می کنند و در این مورد ، سلیقه خاصی را اعمال نمی کنند.
۱۲) هیچ گونه تلاش خاصی را در زمینه استقلال فرزندان خود انجام نمی دهند و چنانچه یکی از فرزندان شدیدا به آنان وابسته باشد ، کار خاصی را در زمینه کاهش این نوع وابستگی که بعدا برای آنان مشکل ساز خواهد بود ، انجام نمی دهند.
۱۳) نظم و ترتیب را در محیط خانواده رعایت نمی کنند و از فرزندان خود نیز انتظار خاصی در این زمینه ندارند.
۱۴) فرزندان خود را برای انجام هر کاری آزاد می گذارند و حتی در مواردی که مداخله آنان لازم به نظر می آید ، دخالت نمی کنند.
۱۵) این بچه ها چون در زندگی با موانع مواجه نشده است ، لذا وقتی وارد جامعه می شود به خاطر عدم تجربه کافی ، زود تسلیم میشود و شکننده هست.
ج) خانواده گسسته یا خانواده پریشان
۱) در این خانواده ها بعلت اختلاف بین والدین ، معمولا به صورت قهر و آشتی به سر می برند که تاثیر منفی روی کودکان می گذارد
۲) گاهی کودک به عنوان قاضی در نظر گرفته می شود و گاهی قربانی یکی از طرفین می گردد
۳) کودک علاوه بر اینکه نیازهای روانی و جسمانیش ارضاء نمی گردد ، بتدریج الگوهای پرخاشگری را می آموزد . ( کودکانی که بدون مقدمه بچه های دیگر را می زند)
۴) میزان ارزش و احترامی که هر یک از افراد خانواده برای خود قائل هستند ‍ ، ناچیز است
۵) چهره افراد خانواده غالبا عبوس و افراد خانواده معمولا غمگین ‍، گرفته ‍، افسرده و بی احساس به نظر می آیند
۶) گوش افراد خانواده برای شنیدن خواسته های یکدیگر سنگین است و صدای آنان یا بلند و خشن و گوشخراش است و یا به اندازه ای آرام و نجوا مانند است که به سختی قابل شنیدن می باشد
۷) نشانه دوستی و صمیمت در بین افراد خانواده کم است و در مواردی حتی از وجود یکدیگر نیز بی اطلاع هستند
۸) شوخی های افراد خانواده با یکدیگر در بیشتر اوقات گزنده ‍، بیرحمانه و مبتنی بر قساوت قلب است
۹) بزرگترهای خانواده تا آن میزان سرگرم امر و نهی کردن و دستور دادن به کوچکتر ها هستند که برای مثال پدرو مادر هرگز نمی فهمند فرزندان آنان دارای چه ویژگیهای شخصیتی هستند
۱۰) فرزندان خانواده کمتر از وجود پدر و مادر خود به عنوان دو انسان بالغ ‍ ، فهمیده ، باشعور ، اصیل و دوست داشتنی ، بهره مند می شوند
۱۱) پدر و مادر برای احترازو دوری از یکدیگر ، آن چنان خود را مشغول کارهای خارج از محیط خانواده می کنند که گویی تنها وظیفه آنان کار کردن و تامین مایحتاج زندگی است
۱۲) افراد خانواده ، احساس تنهایی و بی یاور بودن می کنند و به این باور می رسند که بیچاره و نگون بخت هستند و در واقع نوعی درماندگی آموخته شده را تجربه می کنند
۱۳) افراد خانواده غالبا تکانشی عمل می کنند ‍ ، عصبی هستند ، احساس گناه و تقصیر می کنند یا بر عکس ‍ ، احساس می کنند مورد ظلم و ستم قرار گرفته اند و برای جبران این احساس گاه با یکدیگر رفتاری بسیار خشونت آمیز و غیر انسانی نشان می دهند
۱۴) افراد خانواده برای کنترل امورغیر ممکن ، تلاش فراوان می کنند و هرگز متوجه نمی شوند که انجام بعضی از خواسته های آنان به وسیله طرف مقابل ‍، غیر ممکن است
۱۵) افراد خانواده گاه گرفتار مشکل کمال طلبی می شوند و در این راه ، هم خود متحمل فشارهای روانی زیاد می شوند و هم بر افراد دیگر خانواده فشارهای فزاینده ای را می آورند
۱۶) افراد خانواده حالت اصطلاحا نهایت نگری دارند. و در نظر آنان همه پدیده های عالم در دو حد یک طیف هستند و هر پدیده ‍ ، شی ، صفت ، مفهوم یا سفید است یا سیاه - یا خوب است یا بد - یا زیان آور است یا سودمند - یا دوست داشتنی است یا غیر دوست داشتنی - لذا هیچ حد واسطی را در نظر نمی گیرند
۱۷) وابستگی افراد خانواده با یکدیگر نا سالم است و در این موارد یا نسبت به احساسات ، خواسته ها و نیازهای خود بی توجه هستند یا خود را مرکز و محور عالم به حساب می آورند و خود خواهی آنان در همه رفتارهایشان تجلی پیدا می کند
۱۸) افراد خانواده نسبت به هر موضوع یا پدیده ای تعصب بی مورد و شدید نشان می دهند و این ویژگی باعث می شود از استدلال ، منطق ، و عقل سلیم فاصله بسیار داشته باشند
۱۹) افراد خانواده و خاصه فرزندان این خانواده ها با یکدیگر به رقابت ناسالم می پردازند و موفقیت یکی از آنان در زمینه خاصی ( مثل موفقیت شغلی ‍ ، خرید یک ماشین ، خرید یک لباس و ... ) موجب رنجش ، نگرانی ، اضطراب و حسادت شدید فرد یا افراد دیگر خانواده می شود
۲۰) افراد خانواده مسائل و مشکلات خود را انکار می کنند و به همین دلیل نیز مشکلات آنان هرگز حل نمی شود و این مشکلات در همه ابعاد رفتاری آنان تجلی پیدا می کند
۲۱) افراد خانواده در مورد خود و دیگران به داوریها و قضاوت های نادرست می پردازند و یکی از اعتیاد های مضر و در عین حال لذت بخش آنان ‍ ، غیبت و بدگوئی از دیگران است
۲۲) دروغگویی در بین اعضای خانواده شایع است و هر یک از افراد خانواده یاد گرفته اند که برای اجتناب از درگیری و مشاجره های پایان ناپذیر بعدی ، به افراد دیگر دروغ بگویند.
۲۳) به سادگی افراد خانواده به یکدیگر فحش می دهند ، همچنین خشونت های جسمی نیز رایج است. و نگرش هر یک از افراد خانواده بر این استوار است که طرف مقابل آنان فردی خود رای ، نفهم ، خود خواه و ... است و بهترین راه برای به زانو در آوردن او کتک زدن و تحقیر اوست
۲۴) نگرشهای افراد خانواده در زمینه های مختلف ، تحریف شده است و باورداشتهایی نظیر - به زن نمی توان اعتماد کرد - همه آدمها بد هستند - هر فرد باید فقط به فکر خودش باشد و ... به سادگی تبلیغ می شود
۲۵) فرزندان خانواده میل شدیدی را برای مورد تایید قرار گرفتن به وسیله اولیای خود نشان می دهند و با از دست دادن هویت خود و نیز بر خلاف میل و خواسته خویش ‍، به خواسته های هر چند نادرست پدر و مادر یا بزرگترها تن در می دهند
۲۶) احساس عدم رضایت از خود یا حالت از خود راضی بودن افراطی در بین افراد خانواده شایع است و آثار این نوع احساس در همه ابعاد رفتاری آنان مشاهده می شود
۲۷) احساس تنهایی و بی یار و یاور بودن در بین اعضای خانواده شایع است و در این راه به بن بست روانی یا غم و اندوه و مزمن و افسردگی می رسند
۲۸) افراد خانواده از اضطراب دائمی و احساس سردرگمی در رنج هستند و به همین دلیل ، اختلالات شناختی ، هیجانی و نیز اختلالات رفتاری در بین این خانواده ها شایع است
د) خانواده سالم یا خانواده دمکرات
۱) افراد خانواده سرزنده و با محبت هستند و همه رفتار و اعمال آنان با نوعی اصالت توام است
۲) افراد خانواده به طور آشکار رنج و ناراحتی و نیز احساس همدری خود را نسبت به افراد دیگر خانواده بیان می کنند
۳) افراد خانواده از ریسک ( خطر کردن ) معقول و سنجیده نمی هراسند و می دانند که ممکن است با خطر کردن اشتباهاتی نیز داشته باشند ‍ ، ولی اشتباهات شخصی هم می تواند خود مقدمه ای برای شناخت اشکالات شخصی و بنابراین زمینه ای جهت رشد و کسب تجربه بیشتر باشد
۴) افراد خانواده برای یکدیگر ارزش و احترام قایل اند و یکدیگر را دوست دارند و از این احساس خود شادمان هستند
۵) روابط افراد خانواده با یکدیگر هماهنگ و روان است و با آهنگی پرمایه و روشن با یکدیگر سخن می گویند
۶) زمانی که در خانواده سکوت برقرار است ‍، سکوتی است آرامبخش و نه سکوت مبتنی بر ترس یا احتیاط
۷) وقتی در خانواده سرو صدا هست ‍، صدای فعالیتی پر معنی است و نه غرشی رعد آسا و برای خفه کردن صدای دیگران
۸) هریک از اعضاء خانواده می دانند حق آن را خواهند داشت که حرف خود را به گوش دیگران برسانند و در این زمینه نیازی به سکوت و تحمل فشار حاصل از آن نمی باشد
۹) اگر یکی از اعضای خانواده هنوز فرصتی برای صحبت کردن پیدا نکرده است ‍، به دلیل تنگی وقت بوده است و نه کمی محبت ‍ ، کم توجهی یا بی ملاحظه بودن اعضای دیگر خانواده
۱۰) اعضای خانواده به راحتی یکدیگر را نوازش می کنند و در آغوش گرفتن فرزندان توسط پدر و مادر امری است عادی و توام با تجربه عشق و محبت خانوادگی
۱۱) افراد خانواده صادقانه با هم صحبت می کنند ، با علاقه به سخنان یکدیگر گوش می دهند ، با یکدیگر رو راست و صادق هستند و به راحتی علاقه خود را به یکدیگر نشان می دهند
۱۲) افراد خانواده به راحتی و آزادنه با یکدیگر درد دل می کنند و این حق را دارند که درباره هر موضوعی ( مثل ناکامیها ، ترسها ، صدمه هایی که دیده اند ، خشم خود ، انتقاد از دیگری ، خوشیها یا کامیابیها ) ، با یکدیگر سخن بگویند
۱۳) افراد خانواده برای کارهای خود برنامه ریزی می کنند و در این راه اگر مشکلی با مزاحم اجرای برنامه های از قبل تعیین شده آنان شود ، به سادگی خود را با آن تطبیق می دهند و در نتیجه قادر هستند بدون تجربه احساس ترس یا واهمه ، بیشتر مشکلات زندگی خود را حل و فصل کنند
۱۴) در خانواده ، زندگی آدمی و احساسات بشری، بیش از هر عامل دیگری مورد توجه و احترام است
۱۵) در خانواده ، پدر و مادر خود را مدیر یا رهبر خانواده می دانند و نه رئیس یا ارباب خانواده و نیز می دانند که در موقعیت های مختلف چگونه به فرزندان خود بیاموزند تا به مرحله یک انسان واقعی بودن نزدیک شوند
۱۶) اعضای خانواده در مورد اشتباهات خود ( در قضاوت ، رفتار ، بروز هیجانها و ... ) به همان سهولتی با یکدیگر سخن می گویند که در مورد اعمال ، کردار و گفتار صحیح خود اظهار نظر می کنند
۱۷) رفتار اولیای خانواده با آنچه به فرزندان خود می گویند - یا توصیه می کنند - مطابقت کامل دارد و در این راه از خود صداقت بسیار نشان می دهند
۱۸) پدر و مادر خانواده مانند هر مدیر یا رهبر موفق ، نسبت به زمان حساس هستند و مترصد آن می باشند تا از هر فرصت مناسب برای سخن گفتن و تعامل با فرزندان خود ، استفاده کنند
۱۹) اگر یکی از افراد خانواده مرتکب اشتباهی شد و نادانسته خسارتی ایجاد نمود ، پدر و مادر و بزرگترها در کنار او قرار می گیرند تا از او حمایت کنند . این رفتار باعث خواهد شد تا فرزند بی دقت ، بر احساس ترس یا گناه خود فایق آید و از فرصت آموزشی که پدر و مادر برای او فراهم کرده اند ، بیشترین بهره را بگیرد
۲۰) اولیاء خانواده می دانند که فرزندانشان عمدا بدی نمی کنند. به همین دلیل ، اگر متوجه شوند که فرزند آنان در زمینه ای خرابکاری کرده است به این نتیجه می رسند که یا سوء تفاهمی در کار بوده است و یا احساس ارزش فردی و احترام به خویشتن ، در فرزند آنان کاهش پیدا کرده است و باید برای این مشکل راه حلی را پیدا کرد
۲۱) اولیا خانواده می دانند هنگامی فرزند آنان برای یادگیری آمادگی بیشتری خواهد داشت که خود را با ارزش بداند و احساس کند که دیگران نیز برای او ارزش قایل هستند
۲۲) اولیاء خانواده می دانند که هر چند با شرمنده ساختن کودک و تنبیه بدنی فرزندان می توان رفتار آنان را تغییر داد ، اما این آگاهی را نیز دارند که آثار این تنبیه ها بر ذهن آنان باقی می ماند و به سادگی و به سرعت قابل ترمیم نمی باشد
۲۳) وقتی یکی از فرزندان خانواده عملی را انجام می دهد که برای تصحیح عمل یا کار او الزامی به نظر می آید ، پدر و مادر آموزش فرزند خود را با گوش دادن - حس کردن - فهمیدن - و در نظر گرفتن زمان و دوره خاص رشد او ، آغاز می کنند
۲۴) پدر و مادر خانواده می دانند که در زندگی هر شخص مشکلاتی پیش خواهد آمد و اجتناب از همه مشکلات زندگی امکان ناپذیر می باشد . بنابراین گوش به زنگ آن هستند که برای هر مشکل تازه ، راه حلی پیدا کنند و به فرزندان خود نیز می آموزند تا چگونه در حل مشکلات از خلاقیت و نو آوری بهره بگیرند
۲۵) اولیای خانواده می دانند که تغییر و تحول از ویژگیهای زندگی است ، بنابراین ، می پذیرند که فرزندان آنان به سرعت مراحل مختلف رشد را طی می کنند و هیچگاه نباید سد راه رشد و تغییر فرزندان خود شوند
● خلاصه :
گفته می شود که از هر صد خانواده تنها در صد اندکی ( سه یا چهار خانواده ) می دانند که چه باید کرد و به مرحله سلامت و بالندگی قابل توجه رسیده اند. محصول خانواده های پریشان یا آشفته فرزندان بیمار ، نومید ، افسرده ، بزهکار و ضد اجتماعی ، معتاد و .... است و اکثریت افراد مبتلا به بیماری های روانی و اختلالات رفتاری ، الکلیک ، معتاد ‍ ‍، فقیر ، از خود بیگانه ، جانی و ... در خانواده های پریشان رشد پیدا کرده اند.
می توان ویژگیهای مهم خانواده های پریشان و خانواده سالم را چنین خلاصه کرد.
● خانواده آشفته :
۱) در خانواده ارزش و احترامی که هر فرد برای خود قائل است در حد پائین می باشد.
۲) ارتباطها غیر مستقیم ، مبهم و کاملا نادرست است.
۳) قواعد و مقررات خانواده ، خشک ، نامردمی ، ناسازگار و همیشگی است.
۴) پیوند و رابطه با جامعه بسته ، مایوس کننده و یاس آور است و براساس ترس انجام می گیرد.
● خانواده سالم یا بالنده
۱) سطح ارزش و احترامی که هر فرد برای خود قایل است ، در حد معقول و منطقی می باشد.
۲) ارتباطها مستقیم ، واضح ، صریح و مبتنی بر درستکاری است.
۳) قواعد قابل انعطاف ، انسانی ، منطقی دستخوش تغییر است.
۴) پیوند با جامعه باز ، سالم و امید بخش می باشد.

پنج شنبه 14/6/1387 - 14:58
دانستنی های علمی

شادی، برگ برنده روزهای سخت ...

شادی، برگ برنده روزهای سخت ...

 (كودك، بالغ و والد). البته بخش كودك به معنی خردسالی نیست آن قسمت از شخصیت كه به‌دنبال احساسات، عواطف، شادی و خشم است. شادی و خشم ذاتی نه اكتسابی، بخش كودك در شخصیت ما وجود دارد كه شادی‌آفرین است و اصولاً این امر بستگی به سن ندارد. دقیقاً یك مرد و زن 70 ساله هم با فعال نمودن این بخش می‌توانند شاد بودن را احساس كنند. اگر كسی این بخش از وجودش فعال نباشد، دلمرده و افسرده می‌شود. پس شادی را باید در بخش كودك درون خود یافت.
8

شادی خواستنی‌ترین و شیرین‌ترین احساس بشر است.
همه درجست‌وجوی آن هستند و كیفیت زندگیشان را براساس میزان شادیشان می‌سنجند. بنابراین انگیزه بسیاری از رفتارهای ما شاد شدن است و حتی زمانی كه بیمار هستیم یا مشكلی داریم، می‌خواهیم این مسائل بر طرف شوند تا زمینه شادی فراهم شود.
اما بدانید كه شاد بودن همیشه آسان نیست، شاد بودن می‌تواند یكی از بزرگترین مبارزات ما در صحنه زندگی باشد. می‌تواند تمام پافشاری‌ها، انضباط فردی و تصمیماتی كه برای خود فراهم آورده‌ایم را مخدوش كند.

شاد بودن یا نبودن تنها در دستان خودتان است. شادی چیزی است كه هر كس باید آن را درون خود بجوید. شاید مسائل بیرونی، اطرافیان، حرف‌ها و شوخی‌های افراد خانواده به‌صورت كوتاه مدت در شما شادی ایجاد كند اما این شادی دوام زیادی ندارد، شادی در قلب وجود دارد.
برای شاد زیستن باید خود را با محیط تطبیق داد و اهداف مشخصی را دنبال كرد. مسئولیت‌پذیری یكی از عواملی است كه در شادی تاثیر‌گذار می‌باشد. اگر مسئولیت را با رغبت بپذیرید زندگی آنقدرها سخت نخواهد شد.

اگر بیماری خود و یا اطرافیان‌تان و یا عوامل دیگر را عامل غمگینی‌تان می‌دانید، بدانید كه زندگی انسان‌ها پر از اتفاقات خوب و بد است.

آبراهام لینكلن گفته است اغلب مردم تقریباً به همان اندازه شاد هستند كه انتظارش را دارند؛ در واقع آنچه در زندگی ما رخ می‌دهد آنقدرها تعیین‌كننده شادی ما نیست بلكه بیشتر نوع واكنش ما به آن رخداد‌هاست كه نقش تعیین كننده‌ای دارد. ممكن است یك فردی كه بیمار است این طور به بیماری‌اش نگاه كند كه این پیشامد منجر به كشف قابلیت‌های تازه وی خواهد شد، فرصت بیشتری برای مطالعه و تفكر عمیق دارد، بیشتر قدر سلامتی خود را می‌داند و می‌تواند با ژرف‌نگری بیشتری به همه پدیده‌ها بنگرد. در مقابل، فرد دیگر واكنش متفاوتی نشان دهد. اشك بریزد، از زمین و زمان گله‌مند باشد و یا خودكشی كند.

بنابراین در برابر یك موقعیت یكسان یكی بدبختی را می‌بیند و دیگری فرصت‌های تازه را.
این خود ما هستیم كه تصمیم می‌گیریم چگونه تحت‌تأثیر قرار بگیریم. شاد‌ترین افراد مصایب و سختی‌ها را به منزله تجارب با ارزش قلمداد می‌كنند و می‌دانند كه این آزمایش‌های سخت از آنها انسان‌های آبدیده‌ای خواهد ساخت.

از آن جایی كه انسان افكار و اندیشه‌های خود را بر می‌گزیند پس طبیعتاً تعیین‌كننده میزان شادی خویش است. برای شاد بودن باید بر افكار شاد تمركز كنیم، اما ما غالباً بر عكس عمل می‌كنیم. اغلب تعریف‌ها و تمجید‌ها را ناشنیده می‌گیریم اما مدت‌ها حرف‌های ناخوشایند را در ذهن خود نگه می‌داریم.

بدانید لازمه شاد زیستن، جست‌وجوی زیبایی‌ها و خوبی‌هاست. یكی زیبایی منظره را می‌بیند، دیگری كثیفی پنجره را. این شما هستید كه انتخاب می‌كنید چه چیز را ببینید و به چه چیز بیندیشید.

به‌طور كلی افراد شاد 4خصلت مشترك دارند.
1 - اعتماد به نفس 2- توانائی كنترل خود 3- خوشبینی 4- برون‌گرائی
مشكلات، آرزوها و مشغولیت‌های ذهنی همیشه دنبالمان هستند. منتظریم كه به نتیجه برسند و بعد از آن شادی و آرامش درونی را در زندگی به‌دست بیاوریم. مثلاً می‌گوییم این یكی كه تمام شود دیگر راحت می‌شوم، به اینكه برسم، دیگر آرامش پیدا خواهم كرد. این جور خواسته‌ها هستند كه منجر می‌شوند هیچ وقت به شادی واقعی نرسیم چون كم كم خواسته دیگری خودش را نشان می‌دهد. اگر به‌راستی دنبال آرامش پایدار هستیم شاید بهتر است دیدگاهمان را طوری تغییر دهیم تا داشتن آرامش با رسیدن به این چنین خواسته‌هایی پیوند زده نشود.

در نظریه تكامل یافته فروید هر شخصی ساختار شخصیتش به 3‌بخش تقسیم می‌شود (كودك، بالغ و والد). البته بخش كودك به معنی خردسالی نیست آن قسمت از شخصیت كه به‌دنبال احساسات، عواطف، شادی و خشم است. شادی و خشم ذاتی نه اكتسابی، بخش كودك در شخصیت ما وجود دارد كه شادی‌آفرین است و اصولاً این امر بستگی به سن ندارد. دقیقاً یك مرد و زن 70 ساله هم با فعال نمودن این بخش می‌توانند شاد بودن را احساس كنند. اگر كسی این بخش از وجودش فعال نباشد، دلمرده و افسرده می‌شود. پس شادی را باید در بخش كودك درون خود یافت.

انواع خنده:
1 - خنده ذاتی یا درونی 2-‌خنده مصنوعی یا اكتسابی
خنده درونی مربوط به عملكرد شادی كودك درون ما می‌شود. مگر اینكه بخواهیم لبخند اكتسابی بزنیم. مثلاً درعین ناراحتی مجبور به لبخند زدن باشیم و سعی كنیم خود را شاد نشان دهیم. در حقیقت خندیدن نوعی ابراز هیجان و شادمانی است.

نقش اوقات فراغت در شادی؛
تفریح تاثیر زیادی بر همه جنبه‌های سلامتی و به‌خصوص بر عاطفه مثبت و نیز بر سلامت روانی و جسمی و تا اندازه كمتری بر خود شادی دارد. مهم‌ترین فواید، از ورزش و تمرین و از گروه‌های تفریحی دست جمعی حاصل می‌شود.

ورزش فیزیكی سریع‌ترین راه رسیدن به خلق خوب است و اگر مرتب انجام شود منافع و مزایای آن بالاتر از رفع افسردگی‌های خفیف بوده و طول زندگی را افزایش می‌دهد.
معلوم شده موسیقی روش آسان دیگری است كه به ایجاد خلقیات مثبت منجر می‌شود.

نقش كار، ثروت و مذهب در شادی ؛
اكثر افراد در هنگام اشتغال به كار خوشحال‌ترند و از لحاظ سلامت جسمی و روانی در وضع بهتری قرار دارند. برخی از كارها بیشترین رضایت را ایجاد می‌كنند.

شأن شغل یكی از عوامل رضایت شغلی به شمار می‌رود و شامل حقوق، مرتبه، سطح مهارت و شرایط كار. اگر كار شامل تنوع، مهارت، خودمختاری و انجام تكالیف معنی‌دار باشد، لذت بخش‌تر است. به‌طور كلی طول عمر افرادی كه به كار ادامه می‌دهند بیشتر است.
ثروت مطمئناً یك مقیاس برای شادی نیست و گروه‌های اجتماعی و ملت‌هایی كه توسعه یافته هستند، رابطه ضعیفی با شادی دارند. با توجه به اینكه ما پول را برای اموری كه علاقه داریم صرف می‌كنیم و به خاطر اینكه ما تصور می‌كنیم پول باعث لذت ما می‌شود به غلط استنباط می‌شود كه پول عامل اصلی شادی است.

مذهب آثار مثبتی بر سلامت ذهنی، خصوصاً بر سلامت وجودی دارد، اما بر شادكامی كلی، بهداشت جسم و روان نیز اثر دارد.

فعالیت‌های مذهبی، هیجانات مثبت قوی ایجاد می‌كند. مراسم و مناسك مذهبی نیز احساسات جامعه‌پسند تولید می‌كنند و با حضور دیگران وحدت ایجاد می‌شود.

طرز تفكر و شاد بودن؛
ما اگر تفكر مثبت داشته باشیم، مطمئناً می‌تواند در شادی ما تاثیر‌گذار باشد و متقابلاً تفكر منفی نیز شادی را دور می‌كند ولی به‌نظر می‌آید كه بهتر از خوش بین یا بدبین بودن واقع بین بودن است كه در این صورت می‌توان عملكردی متعادل و درست داشت.
اگر با دقت احوال انسان‌های شاد و ناشاد را بررسی كنیم، متوجه می‌شویم كه اندوه، متاعی شیطانی و شادی هدیه الهی است. از ابتدای تمدن بشر غم و اندوه مایه توقف و انزجار و شادی و نشاط عامل تحرك و نظم بوده است.

انسان از اندوه و غم و تاریكی می‌گریزد و به شادی و نور پناه می‌برد. شاد زیستن آرزوی دیرینه آدمی است. دنیای بدون غم، خشم و جنگ سرشار از مهربانی و شادی به‌طور كلی صلح، آرزویی است كه در خلقت و نهاد آدمی است.

شادی یك معجزه درونی و گره‌گشای بسیاری از رنج‌هاست. در میراث كهن ما ایرانیان، شادی، پدیده‌ای الهی محسوب می‌شود. گفته می‌شود معجزه زرتشت خندیدن وی در بدو تولد بوده است. پارسیان شادی را آفریده خداوند و اندوه را آفریده شیطان می‌دانستند. مردم ایران باستان حدود 60 روز از سال را جشن می‌گرفتند و به ستایش می‌پرداختند.
گذشتگان ما برای ارج نهادن به پیدایش انسان جشن بزرگ نوروز را با شكوهی بسیار زیاد بر پا می‌كردند. ایرانیان سعی می‌كردند به هر بهانه‌ای روزگار را به شادی و شكرگزاری سپری كنند. پیشینه تاریخی كشورمان نشان می‌دهد كه نشاط در همه ادوار مورد توجه ایرانیان بوده است.

لازمه شاد بودن چیست؟
لازمه شادی و شاد بودن چیزی نیست جز مثبت اندیشی و جست‌وجوی خوبی‌ها و زیبایی‌ها و ایجاد تعادل در زندگی. انسان با نگرش منفی به دنیا چیزی جز روحیه‌ای افسرده، غمگین و حالتی خشمگینانه ندارد و این نگرش منفی، تخریبگر جامعه است.

همین‌طور كسی كه زندگی متعادلی دارد چه از نظر مالی و چه از نظر روانی، در نهایت می‌تواند آدم شادی نیز باشد. نباید فراموش كرد كه رخدادهای اجتماعی، راه‌حل‌های اجتماعی دارد و راهكارهای جمعی در برخورد با چنین مشكلاتی می‌تواند بسیار كارساز باشد. به یاد بسپاریم كه پیشگیری كارآمدتر از درمان است.

شادی واقعی آن نوع شادی است كه مكان و زمان در آن تاثیری نداشته باشد مانند ارتباط شادمانه كودكان با یكدیگر.
در جامعه غمزده، انرژی افراد صرف برطرف كردن اندوه و ناراحتی شده و دیگر فرصتی برای تولید و توسعه باقی نمی‌ماند. شادی موجب افزایش دلبستگی و علاقه به كشور، فرهنگ، دین و مذهب می‌شود و انسجام فرهنگی و ملی را افزایش می‌دهد.

درمان از طریق شادی؛
دربین درمان‌ها روشی به‌نام شادی‌درمانی وجود دارد كه می‌توان آن را درخصوص افراد سالم و بیماران افسرده با استفاده از افزایش رویدادهای مثبت زندگی به‌كار گرفت.
همچنین شناخت درمانی مجموعه پیچیده‌ای از تكنیك‌هایی است كه هدف آن تفسیر رویدادها به‌طور واقعی و منطقی است، كه در افراد سالم و بیماران مؤثر است و به‌طور ماهرانه‌ای در برنامه‌های افزایش شادی به‌كار رفته است.

پنج شنبه 14/6/1387 - 14:56
آموزش و تحقيقات

صدمه سیگارکشیدن به ذهن

میانسالانی که سیگار می‌کشند در آزمون‌های حافظه و استدلال در مقایسه با افرادی که سیگار نمی‌کشند، ضعیف‌تر عمل می‌کنند.
به گزارش خبرگزاری رویترز پژوهشگران با تجزیه و تحلیل داده‌های از قبل جمع‌آوری شده در مورد 5000 کارمند کشوری در انگلیس دریافتند که آنهایی که سیگار می‌کشیدند با احتمال بیشتری نسبت به افرادی که هرگز سیگار نکشیده بودند، در پایین‌ترین رده در میان پنج گروه افراد از لحاظ نتایج آزمون‌های حافظه، استدلال، درک واژگان و سیالی کلامی قرار می‌گیرند.

این پژوهشگران دریافتند که سیگارکشیدن با زوال ذهنی در میانسالی همراهی دارد، همانطور که با زوال عقل (دمانس) و مجموعه‌ای از بیماری‌های جسمی در سنین بالاتر همراه است.

سورین سابیا و همکارانش از موسسه ملی بهداشت و پژوهش پزشکی در ویلجیوف در فرانسه که این پژوهش را انجام داده‌اند، این چنین نتیجه‌گیری می‌کنند: "سیگار کشیدن در میانسالی با زوال حافظه و نقصان در توانایی‌های استدلالی همراهی دارد."

به گزارش سابیا و همکارانش که نتایج تحقیق خود را در نشریهArchives of Internal   Medicine منتشر كرده‌اند افرادی که گفته بودند سیگار را ترک کرده‌اند، در مقایسه با سیگاری‌ها با احتمال بیشتری رفتارهای سالم‌تر و تحرک بیشتر جسمی و خوردن بیشتر سبزی و میوه را انجام داده‌اند.

افرادی که در این بررسی شرکت داشتند، در شروع آن 35 تا 55 ساله بودند، و در برخی موارد پیگیری آنها 17 سال ادامه یافته بود.

این بررسی همچنین نشان داد که چقدر انجام پژوهش درازمدت بر روی سیگاری‌ها کار مشکلی است: سیگاری‌ها دو بار بیشتر از غیرسیگاری‌ها از انجام دوباره آزمون حافظه  اجتناب کرده بودند، یا نتوانسته بودند آزمون مجدد را انجام دهند، در برخی از موارد به این خاطر که در این فاصله درگذشته بودند.

پنج شنبه 14/6/1387 - 14:53
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته