خطابه زینب (س ) در مجلس یزید

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ زینب (س ) پس از ورود به شام و حضور در مجلس یزید، با سخنان على گونه اش چنان یزید را رسوا كرد و او را به گریه واداشت كه توان پاسخ گویى از او سلب شد.

زینب در مجلس شام خطاب به یزید كرده و فرمود:

افسوس كه ناچار به گفت و گو با تو هستم ، و گرنه من تو را كوچك تر و حقیرتر از این مى دانم كه با تو سخن گویم ...قسم به خدا كه جز از خدا ترسى ندارم و جز به او نزد كسى شكایت نمى برم ...هر مكر و خدعه اى دارى به كارگیر و هر تلاشى دارى بكن و هر چه مى توانى با ما دشمنى نما؛ ولى بدان ، به خدا سوگند نمى توانى یاد ما را محو كنى و ذكر اهل بیت را از بین ببرى .

آن گاه سخنانى كوتاه رد و بدل مى شود و پس از این كه تمام حاضران با شگفتى و تعجب ، این همه شجاعت را ملاحظه مى كنند، حضرت زینب (س ) خطبه اش را شروع مى كند كه بخش هایى از آن را نقل مى كنیم :

اى یزید! آیا پنداشتى كه چون بر ماس سخت گرفتى و اطراف زمین و آفاق آسمان را بر ما تنگ نمودى و ما را مانند اسیران به این طرف و آن طرف كشاندى ، اكنون ما در نزد خدا خوار گشته ایم و یا تو را در نزد او قرب و منزلتى است ؟!...

بدان كه اگر خدا به تو مهلتى داده است ، براى این است كه مى فرماید:و لا یحسبن الّذین كفروا انّما نملى لهم خیر الانفسهم ، انما نملى لهم لیزدادوا اثما و لهم عذاب مهین (145) كافران هرگز نپندارند كه اگر به آنها مهلتى دادیم به سود آنان است ، چرا كه ما به آنها مهلت مى دهیم تا بیشتر گناه كنند و آن پس عذابى خوار كننده بر ایشان خواهد بود.

آیا این از عدالت است ، اى فرزند آزاد شدگان ! كه دختران و كنیزانت را در پس پرده نگه دارى و دختران رسول خدا را مانند اسیران به هرسو بگردانى ؟!

آیا باز آرزو مى كنى كه اى كاش پیرمردان ، كه در بدر كشته شدند، امروز را شاهد بودند؟! بى آنكه خود را گنه كار بشمارى یا گناهت را سنگین بدانى ...

اى یزید! به خدا قسم تو جز پوست خود نشكافتى و جز گوشت بدن خود قطع نكردى و خواه ناخواه به زودى نزد رسول خدا (ص ) باز خواهى گشت و اهل بیت (ع ) و پاره هاى تنش را نزد او در حظیرة القدس خواهى یافت ؛ همان روز كه خداوند پراكندگى آنان را به اجتماع مبدل گرداند. و لا تحسبن الذین قتلوا فى سبیل الله امواتا بل احیاء عند رهم یرزقون (146)؛ هرگز نپندارید آنان كه در راه خدا كشته شده اند مردگانند، بلكه زنده اند و نزد پروردگارشان روزى مى یابند.و به زودى تو، و آن كس كه تو را به این مقام رسانید و بر گردن مؤ منان مسلط كرد، خواهید دانست كدام یك از ما بدكارتر و از نظر نیرو، ضعیف تریم ؛ در آن روزى كه داور خداست و دشمن طرف مقابل تو، جد ماست و اعضاى بدنت علیه تو گواهى خواهند داد...در آن هنگام كه تو جز به اعمالى كه از پیش فرستاده اى دسترسى نخواهى داشت ، به پسر مرجانه پناه مى برى و او نیز به تو پناه مى برد، در حالى كه ناتوانى و پریشانى خود و همكاران و یارانت را در برابر میزان عدل الهى خواهى دید. آن گاه در مى یابى كه بهترین توشه اى كه براى خود اندوخته اى ، كشتن ذریه محمد (صلى الله علیه و آله و سلم ) مى باشد!!

یزید از شنیدن این سخنان ، كه چون نیزه اى بر قلبش وارد شده بود، از وحشت و تاءثر بر خود مى لرزید و توانایى پاسخ گفتن نداشت . ناچار روى را از زینب (س ) بگردانید.

پس از چندى كه حضرت سجاد (ع ) نیز سخنانى به او فرمود، شروع كرد به ناسزا و لعنت بر ابن مرجانه فرستادن ، تا اینكه شاید خودش را از آن مهلكه نجات دهد! سپس دستور داد تا اهل بیت را با كمال احترام ! به مدینه برگردانند.

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ هنگامى كه زینب (س ) متولد شد، مادرش حضرت زهرا (س ) او را نزد پدرش امیرالمؤ منین (ع ) آورده و گفت : این نوزاد را نامگذارى كنید! حضرت فرمود: من از رسول خدا جلو نمى افتم .

در این ایام حضرت رسول اكرم (ص ) در مسافرت بود. پس از مراجعت از سفر، امیرالمؤ منین على (ع ) به آن حضرت عرض كرد: نامى را براى نوزاد انتخاب كنید. رسول خدا (ص ) فرمود: من بر پروردگارم سبقت نمى گیرم .

در این هنگام جبرئیل (ع ) فرود آمده و سلام خداوند را به پیامبر(ص ) ابلاغ كرده و گفت :

نام این نوزاد را ((زینب )) بگذارید! خداوند بزرگ این نام را براى او بر برگزیده است .

بعد مصایب و مشكلاتى را كه بر آن حضرت وارد خواهد شد، بازگو كرد. پیامبر اكرم (ص ) گریست و فرمود: هر كس بر این دختر بگرید، همانند كسى است كه بر برادرانش حسن و حسین گریسته باشد.

ویژگیهاى عالم آخرت را از دیدگاه عقل ,

 یه خبر واسه فوتبالیها

سپاهان 2

صنعت نفت 2

 دوستان .من 19 سالمه و دارم روی یك پروژه ای كار میكنم كه مانند یك پازل هست.این جوری هست كه هیچ كس از هیچ جای دنیا نمیتواند انراتا یك میلیون سال دیگر حل كند.اگر از موضوعش میخواهید بدانید همین بس كه باعث پیشرفت بشر خواهد شد.... تا یكسال دیگر من انرا در انظار عموم قرار خواهم داد...مثلا  یك سایت مخصوص.یك مدرسه مخصوص..و كلا هر جایی كه فكرش را بكنید خواهد بود.فقط من میخواستم بهتون مژده بدم و به نابغه ها بگم كه اماده باشید تا مردم ببینند چند مرده حلاجی هستید

 توقسمت نظرات بفرمایید كه اصلا این كار منطقی هست یا نه

پروردگارا من در كلبه حقیرانه خود چیزی دارم كه تو در عرش نداری.من چون تویی دارم ولی تو مثل خودت را نداری

سلام دوستان.

حالتون چطوره

قصد دارم كه كتابی درباره ازدواج برای شما دوستان معرفی كنم

هرگز ازدواج نكنید مگر با نیمه گمشده الهی تان

نام كتابی كه خودم خوندمش و خیلی منو راهنمایی كرد

دوستانی كه در اصفهان زندگی میكنند .میتواننند از ادرس زیر انرا خریداری كنند

امادگاه روبروی هتل عباسی ..زیر زمین كتابفروشی.....

و همچنین این سه كتاب.

عشق:از باربارا دو انجلیس    barbara de an gelis   

زندگی خود را در هفت روز تغییر دهید:از پل مكنا  

و مثبت اندیشی:از محمد سیدا

این كتابها منو خیلی راهنمایی كردند و اگه دارم به شما میگم بخونید واسه اینه كه شاید مشكلی ازتون باز بشه یا اینكه پیشرفت كنید اونوقته كه حداقل یه دعای كوچكی واسه ما میكنید.

بارخدایا وقتی كه ما مشتاق برای زندگی كردن _{بدون مشكلات} هستیم.

یاد اوری كن به ما كه درخت بلوط بر خلاف باد رشد میكند و همچنین الماس  در فشار زیاد بوجود می اید.

 پیتر مارشال

imam hassan (A.S) said

Meanness is to fail to thank God for His blessing

امام حسن (ع)میفرمایند: 

پستی انسان واماندگی از شكر خداست برای نعمت