• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 766
تعداد نظرات : 76
زمان آخرین مطلب : 5925روز قبل
شعر و قطعات ادبی

شبي غمگين شبي باراني و سرد
مرا در غربت فردا رها كرد
دلم در حسرت ديدار او ماند
مرا چشم انتظار كوچه ها كرد
به من مي گفت تنهايي غريب است
ببين با غربتش با من چه ها كرد
تمام هستي ام بود و ندانست
كه در قلبم چه اشوبي به پا كرد
و او هرگز شكستنم را نفهميد
اگر چه تا ته دنيا صدا كرد

چهارشنبه 14/6/1386 - 10:26
شعر و قطعات ادبی
ز دست تو رنجيدم و چيزي نگفتم
با ديگرانت ديدم و چيزي نگفتم
كلي سفارش كردي بودي من نفهمم
اين نكته را فهميدم و چيزي نگفتم
چهارشنبه 14/6/1386 - 10:25
شعر و قطعات ادبی

هرگز نخواستم که تو رو با کسی قسمت بکنم

یا از تو حتی با خودم یه لحظه صحبت بکنم


هرگز نخواستم که به داشتن تو عادت بکنم


بگم فقط مال منی به تو جسارت بکنم


اینقدر ظریفی که با یک نگاه هرزه میشکنی


اما تو خلوت خودم تنها فقط مال منی....

چهارشنبه 14/6/1386 - 10:24
شعر و قطعات ادبی

در كنج دلم عشق كسي خانه ندارد

كس جاي در اين منزل ويرانه ندارد

دل را به كف هر كه دهم باز پس آرد

 كس تاب نگهداري ديوانه ندار

چهارشنبه 14/6/1386 - 10:23
شعر و قطعات ادبی

یه وقت یه جا یه اهل دل

 

یه خوش خیال ساده دل

 

زد به سرش عاشق بشه

 

تو خواب یه لیلی دیده بود

 

میخواست که مجنونش بشه

 

بنده خدا حالیش نبود

 

از عشق یه چی شنیده بود

 

فیلمای هندی دیده بود

 

عقل از سرش پریده بود

 

خلاصه از دست قضا

 

یهو به عشق شد مبتلا

 

روزای اول توپ توپ

 

پا رو زمین دل تو هوا

 

گرم بود  هنوز بنده خدا

 

رفت ورسید نوبت هجر

 

وای که چه حالی داشت طرف

 

 حالا دیگه فهمیده بود

 

دوریالیش افتاده بود

 

رفت ونشستش یه گوشه

 

بازم بامید محال

 

که تیری از غیب برسه

 

باز دوباره عاشق بشه

چهارشنبه 14/6/1386 - 10:19
شعر و قطعات ادبی
ابر بارنده به دريا مي گفت من نبارم تو كجا دريايي؟
در دلش خنده كنان دريا گفت ابر بارنده تو خود از مايي
چهارشنبه 14/6/1386 - 10:13
محبت و عاطفه
من اين جا بس دلم تنگ است...
           
          و هرسازي كه ميبينم بد آهنگ است...

 

بيا ره توشه برداريم ،
                           
                           قدم در راه بي برگشت بگذاريم ...

 

ببينيم آسمان هر كجا ،آيا همين رنگ است؟!
چهارشنبه 14/6/1386 - 10:11
محبت و عاطفه
بتراش ای سنگ تراش...
سنگی از معدن درد بهر مزارم بتراش روی سنگ قبره من عکسی از چهره زیبای نگارم بتراش بنویس ای سنگ تراش عاقبت شدم فداش...       
بنویس تا بدونه عمرمو دادم براش روز آشنایمون رو تنه درخت بید...
یار بی وفای من عکس دو تا دل و کشید و گفت: یکی از اون دلها فدای اون یکی بشه...
عاقبت کشت دلمو تا که به آرزوش برسه

چهارشنبه 14/6/1386 - 10:10
شعر و قطعات ادبی

 به همین آسانی است...
که گلی با چشمی
بلبلی با گوشی
رنگ زیبای خزان با روحی
نیش زنبور عسل با نوشی
کار همواره باران با دشت
برف با قله کوه
رود با ریشه ی بید
باد با شاخه برگ
ابر عابر با ماه
چشمه ای با آهو برکه ای با مهتاب
و نمسیمی با زلف
دو کبوتر با هم
وشب و روز طبیعت با ما
عشقبازی به همین آسانی است...

چهارشنبه 14/6/1386 - 10:8
شعر و قطعات ادبی

تو لحظه هاي بيم و نا اميدي
كه در غروب آخرين دقايق
از آسمون به داد من رسيدي
من آخرين اميد اين نگاهو
به لحظه ي اومدن تو بستم
بيا كه در نهايت صداقت
به انتظار ديدنت نشستم

چهارشنبه 14/6/1386 - 10:7
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته