• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 296
تعداد نظرات : 55
زمان آخرین مطلب : 4044روز قبل
محبت و عاطفه

در این دنیا نکردم من کناهی فقط کردم به چشمانت نگاهی اگر باشد نگاه من گناهی مجازتم کن هر طور که خواهی

 

*/*/*/*/*/*/*/*/*/*/*/*/*/*/*/*/*

زندگی دو روز است یه روز با تو یه روز برعلیه تو ان روز که با توست مغرور نشو ان روزکه برعلیه توست نا امید نشو

پنج شنبه 15/1/1387 - 14:18
محبت و عاطفه

زندگی چیست؟ زندگی مانند اتوبوس شلوغی است که جایی برای نشستن نیست و وقتی خلوت میشود و می خواهی بشینی راننده داد می زند پیاده شوید اخر خط است .

پنج شنبه 15/1/1387 - 14:16
محبت و عاطفه

اگر مدیر بودم یکی از شرایط ثبت نام را عشق می گذاشتم اگر دبیر ریاضی بودم عشق را با عشق جمع می کردم اگر معمار بودم قصری از عشق می ساختم اگر سارق بودم فقط عشق می دزدیدم اگر بیمار بودم تنها شربتی که می نوشیدم فقط شربت عشق بود اگر درجه دار بودم فقط به عشق سلام می دادم اگر پلیس بودم هرگز عشق را جریمه نمی کردم اگر خلبان بودم در اسمان عشق پرواز می کردم اگر دبیر ورزش بودم به بچه ها می گفتم با عشق نرمش کنید اگر خواننده بودم فقط از عشق می خواندم اگر ناخدا بودم همیشه در ساحل عشق لنگر می انداختم اگر نجار بودم عشق را قاب می گرفتم

پنج شنبه 15/1/1387 - 14:15
محبت و عاطفه

   V     A     F    A 

 

خیلی سخته که بغض داشته باشی ، اما نخوای کسی بفهمه ... خیلی سخته که عزیزترین کست ازت بخواد فراموشش کنی ... خیلی سخته که روز تولدت ، همه بهت تبریک بگن ، جز اونی که فکر می کنی به خاطرش زنده ای ... خیلی سخته که غرورت رو به خاطر یه نفر بشکنی ، بعد بفهمی دوست نداره ... خیلی سخته که همه چیزت رو به خاطر یه نفر از دست بدی ، اما اون ....

يکشنبه 21/11/1386 - 15:25
محبت و عاطفه

   v     a     f    a 

 

خودم را تنها یافتم میان فاصله ای از خودم، تا سایه های تو *** غم هایم آشنا با من نفس می کشند با حادثه های معمول از حوادث عبور می کنند از فضاهای رنگی به جستجوی بیرنگی آهنگ بی صدای بودن، بودم یا طنین ترانه ای در دور *** کلاه تو بزرگ بود و پر سایه و من و سبزهای کوچک، در انتظار نور سوار بر خیالات خودم بودم که بادی وزید و پلکهایم  در افق گم شد با سکوت *** در چشمانت سؤالی بود نوری که از مردمکهایت می ریخت پریدن پرنده ای از میان پلکهایت در چشمانت سوال... و من که بی تفاوت از کنارت عبور کردم

يکشنبه 21/11/1386 - 15:23
محبت و عاطفه

   V     A     F    A 

 

 میدونی آدما بین الف تا ی قرار دارند. بعضی ها مثل " ب " برات میمیرند، مثل " د " دوستت دارند، مثل " ع " عا شقت میشوند، مثل " م " منتظر می مونند تا یه روز مثل " ی " یارت بشن.

يکشنبه 21/11/1386 - 15:21
محبت و عاطفه

   V     A     F    A 

 

با هزار و یک ترفند شاخه گلی مصنوعی را در میان گلهای شاداب گلدانت پنهان کردم، و در دفتر خاطراتت نوشتم: «تو را دوست دارم، خواهم داشت تا زمانی که آخرین گل پژمرده شود...»

يکشنبه 21/11/1386 - 15:19
محبت و عاطفه

   V     A     F    A 

 

واست شب اس ام اس زدم که بگم : دنیام تاریکه مثل شب ، تنهام مثل ماه ، کوچیکم مثل ستاره ؛ اما دوستت دارم اندازه آسمونی که اندازه نداره...

يکشنبه 21/11/1386 - 15:17
محبت و عاطفه

   V     A     F    A 

 

گفتم نرو پرپر میشم گفتی: میخوام رها باشم گفتم: آخه عاشق شدم گفتی:میخوام تنها باشم گفتم: دلم گفتی: بسوز گفتی: یه عمری باز هنوز گفتم: پس عمرم چی میشه گفتی: هدر شد شب و روز گفتم: آخه داغون میشم گفتی: به من خوش میگذره گفتم: بیا چشمام تویی گفتی: آخر کی میخره گفتم: منو جنس میبینی گفتی: آره بی قیمتی گفتم: یه روز کسی بودم با من نکن بی حرمتی گفتم: صدام میمیره باز گفتی: با درد بسوز بساز گفتم : حالا که پیر شدم گفتی: که از تو سیر شدم گفتم: تمنا میکنم

يکشنبه 21/11/1386 - 15:16
محبت و عاطفه

   V     A     F    A 

 

سالهای خیلی زیادی گذشت . به تابوتی نگاه میکنم که کسی که من رو داداشی خودش میدونست توی اون خوابیده ، فقط دوستان دوران تحصیلش دور تابوت هستند ، یه نفر داره دفتر خاطراتش رو میخونه ،  در دوران تحصیل اون رو نوشته. این چیزی هست که اون نوشته بود :
" تمام توجهم به اون بود. آرزو میکردم که توجهش به من باشه. اما اون توجهی به این موضوع نداشت و من اینو میدونستم. من میخواستم بهش بگم ، میخواستم که بدونه که نمی خوام فقط برای من یه داداشی باشه.  اما .... من خجالتی ام ...

 .................

 با خودم فکر می کردم و گریه !

يکشنبه 21/11/1386 - 15:14
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته