• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 1714
تعداد نظرات : 758
زمان آخرین مطلب : 3939روز قبل
کامپیوتر و اینترنت

 

این عکس توئه

که توی اینترنته

لطفا دقت كنید روی هر لینكی كلیك نكنید

لطفا توجه كنید دوستان

ممكنه براتون پیامی فرستاده بشه با این مضمون
این عكس توئه تو اینترنت پخش شده ؟

و در زیر آن یك آدرس و لینك گذاشته شده تا روی آن كلیك كنید
با كلیك روی آن لینك صفحه ای باز می شود كه به ظاهر شبیه قسمت یوزر نیم و پسورد یاهو است
و كاربر هم بدون توجه یوزر و پسور خود را درون آن می نویسد غافل از اینكه با این كار همه اطلاعات خود را به دست هكر سپرده است

لطفا دقت كنید روی هر لینكی كلیك نكنید

و هر جا از شما یوزر و پسورد خواسته می شود وارد نكنید

لطفا اگر صلاح میدانید 

 به دیگر دوستانتان نیز اطلاع دهید

دوشنبه 20/10/1389 - 6:4
آلبوم تصاویر

پنج شنبه 9/10/1389 - 18:48
فلسفه و عرفان
قسمتی از وصیت نامه ادوارد ادیش، یکی از بزرگترین تاجران امریکایی !!!! ...
من ادوارد ادیش هستم که برای شما می نویسم ، یکی از بزرگترین تاجران امریکایی با سرمایه ای هنگفت و حساب بانکی که گاهی خودم هم در شمردن صفرهای مقابل ارقامش گیج می شوم ! دارای شم اقتصادی بسیار بالا که گویا همواره به وجودم وحی می شود چه چیز را معامله کنم تا بیشترین سود از آن من شود ، البته تنها شانس و هوش نبود من تحصیلات دانشگاهی بالایی هم داشتم که شک ندارم سهم موثری در موفقیتهای من داشت .
یادم هست وقتی بیست ساله بودم خیال می کردم اگر روزی به یک چهلم سرمایه فعلیم برسم خوشبخترین و موفقترین مرد دنیا خواهم بود و عجیب است که حالا با داشتن سرمایه ای چهل برابر بیشتر از آنچه فکر می کردم باز از این حس زندگی بخش در وجودم خبری نیست .

من در سن 22 سالگی برای اولین بار عاشق شدم . راستش آنوقتها من تنها یک دانشجوی ساده بودم که شغلی و در نتیجه حقوقی هم نداشتم . بعضی وقتها با تمام وجود هوس می کردم برای دختر موردعلاقه ام هدیه ای ارزشمند بگیرم تا عشقم را باور کند و کاش آن روزها کسی بود به من می گفت که راه ابراز عشق خرید کردن نیست که اگر بود محل ابراز عشق دلباخته ترین عاشق ها ، فروشگاهها می شد !!

کسی چیزی نگفت و من چون هرگز نتوانستم هدیه ای ارزشمند بگیرم هرگز هم نتوانستم علاقه ام را به آن دختر ابراز کنم و او هم برای همیشه ترکم کرد . روز رفتنش قسم خوردم دیگر تا روزی که ثروتی به دست نیاوردم هرگز به دنبال عشقی هم نباشم و بلند هم بر سر قلبم فریاد کشیدم : هیس ، از امروز دگر ساکت باش و عجیب که قلبم تا همین امروز هم ساکت مانده است ...
و زندگی جدید من آغاز شد …

من با تمام جدیت شروع به اندوختن سرمایه کردم ، باید به خودم و تمام آدمها ثابت می کردم کسی هستم . شاید برای اثبات کسی بودن راههای دیگری هم بود که نمی دانم چرا آنوقتها به ذهن من نرسید ...
دیگر حساب روزها و شبها از دستم رفته بود . روزها می گذشت ، جوانیم دور میشد و به جایش ثروت قدم به قدم به من نزدیکتر می شد ، راستش من تنها در پی ثروت نبودم ، دلم می خواست از ورای ثروت به آغوش شهرت هم دست یابم و اینگونه شد ، آنچنان اسم و رسمی پیدا کرده بودم که تمام آدمهای دوروبرم را وادار به احترام می کرد و من چه خوش خیال بودم ، خیال می کردم آنها دارند به من احترام می گذارند اما دریغ که احترام آنها به چیز دیگری بود .

آن روزها آنقدر سرم شلوغ بود که اصلا وقت نمی کردم در گوشه ای از زنده ماندنم کمی زندگی هم بکنم ! به هر جا می رسیدم باز راضی نمی شدم بیشتر می خواستم ، به هر پله که می رسیدم پله بالاتری هم بود و من بالاترش را می خواستم و اصلا فراموش کرده بودم اینجا که ایستادم همان بهشت آرزوهای دیروزم بود کمی در این بهشت بمانم ، لذتش را ببرم و بعد یله بعدی ، من فقظ شتاب رفتن داشتم حالا قرار بود کی و کجا به چه چیز برسم این را خودم هم نمی دانستم !

اوایل خیلی هم تنها نبودم ، آدمها ی زیادی بودند که دلشان می خواست به من نزدیکتر باشند ، خیلی هاشان برای آنچه که داشتم و یکی دو تا هم تنها برای خودم و افسوس و هزاران افسوس که من آن روزها آنقدر وقت نداشتم که این یکی دو نفر را از انبوه آدمهایی که احاطه ام کرده بودند پیدایشان کنم ، من هرگز پیدایشان نکردم و آنها هم برای همیشه گم شدند و درست ازروز گم شدن آنها تنهایی با تمام تلخیش بر سویم هجوم آورد . من روز به روز میان انبوه آدمها تنها و تنها تر میشدم و خنده دار و شاید گریه دارش اینجاست هیچ کس از تنهایی من خبر نداشت و شاید خیلیها هم زیر لب زمزمه می کردند : خدای من ، این دگر چه مرد خوشبختیست ! و کاش اینطور بود ...

وباز روزها گذشت ، آسایش دوش به دوش زندگیم راه می رفت و هرگز نفهمیدم آرامش این وسط کجا مانده بود ؟
ایام جوانی خیال می کردم ثروت غول چراغ جادوست که اگر بیاید تمام آرزوها را براورده می کند و من با هزاران جان کردن آوردمش اما نمی دانم چرا آرزوها ی مرا براورده نکرد ...
کاش در تمام این سالها تنها چند روز، تنها چند صبح بهاری پابرهنه روی شنها ی ساحل راه می رفتم تا قلقلک نرم آن شنهای خیس روحم را دعوت به آرامش می کرد .
کاش وقتهایی که برف می آمد من هم گوله ای از برف می ساختم و یواشکی کسی را نشانه می گرفتم و بعد از ترس پیدا کردنم تمام راه را بر روی برفها می دویدم .

کاش بعضی وقتها بی چتر زیر باران راه می رفتم ، سوت می زدم ، شعر می خواندم ،
کاش با احساساتم راحتر از اینها بودم ، وقتهایی که بغضم می گرفت یک دل سیر گریه می کردم و وقت شادیم قهقهه خنده هایم دنیا را می گرفت ...

کاش من هم می توانستم عشقم را در نگاهم بگنجانم و به زبان چشمهایم عشق را می گفتم ...
کاش چند روزی از عمرم را هم برای دل آدمها زندگی می کردم ، بیشتر گوش می کردم ، بهتر نگاهشان می کردم ...
شاید باورتان نشود ، من هنوز هم نمی دانم چگونه می شود ابراز عشق کرد ،حتی نمی دانم عشق چیست ، چه حسیست تنها می دانم عشق نعمت باشکوهی بود که اگر درون قلبم بود من بهتر از اینها زندگی می کردم ، بهتر از اینها می مردم .
من تنها می دانم عشق حس عجیبیست که آدمها را بزرگتر می کند . درست است که می گویند با عشق قلب سریعتر می زند ، رنگ آدم بی هوا می پرد ، حس از دست و پای آدم می رود اما همانها می گویند عشق اعجاز زندگیست ، کاش من هم از این معجزه چیزی می فهمیدم ....

کاش همین حالا یکی بیاید تمام ثروت مرا بردارد و به جایش آرام حتی شده به دروغ ! درون گوشم زمزمه کند دوستم دارد ، کاش یکی بیاید و در این تنهایی پر از مرگ مرا از تنهایی و تنهایی را از من نجات دهد ، بیاید و به من بگوید که روزی مرا دوست داشته است ، بگوید بعد از مرگ همواره به خاطرش خواهم ماند ، بگوید وقتی تو نباشی چیزی از این زندگی ، چیزی از این دنیا ، از این روزها کم می شود.
راستی من کجای دنیا بودم ؟
آهای آدمها ، کسی مرا یادش هست ؟؟؟ اگر هست تو را به خدا یکی بیاید و در این دقایق پر از تنهایی به من بگوید که مرا دوست داشته است ..
پنج شنبه 9/10/1389 - 16:39
عقاید و احکام
پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله):

مردم را به دوستانشان بیازمایید؛ زیرا آدمى با كسى كه از رفتارش خوشش بیاید، دوستى مى‏كند.

تنبیه الخواطر، ج 2، ص 249

سه شنبه 7/10/1389 - 11:57
اهل بیت
 


دو مسئولیت بزرگ مردم

دو مسئولیت بزرگ مردم دارند , یكى اینكه نهى از منكر بر همه واجب است . وقتى مى فهمند و مى دانند كه اغلب هم مى دانند كه دروغ است , نباید در آن مجلس بنشینند كه حرام است و باید مبارزه كنند .

و دیگر از بین بردن تمایلى است كه صاحب مجلسها و مستمعین به گرم بودن مجلس دارند و به اصطلاح مجلس باید بگیرد , باید كربلا شود . روضه خوان بیچاره مى بیند كه اگر هر چه مى گوید راست و درست باشد آن طور كه شاید و باید مجلس نمى گیرد و همین مردم هم دعوتش نمى كنند , ناچار یك چیزى اضافه مى كند .

مردم باید این انتظار را از سر خودشان بیرون كنند و با رفتارشان آن روضه خوانى را كه مى میراند و مجلس را كربلا مى كند تشویق نكنند . كربلا مى كند یعنى چه ! مردم باید روضه راست بشنوند تا معارفشان , سطح فكرشان بالا بیاید و بدانند كه اگر روحشان در یك كلمه اهتزاز پیدا كرد , یعنى با روح حسین بن على هماهنگ شد و در نتیجه اشكى ولو ذره اى , از چشمشان بیرون آمد واقعا مقام بزرگى است . اما اشكى كه از راه قصابى كردن از چشم بیرون بیاید اگر یك دریا هم باشد ارزش ندارد .

با كمال تاسفتحریفات زیادى در حادثه عاشورا وارد شده كه موجب مسخ كردن وكم اثر كردنقضیه شده استو متأسفانه به قول شهید استادمطهری:

برای مصیبت امام حسین (ع) و اهل بیتش (س) به خاطر آنهمه زجرهای روحی و جسمی و ضربات شمشیرها نباید گریست بلكه باید به خاطر مظلومیت و دروغ پردازیهایی گریست كه مقام حضرت ابی عبدالله الحسین (ع) را متنزّل می كند

برگرفته از كتاب حماسه حسینی - نوشته استاد شهید مرتضی مطهری
پنج شنبه 2/10/1389 - 15:3
آلبوم تصاویر
جدیدترین اثراستاد فرشچیان
چهارشنبه 1/10/1389 - 20:19
قرآن
.
سوره 21 آیه 105
و در حقیقت در زبور پس از تورات نوشتیم كه زمین را بندگان شایسته ما به ارث خواهند برد
دوشنبه 29/9/1389 - 8:18
قرآن

رَبَّنَا لَا تَجْعَلْنَا فِتْنَةً لِّلَّذِینَ كَفَرُوا وَاغْفِرْ لَنَا رَبَّنَا إِنَّكَ أَنتَ الْعَزِیزُ الْحَكِیمُ ﴿5﴾

پروردگارا ما را وسیله آزمایش [و آماج آزار] براى كسانى كه كفر ورزیده‏اند مگردان و بر ما ببخشاى كه تو خود تواناى سنجیده‏كارى (5)

سوره 60: الممتحنة

شنبه 20/9/1389 - 16:18
تاریخ

تصاویر قدیمی و نایاب از جنگ جهانی دوم و حضور ارتش سرخ


جنگ جهانی دوم بزرگ‌ترین و پرتلفات‌ترین جنگ در تاریخ جهان است. آلمان در ۱ سپتامبر، ۱۹۳۹ به لهستان حمله کرد، این تاریخ متداول آغاز جنگ جهانی دوم در غرب است. منابع دیگر حمله ژاپن به چین را در ۷ ژوئیه، ۱۹۳۷، آغاز جنگ می‌دانند، و همچنین حمله ژاپن به منچوری که در ۱۹۳۱ انجام شده بود نیز به نوعی یکی از مقدمات جنگ جهانی دوم بود.

جنگ جهانی دوم به دلایل بسیاری آغاز شد. بعضی از اصلی تربن آن‌ها، بحران اقتصادی و تورم و درخواست غرامت جنگی از جمهوری وایمار آلمان پس از جنگ جهانی اول و رکود اقتصادی و نیاز ژاپن به مواد اولیه بود که باعث ظهور و رواج اندیشه فاشیسم و ملی گرایی، ظهور اندیشه دیکتاتوری و محدود کردن فکر و اندیشه شد. جنگ جهانی اول به پایان رسید، اما نظام سرمایه‌داری اروپا جنگ دیگری را آبستن بود. سرمایه‌داری اروپا از بازارهای پس از جنگ فربه شده بود. تنها چند ماه پس از جنگ جهانی اول بود که شوراهای انقلابی کارگری به ویژه در آلمان پدید آمده و شدیداً طبقهٔ حاکم را نگران کرده بودند. به همین خاطر طبقهٔ حاکم آلمان به تسلیح میلشیای ارتجاعی همت گمارد تا خطر انقلاب را برطرف کرده و بتواند انقلاب روسیه را از حمایت کارگران اروپا محروم نماید. شوراهای انقلابی کارگری درهم‌کوبیده شدند و بحران اقتصادی بر جای ماند تا این که در سال ۱۹۲۹ میزان بیکاری به درجه‌ای بی‌سابقه رسید. اشتهای استعماری قدرت‌های بزرگ سرمایه‌داری و رقابت‌هایشان هم در این زمان به شدت تقویت شده بودند.

دو اتفاق مهم آتش اولیه جنگ جهانی دوم را برافروخت، حمله ژاپن به چین (ژوئیه ۱۹۳۷)و اشغال لهستان توسط آلمان (سپتامبر ۱۹۳۹). کشورهای درگیر جنگ جهانی دوم دو گروه بودند که به نام متفقین و متحدین شناخته می‌شوند و ارتش سرخ نیروی مجهزی‌ بود که توسط بلشویک‌ها طی جنگ داخلی روسیه در ۱۹۱۸ به وجود آمده و سازماندهی شد. این نیروی نظامی در اتحاد جماهیر شوروی در ۱۹۲۲ استقرار یافت. "سرخ" به جاری شدن خون طبقه کارگر در مبارزه با نظام سرمایه داری اشاره دارد.

در ژوئن ۱۹۴۱ و در بین جنگ جهانی دوم بود که حزب کمونیست شوروی ۹۵ هزار تن را بسیج کرد، در ۱۹۴۳ این حزب ۲ میلیون و ۷۰۰ هزار تن عضو داشت و تقریباً همین تعداد در سازمان جوانان بودند که در جبهه‌ها فعالیت داشتند. حزب کمونیست در مناطق اشغال شده توسط آلمانها هم نیروهای پارتیزان را سازماندهی کرد. تعداد پارتیزان‌ها یک میلیون نفر بود که از ۱۰۰۰ واحد مخفی متشکل شده بودند. ارتش سرخ در نهایت با فداکاری‌های اعضای آن بر نیروهای آلمان که در خاک شوروی بودند پیروز شد و موقعیت ویژه‌ای را در جهان برای شوروی فراهم کرد.

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

جمعه 19/9/1389 - 7:10
اخبار

بسیار مهم و فوری
اگر برای شما پیامکی آمد از شماره 30008951با این متن که:
" الطفا برای اصلاح کد پستی و پلاک خود به شماره 9092301230 تماس بگیرید"
چه از این شماره باشد و چه از شماره ای دیگر, اگر شماره ای که باید با آن
تماس بگیرید شماره ای است که با 909 شروع می شود, این یک حقه ی چدید
دفاتر خصوصی همراه برای سرقت پول خردهای جیب شماست که البته اگر آن را
ضربدر یک میلیون مخاطب کنید برای خودش عددی می شود.
تماس شما با شماره های 909 دقیقه ای 500 تومان محاسبه می شود که به جیب کسی
می رود که خط را از مخابرات اجاره کرده. این یک شیوه ی جدید سرقت از مردم
است, که من ماجرای کشف آن را  از ساعت 5 بعدازظهر بر روی یکی از 3 وبسایت
زیر قرار خواهم داد تا علت آن را دریابید.
به عنوان یک ایرانی مسوول, لطفا این متن را برای دوستان خود در ایران
بفرستید و متنی را هم که خواهم نوشت حتما مطالعه کنید.
هر تماس شما حدود حداقل 1000 تا 2000 تومان پول به جیب اجاره کننده خط می
ریزد و یک میلیون تماس می شود یک تا دو میلیارد تومان, آن هم به همین
سادگی.
لطفا این پیام را برای دوستان خود بفرستید و
به عنوان یک ایرانی تلاش کنید که جلوی این سرقت های خرد را که باب شده و
ارزش شکایت هم ندارد بگیرید.

من این نامه را برای دفتر رییس جمهور و وزیر مخابرات هم می فرستم, اگر
نتیجه ای گرفتم, آن را هم شرافتمندانه به شما خواهم گفت تا فکر نکنید این
مملکت هرکی هرکی شده است

جمعه 19/9/1389 - 6:52
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته