یكی را دوست می دارم ولی افسوس كه او نمی داند...
نگاهش می كنم كه شاید از نگاهم بخواند كه او را دوست می دارم ولی افسوس كه او هرگز نگاهم را نمی خواند.
بر برگ گل نوشتم من كه او را دوست می دارم ولی افسوس كه اوگل را بر زلف كودكی آویخت تا بخندد.
به نام او برای او...
شبی ازپشت یك تنهایی غمناك وبارانی تو رابا لهجه گل های یاس صدا كردم ، تمام شب برای با طراوت ماندن
باغ قشنگ آرزوهایت دعا كردم ، دعا!
نمی دانم چرا رفتی ، نمی دانم چرا ، شاید خطا كردم و تو بی آنكه فكر غربت چشمان من باشی رفتی و بعد از
رفتنت باران چه معصومانه بارید و بعد از رفتنت یك قلب دریایی ترك برداشت و بعد از رفتنت رسم نوازش
در غمی خاكستری گم شد.
هر كس كه گفت بهر تو مرده ام دروغ گفت ، من راست گفتم كه برای تو زنده ام!
نیش دوست از نیش عقرب بد تر است پس بزن عقرب كه دردش كمتر است
دوست داشتم شبی را باغم سر كنم دفترم را با اشك چشمم تر كنم
نام آن دفتر كنم دیوان عشق عشق را عنوان آن دفتر كنم
تو را از خودم بیشتر دوست دارم و از خدا كمتر ، زیرا به خدا اعتقاد دارم وبه تو اعتماد...
عشق یعنی همچو من شیدا شدن عشق یعنی قطره و دریا شدن
عشق یعنی یك شقایق غرق خون عشق یعنی دردمحنت دردرون
بی تو مهتاب شبی باز از این كوچه گذشتم ، همه تن چشم شدم خیره به دنبال تو گشتم!
زمانی كه متولد شدم گفتند : كه دوست بدار ، ولی اكنون كه دیوانه وار دوست می دارم گفتند : فراموش كن !
عاشق می مانم و از من افسانه ای خواهد ماند...
در لجن زار عشق دنبال غورباقه می گردم در عشق تو من مرغم باور نداری قد قد؟
یكی از اعضای تبیان :
سعید . پ : ( Dj-Alex )
E-mail : SAMID_WORLD99@YAHOO.COM
به نام خدایی كه می نگارد بر سطوح دل خطوط محبت را...
من در این كلبه خوشم تو درآن كلبه كه هستی خوش باش
من به عشق توخوشم تو به عشق هركه هستی خوش باش
هرگاه توانستی پرواز ماهی ها را ببینی...
هرگاه توانستی بر آب بنویسی...
هرگاه توانستی بر آب راه بروی...
هرگاه توانستی بر آتش بوسه زنی...
بدان و باور كن كه فراموشت كرده ام؟
ای برادر و ای خواهر من:
هیچگاه...
به خدا نگو مشگل بزرگی دارم!
همیشه...
به مشگل بگو خدای بزرگی دارم؟
یاد خدا آرامش دهنده قلب ، روح و جان...
امید من پدر ، سلطان غم مادر ( رفیقان بی كلك پدر و مادر ).
یكی از اعضای تبیان :
سعید . پ ( Dj-Alex )
E-mail : SAMID_WORLD99@YAHOO.COM
