از غربت تا مهر ورزیدن از خزان تا بهار

از فرجام دوستی با تو است ای

                          عشق من

قلب پسرها یگانه پارکینگی است که هیچگاه

تابلوی ظرفیت تکمیل را بر سر دران نخواهید

                       یافت

زندگی گله یا ابه

زندگی سرتاسرش دردفراغه

برا من فرقی نداره که تو باشی یا نباشی

تو را به خاطر چشمان زیبایت در دادگاه قلبم زندانی

میکنم تاروزی در برابر عاشقان اعتراف

کنی که دوستم داری

به پیش روی من تا  چشم یاری میکند دریاست

چراغ ساحل اسودگی ها درافق پیداست

دراین ساحل که من افتاده ام خاموش

غمم دریا دلم تنهاست

به نام خداوند عادل

سلام به همه ی پسرهایی که دارند خودشان را برای سربازی اماده میکنند اخه چه قدر شما نازک نارنجی

هستید 2سال میروید سربازی ووقتی بر می گردید

انگار کوه اورست را از جا کنده ایداما مادخترها که یک عمر درخانه ی بخت باید گوش به فرمان شماهاباشیم

وتازه هیچ کس هم نمیگه وای بیچاره خسته شده.یا لاغر شده یا هزار حرف رنگارنگ.این مطلب به خاطر دوستم

نوشتم اخه تو خونشون تبعیض زیاده

 بهترین چیز برای زنان ان است که زنان مردان را

نبینندومردان هم رنان را نبینند

به نام انکه یادش مهتاب  من است

با تو بودن برای من مانند یک رویاست وتنهایی

برایم سیر کردن در میان یک کابوس. لحظه های

همراهی با تو چه بی رنگ می گذرد.اه که  بی تو بودن

برایم سخت ترین درد است دقیقه های خلوتم را با خاطرات تو سپری میکنم چرا که باتوبودن برای من

بهترین حرف است.درصفحه ی    شطرنج زندگی تمام مهره هایم مات مهربانی ات شدند دوست دارم با حرکت اسب سپیدم به سویت بیایم تا بگویم دوستت دارم