تبیان، دستیار زندگی

هر وقت تونستی برفها را مشکی کنی

هر وقت تونستی پر کلاغ را سفید کنی

هر وقت تونستی توی آب نفس عمیق بکشی

اون موقع ، منم می تونم فراموشت کنم ...

اگه عشقم حقیره ...

اگه جسمم کویره ...

اگه خالیه دستام ...

اگه همیشه تنهام ...

برای تو عاشق ترین عاشق دنیام.........

می دونی وقتی خدا داشت  بدرقه ات می کرد بهت چی گفت ؟

گفت : جایی که داری می ری ، آدم هایی داره که می شکننت مبادا ناراحت بشی

تو کوله بارت قلب می زارم تا جا بدی

اشک می زارم تا بگذری

و مرگ ، تا بدونی که بر می گردی ...

باز باران ، بی ترانه ، با تمام بی کسی های شبانه

می خورد بر من تنها

می چکد بر فرش خانه

باز می آید صدای چک چک غم

باز ماتم من به پشت شیشه های تنهایی افتاده

نمی دانم ... نمی فهمم .. کجای قطره های بی کسی زیباست

کجای قطره های بی کسی زیباست !!!

  همه ی ما تنهائیم .... 

تنهائی لا زمه تفکر به کارهایی است که کردیم .... 

دنبال نگاهها نرو .... چون گولت می زنن ...

بدترین درد این نیست که عشقت بمیره ....

بدترین درد این نیست که به اونیکه دوستش داری نرسی ...

بدترین درد این نیست که عشقت بهت نارو بزنه ....

بدترین درد اینه که عاشق یکی باشی و اون ندونه ....