• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 177
تعداد نظرات : 31
زمان آخرین مطلب : 3838روز قبل
شهدا و دفاع مقدس

شهید مظلوم سید احمد رحیمی از همان دوران جوانی مبارزه ی خود را علیه ظلم و ستم  شاه ملعون آغاز کرد.بطوریکه بیاد دارم در مسجد آیت الله آیتی نماز جماعت برقرار بود که بعد از نماز ایشان بلند شدند و مخالفت خود را علیه اسدا... علم ابراز کرد و گفت: ((من برای افرادی که هنوز گندمهای اسدا... علم  در خانه ی آنهاست ارزشی قائل نیستم.))این سخن کوبنده از چنین نوجوانی بعید به نظر می رسید.این سخن که مانند توپی در بیرجند صدا کرده بودباعث شد که مأمورین ساواک او را دستگیر و به او هشدار بدهند که در صورت تکرار با وی برخورد جدی به عمل خواهد آمد.
به نقل از : پسر عموی شهید "سید محمد علی رحیمی "
نویسنده: محمد علی دستگردی

پنج شنبه 1/5/1388 - 9:17
دعا و زیارت
حدیث (19) امام حسین علیه السلام فرمودند:

اَلبُکاءُ مِن خَشیةِ اللهِ نَجآةٌ مِنَ النّارِ
گریه از ترس خدا سبب نجات از آتش جهنّم است

(حیات امام حسین ج 1 /ص 183)

پنج شنبه 1/5/1388 - 9:15
شهدا و دفاع مقدس
شهید رحیمی و شهید شهاب دو نفر از کسانی بودند که عقیده داشتند حتی روی زندانی ها هم باید کار فرهنگی صورت بگیرد.از جمله نتایج خوبی که از این کار حاصل شده بود؛ به عنوان نمونه شخصی به نام "هادی - ف" که به عنوان منافق دستگیر شده بود و به دلیل کوچکی سن از اعدام به حبس ابد محکوم شد.کار تبلیغاتی این دو شهید آنچنان اثری روی این شخص گذاشته بود که حتی او هم با ما همکاری می کرد و گاهی با ما در یک اتاق می خوابید و از اینکه یک منافق پهلوی در کنار یک پاسدار مسلح می خوابید ، نگرانی بوجود نمی آ مد .این آقا به قدری پیشرفت کرد که لیسانس زبانش را گرفت و به عنوان دانشجوی نمونه جایزه گرفت و بورس خارج را هم گرفت ولی نتوانست برود  و بعد از چهار سال با خواهر یک شهید ازدواج کرد.حال اگر یک برخورد نابجا با این جوان صورت می گرفت.شاید سرنوشت دیگری در انتظارش بود.
به نقل از دوست شهید: هادی اکرامی
• این شهید بزرگوار همیشه عادت داشت در خلوت با خدا راز و نیاز می کرد؛ به طوری که یادم می آید، روزی بود که ایشان به سپاه رفتند و شب دیر وقت شده بود و هنوز به خانه برنگشته بود و ما نگران شده بودیم، نیمه های شب بود که فهمیدم کسی پشت بام است و گریه می کند .وقتی به آنجا رفتم ، دیدم ایشان به دعا مشغولند و به ایشان گفتم :چرا به خانه نمی آئید؟ و ایشان با حالت خاصی به من گفتند: که فردا باید 13 شهید را به مزار شهدا ببریم و من غبطه می خورم که مگر از من چه گناهی سرزده که جزء اینها نیستم و ایشان تا صبح مشغول دعا  و نیایش بودند.
به نقل از همسر شهید:مریم لاکی
پنج شنبه 1/5/1388 - 9:15
شهدا و دفاع مقدس

بسم ربّ الشهداء و الصدّیقین

ای خوشا با فرق خونین در لقاء یار رفتن
سر جدا ، پیکر جدا، در محفل دلدار رفتن

وصیت نامه شهید سید احمد رحیمی

بسم ربّ الشهداء و الصدّیقین

ای خوشا با فرق خونین در لقاء یار رفتن
سر جدا ، پیکر جدا، در محفل دلدار رفتن

"سردار شهید سید احمد رحیمی"

خدایا تو چه کردی با عاشقانت که سر از پا نمی شناسند و هر لحظه برای وصل به تو سخت بی تابند. این چه عشقی است در قلبهای این عزیزان که تنها به رضای تو دل بسته اند.
خداوندا ! سپاس بی منتها تو را که این تنها آرزوی آنها را بر قلبهای مالامال از عشق به امام حسین شان نگذاشتی و با ریختن خونشان مظلومیت و حقانیِت ایشان را به اثبات رساندی وآنها را به دیار خویش خواندی.
شهدا فیض دو عالم دارند                       شهدا بوی محرّم دارند
شهدا همدم عاشورایند                           شهدا گریه کن زهرایند

پنج شنبه 1/5/1388 - 9:13
دعا و زیارت
حدیث (18) امام حسین علیه السلام فرمودند:

أَعجَزالنّاسٍ مَن عَجَزَ عَنِ الدُّعاء
عاجزترین مردم کسی است که نتواند دعا کند

(بحارالانوارج/ 93 ص/ 294)

پنج شنبه 1/5/1388 - 9:12
شهدا و دفاع مقدس

به سال هزار و سیصد و سی و هشت در شهر بیرجند، خاندان رحیمی شاهد شکفتن غنچه ای دیگر از سلاله ی پاک پیامبر به نام احمد بود. این مولود با برکت ایام طفولیت را در دامان مادری با تقوا سپری نمود و همپای پدر با شوری کودکانه در محافل مذهبی شرکت می کرد. با استعدادی سرشار وارد مدرسه شد و دوران ابتدایی و راهنمایی را هر ساله با رتبه ای ممتاز به پایان رسانید.

همزمان با ورود به دبیرستان با تعمق به کسب معارف دینی روی آورد و از این سرچشمه همسالانش را نیز بهره مند می ساخت. روحیه مذهبی و هوش و ذکاوت احمد، او را از همکلاسی هایش ممتاز می کرد به نحوی که در همان آغازین دوران جوانی دوستان زیادی یافت. او از جمله نادر جوانانی بود که پیش از سن هجده سالگی اکثر کتاب های استاد مطهری را عمیقاً مطالعه کرده و خطوط منحرف از اسلام را می شناخت. در دبیرستان انشاهای سیاسی می نوشت و به دلیل همین بی پروایی بارها مورد عتاب قرار گرفت.

احمد در سال 1356 دوره ی دبیرستان را با نمرات عالی به رسانید و درحالی که بیدل و بی تاب در جاده های خلوت خلوص، عشق به تحصیل در حوزه ی علمیه قم را در سر می پروراند به اصرار خانواده در کنکور شرکت کرد و در رشته ی پزشکی دانشگاه تهران با رتبه ای درخشان پذیرفته شد.

پایبندی احمد به مبانی اسلام و دلسوزی اش نسبت به محرومین موجب شد تا فعالیت های مذهبی – سیاسی را در دانشگاه به گونه ای تشکل یافته دنبال کند.

با وزیدن نسیم انقلاب به فعالیت هایش علیه رژیم وسعت بخشید و برای انتقال اعلامیه ها از تهران، چهره و نوع پوشش خود را تغییر می داد. او در راهپیمایی های تهران و مشهد و بیرجند حضوری چشمگیر داشت و از نزدیکی شاهد تظاهرات خونین در میدان ژاله بود. شبی پس از سخنرانی در یکی از مساجد به دست نیروهای ساواک بیرجند دستگیر شد اما با هوشیاری از زندان رهایی یافت و از آن پس نامش در صحیفه ی یاران امام به ثبت رسید.

با پیروزی انقلاب اسلامی و بازگشایی مجدد دانشگاه ها به ادامه ی تحصیل پرداخت و با شخصیت هایی چون آیت الله بهشتی و استاد مطهری رابطه ای تنگاتنگ داشت.

چندی نگذشت که در سیزده آبان 1358 به همراه تعداد دیگری از دانشجویان پیرو خط امام لانه ی جاسوسی آمریکا را به تصرف درآورد. به اذعان دانشجویان، او یکی از چهره های فعال فتح لانه بود و بارها به نمایندگان در تجمع مردم حضور می یافت و به روشنگری می پرداخت.

در کنار این مهم، با برپایی درس اخلاق و عربی، به آموزش عده ای از دانشجویان همت گماشت و در آن سنگر نیز از امر تعلیم و تعلم غفلت نورزید. در همین ایام بود که با دختری متدین از بستگانش پیمان بست و مدتی پس از این میثاق، آشیانه ی پر برکت احمد با تولد آسیه، تنها یادگارش رنگی دیگر گرفت.

به درخواست دادسرای انقلاب اسلامی بیرجند به این شهرستان مراجعت نمود و با اقتدار مسئولیت فرماندهی سپاه پاسداران این منطقه را پذیرفت. دوران خدمتش در سپاه مقارن بود با نواخته شدن طبل جنگ و آغاز حرکات کور منافقین و فعالیت تروریست های اقتصادی و ملاکین غاصب.

سه بار منافقین تصمیم به ترور وی گرفتند و کروکی منزلش در خانه های تیمی به دست آمد؛ اما هر بار با عنایت ربانی به گونه ای محفوظ ماند.

احمد رحیمی که تنها به اعتلای اسلام می اندیشید با درایت و صلابت در برابر تمامی جریانات منحرف داخلی ایستادگی کرد و پس از کسب تکلیف از محضر امام، به شایستگی به عضویت شورای سپاه منطقه 4 خراسان و سرپرستی واحد اطلاعات منصوب گردید و خدمات ارزنده ای از خود برجای گذاشت. با فوت پدر و بی سرپرست ماندن خانواده، علی رغم اصرار زیاد مسوولین به بیرجند مراجعت نمود و به فعالیت های آموزشی و عقیدتی بین جوانان سپاه و بسیج و سایر ارگان ها و نهادها پرداخت. او با حفظ سمت بارها برای بررسی وضعیت نیروهای لشگر 5 نصر به جبهه رفت.

همسر محترم ایشان می گوید: «گاهی پیش می آمد که مدت بیست روز از محل حضورش بی اطلاع بود. یکی از مبارزان افغانی پس از شهادت احمد تعدادی از عکس های او را در سنگرهای افغانستان به ما نشان داد و ما تازه فهمیدیم که احمد در نهضت افغانستان علیه شوروی نیز سهیم بود.

در زمستان 1361 به شوق حضور مداوم در جبهه به همراه خانواده به خوزستان هجرت کرد و در اواخر همان سال بر اثر اصابت ترکش به پای چپش مجروح شد. احمد که دلداده ی سنگر بود پس از بهبودی نسبی، در عملیات والفجر 1 مورخه ی 24/1/62، حماسه ای پایدار از خود به یادگار گذاشت و در حال حمل مجروحین و شهدا بار دیگر مجروح گردید. اما با همان حال آر.پی.جی یکی از رزمندگان را بر دوش نهاد و بر بلندای خاکریز ایستاد و چندین تانک دشمن را منهدم کرد. با اصابت گلوله ی تانک، هنگام اذان ظهر، جبهه شرهانی شاهد عروج پرستویی بود که با پیکری شرحه شرحه جام وصل را سر کشید. پیکرش پس از بیست و پنج روز در جوار رحمت حضرت دوست در بوستان شهدای بیرجند آرمید و این زمزمه ی به یاد ماندنی شهید محقق شد:


«دوست دارم در جایی به شهادت برسم که هیچ کس مرا نشناسد و احمد صدایم نزنند و ناله هایم را جز خدا کسی نشنود.»

پنج شنبه 1/5/1388 - 9:11
شهدا و دفاع مقدس
بدانید هیچ کس نمی تواند ما را بسازد الا اینکه خودمان خود را بسازیم .ما موظف هستیم که برای ساختن خودمان حرکت کنیم ... کسی نمی آید دست ما را بگیرد و به جلو ببرد ،بلکه این خودمان هستیم که باید گامی به جلو برویم.گامی به پیش در شناخت رذایل خود، گامی به پیش در شناخت ضعف های خود، گامی به پیش جهت جذب نیروهای دیگر و گامی به پیش در جهت ایجاد این شعله و سوزش الهی در درون خود که انسان از هدایت دیگران و کمک دیگران و از رشد دیگران احساس آرامش می کند."شهید سید احمد رحیمی"

*اگر دیدید میان  شما و آنهای که شهیدان با آنها پیوند داشته اند رابطه ای است عاشقانه، بدانید که شما درمسیر شهیدانید واگر میان شما و آنهایی که شهیدان با آنها پیوند داشته اند فاصله ای است و دافعه ای است بدانید که شما با شهیدان فاصله دارید.خط فکری عبارت است از :اعتقاد به ولایت فقیه و تسلیم محض بودن در مقابل ولی فقیه، اعتقاد به اینکه پرچمدار انقلاب اسلامی روحانیت مبارز شیعه می باشد و ضربه و صدمه به روحانیت ، ضربه و صدمه به اسلام است.
"شهید دکتر سید احمد رحیمی"

 * ... تو ای کسی که اینقدر مورد لطف خدا قرار گرفته ای ، این همه تحول خدا برایت ایجاد کرده است ، آیا در خودت هم تحولی بوجود آمده است ؟آیا اخلاص تو از سال گذشته بیشتر شده است؟ آیا در جهت خودسازی پیش رفته ای ؟آیا به خدا نزدیکتر شده ای ؟آیا حالا بیشتر به یاد خدا هستی و به او توجه داری یا قبلاً؟آیا تصمیم نداری اندکی در کارهایت توجه بیشتری بنمایی تا بتوانی ارزیابی صحیح تری از کارها و نیات خویش بنمایی ؟... آیا در سالی که گذشت و تو شاهد صحنه های فراوانی بود ... به این فکر افتادی که اخلاص خویش را امتحان کنی ؟"

یا علی (ع)

پنج شنبه 1/5/1388 - 9:8
دعا و زیارت
حدیث (17) امام حسین علیه السلام فرمودند:

لا یأمَن یومَ القیامَةِ إلاّ مَن خافَ الله فِی الدُّنیا
کسی در قیامت در امان نیست مگر کسی که در دنیا ترس از خدا در دل داشت

(مناقب ابن شهر آشوب ج/4 ص/ 69)

پنج شنبه 1/5/1388 - 9:5
دعا و زیارت
حدیث (16) امام حسین علیه السلام فرمودند:

إنَّ شِیعَتَنا مَن سَلمَت قُلُوبُهُم مٍن کلِّ غَشٍّ وَ غِلٍّ وَ دَغَلٍ
بدرستی که شیعیان ما قلبشان از هرناخالصی و حیله و تزویر پاک است

(فرهنگ سخنان امام حسین ص/ 476)

پنج شنبه 1/5/1388 - 9:4
دعا و زیارت
حدیث (15) امام حسین علیه السلام فرمودند:

لاأفلَحَ قـَومٌ اشتَـروا مَـرضـاتِ المَخلـُوق بسَخَطِ الخـالِق
رستگـار نمی شود مـردمـى که خشنـودى مخلـوق را در مقـابل غضب خـالق خریدنـد

(تاریخ طبرى،ص 1،ص 239

پنج شنبه 1/5/1388 - 9:3
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته