• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 4728
تعداد نظرات : 377
زمان آخرین مطلب : 3433روز قبل
موفقیت و مدیریت

گاهی تنها تلاش و دوندگی نیست که شما را به سر منزل مقصود می رساند و  این داشتن مهارت گفتگوست که می تواند مسیر رسیدن به موفقیت را برای شما هموار کند.

 

به گزارش بانکی دات آی آر، البته این بدان معنا نیست که اصطلاحا با "زبان ریختن" می شود کارها را پیش برد، بلکه این دانستن فن مذاکره است که سلاح اصلی شما برای رسیدن به مقصود می شود.

در این گزارش شما را با نکات و روش هایی آشنا می کنیم که می توانید با به کار گیری آنها یک مذاکره کننده تمام عیار شوید.

1. برای شروع صحبت پیش قدم شوید

بسیاری از افراد فکر می کنند، نمی توانند آغاز گر یک مکالمه یا مذاکره باشند، چراکه تصور می کنند آغاز کردن یک مذاکره نیاز به تحصص و مهارت ویژه ای دارد که آنها از این توانایی بی بهره اند. البته در نظر داشته باشید که چنین افرادی بیشتر از اینکه از مهارتی خاص بی بهره باشند، مشکل کمبود اعتماد به نفس دارند و می ترسند به اصطلاح خراب کنند!

2. آرامش خود را حفظ کنید

معمولا ما آدم ها وقتی عصبی می شویم، تمایل به زیاد صحبت کردن داریم و در نتیجه خیلی چیزهایی را که باید بگوییم، نمی گویییم و به جای آن حرف هایی می زنیم که نه به درد خودمان می خورد و نه طرف مقابلمان به شنیدن آن احتیاج دارند.

اگر طرف مقابل به شما گفت: "هیچ راهی ندارد" به جای داد و فریاد کردن یا از کوره در رفتن، چند لحظه آرامش خود را حفظ کنید و بعد به دنیال پاسخی مناسب و منطقی برای این جمله بگردید.

3. هدف دار صحبت کنید

چارچوبی برای صحبت های خود تعیین کنید و تلاش کنید تا از این شاخه به آن شاخه نپرید. اگر هدفی از صحبت کردن نداشته باشید، این را بدانید که فقط وقت خود و طرف مقابلتان را می گیرید و در نهایت هم به هیچ نتیجه ای نمی رسید.

4. به خود تلقین کنید که می توانید

سعی کنید به خود انرژی مثبت بدهید و خود را توانا در صحبت و مذاکره بدانید. به خود تلقین کنید که من می توانم به خوبی از پس این کار بر بیایم  و هیچ کس نمی تواند مانع موفقیت من شود. در یک کلام نسبت به مهارت های خود خوشبین باشید.

5. خود را محدود نکنید

در شماره 3 اشاره کردیم که چارچوبی برای صحبت های خود تعیین کنید، اما این بدان معنا نیست که اگر موضوعی فی لبداهه پیش آمد از آن گذر کنید و صحبت در باب آن را جایز ندانید!

 

6. برای دادن امتیازات خاص دلیل داشته باشید

در مذاکرات تجاری تنها زمانی راضی به دادن امتیاز خاصی شوید که دلیل قانع کننده ای داشته باشید. مثلا اگر قرار است تخفیفی به طرف مقابلتان دهید، پیش از آن دلیلی برای آن پیدا کنید. به عنوان نمونه اگر احتمال می دهید که با دادن تخفیف، آن شخص مشتری دائمتان خواهد شد، حتما این کار را بکنید.

7. به طرف مقابلتان فرصت دهید

هیچ گاه مذاکره به ویژه از نوع تجاری اش را سرسری نگیرید، در غیراینصورت ضرر می کنید و فرصتی مهم را از دست می دهید. سعی کنید به جای اینکه سر و ته مذاکره را هم بیاورید، به این فکر کنید که چگونه می توانید بهترین نتیجه را از این گفتگو بگیرید. در ضمن این را هم در نظر داشته باشیدکه به طرف مقابلتان حتما فرصت صحبت کردن را بدهید، چون مذاکره همانطور که از نامش پیداست گفتگویی است بین دو یا چند نفر که با هدف خاصی صورت می گیرید.

8. برد و باخت را فراموش کنید

برد و باخت چندان مفهومی در مذاکره ندارد. در واقع درست است که مذاکره مشابه یک بازی است اما تنها چیزی که در آن ارزش چندانی ندارد، برد و باخت است.

سعی کنید به جای اینکه فکر و ذکر خود را روی بردن بگذارید، به نتیجه دلخواه خود برسید که این خود یک برد واقعی است.

9. سعی کنید ارتباط برقرار کنید

سعی کنید ارتباط صمیمانه ای با طرف مقابتان برقرار کنید اما هیچگاه چارچوب ها و حریم ها را فراموش نکنید. در عین اینکه ارتباطی دوستانه و صمیمانه با دیگران برقرار می کنید، به اهدافتان هم برسید.

10. زود باور نباشید

جمله "یه قرون کمتر راه نداره" یا جملاتی از این دست را زیاد شنیده اید. اما توصیه اکید ما به شما این است که خیلی این جملات را جدی نگیرید و تا آنجا که می توانید آنها را باور نکنید، چراکه این نوع جملات صرفا تاکتیکی برای به کرسی نشاندن حرف است.

منبع:سایت بانکی

سه شنبه 17/8/1390 - 18:18
اهل بیت

عید قربان، از اعیاد مهم اسلامى و یادآور اخلاص و بندگى حضرت ابراهیم(ع) در برابر پروردگار خویش است، آن جا که فرمان حق براى ذبح اسماعیل صادر شد و ابراهیم آن بنده فرمانبردار خداوند آماده اجراى این فرمان شد و اسماعیل را به قربانگاه برد و کارد بر حلقومش نهاد، ولى ندایى رسید که اى ابراهیم از عهده این آزمون الهى برآمدى، دست نگهدار که فرمانبردارى خویش را به درستى اثبات کرده‌اى.

این روز، روز عید و خوشحالى و سرور است. زیرا علاوه بر این که بنده‌اى مخلص از آزمونى دشوار، سربلند بیرون آمد و بندگى خویش را در پیشگاه خداى بزرگ ثابت کرد، گروه عظیمى از بندگان مخلص خدا به او تاسى جسته، به زیارت خانه خدا مى‌شتابند و مراسم منا و از جمله، قربانى را انجام مى‌دهند.


اعمال روز عید قربان:

براى عید قربان اعمالى چند نقل شده است:

1ـ غسل کردن است که به گفته مرحوم «علاّمه مجلسى»، غسل در آن روز سنّت مؤکّد است تا آن جا که بعضى از علما آن را واجب دانسته‌اند.

2ـ نماز عید قربان است و نحوه انجام آن، به همان کیفیّت نماز عید فطر است و نماز عید قربان در زمان غیبت امام(ع) مطابق مشهور فقهاى عظام، سنّت مؤکّد است. (خواه به صورت جماعت خوانده شود یا فرادى).

خواندن نماز عید در زمان ما مستحب است و آن دو رکعت است؛ در رکعت اوّل سوره حمد و سوره اعلى (یا هر سوره دیگرى که مایل باشد) بخواند و بعد از آن پنج تکبیر بگوید و بعد از هر تکبیر این قنوت را بخواند:

اَللّـهُمَّ اَهْلَ الْکِبْرِیآءِ وَ الْعَظَمَةِ، وَاَهْلَ الْجُودِ وَ الْجَبَرُوتِ، وَ اَهْلَ الْعَفْوِ

خدایا اى اهل بزرگى و عظمت و اى شایسته بخشش و قدرت و سلطنت و اى شایسته عفو

وَ الرَّحْمَةِ، وَاَهْلَ التَّقْوى وَالْمَغْفِرَةِ، اَسْئَلُکَ بِحَقِّ هذَا الْیَومِ، اَلَّذى جَعَلْتَهُ

و رحمت و اى شایسته تقوا و آمرزش از تو خواهم به حق این روزى که قرارش دادى

لِلْمُسْلِمینَ عیداً، وَلِمُحَمَّد صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ ذُخْراً [وَشَرَفا] وَمَزِیداً،

براى مسلمانان عید و براى محمّد صلى الله علیه و آله ذخیره و شرف و فزونى مقام

اَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد، وَاَنْ تُدْخِلَنى فى کُلِّ خَیْر اَدْخَلْتَ

که درود فرستى بر محمّد و آل محمّد و درآورى مرا در هر خیرى که درآوردى

فیهِ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّد، وَاَنْ تُخْرِجَنى مِنْ کُلِّ سُوء اَخْرَجْتَ مِنْهُ مُحَمَّداً

در آن خیر محمّد و آل محمّد را و برونم آرى از هر بدى و شرى که برون آوردى از آن محمّد

وَ آلَ مُحَمَّد، صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلَیْهِمْ، اَللّـهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ خَیْرَ ما سَئَلَکَ

و آل محمّد را که درودهاى تو بر او و بر ایشان باد خدایا از تو خواهم بهترین چیزى را که درخواست کردند

مِنْهُ عِبادُکَ الصّالِحُونَ، وَاَعُوذُ بِکَ مِمَّا اسْتَعاذَ مِنْهُ عِبادُکَ الصّالِحُونَ.

از تو بندگان شایسته ات و پناه برم به تو از آنچه پناه بردند ازآن بندگان شایسته ات.

(درصورت عدم توانایى براین قنوت، هرگونه قنوت دیگرى نیز مى تواند بخواند) سپس تکبیر ششم را بگوید و به رکوع برود و بعد از رکوع و سجده، برخیزد و رکعت دوم را شروع کند؛ در رکعت دوم، بعد از سوره حمد، سوره والشّمس یا سوره دیگرى را بخواند؛ آنگاه چهار تکبیر بگوید و بعد از هر تکبیر همان قنوت را بخواند، سپس تکبیر پنجم را بگوید و به رکوع و سجود برود و نماز را تمام کند. بعد از نماز، تسبیحات حضرت زهرا(علیها السلام) را بگوید و آنگاه دعاهایى که نقل شده است را بخواند که یکى از آنها دعاى چهل و ششم «صحیفه سجّادیه» است.


مستحب است نماز عید، زیر آسمان باشد و بعد از نماز براى برادران دینى جهت قبولى اعمال دعا کند.

3ـ مستحب است دعاهایى را که پیش از نماز عید و قبل از آن وارد شده است، بخواند. به فرموده مرحوم «علاّمه مجلسى»، بهترین دعاها، دعاى چهل و هشتم «صحیفه کامله سجّادیه» است که اوّلش این است: أللّهُمَّ هذا یَومٌ مُبارَک و اگر دعاى چهل و ششم را نیز بخواند بهتر است.

می توانید از نشانی زیر متن و ترجمه این دعا را مطالعه كنید: http://www.andisheqom.com/Files/sahifematn.php?id=46  

4ـ خواندن دعاى ندبه در این روز و سایر اعیاد مستحبّ است.

این دعا را نیز می‌توانید با مراجعه به آدرس زیر قرائت كنید:

http://persian.makarem.ir/prayer/?gid=132

5ـ قربانى کردن در این روز براى همه مستحبّ مؤکّد است و بسیار سفارش شده است، تا آن جا که برخى از علما آن را بر کسانى که توانایى دارند واجب دانسته‌اند و مستحب است بعد از نماز عید، کمى از گوشت آن بخورد.

و نیز مستحبّ است هنگام قربانى این دعا را که از امام صادق(ع) نقل شده است بخواند:

وَجَّهْتُ وَجْهِىَ لِلَّذى فَطَرَ السَّمواتِ وَ الاَْرْضَ، حَنیفاً مُسْلِماً وَ

من روى خود را به سوى کسى کردم که آسمان ها و زمین را آفریده

ما أنَا مِنَ الْمُشْرِکینَ، إنَّ صَلاتى وَ نُسُکى وَ مَحْیاىَ وَ مَماتى لِلّهِ رَبِّ

من در ایمان خود خالصم و از مشرکان نیستم. نماز و قربانى و زندگى و مرگم براى خداوندى است که پروردگار

الْعالَمینَ، لا شَریکَ لَهُ، وَ بِذلِکَ أُمِرْتُ وَ أَنَا مِنَ الْمُسْلِمینَ.

جهانیان است. شریکى براى او نیست. من به این برنامه مأمور شدم و از مسلمانانم.

اَللّهُمَّ مِنْکَ وَلَکَ، بِسْمِ اللّهِ وَاللّهُ اَکْبَرُ. اَللّهُمَّ تَقَبَّلْ مِنّى.

خدایا از تو و براى توست. به نام خدا و خداوند بزرگتر است. خدایا از من قبول فرما.

(البتّه اگر به نیّت چند نفر قربانىِ مستحب انجام شود، بگوید:اَللّهُمَّ تَقَبَّلْ مِنّا)

بسیار مناسب است افراد توانگر، در این روز قربانى نمایند و اکثر آن را به فقرا و نیازمندان انفاق کنند و به همسایگان و آشنایان نیز بدهند.

در روایتى است که امام صادق(ع) فرمود:

امام على بن الحسین و امام باقر(علیهم السلام) گوشت قربانى را سه قسمت مى‌کردند؛ یک قسمت آن را به همسایگان مى‌دادند و یک قسمت آن را به نیازمندان و قسمت سوم را براى اهل خانه نگه مى‌داشتند.

6ـ تکبیرات مشهور زیر را بگوید؛ براى کسانى که در این ایّام توفیق حضور در مراسم حج و صحراى «منا» را دارند، بعد از پانزده نماز این تکبیرها را مى خوانند؛ از نماز ظهر روز عید، شروع کرده تا نماز صبح روز سیزدهم؛ ولى کسانى که در آن جا نیستند، بعد از ده نماز آنها را مى‌خوانند، از نماز ظهر روز عید آغاز نموده، تا نماز صبح روز دوازدهم، و آن تکبیرها مطابق روایت کتاب شریف «کافى» چنین است:

 

اَللهُ اَکْبَرُ، اَللهُ اَکْبَرُ، لا اِلـهَ اِلاَّ اللهُ وَ اللهُ اَکْبَرُ، اَللهُ اَکْبَرُ، و للهِِ الْحَمْدُ، اَللهُ اَکْبَرُ عَلى ما هَدانا؛

خدا بزرگتر از توصیف است معبودى جز خدا نیست و خدا بزرگتر است و ستایش خاص خداست خدا بزرگتر است بر آنچه ما را راهنمایى کرد

اَللهُ اَکْبَرُ عَلى ما رَزَقَنا مِنْ بَهیمَةِ الاَْنعامِ; وَ الْحَمْدُ لِلّهِ عَلى ما أبْلانا.

خدا بزرگتر است بر آنچه روزیمان کرد از چهار پایان انعام (شتر و گاو و گوسفند) و ستایش خاصّ خداست براى آن که آزمود ما را.

حداقل این تکبیرها را بعد از نماز در این ایّام، یکبار بگوید ولى اگر تکرار نماید، بهتر است و حتّى اگر بعد از نوافل نیز بگوید خوب است.

منبع:ریس جمهور محبوب من

دوشنبه 16/8/1390 - 19:59
آلبوم تصاویر
عکس/ کعبه هنگام تعویض جامه مشکی



http://www.mehrnews.com/mehr_media/image/2007/12/324612_orig.jpg

منبع:وبلاگ ریس جمهور محبوب من

يکشنبه 15/8/1390 - 22:23
تبریک و تسلیت

عید قربان كه پس از وقوف در عرفات (مرحله شناخت) و مشعر (محل آگاهی و شعور) و منا (سرزمین آرزوها، رسیدن به عشق) فرا مى رسد، عید رهایى از تعلقات است. رهایى از هر آنچه غیرخدایى است. در این روز حج گزار، اسماعیل وجودش را، یعنى هر آنچه بدان دلبستگى دنیوى پیدا كرده قربانى مى كند تا سبكبال شود.

ابراهیم، خلیل‌الله بود و پروردگار، عزیز و بلندمرتبه است. چگونه در یک سینه هم عشق خدا جولان دهد و هم عشق به فرزند

 


آزمون بندگى شروع شد. باید قلب ابراهیم صافی شود؛ زلال و یک‌دست و غیر خدا در آن هیچ نماند، حتی به قدر عشق پدری سالخورده به پسری مانند اسماعیل!

به سودای جهان، عاشق، دلیر است

همیشه عشق، قربانى‌پذیر است

همیشه قرب دل در وصل عشق است

موحد بودن ما اصل عشق است


بر خود نهیب می‌زنم: تو چه چیزی در هزار توی قلبت پنهان کرده‌اى؟ تو که به شیوه ابراهیم تمسک می‌جویی، امروز قربانى‌ات بر آستان ربوبیت چیست؛ مال، مقام، فرزند؟ بنگر و با خودت محاسبه کن چه چیز دستان تو را به این دنیا بند زده است و تو را این‌گونه لنگان و پای بسته واگذارده!

وقت امتحان است، ولی این‌بار مثل همیشه نیست. فرمان الهى بی‌پرده و مستقیم نمی‌رسد.

در عالم رؤیا، پیرمرد خود را می‌بیند و برق تیغ برهنه و گلوی سپید اسماعیل را. همین اندازه، دلداده‌ای چون ابراهیم را کافی است برای پی بردن به مقصود دلدار.

به خود می‌اندیشم. آیا آن اندازه بندگی آموخته‌ام که چون از دوست اشارتی در رسد، از من به جان و سر دویدن باشد؟ آیا این‌گونه ابراهیم‌وار، دل‌باخته محبوب شده‌ام یا خود را پشت هزار چون و چرای بیهوده پنهان می‌کنم تا گوش‌هایم فرمان او را نشنوند و چشمانم راه حقیقت را نبینند؟

‌ابراهیم، نخست با خودش و سپس با اسماعیل خلوت کرد. برایش از رؤیای شبانه‌اش گفت و از راز آن همه بی‌تابی‌اش، ولی اسماعیل لحظه‌ای تردید نکرد و کلامش عصای دستان لرزان پدر شد: «پدر! مأموریت خود را انجام بده! به خواست خدا مرا از صابران خواهی یافت».

کار آسانی نیست، خنجر عریان با حنجر اسماعیل بی‌پرده سخن خواهد گفت، ولی اسماعیل لحظه‌ای سست نشد؛ چرا که ردای روشن ایمان سر تا پایش را در آغوش کشیده بود.



استواری قدم‌های اسماعیل، لحظه‌های قربانگاه را مضطرب می‌کرد و با هر گام، تکه‌ای از عشق اسماعیل از قلب ابراهیم کنده می‌شد. شیطان این همه شوق پدرانه را رصد می‌کرد. برگرد پدر و پسر می‌چرخید و تردید را در جانشان می‌ریخت.

در راه وصال محبوب، نخست باید شیطان کمین کرده در وجودت را سنگ‌باران کنى. باید بر سینه سیاهش مُهر ناامیدی بکوبی تا مسیر، از سایه‌های سیاه وجود تهی گردد و پای دل در سنگلاخ وسوسه نلغزد و این شد داستان رمی شیطان رجیم!

باز پیک روضه رضوان عشق

خواند ما را جانب سلطان عشق

کای همایون طائر عرش‌آشیان

وقت آن شد تا شوی مهمان عشق


به امر خدا، تیغ از بریدن گلوی اسماعیل ناتوان می‌شود. صدای بال فرشتگان در گنبد آبی آسمان می‌پیچد و جبرئیل در هاله‌ای سپید، در آستانه منا با هدیه‌ای در دست چنین می‌گوید:

سلام بر ابراهیم(ع)! خداوند تو را درود می‌فرستد. اینک گوسفند را قربانى کن که هدیه‌ای از خدا به بهترین بندگان اوست... خداوند با نیکوکاران است.

«علایق» را سر می‌بری و اینک «لایق» الطاف ویژه رحمانی می‌شوى. خدایان دروغین را از کعبه دل بیرون می‌کنی تا جمال روشن حق را بی‌پرده دریابى.

 

 



بر تو مبارک باد عید قربان! اینک «ز هرچه رنگ تعلق پذیرد»، آزادى!

قدم اول، عرفات؛ شناخت، معرفت.

قدم دوم؛ مشعر؛ شعور، بیدارى، آگاهى.


و اینک قدم سوم در منا، که به منتهای آرزویت می‌رسی و منتهای آرزوی اهل ایمان، وصال حق است و نه جز آن.

 

 

منبع:وبلاگ رئیس جمهور محبوب من

يکشنبه 15/8/1390 - 22:20
لطیفه و پیامک

 

 

عید اضحی رسم و آئین خلیل آزرست بعد آن ،عید غدیر، روز ولای حیدر است عید قربان و پیشاپیش عید سعید غدیر مبارک . . .



عید سعید «قربان» ، جشن «تقرب» عاشقان حق مبارک



نگارا عید قربان است قربانت شوم یا نه ؟ / نگفتی یک دمی آیا که مهمانت شوم یانه ؟ برای طوف کویت جامه احرام بر بستم / گدای دوره گرد گوشه خوانت شوم یانه ؟



عید قربان گرچه آیین خلیل آزر است / ملت اسلام را امروز زیب و زیور است حبّذا عیدى که سرخ از خون قربانى او / گونه اسلام و روى ملت پیغمبر است . . .



بگذر از فرزند و جان و مال خویش / تا خلیل اللّه ِ دورانت کنند سَر بِنه بر کف، برو در کوی دوست / تا چو اسماعیل، قربانت کنند . . .
 

مبارک باد عید قربان ، نماد بزرگ ترین جشن رهایى انسان از وسوسه هاى ابلیس . . .



عید قربان، عید سربلند بیرون آمدن از امتحان عبودیت است . . .



و ابراهیم، اسماعیلش را قربانی کرد… و حسین، اکبرش و اصغرش و قاسمش و عباسش و همه چیزش را … عید قربان مبارک.
 


عید است بیا بخانه ام قهر مباش / مغرور ترین دختر این شهر مباش قربان تو گردم همگی میخندند / عیدانه بده و تلخ چون زهر مباش . . .

عید شرافت بنى آدم است و کرامت انسانى اش جشن رها شدن از قید پدرانى است که جان فرزند خویش را نذر قربان گاه ها مى کردند . . .
 


بالاترین نقطه اى است که اوج مقام بشر تعیین مى شود و تا ابد، درجه ایمان با همان نقطه سنجیده مى گردد . . .



عید قربان، عید فداکارى، ایثار، قربانى، اخلاص و عشق و بندگى، مبارک باد . . .



جلوه‌گاه تعبد و تسلیم ابراهیمیان حنیف است و فصل قرب مسلمانان به خداوند در سایه عبودیت . .

عید قربان، یعنى فدا کردن همه «عزیزها» در آستان «عزیزترین» و گذشتن از همه وابستگى ها به عشق مهربان ترین . . .



خوشا «ذی‌الحجه» روز عید قربان / شروع داستان عشق و ایمان خواهی که تو را کعبه کند استقبال / مایی و منی را به منا قربان کن


حلول تازه داده فیض سبحان / چه زیبا منجلی شد «عید قربان» . . .



ز اسماعیل جان تا نگذری مانند ابراهیم / به کعبه رفتنت تنها نماید شاد شیطان را کسی کو روز قربان، غیر خود را می کند قربان / نفهمیده است هرگز معنی و مفهوم قربان را . . .
 


عید قربان با نماز و عبادتش، با ذکر و دعایش، با قربانى و صدقات و احسانش بسترى براى جارى ساختن مفهوم عبودیت و بندگى است . . .

عید اضحی رسم و آئین خلیل آزرست / بعد آن ،عید غدیر، روز ولای حیدر است عید قربان و پیشاپیش عید سعید غدیر مبارک
 


عیدقربان، جشن رهایی ازاسارت نفس وشکوفایی ایمان ویقین ،عیدسرسپردگی وبندگی عیدنزدیک شدن دلها به قرب الهی برهمه مسلمانان مبارک باد . . .
 



نزول فیض رب العالمین است / حلول «عید قربان» در زمین است
 


عید قربان عید عبادت و بندگی و عید اطاعت از قادر یکتا برشما تهنیت باد . . .



عیدقربان، جشن رهیدگی از اسارت نفس و شکوفایی ایمان و یقین بر همه ابراهیمیان مبارک باد . .

می دونی؟ میگن گوسفندا همشون آنفولانزای خوکی گرفتن تو رو خدا تو نگیری ها من یکی رو تو حساب کردم. عید قربان مارو جلو در و همسایه ضایع نکن !!!
 




عید قربون پارسال که در رفتی امسال چیکار می خوای بکنی!!؟



اگر زنده ای sms بده (طرح آمار گیری از بازماندگان عید قربان) !!
 


سلام خوبی؟ الان کجایی؟ راستی بهت تبریک میگم واقعا باید خوشحال باشی نه؟ کاری که تو کردی واقعا شاهکار بود خیلی خیلی حرفه ای هستی هیچکی فکرشم نمیکرد بتونی دیروز از زیر تیغ فرار کنی تو باعث افتخار بقیه گوسفندایی !!



از امروز ? روز بیشتر زنده نیستی… از فرصتی که داری لذت ببر گوسفند عزیز!!! پیشاپیش فرا رسیدن عید قربان رو بهت تسلیت می گم !!!


تا حالا فکرکردی اگرخدابه حضرت ابراهیم امرمی کرد به جای پسرش زنشو قربانی کنه این مراسم هرسال باچه شکوهی تکرار می شد!!؟
 


این روزا خیلی مواظب خودت باش… جونت در خطره… ممکنه سرتو ببرن… این اس ام اس رو برای گوسفند های دیگه هم بفرست !!! پیشاپیش عید قربان مبارک
 


زودتر به دفتر تهیه و ارسال چارپایان واسه ذبح عید قربان مراجعه کن !! التماس دعا



عید سعید قربان لغو شد . . . ( ستاد روحیه دهی به گوسفندان ) !!!



همزمان با عید قربان دلت را قربانی عشق , صمیمیت و مهربانی من کن !!!



روز اوج بندگی و تجلی ایثار ابراهیمی مبارک.


 

 

 


منبع:وبلاگ منتظران ظهور فرج
يکشنبه 15/8/1390 - 22:17
آلبوم تصاویر
خردسال ترین حاجیه خانم های ایرانی روز سه شنبه در همایش ایرانیان مقیم خارج از کشور حاضر شدند.  چهار دختر خردسال دو تا 6 ساله خردسال ترین دختران ایرانی هستند که در حج تمتع امسال شرکت می کنند.  این کوچولوها بعدازظهر روز دوشنبه به همراه پدر و مادر در همایش زائران ایرانی مقیم خارج از کشور بعثه مقام معظم رهبری در مکه معظمه حضور یافتند.

منبع:وبلاگ رئیس جمهور محبوب من

يکشنبه 15/8/1390 - 22:12
بهداشت روانی
 
بعد از ناهار و زمانی كه به ساعات نیمه روز نزدیك می‌شویم، چه اتفاقی می‌افتد كه احساس خستگی و كسالت بر ما چیره می‌شود به طوری كه حتی صدای تیك تیك ساعت را نیز می‌شنویم و به فكر چاره‌ای برای این خستگی می‌افتیم.

به گزارش ایسنا، خستگی بین روز محصول الگوی زندگی مدرن و امروزی است كه همیشه ما را از تحرك باز می‌دارد. حتما در اداره و ساعات كار متوجه همكاران خود شده‌اید كه پشت سر هم قهوه و یا چای می‌نوشند تا از این سستی و خواب آلودگی خلاصی یابند. اما چه عواملی موجب این احساس ناخوشایند می‌شوند و آیا راه‌حلی برای این مشكل وجود دارد؟.

پایگاه اینترنتی« اسلیپ توماچ» در مقاله‌ای دلایل این خستگی و خواب آلودگی را به اختصار بیان كرده كه عبارتند از:

1-‌ نداشتن خواب كافی و مطلوب در هنگام شب؛

اكثر ما كار را به خانه می‌بریم. همین طور حرف زدن با تلفن و كار با لپ‌تاپ و رایانه را در منزل هم ادامه می‌دهیم و بدون توقف تا نیمه شب تلویزیون تماشا می‌كنیم. با این كار خود را از ساعات اولیه خواب شبانه كه تاثیر بسزایی در آرام كردن و ترمیم اعصاب خسته و سرحال كردن بدن دارد محروم می‌كنیم. اگر به طور منظم دیر بخوابیم و صبح زود بیدار شویم تا به سركار برسیم، باعث می‌شود كه خیلی زودتر در طول روز خسته شویم. بنابراین توصیه می‌شود حداقل 7 تا 8 ساعت خواب شبانه آرام و بدون آشفتگی داشته باشید و سعی كنید تلفن همراه خود را نیز خاموش كنید.

2- نداشتن زمانی برای ورزش و بازی كردن

بدون شك بدن شما بدون ورزش زودتر خسته و فرسوده می‌شود. درست است كه ساعات اولیه صبح پرترافیك‌ترین ساعات كاریست اما حتی از یك فرصت اندك نیز استفاده كنید و خود را از یك نرمش ساده، پیاده‌روی كوتاه یا دویدن مختصر روی تردمیل محروم نكنید.

همچنین این تفكر اشتباه را از خود دور كنید كه تاثیر ورزش و تحرك در ساعات بعدازظهر نصف تاثیر ورزش صبحگاهی است چون باید هر زمانی را برای ورزش كردن غنیمت بشمارید در غیر این صورت هیچگاه از مزیت هورمون‌های شادی كه بدن را سرزنده و شاداب می‌كنند بهره‌مند نخواهید شد.

3- اضطراب و نگران دائمی را از خود دور كنید

استرس بیش از حد و طولانی مدت نه تنها فشارخون را بالا می‌برد بلكه باعث كاهش تمركز می‌شود. سعی كنید با تكنیك‌های مختلف خود را شاد و عاری از تنش نگه دارید. به شغل خود، خانواده و اطرافیان خود افتخار كنید. با این كار نگرانی‌های خود را پایان خواهید داد.

4- نداشتن زمانی برای خوردن یك صبحانه كامل و متعادل

بیشتر كسانی كه هنگام بعدازظهر احساس خستگی می‌كنند افرادی هستند كه به امید یك ناهار مفصل از صبحانه صرف‌نظر می‌كنند. نخوردن صبحانه موجب پرخوری در وعده ناهاری می‌شود و در نتیجه خستگی شما را تشدید می‌كند.

-‌ توصیه‌هایی برای سرزنده و با نشاط ماندن در طول روز:

-‌ حتما به موقع از یك صبحانه متعادل استفاده كنید كه حاوی انواع غلات، لبنیات و میوه‌های مورد علاقه شما باشد.

- از نوشیدن زیاد قهوه یا چای بعد از صبحانه یا قبل از ناهار پرهیز كنید. چون این كار نه تنها اشتهای شما را به هم می‌ریزد بلكه شما را مضطرب می‌كند.

- در وعده ناهار غذای زیاد نخورید چون باعث می‌شود باقی روز احساس خستگی كنید. اما همین غذای مختصر باید حاوی مقادیر متعادلی از كربوهیدرات‌ها، پروتئین‌ها و چربی‌ها باشد.

- شب به اندازه كافی بخوابید.

- برنامه ورزشی داشته باشید.

- حداقل 8 تا 10 لیوان در طول روز آب بنوشید.

- بین صبحانه و ناهار تنقلات مصرف نكنید.
منبع:وبلاگد دیروز امروز فردا
شنبه 14/8/1390 - 19:6
موفقیت و مدیریت

 

اصل اول: در زندگی، همه چیز عادلانه نیست، بهتر است سعی كنید با این حقیقت کنار بیائید

اصل دوم: دنیا برای عزت نفس شما اهمیتی قایل نیست و شما خودتان باید در بدست آوردن آن تلاش كنید. در این دنیا از شما انتظار می‌رود که قبل از آنكه نسبت به خودتان احساس خوبی داشته باشید، کار مثبتی انجام دهید

 

اصل سوم: پس از فارغ‌التحصیل شدن از دبیرستان و استخدام، کسی به شما مبلغ فوق‌العاده زیادی پرداخت نخواهد کرد. به همین ترتیب قبل از آنكه بتوانید به مقام معاون ارشد، با خودرو مجهز و تلفن همراه برسید، باید برای مقام و مزایایش زحمتی در حد انتظارات خودتان برای كسب موفقیت های آینده تان بکشید.

اصل چهارم: اگر فکر می‌کنید، آموزگارتان سختگیر است، سخت در اشتباه هستید. پس از استخدام شدن در یك شركت یا موسسه، متوجه خواهید شد که رئیس شما خیلی سختگیرتر از آموزگارتان است، چون او دیگر امنیت شغلی آموزگارتان را ندارد و در مقایسه با كاری كه انجام خواهید داد تنها منافع خود را مد نظر قرار می دهد

.

 

اصل پنجم: آشپزی در رستوران‌ها یا خیلی از مشاغل ساده با غرور و شأن شما تضاد ندارد. پدر بزرگ‌های ما برای این کار اصطلاح دیگری داشتند، از نظر آنها این کار "یک فرصت" برای آینده بود.

 

اصل ششم: اگر در کارتان موفق نیستید، والدین خود را ملامت نکنید، از نالیدن دست بکشید و از اشتباهات خود درس بگیرید.

 

اصل هفتم: قبل از آنکه شما متولد بشوید، والدین شما هم جوانان فعال و پرشوری بودند و به قدری که اکنون شما تصور می كنید، ملال‌آور نبودند.

منبع:وبلاگ رمان زندگی

شنبه 14/8/1390 - 18:56
موفقیت و مدیریت

قدرت جهان هستی همواره بصورت چرخه های تکراری نمود می کند و هر چیزی تلاش دارد که تکرار شود و دایره وار باشد.

آسمان مدور است، زمین نیز گرد است و همچنین تمامی ستاره ها؛ باد در قوی ترین شکل خود بصورت گردباد ظاهر می گردد.

پرندگان آشیانه های خود را به شکل دایره بنا می کنند. خورشید و ماه نیز هر دو گرد هستند و در یک مسیر طلوع و غروب می کنند. حتی فصول نیز تغییرات خود را بصورت یک چرخه تکرار می کنند و همیشه در مواقع مشخصی تکرار می شوند.

زندگی یک فرد نیز چرخه ای است و فصولی خاص خود دارد که در این چرخه پریشانی و خشنودی هر فردی دائمی نخواهد بود. زمستان سرانجام به بهار و تابستان و سپس به پائیز و زمستان ختم خواهد شد.

اگرچه گاهی اوقات زمانیکه شاخه ها سرمازده می شوند و زمین از سرما ترک می خورد، این تصور پیش می آید که این حالت هیچگاه به پایان نمی رسد. ولی بهار و تابستان سرانجام خواهد آمد و این حالت نیز همیشه تکرار نخواهد شد.

قانون چرخه ها میلیاردها سال است که تکرار می شود و ما در همه زندگی خود چرخه ها و تکرارها را ملاحظه می کنیم. قانون چرخه ها به ما یادآوری می کند چگونه چرخه ها و گردش کارها در طی زمان به اشکال نامحدودی تکرار می شوند. همچنین چرخه های کوچک تری را نیز تجربه می کنیم که اغلب در زندگی روزمره خود به آن بی توجه هستیم. ارزش مشاهده این الگوهای تکراری در زندگی ما این است که اگر ما تمایلات شخصی خود را با نیروهای قوی تر و بزرگتر و چرخه هماهنگ کنیم، می توانیم بر نیرو و قدرت، زمان مناسب افسار بزنیم.

اگرچه هر یک از ما تاریخ تولد خاص خود را داراست، ولی در عین حال ما چرخه های منظم و پیش رونده ای را تجربه می کنیم

 شناخت این چرخه ها به ما کمک می کند تا بهترین استفاده را از انرژی های تاثیرگذار بر زندگی مان بکنیم. ما می توانیم این آگاهی ها را به شیوه های کاملا عملی برای بهبود زمان بندی برنامه ها و طرح های شخصی بکار بندیم و با همساز نمودن انرژی ها با چرخه های طبیعی، احساس زمان بندی و افزایش احتمال آماده بودن برای مواجهه، بهره برداری از فرصت های پیش آمده را ارتقاء بخشیم.

زندگی چرخه ای از فراز و نشیب هاست که فرد با آگاهی از این دوره ها، می تواند بجای اینکه قربانی شرایط باشد، با ایجاد تغییرات لازم در محیط خود، ارباب تقدیر خویش شود.

وقایع عوض نمی شوند، بلکه این انسان است که با اتخاذ نگرش مثبت نسبت به زندگی خود تغییر می کند. در مواجهه با این چرخه ها و دوره ها باید دوراندیش بود، چون صرفا وضعیتی انتقالی یا مرحله ای موقتی است و شرایط زندگی یا اطرافیان آن چیزی نیستند که در لحظه می نمایند.

هرچند شاید ما در کوران وقایع، سرخوش یا افسرده باشیم، ولی اگر هرگز مورد آزمایش قرار نمی گرفتیم، هرگز امتیازی نیز کسب نمی کردیم. فضیلت ما در تلاشی است که جهت تسلط بر مشکلات بعمل می آوریم. برای ارتقای زندگی خود نباید منتظر ظهور بحران ها باشیم و نباید بگذاریم هراس ها در راه آرزوهایمان مانعی ایجاد کنند.

زندگی به الگوهای آب و هوائی می ماند. فصول سال به منزله چرخه های کوتاه مدتند. خود سال بسته به این است که ما هر فصل را چگونه ببینیم و چطور خود را برای آن آماده کنیم. اگر در آستانه ورود به زمستان هستیم، خود را برای سرما و برف آماده می کنیم. اگر در ابتدای تابستان باشیم، خود را برای گرما و رطوبت مهیا می سازیم.

زندگی روزمره را با تمام متغیرهای آن پذیرفته و در آن شرکت کنیم. هرگز هیچ شرایط یا تاثیر خارجی را قطعی نپنداریم، چون زندگی ماهیتی از پیش تعیین شده ندارد. زندگی گنجی پنهان است. ما در قبال روح خویش تعهد داریم که هر روز روند زندگی را پی گرفته و هر آنچه را در انتظار ماست بیابیم. زندگی چون دریائی متلاطم است و ما باید جلوی رکود آن را بگیریم. زندگی غنی را می توان در اعماق دریا یافت. سطح آب هرگز تغییر نمی کند و در طی اعصار ثابت باقی می ماند. این خشکی های درون و اطراف دریاست که در ارتفاعات بالاتر یا پائین تر قرار می گیرد.

منبع:وبلاگ رمان زندگی

شنبه 14/8/1390 - 18:47
محبت و عاطفه

تاجری پسرش را برای آموختن راز خوشبختی نزد خردمندی فرستاد . پسر جوان چهل روز تمام در صحرا راه می رفت تا اینکه بالاخره به قصری زیبا بر فراز کوهی رسید . مرد خردمندی که او در جستجویش بود آنجا زندگی می کرد .

وارد تالاری شد که جنب و جوش بسیاری در آن به چشم می خورد . فروشندگان وارد و خارج می شدند ، مردم در گوشه ای گفتگو می کردند ، ارکستر کوچکی موسیقی لطیفی می نواخت و روی یک میز انواع و اقسام خوراکیهای لذیذ آن منطقه چیده شده بود .

مرد خردمند با این و آن در گفتگو بود و جوان ناچار شد دو ساعت صبر کند تا نوبتش فرا رسد. خردمند با دقت به سخنان مرد جوان که دلیل ملاقاتش را توضیح می داد گوش کرد ، اما به او گفت که فعلا وقت ندارد که "راز خوشبختی" را برایش فاش کند . پس به او پیشنهاد کرد که گردشی در قصر بکند و حدود دو ساعت دیگر به نزد او باز گردد .

مرد خردمند اضافه کرد : اما می خواهم از شما خواهشی بکنم . آنگاه یک قاشق کوچک بدست پسر جوان داد و دو قطره روغن در آن ریخت و گفت : در تمام مدت گردش ، این قاشق را در دست داشته باشید و کاری کنید که روغن آن نریزد .

مرد جوان شروع کرد به بالا و پایین رفتن از پله های قصر ، در حالی که چشم از قاشق بر نمی داشت . دو ساعت بعد نزد خردمند باز گشت .

مرد خردمند از او پرسید : « آیا فرشهای ایرانی اتاق ناهارخوری را دیدید ؟ آیا باغی را که استاد باغبان ده سال صرف آراستن آن کرده است دیدید ؟ آیا اسناد و مدارک زیبا و ارزشمند من را که روی پوست آهو نگاشته شده در کتابخانه ملاحظه کردید ؟ »

مرد جوان با شرمساری اعتراف کرد که هیچ چیز ندیده است . تنها فکر و ذکر او این بوده که قطرات روغنی را که خردمند به او سپرده بود ، حفظ کند .

خردمند گفت :  پس برگرد و شگفتیهای دنیای من را بشناس .

آدمی نمی تواند به کسی اعتماد کند مگر اینکه خانه ای را که او در آن ساکن است بشناسد

مرد جوان با اطمینان بیشتری این بار به گردش در کاخ پرداخت . در حالیکه همچنان قاشق را بدست داشت با دقت و توجه کامل آثار هنری را که زینت بخش دیوارها و سقفها بود می نگریست . او باغها و کوهستانهای اطراف را دید . ظرافت گلها و دقتی را که در نصب آثار هنری در جای مطلوب بکار رفته بود تحسین کرد . وقتی به نزد خردمند باز گشت همه چیز را با جزییات برای او توصیف کرد .

خردمند پرسید : « پس آن دو قطره روغنی را که به تو سپرده بودم کجاست ؟ »

مرد جوان قاشق را نگاه کرد و متوجه شد که آنها را ریخته است .

آنوقت مرد خردمند به او گفت : « تنها نصیحتی که به تو می کنم این است :

راز خوشبختی این است که همه شگفتیهای جهان را بنگری ، بدون اینکه هرگز دو قطره روغن داخل قاشق را فراموش کنی ..

منبع:وبلاگ رمان زندگی 

 

شنبه 14/8/1390 - 10:52
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته