• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 103
تعداد نظرات : 338
زمان آخرین مطلب : 5059روز قبل
خانواده
 

دقیقاً چهار سال پیش بود محرم سال 1425 برابر با اسفند 1382  بعد از ظهر روز عاشورا با اینکه هنوز زمستان بار خود را بر نبسته بود ولی هوا خیلی گرم بود ، دو نفر بودیم هر دو خسته و عطشان با یک کوله بار از فکر و استرس و انتظار و بی تابی .....

از اتوبوس پیاده شدیم سر چهارراه مانده بودیم خسته بودیم خود را به یک مسجد رساندیم . نماز  و استراحت خیلی کوتاه بیش از این صبر نداشتیم . با همه خستگی ها جایی می خواستیم برویم...

عجله داشتیم ، غریب بودیم ، پرسان پرسان خود را به مقصد نزدیک می کردیم ، انگار هر چه نزدیک تر می شدیم خستگی مان کمتر می شد . هوا گرگ و میش بود ... رسیدیم رسیدیم ، بالاخره رسیدیم . اما انگار چشمانمان انتظار دیدن چنین صحنه ای را نداشت  به همین خاطر بود که به مانند ابر بهار گریه می کردند ، آری ما در بین الحرمین بودیم ، خواب و رویا هم نبود بلکه کاملاً هوشیار و بیدار بهترین لحظات عمرمان را تجربه می کردیم . اکنون چهار سال از آن روزها می گذرد و ما هنوز آن روزها را باور نمی کنیم تصور ما نسبت به آن روزها مثل یک رویا می ماند که هر ساله در این ایام دعای ما دستیابی مجدد به این افتخار  و  لیاقت پیدا کردن برای حضور در چنین جایی برای خودم و همه کسانی که از صمیم قلب چنین آرزویی دارند است .

پس شما هم دعا کنید...

التماس دعا

من و جدا شدن از کوی تو خدا نکند

                                       خدا هر آنچه کند از تو ام جدا نکند

پنج شنبه 27/10/1386 - 11:31
خانواده
   

صد مرده زنده می شود از ذکر یا حسین              ارباب ما معلم عیسی بن مریم است

عیس اگر در آخر عمرش به عرش رفت           قنداقه حسین شرف عرش اعظم است

با یوسفش مقایسه کردم نگار گفت            کو شاه مصر باشد این شاه عالم است

کاش بودم  شعله تا شمع مزارت می شدم       چلچراغ زائر شب زنده دارت می شدم

کاش بودم پرچم حاشیه دار ماتمت             تا که زینت بخش بر سوگوارت می شدم

کاش بودم حلقه حلقه همچون زنجیر عزا           در کف دل بی قرار ، بی قرارت می شدم

کاش بودم قطره آبی و از راه وفا                       شبنم لبهای خشک شیرخوارت می شدم

کاش می بودم سپر در هجوم تیغ من          مانع شمشیر خسم نابکارت می شدم

در شب شام غریبان تا که من                               پاسدار خیمه بی پاسدارت می شدم

 

پنج شنبه 27/10/1386 - 11:18
طنز و سرگرمی

 

  گاو ما ما می كرد،
• گوسفند بع بع
می كرد،
سگ واق واق می كرد،
• و همه با هم فریاد می زدند حسنك
كجایی؟

شب شده بود اما حسنك به خانه نیامده بود.حسنك مدت های زیادی است كه به خانه نمی آید.
او به شهر رفته و در آنجا شلوار جین و تی شرت های تنگ به تن می كند.او هر روز صبح به جای غذا دادن به حیوانات جلوی آینه به
موهای خود ژل می زند.
موهای حسنك دیگر مثل پشم گوسفند نیست چون
او به موهای خود گلت می زند.
دیروز كه حسنك با كبری چت می كرد .كبری گفت تصمیم بزرگی گرفته است.كبری تصمیم داشت حسنك را رها كند و دیگر با او چت نكند چون او با پتروس چت می
كرد.
پتروس همیشه پای كامپیوترش نشسته بود و چت می كرد.پتروس دید كه سد سوراخ شده اما انگشت او درد می كرد چون زیاد چت كرده بود.او نمی دانست كه سد تا چند لحظه ی دیگر می شكند.پتروس در حال چت كردن غرق
شد.
برای مراسم دفن او كبری تصمیم گرفت با قطار به آن سرزمین برود اما كوه روی ریل ریزش كرده بود.

ریزعلی دید كه كوه ریزش كرده اما حوصله نداشت .ریزعلی سردش بود و دلش نمی خواست لباسش را در آورد. ریزعلی چراغ قوه داشت اما حوصله درد سر نداشت. قطار به سنگ ها برخورد كرد و منفجر شد .كبری و مسافران قطار مردند.
اما ریزعلی بدون توجه به خانه رفت.خانه مثل همیشه سوت و كور
بود.
الان چند سالی است كه كوكب خانم همسر ریزعلی مهمان ناخوانده ندارد او حتی مهمان خوانده هم ندارد.او حوصله ی مهمان ندارد.او پول ندارد تا شكم مهمان ها را سیر كند.

او در خانه تخم مرغ و پنیر دارد اما گوشت ندارد.
• او كلاس بالایی دارد او فامیل های پولدار دارد.
او آخرین بار كه گوشت قرمز خرید چوپان دروغگو به او گوشت خر فروخت .اما او از چوپان دروغگو گله ندارد چون دنیای ما خیلی چوپان دروغگو دارد به همین دلیل است كه دیكر در كتاب های دبستان آن داستان های قشنگ وجود ندارد

دوشنبه 24/10/1386 - 15:4
دعا و زیارت
و

حسین

           و دیگر هیچ ...

شنبه 22/10/1386 - 13:36
دعا و زیارت
 

باز محرم آمد و بوی حسین

بوی حسین و بوی خدا

واین فرصتی دوباره است برای آنهایی كه دنبال بهانه می گشتند و این بهترین بهانه است...

 

بخشودگی اهل گنه در صف محشر

وابسته به یك گردش چشمان حسین (ع) است

 

حسین جان به ما توفیق بده بار دگر نام تو را بر لبانمان جاری كنیم ، لیاقت آن را بده تا دستانمان را برای تو بالا ببریم و بر سر و سینه بكوبیم ،‌ حسین جان به ما توفیق بده این همه ، فقط در ظاهرمان نباشد و سرشت ما را نیز با وجود خودت گره بزن .,.,.,.

 

این حسین كیست كه عالم همه دیوانه اوست

این چه شمعی است كه جان ها همه پروانه اوست

پنج شنبه 20/10/1386 - 8:45
دانستنی های علمی

فرصتها هرگز از دست نمی رود بلكه فرد دیگری از آن استفاده خواهد كرد.

دوشنبه 17/10/1386 - 18:56
دانستنی های علمی

كوچكتر كه بودیم، دل بزرگتری داشتیم.امروز كه بزرگیم، چرا باید دل تنگ باشیم.
؟؟؟

دوشنبه 17/10/1386 - 18:51
رمضان
 

با سلام و عرض تسليت به مناسبت اين روزهاي عزيز .

امشب آخرين شب از شبهاي قدر است كه احتمال قوي تري نسبت به قدر بودنش مي دهند اگر تا بحال از اين شبها استفاده نكرده ايد  يا حتي استفاده كرده ايد امشب را تحت هيچ عنواني از دست ندهيد .

چه خوب كه امشب بهترين شب سال مصادف شده با شب جمعه كه درهاي رحمت پروردگار  براي گنهكارترين افراد هم باز است . اگر بنده تصميم بگيرد مطمئن باشيد خداوند دست رد به سينه او نمي زند ، او منتظر است پس ما مي آييم .

گفتار خدا :  

دلت را خانه ما كن ، مصّفا كردنش با من

بما در دل افشاء كن ، مداوا كردنش با من

اگر گم كرده اي ، اي دل ، كليد استجابت را

بيا يك لحظه با ما باش ، پيدا كردنش با من

اگر درها به رويت بسته شد دل بد مكن ، بازا

در اين خانه ، دقّ الباب كن ، وا كردنش با من

بيفشان قطره اشكي كه من هستم خريدارش

بياور قطره اي اخلاص ، دريا كردنش با من

بما گو حاجت خود را ، اجابت مي كنم آني

طلب كن آنچه مي خواهي ، مهيّا كردنش با من

بقرآن آيه رحمت فراوان است ، اي انسان

بخوان اين آيه را ، تفسير و معنا كردنش با من

بيا قبل از وقوع مرگ ، روشن كن حسابت را

بياور نيك و بد را جمع ، منها كردنش با من

اگر عمري گنه كردي ، مشو نوميد از رحمت

تو نام توبه را بنويس ، امضا كردنش با من

پنج شنبه 12/7/1386 - 10:59
رمضان

با سلام و عرض تسليت خدمت همه بچه هاي تبياني

بچه ها شبهاي قدر آمد و خيلي زود هم خواهد رفت سعي كنيد از اين سفره اي كه پهنه هر چه مي تونيد بيشتر برداريد و اگر نه مثل مورچه اي كه در تابستان به اندازه كافي آذوقه جمع نكرده و زمستان به مشكل مي خوره ما هم بعداً حسرت اين شب هاي بهتر از هزار ماه رو خواهيم خورد.

فقط يادتون نره بعد از دعا براي فرج حضرت قائم (عج ) عافيت به خيري براي همه ..

ما رو هم يادتون نره  التماس دعا... 

سه شنبه 10/7/1386 - 9:25
شعر و قطعات ادبی

در دياري كه در او نيست كسي يار كسي

كاش يا رب كه نيفتد به كسي كار كسي

شنبه 7/7/1386 - 10:46
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته