• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 103
تعداد نظرات : 338
زمان آخرین مطلب : 5065روز قبل
خانواده

از خانمی پرسیدند : شنیده ام پسر و دخترت هر دو ازدواج کرده اند آیا از زندگی خود راضی هستند؟

خانم جواب داد : دخترم زندگی خوشی پیدا کرده که من همیشه برایش آرزو می کردم . ابدا دست به سیاه و سفید نمی زند . صبحانه را در رختخواب می خورد . بعد از ظهرها هم دو سه ساعتی می خوابد . عصر با دوستانش به گردش می رود و شب هم با تفریحاتی مثل سینما و تلویزیون سر خود را گرم می کند . یقین دارم که دامادم هم با داشتن چنین همسری سعادتمند است.

-وضع پسرت چطور است؟

-اوه!!!اوه خدا نصیب نکند! یک زن تنبل و وارفته ای دارد که انگار خانه شوهر را با تنبل خانه اشتباه گرفته است . دست به سیاه سفید که نمی زند. اصرار دارد که صبحانه را در رختخواب بخورد . تا ظهر دهن دره می کند. بعدازظهرها باز تا غروب خواب است. عصر هم از خانه بیرون می زند و تا نصف شب  مشغول گردش است . با وجود این زن ، پسرم بدبخت است. 

شنبه 25/3/1387 - 10:55
دعا و زیارت
ایمان خود را با صدقه نگاه دارید و مال هایتان را با زکات دادن . و موج های بلا رابا دعا برانید. نهج البلاغه
پنج شنبه 23/3/1387 - 15:40
شعر و قطعات ادبی

اهل دانشگاهم

روزگارم خوش نیست

اهل دانشگاهم

پیشه ام گپ زدن است

گاهگاهی می نویسم تکلیف

می سپارم به شما

تا به یک نمره ناقابل بیست

که در آن زندانیست

دلتان زنده شود

چه خیالی می دانم

گپ زدن بیهوده است

استاد از من پرسید

چقدر نمره ز من می خواهی

من از او پرسیدم

دل خوش سیری چند

اهل دانشگاهم

قبله ام آموزش

جانمازم جزوه

مشق از پنجره ها می گیرم

همه ذرات وجودم متبلور شده است

درسهایم را وقتی می خوانم

که خروس می کشد خمیازه

مرغ و ماهی خواب است

خوب یادم هست

مدرسه باغ آزادی بود

درس بی کرنش می خواندیم

نمره بی خواهش می آوردیم

تا معلم پارازیت می انداخت

همه غش می کردیم

کلاس چقدر زیبا بود و معلم چقدر حوصله داشت

درس خواندن آنروز

مثل یک بازی بود

کم کمک دور شدم از آنجا

بار خود را بستم

عاقبت رفتم دانشگاه

به محیط خشن آموزش

و به کلاس علوم سرایت کردم

رفتم از پله کامپیوتر بالا

چیزها دیدم در دانشگاه

من گدایی دیدم در آخر ترم

در به در می گشت

یک نمره قبولی می خواست

من کسی را دیدم

از دیدن یک نمره ده

دم دانشگاه پشتک می زد

شاعری دیدم هنگام خطابه

به خرچنگ می گفت ستاره

و اسید نیتریک را جای چای می نوشید

همه جا پیدا بود

همه جا را دیدم

بارش اشک از نمره تک

جنگ آموزش با دانشجو

حذف یک درس به فرماندهی کامپیوتر

فتح یک ترم به دست ترمیم

قتل یک لبخند در آخر ترم

همه را من دیدم

من در این دانشگاه در به در و ویرانم

من به یک نمره ناقابل ده خشنودم

من به لیسانس قناعت دارم

من نمی خندم اگر دوست من می افتد

من نمی خندم اگر نرخ ژتون را دو برابر بکنند

و نمی خندم اگر موی سرم می ریزد

من در این دانشگاه

در سراشیب کسالت هستم

خوب می دانم استاد

کی کوئیز می گیرد

برگه حذف کجاست

سایت و رایانه آن مال من است

تریا ، نقلیه ، دانشکده از آن من است

ما بدانیم اگر سلف نباشد

همگی می میریم

نپرسیم که در قیمه چرا گوشت نبود

کار ما نیست شناسایی مسئول غذا

کار ما نیست شناسایی بی نظمی ها

کار ما شاید اینست که در مرکز پانچ

پی اصلاح خطاها برویم.  

شنبه 18/3/1387 - 10:22
دانستنی های علمی

ابر بارنده به دریا گفت:

من نبارم تو كجا دریایی.


در دلش خنده كنان دریا گفت:

ابر بارنده تو خود از مایی...

دوشنبه 13/3/1387 - 10:58
دعا و زیارت

وقت نماز طواف خانه کعبه نیز تعطیل است

کار شما چطور؟

يکشنبه 12/3/1387 - 10:11
شعر و قطعات ادبی

         بارها گفته ام و بار دگر می گویم

                  که من دلشده این ره نه به خود می بویم

         در پس آینه طوطی صفتم داشته اند

              آنچه استاد ازل گفت بگو می گویم

حافظ

چهارشنبه 8/3/1387 - 14:14
شعر و قطعات ادبی

 دیشب به سیل اشک ره خواب می زدم

                     نقشی به یاد خط تو بر آب می زدم

ابروی یار در نظر و خرقه سوخته 

                     جایی به یاد گوشه محراب می زدم

  

 

 

 

دوشنبه 6/3/1387 - 13:9
محبت و عاطفه

اگر یه روز تنها شدی اگه دیدی بغض كردی ولی دلیل گریه كردن پیدا نمی كنی بدون كه دل خدا برات تنگ شده ومیخواد صداش كنی

****

 

يکشنبه 5/3/1387 - 10:50
دانستنی های علمی
 

دنیایی كه در آن زندگی می كنیم:

 اگر همه جمعیت زمین 100  نفر باشد با نسبت هایی كه امروز وجود دارد خواهیم داشت :

 

57  نفر آسیایی 21 نفر اروپایی و8 نفر آفریقایی  و6 نفر آمریكایی اند( شمالی و جنوبی ) 52 زن و 48 مرد 30 نفر سفید پوست و بقیه رنگین پوست اند 30 نفر مسیحی و 70 نفر غیر مسیحی 6 نفر 59% ثروت كل دنیا را دارند كه از آمریكای شمالی هستند 80 نفر در فقر زندگی می كنند و 50 نفر از سوء تغذیه خواهند مرد 70 نفر می توانند بخوانند فقط 1 نفر تحصیلات عالی دارد فقط 1 نفر كامپیوتر دارد اگر شما هرگز مرگ خویشاوندی را در جنگ ندیده اید اگر هرگز برده نبوده اید اگر هنوز شكنجه و آزار نشده اید بدانید كه از 500 میلیون نفر خوشبخت ترید اگر خوراكتان را در یخچال می گذارید و لباستان را در كمد اگر سقفی بالای سرتان دارید و جایی برای خواب از 57 % كل دنیا ثروتمند ترید پس قدر خود را بدانید و خدایتان را شکر گویید!!!

شنبه 4/3/1387 - 10:11
دانستنی های علمی

کوهنوردی می خواست بلندترین قله را فتح کند. بالاخره بعد از سالها آماده سازی خود ، ماجراجویی اش را آغاز کرد . اما از آنجایی که آوازه فتح قله را فقط برای خود می خواست تصمیم گرفت به تنهایی از قله بالا برود. او شروع به بالا رفتن از قله کرد ، اما دیر وقت بود و به جای چادر زدن همچنان به بالا رفتن ادامه داد تا اینکه هوا تاریک تاریک شد .سیاهی شب بر کوهها سایه افکنده بود و کوهنورد قادر به دیدن چیزی نبود. همه جا تاریک بود . ماه و ستاره ها پشت ابر گم شده بودند و او هیچ چیز نمی دید. در حال بالا رفتن رفتن بود ، فقط چند قدمی با قله فاصله داشت که پایش لغزید و با شتاب تندی به پایین پرتاب شد . در حال سقوط فقط نقطه های سیاهی می دید و به طرز وحشتناکی حس می کرد جاذبه زمین او را در خود فرو می برد . همچنان در حال سقوط بود ... و در آن لحظات پر از وحشت ، تمامی وقایع خوب و بد زندگی به ذهن او هجوم آوردند. ناگهان درست لحظه ای که مرگ خود را نزدیک می دید حس کرد طنابی که به دور کمرش بسته شده او را به شدت می کشد. میان آسمان و زمین معلق بود و فقط طناب بود که او را نگه داشته بود و در آن سکوت هیچ راه دیگری نداشت جز اینکه فریاد بزند : خدایا کمکم کن...

-         ناگهان صدایی از دل آسمان پاسخ داد

- از من چه می خواهی ؟

-         خدایا نجاتم بده

-         آیا یقین داری که می توانم تو را نجات دهم ؟ 

-         بله باور دارم که می توانی

-         پس طنابی را که به دور کمرت بسته شده را قطع کن !!

لحظه ای در سکوت سپری شد و کوهنورد تصمیم گرفت با تمام توانش طناب را بچسبد.

فردای آن روز گروه نجات گزارش دادند که جسد یخ زده کوهنوردی پیدا شده ... در حالی که از طنابی آویزان بود و دستهایش طناب را محکم چسبیده بود ،

فقط چند قدم بالاتر از سطح زمین...!   

سه شنبه 31/2/1387 - 13:41
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته