تبیان، دستیار زندگی

دروغ مثل برف است که هر چه آنرا بغلتانند بزرگتر می شود.

ناشناس

مرگ از زندگی پرسید چرا من تلخم و تو شیرینی؟ زندگی در جواب گفت : چون من دروغم و تو حقیقت!

همیشه فكركن تو یه دنیای شیشه ای زندگی میكنی پس سعی كن به طرف هیچكس سنگ پرتاب نكنی چون اولین چیزی كه میشكنه دنیای خودته!

فقط کسی معنی دل تنگی را درک می کند که طعم وابستگی را چشیده باشد پس هیچوقت به کسی وابسته نشو که سر انجام آن وابستگی دلتنگیست.

ناشناس

با بال شکــسته پر گشــودن هنــر است

این را هـمه ی پرندگـان مـی دانند

جادوی خلقت

دوباره طره ی موی نگاری

دوباره نرگس مخمور یاری

دوباره خواب و رؤیا، شور و تشویش

تب مجنون و قلب بی قراری

دوباره عطر خوب و دلكش یاس

صدای نم نم باران احساس

شكوه جلوه ی لعلی شكرریز

ظهور دیده ای از جنس الماس

دوباره قصه ی تو قصه ی من

سرودی تازه از شور شكفتن

چه خوشبختی از این بهتر كه امروز

تویی با من تویی هم قصه ی من

تویی شیرینی رؤیای هر دم

پل وارستن از بیغوله ی غم

تویی جادوی خلقت پیكی از نور

تماشایی ترین تصویر عالم

تویی شعر قشنگ شاعر عشق

بهاری شو برای خاطر عشق

بیا جانا كه از یمن حضورت

بمانم تا قیامت چاكر عشق

شاعر: سید سجاد فخری(روح زنگار زده)