تبیان، دستیار زندگی

23 سال دارم. در اولین فرصت كارت پایان خدمتم را به دانشگاه بردم و مدرك مهندسی ام را گرفتم. حالا هم مدرك به دست دنبال كار می گردم. خدای من، چه زود كار مرتبط با رشته ام را پیدا كردم.حقوق خوبی هم دارد.ماهی 500 هزار تومان. چون خرج خوراك و پوشاك و مسكن ندارم بعد از یك سال كار كردن 6 میلیون تومان حقوقم را با خیال راحت پس انداز می كنم. با افزایش حقوقم در سال دوم 7 میلیون و در سال سوم 8 میلیون دیگر پس انداز می كنم.15 سال است كه كار می كنم. در این 15 سال به طور معجزه آسایی خرج خوراك و پوشاك و مسكن نداشته ام و روی هم رفه در حدود 200 میلیون تومانی پس انداز كرده ام.باور كردنی نیست. بعد از 15 سال قیمت مسكن و خودرو تغییر چندانی نداشته است. این است كه با خیال راحت یك آپارنمان بزرگ و یك خودروی خوب خریداری می كنم. خب قاعدتا حالا دیگر وقت ازدواجم است. البه بنده در مرز 40 سالگی هستم ولی بزنم به تخته خوب مانده ام. این است كه همسر مورد علاقه ام را پیدا می كنم و به راحتی بله را از ایشان می گیرم. با خانم شرط می كنیم كه تا 5 سال اول ازدواجمان بچه دار نشویم. بالاخره باید یك آمادگی برای بچه دار شدن داشته باشیم یا نه؟

امروز رفتم یك پوشك برای بچه مان بخرم.245 هزار تومان شد. یك 200 هزاری و یك 50 هزاری به فروشنده دادم. پول خرد نداشت، بقیه اش را چسب زخم داد. باید قبل از رفتن به اداره پسرم را جلوی مدرسه اش پیاده كنم. كلاس اول دبستان است. صبح نزدیك بود لپ تاپش را فراموش كند. دیشب تا دیر وقت داشت آب، بابا تایپ می كرد. جلوی مدرسه پیاده می شود و می گوید خداحافظ آقاجون. صد بار به او گفته ام مرا آقاجون صدا نكن. بدی این آلبوم عكس های قدیمی همین است. عكس پدربزگم را دیده بود و پرسید كیست؟ گفتم آقا جون. از همان موقع به من می گوید آقا جون. خب البته طفلك كمی حق دارد. بالاخره من 51 سال دارم. امروز سر میز ناهار احساس كردم معده ام درد می كند. نه، درست احساس نكرده بودم، قلبم بود. سكته كردم و مردم. آخر هم دامادی پسرم را ندیدم....

بلوتوث...با هم بودن....تفریح....!! نه نمی خواد جمله بسازین.....فقط ربطشون به هم رو بگین...

حیف از آبروهایی كه سال ها جمع می شن و ما به ثانیه ای و به بهونه با هم بودنی اونو بلوتوث می كنیم....عجیبیم ما...عجیب..

بعضی وقتا تو یه جمع خجالت می كشم موبایل دستم بگیرم...آخه ما خیلی عجیبیم...

راستی بلوتوث جدید چی دارین؟ دور هم باشیم...می خندیم...!!!!!!! نگفتم عجیبیم!!!! 

قهرمانی تیم پرسپولیس رو به همه پرسپولیسی ها تبریك می گم

به امید قهرمانی پرسپولیس تو آسیا

امیدوارم استقلالی ها هم تو جام حذفی قهرمان بشن

می تونی وقتی دیدیش بگی چشمام ندیدش... می تونی وقتی صداشو شنیدی بگی گوشام نشنید.... می تونی وقتی دستات لرزید بگی از ضعف بود.... می تونی وقتی پاهات سست شد بگی خسته بودم .....ولی وقتی دلت لرزید و یه هو ریخت : به خودت دروغ نگو ........بگو که دوستش داری!!

نمی دونم می شه  یه قرار برا نمایشگاه كتاب یا هر جای دیگه گذاشت یا نه....بچه ها دور هم جمع بشن و بیشتر باهم آشنا بشن...اول خواستم بگم كوهی پاركی جایی...ولی خوب نمایشگاه كتاب فرهنگی تره!! نظرتون چیه؟ می شه یا نمی شه؟ اصلا می شه با خود مؤسسه تبیان هماهنگ كرد كه یه برنامه اینجوری ترتیب بده؟

شاید لحظه ای كوتاه بتونی بخندی...لبخند بزن...هر چند كوتاه...هر چند دلت پر غصه اس .... ولی بخند.....شاید لحظه ای كه لبخند رو لبته فراموش كنی.....دل دل دل درموندتو..... وای كه چقدر دلت گرفته......اما اونو ببین ......می خنده......شاید ندونی واسه چی.....اما تو هم به خنده ی اون بخند.....هر چند دلت پر غصه اس...... فكر كن.....شاید همه چی می تونست خیلی سخت تر از این بشه..... هر چند دلت پر غصه اس....اما همه ی اینا هم می تونه باعث لبخند تو بشه....لبخند بزن.....از روی رضایت.....خوشحال باش....هر چند لحظه ای كوتاه.... اما اشكاتو پنهون نكن....هیچ وقت.....هر وقت دلت گرفت.....هر وقت مثل الان دلت پر غصه شد.......اشك بریز......گریه كن .....بدون واهمه.....مثل من.....تو خلوت خودت..... اما یادت نره كه لبخند بزنی.....هر چند برای لحظه ای كوتاه.....هر چند دلت پر غصه اس....  آره .... بخند.... 
 

یادم باشد حرفی نزنم كه به كسی بربخورد

نگاهی نكنم كه دل كسی بلرزد

 خطی ننویسم كه آزار دهد كسی را

راهی نروم که بیراه باشد

یادم باشد كه روز و روزگار خوش است

 تنها.....

تنها دل ما دل نیست....