روشن و گرم و زندگی پرواز اسمان مثل یك تبسم شد

هر چه سرما و هر چه دل سردی

پرزد اهسته از نظر گم شد

با نسیمی كه زندگی در اوست

باز چشم جوانه ای باز شد

بر درختی شكوفه ای خندید

در كتابی بهار معنا شد

با بهاری كه می رسد از راه

سبز شو تازه شو بهاری شو

مثل یك شاخه گل جوانه بزن

مثل یك چشمه سار جاری شو

زندگی بر تو می زند لبخند

هست وقت شكفتنت امروز

بهتر از هر چه هست در دنیا

با خدا راز گفتنت امروز

هر كس كاری پیش گیرد و غیر ان در دل اندیشد هر گز ان كار انجام نشود .

 اگر كسی چیزی را جدا خواست ان را پیدا خواهد كرد ولو ان چیز زیر سنگ پنهان باشد هیچ كار دنیا دشوار تر از گرفتن اخرین تصمیم نیست  گرفتنش اسان ولی نگاهداشتنش دشوار است  می گویند تیمور لنگ پس از تامل زیاد تصمیم می گرفت  و محال بود از ان تصمیم عدول كند حتی خطر مرگ نمی توانست او را از تصمیمی كه گرفته منصرف كند . یكی از اسرار اینكه او در هیچ یك از جنگ هایی كه كرد شكست نخورد همین بود كه اراده ای بسیار قوی داشت راز دیگرش این بود كه فقط پس از مطالعه دقیق دشمن به حمله می پرداخت .

پای تا در راه ننهی كی شود منزل به سر

رنج تا بر تن ننهی كی شود جان جفت ناز

در ره منزل لیلی كه خطرهاست بجان

شرط اول قدم انست كه مجنون باشی

ما وقتی بیشتر ترقی می كنیم كه تجارب ما رو به افزایش بگذارد و كتاب وسیله موثر برای افزایش تجارب زندگی است .اساسا به عقیده بعضی از دانشمندان انچه بشر معاصر را  اینقدر زرنگ ساخته  تكامل مغز او نیست بلكه زیاد شدن تجارب اوست.

پس تعجب ندارد اگر لینكن در دوران كودكی كه سخت فقیر بود كتاب را از دارندگان كتاب همچنان گدایی بكند كه افراد فقیر یك پول سیاه را از دارا گدایی می كنند.

سلام سلام به بچه های گل تبیانی

كسانیكه نفهمیده كتاب را می خوانند و عقاید نویسنده را به محك ازمایش نمی زنند و به حلاجی ونقادی و مقایسه و انتخاب افكار همت نمی گمارندو استقلال فكری ندارند از مطالعات خود چندان سود نمی برند  چقدر راست گفته اند :(می توانیم به حكمت برسیم نخست از راه تجربه و این دشوار ترین راه هاست و بعد از راه اندیشه و این شریف ترین راه هاست.)

مهدی جان!

تا كی باید گل های بهاری پژمرده شوندو تا كی باید برگهای سبز به زمین بریزند و چقدر باید پرندگان از این سو به ان سو هجرت كنند تا تو بیایی؟

از دیروز بیاموز

برای امروز زندگی كن

و امید به فردا داشته باش

به امیدش زنده ام.

تمام دین در علم اموزی و عمل به ان است

2_جستجوی دانش از طلب ثروت ضروری تر است

3_ثروت تقسیم شده و تضمین شده است ولی علم نزد اهلش پنهان است. از این رو باید ان را جست وجو كرد تا به دست اورد.

4_ زیادی مال سبب فساد در دین و سنگ دلی انسان می گردد . ولی زیادی علم و عمل به ان سبب اصلاح دین و رفتن به بهشت خواهد شد.

چون مادر مشتاقی كه در انتهای روز

كودك خود را می گیرد  او را به بستر می برد

وكودك نیمی به رضا و نیمی به نا خشنودی به همراه او می رود

و بازیچه های شكسته خود را بر زمین جای می نهد

در حالیكه از میان در گشوده هنوز بر انها چشم دوخته

نه یك سره مطمءن ونه یك سره اسوده خاطر

از گفته مادر كه به او وعده بازیچه های دیگر می دهد

كه هر چند ممكن است باشكوهتر باشند اما شاید او را خوشتر نیایند

بدینگونه است رفتار طبیعت با ما

بازیچه های ما را یك یك از ما می رباید و دست ما را میگیرد

وبا چنان نرمی ما را به ارامگاه خود می برد

كه به دشواری می توان دانست كه مایل به رفتن هستیم یا نه

زیرا چنان خواب الوده ایم كه نمی فهمیم

ناشناخته ها از شناخته ها تا چه پایه برترند.