در دهه اینده افراد بسیاری در پس پیچ های تند بر سر شما فریاد می زنند و می روند چرا كه هرگز فرصت توضیح دادن برای شما را ندارند .
اگر به بیماری فلج الگو مبتلایید از سخنان انها چیزی به جز تهدید نمی شنوید . اما اگر عاقل باشید و به دقت گوش كنید موقعیت های طلایی در انتظار شماست
انتخاب با شماست.
سلام به همه بچه های دوست داشتنی تبیانی عزیز
كشاورزی فقیر از اهالی اسكاتلند فلمینگ نام داشت.
یك روز در حالی كه به دنبال امرار معاش خانواده اش بود از باتلاقی در ان نزدیكی صدای درخواست كمك را شنید وسایلش را بر روی زمین انداخت و به سمت باتلاق دوید.....
پسری وحشت زده كه تا كمر در باتلاق فرو رفته بود فریاد میزد و تلاش می كرد تا خودش را ازاد كند.
فارمر فلمینگ او را از مرگ تدریجی و وحشتناك نجات داد....
روز بعد كالسكه ای مجلل به منزل محقر فارمر فلمینگ رسید.
مرد اشراف زاده خود را پدر پسری معرفی كرد كه فارمر فلمینگ نجاتش داده بود.
اشراف زاده گفت : می خواهم جبران كنم شما زندگی پسرم را نجات دادی.
كشاورز اسكاتلندی جواب داد: من نمی توانم برای كاری كه انجام داده ام پولی بگیرم.
در همین لحظه پسر كشاورز وارد كلبه شد
اشراف زاده پرسید پسر شماست؟
كشاورز با افتخار جواب داد : بله
_ با هم معامله میكنیم اجازه بدهید او را با خود ببرم تا تحصیل كند اگر شبیه پدرش باشد به مردی تبدیل خواهد شد كه تو به او افتخار خواهی كرد ........
سالها بعد پسر فارمر فلمینگ از دانشكده پزشكی سنت ماری در لندن فارغ التحصیل شد و همین طور ادامه داد تا در سراسر جهان به عنوان سر الكساندر فلمینگ كاشف پنسیلین مشهور شد . سالها بعد پسر همان اشراف زاده به ذات الریه مبتلا شد كه با پنی سیلین درمان شد.