• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 260
تعداد نظرات : 1771
زمان آخرین مطلب : 5083روز قبل
دانستنی های علمی

بندیکت اسپینوزا

  

هیچ واهمه و هراسی بدون امید یافت نمی شود.

  

از ایده های نو شگفت زده نشو، زیرا تو خود نیک می دانی که حقیقت چیزی به علت آن که بسیاری از افراد آن را نمی پذیرند، از بین نمی رود.

  

صلح، تنها غیاب جنگ نیست، بلکه حالت ذهنی گرایش به نیکی ، اعتماد و عدالت است .

  

بی وقفه تلاش کرده ام که کسی را استهزا نکنم ، از چیزی شکوه نکنم ، انسان ها را به خاطر اعمالشان تحقیر نکنم ، فقط بفهمم.

  

ذهن آدمیان را نمی توان با سلاح فتح کرد، بلکه راهش عشق و بخشندگی است .

 
يکشنبه 23/1/1388 - 10:6
محبت و عاطفه

معجزه تفکر مثبت که می گویند، یعنی همین! یعنی وقتی فکرهای خوب خوب بکنیم،نصف و شاید هم تمام راه را رفته ایم. از طرفی ، برعکس قدیم ها که روانپزشکان می گفتند هر کسی با خودش حرف بزند، دور از جان شما، یعنی کمی تا قسمتی مشاعرش را از دست داده است ، حالا اعلام کرده اند اگر در طول روز تفکرات مثبتمان درباره  لاغری و کاهش وزن را جلوی آینه یا هنگامی که تنها هستیم با خودمان تکرار کنیم، زودتر به نتیجه می رسیم، یعنی تلقین به نفس و کمی خود تحویلی می توانیم زودتر از شر چربی های اضافی خلاص شویم.

 

در واقع بر اساس این تحقیقات ، مثبت اندیشی وسیله ای است برای هموار کردن راه پرپیچ و خم لاغری!

 
شنبه 22/1/1388 - 11:45
دانستنی های علمی
 

اکثر کسانی که شکست می خورند فقط چند قدم تا پیروزی فاصله دارند و صبر ندارند!

  

ماموریت تو تغییر دادن جهان نیست ، تو تنها مامور تغییر خویشتنی!

  

وقتی چیزی را از ته دل طلب می کنی مطمئن باش که خواسته ات در روح جهان متولد شده .

  

در میان هر سیب دانه های محدودیست،در دل هر دانه سیب های نامحدود ، دانه باشیم نه سیب!

 
جمعه 21/1/1388 - 15:18
خواستگاری و نامزدی
 

توی پیادرو وقتی قدم می ذاری گاهی زیر پات صدای خرد شدن یه برگ پاییزی رو می شنوی.

 

اما تو ساده و بی تفاوت،از کنار اون رد می شی.

 

شده تا حالا به عاقبت اون برگ فکر کنی؟

 

شده پیش خودت بگی تکلیف این برگ زرد و پژمرده که زیر پای روزگار له شد، چیه ؟

 

به نظر من باید همیشه طبیعت رو الگو قرار بدیم. طبیعت با ما حرف می زنه،فقط باید شنوا باشیم.

 

باید کمی بیشتر به چشمامون رو باز کنیم تا ببینیم.

 

باید ببینیم که آخر مسیر این برگ لگدمال شده به کجا ختم میشه ؟

 

این برگ به زمین می افته ، خرد می شه ، له می شه ، اما....

 

دوباره جذب خاک می شه ، باعث قوت خاک می شه، به ریشه می رسه....

 

و آغازی می شه برای یک شکوفایی دیگه !

 

تو هم مثل برگ باش، هیچ وقت از میدون به در نشو، حتی وقتی که کاملا ناامید و خسته شدی!

 

مثل برگ تو هم برو به سمت ریشه،به سمت خدا!

 

و بدون که هیچ چیز در این دنیا بیهوده نیست حتی شکستن تو!

 

شاید این شکستن انگیزه یک شروع تازه برای تو باشه !

 

شاید تجربه  شکست تو،الگویی باشه برای دیگران!

 

شاید هم یه هشدار باشه که از یه مسیر دیگه بری تا زودتر به مقصد برسی.

 

هیچ چیز در این دنیا بی دلیل نیست به دنبال کشف راز و رمزها باش!

 

 

پنج شنبه 20/1/1388 - 0:35
خواستگاری و نامزدی

هی فلانی! زندگی شاید همین باشد، یک فریب ساده کوچک ، آنهم از دست عزیزی که تو دنیا را ، جز برای او و جز با او نمی خواهی،گمانم زندگی باید همین باشد.

 

چهارشنبه 19/1/1388 - 11:37
دانستنی های علمی
 

نمی دانم این همه دلتنگی را روی شانه های چه کسی به باران بگیرم.

 

نمی دانم این همه بغض نشسته در گلو را روی به کدام آسمان فریاد کنم.

 

ای سنگ صبور لحظه های بی کسی من، سوی کدام دیار بار سفر بستی ؟

 

آن روز که کلوله بارت را جمع می کردی

 

کاش لحظه ای دفتر دلت را ورق می زدی

 

تا فراموش نمی کردی که چشمی همیشه عاشق و نگران توست ، کسی که پا به پای غصه های تو

گریه کرد و برای شادی هایت آسمان را ستاره باران کرد.

 

اکنون من مانده ام و یک دنیا چشم انتظاری.

 

چشم به راه آهنگ دلنشین قدم هایت خواهم ماند

 

حتی اگر سال ها ترانه غم دوری تو را در سکوت شبانه زمزمه کنم.

 
چهارشنبه 19/1/1388 - 0:52
شعر و قطعات ادبی

بی قرارم، بی قرارم بی قرار

 

خسته ام از لحظه های انتظار

 

بی قرار از این سکوت بی دلیل

 

مانده ام در باغ های بی بهار

 

با تو خواهم گفت ای معنای عشق

 

از شکوفه ها از شکوه چشمه سار

 

با تو حرفی دارم از امیدها

 

از صدای لحظه های ماندگار

 

 

تو روانی پاک تر از آب ها

 

سبزتر از باغ های بی شمار

 
چهارشنبه 19/1/1388 - 0:48
خواستگاری و نامزدی

به آیینه نگاه می کنم ، جز غریبه ای ناشناس کسی نیست! از خودم می پرسم: راستی من خودم را کجا جا گذاشته ام ؟!

 
چهارشنبه 19/1/1388 - 0:44
دانستنی های علمی
 

برنده ، بیش از بازنده کار انجام می دهد، و در انتها بازهم وقت دارد.

 

بازنده ، همیشه آنقدر گرفتار است که نمی تواند به کارهای ضروری بپردازد.

 

وقتی برنده ای مرتکب اشتباه می شود، می گوید اشتباه کردم .

 

وقتی بازنده ای مرتکب اشتباه می شود، می گوید تقصیر من نبود.

 

برنده ، می داند به خاطر چه چیزی پیکار می کند، و بر سر چه چیزی توافق و سازش نماید .

 

بازنده، آن جا که نباید سازش می کند، و به خاطر چیزی که ارزش ندارد، مبارزه می کند.

 

برنده ، با جبران اشتباهش تاسف و پشیمانی خود را نشان می دهد.

 

بازنده ، می گوید متاسفم اما در آینده اشتباه خود را تکرار می کند.

 

برنده ، گوش می دهد.

 

بازنده، فقط منتظر رسیدن نوبت خود، برای حرف زدن است .

 

برنده می گوید: باید راه بهتری هم وجود داشته باشد.

 

بازنده می گوید: تا بوده همین بوده و تا هست همین است .

 

برنده، به افراد برتر از خود احترام می گذارد، و سعی می کند تا از آنان چیزی بیاموزد.

 

بازنده ، از افراد برتر از خود نفرت داشته ، و در پی یافتن نقاط ضعف آنان است .

 

برنده، گام های متعادلی دارد.

 

بازنده ، دو نوع سرعت دارد، یا خیلی تندو یا خیلی کند.

 

برنده ،می داند که گاهی اوقات پیروزی به بهای بسیار گرانی به دست می آید.

 

بازنده، بسیار مشتاق برنده شدن و نه حفظ آن است .

 

برنده،مشکلی بزرگ را انتخاب می کند، و آن را به اجزای کوچکتر تفکیک می کند، تا حل آن آسان گردد.

 

بازنده،مشکلات کوچک را آنچنان به هم می آمیزد،که دیگر قابل حل شدن نیستند.

 

برنده، از اشتباهات خود درس می گیرد.

 

بازنده ، از ترس مرتکب شدن اشتباه، یاد گرفته که اقدام به هیچ کاری نکند.

 

بازنده ، شکست های خود را ناشی از تبعیض یا سیاست می داند.

 

برنده، ترجیح می دهد که خود را مسئول شکست هایش بداند، و نه دیگران را.

 

بازنده، به قضا و قدر اعتقاد دارد.

 

برنده، معتقد است ، ما با کارهای درست و اشتباه خود، سرنوشت خویش را تعیین می کنیم.

 

برنده، سعی می کند رفتارهای خود را براساس نتایج انها قضاوت کند، و رفتارهای دیگران را، براساس قصدونیت آنها ارزیابی می کند.

 

بازنده، رفتارهای خود را براساس قصد ونیت خویش و رفتارهای دیگران را بر اساس نتایج انها ارزیابی می کند.

 

برنده،پس از بیان نکته اصلی مورد نظرش، لب از سخن فرو می بندد.

 

بازنده،آنقدر به صحبت ادامه می دهد، که نکته ی اصلی را فراموش می کند.

 

برنده ، حتی زمانی که دیگران وی را به عنوان یک خبره می شناسند، می داند که هنوز خیلی چیزها را نمی داند.

 

بازنده، می خواهد که دیگران او را یک خبره بدانند،و این نکته که بسیار کم می دانم را هنوز نیاموخته است .

 
دوشنبه 17/1/1388 - 10:4
دانستنی های علمی
 

سال ها قبل در یک روز گرم تابستانی ، پسر بچه ای هوس شنا در دریاچه نزدیک خانه اش کرد. او به سرعت لباسهایش را در آورد و در آب شیرجه زد! در حالی که نمی دانست تمساحی گرسنه در آب،انتظار طعمه ای لذیذ را می کشد.

 

مادر پسرک که از پنجره خانه ، پسرش را نگاه می کرد با دیدن تمساح جیغی از سر وحشت کشید و سراسیمه به سمت دریاچه دوید . پسر بچه از شنیدن داد و فریاد مادرش ، متوجه تمساح شد ولی کاری از او بر نمی آمد. مادر به داخل دریاچه شیرجه زد و در حالی که تمساح پاهای پسربچه را گرفته بود،نبردی بین او و تمساح در گرفت . مادر با تمام توان، دستان پسرک را گرفته بود و او را به سمت خود می کشید. ولی زورش به تمساح نمی رسید. در همان حال ، ماهیگیری که متوجه جریان شده بود، به آب زد و مادر و پسر را نجات داد. پسر بچه ، به نحو معجزه آسایی از این سانحه جان سالم به در برد، ولی آثار زخم های روی پاها و دستانش هرگز التیام پیدا نکردند. خبرنگاری که ماها بعد با پسر بچه مصاحبه می کرد، ار او خواست آثار زخم را نشانش دهد تا برنامه ای مستند از آن تهیه کنند.

 

پسر بچه با غرور خاصی، دستانش را نشان دادو گفت: این آثار زخم بهترین آثاری هستند که تا اخر عمر همراه من باقی می مانند، زیرا عشق مادرم را نشان می دهند.همه ما ،آثار زخمی از زندگی به یادگار داریم. این ها یادآور گذشته ها هستند، ولی در واقع نشان می دهند که خداوند مهربان در بحرانی ترین شرایط به یاریمان شتافته است. این زخم ها نشان دهنده عشق الهی هستند. دریاچه زندگی آن قدر مروارید دارد که گاهی فراموش می کنیم دشمن در یک قدمی مان کمین کرده است. به دل دریاچه زندگی می زنیم و انگاه خداوند با عشق فراوان دستانمان را می گیرد و کمکمان می کند.

 
يکشنبه 16/1/1388 - 9:3
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته