• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
عضویت در خبرنامه
    • عبارت :
      تعداد درصفحه :
کد سوال : 6133
موضوع : گنجینه عمومی
پرسش : چرا نمى توان براى آفريدن , مصداق عينى زائد بر ذوات مخلوقات در نظر گرفت ؟
پاسخ : زيـرا اگـر آفـريـدن خـدا , مصداق عينى , زائد بر ذات آفريده مى داشت آن مصداق خودموجودى مـمـكن الوجود و مخلوقى از مخلوقات خدا بشمار مى رفت و سخن درباره آفريدن آن تكرار مى شد در حالى كه چنين نيست . پـس مـفـهوم آن مفهومى است كه از اضافه و نسبت بين خدا و خلق انتزاع مى شود و قوام اضافه و نـسـبت به لحاظ عقل است و وجود خارجى مستقل ندارد يعنى غير از خدا و خلق چيز سومى بنام خالقيت و آفريدن وجودندارد .
کد سوال : 6134
موضوع : گنجینه عمومی
پرسش : مفهوم مصلحت چگونه بدست مى آيد ؟
پاسخ : اراده الهى بصورت گزاف و بى حساب به ايجاد چيزى تعلق نمى گيرد بلكه آنچه اصاله مورد تعلق اراده الـهى واقع مى شود , جهت كمال و خير اشياء است و چون تزاحم ماديات موجب نقص و زيان بـعضى بوسيله بعضى ديگر مى شود , مقتضاى محبت الهى به كمال , اين است كه پيدايش مجموع آنها بگونه اى باشد كه خير و كمال بيشترى برآنها مترتب شود و از سنجيدن اينگونه روابط , مفهوم مـصـلـحـت بـدست مى آيد وگرنه مصلحت امرى مستقل از وجود مخلوقات نيست كه تاثيرى در پيدايش آنها داشته باشد ,چه رسد به اين كه در اراده الهى اثر بگذارد .
کد سوال : 6135
موضوع : گنجینه عمومی
پرسش : به چه معنى مى توان مصلحت و خير و كمال مخلوقات را هدف آفرنيش بشمار آورد ؟
پاسخ : بـعـنـوان هـدف فـرعـى و تبعى , توضيح اينكه : انجام كار بخاطر مصلحت به اين معنى نيست كه مـصـلـحـت علتى غائى براى خداى متعال باشد , بلكه نوعى هدف فرعى و تبعى است و علت غايى اصـلـى بـراى انجام كارها همان حب به كمال نامتناهى ذاتى است كه بالتبع به آثار آن يعنى كمال مـوجودات هم تعلق مى گيرد و لذا گفته مى شود : علت غايى براى افعال الهى همان علت فاعلى اسـت و خـدا هـدفـى و غرض زائد بر ذات ندارد و اين مطلب منافاتى ندارد با اينكه كمال و خير و مـصـلحت موجود , بعنوان هدف فرعى و تبعى بحساب آورده شود و بهمين معنى است كه , افعال الـهـى در قرآن كريم تعليل به امورى شده كه بازگشت همه آنها به كمال و خير مخلوقات است , چـنـانـكـه آزمايش شدن انسان وانتخاب بهترين كارها و بندگى خدا كردن و رسيدن به رحمت خـاص و جـاودان الـهـى ,بعنوان اهدافى براى آفرينش انسان ذكر شده كه بترتيب هر كدام از آنها مقدمه ديگرى است . آزمـايـش شـدن - انـتـخـاب احـسـن - بـنـدگى خدا كردن - مورد رحمت خاص جاودان الهى قـرارگـرفـتـن كه در آيات ( 7 هود ) ( 2 ملك ) ( 7 كهف ) ( 56 زاريات ) ( 119 - 108هود ) ( 23 جاثيه ) ( 15 آل عمران ) ( 72 توبه ) مطرح شده اند . هو الذى خلق السموات و الارض 000 ليبلوكم ايكم احسن عملا . ( هـود / 7 )او كـسـى است كه آسمانها و زمين را آفريد 000 تا شما را بيازمايد كه كدام يك عملتان بهتر است . الذى خلق الموت و الحيوه ليبلوكم ايكم احسن عملا و هو العزيز الغفور . ( مـلـك / 2 ) آن كـس كـه مـرگ و حـيـات را آفـريـد تا شما را بيازمايد كه كدام يك از شما بهتر عمل مى كنيد و او شكست ناپذير و بخشنده است . و مـا خـلـقـت الجن و الانس الا ليعبدون ( ذاريات / 56 )من جن و انس را نيافريدم جز براى اينكه عبادتم كنند . للذين اتقوا عند ربهم جنات تجرى من تحتها الانهار خالدين فيها و ازواج مطهره ورضوان من اللّه . ( آل عمران / 15 )براى كسانى كه پرهيزگارى پيشه كرده اند در نزد پروردگارشان باغهايى است كـه نـهـرهـااز پـاى درخـتـانـش مـى گـذرد هـمـيـشه در آن خواهند بود و همسرانى پاكيزه و خوشنودى خداوند ( نصيب آنهاست ) . الا من رحم ربك و لذلك خلقهم . ( هود / 119 )مگر كسى را كه پروردگارت رحم كند و براى همين ( پذيرش رحمت ) آنها را آفريد .
کد سوال : 6136
موضوع : گنجینه عمومی
پرسش : هدف از آفرينش انسان كدام است ؟
پاسخ : مـقتضاى صفات كماليه الهى اين است كه جهان بگونه اى آفريده شود كه مجموعا داراى بيشترين كمال و خير ممكن الحصول , باشد و از اينجا صفت حكمت براى خداى متعال ثابت مى گردد . بـر هـمـين اساس اراده الهى به آفرينش انسان در شرايطى كه امكان وجود داشته باشد و وجود او مـنـشـا بيشترين خيرات باشد , تعلق گرفته و خير و كمال در حركت آگاهانه و انتخاب گرايانه اوست كه در اين سير , بكمال مطلوب خودش ورحمت جاودانه الهى نائل مى شود .
کد سوال : 6137
موضوع : گنجینه عمومی
پرسش : هدف از آفرينش انسان چيست ؟
پاسخ : انـسان براى اين آفريده شده كه با عبادت و اطاعت خداى متعال , شايستگى دريافت رحمتهايى را پيدا كند كه ويژه انسانهاى كامل است و اراده حكيمانه الهى اصاله به كمال و سعادت انسان , تعلق گـرفته است , اما از آنجا كه اين كمال و سعادت والا ,جز از راه انجام دادن افعال اختيارى حاصل نـمى شود , مسير زندگى بشر دو راهه قرارداده شده تا زمينه انتخاب و گزينش براى وى فراهم شـود و طبعا يك راه آن هم بسوى شقاوت و عذاب خواهد بود كه بالتبع ( نه بالاصاله ) مورد اراده الهى واقع مى شود .
کد سوال : 6138
موضوع : گنجینه عمومی
پرسش : اگـر نـيـروى خلقت ( خالق بودن ) جزء ذات خداوند است پس چرا خلقت ابتداء دارد ؟ واگر جزء ذات نيست خداوند چگونه آن را كسب كرد ؟ و رابطه خداوند با اين صفت چگونه است .
پاسخ : تعبير جزء ذات تعبير ناصوابى است اگر خداوند جزء ذات داشت كل ذواجزاء مى شد و هركلى باجزاء خود احتياج دارد و فرض احتياج در ذات خداوند كه هر احتياج با او رفع مى شود فرضى است محال . اگـر مـراد از نـيـروى خـلـقت مبدء و سرچشمه ايجاد بودن باشد منطبق مى شود بصفت قدرت وقدرت عين ذات است و منافاتى با ابتداء داشتن خلقت ندارد زيرا خلقت عبارت ازمجموع زمان و غـيـر زمان است و چنين مجموعى نمى شود ابتدا زمانى فرض نمود اگرابتدائى فرض شود همان اول صادر و اول ما خلق اللّه خواهد بود . و اگـر مـراد صفت خلقت باشد صفت فعل و خارج از ذات خداوندى خواهد بود زيرا اتصاف بصفت خـالـقـيت متوقف است بر تحقق مخلوق كه حادث مى باشد و مجرد فرض ذات اين صفت رااثبات نمى كند و صفات فعل با توضيح كاملى كه در فلسفه داده شده از مقام فعل ( ايجاد ) انتزاع مى شود نه از مقام ذات .
کد سوال : 6139
موضوع : گنجینه عمومی
پرسش : هـدف از حيات چيست ؟ اگر تكامل است آيا اين تكامل متوقف مى شود يا در بى نهايت بخدا تبديل مى شود ؟ و اگر متوقف مى شود مگر نه زندگى يك نواخت غير قابل تحمل است پس چگونه انسان تـا ابـد بـصورت يكنواخت در بهشت زندگى مى كند ؟ ضمن همين موضوع متوجه افراد واقع در جه
پاسخ : هـدف وجـود آخرين كمالى است كه موجود به آن مى رسد و اين تكامل و استكمال بنظرفيلسوف مـتوقف مى شود و الا از حدود امكان بيرون نمى رود و اما اينكه در اين صورت زندگى جاويد اهل بـهشت بصورت يكنواخت ميافتد و زندگى يكنواخت قابل تحمل نيست سخنى است بى دليل زيرا دلـيـلـى نـداريـم بر اينكه نظام نشاه آخرت همان نظامى است كه در نشاه دنيا مى بينيم زندگى انسان در اين نشاه هزارگونه عوارض از مرگ و ميرو صحت و مرض و جوانى و پيرى و گرسنگى و تـشـنـگى و غير اينها را دارد كه هيچ يك از آنها در زندگى بهشتى نيست و نظير اين سخن را در زندگى جهنمى و عادت كردنش برنج و عذاب مى توان گفت . بـنـظـر بـرهانى فلسفه فعل بى غايت و كار بى هدف محال است و چون خداوند كمال مطلق است هـدف خـارج از ذات كه مكمل او باشد ندارد هدف او در فعلش ذات مقدس او مى باشدچون ذات فياضى است فيض مى دهد آرى فعل او غايت دارد و آن كمالى است كه فعل را به آن مى رساند .
کد سوال : 6140
موضوع : گنجینه عمومی
پرسش : آيا براى جهان هدف و علت غائى مى توان قائل شد ؟
پاسخ : با اثبات وجود خداى حكيم بى هدف بودن جهان باطل مى شود , علاوه بر اين , جاى اين سوال است كه چگونه هر انسان عاقلى با مشاهده مصنوعات بشرى پى به هدفمندى آنهامى برد , اما با مشاهده نـظـام شگفت انگيز جهان و هماهنگى پديده هاى آن و فوايد وو مصالح بيشمارى كه بر آنها مترتب مى شود پى به هدفمندى جهان نمى برد ؟
کد سوال : 6141
موضوع : گنجینه عمومی
پرسش : آيـا مـيـان ايـن آيـه كه غرض از خلقت را عبادت معرفى كرده است و ما خلقت الجن والانس الا لـيعبدون ( ذاريات / 56 ) و ميان آيه كه غرض خلقت را اختلاف معرفى كرده است منافاتى وجود ندارد ؟ و لا يزالون مختلفين الا من رحم ربك و لذلك خلقهم ( هود / 119 ) .
پاسخ : آيه 119 از هود اشاره به رحمت الهى دارد نه اختلاف . بنابراين منافاتى ميان اين آيه و آيه 56 ذاريات وجود ندارد .
کد سوال : 6142
موضوع : گنجینه عمومی
پرسش : اگر انسان هلوع و جزوع است پس خلقت الهى كامل و نيك نيست . در حاليكه خداوندمى فرمايد الذى احسن كل شى خلقه ( سجده / 7 ) .
پاسخ : هـلـوع بـودن انـسان كه ريشه در حب ذات دارد لازمه بقا و راه رسيدن به سعادت است وفى حد نفسه چيز بدى نيست . آنـچـه بـد و نـاپسند است استفاده نادرست و افراطى ياتفريطى از اين ويژگى است كه آن هم به دست خود انسان و از طريق اختيار و اراده او صورت مى پذيرد . پس آنچه خداوند تبارك و تعالى آفريده است نيك است .