شنبه 29 ارديبهشت 1403 - 8 ذيقعده 1445 - 18 مي 2024
تبیان، دستیار زندگی
در حال بار گزاری ....
مشکی
سفید
سبز
آبی
قرمز
نارنجی
بنفش
طلایی
همه
متن
فیلم
صدا
تصویر
دانلود
Persian
Persian
کوردی
العربیة
اردو
Türkçe
Русский
English
Français
مرور بخشها
دین
زندگی
جامعه
فرهنگ
صفحه اصلی تبیان
شبکه اجتماعی
مشاوره
آموزش
فیلم
صوت
تصاویر
حوزه
کتابخانه
دانلود
وبلاگ
فروشگاه اینترنتی
معصوم دهم – امام رضا (ع)
مأمون گفت اين تصميمي است كه گرفته شده و بايد
خلافت
را بپذيري ، امام چون از نقشه مأمون آگاه بود هر چه
اصرار
كرد نپذيرفت سپس گفت بايد
ولايتعهدي
مرا بپذيري امام فرمود: «من از نياكانم شنيده ام كه پيش از شما از دنيا مي روم اين قدر در اين كار
اصرار
مكن ، مرا
مسموم
خواهند ساخت و در كنار پدرت هارون دفن خواهم شد». وقتي مأمون پرسيد چه كسي تو را
مسموم
مي سازد فرمود: «تو خود مي داني كه او كيست از من سؤال مكن»
[
قرائت متن
]
مأمون ناراحت شد و گريست سپس گفت بايد
ولايتعهدي
را بپذيري ، اين يك دستور است اگر اين را رد كني ، دستور مي دهم تو را بكشند ، حضرت
بناچار
، پذيرفت ولي شرط كرد كه در اين مدت ، هيچ دخالتي در كار حكومت ، نداشته باشد
[
قرائت متن
]
وي پذيرفت و مجلس
باشكوهي
تشكيل داد و حضرت را حاضر ساخت و رو به جمعيت كرد و گفت: «همه بايد با امام ،
بيعت
كنيد و
خليفه
بعد از من او است سخنش را بپذيريد و به دستوراتش گردن نهيد».
[
قرائت متن
]
مأمون دستور داد كه مردم لباس سياه را كه شعار عباسيان بود از تن بيرون بياورند و لباس سبز كه شعار «
بني هاشم
» است بپوشند
[
قرائت متن
]
وي دختر خود «ام حبيب» را به حضرت داد و دختر ديگرش «ام الفضل» را براي فرزند حضرت ، امام محمد تقي نامزد كرد. و اين خود سياستي بود كه مي خواست هر دو را زير نظر داشته باشد.
[
قرائت متن
]
چون روز عيد شد مأمون فرمان داد كه نماز عيد را امام برگزار كند و همه بزرگان با او نماز بخوانند در
آغاز
، امام نپذيرفت ولي چون مأمون پافشاري كرد
ناچار
شد بپذيرد امّا حضرت شرط كرد نماز را بدان
گونه
برگزار كند كه جدش رسول خدا برگزار كرده است مأمون پذيرفت
[
قرائت متن
]
و امام صبح عيد ، لباس تميز بر تن كرد و خود را
معطر
نمود و
عمامه
سفيد بر سر گذاشت و با پاي برهنه با
تكبير
بخارج شهر حركت كرد ، همه در ركاب امام
تكبيرگويان
به راه افتادند فرياد
تكبير
شهر را مي لرزاند ، و مردم آنچنان غرق در احساس شده بودند كه با صداي بلند مي گريستند و بر پيامبر و آلش درود مي فرستادند وضع چنان بود كه گويا
آسمان
و
زمين
و همه موجودات با حضرت هم صدا شده و
تكبير
مي گفتند.
[
قرائت متن
]
«فضل بن سهل» وزير مأمون چون
اوضاع
را خطرناك ديد به او خبر داد كه اگر امام به اين صورت نماز بخواند
شورش
و
آشوب
بپا خواهد شد و ما همه بر جان خود بيمناكيم ، هر چه زودتر پيام بفرست كه امام برگردد ، مأمون فوراًَ مأموري را فرستاد كه به امام بگويد هر چه زودتر بازگردد و نماز را برگزار نكند.
[
قرائت متن
]
امام
كفش
خود را پوشيد و سوار شد و برگشت و به مردم نشان داد كه همه اينها از بازيهاي مأمون است ، خشم و
نفرت
مردم ، نسبت به مأمون افزون گشت و عشق و علاقه ايشان ، به امام زياد شد و همه مردم به نفاق و
عوام فريبي
مأمون پي بردند و دانستند آنچه در مورد امام انجام مي داده هدف سياسي داشته است.
[
قرائت متن
]
بايد توجه داشت كه مأمون مرد زيرك و فهميده اي بود و آوردن امام به مرو و
واگذاري
ولايتعهدي
به او ، براساس يك نقشه سياسي بود كه ناموفق ماند.
[
قرائت متن
]
1
2
3
4
5
6
7
8
9
10
آخرين مطالب
تاریخ و سیره معصومین
6 ویژگی ممتاز حضرت معصومه(س) برای...
تاثیر مهاجرت امام رضا(علیه السلام) بر...
سخنان امام با عمربن سعد در کربلا
آخرین سخنرانی امام در روز عاشورا
سخنرانی امام در جمع هزار تن از سپاه حر
توصیف کوفیان در سخنرانی روز عاشورای...
نکات مهم سخنان امام...
سخنرانی امام در منطقه شراف برای سپاه...
اولین سخنرانی امام در روز عاشورا قبل از...
خطبه امام قبل از حرکت بسوی کوفه