• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
بني هاشم ---------------- 40 حديث
31. «همانا پرهيزکاران ، هم از دنياي زود گذر ، و هم از سراي آخرت بهره گرفتند ، با اهل دنيا در دنيايشان شرکت جستند ، در حالي که اهل دنيا ، با آنها در امور آخرت شرکت نجستند.»
قال اميرالمؤمنين(ع) اِنَّ الْمُتَّقِينَ ذَهَبُوا بِعاجِلِ الدُّنْيا وَ آجِلِ اْلاخِرَةِ فَشارَكوا اَهْلَ الدُّنْيا في دُنْياهُمْ وَ لَمْ يشارِكهُمْ اَهْلَ الدُّنْيا فِي آخِرَتِهمْ. (نهج البلاغه لصبحي الصالح ، الكتاب 27، ص383)
32. « انسان طعم ايمان را نمي چشد مگر اينکه دروغ را –خواه از روي شوخي باشد يا جدي – ترک کند.»
قال اميرالمؤمنين(ع) لا يجِدُ عَبْدٍ طَعْمَ اْلاِيمانِ حَتّي يتْرُك الْكذْبَ هَزْلَهُ وَجِدَّهُ. (اصول كافي ج2 ص340)
33. « هرگاه دين خود را تابع و پيرو دنياي خود قرار دادي ، هم دين خود را نابود کرده اي و هم دنياي خود را ، و در آخرت در صف زيانکاران خواهي بود.»
قال اميرالمؤمنين(ع) اِنْ جَعلْتَ دينَك تَبَعاً لِدُنْياك اَهْلَكتَ دينَك وَ دُنْياك وَ كنْتَ في اْلاخِرَةِ مِنَ الْخاسِرينَ.اِنْ جَعَلْتَ دُنْياك تَبَعاً لِدِينِك اَحْرَزْتَ دينَك وَ دُنْياك وَ كنْتَ في اْلاخِرَةِ مِنَ الْفائِزينَ. (غرر الحكم ، الفصل 10، الحديث 45-44)
34. «مثل دنيا مانند مار است ؛ که زير دست انسان ، نرم و ملايم است ، ولي سم کشنده در درون دارد ، نادان بي خبر به آن دل مي بندد ، ولي هوشمند عاقل از آن ، ترسان و گريزان است.»
قال اميرالمؤمنين(ع) مَثَلُ الدُّنْيا كمَثَلِ الْحَيةِ ، لَينٌ مَسُّها وَ السُّمُّ النّاقِعُ في جَوْفِها ، يهْوِي إِلَيها الْغِرُّ الْجاهِلُ ، وَ يحْذَرُها ذُواللُّبِّ الْعاقِلُ. (نهج البلاغه لصبحي الصالح ، قصار الحكم 119، ص489)
35. « اي کميل بن زياد ! اين دلها همانند ظرفهاست ، که بهترين آنها ظرفي است که فراگيري و نگهداريش بيشتر باشد ، بنابراين آنچه را براي تو مي گويم ، فراگير: مردم سه گروه هستند: 1- علماي الهي 2- دانش طلباني که در راه نجات هستند 3- احمقان بي سر و پا که به دنبال هر صدائي مي دوند ، و با هر بادي حرکت مي کنند همانها که به نور علم ، روشن نشده اند ، و به ستون محکمي پناه نبرده اند.»
قال اميرالمؤمنين(ع) يا كمَيلُ بْنَ زيادٍ اِنَّ هذِهِ الْقُلُوبَ اَوعِيةٌ فَخَيرُها اَوْعاها ، فَاحْفَظْ عَنِّي مااَقُولُ لَك :اَلنّاسُ ثَلاثَةٌ : فَعالِمٌ رَبانِيٌّ ، وَمُتَعَلِّمُ عَلي سَبيلِ نَجاةٍ ، وَ هَمَجٌ رَعاعٌ اَتْباعُ كلِّ ناعِقٍ ، يمِيلُونَ مَعَ كلِّ ريحٍ ، لَمْ يسْتَضِيئُوا بِنُورِ الْعِلْمِ ، وَ لَمْ يلْجَاؤُا اِلي رُكنٍ وَثيق. (نهج البلاغه لصبحي الصالح ، قصار الحكم 147، ص459)
36. «شما را به پنج چيز سفارش مي کنم که اگر براي تحصيل آن ، شتران راهوار را سوار شويد (و بار سفر ببنديد) و اطراف بيابانها گردش کنيد ، (هر قدر زحمت بکشيد ) سزاوار است (و آن پنج چيز عبارتند از): 1- اميد به غير خدا نداشته باشيد 2- جز از گناهانتان نترسيد 3- اگر از چيزي از يکي از شما سئوال کنند ، ولي جواب آن را نمي داند ، حيا نکند و بگويد نمي دانم 4- اگر يکي از شما چيزي را نمي داند ، از ياد گرفتن آن حيا نکند 5- صبر و استقامت را در هر کار پيشه کنيد ، که مثال صبر نسبت به ايمان ، همچون نسبت سر به تن است ، تن بي سر فايده ندارد ، صبر بدون ايمان نيز بي نتيجه است.»
قال اميرالمؤمنين(ع) أُوصيكمْ بِخَمْسٍ ، لَوْ ضَرَبْتُمْ إلَيها اَباطَ اْلإِبِلِ لَكانَتْ لِذلِك أَهْلاً :لا يرْجُوَنَّ اَحَدٌ مِنْكمْ اِلاّ رَبَّهُ ، وَ لا يخافَنَّ اِلاّ ذَنْبَهُ ، وَلا يسْتَحِينَّ اَحَدٌ مِنْكمْ اِذا سُئلَ عَمّا لا يعْلَمُ اَنْ يقُولَ: لا اَعْلَمُ ، وَ لا يسْتَحِينَّ اَحَدٌ اِذا لَمْ يعْلَمِ الشَيْءَ اَنْ يتَعَلَّمَهُ ، وَ عَلَيكمْ بِالصَّبْرِ ، فِإنَّ الصَّبْرَ مِنَ اْلاِيمانِ كالرَّاسِ مِنَ الْجَسَدِ ، وَ لا خَيرَ في جَسَدٍ لا رَأْسَ مَعَهُ ، وَلا في الايمانٍ لا صَبْرَ مَعَهُ. (نهج البلاغه لصبحي الصالح ، قصار الحكم 82 ، ص482)
37. « با مردم آن گونه معاشرت کنيد ، که اگر بميريد ، بر مرگ شما اشک بريزند ، و اگر زنده بمانيد ، به شما عشق ورزند.»
قال اميرالمؤمنين(ع) خالِطُوا النَّاسَ مُخالَطَةً إِنْ مِتُّمْ مَعَها بَكوْا عَلَيكمْ ، وَ إِنْ عِشْتُمْ حَنُّوا إِلَيكمْ. (نهج البلاغه لصبحي الصالح ، قصار الحكم 10، ص470)
38. «آن کس که مردم را دعوت کند ، ولي خودش عمل نکند ، مانند تير انداز بدون زره کمان است.»
قال اميرالمؤمنين(ع) أَلدّاعِي بِلا عَمَلٍ كالرّامِي بلا وَتَرٍ . (نهج البلاغه لصبحي الصالح ، قصار الحكم 337، ص534)
39. «بهشت در پرتو عمل به دست مي آيد ، نه با آرزوي بدون عمل.»
قال اميرالمؤمنين(ع) بِالْعَمَلِ تَحْصُلُ الْجَنَّة لا بِالْأَمَلِ. (غرر الحكم ، الفصل 18، الحديث119)
40. « چقدر درسهاي عبرت بسيارند ، ولي عبرت گير ، اندک است!.»
قال اميرالمؤمنين(ع) ما أَكثَرَ الْعِبَرَ وَ أَقَلَّ اْلإِعْتِبارَ. (نهج البلاغه لصبحي الصالح ، قصار الحكم 297، ص529)