• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 554
تعداد نظرات : 399
زمان آخرین مطلب : 5948روز قبل
دعا و زیارت
 ** مـضـطـر و دلـخـسـته و زار و حزین **
                            **
بـر جـگر دارم شـــرار زهــــر کـیــن **
          **
مــی کـــشـم از درد پـا روی زمــیــن **
                            **
گـشتــه در ایـن لحـظه های واپـسین **
          **
اشـک چـشـم و خـون لبـهایـم اجـیـر **

   ** بر دلم،شور و نوای کربلاست ... أشهد من،روضه های کربلاست **

          ** کـاش زیـر تــیــر و تــیـغ و نـیــزه ها **
                            **
میزدم در خاک و در خـون دست و پا **
          **
بی کــفـن می شـد سـرم از تـن جــدا **
                             **
رو نـمـی کــردم ولــی از کــــربــلاء **
          **
بـا عــــدو تـا کـــوفــه و شــام بــلاء **

   ** بر دلم،شور و نوای کربلاست ... أشهد من،روضه های کربلاست **

           ** بـعـد مـرگـم،کـاش گـردد غــسـل من **
                             **
مثل زهــراء(س)، نیمه شب با پیرُهن **
          **
تـا نـبـیـنـد هــیـچ کـس، دارم بـه تــن **
                             **
با گـذشـت ایـن چـهـل ســال از مِحَن **
           **
جای زخـم و کـُنـد و زنـجیر و رسـن **

   ** بر دلم،شور و نوای کربلاست ... أشهد من،روضه های کربلاست **

           ** حـک شود ای کاش بر قـبرم ز سوز **
                             **
که خـجـل هـستم مـن از عـمّه هنوز **

   ** بر دلم،شور و نوای کربلاست ... أشهد من،روضه های کربلاست **


 

       

 

دوشنبه 1/11/1386 - 5:29
بیماری ها
قدرت درمانی عسل بیشتر از آنتی بیوتیك است

 
  عکسهای مرتبط
 
بر پایه تحقیقات و تجربیات پزشكان دانشگاه بن در آلمان، قدرت درمانی عسل برای بهبود و درمان زخم بیشتر از آنتی بیوتیك است.

بر پایه تحقیقات و تجربیات پزشكان دانشگاه بن در آلمان، قدرت درمانی عسل برای بهبود و درمان زخم بیشتر از آنتی بیوتیك است.

 

 منابع خبری آلمان به نقل از تحقیقات پزشكان دانشگاه بن افزودند: در عین حال هر عسلی چنین قدرتی ندارد اما "عسل پزشكی" قادر بوده است حتی زخم‌های حاد را كه با باكتری‌های مقاوم دربرابر چند نوع آنتی‌بیوتیك مقاوم شده‌اند، ظرف چند هفته درمان كند.

 

در گزارش پزشكان دانشگاه بن آمده است، به دلیل افزایش میزان مقاومت باكتری‌ها در برابر آنتی‌بیوتیك‌ها، عسل به عنوان یك داروی خانگی كهن بار دیگر مورد توجه قرار گرفته است.

 

"آرنه زیمون" از درمانگاه كودكان دانشگاه بن گفت: ما امروزه در درمانگاهها و كلینیك‌ها با باكتری‌ها و میكروب‌هایی مواجه هستیم كه تقریبا در برابر همه آنتی‌بیوتیك‌های متعارف موجود مقاوم هستند.

 

این پزشكان آلمانی در عین حال خوددرمانی با عسل را توصیه نمی‌كنند زیرا عسلی كه ویژه درمان زخم تهیه نشده باشد، می‌تواند "هاگ باكتری" داشته باشد.

 

از سوی دیگر، پزشكان متخصص كودكان در شهر بن چند سالی است كه از عسل پزشكی در مراقبت و درمان زخم‌ها استفاده می‌كنند و به پیشرفت‌های خوبی نیز در این زمینه دست یافته‌اند.

 

"كایی زوفكا" متخصص درمان و مراقبت از زخم در دانشگاه بن، موفقیت درمان زخم‌ها با عسل پزشكی را شگفت‌آور توصیف كرد و گفت: استفاده از عسل پزشكی، بافت‌های مرده را زودتر از زخم جدا و آن را سریع‌تر درمان می‌كند.

 

زوفكا افزود: عسل پزشكی، تعویض باند زخم را نیز آسان‌ترمی‌كند و بیمار نیز هنگام تعویض باند دچار درد كمتری می‌شود.

 

هر چند اكنون دهها درمانگاه و كلینیك در آلمان از عسل در مراقبت و درمان زخم استفاده می‌كنند، اما با وجود موفقیت این نوع درمان، تاكنون مطالعات بالینی در رابطه با تاثیر عسل وجود ندارد. به همین علت پزشكان دانشگاه بن قصد دارند به همراه همكاران خود در دیگر شهرهای آلمان، این تجریبات را به عنوان یك مطالعه و تحقیق پیگیری و ارایه كنند.

 

عسل تاثیر ضدمیكروبی و باكتری دارد. پژوهش‌های موجود نشان می‌دهد زنبورها هنگام تولید عسل آنزیم اكسید گلوگز را به آن اضافه می‌كنند و این آنزیم باعث می‌شود كه از قند موجود در عسل بطور مستمر به مقدار كمی آب اكسیژنه كه خود نیز ضد میكروب و باكتری است، تولید شود و سرانجام به این ماده طبیعی خاصیت ضد میكروبی بدهد.

 

از آنجا كه این آب اكسیژنه بطور مستمر و بدون توقف تولید می‌شود، مقدار اندكی از آن برای كشتن و نابودی باكتری‌های زخم كافی هستند.

يکشنبه 30/10/1386 - 12:6
دعا و زیارت
بسم رب الشهدا و الصدیقین
زیارت عاشورا

اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا اَبا عَبْدِ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یَا بْنَ

سلام بر تو اى ابا عبداللّه سلام بر تو اى فرزند

رَسُولِ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا خِیَرَةَ اللَّهِ وَابْنَ خِیَرَتِهِ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یَا

رسول خدا سلام بر تو اى برگزیده خدا و فرزند برگزیده اش سلام بر تو اى

بْنَ اَمیرِ الْمُؤْمِنینَ وَابْنَ سَیِّدِ الْوَصِیّینَ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یَا بْنَ فاطِمَةَ

فرزند امیر مؤ منان و فرزند آقاى اوصیاء سلام بر تو اى فرزند فاطمه

سَیِّدَةِ نِساَّءِ الْعالَمینَ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا ثارَ اللَّهِ وَابْنَ ثارِهِ وَالْوِتْرَ

بانوى زنان جهانیان سلام بر تو اى كه خدا خونخواهیش كندو فرزند چنین كسى و اى كشته اى كه انتقام

الْمَوْتُورَ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِكَ عَلَیْكُمْ

كشته گانت نگرفتى سلام بر تو و بر روانهائى كه فرود آمدند به آستانت ، بر شما همگى از جانب

مِنّى جَمیعاً سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَبَقِىَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ یا اَبا عَبْدِ اللَّهِ

من سلام خدا باد همیشه تا من برجایم و برجا است شب و روز اى ابا عبداللّه

لَقَدْ عَظُمَتِ الرَّزِیَّةُ وَجَلَّتْ وَعَظُمَتِ الْمُصیبَةُ بِكَ عَلَیْنا وَعَلى

براستى بزرگ شد سوگوارى تو و گران و عظیم گشت مصیبت تو بر ما و بر

جَمیعِ اَهْلِالاِْسْلامِ وَجَلَّتْ وَعَظُمَتْ مُصیبَتُكَ فِى السَّمواتِ عَلى

همه اهل اسلام و گران و عظیم گشت مصیبت تو در آسمانها بر

جَمیعِ اَهْلِ السَّمواتِ فَلَعَنَ اللَّهُ اُمَّةً اَسَّسَتْ اَساسَ الظُّلْمِ وَالْجَوْرِ

همه اهل آسمانها پس خدا لعنت كند مردمى را كه ریختند شالوده ستم و بیدادگرى

عَلَیْكُمْ اَهْلَ الْبَیْتِ وَلَعَنَ اللَّهُ اُمَّةً دَفَعَتْكُمْ عَنْ مَقامِكُمْ وَاَزالَتْكُمْ عَنْ

را بر شما خاندان و خدا لعنت كند مردمى را كه كنار زدند شما را از مقام مخصوصتان و دور كردند شما را از

مَراتِبِكُمُ الَّتى رَتَّبَكُمُ اللَّهُ فیها وَلَعَنَ اللَّهُ اُمَّةً قَتَلَتْكُمْ وَلَعَنَ اللَّهُ

آن مرتبه هائى كه خداوند آن رتبه ها را به شما داده بود و خدا لعنت كند مردمى كه شما را كشتند و خدا لعنت كند

الْمُمَهِّدینَ لَهُمْ بِالتَّمْكینِ مِنْ قِتالِكُمْ بَرِئْتُ اِلَى اللَّهِ وَاِلَیْكُمْ مِنْهُمْ

آنانكه تهیه اسباب كردند براى كشندگان شما تا آنها توانستند با شما بجنگند بیزارى جویم بسوى خدا و بسوى شما

وَمِنْ اَشْیاعِهِمْ وَاَتْباعِهِمْ وَاَوْلِیاَّئِهِم یا اَبا عَبْدِ اللَّهِ اِنّى سِلْمٌ لِمَنْ

از ایشان و از پیروان و دنبال روندگانشان و دوستانشان اى اباعبداللّه من تسلیمم و در صلحم

سالَمَكُمْ وَحَرْبٌ لِمَنْ حارَبَكُمْ اِلى یَوْمِ الْقِیامَةِ وَلَعَنَ اللَّهُ آلَ زِیادٍ

با كسى كه با شما در صلح است و در جنگم با هر كس كه با شما در جنگ است تا روز قیامت و خدا لعنت كند خاندان زیاد

وَآلَ مَرْوانَ وَلَعَنَ اللَّهُ بَنى اُمَیَّةَ قاطِبَةً وَلَعَنَ اللَّهُ ابْنَ مَرْجانَةَ وَلَعَنَ

و خاندان مروان را و خدا لعنت كند بنى امیه را همگى و خدا لعنت كند فرزند مرجانه (ابن زیاد) را و

اللَّهُ عُمَرَ بْنَ سَعْدٍ وَلَعَنَ اللَّهُ شِمْراً وَلَعَنَ اللَّهُ اُمَّةً اَسْرَجَتْ وَاَلْجَمَتْ

خدا لعنت كند عمر بن سعد را و خدا لعنت كند شمر را و خدا لعنت كند مردمى را كه اسبها را زین كردند و دهنه زدند

وَتَنَقَّبَتْ لِقِتالِكَ بِاَبى اَنْتَ وَاُمّى لَقَدْ عَظُمَ مُصابى بِكَ فَاَسْئَلُ اللَّهَ

و به راه افتادند براى پیكار با تو پدر و مادرم بفدایت كه براستى بزرگ شد مصیبت تو بر من پس مى خواهم از

الَّذى اَكْرَمَ مَقامَكَ وَاَكْرَمَنى بِكَ اَنْ یَرْزُقَنى طَلَبَ ثارِكَ مَعَ اِمامٍ

آن خدائى كه گرامى داشت مقام تو را و گرامى داشت مرا بخاطر تو كه روزیم گرداند خونخواهى تو را در ركاب آن امام

مَنْصُورٍ مِنْ اَهْلِ بَیْتِ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ اَللّهُمَّ اجْعَلْنى

یارى شده از خاندان محمد صلى اللّه علیه و آله خدایا قرار ده مرا

عِنْدَكَ وَجیهاً بِالْحُسَیْنِ عَلَیْهِ السَّلامُ فِى الدُّنْیا وَالاْخِرَةِ یا اَبا

نزد خودت آبرومند بوسیله حسین علیه السلام در دنیا و آخرت اى ابا

عَبْدِاللَّهِ اِنّى اَتَقَرَّبُ اِلى اللَّهِ وَاِلى رَسُولِهِ وَاِلى امیرِالْمُؤْمِنینَ وَ اِلى فاطِمَةَ

عبداللّه من تقرب جویم به درگاه خدا و پیشگاه رسولش و امیرالمؤ منین و فاطمه

وَاِلَى الْحَسَنِ وَاِلَیْكَ بِمُوالاتِكَ وَبِالْبَراَّئَةِ [مِمَّنْ قاتَلَكَ وَ

و حسن و شما بوسیله دوستى تو و بوسیله بیزارى از كسى كه با تو مقاتله كرد و

نَصَبَ لَكَ الْحَرْبَ وَ بِالْبَرائَةِ مِمَّنْ اَسَّسَ اَساسَ الظُّلْمِ وَالْجَوْرِ

جنگ با تو را برپا كرد و به بیزارى جستن از كسى كه شالوده ستم و ظلم

عَلَیْكُمْ وَاَبْرَءُ اِلَى اللّهِ وَ اِلى رَسُولِهِ] مِمَّنْ اَسَسَّ اَساسَ ذلِكَ وَبَنى

بر شما را ریخت و بیزارى جویم بسوى خدا و بسوى رسولش از كسى كه پى ریزى كرد شالوده این كار را و پایه گذارى كرد

عَلَیْهِ بُنْیانَهُ وَجَرى فى ظُلْمِهِ وَجَوْرِهِ عَلَیْكُمْ وَعلى اَشْیاعِكُمْ بَرِئْتُ

بر آن بنیانش را و دنبال كرد ستم و ظلمش را بر شما و بر پیروان شما بیزارى جویم

اِلَى اللَّهِ وَاِلَیْكُمْ مِنْهُمْ وَاَتَقَرَّبُ اِلَى اللَّهِ ثُمَّ اِلَیْكُمْ بِمُوالاتِكُمْ وَمُوالاةِ

بدرگاه خدا و به پیشگاه شما از ایشان و تقرب جویم بسوى خدا سپس بشما بوسیله دوستیتان و دوستى

وَلِیِّكُمْ وَبِالْبَر آئَةِ مِنْ اَعْداَّئِكُمْ وَالنّاصِبینَ لَكُمُ الْحَرْبَ وَبِالْبَر آئَةِ

دوستان شماو به بیزارى از دشمنانتان و برپا كنندگان (و آتش افروزان ) جنگ با شما و به بیزارى

مِنْ اَشْیاعِهِمْ وَاَتْباعِهِمْ اِنّى سِلْمٌ لِمَنْ سالَمَكُمْ وَحَرْبٌ لِمَنْ

از یاران و پیروانشان من در صلح و سازشم با كسى كه با شما در صلح است و در جنگم با كسى كه با شما

حارَبَكُمْ وَوَلِىُّ لِمَنْ والاكُمْ وَعَدُوُّ لِمَنْ عاداكُمْ فَاَسْئَلُ اللَّهَ الَّذى

در جنگ است و دوستم با كسى كه شما را دوست دارد و دشمنم با كسى كه شما را دشمن دارد و درخواست كنم از خدائى كه

اَكْرَمَنى بِمَعْرِفَتِكُمْ وَمَعْرِفَةِ اَوْلِیاَّئِكُمْ وَرَزَقَنِى الْبَراَّئَةَ مِنْ اَعْداَّئِكُمْ

مرا گرامى داشت بوسیله معرفت شما و معرفت دوستانتان و روزیم كند بیزارى جستن از دشمنانتان را

اَنْ یَجْعَلَنى مَعَكُمْ فِى الدُّنْیا وَالاْخِرَةِ وَاَنْ یُثَبِّتَ لى عِنْدَكُمْ قَدَمَ

به اینكه قرار دهد مرا با شما در دنیا و آخرت و پابرجا دارد براى من در پیش شما گام

صِدْقٍ فِى الدُّنْیا وَالاْخِرَةِ وَاَسْئَلُهُ اَنْ یُبَلِّغَنِى الْمَقامَ الْمَحْمُودَ لَكُمْ

راست و درستى (و ثبات قدمى ) در دنیا و آخرت و از او خواهم كه برساند مرا به مقام پسندیده شما

عِنْدَ اللَّهِ وَ اَنْ یَرْزُقَنى طَلَبَ ثارى مَعَاِمامٍ هُدىً ظاهِرٍ ناطِقٍ [بِالْحَقِّ]

در پیش خدا و روزیم كند خونخواهى شما را با امام راهنماى آشكار گویاى [به حق ]

مِنْكُمْ وَاَسْئَلُ اللَّهَ بِحَقِّكُمْ وَبِالشَّاْنِ الَّذى لَكُمْ عِنْدَهُ اَنْ یُعْطِیَنى

كه از شما (خاندان ) است و از خدا خواهم به حق شما و بدان منزلتى كه شما نزد او دارید كه عطا كند

بِمُصابى بِكُمْ اَفْضَلَ ما یُعْطى مُصاباً بِمُصیبَتِهِ مُصیبَةً ما اَعْظَمَها

به من بوسیله مصیبتى كه از ناحیه شما به من رسیده بهترین پاداشى را كه مى دهد به یك مصیبت زده از مصیبتى كه دیده براستى چه

وَاَعْظَمَ رَزِیَّتَها فِى الاِْسْلامِ وَفى جَمیعِ السَّمواتِ وَالاَْرْضِ اَللّهُمَّ

مصیبت بزرگى و چه داغ گرانى بود در اسلام و در تمام آسمانها و زمین خدایا

اجْعَلْنى فى مَقامى هذا مِمَّنْ تَنالُهُ مِنْكَ صَلَواتٌ وَرَحْمَةٌ وَمَغْفِرَةٌ

چنانم كن در اینجا كه ایستاده ام از كسانى باشم كه برسد بدو از ناحیه تو درود و رحمت و آمرزشى

اَللّهُمَّ اجْعَلْ مَحْیاىَ مَحْیا مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَمَماتى مَماتَ

خدایا قرار ده زندگیم را زندگى محمد و آل محمد و مرگم را مرگ

مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ اَللّهُمَّ اِنَّ هذا یَوْمٌ تَبَرَّكَتْ بِهِ بَنُو اُمَیَّةَ وَابْنُ آكِلَةِ

محمد و آل محمد خدایا این روز روزى است كه مبارك و میمون دانستند آنرا بنى امیه و پسر آن زن

الاَْكبادِ اللَّعینُ ابْنُ اللَّعینِ عَلى لِسانِكَ وَلِسانِ نَبِیِّكَ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ

جگرخوار (معاویه ) آن ملعون پسر ملعون (كه لعن شده ) بر زبان تو و زبان پیامبرت كه درود خدا بر او

وَآلِهِ فى كُلِّ مَوْطِنٍ وَمَوْقِفٍ وَقَفَ فیهِ نَبِیُّكَ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ

و آلش باد در هر جا و هر مكانى كه توقف كرد در آن مكان پیامبرت صلى اللّه علیه و آله

اَللّهُمَّ الْعَنْ اَبا سُفْیانَ وَمُعوِیَةَ وَ یَزیدَ بْنَ مُعاوِیَةَ عَلَیْهِمْ مِنْكَ

خدایا لعنت كن ابوسفیان و معاویه و یزید بن معاویه را كه لعنت بر

اللَّعْنَةُ اَبَدَ الاْبِدینَ وَهذا یَوْمٌ فَرِحَتْ بِهِ آلُ زِیادٍ وَآلُ مَرْوانَ بِقَتْلِهِمُ

ایشان باد از جانب تو براى همیشه و این روز روزى است كه شادمان شدند به این روز دودمان زیاد و دودمان مروان بخاطر كشتنشان

الْحُسَیْنَ صَلَواتُاللَّهِ عَلَیْهِ اَللّهُمَّ فَضاعِفْ عَلَیْهِمُ اللَّعْنَ مِنْكَ وَالْعَذابَ

حضرت حسین صلوات اللّه علیه را خدایا پس چندین برابر كن بر آنها لعنت خود

[الاَْلیمَ] اَللّهُمَّ اِنّى اَتَقَرَّبُ اِلَیْكَ فى هذَاالْیَوْمِ وَفى مَوْقِفى هذا

و عذاب دردناك را خدایا من تقرب جویم بسوى تو در این روز و در این جائى كه هستم

وَاَیّامِ حَیوتى بِالْبَراَّئَهِ مِنْهُمْ وَاللَّعْنَةِ عَلَیْهِمْ وَبِالْمُوالاتِ لِنَبِیِّكَ وَآلِ

و در تمام دوران زندگیم به بیزارى جستن از اینها و لعنت فرستادن بر ایشان و بوسیله دوست داشتن پیامبرت و خاندان

نَبِیِّكَ عَلَیْهِ وَعَلَیْهِمُ اَلسَّلامُ # پس مى گوئى صد مرتبه : اَللّهُمَّ الْعَنْ اَوَّلَ

پیامبرت كه بر او و بر ایشان سلام باد * * * * * * * * * * * خدایا لعنت كن نخستین

ظالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَآخِرَ تابِعٍ لَهُ عَلى ذلِكَ اَللّهُمَّ

ستمگرى را كه بزور گرفت حق محمد و آل محمد را و آخرین كسى كه او را در این زور و ستم پیروى كرد خدایا

الْعَنِ الْعِصابَةَ الَّتى جاهَدَتِ الْحُسَیْنَ وَشایَعَتْ وَبایَعَتْ وَتابَعَتْ

لعنت كن بر گروهى كه پیكار كردند با حسین علیه السلام و همراهى كردند و پیمان بستند و از هم پیروى كردند

عَلى قَتْلِهِ اَللّهُمَّ الْعَنْهُمْ جَمیعاً پس مى گوئى صد مرتبه : اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا

براى كشتن آن حضرت خدایا لعنت كن همه آنها را * * * * * * * * * سلام بر تو اى

اَبا عَبْدِ اللَّهِ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِكَ عَلَیْكَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ

ابا عبداللّه و بر روانهائى كه فرود آمدند به آستانت ، بر تو از جانب من سلام خدا باد

[اَبَداً] ما بَقیتُ وَبَقِىَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى

همیشه تا من زنده ام و برپا است شب و روز و قرار ندهد این زیارت را خداوند آخرین بار

لِزِیارَتِكُمْ اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَعَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَعَلى

زیارت من از شما سلام بر حسین و بر على بن الحسین و بر

اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ # پس مى گوئى : اَللّهُمَّ خُصَّ

فرزندان حسین و بر اصحاب و یاران حسین * * * * * * خدایا مخصوص گردان

اَنْتَ اَوَّلَ ظالِمٍ بِاللَّعْنِ مِنّى وَابْدَاءْ بِهِ اَوَّلاً ثُمَّ الثّانِىَ وَالثّالِثَ وَالرّابِعَ

نخستین ستمگر را به لعنت من و آغاز كن بدان لعن اولى را و سپس دومى و سومى و چهارمى را

اَللّهُمَّ الْعَنْ یَزیدَ خامِساً وَالْعَنْ عُبَیْدَ اللَّهِ بْنَ زِیادٍ وَابْنَ مَرْجانَةَ

خدایا لعنت كن یزید را در مرتبه پنجم و لعنت كن عبیداللّه پسر زیاد و پسر مرجانه را

وَعُمَرَ بْنَ سَعْدٍ وَشِمْراً وَآلَ اَبى سُفْیانَ وَآلَ زِیادٍ وَآلَ مَرْوانَ اِلى

و عمر بن سعد و شمر و دودمان ابوسفیان و دودمان زیاد و دودمان مروان را تا

یَوْمِ الْقِیمَةِ پس به سجده مى روى ومى گوئى : اَللّهُمَّ لَكَ الْحَمْدُ حَمْدَ

روز قیامت * * * * * * * * * * * * * خدایا مخصوص تو است ستایش

الشّاكِرینَ لَكَ عَلى مُصابِهِمْ اَلْحَمْدُ لِلَّهِ عَلى عَظیمِ رَزِیَّتى اَللّهُمَّ

سپاسگزاران تو بر مصیبت زدگى آنها، ستایش خداى را بر بزرگى مصیبتم خدایا

ارْزُقْنى شَفاعَةَ الْحُسَیْنِ یَوْمَ الْوُرُودِ وَثَبِّتْ لى قَدَمَ صِدْقٍ عِنْدَكَ

روزیم گردان شفاعت حسین علیه السلام را در روز ورود (به صحراى قیامت ) و ثابت بدار گام راستیم را در نزد خودت

مَعَ الْحُسَیْنِ وَاَصْحابِ الْحُسَیْنِ الَّذینَ بَذَلُوا مُهَجَهُمْ دُونَ الْحُسَیْنِ

با حسین علیه السلام و یاران حسین آنانكه بى دریغ دادند جان خود را در راه حسین

عَلَیْهِالسَّلامُ

علیه السلام * * * * * *

 

يکشنبه 30/10/1386 - 11:50
دعا و زیارت

زینب (س) ، ترجمان حقیقت ها

تاریخ  مرهون شخصیت های بزرگی است كه در هنگامه ی نیاز، توانسته اند نظام تغییر (1) را به دست گرفته و حیات اجتماعی را به پویایی و حركت واداشته و در واقع آن را بازسازی نمایند.

یكی از مهم ترین این برهه ها؛ سال 61 هجری است كه تاریخ بانویی را در می یابد و یك سال صفحات خود را به سر انگشتان ماهر او می سپارد تا به هر صورت كه می خواهد سطورش را پر كند و آنچه او نگاشت همانا بهترین و بی نظیر بود. هیچ مورخ اندیشه ورز و اسلام شناس خردمندی پای بر صفحه ی هستی نگذارد، كه به گمانه زنی او بهتر از اندیشه، گفتار و رفتار آن بانو خطور كرده باشد.

او كیست؟!

آری او زینب خاتون است. همان كه زنان كوفه صف اندر صف منتظر لقایش می نشستند تا در درس تفسیرش شركت نمایند.(2)

او شیرازه ی قرآن ورق ورق شده در كربلاست كه تاریخ در مقابلش زانو زد و خود را به دست آن بانو سپرد تا آن را، شریعت محمدی را، همه و همه را از نو بسازد ...

 

 

 

 

پی نوشت ها:

اشاره به آیهء شریفهء ) ان الله لا یغیر مابقوم حتی یغیروا ما بانفسهم (.

2 ـ ر.ك؛ سید نعمت الله جزایری, الخصایص الزینبیه، ص 82 .

نامه جامعه حوزه ـ شماره هشتم ـ ص 49 ـ فریبا علاسوند

 

يکشنبه 30/10/1386 - 6:44
دعا و زیارت
 

بعد از شهادت حضرت امام حسین (ع)

 

چون حضرت سیدالشهداء علیه السلام به درجه رفیعه شهادت رسید اسب آن حضرت در خون آن حضرت غلطید و سرو كاكل خود را به آن خون شریف آلایش داد و به اعلی صوت بانگ واویلی برآورد و روانه به سوی سراپرده شد چون نزد خیمه آن حضرت رسید چندان صیحه كرد و سر خود را بر زمین زد تا جان داد دختران امام علیه السلام چون صدای آن حیوان را شنیدند از خیمه بیرون دویدند دیدند اسب آن حضرتست كه بی‌صاحب غرقه به خون می‌آید پس دانستند كه آن جناب شهید شده آن وقت غوغای رستخیز از پردگیان سرادق عصمت بالا گرفت و فریاد واحسیناه و واماماه بلند شد. شاعر عرب در این مقام گفته:

 

یَنوُحُ وَ یَنعْی الظّامِی الْمُتَرَمِلا
فَعایَنَّ مُهْر السّبْطِ وَ السَّرجُ قَدْخلا
وَ اَسكَبْنَ دَمْعاً حَرُّ لَیْسَ یُصْطَلی

 

وَ راحَ جَوادُ السّبْطِ نَحْوَ نِسآئِهِ
خَرَجْنَ بُنَیّاتُ الرَّسُولِ حَوا سِراً
فاَدْمَیْنَ باللَّطْمِ الْخُدود لِفَقْدِهِ

 

و شاعر عجم گفته:

 

كه با زین نگون شد سوی خرگاه
تن عاشق كشش آماج پیكان
كه چون شد شهسوار روز محشر
چه با او كرد خصم بدسگالش
كه جویا گردد از حال برادر
نداند كس بجز دانای احوال

 

بناگه زفرق معراج آنشاه
پر و بالش پر از خون دیده گریان
برویش صیحه زد دخت پیمبر
كجا افكندیش چونست حالش
سوی میدان شد آن خاتون محشر
ندانم چون بدی حالش در آنحال

 

راوی گفت پس ام كلثوم دست بر سر گذاشت و بانگ ندبه واویلی برداشت و می‌گفت:

وا مُّحَمَّداه وا جَدّاه وا نبیّاه وا اَبَا الْقاسِماه وا عَلِیّاه وا جَعْفَراه وا حَمْزَتاه وا حَسَناه هذا حُسَیْنٌ بِالْعَرآءِ صَریحٌ بِكَرْبَلا مَحُزوزُ الرَّاسِ مِنَ الْقَفا مَسْلوُبُ الْعِمامَهِ وَ الرّداء.

و آنقدر ندبه و گریه كرد تا غش كرد. و حال دیگر اهلبیت نیز چنین بوده و خدا داند حال اهلبیت آن حضرت را كه در آن هنگام چه بر آنها گذشت كه احدی یارای تصور و بیان تقریر و تحریر آن نیست. وَ فیِ الزّیارَهِ الْمَرْویَّهِ عَنِ النّاحِیَهِ الْمُقَدَّسَه.

وَ اسْرَع فرسُك شارداً الی خیامك قاصداً مُهمْهِما باكیاً فلمّا رَاَیْن النساءُ جوادك مخزْیاً و نظرْن سرجك علیهِ ملوِیّا برزْن من الخدور ناشرات الشُعور علی الخدود لاطِمات و عن الوُجوه سافِرات و باْلعَویل داعیات و بعدَ العِزّ مُذِلَّلاتٍ و الی مَصْرعك مبادرات و الشِمرُ جالسٌ علی صدرك مُوْلع‏ٌ سیفه علی نَحرك قابضٌ علی شَیْبتكِ بیده ذابحٌ لك بمُهَّنده قد سكنت حواسُّك و خفیت انفاسك و رفع علی الْقناه رَاسُك.

راوی گفت چون لشكر ، آن حضرت را شهید كردند به جهت طمع ربودن لباس او بر جسد مقدس آن شهید مظلوم روی آوردند، پیراهن شریفش را اسحق (لعین) ابن حیوه حضرمی برداشت و بر تن پوشید و مبروض شد و موی سر و رویش ریخت، و در آن پیراهن زیاده از صد وت ده سوراخ تیر و نیزه و شمشیر بود.

عمامه آن حضرت را اخنس (لعین) ابن مرثد و به روایت دیگر جابرن یزید ازدی براشت و سر بست دیوانه یا مجذوم شد. و نعلین مباركش را اسود (لعین) بن خالد ربود. و انگشتر آن حضرت را بحدل (لعین) بن سلیم با انگشت مباركش قطع كرد و ربود. مختار به سزای این كار دستها و پاهای او را قطع نمود و گذاشت او در خون خود بلغطید تا به جهنم واصل گردید. و قطیفهء خز آن حضرت را قیس (لعین) بن اشعث برد و از این جهت او را قیس القطیفه نامیدند.

روایت شده كه آن ملعون مجذوم شد و اهلبیت او از او كناره كردند و او را در مزابل افكندند و هنوز زنده بود كه سگها گوشتش را می‌دریدند.

زره آن حضرت را عمر سعد (ملعون) برگرفت و وقتی كه مختار او را بكشت آن زره را به قاتل او ابوعمره بخشید، و چنین می‌نماید كه آن حضرت را دو زره بوده زیرا گفته‌اند كه زره دیگرش را مالك بن یسر ربود و دیوانه شد. و شمشیر آن حضرت را جمیع بن الخلق اودی، و به قولی اسود بن حنظله تمیمی، و به روایتی فلافس نهلشی برداشت، و این شمشیر غیر از ذوالفقار یا امثال خود از ذخایر نبوت و امامت مصون و محفوظ است.

مؤلف گوید كه در كتب مقاتل ذكری از ربودن جامه و اسلحه سایر شهداء‌ رضوان الله علیهم نشده لكن آنچه به نظر می‌رسد آن است كه اجلاف كوفه ابقاء‌ بر احدی نكردند و آنچه بر بدن آنها بود ربودند. ابن نما گفته كه حكیم (لعین) بن طفیل جامه و اسلحه حضرت عباس علیه السلام را ربود.

در زیارت مرویه صادقیه شهداء‌است وَ سَلَبُوكُم لاْبْن سُمیَّ وَابْن اكِلَه الاَكْباد.

در بیان شهادت عبدالله بن مسلم دانستی كه قاتل او از تیری كه به پیشانی آن مظلوم رسیده بود نتوانست بگذرد و به آن زحمت آن تیر را بیرون آورد چگونه تصور می‌شود كسی كه از یك تیر نگذرد از لباس و سلاح مقتول خود بگذرد. در حدیث معتبر مروی از زائده از علی بن الحسین علیه السلام تصریح به آن شده در آنجا كه فرموده:

وَ كَیْفَ لا اَجْزَعْ وَ اَهْلَعُ وَ قَدْاَرَی سَیّدی وَ اخْوَتی وَ عُمُومَتی و وَلَدِ عَمّی وَ اَهْلی مُصْرَعینَ بِِدِمائِهِمْ مُرَمَّلین بِالّْعراءِ مُسْلَبینَ لایُكْنَفُونَ وَلا یُواروُنَ.

 

برگرفته از کتاب منتهی الامال ، مولف حاج شیخ عبّاس قمی
يکشنبه 30/10/1386 - 6:20
شعر و قطعات ادبی
اى یاد تو در عالم آتش بر جانها
هر جا زفراق تو چاك است گریبان ها
اى گلشن دین سیراب با اشك محبانت
از خون تو شد رنگین هر لاله به بستان ها
بسیار حكایت ها گردیده كهن امام
جانسوز حدیث تو تازه است به دوران ها
یك جان به ره جانان دادى و خدا داند
كز یاد تو چون سوزد تا روز جزا جان ها
در دفتر آزادى نام تو به خون ثبت است
شد ثبت به هر دفتر با خون تو عنوان ها
آن سان كه تو جان دادى در راه رضاى حق
آدم به تو مى نازد اى اشرف انسان ها
قربانى اسلامى با همت مردانه
اى مفتخر از عزمت همواره مسلمان ها.
يکشنبه 30/10/1386 - 6:18
دعا و زیارت
کربلا یعنی...
كربلا یعنى آن خاك پاكى كه قدرت حق را در برابر باطل براى همیشه نشان داد.
كربلا یعنى آن خاكى كه تا قیام آل محمد صلى الله علیه و آله نداى اهل حق و هیهات منا الذله از آن بلند است .
كربلا یعنى آن بیابانى كه در نصف روز بساط خلافت آل ابى سفیان را به هم پیچید.
كربلا یعنى آن بستان سرسبزى كه همیشه به خون راد مردان عالم بشریت شاداب و با صفا و سرخ روست .
زنده كدام است بر هوشیار
آن كه بیمرد به سر كوى یار
در بحار از كامل الزیارة از امام سجاد علیه السلام روایت كرده كه فرمود: خداوند زمین كربلا را حرم امن و مبارك خود قرار داد 24 هزار سال پیش از آن كه زمین كعبه را خلق كند و او را حرم قرار دهد چون روز قیامت مى شود این زمین را تربت نوارنى اش بلند مى شود و نهاده مى شود بر آن برترین باغى از باغ هاى بهشتى كه ساكن نمى شود در آن مگر پیامبران و مرسلین ، و آن زمین مقدس روشنایى مى دهد بین باغ هاى بهشتى چنان كه روشنایى مى دهد ستاره اى در بین ستاره ها از براى اهل زمین كه نورش خیره مى كند چشم هاى اهل بهشت را و فریاد مى زند:
انا ارض الله المقدسة الطیبة المباركة التى تضمنت سید الشهداة علیه السلام و سید شباب اهل الجنة .
این زمین كربلا بقعه مباركه اى است كه خداوند در قرآن مجید یاد فرموده
يکشنبه 30/10/1386 - 6:15
دعا و زیارت
فضیلت زمین كربلا  
در كلمه طیبه از علامه وحید بهبهانى نقل فرموده گفت : در خواب دیدم حضرت سیدالشهداء علیه السلام را عرض كردم : سید و مولاى من آیا سوال مى كنند از كسى كه دفن شده باشد در جوار شما ؟فرمود كدام فرشته جرات سوال كردن از او را دارد ؟.
1 در بحار از كامل الزیارة از حضرت امام جعفر صادق علیه السلام روایت كرده كه فرمود: زمین كعبه فخر كرد و گفت : كدام زمین مثل من است و حال آن كه خانه خدا در پشت من واقع شده است و مردم از راه هاى نزدیك و دور به سوى من مى آیند و من حرم و محل امن الهى هستم ؟پس خداوند وحى بر اوكرد: بس كن و آرام بگیر، نسبت فضیلت تو با فضیلتى كه به زمین كربلا داده ام چون سوزنى است كه در آب دریا و از آب دریا بردارد اگر نبود زمین كربلا من به تو فضیلتى نمى كردم و اگر نمى بود آن وجود شریفى كه زمین كربلا در بر دارد، من خلق نمى كردم آن خانه اى كه به آن فخر مى كنى پس آرام بگیر و مستقر باش و متواضع و ذلیل و خوار باش ، والا غضب مى كنم بر تو و تو را به آتش جهنم مى برم .

كربلا و آب فرات نخستین زمین و آبى است كه خداوند آن را مقدس و پاك گردانید پس فرمود خداوند به آن زمین تكلم نما به آن چیزى كه خدا تفضیل داده است تو را پس آن زمین گفتن در زمانى كه زمین ها و آب ها تفاخر نمودند بعضى بر بعضى منم زمین خدا كه مقدس مباركم و شفا در خاك من است .
غرض فخر كردن نیست بلكه خاضع و ذلیلم در برابر كسى كه این شرافت را به من داده است و غرضم فخر كردن نیست بر این كه پست تر از من است بلكه شكر است از براى خدا.
پس خداى متعال گرامى داشت آن زمین را و زیاد نمود فضیلت و كرامت آن را به سبب امام حسین علیه السلام و اصحاب او به سبب تواضع و شكرى كه كرد از براى خدا 
شاعر چه زیبا سروده است :
یا رب اگر زكرده ما پرده افكنى
ما را به خجلت ابدى رسوا كنى
یا رب همین بس است كه تمناى ما زتو
هنگام مرگ دفن ما كربلا كنى
چنان كه گذشت زمین كربلا بر زمین مكه شرافت دارد و هنگامى كه زمین مكه به شرافت خانه خدا بودن بر خود مى بالید، خطاب شد: آرام باش كه افضلیت تو به خاطر خاك كربلا است و این مسلم است ، زیرا امام حسین علیه السلام علت مبقیه اسلام شد و اگر امام حسین علیه السلام نمى بود كسى حج خانه خدا نمى كرد پس زمین كربلا كه مدفن امام حسین علیه السلام است بر زمین مكه كه محل خانه كعبه است افضلیت دارد در اخبار مكرر نقل شده كه زمین كربلا 24 هزار سال پیش از زمین مكه حرم امن الهى بود و از این وقایع تمام پیامبران آگاه شدند و جبرئیل فرشته رحمت خدا همه رسولان را از زمین كربلا و وقایع آن آگاه ساخت .
از حضرت سجاد علیه السلام روایت شده كه زمین كربلا قطعه اى از بهشت است و روز قیامت در بهش مى گذارند و آن قطعه زمین مانند خورشید درخشان در بین زمین هاى بهشت منور است .
در تهذیب از امام جعفر صادق علیه السلام روایت مى كند كه فرمود: شاطى الواید الایمن كه خداوند در قرآن ذكر فرموده فرات است و بقعه مباركه كربلا است .

نامهاى شهر عشق  
كربلا، با نامهاى زیادى نامیده شده كه به بیش از بیست اسم مى رسد:
1 كربلا، كلمه اى كه اسم هیچ مكانى در شهرت وقداست به پایش ، نمى رسد و در تفسیر این كلمه كمال آفرین چه حرفها كه گفته نشده است !؟
الف : بعضى معتقدند ریشه كربلا از كلمه كربله گرفته شد و كربله یعنى به سستى گام برداشتن ، یا سست شدن گادمها.
و عربها زمانى كه بخواهند از بى حالى و با كسالت راه رفتن كسى حكایت كنند مى گویمد جاد یمشى مكربلا یعنى فلانى آمد در حال كه به سستى گام بر مى داشت 
تو گویى سرزمین كربلا چنان بوده است كه هر كسى كه به آنجا مى رسید احساس خاصى برایش دست مى داد و گامهایش سست مى شد چنان كه كمیت قلم ، تا به ساحت مقدس كربلا مى رسد مى لنگد و خود را مى بازد.
در كتب مقاتل نیز داستانهاى زیادى نقل شده كه هر یك از پیامبران گذشته كه گذرش به كربلا مى افتاد بى اختیار اندوهناك و غمگیمن مى شد و به امت خویش خبر مى داد كه در این سرزمین حادثه اى بس بزرگ و بسیار غمبار رخ خواهد داد.
ب : كربلا از كلمه كربال گرفته شده و كربال یعنى غربال كردن و تمیز و پاك كردن ، گفته مى شود: كربلت الحنطة ، یعنى گندم را غرباب كردم و آن را از خاك و خاشاك پاك گردانیدم .
به كربلا نیز به خاطر این كربلا گفته اند كه زمینى بود خالى از ریگ و سنگ و بدون درخت یا گیاهان هرز و مزاحم ، مثل اینكه كشاورزى آن را پاك كرده و براى كشته آماده كرده باشد.
راستى كه اسم با مسمایست ! كربلا یعنى غربال تاریخ غربال كه همیشه و در طول تاریخ شریف را از ضعف و مردان میدان را از رجز خوانان دروغین به خوبى جدا كرده و مى كند چنان كه بیدل دهلوى مى گوید:
كیست در این انجمن ، محرم عشق غیور ما همه بى غیرتیم ، آینه در كربلاست .
ج : كربلا از دو واژه كرب و ابلا تركیب یافته است یعنى حرم خدا و خانه خدایگان .
: این كلمه در اصل فارسى بوده و از دو كلمه كار و بالا گرفته شده است یعنى كار آسمانى و ارزشمند به عبارتى جایگاه نمارش و نیایش .
ه : در اصل كور بابل بوده است یعنى در روستاى شهر بابل
و توسط خود حضرت سیدالشهداء و پدرش على علیهماالسلام و جدش ‍ روسل اكرم صلى الله علیه و آله كربلا وكرب و بلاء یعنى درد و بلا و امتحان و ابتلاء تفسیر شده است .  ادباء و شعراى شیعه نیز همین تفسیر را برگزیده اند به عنوان نمونه سالار شهیدان شیعى سید اسماعیل حمیرى از كربلا چنین یاد مى كنند:
كربلا یا دار كرب بلا
و بزرگ اندیشمند شیعى ، مرحوم سید شریف رضى چنین مى گوید:
كربلا! لا زلت كربا و بلاد
ما لقى عندك آل المصطفى
كم على تربك لما صرعوا
من دم سال و من دمع جرى
اى كربلا تو همیشه انبوهى از اندوه و بلا را به یاد مى آورى به سبب آنچه كه در خاك تو به آل پاك محمد مصطفى صلى الله علیه وآله رسید.
هنگامى كه كشته شدند چه خونها كه ریخته شد و چه اشكها كه جارى شد.
2 حایر: پس از كربلا، حایر بیش از دیگر نامها حائز اهمیت بوده است و كربلا در كتابهاى فقهى بیشتر با همین نام عنوان مى شود و فقهاء مسائل خاصى را كه در خصوص حائر و احكام و حدود آن مى باشد در ذیل همین عنوان بحث و بررسى مى كنند.
3 حیر، مخفف همان حایر است ، حیریا حائر یعنى جایى كه آب دلر آنجا حیران مى ماند و به دور مى پیچد و گودال قتلگاه امام حسین علیه السلام در همین مكان مقدس واقع شده است و جسد انورش نیز در آنجا مدفون است .
4 نواویس ، در اصل و پیش از اسلام نام گورستانى بود كه مسیحیان مردگان خود را در آنجا مدفون مى كردند جالب این كه پیشواى شهیدان حضرت اباعبدالله امام حین علیه السلام در ضمن یكى از خطبه هاى معروفش این كلمه را به كار برده است آنگاه كه حضرتش از حریم جدش خارج شده بود و در ظاهر به سوى كوفه و در واقع رو به سوى ابدیت مى رفت ، كه قیامت تاریخ را بر پا كند و قیام عشق را قنوت جاودانه بخشد و هنگامى كه از مدینه حركت كرده بود تا هنگامه حماسه هاى همیشه جاوید و ماندگارش را بیافریند،چنین فرمود:
خط الموت على ولد آدم مخط القلادة على جید الفتاة ، و ما اولهنى الى اسلافى اشتیاق یعقوب الى یوسف و خیر لى مصرع انا لا قیه ، كانى باوصالى ، تقطعها، غسلان الفوات ، بین النو اویس و كربلاء و...
مرگ براى فرزندان آدم چه زیبا نوشته شده است ؟ نوشتارى كه در لطافت به نقشى مى ماند كه گردن بند، در گردن دختر كان جوان مى كشد و من براى سر كشیدن جام جان بخش شهادت و به دیدار سلف همانقدر مشتاقم كه یعقوب به دیدار پسرش یوسف ، دست تقدیر الهى ، براى من قتلگاهى برگزیده است كه من به دیدارش خواهم شتافت ، مى بینم كه به همین زودیها گرگهاى گرسنه نواویس و كربلا مرا در محاصره انداخته بند بند اعضاى بدنم را از هم جدا مى كنند...
5 طف الفرات ، كنار فرات .
6 طف .
7 شاطى الفرات ، این هر سه اسم تقریبا به یك معنى است و طف به زمینهاى كه مشرف دریا باشند یا در لب رودخانه قرار داشته باشند اطلاق مى شود سرزمین كربلا را به خاطر چند چشمه اى كه در آن بوده و كربلا را در كنار خویش گرفته بوند طف گفته اند چشمه هاى مانند: قطقطانیه ، رهیمه ، عین الجمل و نهر علقم .

8 نینوا، از اسمهاى معروف و قدیمى كربلاست .
9 موضع البلاء، یا موضع الابتلاء.
10 محل الوفاء
11 غاضریه .
12 ماریه .
13 قصر بنى مقاتل .
14 عقر بابل .
15 عمورا.
16 صفورا.
17 نوائح ، یعنى ناله ها و نوحه ها.
18 شفائا، كه در عرف مردم شثاثه خوانده مى شود.

19 مدینه الحسین علیه السلام ، شهر حسین علیه السلام .
20 مشهد الحسین علیه السلام .
21 بقعه ماركه
و دیگر اسمهایى كه در كتابها نقل شده اند، و كربلا را مى شود حیرت آباد حماسها، عرش عشق ، قربانگاه عاشقان ، مسلخ عشق ، شهر شهادت ، مشهد شقایق ها، كعبه آلاله ها و... خواند
يکشنبه 30/10/1386 - 6:13
دعا و زیارت
كربلادر یك نگاه  
با وجود این كه پیشنه تاریخى كربلا، بسیار قدیمى بوده و به دوران بابلیان مى رسد، ولى از آن جا كه مدارك تاریخى در این باب ناچیز و اندك است ، شناخت دقیقى را نمى توان از تاریخ كربلا پیش از اسلام به دست داد.
عراق تا سال 13 هجرى قمرى در زیر سلطه زمامداران ایران بود، تا اینكه از همان سال 16 هجرى به تدریج ، تمام كشور عراق و در ضمن كربلا توسط خیل خروشان سربازان مسلمان گشوده شد و آزاد گشت از آن میان جنگ قادسیه كه در سال 14 هجرى اتفاق افتاد، معروف و مشهور است .

عراق در طول تاریخ اسلام ، همیشه كشورى شیعه نشین و بستر بسى حوادث تاریخ ساز و مهد حماسه ها و مركز انقلاب هایى بس بزرگ و خونین بوده است ، تنها كافى است كه كتاب كربلا را ورق زده و كوفه را كه شهرى است از شهرهاى استان كربلا، در آیینه تاریخ به تماشا نشستت ، آن وقت است كه مى خواهید دید این خون نامه خاك ، سر به افلاك و ملكوت مى كشد و روایت از رویش آلاله ها دارد آلاله هایى كه هر یك در قیام خونباز، خویش قیامت تاریخ را قنوت نور بسته اند و تاریخ را از تاریكى و جهان را از جهل و جور و بشر را از بند بندگى زور و زر و تزویر رهانیده اند.
امروز نیز على رغم خواست جهان خواران و حزب كثیف بعث كربلا، كانون گرم آزادگان و غیور مردان است و چون روزگاران بسیار درخشان خویش ‍ مى رود كه حریم حماسه ها را پر حال و با حركت پاس دارد و چون كوه آتشفشان هر لحظه انتظار انفجارش مى رود و ما شیعیان به این امید زنده ایم كه شاهد انفجار نورى دیگر از كانون كربلائیان باشیم .
در حال حاضر، كربلا با فاصله 105 كیلومتر در جنوب غربى بغداد واقع شده و مركز استانى به نام استان كربلا خوانده مى شود.

يکشنبه 30/10/1386 - 6:12
شعر و قطعات ادبی

 «امان از دل زینب(س)»

 

                            آوای همه عالم و آدم شده یکسر 
           امان از دل زینب(س)،امان از دل زینب(س)

               
                           دل میشنود ناله جانسوز پیمبر(ص) 
                       
امان از دل زینب(س)،امان از دل زینب(س)

             حیدر(ع) به جنان دیده به ره دل نگران است،زغم اشک فشانست

               
                          همراه علی(ع) زمزمه دارد لب مادر 
                        امان از دل زینب(س)،امان از دل زینب(س)

               دلشوره خواهر همه از جانب یارش، همه دار و ندارش

                
                                 میخواند از آن گردش چشمان برادر
                              
امان از دل زینب(س)،امان از دل زینب(س)

                    ای جان برادر رسدم بوی جدایی ، عجب کرب و بلایی

               
                                دل میشنـود ناله ز گهواره اصغر
(ع) 
                       
امان از دل زینب(س)،امان از دل زینب(س)

                از محمل غم میرسدم گریه و ناله، از آن طفل سه ساله

            
                                گوید چوعمو و پدرو قاسم
(ع) واکبر(ع) 
                        
امان از دل زینب(س)،امان از دل زینب(س)

يکشنبه 30/10/1386 - 6:10
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته