• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 425
تعداد نظرات : 176
زمان آخرین مطلب : 5555روز قبل
خاطرات و روز نوشت
سازنده ترين کلمه((گذشت)) است...آن را تمرين کن.
 پرمعني ترين کلمه((ما)) است...آن را به کار بر.
 عميق ترين کلمه((عشق)) است...به آن ارج بده.
 بي رحم ترين کلمه(( تنفر)) است...با آن بازي نکن.
خودخواهانه ترين کلمه((من)) است...از آن حذر کن.
 نا پايدارترين کلمه((خشم)) است...آن را فرو بر.
 بازدارنده ترين کلمه((ترس)) است...با آن مقابله کن.
 با نشاط ترين کلمه ((کار)) است...به آن بپرداز.
پوچ ترين کلمه((طمع)) است...آن را بکش.
 سازنده ترين کلمه((صبر)) است...براي داشتنش دعا کن
*&*&*&*&*خانوم گل&*&*&*&*&*&*
يکشنبه 4/6/1386 - 12:39
طنز و سرگرمی

عاموزش علفباء فارصي سد در سد تزميني با ما طما ص بكيريد

 

*&*&*&*&*خانوم گل&*&*&*&*&*&*

يکشنبه 4/6/1386 - 12:24
خانواده

خدایا:

مگذار که :

ایمانم به اسلام و عشقم به خاندان پیامبر ، مرا با کسبه دین ، یا حَمَله تعصب ، و عَمَله ارتجاع هم آواز کند .

که آزادی ام اسیر پسندِ عوام گردد .

که «دینم» در پس «وجهه دینی» ام دفن شود ، که عوام زدگی مرا مقلّد تقلید کنندگانم سازد .

که آن چه را «حق می دانم» به خاطر آن که «بد می دانند» کتمان کنم .

خدایا می دانم که اسلامِ پیامبرِ تو با « نه » آغاز شد و تشیع دوست تو نیز با « نه » آغاز شد .

مرا ای فرستنده محمد و ای دوستدار علی ! به« اسلام آری » و به « تشیع آری » کافر گردان .

« دکتر علی شریعتی »

 

*****خانوم گل******

يکشنبه 4/6/1386 - 11:58
شعر و قطعات ادبی

من دلم ميخواهد خانه ای داشته باشم پر دوست. كنج هر ديوارش دوستانم بنشينند آرام گل بگو گل بشنو. هر كسی ميخواهد وارد خانه پر مهر و صفامان گردد شرط وارد گشتن شستشوی دلهاست. شرط آن داشتن يك دل بی رنگ و رياست. بر درش برگ گلی ميكوبم و به يادش با قلم سبز بهار مينويسم ای دوست خانه دوستی ما اينجاست. تا كه سهراب نپرسد ديگر خانه دوست كجاست!!!

 

 

*****خانوم گل******


يکشنبه 4/6/1386 - 11:55
دانستنی های علمی

به نام خدا

مهم این نیست که در کجای این جهان ایستاده ایم، مهم این است که در چه مسیری گام بر می داریم

  *&*&*&*&*خانوم گل&*&*&*&*&*&*

يکشنبه 4/6/1386 - 11:38
دانستنی های علمی

دریا، - صبور وسنگین -

می خواند و می نوشت

- "... من خواب نیستم !

خاموش اگر نشستم ،

مرداب نیستم !

روزی كه برخروشم و زنجیر بگسلم

روشن شود كه آتشم و آب نیستم !"

شنبه 3/6/1386 - 17:47
خاطرات و روز نوشت

به نام خالق بي همتا

زندگی را می توان درغنچه ها تفسیر کرد
با نگاه سبز باران عشق را تعبیر کرد
زندگی را پر از احساس کبو تر ها نمود
کینه را با نگاه ساده ای زنجیر کرد
همچو شبنم چشم را درچشم شقایهاگشود
طرح یک لبخند را بر برگ گل تصویر کرد
زندگی را می توان در خلوت هر صبحدم
با وضوئی با دعایی با خدا تقدیر کرد
کاش میشد لحظه ها را قاب کرد
روزهای تیره را خواب کرد


شنبه 3/6/1386 - 17:45
خاطرات و روز نوشت
میان بیگانگی و یگانگی هزار خانه است .

آنکس که غریب نیست شاید که دوست نباشد .

کسانی هستند که ما به ایشان سلام می گوییم و یا ایشان به ما .

آنها با ما گرد یک میز می نشینند ،چای می خورند ،می گویند و می خندند .

(( شما )) را به (( تو )) ، (( تو )) را به هیچ بدل می کنند .

آنها می خواهند که تلقین کنندگان صمیمیت باشند .

می نشینند تا بنای تو فرو بریزد .

می نشینند تا روز اندوه بزرگ .آنگاه فرارسنده نجات بخش هستند .

آنچه بخواهی برای تو می آورند ، حتی اگر زبان تو آنرا نخواسته باشد .

جامه هایشان را می فروشند تا برای روز تولدت دسته گلی بیاورند .

زمانی فداکاریها و اندرزهایشان چون زورقی افسانه یی

ضربه های تند طوفان را تحمل می کند .

بر فراز گردابی که تو واپسین لحظه ها را در آن احساس می کنی می چرخند

و فریاد می زنند : من! من! من! من!

باید ایشان را در آن لحظه ی دردناک بازشناسی .

باید که وجودت در میان توده ی مواج و جوشان سپاس معدوم شود .

باید که در گلدان کوچک دیدگان تو باغ بی پایان

(( هرگز از یاد نخواهم برد )) بروید .

آنگاه دستی تو را از فنا باز خواهد خرید ؛

دستی که فریاد می کشد : من ! من ! من ! و نگاهی که تکرار می کند : من !

از یاد مران که اینگونه شناسایی ها بیشتر از عداوت ،

انسان را خاک می کنند .

مگذار که در میان حصار گذشت ها و اندرزها خاکسترت کنند .

بر نزدیک ترین کسان خویش،

آن زمان که مسیحا صفت به سوی تو می آیند ، بشور !

تمام آنها که دیوار میان ما بودند انتظار فرو ریختن عذاب شان می داد .

کسانی بودند که می خواستند آزمایش را بیازمایند ؛

اما من از دادرسی دیگران بیزارم .....

در آن طلا که محک طلب کند شک است .

شک ، چیزی بجای نمی گذارد .

مهر آن متاعی نیست که بشود آزمود و پس از آن

ضربه یک آزمایش به حقارت آلوده اش نسازد .

عشق ، جمع اعداد و ارقام نیست تا بتوان آن را به آزمایش گذاشت ،

باز آنها را زیر هم نوشت و باز آنها را جمع کرد .

شنبه 3/6/1386 - 17:22
خاطرات و روز نوشت
از عصر لیلی و مجنون بسیار گفته اند

گفته اند که خواستن توانستن است

اما زیباتر آن است که نخواستن نتوانستن نیست ، تنها نخواستن است

بهتر از تو می دانم و آسانتر از تو پیش بینی می کنم

که بعد از خواندن این چند سطر آشفته تا چند روز چگونه می شوی

تا دوباره تحملم تمام شود

و با چند پرسش و یک تو را به خدا ، این بار هم ببخش، تمامش کنم

و تمام حرف هایی را که با هزار امید و آرزو

سنگفرش سپیدی این نامه بیگناه کرده ام

یک بار دیگر راهی دیار فراموشی کنم

و آخرش به این پرسش که : (( این حرف ها یعنی چه؟ ))

هم یک پاسخ رها کننده دهم اما پیش از تکرار این حادثه می پرسم چرا ؟

جان آن خوشبختی که به قول خودت مضمون دعاهای پنهان توست ،

یکبار تنها در خلوت آن شبهایی که از هر دردی چشم بر هم نمی گذاری

و خوابت نمی برد برای این تغییر ناگهانی پاسخی پیدا کن .
شنبه 3/6/1386 - 17:3
محبت و عاطفه
یک دوست واقعی اونی هستش که وقتی میاد که تموم دنیا از پیشت رفتن .
دوستی واقعی مثل سلامتی هست ارزش اون رو معمولا تا وقتی که از دستش بدیم نمی دونیم
شنبه 3/6/1386 - 16:51
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته