• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 477
تعداد نظرات : 128
زمان آخرین مطلب : 5316روز قبل
دانستنی های علمی
نکات آموزنده در زندگی حضرت فاطمه (سلام الله علیها) چیست؟

۱) او از همان دوران کودکی شریک مشکلات و ناهمواریهای زندگی پدر بزرگوار خود بود. روزی که بر بنی هاشم حصر اقتصادی زده شد و هر نوع داد و ستد با این گروه ممنوع اعلام گشت، پیامبر(ص) ناچار شد با هشتاد نفر از نزدیکان و گروندگان به وی، در درّه ای به نام «شِعْب ابی طالب» بسر ببرد. در آن هنگام دخت گرامی‏او سه ساله بود زیرا او در سال پنجم بعثت دیده به جهان گشود و حصر اقتصادی در سال هفتم هجرت آغاز شد و سه سال نیز به طول انجامید.
آن کودک به ظاهر خردسال، مانند دیگر زندانیان و محصوران در شِعْب، سه سال تمام با محرومیت و گرسنگی دست به گریبان بود، زیرا غذائی که به آنان به صورت غیر رسمی‏ می‏رسید، آنان را حتی نیم سیر نیز نمی‏کرد و همین زندگی مشقت بار، روح استقامت و پشتکاری را در آن کودک پدید آورد، روشن است که زندگی در مشقت و رنج، انسان را مانند فولاد آبدیده، مقاوم می‏سازد. بر خلاف زندگی در ناز و نعمت که نتیجه ای جز شکست پذیری ندارد.

۲ ) دختر گرامی‏رسول خدا علاوه بر سختی های شعب ابی طالب با رنجها و دردهای دیگری نیز روبرو شد هنوز پنج بهار از عمر او نگذشته بود که مادر گرامی‏خود حضرت خدیجه را از دست داد. مادری که برای دختر حصن و حصین و دژ محکمی‏بود و در عین حال برای شوهر خود نیز، زن با وفا و فداکاری بود. ممکن است این نوع سختی ها به ظاهر بلا و گرفتاری شمرده شود امّا از دیدة عرفانی نوعی رحمت بشمار آید.
ای کاش گرفتاری ظاهری او تنها مرگ مادرش بود ولی چند روزی از مصیبت مادر نگذشته بود که عموی پدر بزرگوار خود ابو طالب را نیز از دست داد و مصیبتی بر مصیبتی افزوده شد.

۳ ) رسول گرامی‏(ص) در سال سیزدهم بعثت، مکه را به عزم اقامت در مدینه ترک گفت به هنگام ترک مکه، به علی(ع) دستور داد که پس از وی «فواطم» را همراه خود به مدینه بیاورد و یکی از آن فواطم، فاطمه دختر گرامی‏پیامبر(ص) بود. فاطمه همراه دو فاطمة دیگر بنام، فاطمه بنت اسد مادر حضرت علی(ع)، فاطمه بنت زبیر، مکه را به عزم مدینه ترک گفتند بار دیگر دختر پیامبر در کنار پدر قرار گرفت و در رنج و غم او شرکت جست، همچنان که در مکه نیز شریک غم او بود چنان که مورخان می‏نویسند:
پیامبر در مسجد الحرام در حال سجده بود یکی از مشرکان بچه دان شتری را بر پشت پیامبر افکند لباس او را آلوده ساخت، دختر گرامی‏پیامبر در گوشة مسجد نشسته بود دوان دوان به کمک پدر شتافت و با آبی که همراه داشت آلودگی از جامه او پاک کرد.
نتیجه می‏گیریم: زهرای اطهر پیوسته در کنار پدر و انقلاب آسمانی او قرار داشت و پدر را تأیید و او را کمک می‏کرد. و بر ایمان و تقوای خود می‏افزود. و هرگز راحت طلبی را بر هدف مقدم نمی‏داشت، این نه تنها محیط مکه است که به کمک پدر می‏شتابد، در جنگ اُحد که در مدینه رخ داد نیز چنین کاری را انجام داد و با آوردن آبی چهرة پدر را شستشو داد و او را نوازش کرد.

۴ ) خواستگاری علی(ع) از زهرا (س)، عقدی که بسته شد، جهیزیه ای که همراه خود به خانه بخت برد همگی از نکات آموزندة زندگی اوست. او به دنبال یک انسان کامل بود که با روح و روان او همسو باشد نه بدنبال انسان ثروتمندی که از نظر روحی کاملاً با او بیگانه باشد، وقتی عبد الرحمان بن عوف و امثال او از زهرا (س) خواستگاری به عمل آوردند دخت گرامی‏پیامبر به هیچ یک پاسخ مثبت نگفت. برخی از خواستگاران به رسول خدا گفتند من طلاها و نقره‏ها را آنچنان می‏چینم ک طرف مقابل، بنده را نمی‏بیند مع الوصف زهرای اطهر (س) به هیچ یک رضایت نداد، زیرا او نمی‏خواست با طلا و نقره همبستر شود. او برای همسری، انسانی را می‏خواست که در اتاق محقری با اثاثیه ای بسیار کم امّا دلی پر از ایمان و تقوا زندگی کند.

۵ ) همسر بودن زهرا نسبت به علی مانع از آن نبود که پیوسته با او مؤدبانه سخن بگوید یک بار هم در طول زندگی همسر را به نام فرزند ابو طالب صدا نکرد، بلکه صدای همسر پیوسته با ادب مناسب و آهنگ مناسبتر بود به گونه ای که به کانون زندگی حرارت و گرمی‏ می‏بخشید، فقط یک بار در یک جریان سیاسی که حق وی را غصب کردند و علی خانه نشین شده بودـ فقط در این یک بار ـ او را فرزند ابو طالب خواند و گفت چرا در خانه نشسته ای و مانند کودکی در رحم، زانوهای غم را در بغل گرفته ای.

۶ )دخت گرامی‏پیامبر نزد پدر آموزش می‏دید و از علوم و آگاهیهای پدر بهره می‏گرفت او نه تنها کارهای خانه را انجام می‏داد بلکه هنگامی‏که پدر بزرگوارش وارد خانه می‏شد از او مسایلی می‏آموخت و همگی در صحیفه ای ضبط می‏شد که بعدها به نام «مصحف زهرا(ص)» معروف گشت و این صحیفه در نزد امامان مانند حضرت باقر و صادق(ع) موجود بود که به آن مراجعه می‏کردند و جریانهایی را پیشگویی می‏کردند.

۷ ) در کنار کارخانه و آموزشهای علمی‏و فکری، عبادت زهرا (س) مورد توجه پیامبر(ص) بود او بسان حضرت مریم(ع) در محراب عبادت می‏ایستاد و نور عبادت او خانه را روشن می‏ساخت حالا این چه نوری بود که محیط زندگی را روشن می‏ساخت برای ما روشن نیست.

۸ ) فصاحت و بلاغت حضرت زهرا از خطبه یادگاری او مُبان و آشکار است خطبه ای که مهاجر و انصار را متأثر کرد، تاریخ زندگی عرب را تشریح نمود، خدمات پدرش را در بالا بردن تمدن آنان به رخ آنان کشید، سپس از عملکرد آنان پس از در گذشت پیامبر سخت انتقاد کرد بالأخص محرومیت خود را از ارث پدر به رخ خلافت کشید که چگونه او را از حق واقعی او محروم ساخته‏اند.
در این خطبه یک جهان تاریخ، یک دنیا نکات آموزنده است ، نکته قابل توجه آنجاست که او این خطبه را ارتجالاً و بدون مقدمه ایراد کرد، بدون آنکه کوچکترین یاد داشتی در اختیار داشته باشد، و از دختر گرامی‏پیامبر جز این انتظار نبود.
-----------------------------------------
کاظم رضوانی
آیة الله جعفر سبحانی،سیمای فرزانگان ج ۱
يکشنبه 10/3/1388 - 11:22
سينمای ایران و جهان
سینمای ایران و جهان
کتایون ریاحی بازیگر سینما و تئاتر که در آخرین اثر خود در نقش زلیخا در سریال حضرت یوسف (ع) به ایفای نقش پرداخته بود طی یادداشتی از عرصه هنر خداحافظی کرد.
ایرنا: " کتایون ریاحی" بازیگر نقش زلیخا در " سریال یوسف پیامبر(ع) " طی ارسال یاداشتی کناره گیری خود را از بازیگری برای مدتی نامعلوم اعلام کرد.

36698_877.jpg

کتایون ریاحی بازیگر سینما و تئاتر که در آخرین اثر خود در نقش زلیخا در سریال حضرت یوسف (ع) به ایفای نقش پرداخته بود طی یادداشتی از عرصه هنر خداحافظی کرد. آنچه در پی می آید متن این یادداشت است.

« گاهی اوقات زندگی طوریه که آدم نون امروز را واسه شکم فرداش نمی خواد ،
اونوقته که رویاهای آدم به تعویق می افته.

گاهی اوقات آدم از سرنوشت ، ‌رو دست خوبی می خوره ،‌ که فکر می کنه داره تصمیم می گیره

اونوقته که آدم ادعاهایی می کنه ،‌ که تو رو دربایستی انجامش گیر می افته.

گاهی اوقات آدم از آرزوهاش جا می مونه.

گاهی اوقات آدم می خواد بازی کنه ، ‌بازیگر می شه.

گاهی اوقات داره می خنده وقتی تو دلش خونه ، گاهی گریه می کنه و قتی داره از زور خنده می میره.

گاهی اوقات شوخی شوخی همه چیز جدی می شه.

گاهی اوقات آدم وقتی زیاد می خواد کم می یاره ، گاهی وقتی کم می یاره زیاد می خواد.

گاهی اوقات با ترس و لرز بر می گرده به پشت سرش نگاه کنه ،‌ می بینه چه شجاعتی

گاهی اوقات با شجاعت می تونه ترساشو نگاه کنه.

گاهی اوقات آدم به دنبال خوشبختی ، ‌زندگی را گم می کنه ، گاهی هم با انتظار زندگی را معنا می کنه.

گاهی اوقات آدم برای پیدا کردن یه گنج الکی ،‌ گوهر خودشو گم می کنه ،‌ گاهی هم گوهر حقیقت را پیدا می کنه .

گویا زمان برآورده شدن آرزوی من و پسرم فرا رسیده و لازم است که زائر سرزمین قصه، راهی شود . اینک که عازم سفرم ، سفری به دیگر سوی زندگی ،‌ بر خود لازم می دانم تا از دوستانم و استادانم که آنقدر به من نزدیک بودند که در من بودند ، تشکر کنم ؛ پروانه ماهان ، زهرا عروس خوب پدر سالار ، خانم بس ، فاطمه ملاصدرا ، فخرالزمان ،‌ مهین مشرقی ، تارا ، ثریا اردلان .... و زلیخای عاشق. گر چه همه این عزیزانم عاشق بودند ولی عشق زلیخا خود یک معجزه بود.

این زنان و تنها دوستان نازنینم گاهی تشویقکی شدند و اگر تنبیه نشدند ، خدا را شکر ،‌که البته باور نمی کنم بازیگر زنی در جهان باشد که شماتت ، تحقیر و تنبیه نشود. اما همواره بزرگترین مشوقم مردم بودند با مهر آریائیشان و ایمان به خدا.

بسیار بسیار مفتخرم که در تمام طول زندگی بازیگری ام ، تنها و تنها یک حامی داشتم و به قول جماعت سینمایی آنان که با کمان حلاجی پنبه ام را زدند ، خواسته یا ناخواسته به دنبال چیزی بودند که سهم من ورای آن بود.

در طول بیش از دو دهه هرگز افتتاحیه و اختتامیه جشنواره فجر را ندیدم . کارت دعوت به دستم نرسید! و خلاصه به قول ولتر؛‌" خدایا مرا از شر دوستانم در امان بدار، خود با دشمنانم می دانم چه کنم!"

در مقطعی که سینما راجایگاهی شایسته برای خود نمی دیدم ، تلویزیون پایگاهی شد تا مهرم را با مردم مهربان تقسیم کنم .

و باز به قول حافظ ؛‌" کیمیای سعادت رفیق بود رفیق " ،‌ رفقایی که همچنان هستند و من قدردانشان و آنان که رفتند خدا به همراهشان . و اما این همه تنهایی ،‌برکت بود برای خلوت انس و این که ؛ " یدالله فوق ایدیهم " ،‌ که ترجمه سینمایی آن می شود : براستی خدا بزرگ ترین کارگردان است .

آنچه می بایست از جادوی سینما و بازیگری بیاموزم ،‌آموختم تا شاید ره توشه ای برای نوشتن باشد و در پی تجلی معجزه عاشقانه زلیخا در زندگی ام . ‌اینک برآنم تا با اعجاز کلمات ،‌پیوندی دیگر با شما نه از جنس نقش آفرینی بلکه با آفرینش نقش داشته باشم .

اراده امروز من برای نوشتن ،‌ گویا مجالی برای بازیگری نخواهد گذاشت ،‌ اما باید دید اراده خدا چه تقدیری برایم رقم خواهد زد.

باشد که از این آزمون سربلند و دست پر بیرون آیم . »

ریاحی در اولین کار سینمایی با فیلم سینمایی پاییزان در سال 1360 خود را به عرصه بازیگری و سینمای ایران معرفی کرد. کشتی آنجلیکا، آپارتمان شماره 13 ، شام آخر، بانوی من، تارا و تب توت فرنگی و دعوت از دیگر آثار مطرح این بازیگر توانای سینما و تلویزیون محسوب می شود.

منبع : فردا نیوز

يکشنبه 10/3/1388 - 11:19
طنز و سرگرمی

نسل دانشجو در ملل های مختلف جهان (طنز )

 

 

 

ژاپن: به شدت مطالعه می کند و برای تفریح ربات می سازد!

 

مصر: درس می خواند و هر از گاهی بر علیه حسنی مبارک، در و پنجره دانشگاهش را می شکند!

 

هند: او پس از چند سال درس خواندن عاشق دختر خوشگلی می شود و همزمان برادر دوقولویش که سالها گم شده بود را پیدا می کند. سپس ماجراهای عاشقانه واکشنی(ACTION) پیش می آید و سرانجام آندو با هم عروسی می کنند و همه چیز به خوبی و خوشی تمام می شود!

 

عراق: مدام به تیر ها و خمپاره های تروریست ها جاخالی می دهد ودر صورت زنده ماندن درس می خواند!

 

چین: درس می خواند و در اوقات فراغت مشابه یک مارک معروف خارجی را می سازد و با یک دهم قیمت جنس اصلی می فروشد!

 

رژیم اشغالگر فلسطین (اسرائیل ) : بیشتر واحدهایی که او پاس کرده، عملی است او دوره کامل آموزشهای رزمی و تروریستی و کماندویی را گذرانده! مادرزادی اقتصاد دان و نزول گیر و ربا خوار به دنیا می آید!

 

گینه بی صاحاب!: او منتظر است تا اولین دانشگاه کشورش افتتاح شود تا به همراه بر و بچ هم قبیله ای درس بخواند!

 

کوبا: او چه دلش بخواهد یا نخواهد یک کمونیست است و باید باسواد باشد و همینطور باید برای طول عمر فیدل کاسترو و جزجگر گرفتن جمیع روسای جمهوری امریکا دعا کند!

 

پاکستان: او بشدت درس می خواند تا در صورت کسب نمره ممتاز، به عضویت القاعده یا گروه طالبان در بیاید!

 

اوگاندا: درس می خواند و در اوقات بیکاری بین کلاس؛ چند نفر از قبیله توتسی را می کشد!

 

انگلیس: نسل دانشجوی انگلیسی در حال انقراض است و احتمالا تا پایان دوره کواترناری!! منقرض می شود ولی آخرین بازماندگان این موجودات هم درس می خوانند!

 

ایران: عاشق تخم مرغ است! سرکلاس عمومی چرت می زند و سر کلاس اختصاصی جزوه می نویسد! سیاسی نیست ولی سیاسی ها را دوست دارد. معمولا لیگ تمام کشورهای بالا را دنبال می کند! عاشق عبارت «خسته نباشید» است، البته نیم ساعت مانده به آخر کلاس! هر روز دوپرس از غذای دانشگاه را می خورد و هر روز به غذای دانشگاه بد و بیراه می گوید! او سه سوته عاشق می شود! اگر با اولی ازدواج کرد که کرد، و الا سیکل عاشق شدن و فارغ شدن او بارها تکرار می شود! جزء قشر فرهیخته جامعه محسوب می شود ولی هنوز دلیل این موضوع مشخص نشده که چرا صاحبخانه ها جان به عزرائیل می دهند ولی خانه به دانشجوی پسر نمی دهند! (فهمیدین به منم بگین) او چت می کند! خیابان متر می کند، ودر یک کلام عشق و حال می کند! همه کار می کند جز اینکه درس بخواند نسل دانشجوی ایرانی درسخوان در خطر انقراض است! از من می شنوین بی خیال دانشگاه بشین بهتره (تفریحات بهتر و کم دردسرتر هست)خود دانید.

چهارشنبه 6/3/1388 - 12:2
دنیای گیاهان و حیوانات
معرفی 10 گونه برتر زیستی/ دوشیزه ماهی و درختی که خودکشی می کند!

 

 

گروهی از دانشمندان طولانی ترین حشره جهان، اسب آبی به اندازه یک دانه لوبیا و کوچکترین مار جهان را در میان 10 گونه برتر و جدید سال 2008 قرار دادند.

 این پدیده های عجیب برگزیده های هزاران گونه هستند که طی سال گذشته در مناطق مختلف و به خصوص در مناطق گرمسیری و حاره ای کشف شده اند.

به گفته کوئینتین ویلر رئیس موسسه اکتشافات گونه های زیستی دانشگاه آریزونا بیشتر مردم جهان از میزان محدودیت دانش بشر نسبت به گونه های زیستی موجود در زمین آگاه نیستند. بشر در حال حاضر توسط تعداد نامحدودی از گونه های زیستی احاطه شده است که اکثر مواقع حتی دیده هم نمی شوند.

این دانشگاه به همراه گروهی از دانشمندان سالانه 10 گونه برتر و جدید سال را طبقه بندی و اعلام می کنند. در لیست ارائه شده سال 2008 گیاه قهوه بدون کافئین، حلزون چهار محوری و چند گونه جدید و خارق العاده دیگر وجود دارند.

1- اسب دریایی کوتوله: این گونه با نام علمی Hippocampus satomiae تنها 1.27 سانتیمتر ارتفاع داشته و در جزیره دراوان در اندونزی یافت شده است. این جاندار در دو تنوع رنگی، خاکستری- قرمز و زرد- نارنجی وجود داشته و بیشتر در میان مرجانهای شاخه ای زندگی می کنند.

 

اسب دریایی کوتوله

 


2- درختی که خودکشی می کند: این گونه گیاهی در شمال غرب ماداگاسکار زندگی می کند. Tahina spectablilis نام علمی این درخت بوده و به خانواده نخلها تعلق دارد. این گیاه پس از 30 تا 50 سال گل می دهد و پس از آن بلافاصله نابود شده و می میرد. ارتفاع این درخت 18 متر بوده و برگهایی به وسعت پنج متر دارد.

3- گیاه بدون کافئین قهوه: گونه گیاهی دیگری با نام علمی Coffea charrieriana در منطقه ای به نام کامرون یافت می شود. این گیاه اولین گونه گیاه قهوه در آفریقای مرکزی است که دانه های آن بدون کافئین هستند.

 

 قهوه بدون کافئین

 

4- باکتری اسپری: باکتری شگفت انگیزی است که توسط دانشمندان ژاپنی و در سال 2008 کشف شده است. این باکتری با نام علمی Microbacterium hatanonis درون اسپری مخصوص حالت دادن موی سر انسان کشف شد.

5- شاخه متحرک: طولانی ترین حشره جهان، Phobaeticus chani،  که با محاسبه پاها بیش از 50 سانتیمتر طول دارد به شاخه ای خشک از یک درخت شباهت دارد که می تواند خود را حرکت دهد. این حشره که در بورنو واقع در مالزی کشف شده است در جنگلهای بارانی زندگی می کند و همین خصوصیت یافتن آن را از میان شاخه های درخت بسیار سخت کرده است.

 

طولانی ترین حشره جهان

 

6- مار باربیدوز: عنوان کوچکترین مار جهان را به خود اختصاص داده و تنها 10.5 سانتیمتر طول دارد. این گونه جدید با نام علمی Leptotyphlops carlae در جزایر کارائیب زندگی می کند و با نام مار قیطانی نیز شناخته می شود.

 

مار باربیدوز

 

7- حلزون بی صدف: گونه ای از حلزونهای زمینی شکارچی و بدون صدف با نام علمی Selenochlamys ysbryda هستند . این گونه ها 6 تا 7 سانتیمتر طول داشته و هیچ اندامی برای بینایی ندارند. رنگ بسیار سفید این جاندار ظاهری شبح وار و مشمئز کننده به آن بخشیده است و غذای خود را از کرمهای خاکی و با استفاده از دندانهای تیغ مانند تهیه می کند.

8- حلزون مارپیچی انعطاف پذیر: این گونه بی نظیر با نام علمی Opisthostoma vermiculum در تپه ای آهکی در مالزی کشف شده است. خصوصیت شگفت انگیز این حلزون صدف منحصر به فرد آن است که حول چهار محور مختلف چرخیده است.

 

حلزون 4 محوری

 

9- دوشیزه ماهی: این ماهی های زیبا در میان مرجانهای دریایی در مناطق گرمسیری زندگی می کنند. نام علمی این گونه ها Chromis abyssus بوده طول آنها در حدود هشت سانتیمتر است. رنگ این ماهی ها معمولا روشن و درخشان بوده واغلب در دریاها زندگی می کنند.

 

دوشیزه ماهی

 

10- مادر فسیلی: گونه ای منقرض شده از خانواده کوسه ها هستند که در حدود 380 میلیون سال پیش زندگی می کرده اند. شهرت این گونه با نام علمی Materpiscis در حمل جنین ماهی و تغذیه جنین با استفاده از ساختاری معدنی شده در خارج از بدن بوده است. فسیل این گونه در شمال غرب استرالیا کشف شده است. این ماهی طولی برابر 25 تا 35 سانتیمتر داشته و از دندانهای برنده ای به عنوان ابزار شکار استفاده می کرده است.

 

مادر فسیلی

 

 دانشمندان همچنان در حال طبقه بندی گونه های کشف شده در سال 2008 هستند و به همین دلیل اطلاعات نهایی از این طبقه بندی هنوز تکمیل نشده است اما به گفته محققان بیش از نیمی از 18 هزار و 516 گونه زیستی در این لیست در سال 2007 کشف و نامگذاری شده اند که از آن میان 75.6 درصد گونه های بی مهره، 11.1 درصد گیاهان آوندی و 6.7 درصد مهره داران بوده اند.

به گفته ویلر طبقه بندی گونه های زیستی و خصوصیات منحصر به فرد آنها بخشی حیاتی از درک تاریخ حیات به شمار می رود. از سال 1758 تا کنون بیش از 1.8 میلیون گونه زیستی توسط زیست شناسان کشف و نام گذاری شده اند این در حالی است که محققان میزان گونه های موجود در زمین را 2 تا 10میلیون اعلام کرده اند.

بر اساس گزارش سی ان ان، محققان معتقدند سرعت تغییرات به وجود آمده در جهان نیاز به سرعت بخشی فرایند شناسایی گونه های زیستی را افزایش می دهند زیرا میلیونها گونه زیستی که همچنان ناشناخته باقی مانده اند اکنون در خطر انقراض قرار دارند که در صورت وقوع این فاجعه، انسان قسمتی از تاریخچه تاریخ منشا حیات را از دست خواهد داد.

سه شنبه 5/3/1388 - 12:14
دانستنی های علمی

 

به مدت هزاران سال انسان ها از قدرت فیل های آفریقایی و آسیایی در جنگ و حمل و نقل استفاده می کردند . بدن یک فیل 100 هزار ماهیچه دارد و می تواند بیش از 600 پوند یا 270 کیلوگرم باشد .

 www.hamtarane.com
این سوسک ( سوسک کرگدن ) در مقایسه با یک فیل ، موجود  کوچکی به نظر می رسد ، اما نباید قدرت آن را دست کم گرفت . این سوسک که قویترین موجود جهان لقب گرفته ، می تواند 850 برابر وزن خود را تحمل کند . اگر انسان چنین توانی داشت ، قادر بود باری به وزن 59 تن را بلند کند .
www.hamtarane.com
غوک جهنده یا ساس تف رکورد پرش در کتاب ها را از آن خود کرده . این حشره ریز 0.2 اینچ ( 6 میلیمتر ) است. اما می تواند  در مدت کوتاهی 28 اینچ ( 70 سانتی متر ) به هوا بپرد ( مانند تیر از کمان رها شده ) . یک انسان با این توانایی می توانست 690 پا 210 متر  بپرد .
www.hamtarane.com
یک غزال آفریقایی ( بزکوهی آفریقایی ) ، پاهای باریک و ران های عضلانی دارد . در صورتی که بخواهد فرار کند تا 33 پا ( 10 متر ) می پرد
-www.hamtarane.com
این پرنده در سال 2007 رکورد طولانی ترین مهاجرت را از آن خود کرد . از آلاسکا تا زلاند نو بدون توقف برای غذا 11.500 کیلومتر پرواز کرد .
این پرنده بیش از 50 درصد وزن کم کرده بود .
www.hamtarane.com
این مرغ ها برای یافتنن غذا هر سال از زلاند نو  تا نمیکره شمالی   64000 کیلومتر مهاجرت می کنند .
در سال 2005 کوسه سفید نام خود را در کتاب رکوردها ثبت کرد . این کوسه از آفریقا تا استرالیا 20000 کیلومتر  مهاجرت کرد.
www.hamtarane.com
این اره ماهی سریعترین ماهی دنیاست که   109 کیلومتر در ساعت شنا می کند .
www.hamtarane.com
یوزپلنگ ( چیتا ) رکورد سریعترین موجود را در بین حیوانات مال خود کرده است . این حیوان با سرعت 96 کیلومتر در ساعت می دود . و می تواند در 3 ثانیه سرعتش را به بالاترین حد برساند .
www.hamtarane.com
سه شنبه 5/3/1388 - 12:12
طنز و سرگرمی
زنی سه دختر داشت که هر سه ازدواج کرده بودند.

یکروز تصمیم گرفت میزان علاقه‌اى که دامادهایش به او دارند را ارزیابى کند.

یکى از دامادها را به خانه‌اش دعوت کرد و در حالى که در کنار استخر قدم مى‌زدند از قصد وانمود کرد که پایش لیز خورده و خود را درون استخر انداخت.

دامادش فوراً شیرجه رفت توى آب و او را نجات داد.

فردا صبح یک ماشین پژو ٢٠٦ نو جلوى پارکینگ خانه داماد بود و روى شیشه‌اش نوشته بود: «متشکرم! از طرف مادر زنت»

زن همین کار را با داماد دومش هم کرد و این بار هم داماد فوراً شیرجه رفت توى آب وجان زن را نجات داد.

داماد دوم هم فرداى آن روز یک ماشین پژو ٢٠٦ نو هدیه گرفت که روى شیشه‌اش نوشته بود: «متشکرم! از طرف مادر زنت»
نوبت به داماد آخرى رسید.

زن باز هم همان صحنه را تکرار کرد و خود را به داخل استخر انداخت.

امّا داماد از جایش تکان نخورد!!!!

او پیش خود فکر کرد وقتش رسیده که این پیرزن از دنیا برود پس چرا من خودم را به خطر بیاندازم.

همین طور ایستاد تا مادر زنش درآب غرق شد و مرد.

فردا صبح یک ماشین بى‌ام‌و کورسى آخرین مدل جلوى پارکینگ خانه داماد سوم بود که روى شیشه‌اش نوشته بود:
 «متشکرم! از طرف پدر زنت»
big hugbig grin
سه شنبه 5/3/1388 - 12:6
دانستنی های علمی
جملات آموزنده
گالیلو گالیله هیچیزی را نمی توان به کسی یاد داد، ولی می توان به او کمک کرد تا پاسخ ها را از درون خود بیابد....
گالیله کار کنید تا همه غصهها و پریشانیهای خود را فراموش کنید....
گالیله هرگز مردی ولو بسیار نادان را ندیدم که از وی چیزی نتوانستهام بیاموزم....


ویلیام شکسپیرگذشت زمان بر آنها که منتظر می مانند بسیار کند، بر آنها که می هراسند بسیار تند، بر آنها که به سر خوشی می گذرانند بسیار کوتاه است. اما بر...
ویلیام شکسپیرشکوه دنیوی همچون دایرهای است بر سطح آب که لحظه به لحظه به بزرگی آن افزوده میشود و سپس در نهایت بزرگی هیچ میشود....
ویلیام شکسپیربالاتر از همه چیز ایناستکه با خودمان صادق باشیم....


ویکتور هوگو هرگز در میان موجودات مخلوقی كه برای كبوتر شدن آفریده شده كركس نمیشود. این خصلت در میان هیچ یك از مخلوقات نیست جز آدمیان....

ماریو لاگو من با زمان قرار زندگی مسالمت آمیز گذاشته ام که نه او مرتبا مرا دنبال کند و نه من از او فرار کنم، سرانجام که به هم خواهیم رسید....

مارک تواین وقتی كبوتری شروع به معاشرت با كلاغها میكند پرهایش سفید میماند، ولی قلبش سیاه میشود....
مارک تواین وقتی جوانتر بودم همه چیز را به خاطر میآوردم، حالا میخواست اتفاق افتاده باشد یا نه!...
مارک تواین عشق عینک سبزی است که با آن انسان کاه را یونجه میبیند....


فیثاغور ث برای تربیت اراده بهترین زمان ایام جوانی است....
سه شنبه 5/3/1388 - 12:3
دانستنی های علمی

 نكته برای اینكه صبح، زود بیدار شویم

۱- محیط خوابتان را برای بیدار شدن مساعد كنید : جایی كه در آن می خوابید و صبح قرار است در آن بیدار شوید خودش می تواند یك عامل برای سحر خیزی باشد هر چند این عامل در افراد مختلف متغیر است اما مثلا داشتن یك اتاق خواب منظم و مرتب و تمیز می تواند بسیار در سحرخیز بودن شما موثر باشد و نظم این اتاق سبب شود كه شما احساس كنید سر زمانی كه با خود قرار گذاشته اید باید از خواب بیدار شوید.
۲- به اندازه كافی بخوابید : این یكی از عوامل اصلی است كه سبب می شود افراد با زود از خواب بیدار شدن مشكل داشته باشند، در اصل داشتن خواب كافی زود بیدار شدن از خواب را چندین بار آسان تر میكند.
این بدان معنی است كه بایستی كمی با خودتان برای رفتن به موقع به رختخواب جدال كنید و سعی كنید بر نگرانی از دست دادن ساعات انتهایی شب و بعضا نیمه شب پایان دهید و البته جای نگرانی هم نیست می توانید این ساعات را با سحر خیزی در فردا صبح به دست بیاورید.
۳- كارهای روز بعدتان را در شب قبلش مشخص كنید : نوشتن و یادداشت كردن كارهای مهمی كه قرار است صبح بعد از بیدار شدن از خواب انجام دهید می تواند اراده شما را در سحرخیزی و شروع بی درنگ روزمرگی تان محكم تر كند. هر چه اراده قوی تری داشته باشید راحت تر می توانید سحر خیز شوید.
۴- در رختخواب مطالعه نكنید : گذارندان چندین دقیقه در رختخواب و سعی در آرام كردن فكرتان و بدنتان بدن شما را متوجه میسازد كه زمان خواب فرا رسیده است، با تمرین در این زمینه می توانید كم كم با ورود به رختخواب در كمتر از ۱۰ دقیقه به خواب بروید كه البته هدف اصلی هم همین است پرداختن به كارهای جنبی مثل كتاب خواندن و غیره بیشتر باعث به هم ریختگی فكر و طولانی شدن زمان فرو رفتن به خواب خواهند شد.
۵- بلافاصله قبل از خواب چیزی نخورید : اگر در فاصله ی زمانی كمتر از دو ساعت به خوابیدن چیزی بخورید و بعد به رختخواب بروید بدن شما درگیر هضم غذا خواهد بود و این امر می تواند در خواب شما اختلال ایجاد كند و یا اصلا زمان به خواب رفتنتان را طولانی كند.
۶- استرس را در خودتان از بین ببرید : استرس یكی از مواردی هست كه همیشه سبب كم خوابی می شود، می توان استرس را با تمرینات ویژه ی یوگا یا سعی بر كنترل نحوه ی تنفس و سایر موارد قبل از رفتن به رختخواب كاهش داد.
۷- به خودتان جایزه بدهید : همیشه قرار نیست با این تفكر از خواب بیدار شوید كه مثلا كلی كار دارید، می توانید برای خودتان در صورتی كه زود از خواب بیدار شوید مواردی را به عنوان جایزه تعیین كنید، مثلا دیدن یك برنامه ی تلویزیونی صبحگاهی مورد علاقه، خوردن صبحانه یی خاص یا خوردن یك بستنی در شروع صبح یا هر چیز دیگری كه می تواند برای بیدار شدن و ترك سریع رختخواب در صبح زود به شما انگیزه بدهد.
۸- نرمش های صبحگاهی : قدری نرمش و یا ورزش خاص در شروع صبح میتواند بسیار مفید باشد، سبب گردش بهتر خون در بدن شود شما را در شروع صبح شاداب تر نماید و در نهایت روزتان را به بهترین شكل ممكن شروع كنید.
۹- در رختخواب به خودتان برای بیدار شدن دروغ نگوئید : همیشه سعی كنید بلافاصله بعد از بیدار شدن رختخواب خودتان را ترك كنید، اینكه مثلا ۱۰ یا ۲۰ دقیقه ی دیگر از جایم بلند خواهم شد در حالی كه بیدار شده اید اصلا به شما كمكی نخواهد كرد و هر چه بیشتر در زمانی كه بیدار شده اید در رختخواب بمانید بدنتان تمایلش برای بازگشت به خواب عمیق بیشتر می شود.
۱۰- با پنجره های باز بخوابید : هوای تازه برای همه ی ما خوب است و سبب می شود تا خواب عمیق تر و آرام تری داشته باشیم.
۱۱- سعی كنید با طلوع خورشید بیدار شوید : بیدار شدن با طلوع خورشید از نظر روانشناسی باعث می شود در شروع روز بسیار سر حال تر باشید و بدنتان نیز كم كم برای بیدار شدن در این زمان خاص تبدیل به ساعت می شود.
۱۲- بر تمرین دادن بدن اصرار داشته باشید : سعی كنید همیشه راس یك ساعت خاص از خواب بیدار شوید بیدار شدن از خواب در یك ساعت خاص می تواند سبب ایجاد عادت برای بیداری در آن ساعت در بدن شود و فراموش نكنید سحرخیزی تنها یك عادت است.
۱۴- به بدن خود گوش دهید : بدن شما خیلی خوب می تواند احتیاجاتش را به شما اطلاع دهد، اگر هنگامی كه صبح از خواب بیدار می شوید هنوز احساس خستگی میكنید سعی كنید شبها زودتر به رختخواب بروید بدن شما كم كم یك الگوی معین برای خوابیدن و بیدار شدن پیدا میكند و كاملا بر آن منطبق خواهد بود.
۱۵- زنگ ساعت خود را تغییر دهید : اجازه ندهید هر روز با یك زنگ خاص و همیشگی بیدار شوید، علاوه بر اینكه این روند برای خودتان خوشایند نخواهد بود بعد از مدتی زنگ ساعتتان دیگر شما را نمی تواند بیدار كند.
۱۶- برای فردا صبح آماده باشید : سعی كنید چیزهایی كه برای فردا صبح احتیاج دارید را شب قبل آماده كنید، مثلا كیف وسائل تان، لباس هایتان و یا وسیله ی خاصی كه باید همراه داشته باشید و …. در این شرایط دیگر نیازی ندارید در رختخواب به این موارد و آماده سازیشان فكر كنید.
۱۷- با رادیو بیدار شوید : استفاده از رادیو به جای زنگ ساعت علاوه بر تنوع می تواند در بسیاری از افراد سبب ایجاد انگیزه در ترك رختخواب شود.
۱۸- از ساعات اضافی صبح بهره ببرید : هدف از صبح زود بیدار شدن چیست؟ وقتی هر صبح زود از خواب بلند شوید مسلما در شروع بسیاری از روزهایتان یكی دو ساعت وقت آزاد و اضافی خواهید داشت كه مغزتان در آن هنگام از صبح شاداب ترین ساعات و آماده ترین ساعتش را میگذارند می توانید از این ساعات استفاده ی بسیار مفیدی بكنید و بهتر است برای این ساعات برنامه ی خاصی داشته باشید در غیر اینصورت كم كم در سحرخیزی بی انگیزه می شوید.
۱۹- قرارهای مهم خود را در صبح بگذارید : داشتن قرارهای ملاقات مهم در صبح می تواند انگیزه ی كافی به هر فردی برای بیدار شدن در صبح زود را بدهد.
۲۰- برای خودتان یك شریك مشابه پیدا كنید : راستش در برخی موارد بد نیست برای سحر خیز شدن با یكی مثل خودتان كه دوست دارد سحرخیز باشد ولی فكر میكند نمی تواند همراه شوید در این شرایط اگر هر دو واقعا برای بیدار شدن در صبح زود تصمیم گرفته باشید می توانید دراستواری بر این تصمیم در یكدیگر موثر باشید.
۲۱- به دیگران راجع به سحر خیزی خود بگوئید : بگذارید همه ی اطرافیانتان بداند كه شما صبح زود از خواب بیدار می شوید، اینكه وانمود كنید هنوز مثل گذشته هستید باعث می شوید مثل گذشته شوید!!!
۲۲- خواب های روزانه را ترك كنید : این یك حقیقت مسلم است كسانی كه در روز خواب حتی كوتاهی هم دارند برای خواب شب مشكل دارند، سعی كنید اگر به این نوع از خواب عادت دارید آن را به مرور ترك كنید چون اختلال در خواب شب یكی از علل اصلی عدم بیدار شدن در ساعت دلخواه صبح است.
۲۳- عملكرد خود را دنبال كنید : بد نیست عملكرد خود را در زمینه ی سحرخیزی با سایتی مثل joe’s goals دنبال كنید و تجزیه تحلیلش كنید تا ببینید آیا واقعا دارید به هدف خود یعنی سحرخیزی نزدیك می شوید یا دور.
با چندین روز تمرین و سعی به راحتی می توان عادت سحرخیزی را ایجاد كرد فقط كافی است این امر را به صورت یك عادت دائم در بدن ایجاد كرد یا این تمرینات و داشتن اراده در روزهای آتی زمان خواب و بیدار شدنتان دیگر دست شما نخواهد بود و بدنتان به خوبی در این موارد برای شما تصمیم میگیرد.

سه شنبه 5/3/1388 - 12:0
دانستنی های علمی
 دل عزرائیل زمانی سوخت که ...

روزی رسول خدا صل الله علیه و آله نشسته بود، عزراییل به زیارت آن حضرت آمد. پیامبر از او پرسید: ای برادر! چندین هزار سال است که تو مأمور قبض روح انسان ها هستی، آیا در هنگام جان کندن آنها دلت برای کسی سوخته است؟

عزارییل گفت در این مدت دلم برای دو نفر سوخت:

1- روزی دریایی طوفانی شد و امواج سهمگین آن یک کشتی را در هم شکست همه سر نشینان کشتی غرق شدند، تنها یک زن حامله نجات یافت او سوار بر پاره تخته کشتی شد و امواج ملایم دریا او را به ساحل آورد و در جزیره ای افکند و در همین هنگام فارغ شد و پسری از وی متولد شد، من مأمور شدم که جان آن زن را بگیرم، دلم به حال آن پسر سوخت.

2- هنگامی که شداد بن عاد سالها به ساختن باغ بزرگ و بی نظیر خود پرداخت و همه توان و امکانات و ثروت خود را در ساختن آن صرف کرد و خروارها طلا و جواهرات برای ستونها و سایر زرق و برق آن خرج نمود تا تکمیل نمود. وقتی خواست به دیدن باغ برود همین که خواست از اسب پیاده شود و پای راست از رکاب به زمین نهد، هنوز پای چپش بر رکاب بود که فرمان از سوی خدا آمد که جان او را بگیرم، آن تیره بخت از پشت اسب بین زمین و رکاب اسب گیر کرد و مرد، دلم به حال او سوخت بدین جهت که او عمری را به امید دیدار باغی که ساخته بود سپری کرد اما هنوز چشمش به باغ نیفتاده بود اسیر مرگ شد.

در این هنگام جبرئیل به محضر پیامبر (صل الله علیه و آله) رسید و گفت ای محمد! خدایت سلام می رساند و می فرماید: به عظمت و جلالم سوگند شداد بن عاد همان کودکی بود که او را از دریای بیکران به لطف خود گرفتیم و از آن جزیره دور افتاده نجاتش دادیم و او را بی مادر تربیت کردیم و به پادشاهی رساندیم، در عین حال کفران نعمت کرد و خود بینی و تکبر نمود و پرچم مخالفت با ما بر افراشت، سر انجام عذاب سخت ما او را فرا گرفت، تا جهانیان بدانند که ما به کافران مهلت می دهیم و لی آنها را رها نمی کنیم.
سه شنبه 5/3/1388 - 11:59
دانستنی های علمی
داستانهای بامزه ملانصرالدین
داستان خویشاوند الاغ

روزی ملا الاغش را که خطایی کرده بود می زد,
شخصی که از آنجا عبور می کرد اعتراض نمود و گفت: ای مرد چرا حیوان زبان بسته را می زنی؟
ملا گفت: ببخشید نمی دانستم که از خویشاوندان شماست اگر می دانستم به او اسائه ادب نمی کردم؟!Click the image to open in full size.داستان دم خروس
یک روز شخصی خروس ملا را دزدید و در کیسه اش گذاشت,
ملا که دزد را دیده بود او را تعقیب نمود و به او گفت:خروسم را بده! دزد گفت: من خروس ترا ندیده ام,
ملا دفعتا دم خروس را دید که از کیسه بیرون زده بود به همین جهت به دزد گفت درست است که تو راست می گویی ولی این دم خروس که از کیسه بیرون آمده است چیز دیگری می گوید.


Click the image to open in full size.داستان الاغ دم بریده

یک روز ملا الاغش را به بازار برد تا بفروشد, اما سر راه الاغ داخل لجن رفت و دمش کثیف شد, ملابا خودش گفت: این الاغ را با آن دم کثیف نخواهند خرید به همین جهت دم را برید.
اتفاقا در بازار برای الاغش مشتری پیدا شد اما تا دید الاغ دم ندارد از معامله پشیمان شد.
اما ملا بلافاصله گفت : ناراحت نشوید دم الاغ در خورجین است!؟Click the image to open in full size.داستان مرکز زمین
یک روز شخصی که می خواست سر بسر ملا بگذارد او را مخاطب قرار داد و از او پرسید: جناب ملا مرکز زمین کجاست؟
ملا گفت : درست همین جا که ایستاده ای؟
اتفاقا از نظر علمی هم به علت اینکه زمین کروی شکل است پاسخ وی درست می باشد.

Click the image to open in full size.داستان درخت گردو
روزی ملا زیر درخت گردو خوابیده بود که ناگهان گردویی به شدت به سرش اصابت کرد و سرش باد کرد. بعد از آن شروع کرد به شکر کردن
مردی از انجا می گذشت وقتی ماجرا را شنید گفت:اینکه دیگر شکر کردن ندارد.
ملا گفت:  نمی دانی اگر به جای درخت گردو زیر درخت خربزه خوابیده بودم نمیدانم عاقبتم چه بود؟!
Click the image to open in full size.داستان قیمت حاکم
روزی ملا به حمام رفته بود اتفاقا حاکم شهر هم برای استحمام آمد حاکم برای اینکه با ملا شوخی کرده باشد رو به او کرد و گفت : ملا قیمت من چقدر است؟
ملا گفت : بیست تومان.
حاکم ناراحت شد و گفت : مردک نادان اینکه تنها قیمت لنگی حمام من است.
ملا هم گفت: منظورم همین بود و الا خودت ارزش نداری!
Click the image to open in full size.داستان قبر دراز
روزی ملا از گورستان عبور می کرد قبر درازی را دید از شخصی پرسید اینجا چه کسی دفن است!
شخص پاسخ داد : این قبر علمدار امیر لشکر است!
ملا با تعجب گفت: مگر او را با علمش دفن کرده اند؟!
Click the image to open in full size.داستان خانه عزاداران
روزی ملا در خانه ای رفت و از صاحبخانه قدری نان خواست دخترکی در خانه بود و گفت : نداریم!
ملا گفت: لیوانی آب بده!
دخترک پاسخ داد: نداریم!
ملا پرسید: مادرت کجاست:
دخترک پاسخ داد : عزاداری رفته است!
ملا گفت: خانه شما با این حال و روزی که دارد باید همه قوم و خویشان به تعزیت به اینجا بیایند نه اینکه شما جایی به عزاداری بروید!

Click the image to open in full size.داستان ملا در جنگ
روزی ملا به جنگ رفته بود و با خود سپر بزرگی برده بود. ولی ناگهان یکی از دشمنان سنگی بر سر او زد و سرش را شکست.
ملا سپر بزرگش را نشان داد و گفت: ای نادان سپر به این بزرگی را نمی بینی و سنگ بر سر من می زنی؟
Click the image to open in full size.داستان نردبان فروشی ملا
روزی ملا در باغی بر روی نردبانی رفته بود و داشت میوه می خورد صاحب باغ او را دید و با عصبانیت پرسید: ای مرد بالای نردبان چکار می کنی؟ملا گفت نردبان می فروشم!
باغبان گفت : در باغ من نردبان می فروشی؟
ملا گفت: نردبان مال خودم هست هر جا که دلم بخواهد آنرا می فروشم.
Click the image to open in full size.داستان لباس نو
روزی ملا ملا به مجلس میهمانی رفته بود اما لباسش مناسب نبود به همین جهت هیچکس به او احترام نگذاشت و به تعارف نکرد!
ملا ه خانه رفت و لباسهای نواش را پوشید و به میهمانی برگشت اینبار همه او را احترام گذاشتند و با عزت و احترام او را بالای مجلس نشاندند!ملا هنگام صرف غذا در حالیکه به لباسهای نواش تعرف می کرد گفت: بفرمایید این غذاها مال شماست اگر شما نبودید اینها مرا داخل آدم حساب نمی کردند.
Click the image to open in full size.داستان ملا و گوسفند
روزی ملا از بازار یک گوسفند خرید در راه دزدی طناب گوسفند را از گردن آن باز کرد و گوسفند را به دوستش داد و طناب را به گردن خود بست و چهار دست و پا به دنبال ملا را افتاد.
ملا به خانه رسید ناگهان دید که گوسفندش تبدیل به جوانی شده است
دزد رو به ملا کرد و گفت من مادرم را اذیت کرده بودم او هم مرا نفرین کرد من گوسفند شدم ولی چون صاحبم مرد خوبی بود دوباره به حالت اول بازگشتم.
ملا دلش به حال او سوخت و گفت: اشکالی ندارد برو ولی یادت باشد که دیگر مادرت را اذیت نکنی!
روز بعد که ملا برای خرید به بازار فته بود گوسفندش را آنجا دید. گوش او را گرفت و گفت ای پسر احمق چرا مادرت را ناراحت کردی تا دوباره نفرینت کند و گوسفند شوی!؟
Click the image to open in full size.داستان خانه ملا
روزی جنازه ای را می بردند پسر ملا از پدرش پرسید : پدرجان این جنازه را کجا می برند؟!
ملا گفت او را به جایی می برند که نه اب هست نه نان هست نه پوشیدنی هست و نه چیز دیگری
پسر ملا گفت : فهمیدم او را به خانه ما می برند!
Click the image to open in full size.داستان داماد شدن ملا
روزی از ملا پرسیدند : شما چند سالگی داماد شدید؟
ملا گفت به خدا یادم نیست چونکه آن زمان هنوز به سن عقل نرسیده بودم!
Click the image to open in full size.داستان گم شدن ملا
روزی ملا خرش را گم کرده بود ملا راه می رفت و شکر می کرد. دوستش پرسید حالا خرت را گم کرده ای دیگر چرا خدا را شکر می کنی؟
ملا گفت به خاطر اینکه خودم بر روی آن ننشسته بودم و الا خودم هم با آن گم شده بودم!؟

Click the image to open in full size.داستان دوست ملا

روزی ملا با دوستش خورش بادمجان می خورد ملا از او پرسید خورش بادمجان چه جور غذایی است؟
دوست ملا گفت : غذای خیلی خوبی است و راجع به منافع ان سخن گفت.
بعد از اینکه غذایشان را خوردند و سیر شدند بادمجان دلشان را زد به همین جهت ملا شروع کرد به بدگویی از بادمجان و از دوستش پرسید: خورش بادمجان چگونه غذایی است!؟
دوست ملا گفت: من دوست توام نه دوست بادمجان به همین جهت هر آنچه را که تو دوست داری برایت می گویم!Click the image to open in full size.داستان ماه بهتر است
روزی شخصی از ملا پرسید: ماه بهتر است یا خورشید!؟
ملا گفت ای نادان این چه سوالی است که از من می پرسی؟ خوب معلوم است, خورشید روزها بیرون می آید که هوا روشن است و نیازی به وجودش نیست!
ولی ماه شبهای تاریک را ورشن می کند, به همین جهت نفعش خیلی بیشتر از ضررش است!
سه شنبه 5/3/1388 - 11:56
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته