• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 3839
تعداد نظرات : 784
زمان آخرین مطلب : 4397روز قبل
بهداشت روانی

آیا تا به حالدقت کرده اید مه بعضی افراد بدون توجه به مسائل و شمکلات , چقدر در سر زندگی و شاد بودن توانا

 هستند؟ تحقیقات نشان می دهد این حالت ذاتی یا خدادادی نیست بلکه یک مهرت است که این افراد ان را در

 خود پرورش داده اند . شما هم اگر بخواهید می توانید این مهارت را کسب کنید و زندگی خود را لبریز از شادی و

 نشاط سازید.

اشخاص شاد با زندگی همراهی می کنند.!!!

هر کسی تقدیری در زندگی دارد و این به عهده خودش است که با قسمت خود بجنگد یا با آن همکاری کند اما ایا

 این حرف به این معنی است که با قسما خود بجنگند یا با آن همکاری کند. اما ایا این حرف به این معنی است که

 فرد باید دراز بکشد و بگذارد زندگی روند خود را طی کند؟

مسلما نه! در عوض می تواند روشی در پیش گیرد که به بهترین وجه ممکن با مسایل مواجه شود و حداکثر تلاش

 خود را در این زمینه نشان دهد در ان صورت متوجه راه های جدیدی می شود و با کشف آن ها انرژی تازه ای

 کسب می کند . زندگی می خواهد شخص , تقدیر و سر نوشت خود را بفهمد آیا ترجیح نمی دهید به جای جنگ

 با زندگی کنار بیایید؟

اشخاص شاد فقط مثبت نمی اندیشند بلکه مثبت عمل می کنند.

مثبت اندیشی مسلما جای خودش را دارد. برای شاد بودن باید افکار خود را عوض کنید. اما منتظر از راه رسیدن

 احساسات نباشید. اشخاص دارای قدرت کنترل مستقیم بر چگونه عمل کردن و چگونه اندیشیدن خود هستند.

 اگر می خواهید شخص شادتری باشید , شادمانه تر عمل کنید. اگر می خواهید شخص مهربان تر و با عاطفه تر

 عمل کنید. اگر می خواهید منش دوستاه تری داشته باشید دوستانه تر عمل کنید.

احساسات پس از عمل کردن از راه می رسند.

اشخاص شاد آن چه را که احتیاج دارند طلب می کنند.

همان طور که نعمت ها معمولا از آسمان به زمین نمی افتند, از شکایت کردن نیز چیزی عاید اشخاص نمی شود.

 اگر به ظرب المثل هر چه بکارید همان را درو می کنید اعتقاد دارید پس به جای شکایت کردن به دنبال خواسته

 های خود بروید. این اتخاب شماست. می توانید به همین رویه ادامه بدهید, دیگران را متهم کنید و همچنان

 چیزی عایدتان نشود یا می توانید خیلی راحت آن چه را که خواهید طلب کنید.

اشخاص شاد مشتاق تغییر هستند.

ثابت ماندن و تغییر نکردن مخالف همه قوانین طبیعت است . اگر تلاش کنید که ثابت اتفاق بیفتید, در این صورت

 همیشه ناراحت خواهید بود

اگر اجازه بدهید ترس از تغییر کردن شما را متوقف سازد , با محروم شدن از خواسته های خود موافق هستید

 شما می توانید بر این باور باشید که تغییر باعث آزار اشخاص می شود و در مقابل آن مقاومت به خرج دهید. یا در

 عوض می توانید تغییرات را با آغوش باز پذیرا باشید و معتقد باشید که وجود آن ها به شما کمک خواهد کرد.

 همه این ها بستگی به این موضوع دارد که تصمیم بگیرید کدام عقیده را باور کنید.

اشخاص شاد به خود اجازه شکست خوردن نمی دهند.

شکست به این معنی نست که هیچ گاه به هدف خود نرسید و یا دلیلی بر دست کشیدن از هدف نیست به هدف

 دست نیافتن تنها یک معنی دارد: شما به تمرین و تجربه بیشتری احتیاج دارید و مشتاق اشتباه کردن باشید و

 تسلیم نشوید. اجازه ندهید یک شکست شما را به گونه ای تحت تاثیر قرار بدهد که همه تلاش های خود را از

 بین ببرید و درست مثل یک دونه لذت به خط پایان رسیدن را حس کنید.

اشخاص شاد در زمان حال زندگی می کند.

اگر نسبت به لحظه حال آگاه هستید و در کنار آن منتظر آینده نیز هستید قادر خواهید بود تا از فرصت ها سود

 ببرید. اگر با خودخوری غم گذشته را می خورید چشمانتان به روی امکانات و فرصت های حال بسته خواهد بود در

 عین حال نافع اینده را نیز از دست خواهید داد . زندگی شاد محصول زندگی کردن در لحظه  حال است که اگر از آن

 خوب استفاده بشود تکیه گاه و ضریب اطمینانی برای داشتن آینده ای خوب و فوق العاده است. اشخاص فقط با

 آن چه که امروز انجام می دهند می توانند آینده خود را تحت تاثیر قرار دهند.

اشخاص شاد برای اینده برنامه ریزی می کنند.

انسان های شاد می دانند باید تسلط داشتن بر زندگی را تمرین کنند و بر زندگی خود کنترل داشته باشند تا در

 برابر احساساتی مانند قربانی بودن یا بی دفاع بودن مقاوم باشند. برنامه ریزی در جهت درست انجام دادن کارها

 امری ضروری است نه این که وقت خود را بر هر چیزی که توجه فرد را به خود جلب می کند, صرف کند.

 برای آن چه که برایتان مهم است برنامه ریزی کنید و تصمیم بگیرید تا وقت پول انرژ و منابع محدود خود را برای آن

 صرف کنید.

دوشنبه 28/6/1390 - 21:24
سلامت و بهداشت جامعه

هر کاری را به وقتش موکول کنید

کسانی که زیاد کار می کنند , معمولا مشکل بی خوابی دارند. زیرا پس از رفتن به رختخواب نمی دانند چطور

 دست از کار بکشند. سعی کنید در زمان خاصی از روز دست از کار بکشید. مکان زمان و اتفاقی را برای پایان کار

 تعیین کنید. فهرستی از کارهای فردای خود تهیه کنید و با خیالی آسوده بخوابید.

روی پوست گوسفند بخوابید.

این راهر کودکی هم می داند که خوابیدن روی پوست گوسفند , خواب عمیق می آورد و بیشتر از شمردن

 گوسفند اثر دارد.

این تاثیر به خاطر حسی فیزیکی نیست بلکه پشم ویژگی منحصر به فردی دارد که باعث می شود عرق کردن بدن

 به صورت تبخیری باشد نه به صورت مایع. این مسئله باعث می شود که خواب طبیعی تر و راحت تر باشد.

در آرامش به موسیقی گوش کنید.

برای بر خورد با همسایه های پر سر و صدا را چاره ساده ای وجود دارد آن هم گوش دادن به موسیقی است .

 موسیقی دلپذیری که با هدفون گوش می کنید. اگر هر روز به یک قطعه موسیقی گوش کنید با تداعی آن قطعه

 موسیقی آرامش می یابید و بعد زودتر به اثر موسیقی پی می برید.

خشم برنامه ریزی شده

خشم می تواند عامل مهمی در بی خوابی باشد ,البته بخشیدن و فراموش کردن همیشه ساده نیست. اما راه

 حل ساده ای وجود دارد. شما می توانید زمان و مکان خاصی را در نطر بگیرید و در آن هنگام راه رفتن انجام دهید

 . در زمان برنامه ریزی شده تمام خشمتان را نشان دهید و آن را تا زمانی دیگر فراموش کنید.

دعای خواب

دعا کردن و احساس معنویتی که دعا به انسان دست می دهد فواید روانی بسیار زیای دارد. محلی به نام مکان

 خدا در مغز هر انسانی وجود دارد. دسترسی به این محل عروج معنوی و آرامش ذهنی به همراه می آورد.

 کسانی که از ته دل دعا می کنند هرگز کمبود خواب را احساس نمی کنند.

دوشنبه 28/6/1390 - 21:23
بهداشت روانی

افراد دروغگو معمولا از نظر نوع رفتاری با یکدیگر شباهت بسیاری دارند که دانستن برخی از خصوصیات به ما

 کمک می کند که تا حدودی انسان دروغگو را بشناسیم برخی از علائم و روشهایی که باعث شناهخت دروغگو

 می شود عبارتند از:

1- چشمان کسانی که دروغ می گویند یا بازتر از حد معمول است یا دائما چشمهای آنان به نقاط مختلف حرکت

 می کند. در عین حال آنها معمولا از نگاه مستقیم به شما احساس ناراحتی می کنند و سعی می کنند

 مستقیما به شما نگاه نکنند.

2- گاهی اوقات افراد دروغکئ بخشی از صورت یا دهانشان را هنگام حرف زدن می پوشانند.

3- وقتی از آنها سوال می شود دماغ یا گوششان را به حالت عصبی می  خارانند.

4- فرد دروغگو معمولا هنگام حرف زدن حرکت اضافی زیادی از خود بروز می دهد.

5- در هنگام حرف  زدن زیاد تپق می زنند و اشتباهات فراوان گفتاری را سعی می کنند به گونه ای بپوشانند.

6- آنها همیشه کلی گویی می کنند و بارها این کلیات را تکرار می کنند و با این کار تلاش می کنند تا خودشان را

 قانع کنند.

7- آنها سعی می کنند به گونه ای گیج و مبهم سخن بگویند و با این کار به شما اجازه نمی دهند تا حرفهای آنان را

 تجزیه کنید.

8- هنگامی که سعی دارید در مورد موصضوع مورد بحث از آنها سوال کنید بلافاصله موضوع بحث را عوئض می

 کنند.

9- حتی سوال شما را متوجه شوند چنین وانمود می کنند که سوال شما را نشنیده اند و با این کار به بحث خاتمه

 می دهند.

10- اگر می خواهید مطمئن شوید مه او دروغ کفته است چند روز بعد راجع به موضوعی که در مورد آن دروغ گفته

 است ار او سوال کنید تا برایتان یک داستان با مظالب متفاوت تعریف کند.

11-اگر قدری به صحبت آنها شک دارید شما را متهم به بی اعتمادی می کند و خیلی سریع با این کار به بحث

 خاتمه می دهد.

12- آدم های دروغگو معمولا پر حر ف هستند و در مورد هر چیزی اظهار نظر می کنند.

13- افراد دروغگو معمولا کسانی هستند که در زندگی شخصی یا خانوادگی دچار مشکل هستند. پس در مورد

 حرفهای چنین افرادی بیشتر دقت نمایید.

14- تن صدای افراد دروغگو در هنگام دروغ گفتن معمولا بالاتر از حد طبیعی است.

15- خنده های بی دلیل و بی گاه در هنگام صحبت کردن یکی دیگر از علائم افراد دروغگو است

16- آدمهای دروغکو همیشه سعی می کنند حرفهای زیبا و جذاب به زبان بیاورند و با این کار می خواهند امکان

 کشف حقیقت را از ما سلب کنند.

نکته پایانی این که اگر چه که شاید افراد دروغگو در کوتاه مدت بتوانید حقیقت را از دیگران پنهان کنند اما زمان باعث

 خواهد شد که همیشه افراد دروغگو رسوا شوند و هیچ گته حقیقت پنهان نخواهد ماند, اگرچه شاید مدت زمان

 طولانی پنهان بماند

 

دوشنبه 28/6/1390 - 21:22
دعا و زیارت

شک و تردید همواره حالاتی آشنا برای انسانها بوده است. افراد مردد و حیوان به این سو و آن سو می نگرد و

 همواره این سوال برایشان پیش می آید که آیت قدرتی وجود دارد که بتوان از آن کمک گرفت . این تردید به خاطر

 عدم اعتماد و ایمان کامل به وجود قدرت برتری است که تمام کائنات زیر قدرت خود دارد.

هنگامی که در حالت دعا قرار می گیرید با این موضوع ایمان داشته باشید که قدرت روحی شما تنها علت و سبب

 و تنها عامل نجات دهنده شماست و از صمیم قلب اطمینان حاصل کنید که با وجود آن هر غیر ممکنی ممکن و

 هر عملی میسر می شود. در وهله اول این جمله تاکیدی را همواره با خود تکرار کنید: روزی خواهد رسید که من

 به آرزوی خود برسم. آری روزی می رسد که من خوشبختی خود را بیابم " اما فراموش نکنید که خواست و آرزوی

 خود را به آینده و به بعد موکول نکنیم و آن چه می خواهیم  در زمان حال از ضمیر باطن بخواهیم و به آسانی بدان

 جان ببخشیم و البته این در صورتی میسر است که به آن ایمان کامل داشته باشیم.

هنگامی که برای کسی دست دعا به سوی آسمان بلند می کنید او را در اعماق روح و ضمیر باطن خود بنشانید و

 او را با چهره ای شاد و روحی آزاد ببینید و از اینکه دعایتان مستجاب خواهد شد شکر گزاری کنید . هنگامی که با

 روح و اعتقاد روبه سوی خداوند می کنید با شناختی که از او دارید می دانید که آرزویتان را بر آورده خواهد کرد.

 زیرا خداوند هرگز با شکست میانه ای ندارد . نه آن را می شناسد و نه آن را برای بندگانش می خواهد. بعنوان

 مثال اگر تصویر تندرستی عزیز بیمار خود را به ذهنتان بسپارید و تمامی دقت خود را بر روی بهبودی او متمرکز

 کنید خداوند نیز بر این تمرکز ذهن شما صحه خواهد گذاشت.

آخرین مرحله دعا شامل شناخت و قبول آن است و اعتقاد به این مسئله که حتما اجابت خواهد شد. اما این نکته

 را به خاطر داشته باشید که ما هرگز قادر به دیدن وجدان و ضمیر و اعتقادات باطنی خود نیستیم , اما می توان با

 قدرت ایمان به آرزوهای خود جامه عمل بپوشانیم و دعا ها را مستجاب کرد.

اما بیشتر اوقات این سوال به ذهنمان خطور می کند :" پس چرا دعاهایمان مستجاب نمی شود؟ پاسخ آن در

 سوال پنهان است. زیرا ترس و تردید در آن به خوبی روشن است . چنان به خداوند ایمان داشته باشید که در

 کودکی خود را به مادر می سپردید و جز او کس دیگری را نمی شناختید و عشق او را با تمام و جود احساس می

 کردید هنگامی کخ در مورد استجابت دعاهایتان دچار شک می شوید ,

 دقت خود را بر خواسته تان متمرکز کنید . پس از آنکه تمام ذهن و فکر خود را از این فکر و ایده انباشتید , س از

 چندی شاهد رشد و شکوفایی آن خواهید شد.

 

دوشنبه 28/6/1390 - 21:20
نوجوان و جوان
 

 

حتما تا حالا برات پیش اومده که چیزی رو از ته دلت و با تمام وجودت بخوای. آرزویی که ذره ذره وجودت نیاز به

 داشتنشو فریاد می زنه. همون آرزویی که دلت به خاطرش می تپه . به امید رسیدن بهش نفس می کشی , تو

 رویاهات همیشه دنبالشی. همون که دلیل زنده موندنته .

همون رویایی که بزرگترین امیته . قشنگترین رویا ی تو رویای سوگلی تو بالاترین امیدت واسه زنده موندن بالاترین

 دلیلت واسه تلاش کردن.

همون چیزی که اگه بدونی یک ساعت از عمرت مونده , تموم آرزوت اونه که بهش برسی . خواستنی از جنس

 آتش اشتیاق , سوزان و ملتهب , مثه نیاز یه ماهی به آب برای حیات. عین نیاز زندگی به امید برای نبریدن و

 تلاش.

حسی که تو رو به ادامه دعوت می کنه , تشویقت می کنه و بهت انرژی می ده. چیزی که برای خواستنش تردید

 نداری , اون طور می خواهی که نرسیدن بهش برات زجره , رنجه , عذابه, و رسیدن بهش واست بالاترین شوق و

 لذتی که می تونی تصور کنی.

هر چیز نهایی داره , بهای خواسته تو چقدره؟ چه بهایی داره. بهای خواسته تو چقدره؟ چه بهایی واسه دریافت

 خواسته ات بپردازی ؟ از چه چیزارزشمند  و عزیزی واسه رسیدن بهش می گذری و مایه می ذاری؟

واسه رسیدن به همو ن رویای شیرینی که نمی تونی فراموشش کنی , نمی تونی جاشو با هیچی پر کنی . اون

 چیز مقدس و عزیزی که قلب و روح و جسم و تموم وجودت خواهش رسیدن به اون خواسته است. چند بار

 ناخواسته  تو محاصره ابرهای تیره تردید  و نا امیدی صدای تو گوشت زمزمه کرده , افسوس ,حیف که نمی شه ,

 کاش ممکن بود, اما ممکن نیست. همون صدایی که گاهی جرات تلاش و تجربه ثمره تلاشتو ازت می گیره.

و یه روز ممکنه به خودت بگی و ببینی , تحت تاثیر اون صداها نا خوانده , تو از یاد بردی . خواستنی که از عمق

 وجود باشه , نتونستن و نشدن سرش نمی شه , مگه بچگی هاتو از یاد بردی, که وقتی یه عروسک یا یه ماشین

 پشت ویترین اسباب بازی فروشی چشمتو می گرفت هیچ منطقی پاهای معصومت واسه گذشتن از اون

 خواسته مردد نمی کرد.

تو اون عروسک یا ماشین رو می خواستی , اون طور می خواستی که هیچ منصرف نمی شدی. اون طور پاش

 وامی ستادی که صاحب اول و آخرش فقط خودت بودی!

 

 

 

 

چطوری اون لحظه نمی شه و نمی تونم و حالا بعدا پدر و مادرت رو نمی فهمی و قبول نمی کردی؟

اون طور اونو نی خواستی که نشدن برات بی معنی بود. تکان نخوردن و سفت و سخت استادن و پافشاریت جلوی

 اون اسباب بازی تا لحظه که بهش برسی رو از یاد بردی؟

چطوری یادت رفته خواستن, نتوانستن رو نی پذیره, اشتیاق رسیدن به یه آرزوی قلبی نتونستن و نشدنو نمی

 فهمه , خواستن فقط یه معنی داره اونم توانستنه؟!!

چطور شد که امروز ما بدون این که متوجه بشویم. نخواستن رو با نتوانستن عوضی گرفتیم؟ چون به درستی پی

 نبردیم اون جا که نتوانستیم

به سبب این بود که واقعا نخواسته بودیم. اگر فقط بخوای و باور کنی که بهش می رسی کل قانونمندی های

 کائنات همسو با تو می شه.خواستن به تو نیرو و انرژی می ده که تموم درهای بسته رو به روت باز می کنه و تو

 رو با تلاشی تجهیز می کنه که با قدرتی عظیم فقط رو یه نقطه متمرکز شده که بی شک تو رو به کامیابی می

 رسونه مهم ایمان و اعتقادت به خواستته , خواستن رویایی که فکر رسیدن بهش , عشق و  تقلا و تلاش رو در تو

 زنده و صد برابر می کنه  همون که تو رو مشتاق تلاش می کنه.

اگه چیزی که تو رو به تلاش کردن تشویق می کنه همون شعله داغ اشتیاقه , دیگه هیچ مانعی تو رو نمیترسونه ,

 هیچ نگرانی دلت رو نی لرزونه , همه خواسته هات توی یه هدف جمع می شه او هدف اولویت اول و شماره

 یکی که همه چیز تابع اونه. و اگه چیزی هست که این جور می خوایش و این قدر برات عزیزه هیچی مانع

 رسیدنت به اون نمی شه.

هیچ قدرتی تاب ایستادن مقابل خواسته قلبی تورو نداره. اگه عشقت به آرزو و هدفت در اون حد متعالی و بالای

 خودشه , اگه آرزوی رسیدن به خواسته ات اون طور تو رو بی تاب و بی قرار می کنه که شب و روز بهش فکر می

 کنی , از همین حالا تو رو می بینم که به خواسته ات رسیدی و اگه بهش نرسی مقصر فقط خودتی.

هر چه خواسته تو متعالی و بزرگ تر باشه باید بهای بیشتری روی براش بپردازی پس اگه به خواسته ات نرسیدی

 یا اون قدر برات ارزش نداشت و نمی خواستیش که همپای بهاش براش خرج کنی و سختی و رنجش را واسه

 رسیدن به گنجش به جون بخری یا تو روزمرگی و بطالت زیر خروارها یاس و ترس دفنش کردی و واسه تبرئه خودت

 وقتی یادش افتادی فقط سری از افسوس تکان دادی و گفتی افسوس که رویای من شدنی نبود.

یادت باشه هیچ قدرتی غیر از خودت نمی تونه مانع رسیدن به خواسته هات بشود. وقتی با بی رحمی به نا

 امیدی و یاس اجازه می دی رویا تو را ازت بدزده و با خودش ببره وقتی خودت واسه دفاع از رویات جلوی ترس هات

 نمی استی از کی توقع داری برات این کار رو بکنه ؟ وقتی اون خواسته برات اون قدر ارزشمند نبوده که بهای لازم

 رو بپردازی چطوری توقع داری اونو به رایگان و به سادگی به دست بیاری و به سادگی طعم شیرین رسیدن به

 آرزوی قلبیتو بچشی؟

و چه غم  انگیز است کهیه عمر فقط به خاطر ترس تو زندگی در جا بزنی که اصلا دوستش نداری , اون زندگی ای

 که با روحیات و خواسته ات  تو هیچ تناسبی ندارد و فقط به خاطر این که جسارت ترکشو نداری به خاطر این که

 جسارت کنار گذاشتن ترستو از یاد بردی و به طعم تلخ اشتباه عادت کردی تحملش می کنی.

کی یادت داد معنی زندگی محدود به تکرار عادت هاست؟ اخرش چی؟ جاذبه این تکرارهای بی اراده حداکثر تا چند

 سال دیگه دوام دارد؟

بالاخره تاریخ انقضا اونم می رسه؟

گاهی به سبب ترسی که بهش چسبیدیم حتی متوجخ نیستیم ترس از یه اتفاق ممکنه خیلی وحشتناک و زجر

 اور رخداد اون اتفاق باشه و مثه یه عمر تحمل رنج واقعی به خاطر ترس از رنج احتمالی اینده کسی چه می دونه

 اگه با تموم وجودت برای رسیدن به رویات تلاش کنی چی پیش می آید؟ یه نگاه به دیروزت بنداز, اگر راضیت کرد

 جا پای دیروزت بذار اگه غمگینت کرد , اگه اون قدر رنجت می ده که حتی دلت نمی خواد به مرورش برپردی دیگه

 اشتباه دیروز رو تکرار نکن.

اگه دیروز و امروز و فردات تو سیاهی و غم  و غصه مثل همن , کوتهی از خودته که هنوز به خودت نیومدی و

 هوشیار نشدی و نخواستی و فقط نخواستی تا بتونی به بهترین ع تغییرش بدی زندگی بی لطفی که فقط از سر

 عادت به تکرارش ادامه مشغولی ارزش زندگی کردن  داره؟

تنها فاصله تو با بزرگ ترین رویا ها و عزیزترین آرزوها ت فقط خواست و اراده خودته! چ.ن خواسته عمیق و قلبی تو

 به پشتوانه بیشترین تلاشت عامل شکوهمندترین تغییرات مثبت زندگیته تا کی نرسیدن به آرزو های قشنگتو

 گردن نتونستنی ها می ندازی ؟ کافیه با خودت روراست باشی کلاهتو قاضی کنی ببینی نخواستی یا نتونستی؟

 

دوشنبه 28/6/1390 - 21:19
ازدواج و همسرداری

 

1- رابطه ای که در آن بیش از آنچه به شما عشق می ورزند , عشق می ورزید.

در این رابطه هنگامی که فقط یکی از طرفین در اکثر اوقات از لحاظ روحی تعقیب کننده و دیگری تعقیب شونده می

 باشد. سالم نبودن و از تعادل خارج شده و محکوم به شکست خواهد شد.

2- رابطه که در آن بیش از آنچه که شما عشق می ورزید, به شما عشق بورزند.

در چنین رابطه ای که قلبتان را به طور کامل در طبق اخلاص نگذاشته اید, هیچ گاه احساس رضایت نخواهید

 داشت.

3- رابظه ای که در آن شیفته توانایی های بالقوه نامزد.همسر خود می باشید.

داشتن یک رابطه سالم با همسرتان به معنی عشق ورزیدن به او به خاطر کسی که هست , می باشد. نه

 عشق ورزیدن به او علی رغم کسی که هست و یا به امید کسی خواهد بود.

4- رابطه ای که در آن ماموریت نجات همسرتان را به عهده دارید.

معتادین به نجات دریگران نه از آن رو که با همسرشان تفاهم دارند, بلکه به این دلیل که احساس می کنند مجبورند

 به او کمک کنند, به روابط وارد می شوند. کسانی که ماموریت نجات دیگران را به عهده دارند, غالبا حس ترحم را با

 عشق اشتباه می گیرند.

5- رابطه که در آن به نامزد, همسرتان به عنوان یک الگو و آمموزگار چشم دوخته اید.

وقتی عاشق کسی می شوید که الگوی شما ست, مشکل است رابطه ای طبیعی داشته باشید. ممکن است

 رفتار یا گفتارهایتان به گونه ای باشد که گویی برابرید, اما ذهنتان برای او مرتبه و مقام افزوده ای قائل باشید که

 این به نوبه خود هر گونه احساس اختیار و قدرت را از شما سلب می کند.

6- رابطه ای که در آن به دلایل بیرونی شیفته نامزد, همسر خود شده اید.

هر گاه شیفته یک ویژگی شخصیتی در ابعاد و صورت های مختلف کسی شدید از خود بپرسید اگر این فرد ویژگی

 را نداشت آیا همچنان برایم جذاب بود و می خواستم با او ازدواج کنم؟

7- رابطه می تواند بسیار فریبنده باشد, مخصوصا همگامی که همان یک زمینه ای که در آن تفاهم برخوردار

 هستید برای شما اهمیت زیادی داشته باشد و به راحتی آن را با پیوندی عاشقانه و قوی اشتباه بگیرید.

8- رابطه ای که در آن نامزد , همسر را از روی سرکشی و عصیان انتخاب می کنید.

گاهی افراد کسانی را برای ازدواج انتخاب می کنند که خصوصیات شخصیتی آنها متضاد کانل با آنچه که مورد نظر

 والدینشان می باشد در این صورت این امکان وجود دارد که از رابطه خود به عنوان روشی به منظور سرپیچی و

 عشیان در مقابل والدین خود استفاده می کنید, نه از آن روکه فرد مناسب را یافته اید.....

9- رابطه ای که در آن نامزد, همسر را به عنوان عکس العملی در قبال نامزد. همسر قبلی خود انتخاب کرده اید.

در این رابطه شما فردی را انتخاب می کنید که در او فقط به دنبال آن دسته از ویژگی هایی هستید که رابطه قبلی

 تان فاقد آنها بوده است.

10- رابطه ای که در آن نامزد , همسرتان از نظر روحی و عاطفی در دسترس شما نیست.

این نوع رابطه روابطی را در بر می گیرد که نامزد , همسر از نظر عاطفی و روانی با کسی دیگر درگیر است و به

 طور کامل نتوانسته است درگیری عاطفی خود را با شخصی سوم حل کند

 

دوشنبه 28/6/1390 - 21:18
آشپزی و شیرینی پزی

مواد لازم :

گوشت گوسفند استیکی

650 گرم

خردل

2 قاشق چایخوری

آب

یک دوم پیمانه

قرص عصاره آب مرغ

یک عدد

آرد ذرت

2 قاشق چای خوری

آب اضافی

2 قاشق چای خوری

خامه

2 قاشق سوپ خوری

پیاز خرد شده 2 قاشق سوپ خوری
روغن مایع 3 قاشق سوپ خوری

طرز تهیه :

روغن را در تابه نچسبی داغ کنید روی دو طرف قطعات گوشت مرغ خردل بمالید و آنها را در روغن سرخ کنید تا هر دو طرفشان

 طلایی و برشته شود.

آب و عصاره آب مرغ را اضافه کنید و بگذارید در حالی که در ظرف باز است غذا حدود 10 دقیقه با حرارت ملایم بجوشد تا گوشت مرغ

 کاملا مغز پخت شود.

آرد ذرت را با اب اضافی مخلوط کرده و در آن حل کنید. مخلوط آرد ذرت و آب را در غذا بریزید و بگذارید کمی بجوشد تا سس آن غلیظ

 شود . پیازچه و خامه اضافه کنید و صبر کنید تا داغ شود. سپس غذا را در ظرف ریخته و سرو کنید.

دوشنبه 28/6/1390 - 21:0
آشپزی و شیرینی پزی

مواد لازم :

گوشت

750 گرم

سیب زمینی

1 کیلو

پیاز

150 گرم

برگ بو

3 برگ

فلفل

به مقدار لازم

زردچوبه

به مقدار لازم

کره

300 گرم

رب گوجه 1 قاشق غذا خوری
آبلیمو یک دوم استکان
نمک و ادویه به مقدار لازم

طرز تهیه :

گوشت را خورد کرده و با برگ بو بپزید. پیاز را خلال و با روغن سرخ کنید زردچوبه را با پیاز تفت دهید و در گوشت بریزید. رب گوجه را

 در کمی روغن سرخ کنید و همراه با نمک و فلفل و ادویه به گوشت بیفزایید. گوشت که پخته شد سیب زمینی ها را خرد کرده و در

 آن بریزید. کمی که پخت , ابلیمو را اضافه کنید. آب راگو که خورد مواد رفت آن را صرف کنید.

دوشنبه 28/6/1390 - 20:59
آشپزی و شیرینی پزی

مواد لازم :

بلغور گندم

1 فنجان

لپه

یک دوم فنجان

برنج

یک دوم فنجان

آب گوشت یا آب مرغ

2 فنجان

گوشت چرخ کرده

150 گرم

سبزی(جعفری, اسفناج, تره, نعنا, ریحان)

یك سوم قاشق چایخوری

روغن

2 قاشق

کشک یا ماست کیسه ای به مقدار لازم
 سیر 3 حبه
پیاز متوسط 4 عدد

طرز تهیه :

پله و بلغور را با نمک و روغن می پزیم. گوشت چرخ کرده را کوفته قلقلی و با آب گوشت به مایه قبلی اضافه می کنیم. ماست

 کیسه ای را با مقداری آب هم می زنیم تا شل شود و سیر کوبیده را در آن می ریزیم. پیازها رابا روغن فراوان سرخ می کنیم.

نعنا داغ را آماده می کنیم و اش را در ظرف مناسبی می ریزیم و ماست یا کشک را به آن اضافه می کنیم و روی آن را با پیاز داغ و

 نعناع داغ تزیین می کنیم.

دوشنبه 28/6/1390 - 20:59
آشپزی و شیرینی پزی

مواد لازم :

500 گرم

باقلا مازندرانی

100 گرم

شوید خشک شده

دلخواه

سیر

به میزان دلخواه

نمک فلفل و زردچوبه

2 عدد

تخم مرغ

3 قاشق

زعفران آب کرده

2 لیوان

آب

طرز تهیه :

باقالا  مازندرانی را از روز قبل خیس کرده سپس به راحتی می توان پوست آ« را از آن جدا کرده و در سبد آبکشی کنید. سیر ریز

 شده را درون روغن ریخته و بلافاصله باقلا را بریزید هم بزنید. نمک, زرد چوبه و فلفل را هم اضافه کنید پس از آن شوید را اضافه

 کرده و همراه آن تفت داده بعد از آن آب را اضافه کنید آب آن خیلی نباید زیاد باشد بعد از 15 دقیقه جوشیدن تخم مرغ ها را به

س صورت درسته اضافه کنید حرارت باید کم باشد زیرا غذا له می شود بعد از 30 دقیقه این غذا همراه برج آماده خوردن است.

دوشنبه 28/6/1390 - 20:58
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته