مشاهده مطالب کاربر

تعداد مطالب : 248

تعداد نظرات : 457

زمان آخرین مطلب : 5390روز قبل

خواستگاری و نامزدی

من تنها یه نفرم و هنوز هم به اندازه یه نفر توانایی دارم من همه کار نمیتونم انجام بدم ولی میدونم که میتونم بعضی کارها رو انجام بدمپس هیچوقت انجام اون بعضی کارهایی رو که میتونم انجام بدم رد نمیکنم و کاری اگه از دستم ساخته باشه انجام می دم....(هلن کلر

يکشنبه 14/7/1387 - 10:29

[ نظر به این مطلب ] - [ نظرات این مطلب : 0 ]

خواستگاری و نامزدی

درس های زندگی

دوستت رو از روی شخصیت و باطنش انتخاب کن و جورابت رو به وسیله رنگ اون اگه جورابت رو فقط از رو جنسش انتخاب کنی زیبا نیست و دوست رو هم از روی رنگ و نژادش انتخاب کردن عاقلانه نیست

يکشنبه 14/7/1387 - 10:28

[ نظر به این مطلب ] - [ نظرات این مطلب : 0 ]

خواستگاری و نامزدی

درس های زندگی

در بین سختی ها و مشکلات فرصت های طلایی نهفته هست

يکشنبه 14/7/1387 - 10:27

[ نظر به این مطلب ] - [ نظرات این مطلب : 0 ]

خواستگاری و نامزدی

درس های زندگی

هیچوقت در مبارزه خودت رو محدود نکن ..بلکه با محدودیت هات مبارزه کن

يکشنبه 14/7/1387 - 10:26

[ نظر به این مطلب ] - [ نظرات این مطلب : 0 ]

خواستگاری و نامزدی

درس های زندگی

اهمیت عاشق بودن بیشتر از مورد علاقه کسی واقع شدن هست

يکشنبه 14/7/1387 - 10:25

[ نظر به این مطلب ] - [ نظرات این مطلب : 0 ]

خواستگاری و نامزدی

درس های زندگی

انسان ها ممکنه سخنانت رو فراموش کنن .. ولی هیچ زمان احساسیکه تو باعث شدی تا تجربه اش کنن رو فراموش نخواهند کرد

يکشنبه 14/7/1387 - 10:24

[ نظر به این مطلب ] - [ نظرات این مطلب : 0 ]

خواستگاری و نامزدی

درس های زندگی

بهتره برای چیزی که هستی مورد نفرت باشی

تا این دوستت داشته باشن برای اون چیزی که در واقع نیستی

يکشنبه 14/7/1387 - 10:23

[ نظر به این مطلب ] - [ نظرات این مطلب : 0 ]

ادبی هنری

عشق

جوانی و دختری دیوانه وار عاشق هم بودند و تصمیم گرفتند نامزد بشوند.نامزدها همیشه به هم هدیه میدهند.جوان فقیر بود تنها دارایی اش ساعتی بود که از پدر بزرگش به او رسیده بود.به موهای زیبای محبوبش اندیشید،تصمیم گرفت ساعتش را بفروشد تا شانه نقره ای زیبایی برایش بخرد.دخترک هم پولی نداشت تا هدیه نامزدی بخرد پس به مغازه بزرگترین تاجر شهر رفت و موهایش را فروخت.با پولش،بند ساعتی زرینی برای محبوبش خرید.وقتی روز نامزدی با هم ملاقات کردند،دختر برای ساعتی که فروخته شده بود، بند ساعتی به مرد جوان داد،و جوان برای موهایی که دیگر وجود نداشتند شانه ای به دختر داد.

شنبه 13/7/1387 - 20:23

[ نظر به این مطلب ] - [ نظرات این مطلب : 1 ]

ادبی هنری

نصیحت

به دنبال رویاهاتان بروید،زندگی تان را به راهی تبدیل کنید که به خدا میرسد.معجزات خودتان را تحقق بخشید.درمان کنید.پیشگویی کنید.به ندای فرشته نگهبانتان گوش دهید.دگرگون شوید.رزم آور باشید،و از رزم خود شاد باشیدخطر کنید

شنبه 13/7/1387 - 19:59

[ نظر به این مطلب ] - [ نظرات این مطلب : 0 ]

ادبی هنری

...

سخت گیری آسان است.تنها کاری که لازم است،دوری از مردم و بدین ترتیب،پرهیز از رنج است.در این حالت لازم نیست خطر عشق،نا امیدی و رویا های ناکام را به جان بخریم.

شنبه 13/7/1387 - 11:6

[ نظر به این مطلب ] - [ نظرات این مطلب : 4 ]