• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 34
تعداد نظرات : 60
زمان آخرین مطلب : 5930روز قبل
محبت و عاطفه
 

دیشب باران قرار با پنجره داشت

روبوسی آبدار با پنجره داشت

 

یكریز به گوش پنجره پچ پچ كرد

چك چك ، چك چك ... چكار با پنجره داشت ؟‌

 

« مرحوم قیصر امین پور »

 

(عكس تزئینی و بی ربط ! ؛ )

دوشنبه 26/9/1386 - 8:22
دانستنی های علمی
   

 

 

 

وقتی به دنیا میام ... سیاهم

وقتی بزرگ میشم ... سیاهم

وقتی میرم زیر آفتاب ... سیاهم

وقتی مریض میشم ... سیاهم

وقتی می میرم ... هنوز سیاهم

و تو آدم سفید !

 

وقتی به دنیا میای ... صورتی ای

وقتی بزرگ میشی ... سفیدی

وقتی میری زیر آفتاب ... قرمزی

وقتی سردت میشه ... آبی ای

وقتی می ترسی ... زردی

وقتی مریض میشی ... سبزی

و وقتی می میری ... خاكستری ای

و تو به من میگی رنگین پوست !

 

 

شنبه 17/9/1386 - 8:40
محبت و عاطفه

 

 

چهارشنبه 14/9/1386 - 10:49
دانستنی های علمی
 

پیش از اینكه شخص را برادر بنامند ،‌ باید همچون برادر رفتار كرده باشد .

 

مالكوم ایكس

سه شنبه 13/9/1386 - 9:30
دانستنی های علمی
گربه را همه دیده‏اند ؛ حیوان جالبى است. شاید خداوند نام او را در زمره حیوانات اهلى قرار داده است تا بیشتر دقت كنیم. یكى از خُصوصیات جناب گربه، چگونگى رفتارش با آب است.

 روزهاى بارانىِ كوچه‏هاى شهر را به خاطر بیاورید. چاله‏هاى پرآب و گربه‏اى كه قصد عبور از كنار آنها را دارد. حیوان نجیب آن چنان خود را جمع مى‏كند و با احتیاط از كنار آب مى‏گذرد كه گویا آب برایش زهر هلاهل است كه حتّى نباید قطره‏اى از آن به بدنش برسد ؛ امّا همین حضرت اجل را تصوّر كنید وقتى كه ناگهان از بالاى دیوار بلند، چشمان تیزش به ماهى سرخ و قشنگ مادر بزرگ در حیاط خانه قدیمى‏اش مى‏افتد، به نظر شما چه مى‏كند؟! آیا سجده شكر به جا مى‏آورد كه چه خوب! فاصله من از آب دور است و به هیچ وجه و با هیچ معادله‏اى امكان خیس شدن وجود ندارد! یا نه در یك لحظه خود را قهرمان شیرجه مى‏پندارد، دیوار را سكوى پرش، حوض مادربزرگ را استخر مسابقات المپیك شنا، شیرجه و واترپلو و سرانجام اینكه آبى آب همان آسمان آبى است با این تفاوت كه در آسمان ماهى لذیذ و سرخ و قشنگى وجود ندارد. پس حمله! مهارت گربه در این كار چنان است كه گاهى شك مى‏كنیم كه گربه پستاندار دوزیست است یا حتى آبزى كه از وطن به دور افتاده!

 

  بعضى از ما آدمها هم « تقواى گربه‏اى » داریم:

 

 وقتى هزارتومان پیدا مى‏كنیم، در و دیوار را پر از اعلامیه و اطلاعیه مى‏كنیم كه صاحبش را پیدا كنیم و چنان با تقوا مى‏شویم كه گوى سبقت از سلمان فارسى مى‏رباییم ؛ امّا بلا دور باشد وقتى دستمان به بیت‏المال مى‏رسد. آن را با مال البیت اشتباه مى‏گیریم: مى‏بخشیم، مى‏ریزیم، مى‏پاشیم، حیف و میل مى‏كنیم، انفاق مى‏نماییم و... كه اگر ندانى فكر مى‏كنى احكام دزدى و اختلاس و چپاول و تضییع حقوق مردم نسخ شده و از حرام به مستحب، بلكه واجب تبدیل شده است.

 

 

يکشنبه 11/9/1386 - 8:27
محبت و عاطفه
 

كجای تنهايی ايستاده‏ای

كه می ‏خواهی طفل دلت را

دار بزنی

همين‏كه می ‏توانی

با پاهای خود

بر بلندی شهر بروی و

دردهايت را

درِ گوشِ دلخوشی ‏های مردم

جار بزنی كم نيست...

رشته دردهايت

آن‏قدر دراز نيست

كه سركيسه مردنت را هم بياوری ...

كجای تنهايی ايستاده‏ای؟

 

سه شنبه 6/9/1386 - 11:3
محبت و عاطفه

درس استاد چو دريا می ماند

ساحلش ناپيدا

موجهايش بی تاب

ما در اين بحر شناور بوديم

ولی افسوس که در ذهن زمان

طرح آن خاطره تنها برجاست....

 

يکشنبه 27/8/1386 - 15:12
محبت و عاطفه

 

دست عشــق از دامـــــن ِ دل دور باد

مــــي توان آيا به دل دستور داد ؟

 

مــــي توان آيا بـــه دريا حكـــــم كــــرد

كه دلت را يادي از ساحــل مباد ؟

 

مــــوج را آيا توان فرمـــــود : ايست ؟

باد را فـــــرمــــــود : بايد ايستاد ؟

 

آنكـــــه دستـــــــور زبان عشـــــــــق را

بـــــــي گـــــزاره در نهاد مـــا نهاد

 

خــــوب مــــــي دانست تيــــغ تيــز را

در كف ِ مستــــي نمـي بايست دا

چهارشنبه 9/8/1386 - 14:8
محبت و عاطفه
 

قطار مي رود

تو مي روي

تمام ايستگاه مي رود

 

و من چقدر ساده ام

كه سالهاي سال

در انتظار تو

كنار اين قطار رفته ، ايستاده ام

 

و همچنان

به نرده هاي ايستگاه رفته

تكيه داده ام !

 

مرحوم قيصر امين پور / كتاب : دستور زبان عشق

سه شنبه 8/8/1386 - 12:38
ادبی هنری

« قیصر امین‌پور » شاعر برجسته معاصر، شب گذشته در بیمارستان دی درگذشت.

به گزارش باشگاه خبرنگاران قیصر امین‌پور شب گذشته هنگامی كه بر اثر بیماری به بیمارستان دی تهران منتقل شده بود و تلاش‌های پزشكان برای مداوی وی نتیجه‌ ای در برنداشت، درگذشت.
شنیده‌ها حاكی از آن است كه امین‌پور بر اثر بیماری قلبی درگذشته‌است.وی پس از تصادفی در سال 1378 همواره از بیماری‌های مختلف رنج می‌برد.
قیصر امین‌پور در دوم اردیبهشت ماه سال 1338 در شهرستان گتوند از توابع شهر دزفول متولد شد و تحصیلات ابتدیی و متوسطه خود را در شهرستان‌های گتوند و دزفول به پیان برد.
وی در آغاز عاشق نقاشی بود، اما سرانجام به سراغ شعر رفت و شعر او را به دانشكده ادبیات دانشگاه تهران كشاند.

اگر بخواهیم شعرى از جنگ بگوییم حتماً سرآمد شاعران آن دوران، قیصر امین‌پور به یادمان خواهد آمد، همان كه روزگارى سروده بود:
«مى‌خواستم شعرى براى جنگ بگویم/ دیدم نمى شود/ دیگر قلم زبان دلم نیست/ گفتم:/بید زمین گذاشت قلم‌ها را/ دیگر سلاح سرد سخن كارساز نیست/ بید سلاح تیزتری برداشت/ بید براى جنگ/ از لوله تفنگ بخوانم/ با واژه فشنگ.»
امین‌پور در سال 1376 با دفاع از رساله خود با عنوان «سنت و نوآورى در شعر معاصر» كه با راهنمایى محمدرضا شفیعى كدكنى به سرانجام رسیده بود، موفق به اخذ مدرك دكتراى ادبیات فارسى از دانشگاه تهران شد و بعدها این پایان‌نامه در شمارگان بالایى به چاپ رسید. وی درباره این اثر مى‌گوید: «پیشنهاد بررسى درباره ین موضوع از طرف استاد ارجمند دكتر شفیعى كدكنى بود و من از میان موضوعات مختلف، این موضوع را به ضرورت بحث سنت و نوآورى، براى پایان‌نامه دكترى برگزیدم.»
«دستور زبان عشق» آخرین دفتر شعر او بود كه تابستان امسال منتشر شد و مورد استقبال بسیاری از متقدان قرار گرفته بود.
در كوچه آفتاب، تنفس صبح، طوفان در پرانتز، منظومه ظهر دهم، مثل چشمه مثل رود، بی‌بال پریدن، به قول پرستو، گزینه اشعار ، گل‌ها همه آفتاب‌گردانند، سنت و نوآوری در شعر معاصر و شعر و كودكی ، از عناوین دیگر كتاب‌های این شاعر و استاد دانشگاه تهران است.

سه شنبه 8/8/1386 - 12:26
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته