• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 1216
تعداد نظرات : 572
زمان آخرین مطلب : 1588روز قبل
اخبار

نیما حامد ارکانی ایرانی است که سنی در حدود 30 سال دارد، او مدرک لیسانس خود را در ریاضی و فیزیک را از دانشگاه تورنتو در سال 1993 گرفته و پس از آن دکترا را در سال 1997 از دانشگاه برکلی کالیفرنیا دریافت کرده است.نیما حامد ارکانی پس از آن در شتابدهنده خطی استنفرد شروع به کار کرد.
در سال 1999به عنوان استاد دانشگاه برکلی مشغول به کار شد. وی در سال 2002 پس از یکسال ملاقات با استادان دانشگاه هاروارد به عنوان استادی در دانشگاه هاروارد رسید و کمی بعد از آن به مقام استادی در تحصیلات پیشرفته در دانشگاه پرینستون رسید. این مقام از سال 1933 تا سال 1955 ( زمان مرگ انیشتن ) در دست انیشتن بوده که هم اکنون نزد دکتر ارکانی است.

در سال گذشته نیز بارها مهمان انستتیو علوم طبیعی بوده و به گفته Peter goddarg مدیر انستتیو : ما با دکتر ارکانی تماس گرفته تا او به جمع استادان ما بپیوندد و او نیز موافقت کرد به گفته وی او یک تصویر ذهنی و یک درک عمیق از ظواهر تئوری های مدرن دارد و او قرار است نقش یک رهبر را در آزمایش در LHC را داشته باشد. پرفسور Nathan seibery عضو انستتیو علوم طبیعی افزود : درک عمیق او از فیزیک و خلاقیت قابل توجه وی باعث پیشرفت انستتیو خواهد شد.

دکتر ارکانی همکنون در زمینه فیزیک ذرات، نامی برای خود دست و پا کرده و قرار است نظریه انقلابی او ( در زمینه عملکرد جهان می باشد) اواخر امسال تست شود. این آزمایش در LHC در CERN که مهمترین و بزرگترین شتابدهنده ذرات در دنیا می باشد انجام خواهد شد. این شتابدهنده در سوئیس قرار دارد و در ماه می سال 2008 افتتاح گشته. US/LHC در ماه آگوست یا سپتامبر شروع به کار می کند و اثبات تئوری در آن در سال 2009 می باشد. LHC تونلی دایره ای شکل به طول 17 مایل (20.8 کیلومتر) دارد. هزینه ساخت این دستگاه عظیم در حدود 5 تا 10 بیلیون دلار شده است.
دکتر نیما حامد ارکانی ( رهبر فیزیکدانان نظری ) افکار ما را در مورد فضا و زمان باز کرده و به گفته ایشان جهان حد اقل 11 بعد دارد. این نظریه انقلابی را در فیزیک بوجود خواهد آورد. در تئوری ابر ریسمان و یا به اختصار ریسمان، تلاش بر این بوده که توضیح دهد ذرات کوچکترین حالت در این جهان نیستند بلکه حلقه هایی که دارای نوسان می باشند، که ریسمان نامیده می شوند کوچک ترین چیز می باشد. در این نظریه ریسمان در 11 بعد نوسان می کند و بر خلاف ما که در 3 بعد مکان و یک بعد زمان هستیم. بیشتر مدلها در این تئوری حداقل 7 بعد دیگر را نشان می دهد که برای انسان قابل درک نیست.Image
دکتر ارکانی با فیزیکدانانی به نام Dimopoulos و Dvail پیشنهاد کردند که بعضی از این ابعاد بزرگتر از حدی است که قبلا تصور می شد و این مدل( ADD (Arkani-Dvail-Dimopoulos نام دارد متاسفانه این ابعاد قابل مشاهده نمی باشند، زیرا گرانش تنها نیروی هست که بر آنها احاطه دارد.
مخالفت بعضی ها با این تئوری به این دلیل است که نمی توان آن را آزمایش کنند. برای مثال، گر شما در ماشین خود نشسته باشید و دستگاه GPS شما روشن باشد، شما می توانید سرعت و مکان دقیق خود را در یک لحظه بدانید. ولی این کار در دنیای ذرات غیر ممکن است و شما نمی توانید سرعت و مکان یک جسم را در یک لحظه بگویی.
ارکانی و دیگران بر این باورند که( LHC (larg hadron collider قادر است به جواب دادن به این سوال کمک کند. اگر تئوری او تایید شود، این اولین پیشرفت در زمینه فیزیک ذرات و تصورات ما در مورد فضا زمان اطرافمان از زمان انقلاب انیشتن در این رشته تا به امروز می باشد.
جوایزی که وی دریافت کرده:
در سال 2005 جایزه فی بتا کاپا از دانشگاه هاروارد.
در سال 2003 کسب مدال گریبو از انجمن فیزیک اروپا .
و کمگ هزینه های متعددی در سال

جمعه 24/2/1389 - 11:4
شهدا و دفاع مقدس
  1. راشل کوری دختر آمریکایی بود که برای اعتراض به کشتار مردم مظلوم فلسطین و دفاع از حقوق بشر (حقوق بشر واقعی ،نه اون حقوق بشری که میگه 13 میلیون بالاتر از 24 میلیونه!!!!) از زندگی مرفه خود در المپیای واشنگتن گذشت و با تعدادی از دوستانش به رفح آمد تا مانع از تخریب خانه های فلسطینیان بدست سربازان اسرائیلی شود و در این راه از جان خود هم گذشت و به فجیع ترین شکل و در زیر بولوزر اسرائیلی ها به شهادت رسید...

 

rachel.jpg

 

یکشنبه 16مارس 2003: راشل کوری دختر آمریكایی 23 ساله، از اهالی شهر المپیا در ایالت واشنگتن، به همراه 8 تن از دوستانش - پنج آمریكایی و سه انگلیسی - از اعضای جنبش جهانی همبستگی با ملت فلسطین (International Solidarity Movement) در محله "السلام" رفح ، سعی می‌کنند که از اقدام یک دستگاه بولدوزر نظامی رژیم صهیونیستی، در ویران کردن خانۀ یک فلسطینی، جلوگیری کنند

راشل در برابر بولدوز می‌ایستد و از راننده می‌خواهد که آن را متوقف سازد. وی پیراهن پرتقالی شبرنگی به تن دارد که از دور هم قابل تشخیص است. این فعال صلح، با بلندگوی خود با راننده بولدوز صحبت می‌کند. بقیه دوستانش نیز در فاصله 20 تا 15 متری راشل، با فریاد از راننده بولدوزر می‌خواهند كه توقف کند. اما بولدوزر همچنان به سوی راشل حرکت می‌کند، راشل روی یک تل خاک می‌رود؛

 

 

.........بولدوزر به او امان نمی‌دهد و هیولای آهنی 60 هزار كیلویی، پیكر راشل را به زیر می‌كشد، تیغه بولدوزر او را در خاک دفن می‌كند. در همین زمان دوستان راشل فریاد می‌کشند و به راننده بولدوزر اشاره می‌کنند که توقف کند!   بولدوزر چند متر جلوتر می‌ایستد. بیل فولادیش را كاملا پایین می‌آورد و به سمت عقب حرکت می‌كند تا خوب مطمئن شود كه بدن راشل را درهم شكسته است.

 

 پس از این جنایت هولناك، نظامیان اشغالگر هیچ‌گونه کمکی به راشل نمی‌كنند. چند دقیقه بعد، یک آمبولانس فلسطینی به محل حادثه می‌رسد و راشل را به بیمارستانی در رفح منتقل می‌كند. راشل همان جا جان می‌دهد.

 مرگ دلخراش راشل کوری تنها دو روز در برخی رسانه­ها منعکس شد. غیر از روزنامه­های ایالت واشنگتن عملا هیچ  رسانه دیگری در پیگیری این جنایت مخوف، یا مراسم ختم و  یادبود او در غزه که با دخالت تانک­های اسرائیلی به همخورد و یا درباره عبور فخرفروشانه و با استهزاء بولدوزر قاتل از کنار مراسم و مزاحمت نیروهای اسرائیلی برای آمبولانس حامل جنازه راشل و یا درباره مجوز ندادن به والدین او برای سفر به فلسطین، گزارشی منتشر نکرد.

 

کل این داستان و کشته شدن این دختر معصوم را میتونید اینجا ببینید

دیدیم که شهادت این دختر بیگناه عملا مورد بایکوت خبری رسانه های دنیا  بود

تصاویری دلخراش از شهید شدن خواهرم  

 

ما هم مسلمانیم

 

چهارشنبه 22/2/1389 - 15:21
اخبار

جــرس: یک فروند هواپیمای شناسایی ارتش ایالات متحده آمریكا كه قصد نزدیكی به منطقه مانور دریایی ارتش ایران را داشت، با اخطار پدافند هوایی، منطقه را ترك كرد.

به گزارش ایلنا، سرلشكر عطاالله صالحی فرمانده كل ارتش ایران، در حاشیه شلیك دو فروند موشك دوربرد ساحل به دریا در منطقه عمومی رزمایش (مانور) موسوم به «ولایت ۸۹»، با اعلام خبر فوق خاطرنشان کرد: “روز گذشته یك فروند هواپیمای شناسایی آمریكا قصد نزدیكی به منطقه ما را داشت كه با اخطار به موقع پدافند هوایی ارتش بلافاصله منطقه را ترك كرد.

در «ولایت ۸۹»، که با هدف تمرین و آمادگی برای “ایجاد لایه های دفاعی در زمان ضرورت” برگزار شد، فناوریهای زیردریایی، تکاوران، بمب افکن ها، اژدرها، ناوشکن ها و دافع های هوایی آزمایش شد.

چند هفته پیش نیز، یک مقام بلندپایه نظامی ارتش آمریکا اعلام کرده بود یک فروند هواپیمای اف ۲۷ ایران، در دریای عمان از نزدیک ناو هواپیمابر آیزنهاور پرواز کرده است. به گزارش خبرگزاری فرانسه، این مقام ارتش ایالات متحده، در ۲۱ آوریل (یکم اردیبهشت) خاطرنشان کرد شب پیش از آغاز رزمایش سپاه پاسداران در آب‌های خلیج فارس و تنگه هرمز، این هواپیمای ایرانی تا فاصله ۹۱۵ متری به ناو هواپیمابر آیزنهاور نزدیک شد و ۲۰ دقیقه در همین فاصله از ناو آیزنهاور به پرواز خود ادامه داد.
این مقام ارتش آمریکا تاکید کرده بود که کنش و واکنش با این هواپیمای ایرانی به صورت عادی و متعارف انجام شده است.
در واکنش به انتشار این خبر، محمد علوی، معاون عملیات نیروی هوایی ارتش ایران، گفته بود: “ما پروازهای شناسایی روتینی داریم که توسط هواپیماهای مختلف از جمله هواپیماهای بدون سرنشین انجام می‌شود و آنها ممکن است از بالای سر نیروهای آمریکایی عبور کنند.”

امروز سه شنبه، ۲۱ اردیبهشت (۱۱ مه) نیز، مقامات امنیتی پاکستان گزارش دادند که چند فروند موشک پرتاب شده از یک هواپیمای بدون سرنشین آمریکایی، به نقاطی واقع در نزدیکی مرز افغانستان و از مناطق فعالیت طالبان پاکستانی، اصابت کرده که در اثر آن، دست کم چهارده تن از افراد مسلح طالبان کشته شده اند.

سه شنبه 21/2/1389 - 22:6
ورزش و تحرک

جهان: با سلام خدمت حضرت‏عالى، و تشكر از این كه وقتتان را در اختیار ما نمایندگان نسل جوان قرار دادید. جناب آقاى خامنه ‏اى! با توجه به این كه جامعه‏ى ما یك جامعه‏ى جوان است و این‏طور كه به نظر مى‏رسد، خوشبختانه تفریح اول جوانان ما در حال حاضر ورزش كردن یا تعقیب كردن امر ورزش به ‏طور جدى است، و چون جوانان ما به هر حال دوست دارند با ابعاد شخصیتى رهبرشان بیشتر آشنا بشوند، سؤال من این است كه آیا شما در برنامه‏هاى روزانه‏ى خودتان فرصت می كنید كه به تماشاى برنامه‏ هاى ورزشى تلویزیون بپردازید؟ سؤال دیگر این كه - حالا چون آقاى استیلى هم در این جا حضور دارند - به هر حال همه دوست دارند بدانند كه وقتى آقاى استیلى آن گل قشنگ را وارد دروازه‏ى تیم امریكا كرد، شما چه احساسى داشتید، وچه شد كه بعد از آن بازى، آن پیام را انشاء كردید؟


پاسخ رهبرمعظم انقلاب: ایشان كه بعداً پیش من آمد، گفتم به پاداش آن گل ، پیشانى شما را می‏بوسم و بوسیدم.


متأسفانه من خیلى فرصت نمی ‏كنم برنامه‏هاى ورزشى تلویزیون را تماشا كنم؛ خیلى بندرت اتفاق مى‏افتد. از طرفى هم چون بیشتر ورزشهایى كه پخش مى‏شود، فوتبال است، من هم در فوتبال هیچ سررشته‏یى ندارم و در جوانى هم فوتبال بازى نمى‏كردم؛ والیبال بازى مى‏كردم.


در عین حال، آن شبى كه بازى ایران و امریكا بود، من آن بازى را نگاه كردم. البته حقیقتش این است كه آن شب هم نمى‏خواستم نگاه كنم ؛ چون دیروقت بود و وقت خواب من بود؛ لیكن همین‏طور كه نشسته بودم، روشن كردم و ناگهان با گل ایشان مواجه شدیم و دیگر خواب از سرم رفت و نشستم تا آخر بازى را تماشا كردم!


اما علت این كه من آن پیام را دادم. این آقایان وقتى كه پیش من آمدند، مفصل با آنها صحبت كردم؛ كه البته گزارش آن دیدار پخش نشد و مردم از محتواى آن ملاقاتى كه با این جوانان داشتم، مطلع نشدند؛ اما حالا من چند جمله‏اش را به شما مى‏گویم. قبل از آن دیدار - شاید چند هفته، و یا یك ماه و یا بیشتر - رسانه‏هاى وابسته به امپراتورى رسانه‏یى خبرى روى این بازى تبلیغ مى‏كردند كه این بازى، بازى سیاسى است! با این كه همه مى‏گویند فوتبال و ورزش، سیاسى نیست، اما در آن موقع همه تبلیغ مى‏كردند كه این یك بازى سیاسى است! از این كار، دو هدف مورد نظرشان بود:


یكى مسأله‏ى تعامل ایرانى، امریكایى در این بازى بود - من نمى‏دانم شماها چه‏قدر مطلع بودید؛ ولى ما كه در جریان خبرهاى خارجى و گفتارهاى رادیوهاى گوناگون دنیا قرار مى‏گیریم، مى‏دیدیم از این مسأله پُر است - و دوم این كه پیش‏بینى‏هاى عمده، بخصوص از طرف خود امریكاییها، ولو صریحاً هم اظهار نمى‏كردند، ولى از بیاناتشان معلوم بود، این بود كه ایران گل خواهد خورد؛ نه این كه گل خواهد زد. و در یك موقعیت ویژه، رئیس‏جمهور امریكا هم مى‏آمد و از موضع اقتدار و بزرگ‏منشى و بزرگوارى، یك پیام هم مى‏داد كه بله، حالا گل را به شما زدیم، اما بالاخره بیایید دست دوستى هم به هم بدهیم! بنابود آن شب پیام رئیس جمهور امریكا از تلویزیون سراسرى پخش شود.


این گل و بعد دنباله‏ى بازى‏یى كه بچه‏هاى عزیزمان ادامه دادند، قضایا را صد و هشتاد درجه تغییر جهت داد و حقیقتاً مظهرى شد از وضعیت ملت ایران در مقابل امریكا. این كه من در آن پیام گفتم «مظهر» است، نمى‏خواستم بگویم كه این آقا به خاطر جنبه‏ى سیاسى گل‏زده؛ نه، ایشان بازى فوتبال مى‏كند، ماهر است، با تكنیك آشناست، از حریفش قویتر است و گل را زده است. هركسى هم جاى ایشان بود، این گل را مى‏زد؛ هركسى هم جاى او بود، آن گل را مى‏خورد . بنابراین، بحث این نبود كه این گل به‏خاطر مسأله‏ى سیاسى زده شده؛ اما این گل هویت سیاسى‏یى را كه در دنیا به این بازى داده بودند، بكلى به عكس خواست آنها عوض كرد و من از این موقعیت حداكثر استفاده را كردم. البته آنها هم خیلى عصبانى شدند و بعد هم همان عناصر امپراتورى خبرى دنیا گفتند كه فلانى فوتبال را سیاسى كرد! نگفتند كه ما چند هفته است كه داریم خودمان این بازى را سیاسى مى‏كنیم

سه شنبه 21/2/1389 - 21:58
مصاحبه و گفتگو

 کفش قرمز

ناگهان یک جفت کفش قرمز جلوم سبز شد. کمی به کفش ها نگاه کردم ، با خودم گفتم الان که برن ، اما نرفتن . داشتم از خودم می پرسیدم که این خانوم اینجا چی می خواد ؟ که یادم اومد بله رو به روی نیمکتی که بنده روش اتراق کرده بودم نیمکت دیگه ای هم وجود داره . از شدت کنجکاوی سرم خود به خود شروع کرد به بالا اومدن . با خودم گفتم به به ! چه خانوم با شخصیتی ؛ کفشای قرمز ، جوراب هم که بگذریم ، شلوار تنگ (الله اکبر) ، مانتو از آن هم تنگ تر ، روسری هم که بودن و نبودنش فرقی نمی کند . یکم دقیق تر که شدم دیدم ( استغفرالله) خانم در حال بزک کردن نیز می باشند .با خودم گفتم : « ایول تا تنور داغه ، نونمونو بچسبونیم .» .

چی من ؟ به خدا من نیتم خیر بود . من اصلا  قیافم به این کارا می خوره ؟ حالا ادامه ی داستان بخونین می فهمین من چه پسرگلیم . جلو رفتم ، بعد از چند تا سلفه ، سلام کردم و بعد از شنیدن جواب سلام ، با حالتی متضرعانه به ایشون گفتم که : ببخشید سوالی ازتون داشتم . فکر می کردم بیشتر از این باید منت بکشم ، ولی در کمال تعجب ! گفت : بفرمایین .

گفتم : « ببخشید ، شرمنده ، روم به دیفال که این سوالو می پرسم . هدف شما از این همه آرایش کردن و اومدن تو خیابون چیه ؟ » . اولش خندید ، بعد گفت : « آدم به خاطر دل خودشم هم نمی تونه آرایش کنه ؟ » توی دلم گفتم : « ها جون عمّت به خاطر دل خودت یا دل جوونای مردم . »

دوباره شروع کردم به صحبت کردن و خواهش کردم راستش رو بگه چون که جواباشو برای یه پروژه ی تحقیقاتی نیاز دارم ( خالی نبستم ها ) . کمی فکر کرد و گفت : « چون پسر باادبی هستی و من ازت خوشم اومده بهت میگم . گفتنش یکم سخته اما چون تحقیقت به حرفای من نیاز داره میگم . راستشو بخوای به این خاطر این کارو انجام میدم تا شاید مرد رویاهامو پیدا کنم و بعد از اینکه چند مدت با هم دیگه بودیم و همدیگرو شناختیم با هم ازدواج کنیم . » . فکر کنم براش خیلی سخت بود این حرفارو بزنه چون بعد از این حرف چند تا نفس عمیق کشید .

گفتم : خب تا حالا این مرد رو پیدا کردین ؟

با خنده گفت : آره اون هم چند بار اما ...

_ اما چی ؟

_ اما هر کدوم از اونا بعد از مدتی ترکم کردن .


هم خندم گرفته بود و هم دلم براش می سوخت ، با خودم  گفتم عجب شیر زنی اگه من جاش بودم تا حالا خودمو کشته بودم . من هم که جو گرفته بودم ، رفتم تو کار نصیحت و امر به معروف .

گفتم : تو که این همه با پسر ها رابطه داشتی باید بدونی که پسرها از چی جور دخترایی خوششون میاد ؟ پسرها از دخترهایی خوششون میاد که عفاف و پاک دامنیه خودشون رو حفظ کنن و زینت هاشون رو برای همه به نمایش نذارن . (ما هم یه پا کتاب دینی ایم خودمون نمی دونستیم ها.) هیچ پسری خوشش نمیاد که همسرش قبلا با کس دیگه ای رابطه داشته باشه حتی خود دخترا هم همین طورن . به همین خاطر هم هست که این جور ازدواجا سرانجامش طلاقه . چون بین دو طرف یه حس بی اعتمادی وجود داره و دو طرف همش با خودشون می گن « اون که با من دوست شده از کجا معلوم با کس دیگه دوست نباشه یا قبلا دوست نبوده باشه ؟ » .

خلاصه سرتون رو درد نیارم ما هم که گوش مفت گیر اورده بودیم تا جایی که نفس اجازه می داد گفتیم . وقتی حرفام تموم شد ازش تشکر کردم که به حرفام گوش داده و باهم همکاری کرد ، و در آخر هم که نوبت خداحافظی رسید بهش گفتم که حرفای منو به عنوان یه برادر کوچیک تر که خواهرش رو دوست داره و نمی خواد که براش مشکلی پیش بیاد بپذیر و روشون فکر کن .  شمارمو بهش  دادم و  گفتم  اگر کمکی خواستی می تونی رو من حساب کنی .

در حالی که اشک از چشماش سرازیر شده بود و می خواست جلوی اشکاشو بگیره ، گفت : ممنون از راهنماییت ، منم می رم خونه تا رو حرفات بیشتر فکر کنم ؛ روش رو برگردوند که بره , اما دوباره برگشت و گفت : اگر من جای خواهر تو بودم به خودم افتخار می کردم که همچین داداشی دارم .

«ooooooooh my God!» یک لحظه از خدا خواستم که زمین دهن وا کنه ومنو ببلعه تا این صحنرو نبینم . اما خدا که همیشه هر چی بخوایم رو بهمون نمی ده . خلاصه همین جور که عرق از سر و صورتم می ریخت خداحافظی کردم و از معرکه دور شدم .

به غیر از صحنه ی آخر که خیلی هندی شده بود (که تقصیر من نبود) خیلی از خودم راضی بود . با خودم گفتم تو هم می تونی مفید باشی .

 

منبع وبلاگ:story-short

دوشنبه 20/2/1389 - 12:2
آلبوم تصاویر
دوشنبه 20/2/1389 - 11:58
آلبوم تصاویر

 

 

 

 

يکشنبه 19/2/1389 - 13:30
آلبوم تصاویر



يکشنبه 19/2/1389 - 13:27
طنز و سرگرمی

عکس: آگهی جالب یک فروشگاه لباس در تهران

يکشنبه 5/2/1389 - 10:23
دعا و زیارت

م اسلامی برای نوكیا ۶۶۰۰ و گوشی های هم نوع Islamic Theme For Nokia 6600

جهت دانلود هر یک از تم ها روی عکس مربوط به آن راست کلیک کرده و گزینه ...Save Target As را انتخاب كنید

 

 

 
 

پنج شنبه 27/12/1388 - 12:48
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته