• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 1758
تعداد نظرات : 100
زمان آخرین مطلب : 2472روز قبل
هوا و فضا

 

بسم الله الرحمان الرحیم

*مجید مجنون جان دلبندم*

 

 

بمناسبت 22 بهمن

عیدی مجید دلبندم به ستاره شناسها :

( قبل در ضمیمه دلبندم شماره 19 )

 


  

  


 

 

    

 

 

 

4 درصد تصادف ستارگان؛  


به نظر شما فضای بین ستاره ها در فضا چقدر است؟  و درچه فاصله ای ازهم قرار دارند؟
سی گرم از اجرام آسمانی در چه میزان مساحتی پراکنده شده؟
ستارگان دارای صورت فلکی مشخصی هستند چینش ستارگان با کیست؟
نگه داشتن ستارگان از انحراف از مدار خویش با کیست؟
ژرژ گاموف که عمر خود را در شناسایی ستارگان و وسعت فضا صرف کرده است میگوید :
فضا به اندازه ای وسیع است که اگر هرستاره رابه اندازه یک ماسه به قطر ١ میلیمتر فرض کنید در هر کیلومتر مکعب ازفضا فقط یک دانه از این ماسه ها موجود است،
سپس گفت فاصله فضایی میان این ستاره ها بقدری زیاد است که حتی اگر دو ستاره مجاور مستقیما به طرف یکدیگر به حرکت در آیند پنجاه هزار سال طول خواهد کشید تا با هم تصادم کنند!
مولف کتاب از کهکشان تا انسان می گوید :
اگر جرم تمام کهکشان‌ها را بطور مساوی در فضا پخش می کردند؛
به هر 1609000000000000000کیلومتر مربع،
فقط سی گرم. ماده می رسید!
اما عجیب تر از این هم نگاه داشتن این اجرام. در فضا به گونه ای است که مسیر مشخصی دارند
که از مدارها منحرف نمیشوند و مسیر ثابت را طی می کنند و اگر هم از مسیر ثابت خارج شوند قدرت قرار دادن دوباره این ستاره ها در مسیرش با کیست به نحوی که با هم برخوردی نداشته باشند
همه این ها را خدا جون در کتاب آسمانیش قرآن مجید هزار و چهارصد سال پیش به ما گوشزد فرموده!
به این آیات توجه بفرمایید :
(( خدا آفریدگاری است که آسمان را (باهمه اجرام موجود در ارتفاع دهها و صدها و هزاران میلیون سال نوری)  برافراشته و با ستون هایی که شما نمی بینید نگاه داشته است))  < رعد/٢ >
این مطلب اشاره است به نگهداری اینها اما جالب است بدانید که نگهداری اینها به حرکت دادن اینهاست نه لزوما ثابت نگه داشتن اینها!
تا حالا شده که سطل ماستی را بچرخانید ولی ماستهایش نریزد دلیل آن چیزی جز نیروی گریز ازمرکز وقانون جاذبه نیست؛
حال اگر لحظه ای ظرف را در هوا ثابت نگه دارید چه می شود درست است ماست سرتاپای انسان را سفید می کند!
))  بی تردید خداوند آسمانها و زمین را از اینکه منحرف و زایل شوند نگه می دارد و جز او نمی تواند آنها را از انحراف نگه دارد( واوست که اگر بخواهد از انحراف نگه می‌دارد آنها را حتی بعد از انحراف یا نابود می گرداند))  < فاطر /41>
خیلی جالب است بدانید که خداوند در اینجا برای اصلاح بندگان بعضا سرکشش از نوعی تضاد استفاده فرمودند؛
شما ببینید خداوند مهربان آنجا که بحث ستارگان و انحراف آنها از مسیر اصلی است آخر آیه می فرماید که (( من بردبار و بخشنده هستم(پس از انحراف و بازگشت به مسیر) ))
آیا این ستارگان تکلیف دارند؟
نه این برای آگاهی به ماست که ببینیم این خدایی که ستاره های میلیاردی را جا به جا می کند همان خداییست که ما در دنیا برزخ و قیامت با چشم دل میبینیم که ما را باید ببخشد،
و خداوند در این جا که محل جلوه نمایی و اظهار قدرت و نشان دادن وذکر قدرت نامنتهای خویش است که چنین ستاره هایی آفریده و به حرکت در آورده از این فرصت استفاده می کند و برای هدایت ما می فرماید : من بردبار و بخشنده ام واین آدم عاصی و غافل هرچه که هست از کواکب و ستاره ها که بزرگتر نیست که هر گاه از مسیر اصلی منحرف شوند به اذن خداوند قابل بازگشتند آدمی هم همین گونه است که میتواند بازگردد اگر خدا بخواهد و راه بازگشتش را سد نکرده باشد و این تنها خداست که بخشنده است.
اما در سه آیه بعد می بینیم با این که زمین و تمام موجوداتش در مقابل گیتی کمتر از یک گرده غبار است برای اینکه به این انسان فراموشکار قدرتش را یادآوری کند و او را جای خودش بنشاند آخر آیه می فرماید (( خداوند همواره عالم و قدرتمند است))  < فاطر /۴۴>
شاید هم به خاطر این است که مردم مخصوصا در صدر اسلام هیچ درک و تصویری از عالم بالا نداشتند و از طرفی هم خداوند متعال اراده فرموده بود که در آینده یادآوری برای مومنین و تلنگری به کافرین باشد و در هر صورت خداوند آگاه است بر همه هستی

 

 تعالی الله عن ما یصفون

 


 

 

   دنباله دارد ..

*مجیدمجنون جان دلبندم*

 

سه شنبه 21/11/1393 - 17:18
آموزش و تحقيقات

 

بسم الله الرحمان الرحیم

*مجید مجنون جان دلبندم*

 

 

بمناسبت 22 بهمن

عیدی مجید دلبندم به ستاره شناسها :

( قبل در ضمیمه دلبندم شماره 19 )

 


  

  


 

 

    

 

 

 

4 درصد تصادف ستارگان؛  


به نظر شما فضای بین ستاره ها در فضا چقدر است؟  و درچه فاصله ای ازهم قرار دارند؟
سی گرم از اجرام آسمانی در چه میزان مساحتی پراکنده شده؟
ستارگان دارای صورت فلکی مشخصی هستند چینش ستارگان با کیست؟
نگه داشتن ستارگان از انحراف از مدار خویش با کیست؟
ژرژ گاموف که عمر خود را در شناسایی ستارگان و وسعت فضا صرف کرده است میگوید :
فضا به اندازه ای وسیع است که اگر هرستاره رابه اندازه یک ماسه به قطر ١ میلیمتر فرض کنید در هر کیلومتر مکعب ازفضا فقط یک دانه از این ماسه ها موجود است،
سپس گفت فاصله فضایی میان این ستاره ها بقدری زیاد است که حتی اگر دو ستاره مجاور مستقیما به طرف یکدیگر به حرکت در آیند پنجاه هزار سال طول خواهد کشید تا با هم تصادم کنند!
مولف کتاب از کهکشان تا انسان می گوید :
اگر جرم تمام کهکشان‌ها را بطور مساوی در فضا پخش می کردند؛
به هر 1609000000000000000کیلومتر مربع،
فقط سی گرم. ماده می رسید!
اما عجیب تر از این هم نگاه داشتن این اجرام. در فضا به گونه ای است که مسیر مشخصی دارند
که از مدارها منحرف نمیشوند و مسیر ثابت را طی می کنند و اگر هم از مسیر ثابت خارج شوند قدرت قرار دادن دوباره این ستاره ها در مسیرش با کیست به نحوی که با هم برخوردی نداشته باشند
همه این ها را خدا جون در کتاب آسمانیش قرآن مجید هزار و چهارصد سال پیش به ما گوشزد فرموده!
به این آیات توجه بفرمایید :
(( خدا آفریدگاری است که آسمان را (باهمه اجرام موجود در ارتفاع دهها و صدها و هزاران میلیون سال نوری)  برافراشته و با ستون هایی که شما نمی بینید نگاه داشته است))  < رعد/٢ >
این مطلب اشاره است به نگهداری اینها اما جالب است بدانید که نگهداری اینها به حرکت دادن اینهاست نه لزوما ثابت نگه داشتن اینها!
تا حالا شده که سطل ماستی را بچرخانید ولی ماستهایش نریزد دلیل آن چیزی جز نیروی گریز ازمرکز وقانون جاذبه نیست؛
حال اگر لحظه ای ظرف را در هوا ثابت نگه دارید چه می شود درست است ماست سرتاپای انسان را سفید می کند!
))  بی تردید خداوند آسمانها و زمین را از اینکه منحرف و زایل شوند نگه می دارد و جز او نمی تواند آنها را از انحراف نگه دارد( واوست که اگر بخواهد از انحراف نگه می‌دارد آنها را حتی بعد از انحراف یا نابود می گرداند))  < فاطر /41>
خیلی جالب است بدانید که خداوند در اینجا برای اصلاح بندگان بعضا سرکشش از نوعی تضاد استفاده فرمودند؛
شما ببینید خداوند مهربان آنجا که بحث ستارگان و انحراف آنها از مسیر اصلی است آخر آیه می فرماید که (( من بردبار و بخشنده هستم(پس از انحراف و بازگشت به مسیر) ))
آیا این ستارگان تکلیف دارند؟
نه این برای آگاهی به ماست که ببینیم این خدایی که ستاره های میلیاردی را جا به جا می کند همان خداییست که ما در دنیا برزخ و قیامت با چشم دل میبینیم که ما را باید ببخشد،
و خداوند در این جا که محل جلوه نمایی و اظهار قدرت و نشان دادن وذکر قدرت نامنتهای خویش است که چنین ستاره هایی آفریده و به حرکت در آورده از این فرصت استفاده می کند و برای هدایت ما می فرماید : من بردبار و بخشنده ام واین آدم عاصی و غافل هرچه که هست از کواکب و ستاره ها که بزرگتر نیست که هر گاه از مسیر اصلی منحرف شوند به اذن خداوند قابل بازگشتند آدمی هم همین گونه است که میتواند بازگردد اگر خدا بخواهد و راه بازگشتش را سد نکرده باشد و این تنها خداست که بخشنده است.
اما در سه آیه بعد می بینیم با این که زمین و تمام موجوداتش در مقابل گیتی کمتر از یک گرده غبار است برای اینکه به این انسان فراموشکار قدرتش را یادآوری کند و او را جای خودش بنشاند آخر آیه می فرماید (( خداوند همواره عالم و قدرتمند است))  < فاطر /۴۴>
شاید هم به خاطر این است که مردم مخصوصا در صدر اسلام هیچ درک و تصویری از عالم بالا نداشتند و از طرفی هم خداوند متعال اراده فرموده بود که در آینده یادآوری برای مومنین و تلنگری به کافرین باشد و در هر صورت خداوند آگاه است بر همه هستی

 

 تعالی الله عن ما یصفون

 


 

 

   دنباله دارد ..

*مجیدمجنون جان دلبندم*

 

سه شنبه 21/11/1393 - 17:17
هوا و فضا

 

بسم الله الرحمان الرحیم

*مجید مجنون جان دلبندم*

 

 

بمناسبت 22 بهمن

عیدی مجید دلبندم به ستاره شناسها :

( قبل در ضمیمه دلبندم شماره 19 )

 


  

  


 

 

 

   

 

 

 

 

3  ناسا در خدمت اسلام ! :

 

در آمریکا باید چندین میلیارد دلار برای رفتن به ماه خرج کند تا حقانیت اسلام را برای مایی که روی زمین نشسته ایم اثبات کند و آن چیزی نیست جز معجزه پیامبر اکرم صل الله در صدر اسلام که آن را مورخان و کتاب آسمانی خدا قرآن در سوره نازعات آمده و اکنون بعد از 1400 سال آمریکا باید به ماه پا بگذارد و یکی از معجزات پیامبر ما را که دو نیم کردن ماه به درخواست مردم زمانش برای ایمان آوردن بود و اکنون نوبت مردم زمان ماست که نشانه های باقی مانده از این معجزه بزرگ را ببینند و به باور مابیشتر بیفزایند هر چند که خودشان این شیارها را که گردآگرد ماه را گرفته است ببینند ولی ندیده بپندارند!
هر چند که یک آمریکایی عامل ایمانش را همین سوره نازعات دانسته.

 

 *

 

 *

 

 *

 

اما ناسا کاش منو تا 

مریخ نشد ماه نشد ایستگاه فضایی نشد با بالن بالا پشتبون خونمون

میبرد هم این آنتن رو یه تکونی می دادم هم منم لذت پرواز رو میچشیدم!  

  

 


 

 

   دنباله دارد ..

*مجیدمجنون جان دلبندم*

 

سه شنبه 21/11/1393 - 17:14
هوا و فضا

 

بسم الله الرحمان الرحیم

*مجید مجنون جان دلبندم*

 

 

بمناسبت 22 بهمن

عیدی مجید دلبندم به ستاره شناسها :

( قبل در ضمیمه دلبندم شماره 19 )

 


  

  

 

 

 

 

2 چهل تمدن بشری در فضا!؟ :

 

 

اکنون که ما در این جهان هستی هستیم حدود صد هزار میلیون خورشید وجود دارد که هر کدام یک کهکشان را مانند منظومه شمسی ما تشکیل می دهند که مرکز آن قرار می گیرند و حدود صدهزار میلیون ستاره دارند که سیارات و اقمار سیارات بر گرد آن می گردند و حاصل ضرب آن میشود ده هزار میلیارد میلیارد یعنی :
١٠٠٠٠٠٠٠٠٠٠٠٠٠٠٠٠٠٠٠٠٠٠
خوب حالا اگر مثلا از دو قرن پیش آنطرف شخصی این حرفها را می زد می خندیدند و باورشان نمی شد اما امام صادق ما شیعه ها سلام خدا بر او 1400
سال قبل این مطلب را فرمودند و شیعه از او پذیرفت چرا که او را نایب حق در زمین می دانستند که آرامش گیتی از وجود مبارک اینهاست و حالاست که این سخن به مدد ماشیعه های آینده می آید وموجبات هدایت انسان را فراهم و او را از پلیدیها و رذالت رهانده و به یک آدم به تمام معنی بدل می نماید،  مگر می شود که آدمی این فرمایشات گهربار را که چون گنجی به ما رسیده بشنود و نستاید و در دل او طوفان نشود آری امام صادق علیه السلام فرموده :
همانا ورای این خورشید شما،  چهل خورشید دیگر در عالم هستی وجود دارد.
که این عدد چهل البته در قول عرب منظور مقدار زیاد است و نه فقط چهل تا همانطور که اشاره شد؛
اما ممکن است منظور امام صادق علیه السلام همین چهل فقط بوده باشد ولی منظور آندسته از خورشید هایی باشند که حیات می دهند و این با نظر دانشمندی که گفته ششصد ستاره قابل زندگی در کهکشان ما و ششصد میلیون در جهان وجود دارد)  اطلاعات سال چهل وسه)  و یا دانشمند دیگری که گفته در کهکشان ما که منظومه شمسی جزوش است هزار میلیون کره قابل مسکن وجود دارد با این قول امام اختلافی ندارد چرا که منظور به احتمال زیاد می تواند این باشد که ستاره هایی که درآن فعلا تمدن هست نه اینکه قابلیت مسکن را فقط داشته باشند و یا اینکه در آن مانند سبک زندگی هوشمند انسانی باشد و نه زندگی حیوانی یا نباتیش همانطور که ازکلام امام بر می آید که فرمودند( اربعین عین شمس)  و این عین در عربی بمعنی چشم هست به معنی چشمه هم هست که این حیات را احتمال دارد برساند و قرآن هم که کلام خداست هم بیان میدارد که((در زمین و آسمانها موجوداتی هستند(ناشناخته و از هم بی اطلاع )که خدا می فرماید اما ما به اجتماع اینها قدرت داریم هر زمانی که بخواهیم)) < شوری بیست و نه>
البته این انسان با کندو کاوهایی که در زمین و غواصان غواصی هایی که در دریاها انجام داده تا حدی به دنیای ناشناخته ها رسیده ولی در آسمان علیرغم فضاپیماهایی که ساخته و ماهواره هایی که انداخته در آسمانها فقط تحیر و حقارت خود را بیشتر کرده!
اما چون آسمانها آورده شده می فهماندکه فقط جو زمین ملاک نیست و آسمانها فراتر از آن را شامل می شود که قطعا موجودی هست الا اینکه منظور از آسمانها هفت آسمان که به برزخ و بهشت میخورد و منظور اجتماع قیامت و روحی باشد و خداوند داناتر است.
البته حضرت امام صادق علیه السلام در جای دیگری هم سری از اسرار فضا و ستاره ها را بیان فرموده که تازه به آن رسیده اند و آن میزان سرعت ستارگان است امام زمانیکه مردم اصلا نمی دانستند ستاره چیست و یا اگر هم می دانستند ثابت می دانستند فرموده که ستاره‌ها یا آرام میروند یا متوسط یا به سرعت، و باید قرنها بگذرد تا دانش بشر بیشتر شود واین کشف شود و عقیده ما محکمتر و شیعه بیشتر شود؛
دانشمند های عصر ما می گویند سرعت ستاره ها از ده کیلومتر در ثانیه هست تا سیصد چهار صد و در نهایت ستاره هایی با سرعت سرسام آور 3000هزار کیلومتر هم در فضا هست در ثانیه
  


 

 

   دنباله دارد ..

*مجیدمجنون جان دلبندم*

 

سه شنبه 21/11/1393 - 17:8
هوا و فضا

 

بسم الله الرحمان الرحیم

*مجید مجنون جان دلبندم*

 

 

بمناسبت 22 بهمن

عیدی مجید دلبندم به ستاره شناسها :

( قبل در ضمیمه دلبندم شماره 19 )

 


  

  

 

 

1 رد نظریه خورشید محوری پس از 440سال؟ :

 

 

 

 

هنگامی که کپرنیک آلمانی بعد از 1300 سال درسال 1570نظریه زمین محوری بطلمیوس را که اول بار در قرن دوم درشهر اسکندریه توسط او ابراز گردید،
را رد وبه نقل نظریه خودش خورشید محوری پرداخت؛ در سال 1918 میلادی یعنی 348 سال بعد شاپلی آمریکائی هردو نظریه را رد وبیان کرد زمین و خورشید مرکز کهکشان نیست و با مرکز 30000 هزار سال 240میلیون کیلومتر فاصله دارد که خورشید با سیارات و اقمار سیارات 220میلیون سال 1بار به دور آن میگردند!
اما من الان در سال 2014 یعنی1740بسال بعد از نظریه زمین محوری و440سال بعد از نظریه خورشید محوری کپرنیک و 96سال بعد از نظریه شایلی من می گویم(همانطور که دانشمندان بعد از شاپلی که جرقه آن را زد اخیرا کشف کردند که فضا وهمه اجرام آن در مدار مشخصی قرار دارند هرچند هنوز به همه ابعاد آن دست نیافته اند اما به 2 نکته نظر دارند اینکه بعضی اجرام در حال فرار و دور شدن از ما هستند واین یعنی هستی در حال انبساط و گشایش است و نکته دوم این است که همه آنها درحال حرکتند و حول یک نقطه نامشخص در حال گردشند) که همه هستی در حال چرخش دور زمین و دقیق تر آن خانه کعبه که حضرت ابراهیم خلیل الله بنا نهاد و محل ولادت امام علی علیه السلام و سنگ اعجاز آمیزی که حجر الاسود نام دارد است که در مورد آن در آینده انشاالله بحث خواهیم کرد و گواه این ادعا و مرکزیت این مکان مقدس هم این است که بعد از طوفان نوح علیه السلام و بعد از اینکه همه خشکی ها را آب فرا گرفته واین مایع حیات خود وسیله هلاک و نابودی شد زمین از همانجا دوباره چهره باز کرد و حتی روز آن هم در تاریخ ثبت و دحوالارض نام نهاده شده البته من که الان به خاطر دلایل مذهبی این مطلب را بیان می دارم و خودم حتی یک بار هم با تلسکوپ به چم و خم ستاره ها نپرداخته ام همانطور که فوتبال بازی نمی کنم اما نظر می دهم در گذشته هم این رویداد بوده و در قرن دوم معتقد بودند چون نجات دهنده بشریت حضرت عیسی مسیح علیه السلام در زمین به دنیا آمده زمین باید مرکز عالم وثابت باشد و هر که با این نظر مخالفت می کرد به کفر متهم به اعدام و زندان و شکنجه محکوم میشد چنانکه برونو و گالیله ایتالیایی به این سرنوشت دچار شدند.
اما توجه داشته باشید من به پنجاه درصد نظر آنها پایبندم و ساکن بودن زمین را قبول ندارم و منظورم مرکزیت است،
حتی ممکن است دلیل وجود حضرت عیسی و امام زمان عجل الله هر دو باشد چرا که هر دوزنده اند اکنون ویا حتی بقیه انبیاء و امامان هم که جانشین خدا هستند باشند،
اما همانطور که گفتم مرکزیت کعبه است همان جایی که امام زمان آشکار می شوند،
بعد هم خواهیم گفت اینکه میگویند حجر الاسود سنگ عهد است وبا بوسیدن و دست کشیدن بر آن همه برعهد خود وخدا باقی می مانند و آن سنگ که در حقیقت فرشته ای بوده که در بهشت همدم آدم بوده وهمراه او به شکل سنگی هزاران سال پیش فرود آمده است برای غربت آدم در حافظه خود ثبت می گرداند همه را لذا کل گیتی برای تجدید میثاق و عهد در حال چرخشند بدورش. اگر اکنون می شد همه ابعاد فضا را سنجید این حقیقت آشکار می گشت که با پیشرفت دایره دانش بشر بعید نیست.

 

 

 

 

( منتظر دلایل بیشتر این نظریه باشید  ) 


 

 

   دنباله دارد ..

*مجیدمجنون جان دلبندم*

 

سه شنبه 21/11/1393 - 17:0
هوا و فضا

 

بسم الله الرحمان الرحیم

7مجید مجنون جان دلبندم7

 

 

بمناسبت 22 بهمن

عیدی مجید دلبندم به ستاره شناسها :

( قبل در ضمیمه دلبندم شماره 19 )

 


سلام بر همگی 22بهمن مبارک

به برکت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها

سال خوبی داشته باشید

انشاالله

 

نجوم و اختر شناسی و ستاره شناسی ( قسمت اول ):

علم نجوم و احوال ستارگان :

 

  

  مقدمه :

من برای جمع آوری این مطالب دود شمعها خوردم

امیدوارم که قدر بدونید التماس دعا

 

به حول و قوه الهی به زودی ( قسمت دوم )

 

منبع :

معظمش از کتاب ستاره شناسی

آیت الله العظمی نوری همدانی

  

 

 

   دنباله دارد ..

7مجیدمجنون جان دلبندم7

 

سه شنبه 21/11/1393 - 16:50
قرآن

 بسم الله الرحمن الرحیم

 

رادیو اینترنتی مسطور 1 :

 

 تقدیم به اهل بیت طاهرین و رهبرم

از عاشقین و محبین

محمد مصطفی :

ای رسول رستگاری رسم دنیا بردگیست

اینچنین است رسم دنیا شاه هست و بنده نیست

 

ای محمد شمع راهم یک نگاه آخر است

خنده تو ای مه من در کمال سادگیست

 

در کویر تشنه دل دستها بسته است گل

ای محمد نور پاکت جویبار زندگیست

 

گر ندارم توشه ای تا صبح محشر ای حبیب،

از خدایت شرم دارم از تو بر من خردگیست

 

روی ماهت در زمین همتا ندارد از شرر

جلوه تو بر دلم هم آیه های روشنیست

 

یا محمد سر زد از من ظلم بی حد و حصار

این حقیر سرکش تو سرخوش از دلدادگیست

 

هرچه هست و هرچه باشد شافع عالم تویی

عشق تو عشق حبیب و معنیش هم عاشقیست

 

رحمت بر عالمین و رافت خاتم نهاد

مهر و اخلاق وزینت مملو از سرزندگیست

 

هدیه هایت ای مه من سوره سرو و ثمن

گفته هایت چون کتابت سطر های تازه ایست

 

این خس و خاران اگر بر ذم تو دامن زنند

بین مقدس مصطفی در شاهراه بندگیست

 

سروده خودم / اوایل بهمن / 16:45 دقیقه همایش جهاداکبر

 

١ ترجمه و تفسیر اتفاقی :

سوره ٢٠طه آیه٧٧ببعد.ص٣١٧:

خداوند متعال نیل را شکافت و فرعون را کشت تا بنی اسرائیل راحت شوند امابگوساله پرستی گرویدند

 

٢ توضیح و تفصیل :

من مهدی اشراقی قمیشی هستم در این مجله در سلک کارشناس در خدمت شما هستم،

امیدوارم حالا که ٢ شماره ارائه شده مقبول حضرت حق 124000 رسول و ائمه معصومین علیهم السلام و مورد اقبال و استفاده شما قرار گرفته شده باشد.

بحول و قوه الهی بعد از توضیح کلمه مسطور به بحث حضرت عیسی مسیح علیه السلام می پردازیم.

بیش از پیش از جلب توجه شما خوشحالم.

 

منتظر باشید ...

سه شنبه 14/11/1393 - 20:26
قرآن

                                 

 


اقوال نزول قرآن :

١اول نزول دفعی بعد تدریجی
نقد : نزول بعد از رسالت می شود، چرا که 5 آیه اول سوره علق که آغاز رسالت بود مدتی بعد نازل گردیده.

٢اول تدریجی"سوره علق" بعد دفعی، پس بعثت و نزول تدریجی رجب و نزول دفعی در رمضان بوده است

٣فقط تدریجی نازل شده،


قول مشهور :
در قرآن از ماده نزول 2 کلمه هست که  یکی نزول تدریجی و دیگری دفعی معنی می شود.

بعضیها : "" در تفسیر نمونه ""


(بمعنی نزول دفعی نیست بلکه بمعنی سرآغاز رسالت است این کلمه)

۴دفعی بغیر پیغمبر اسلام صل الله علیه و آله بوده.



می گویند نزول دفعی بغیر پیغمبر بوده بلکه به بیت المعمور (1) بوده.


5دفعی بصورت اجمالی فقط بر پیغمبر اسلام صل الله علیه و آله.

این دو قول هم ممکن است درست باشد

چرا که پیغمبر اسلام صل الله علیه و آله گذشت که از همه عوالم اطلاع دارد

"" نمونه ذیل دخان٣ "" 


اما بنظر قول 2 از همه بهتر باشد.



--------جواب
اما این دو قول درحقیقت حول اشکال آقای میر عمادی مطرح می شود که شماره قبل مطرح شد،
که لطف خدا اقتضا دارد بخاطر هدایت همین اعراب بادیه نشین قرآن در شءون وشرایط مختلف نازل شده،
پس اگر بگویید حضرت محمد مصطفی صل الله علیه و آله "" قدر متیقن "" و علی علیه السلام طبق ادعا خبر داشتند پس پویایی قرآن چه می شود که در مناسبات نازل می شود؟
جواب :
قرآن در حالی که پویایی لازم را دارد و در شءون مختلف بکمک صحرا نشین ها در حوادث وآزمونهای سخت و نفسگیر و بزرگ صحرای حجاز می آمده، حتی سکینه ای برای ما ایجاد نموده که اکنون با گذشت ١۴٠٠ سال به ما وجسم خاکی ما روح حیات واقعی را می دهد و معادلات پیچیده آفرینش را حل می نماید پس معلوم می شود برای عرب بادیه نشین فقط نبوده.



پاورقی:
------------
بیت المعمور در روایات متعدد در فراز و محاذات کعبه است که محل عبادت فرشته هاست، هر روز افتاد هزار فرشته واردش می شوند و تا قیامت باز نمی گردند.
درباره محل بیت المعمور این اقوال است:
بسیاری آسمان چهارم
برخی آسمان دنیا
و برخی آسمان هفتم
( ذیل آیه٣دخان)




  

 

 

  

 

 

سه شنبه 30/10/1393 - 20:22
اخلاق

                                 

 

 

 تشییع و كفن و دفن:

 

حجت الاسلام والمسلمین صفوی قمی نقل كرده‌:  هنگام دفن آقا حضور داشتم و جناب مهندس تناوش به محض اینكه بدن آقا را در لحد گذاشتند با صدای بلند شروع به صلوات كردند وقتی بالا آمدند گفتند: همینكه بدن آقا را در لحد گذاشتم نوری از قبر تا عرش وصل شد و آقای ابهری و حجة الاسلام والمسلمین فاطمی هم این نور را مشاهده كردند و آقای فاطمی اضافه می‌كند كه:  نه تنها نور را دیده‌اند بلكه بوی عطر در فضای مزار پیچید كه در تمام عمرم چنین بویی به مشامم نرسیده بود. سپس علامه سیدمحمدحسین طهرانی وارد قبر شدند، بند كفن را باز كرد، و برای آخرین بار بر گونه آقا بوسه زد، تلقین را گفتند و سپس شاگردهایش و دوستهایش با جسد او وداع كرده و بر قبر خاك ریختند. 

وقتی كه خبر فوت آیت الله انصاری را به آقای نجابت می‌دهند، آیت الله نجابت در حال استحمام بوده كه با شنیدن خبر مرگ استادش، شكّه شده به زمین می‌خورد و نصف بدنش فلج می‌شود كه بعدها در اثر معالجه های فراوان مجدداً بهبود نسبی پیدا می‌كنند. (در كوی بی نشانها ص136 و 137)

و خانم انصاری نقل كرده است كه: « مهندس تناوش می گفت که وقتی که جسد آقا را دور ضریح حضرت معصومه طواف می داد ، خودش شنیده که آقا در حال گفتن زیارت نامه بود و بالاخره بنا به وصیّت خودآقا، (جایی که حالا گلزار شهدای علی بن جعفر قم)  به سپرده شد».

آقا به گلزار شهدای علی بن جعفر علاقه خاصّی داشته‌اند و فرموده‌اند كه: نورعجیبی دارد. (در كوی بی نشانها ص136، پاورقی)

 

دوشنبه 15/10/1393 - 12:19
اخلاق

                                 

 

 


 

حكایت زنده شدن كبوتر مرده به دست ولىّ خدا:
سید محمد حسین حسینی تهرانی می نویسد: حقیر خودم این داستان را از مرحوم آیة الحقّ و سند العلم آیة الله حاج میرزا محمّد جواد انصارى همدانى رحمت الله علیه شنیدم كه میفرمود: یك شخص بزرگی همدان كه با ما سابقه دوستى و آشنائىِ خیلى قدیمى داشت براى ما نقل كرد كه: من براى كشف حقیقت و فتح باب معنویّات، متجاوز از بیست سال در خانقاهها تردّد و رفت و آمد كرده بودم، و در نزد أقطاب و دراویش رفته و دستوراتى گرفته بودم. ولى هیچ نتیجه‏اى حاصل نشد، و هیچ روزنه‏اى از كمال و معارف پیدا نشده و هیچ بابى مفتوح نگشت بطوریكه دچار یأس و سرگردانى شدم و چنین پنداشتم كه اصلًا خبرى نیست، حتّى آنچه از ائمّه علیهم السّلام نقل شده است شاید گزاف گوئى باشد. شاید مطالب جزئى از رسل و ائمه نقل شده و سپس در اثر مرور زمان در بین مریدها و تابعینش بزرگ شده ، و بالنّتیجه حالا مردم براى آنان معجزات و كرامات و خارق عادات ذكر مى‏كنند. گفت: مشرّف شده بودم به اعتاب عالیات، زیارت كربلا را نمودم، به نجف اشرف مشرّف شدم و زیارت كردم، و یكروز به كوفه آمدم و در مسجد كوفه اعمالى كه وارد شده بجاآوردم ؛ و قریب یك ساعت به غروب مانده بود كه از مسجد كوفه بیرون آمدم و در جلوى مسجد منتظر رِیْل بودم كه سوار شوم و مرا به نجف بیاورد. در آن زمان بین نجف و كوفه كه دو فرسخ است، واگن اسبى كار میكرد و آنرا ریل مى‏گفتند. هر چه منتظر شدم نیامد. و در این حال دیدم مردى از طرف بالا به سمت من مى‏آید و او هم به سمت نجف میرفت. او یك مرد عادى بود، كوله پشتى هم داشت. سلام كرد و گفت: چرا اینجا ایستاده‏اى؟ گفتم: منتظر واگن هستم، میخواهم به نجف بروم! گفت: بیا حالا با هم یواش یواش میرویم تا ببینیم چه میشود! با هم صحبت مى‏كنیم و میرویم تا ببینیم چه میشود! با او به صحبت پرداخته و به راه افتادیم. در بین راه بدون مقدّمه به من گفت: آقاجان! این سخنها كه تو میگوئى كه هیچ خبرى نیست، كرامات و معجزه اصلى ندارد، این حرف‏ها درست نیست! من گفتم: چشم و گوش من از این حرف‏ها پر شده، از بس كه شنیدم و اثرى ندیدم؛ این حرف‏ها را دیگر با من نزن؛ من به این امور بى اعتقاد شده‏ام! چیزى نگفت. كمى كه راه آمدیم دوباره شروع كرد به سخن گفتن؛ گفت: بعضى از مطالب را باید انسان توجّه داشته باشد. این عالَم داراى ملكوت است، داراى روح است؛ مگر خودت داراى روح نیستى؟ چگونه هم اكنون بدنت راه میرود، این به اراده تو و به اراده روح تست؛ این عالم هم روح دارد، روح كلّى دارد. روح كلّى عالم امام است؛ از دست امام همه چیز بر مى‏آید. افرادى كه آمدند و دكّان دارى نموده و مردم را به باطل خوانده‏اند، دلیل نمى‏شود كه اصلًا در عالم خبرى نیست؛ و بدین جهت نباید انسان دست از كار خود بردارد و از مسلّمات منحرف شود! من گفتم: من از این حرف‏ها زیاد شنیده‏ام، گوشم سنگین شده، خسته‏ام؛ حالا قدرى در موضوعات دیگر با هم سخن گوئیم! شما چكار دارید به این كارها؟! گفت: نمى‏شود، جانم نمى‏شود! گفتم: من بیست سال تمام در خانقاهها بوده‏ام، با مراشد و اقطاب برخورد كرده‏ام؛ هیچ دستگیر من نشده است! گفت: این دلیل نمى‏شود كه امام هم چیزى ندارد. چه چیز اگر ببینى باور میكنى؟! در اینحال ما رسیده بودیم به خندق كوفه- سابقاً بین كوفه و نجف خندقى حفر كرده بودند كه هم اكنون آثار آن معلوم است- گفتم: اگر كسى یك مرده زنده كند من حرف او را قبول دارم؛ و هر چه از امام و پیغمبر و از معجزات و كرامات آنها بگوید قبول دارم. ایستاد و گفت: آنجا چیست؟ من نگاه كردم دیدم یك كبوتر خشك شده در خندق افتاده است. گفت: برو بردار و بیاور! من رفتم و آن كبوتر مرده خشك شده را آوردم. گفت: درست ببین مرده است؟! گفتم: مرده و خشك شده و مقدارى از پرهایش هم كنده شده است. گفت: اگر این را زنده كنم باور میكنى؟! گفتم: نه تنها این را باور میكنم؛ از این پس تمام گفتار تو را باور دارم، و تمام معجزات و كرامات ائمه را باور دارم. كبوتر را به روى دست گرفت، و اندك توجّهى كرد و دعائى خواند و سپس به كبوتر گفت: به إذن خدا بپر؛ این را گفت و كبوتر به پرواز در آمد و رفت. من در عالمى از بُهت و حیرت فرو رفتم. گفت: بیا! دیدى؟ باور كردى؟ حركت كردیم به طرف نجف‏ ولى من حالم عادى نبود و حال دیگرى بود سراسر تعجّب و حیرت. گفت: آقاجانِ من! این كار را دیدى كه به اذن خدا من كردم؛ این كارِ بچّه مكتبى هاست! عبارت خود اوست: این كار بچّه مكتبى هاست. چه میگوئى من اگر چیزى نبینم قبول نمى‏كنم! مگر امام و پیغمبر آمده‏اند كه هر روز براى من و تو سفره‏اى پهن كنند و از این كرامات به مردم بروز دهند؟ آنها همه گونه قدرت دارندبه إذن خدا هر وقت حكمت اقتضا كند؛ و بدون اذن خدا محال است  كارى کنند. این كار بچّه مكتبى هاست و تا سر منزل مقصود بسى راه است. با هم مرتّباً سخن مى‏گفتیم و من از او سؤالاتى كردم كه به همه آنها پاسخ داد؛ تا رسیدیم به نزدیك نجف اشرف. سابقاً كه از كوفه به نجف مى‏آمدند اوّل قبور وادى السّلام بود، بعد وارد نجف میشدند. چون به وادى السّلام رسیدیم خواست خداحافظى كند و برود، من گفتم: بعد از بیست سال زحمت و رنج امروز به نتیجه رسیدم، من دست از شما برنمیدارم! تو مى‏خواهى بگذارى و بروى! من از این به بعد با شما ملازم هستم. گفت: فردا اوّل طلوع آفتاب همین جا بیا، با همدیگر ملاقات مى‏كنیم! شب تا به صبح من از شوق دیدار او به خواب نرفتم و هر ساعت بلكه هر دقیقه اشتیاق بالا میرفت، كه فردا صبح براى دیدار او بروم. اوّل طلوع صبح در وادى السّلام حاضر شدم، دیدم جنازه‏اى را آوردند و چند نفر با او بودند، و همینكه خواستند دفن كنند معلوم شد جنازه این مرد بزرگ است. اینها داستان سرائى نیست، و از لابلاى كتب عتیقه و قدیمه نیامده است؛ مال این زمان است، راوى آن سلمان زمان مرحوم انصارى (ره) و از رحلت ایشان تا به حال هفده سال گذشته است‏. (معاد شناسى،ج‏4، ص: 266)


 

دوشنبه 15/10/1393 - 12:17
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته