تبیان، دستیار زندگی

بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم
همه تن چشم شدم خیره به دنبال تو گشتم

شوق دیدار تو لبر یز شد از جام وجودم
شدم آن عاشق دیوانه که بودم

دیدی ای دل که غم عشق دگرباره با تو چه کرد

چو بشد دلبر با یار وفادار خود چه کرد

ای که دور از منو در قلب منی

با خبر باش که دنیای منی

آغاز راه است گر چه پایانش ناپیداست من به پایانی ناندیشیدم که همین دوست داشتن زیباست

اگر دنیای ما دنیای سنگ است بدان سنگینی سنگ هم قشنگ است

گر دنیای ما دنیای درد است بدان عاشق شدن هم بهر رنج است

اگر عاشق شدن پس یک گناه است دل عاشق شکستن صد گناه است

اگر دورم ز دیدارت دلیل بی وفایی نیست

وفا آنست که نامت را همیشه زیر لب دارم

وقتی خدا بهت میگه "باشه" چیزی رو که می خوای بهت میده

وقتی میگه "صبر کن" چیزه بهتری بهت میده

وقتی میگه "نه" داره بهترینو برات آماده می کنه

عشق زیر باران ایستادن و با هم خیس شدن نیست عشق آن است که یکی برای دیگری چتر شود و او هیچ وقت نفهمد که چرا خیس نشد

عشق از کلمه‌ي عشقه برگرفته شده. عشقه نام گياهي است در هند که اگر بر هر گياهي، حتي درختي تنومند بپيچد، آن را از پاي در مي‌آورد

A friend is someone who walks in when the rest of the world walks out

یک دوست کسی است که با تو بماند حتی زمانی که تمام دنیا تو را ترک کند