• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 291
تعداد نظرات : 144
زمان آخرین مطلب : 5963روز قبل
دعا و زیارت
 

معصیت مومن

وقتی نمازش قضا شد یا معصیتی از او سر زد پژمرده می سود . این حالت پژمردگی او از حالتش در وقتی که طاعتی از او سر زده بود اما به قبول بودن آن نزد خدا مشکوک بود ، بهتر است .

حاج اسماعیل دولابی

سه شنبه 7/12/1386 - 20:7
دعا و زیارت
 

امام سجاد (ع):

از قدرت خداوند بر خویش بترس و از نزدیکی اش به خود شرمگین باش .

سه شنبه 7/12/1386 - 20:6
دعا و زیارت
او منتظر است تا که ما برگردیم
ماییم که در غیبت کبری ماندیم
سه شنبه 7/12/1386 - 20:4
دعا و زیارت
چقدر بگوییم كه حضرت (عج) در دل هر شیعه ای یك مسجد دارد .
آیت الله بهجت
سه شنبه 7/12/1386 - 18:17
دعا و زیارت
از خدا بترس ، هرچند ترسی اندك باشد و میان خود و خدا پرده ی حرمت نگاه دار ، اگر چه پرده ای نازك باشد .
حكمت 242
سه شنبه 7/12/1386 - 18:14
دعا و زیارت
اویس قرنی گفت :وقتی عبادت می كنید كاری كنید كه خدا را ببینید و اگر نتوانستید بگونه ای باشید كه احساس كنید خدا شما را می بیند .
حاج اسماعیل دولابی
سه شنبه 7/12/1386 - 18:12
دعا و زیارت
دیروز ... حماسه
یك نوجوان را دیدم ، زخمی افتاده بود گوشه ی سنگر ، نشستم كنارش ، گفتم الان می رم برات آب بیارم ...
دستم را گرفت گفت : نه حاجی ، آب می خوام چیكار ؟ فقط برو از این جا ...
اصرار كردم كه : نه ، حتما باید برات آب بیارم ...
باز گفت : آب نمی خوام . برو ... نیگا كن الان كه آقا می یاد ، اگه تشنه ام نباشه ، چه جوری توی صورتش نگاه كنم ؟
چند دقیقه بعد شهید شد .. تشنه ...
سه شنبه 7/12/1386 - 18:10
دعا و زیارت
اثر گناه در محروم کردن انسان از عبادت

در روایت آموزنده ای آمده است: شخصی از امیرالمؤمنین علی(ع)
سؤال کرد که چرا من از شب خیزی و از خواندن نافله سحر محرومم؟ امیرالمؤمنین جواب خیلی ساده ای داد، فرمود: انت رجل قد قیدتک ذنوبک؛ مردی هستی که گناهانت، دست و پایت را به غل و زنجیر بسته اند، نمی گذارند بلند شوی. این خیلی عجیب است و خود یک حقیقتی است. این را مکرر علما در کتابهای خودشان نوشته اند که گناه روز مانع چنین توفیقی است. «محرومم» معنایش این است که نه فقط بیدار نمی شوم، بیدار هم که بشوم نمی توانم بلند شوم. فرمود یک غل و زنجیر نامرئی به دست و پایت هست، خودت هم نمی دانی. یعنی اگر می خواهی بلند شوی اول باید آن غل و زنجیرها را باز کنی.
فردی – که اگر نام ببرم شاید همه تان او را بشناسید – می گفت: پیش مرحوم شیخ حسنعلی اصفهانی بودم. مردی که از علما و خیلی متشخص بود، به منزل ایشان آمد. اولا (آن مرحوم) اعتنای زیادی به او نکرد. بعد که به کارهای دیگران رسیدگی کرد، آن مرد رو کرد به وی و گفت: آقای حاج شیخ! یک عرضی خدمت شما دارم. بله بفرمایید. گفت: من نمی دانم که چه سری هست من خیلی دلم می خواهد که سحرها بلند شوم عبادت کنم و بیدار هم می شوم ولی هر کاری می کنم که بلند شوم نمی توانم. این وضع هست تا طلوع صبح. بعد از طلوع صبح، دیگر راحت بلند می شوم. من نمی فهمم این چه حسابی است؟ آمده بود که ایشان مثلا یک دعایی به او بدهد که این حالت از او رفع شود. هرچه گفت او گفت: حالا عجالتا بفرمایید تشریف ببرید، و به او اعتنا نکرد. آن شخص گفت: ما یک مقدار ناراحت شدیم که آخر او پیرمرد و محترم و متشخص است. می گفت وقتی که آن مرد می رفت، نزدیک در منزل یا در اتاق که رسید، آقاشیخ حسنعلی با صدای بلند گفت (گو یا شنید) ان شاء الله موفق نخواهی شد. بیشتر تعجب کردم. بعد به او گفتم (چرا این طور برخورد کردی؟) جریانی را گفت که این مثلا در چه قضایایی که مربوط به کجا بود یک خیانتی مرتکب شده و آن خیانت نمی گذارد که او چنین توفیقی پیدا کند و پیدا نخواهد کرد.
بالاتر از سخن این مرد عالم، سخن خود امیرالمؤمنین است، از آن بالاتر که نمی شود. آن شخص گفت: آقا چرا محرومم؟ فرمود: تو مردی هستی که قیدها یعنی کنده ها (به تو بسته شده) قید و کنده نامرئی به دست و پایت زده شده؛ تا آنها را باز نکنی، نمی شود. باز کردن آنها یعنی چه؟ یعنی قبلا توبه کردن، خود را پاک کردن و شستشو دادن، تا بعد خداوند چنین توفیقی به تو بدهد.

سه شنبه 7/12/1386 - 18:8
دعا و زیارت

توصیف حوض کوثر از زبان پیامبر اکرم(ص)

در کتاب‌ «بشارة‌ المصطفی‌» روایت‌ کرده‌ است‌ که‌: او می گوید:

چون‌ بر پیامبر اکرم صلی‌ الله‌ علیه‌ وآله‌ وسلم‌ آیة‌: إِنآ أَعْطَیْنَـ"کَ الْکَوْثَرَ نازل‌ شد، امام علی علیه السلام‌ علیه‌ السلام‌ پرسیدند: ای‌ رسول‌ خدا! این‌ کوثر چیست‌؟
حضرت‌ فرمود: نهری‌ است‌ که‌ خداوند به‌ جهت‌ بزرگداشت‌ و گرامیداشت‌ من‌، به‌ من‌ عنایت‌ کرده‌ است‌.
أمیرالمؤمنین‌ گفتند: این‌ نهر، نهر شریفی‌ است‌! صفات‌ و خصوصیات‌ آن‌ را برای‌ ما بیان‌ کنید!
حضرت‌ فرمود: آری‌ ای‌ علی! کوثر نهری‌ است‌ که‌ از زیر عرش‌خدا جاری‌ است‌. آبش‌ از شیر سفیدتر، و از عسل‌ شیرین‌تر، و از کره‌ نرم‌تر. و ریگ‌های‌ درونش‌ از زبرجد و یاقوت‌ و مرجان‌ است‌، و علَف‌های‌ اطراف‌ آن‌ از زعفران‌ است‌، و خاکش‌ از مشک‌ خوشبو است‌، پایه‌هایش‌ در زیر عرش‌ خداوند عزوجل است‌.
و در این‌ حال‌ رسول‌ خدا صلی‌ الله‌ علیه‌ وآله‌ وسلم‌ دست‌ خود را به‌ پهلوی‌ أمیرالمؤمنین‌ علیه‌ السلام‌ زدند و فرمودند: ای‌ علی! این‌ نهر از برای‌ من‌ است‌! و از برای‌ تو است‌! و از برای‌ محبان‌ تو که‌ بعد از من‌ می‌آیند.

و در «عیون‌ أخبار الرضا» و «أمالی‌» مرحوم‌ صدوق‌، از پدرش‌، از أمیرالمؤمنین‌ علیهم‌ السلام‌ روایت‌ کرده‌ است‌ که‌:


قَالَ رَسُولُ اللَهِ صَلی‌ اللَهُ عَلَیْهِ وَءَالِهِ وَسَلمَ: مَنْ لَمْ یُؤْمِنْ بِحَوْضِی‌ فَلاَ أَوْرَدَهُ اللَهُ حَوْضِی‌.
«رسول‌ الله‌ فرمودند: کسی‌ که‌ به‌ حوض‌ من‌ ایمان‌ نیاورد، خداوند وی‌ را در حوض‌ من‌ وارد نمی‌کند.»

و در «أمالی‌» مرحوم‌ صدوق‌، از امام رضا علیه السلام‌ از پدرانش‌ علیهم‌ السلام‌ آورده‌ است‌ که‌ رسول‌ خدا صلی‌ الله‌ علیه‌ وآله‌ وسلم‌ فرمودند:
یَا عَلِی! أَنْتَ أَخِی‌ وَ وَزِیرِی‌ وَ صَاحِبُ لِوَآئِی‌ فِی‌ الدنْیَا وَا لاْ خِرَةِ! وَ أَنْتَ صَاحِبُ حَوْضِی‌! مَنْ أَحَبکَ أَحَبنِی‌، وَ مَنْ أَبْغَضَکَ أَبْغَضَنِی‌!
«ای‌ علی! تو برادر من‌ هستی‌، و وزیر من‌ هستی‌، و دارندة‌ لواء من‌ در دنیا و آخرت‌ هستی‌! و تو صاحب‌ حوض‌ من‌ هستی‌! کسی‌ که‌ تو را دوست‌ دارد مرا دوست‌ داشته‌ است‌، و کسی‌ که‌ تو را دشمن‌ دارد مرا دشمن‌ داشته‌ است‌!»
و نیز در «أمالی‌» صدوق‌ از حضرت‌ صادق‌، از پدرانش‌ علیهم‌ السلام‌ روایت‌ کرده‌ است‌ که‌:
«رسول‌ خدا صلی‌ الله‌ علیه‌ وآله‌ وسلم‌ فرمودند: هر کس‌ بخواهد از هول‌ و وحشت‌ قیامت‌ رهائی‌ یابد، باید ولایت‌ ولی مرا برعهده‌ گیرد، و باید از وصی من‌ و خلیفة‌ من‌ پس‌ از من‌: علی بن‌ أبی‌طالب‌ پیروی‌ کند؛ چون‌ او صاحب‌ حوض‌ من‌ است‌، دشمنان‌ خود را از آن‌ حوض‌ دور میکند، و دوستان‌ خود را از آن‌ حوض‌ می‌آشاماند.
و کسی‌ که‌ از آن‌ حوض‌ آب‌ نخورد دائماً تشنه‌ کام‌ است‌ و أبداً سیراب‌ نخواهد شد؛ و کسی‌ که‌ از آن‌ یک‌ بار بنوشد، هیچگاه‌ بدبخت‌ نخواهد شد و هیچگاه‌ تشنه‌ نخواهد شد.»

در مقدمة‌ «تفسیر علی بن‌ إبراهیم‌» آورده‌ است‌ که‌:
«رسول‌ خدا صلی‌ الله‌ علیه‌ وآله‌ وسلم‌ در حجة‌ الوداع‌، در مسجد خیف‌، ضمن‌ خطبه‌ای‌ که‌ ایراد نمودند گفتند:
من‌ برای‌ یافتن‌ آب‌ زودتر و جلوتر از شما می‌روم‌، و شما بعداً بر من‌ کنار حوض‌ وارد می‌شوید؛ حوضی‌ که‌ عرضش‌ به‌ اندازة‌ وسعت‌ بُصْری‌ تا صَنْعاء است‌! در آن‌ حوض‌ به‌ قدری‌ قدَح‌ و کاسه‌ از نقره‌ موجود است‌ که‌ به‌ عدد ستارگان‌ است‌.
آگاه‌ باشید! من‌ حقاً در آنجا از شما دربارة‌ ثقلین‌ پرسش‌ میکنم‌!
گفتند: ای‌ پیغمبر خدا! ثَقَلَین‌ چیست‌؟!
فرمود: کتاب‌ خدا ثَقَل‌ أکبر است‌ که‌ یک‌ طرف‌ آن‌ به‌ دست‌ خدا، و طرف‌ دیگر آن‌ در دست‌ شماست‌! و باید شما به‌ آن‌ متمسک‌ باشید، که‌ در آن‌ صورت‌ هیچگاه‌ گمراه‌ نخواهید شد و هیچگاه‌ به‌ لغزش‌ نخواهید افتاد! و ثَقَل‌ أصغر، عترت‌ و أهل‌ بیت‌ من‌ است‌.
بدرستیکه‌ خداوند لطیف‌ و خبیر مرا آگاه‌ کرده‌ است‌ که‌ این‌ دو ثَقَل‌، از هم‌ جدا نمی‌شوند، تا زمانی‌ که‌ هر دو با هم‌ بر من‌ کنار حوض‌ کوثر وارد شوند.
آنگاه‌ رسول‌ خدا، دو انگشت‌ سبابة‌ خود را از دو دست‌، پهلوی‌ هم‌ گذارده‌ و گفتند: این‌ دو ثَقَل‌ (کتاب‌ خدا و أهل‌ بیت‌ من‌) مانند این‌ دو انگشت‌ به‌ اندازه‌ و به‌ قدر هم‌ هستند؛ و در این‌ حال‌ انگشت‌ سبابه‌ و انگشت‌ وسطی‌ از یک‌ دست‌ را نشان‌ دادند و گفتند: من‌ نمی‌گویم‌ که‌ مانند این‌ دو انگشت‌ هستند، که‌ یکی‌ بر دیگری‌ فزون‌تر باشد.»

الهی ما را هم از نوشیدن جرعه ای از آن محروم نکن ...

سه شنبه 7/12/1386 - 18:5
دعا و زیارت

عشق وآتش وتنهائی وشمشیر وشهادت

خبری مختصر از حادثه کرب وبلاست 

سه شنبه 7/12/1386 - 13:50
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته