• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 421
تعداد نظرات : 125
زمان آخرین مطلب : 5263روز قبل
ادبی هنری

نقد ادبی دانش كاربردی شناسایی, تجزیه و تحلیل, سنجش و ارزیابی آفریده های ادبی است. این دانش امكان تفسیر , تحلیل و تاًویل یك تاً لیف ادبی را فراهم می آورد, و ابزار مناسبی است برای باز كردن گره های كور یك متن ادبی, توضیح و تشریح پیچیدگی های آن , آشكار ساختن جنبه های پوشیده و پنهان آن, و پرتو افكندن بر تاریكناهای آن.

علاوه بر این ها, نقد ادبی روشی است برای سنجش ارزش و مقام یك اثر ادبی, و تشخیص و تمیز عیب ها و حسن ها, قوت ها و ضعف ها, و زشتی ها و زیبایی های آفریده های ادبی و شناسایی سرچشمه های این ارزش های مثبت و منفی.

هم چنین نقد ادبی قوانین,موازین و دلایل مقبولیت و مطرودیت آثار ادبی را مورد مطالعه قرار می دهد, حقیقت هنری را در یك اثر ادبی می شناسد و می شناساند, ارزش های نهفته و نامكشوف آن را كشف و آشكار می سازد, و سره را از ناسره , و قوی را از ضعیف در آثار ادبی جدا می سازد و تفكیك می كند.

همان گونه كه دانش و روش عیارسنجی به زر شناس اجازه و امكان می دهد كه عیار زر را بسنجد و زرناب و خالص را از زر ناسره و تقلبی تمیز دهد, دانش و روش نقد ادبی نیز همین امكان را برای ادب شناس و ناقد فراهم می آورد و به او اجازه می دهد كه عیار یك تاًلیف ادبی را بسنجد.

و افزون بر این ها كه گفته شد, نقد ادبی, آفریده های ادبی را از جنبه های گوناگون مورد بررسی, تحقیق و تدقیق قرار می دهد, ریشه ها و سرچشمه های آفرینندگی را در آن ها جستجو و دنبال می كند, رابطه ی اثر را با ذهن, روان و شخصیت خالق آن بررسی می كند و جنبه هایی از این رابطه ی پیچیده و پوشیده را كه حتی بر خود صاحب اثر نیز آشكار نیست بر او و خوانندگان اثر فاش می سازد, روابط متقابل اثر را با محیط , جامعه و تاریخ مورد مداقه قرار می دهد, تاً ثیراتی را كه اثر ادبی از ذهنیات خودآگاه و ناخودآگاه و روحیات فردی و اجتماعی, و بینش و نگرش پدید آورنده ی آن پذیرفته است , بررسی و تحلیل می كند, به تاًثیرات و الهاماتی كه از دیگر آثار ادبی پذیرفته توجه می كند , اثر ادبی را از نظر شكل و ساختار, موضوع و مضمون, زبان و بیان, صناعت های به كار رفته در آن , جایگاهش در میان سایر آثار وسبك ها یا مكتب های ادبی موجود بررسی می كند, و میزان و كیفیت نوآوری ها و ابداعات و ابتكارات خلاقانه و هنری آن را می سنجد.

نقد ادبی پل ارتباطی و حلقه ی واسطه بین اثر ادبی و خواننده یا شنونده ی آن است و می كوشد تا با پرتو افكندن بر تاریكی های اثر و روشن ساختن سایه های محو آن, لطافت ها, ظرافت ها, زیبایی ها, هنر نمایی ها, جنبه های بدیع و اصیل یك آفریده ی ادبی و ریزه كاری ها و صنعت گری های آن را كه ممكن است مخاطب معمولی به آن توجه و التفات لازم را نداشته باشد و در مطالعه ی اثر از آن ها غافل و بی نصیب بماند, بر او روشن و آشكار گرداند, هم چنین عیب ها و نقص های اثر, و كاستی ها و سستی ها و گنگی های آن را نیز برملا كند, و بر مبنای مجموعه ی این معایب و محاسن آشكار و پنهان, ارزش و عیار نسبی اثر را روشن گرداند.

نقد ادبی در پشت ظاهر اثر ادبی به باطن آن می پردازد, در پس رو ساخت ها به زیر ساخت ها توجه می كند, بنیاد ها و شالوده ها و پایه های عینی و ذهنی اثر را شناسایی می كند و میزان استحكام و استقامت آن ها را می سنجد, در زیر لایه های بیرونی اثر به لایه های درونی و ارتباط آن ها با هم و با لایه های بیرونی, و در پس جریان های سطحی به جریان های عمقی و سرچشمه های پیدایش آنها و مسیر ها و مجراها و مقصد های آن ها می پردازد و ارتباط شاخه های آشكار را با ریشه های پنهانشان بررسی می كند.

نقد ادبی به اعتبار شناختی كه از قوانین و اصول سنجش و ارزیابی ادبی ارائه می كند, دانش است و به اعتبار روش های تشریحی و توصیفی خود در بررسی ویژگی های تاًلیفات ادبی روش و فن است و جنبه ی كاربردی دارد, به این دلیل دانشی كاربردی و عملی است.

نقد ادبی بر اساس این كه از كدام زاویه دید به اثر ادبی نگاه و بر مبنای چه موازینی آن را تحلیل و ارزیابی می كند به انواع گوناگونی بخش بندی می شود. نخستین و مهم ترین تقسیم بندی عبارت است از:

1 ـ نقد معنا شناسانه

2 ـ نقد زبان شناسانه

3 ـ نقد نماد شناسانه

نقد معنا شناسانه نقدی است كه در آن معیار و مبنای نقد, محتوای مفهومی و مضمون اثر ادبی است. در این شیوه نقد, اندیشه ها و عقاید مطرح شده در آفریده ی ادبی, معانی و مفاهیم ارائه شده در متن و رابطه ی فكری و بینشی آفریننده ی اثر با آن, به عنوان اصلی ترین شاخص و ملاك ارزیابی , مورد توجه و بررسی قرار می گیرد, و سایر عوامل تشكیل دهنده ی اثرـ مانند زبان, بیان, نماد ها, تصویر سازی ـ به عنوان عوامل فرعی , حاشیه ای و مكمل, طرف توجه هستند.

نقد زبان شناسانه نقدی است كه معیار و مبنای ارزیابی متون ادبی را در درجه نخست زبان و سپس بیان قرار می دهد و بر اساس معیار های زبان شناسانه اثر را ارزیابی و نقد می كند و سایر عامل ها, هم چون معنا و مضمون و نماد را فرع بر زبان می گیرد و در ارتباط با آن مورد توجه قرار می دهد. ویژگی های زبانی تاًلیف , انواع زبان ها و بیان های به كار رفته در اثر, رابطه ی این زبان ها با هم, رابطه ی این زبان ها با روحیات و مختصات روانی موًلف, تاًثیر پذیری زبانی موًلف از دیگر موًلفان و سایر آثار ادبی, جهانی بودن یا منطقه ای و بومی بودن زبان,ارتباط زبانی اثر با زبان عامیانه, زبان گفتاری و نوشتاری از مهم ترین مسائلی هستند كه این گونه نقد به آن می پردازد.

نقد نمادشناسانه نقدی است كه در آن معیار و مبنای نقد, ارزش ها و ویژگی های نمادین اثر و ارتباط لایه های نمادین با لایه های معنایی آن است, این نقد بر مبنای پردازش مجازها و استعاره ها در اثر ادبی و سطح تاًویل پذیری آن, و تفسیر و تاًویل عناصر نمادین اثر, به ارزیابی و داوری ارزش های یك آفریده ی ادبی می پردازد.

نقد ادبی را می توانیم به صورت زیر نیز به دو بخش تقسیم كنیم:

1 ـ نقد درون گرایانه

2 ـ نقد برون گرایانه

نقد درون گرایانه نقدی است كه در آن معیار و مبنای نقد, اجزاء و عوامل و عناصر درونی اثر, اعم از ساختار, زبان, بیان, معنا و مانند آن ها, در ارتباط های متقابل تنگاتنگ و منسجم با یكدیگر است و تركیب ها و هماهنگی های این اجزاء و عناصر را در نظر می گیرد و بر مبنای ویژگی های درونی و تاًثیرات متقابل اجزاء داخلی , تاًلیف ادبی را نقد می كند.

نقد برون گرایانه نقدی است كه اثر ادبی را بر مبنای روابط بیرونی آن و تاً ثیراتی كه از عوامل خارجی پذیرفته می سنجد و ارزیابی می كند. در این گونه نقد روابط تاًلیف ادبی با موًلف آن, زمان, مكان, محیط , تاریخ, جامعه و فرهنگ بررسی و تحلیل می شود و عوامل درونی اثر بر مبنای تاًثیراتی كه از عوامل بیرونی دریافت كرده و روابطی كه با آن دارد طرف توجه قرار می گیرد.

از دید گاهی دیگر نقد ادبی را می توان به گونه های زیر تقسیم بندی كرد:

نقد تفسیری ـ نقد تحلیلی ـ نقد تاًویلی ـ نقد تطبیقی ـ نقد ساختار گرایانه ـ نقد شكل گرایانه ـ نقد تاًلیفی یا التقاطی.

نقد تفسیری می كوشد بر اساس نمای ظاهری و لایه های بیرونی اثر ادبی, از باطن و لایه ها و جریان های پنهان و درونی اثر تفسیری منطقی و موجه ارائه دهد.

نقد تحلیلی به تجزیه و تحلیل پیچیدگی ها وعوامل سخت فهم یا دیر فهم اثر ادبی می پردازد و می كوشد برای حل مسائل و معضلات آن راه حل های مناسب طرح كند.

نقد تاًویلی به تاًویل ایهام ها و استعاره ها و مجازهای اثر ادبی می پردازد و می كوشد تا بر جنبه های تاریك, پشت سایه پنهان , پوشیده, و ناپیدای اثر پرتو افكند و آن ها را آشكار سازد.

نقد تطبیقی می كوشد تا مطابقت های اثر ادبی را با سایر آثار ادبی و تاًثیر پذیری های آن را از عوامل گوناگون, مانند عناصر روانی و شخصیتی موُلف, عوامل محیطی و اجتماعی دریابد و در نظر بگیرد.

نقد ساختار گرایانه به ساختار اثر ادبی و روابط بین اجزای ساختاری مانند روابط بین شكل و محتوی, رو ساخت و زیر ساخت , اجزاء و كل اثر می پردازد و آن ها را بررسی می كند.

نقد شكل گرایانه شكل اثر ادبی را هدف اساسی توجه نقد آمیز و بررسی انتقادی قرار می دهد و آن را ملاك و معیار ارزیابی خویش قرار می دهد.

نقد تاًلیفی درهم آمیزه ای از همه ی گونه های برشمرده ی نقد است و می كوشد تا بین دیدگاه های مختلف نقد تاًلیف و تلفیق و تعادل ایجاد كند.

نقد ادبی با سایر دانشها و گستره های شناخت نیز در ارتباط تنگاتنگ است و از دستاوردهای این دانشها و معاریف در ارزیابی و سنجش خویش بهره برداری می كند. از این دیدگاه نقد ادبی می تواند دارای یكی از گرایش های زیر باشد:

نقد جامعه شناسانه ـ نقد روان شناسانه ـ نقد معرفت شناسانه ـ نقد زیبایی شناسانه ـ نقد تاریخی ـ نقد اخلاقی .

معیار و مبنای نقد جامعه شناسانه مصادیق و مضامین اجتماعی اثر ادبی و روابط متقابل اثر با جامعه و تاًثیر گذاری این دو بر هم است.

نقد روان شناسانه به سرچشمه های روانی اثر ادبی و تاًثیر پذیری آن از ویژگی های روانی فردی و اجتماعی خالق اثر و محیطش می پردازد.

معیار و مبنای نقد معرفت شناسانه محتوای شناختی و آگاهی های گوناگونی است كه در اثر ادبی نهفته است و به مخاطب آن منتقل می شود.

نقد زیبایی شناسانه بیشتر به ویژگی های استه تیكی اثر ادبی و ظرایف و لطایف و دقایق و بدایع هنری و مبتكرانه ی اثر ادبی می پردازد.

نقد های تاریخی و اخلاقی نیز تاًلیف ادبی را از دیدگاه خاص خود و به عنوان موضوعی تاریخی یا اخلاقی مورد توجه قرار می دهند.

نقد ادبی را از دیدگاه مخاطب آن نیز می توان به گونه های زیر تقسیم بندی كرد:

نقد نظری ـ نقد تقنینی ـ نقد توصیفی ـ نقد حكمی.

مخاطب اصلی نقد های نظری و تقنینی نویسنده یا سراینده ی اثر است و این گونه نقد ها با بررسی تئوری های نقد و قوانین و اصول آن می كوشند تا مصنف اثر ادبی را با خصوصیات یك اثر ادبی كامل و عالی و بی نقص , و ارزش های مثبت آنها آشنا كنند و از عیب ها و نقص ها و سستی ها و كاستی های احتمالی مبری گردانند.

مخاطب اصلی نقد توصیفی خواننده یا شنونده ی اثر است و نقد می كوشد معیارهای سنجش خوب و بد, و عیب و حسن اثر ادبی را به او بنمایاند و ذوق ادبی او را تربیت كند.

نقد حكمی تلفیقی از نقد نظری, نقد تقنینی و نقد توصیفی است و در آن نقد نظری به عنوان مقدمه و پیش درآمد نقد توصیفی قرار می گیرد و مخاطب آن نیز به طور عام همگان هستند.

نقد ادبی باید بی طرفانه, منصفانه, عینی , خالی از شائبه ی غرض ورزی و جانبداری باشد. اما چون نقد ادبی فرآورده ی پویش های ذهنی منتقد است نمی تواند این خصوصیت ها را به طور مطلق و خالص داشته باشد. در حقیقت هر منتقدی در هر نقدی هر چقدر بی طرف و به دور از جانبداری باشد, چون نمی تواند خودش نباشد, پس نمی تواند دید خاص خود و نگرش و بینش و طرز تلقی شخصی خودش را نداشته باشد و ذهنیت ها و ذوق و سلیقه ی خصوصی اش نیز خواه و ناخواه در نقدش راه می یابد, دخالت می كند, و عینیت غیر جانبدارانه ی آن را محدود می كند. با این حال ناقد باید بكوشد تا آنجا كه ممكن است با اثر ادبی عینی و به دور از پیش داوری , جانبداری و غرض ورزی روبرو شود و نقدش تا حد امكان منصفانه و بی طرفانه باشد.

شنبه 24/9/1386 - 15:21
طنز و سرگرمی

دزدی لباسی را ربود و به بازار برد تا بفروشد . در بازار لباس را از او دزدیدند . در راه بر گشت ، رفیقش از او پرسید : " لباس را چند فروختی ؟ "
گفت : " به همان قیمت كه خریده بودم! "

عبید زاکانی

شنبه 24/9/1386 - 15:15
محبت و عاطفه

آخرین تکه قلبم را به پروانه ای دادم که رنگ پرهایش سوی دیدن را از من گرفت ، به او دادم چون از تمامی چیزهای دور و برم پاکتر بود ، حتی آبی تر از حوض آبی خونه ی تنهاییم ...

شنبه 24/9/1386 - 15:12
دعا و زیارت

مواد قرار داد را به این شکل نوشته‏اند : . 1 حکومت به معاویه واگذار می‏شود ( 1 ) بدین شرط که به قرآن کریم و سنت پیغمبر و سیره خلفای شایسته عمل کند . ( در اینجا لازم است مطلبی را عرض کنم : ) امیرالمؤمنین یک منطقی‏ دارد و آن منطق این است که می‏گوید من به خاطر اینکه خودم خلیفه باشم یا دیگری ، با اینکه خلافت حق من است قیام نمی‏کنم ، آن وظیفه مردم است ، من آنوقت قیام می‏کنم که آن کسی که خلافت را بر عهده گرفته است کارها را از مجرا خارج کرده باشد ، در نهج البلاغه است : « و الله لاسلمن ماسلمت‏ امور المسلمین و لم یکن فیها جور الا علی خاصة » ( 2 ) . یعنی مادامی که‏ ظلم فقط بر شخص من است که حق مرا از من گرفته‏اند ، و منهای این سایر کارها در مجرای خودش است ، من تسلیمم ، من آنوقت قیام می‏کنم که کارهای‏ مسلمین از مجرا خارج شده باشد .

این ماده قرار داد این است ( و در واقع ) امام حسن اینچنین قرار داد می‏بندد : مادامی که ظلم فقط به من است و مرا از حق خودم محروم کرده‏اند ولی آن غاصب متعهد است که امور مسلمین را در مجرای صحیح اداره کند من‏ به این شرط حاضرم کنار بروم . . 2 " پس از
معاویه حکومت متعلق به حسن است و اگر برای او حادثه‏ای‏ پیش آمد متعلق به حسین " . این جمله مفهومش این است که این صلح یک‏ مدت موقتی دارد ، نه اینکه ( امام حسن ) گفت دیگر ما گذشتیم و رفتیم ، این تو و این خلافت ، تا هر وقت هر کار می‏خواهی بکن ، نه ، " تا معاویه‏ هست " ، این صلح تا زمان معاویه است ، شامل بعد از زمان معاویه نمی‏شود ، پس معاویه حق ندارد برای بعد از زمان خودش توطئه‏ای بچیند : " و معاویه حق ندارد کسی را به جانشینی خود انتخاب کند " . . 3 معاویهدر شام لعن و ناسزای به امیرالمؤمنین را رسم کرده بود . این‏ را در متن صلحنامه قید کردند که باید این عمل زشت موقوف باشد : " معاویه باید ناسزا به امیرالمؤمنین ولعنت بر او را در نمازها ترک کند و علی را جز به نیکی یاد ننماید " که این را هم معاویه تعهد و امضاء کرد . اینها روی علی تبلیغ می‏کردند ، می‏گفتند علی را ما به این دلیل لعنت‏ می‏کنیم که - العیاذ بالله - او از دین اسلام خارج شده بود . آدمی که اینجا امضا می‏دهد ، لااقل این مقدار اتمام حجت بر اوشده که تو اگر علی را یک‏ آدمی می‏خوانی که واقعا مستحق لعن است پس چرا متعهد می‏شوی که او را جز به نیکی یاد نکنی ، و اگر مستحق لعن نیست و آنطور که متعهد شده‏ای درست‏ است پس چرا اینطور عمل می‏کنی ؟ ! که بعد ، این را هم زیر پا گذاشت و تا نود سال این کار ادامه پیدا کرد .

. 4 " بیت المال
کوفه که موجودی آن پنج میلیون درهم است مستثنی است‏ و " تسلیم حکومت " شامل آن نمی‏شود و معاویه باید هر سالی دو میلیون‏ درهم برای حسن بفرستد " این قید را کرده بودند برای همین که می‏خواستند نیاز شیعیان را از دستگاه حکومت معاویه رفع کنند که اینها مجبور نباشند ، و بدانند اگر نیازی داشته باشند می‏شود خود امام حسن وامام حسین مرتفع‏ کنند . " و بنی هاشم را از بخششها و هدیه‏ها بر بنی امیه امتیاز دهد و یک میلیون درهم در میان بازماندگان شهدایی که در کنار امیرالمؤمنین در جنگهای جمل و صفین کشته شده‏اند تقسیم کند و اینها همه باید از محل خراج‏ " دارابجرد " تأدیه شود " . دارابجرد در اطراف شیراز است که خراج و مالیات این نقطه را به بنی هاشم اختصاص دادند . . 5 " مردم در هر گوشه از زمینهای خدا ، شام یا عراق یا یمن و یا حجاز ، باید در امن و امن باشند و سیاهپوست و سرخپوست از امنیت برخوردار باشند و معاویه باید لغزشهای آنان را نادیده بگیرد " مقصود کینه‏ توزیهایی است که به گذشته مربوط می‏شود ، چون اینها اغلب کسانی بودند که‏ در گذشته با معاویه در صفین جنگیده‏اند " و هیچکس را بر خطاهای گذشته‏اش‏ مؤاخذه نکند و مردم عراقرا به کینه های گذشته نگیرد . اصحاب علی در هر نقطه‏ای که هستند در امن و امان باشند و کسی از شیعیان علی مورد آزاد واقع‏ نشود و یاران علی بر جان و مال و ناموس و فرزندانشان بیمناک نباشند و کسی ایشان را تعقیب نکند و صدمه‏ای بر آنان وارد نسازد ، و حق هر حقداری‏ بدو برسد و هر آنچه در دست اصحاب علی است از آنان باز گرفته نشود . به‏ قصد جان حسن بن علی و برادرش حسین و هیچیک از اهل بیت رسول خدا توطئه‏ای در نهان و آشکار چیده نشود " این مواد ، مخصوصا ماده 5 و ماده 3 - که مسئله لعن امیرالمؤمنین است - اگر چه از همان شرط اول تأمین شده‏ زیرا وقتی که او متعهد میشود که به کتاب خدا و سنت پیغمبر و سیره خلفای‏ را شدین عمل کند ، طبعا اینها در آن مستتر است ، ولی معذلک اینها را که‏ می‏دانستند مورد توجه خاص معاویه است و بر خلاف عمل می‏کند ، برای اینکه‏ بعدها هیچگونه تأویل و توجیهی در خصوص این کارها به کار نبرد ، به طور خصوصی در مواد قرار داد گنجاندند " و در هیچیک از آفاق عالم اسلام‏ ارعاب و تهدیدی نسبت به آنان انجام نگیرد " . خواستند نشان بدهند که‏ ما از حالا به روش تو بد بین هستیم . اینها بود مجموع مواد این قرار داد . معاویه نماینده‏ای داشت به نام عبدالله بن عامر . او را با نامه‏ای که زیر آن را امضا کرده بود فرستاد نزد امام حسن و گفت شرایط همه همان است که تو می‏گویی ، هر چه تو در آن صلحنامه بگنجانی من آن را قبول دارم . امام حسن هم این شرایط را در صلحنامه گنجانید . بعد هم معاویه با قسمتهای خیلی زیادی که من خدا و پیغمبر را ضامن قرار می‏دهم ، اگر چنین نکنم چنان ، اگر چنین نکنم چنان ، همه این شرایط را گفت و این قرار داد را امضا کردند .


در آن نامه سفید امضاء ،
معاویه می‏توانست نیرنگ دیگری به‏ کار ببرد و آن این است که ببیند شرایطی که امام حسن می‏نویسد یک شرایط اسلامی است یا شرایط غیر اسلامی ؟ چون معاویه از نظر وضع و موقعیت خودش‏ - از نظر واقعیت هم همینطور - می‏خواست روشن شود که امام حسن چه می‏خواهد ؟ ( هم امام حسن می‏خواست این کار بشود و هم معاویه ) آیا شرایط او به‏ نفع خودش است یا به نفع مسلمین ؟ ما دیدیم همه شرایط به نفع مسلمین بود ، و غیر از این ، امام حسن نه می‏توانست بکند و نه می‏کرد . شما می‏گویید که‏ مردم این را نیرنگ تلقی می‏کردند . اتفاقا مردم می‏گفتند چه آدم خوبی است‏ ! ( و به امام حسن می‏گفتند ) حرفهایت را بزن ، ببینیم آخر تو چه می‏خواهی‏ ؟ آیا حرفت فقط این است که من باید خلیفه باشم یا حرف دیگری داری ؟ اگر حرف دیگری داری ، این که حاضر است که واقعا مسلمین را به سعادت‏ برساند .

!شخصیت معاویه

شما بعد می فرمایید که
معاویه را مردم در زمان حضرت امیر شناخته بودند . اتفاقا قضیه اینطور است که مردم معاویه را بد آدمی شناخته بودند و خوب‏ حاکمی ، و این که مردم کوفه سست شدند یکی به همین خاطر بود ، می‏گفتند درست است که معاویه آدم بدی است ولی با رعیت خیلی خوب است ، ببین‏ با شامیها چگونه رفتار می‏کند ! چقدر شامیها از او راضی هستند ! آنهایی که‏ معاویه را شناخته بودند به این صورت شناخته بودند که درست است که آدم‏ بدی است اما حاکم خوبی است ، اگر او حاکم شود هیچ فرقی میان مردم کوفه‏ و غیر کوفه نخواهد گذاشت . مخصوصا معروف شده بود به حلم و بردباری .


معاویه یک حلم سیاسی ئی داشت ومورخین به او عیب گرفته‏اند که نتوانست‏ حلم سیاسی خود را در مورد
کوفه عملی کند ، و اگر می‏کرد از نظر معنوی هم‏ پیروز می‏شد . معاویه معروف بود به حلم سیاسی . مردم می‏رفتند به او فحش‏ می‏دادند ، می‏خندید و در آخر پول می‏داد و آنها را جلب می‏کرد . می‏گفتند برای حکومت بهتر از این دیگر نمی‏شود پیدا کرد ، حالا آدم بدی است آدم‏ بدی باشد . امام حسن هم بر همین اساس ( تصمیم به صلح گرفت ، و گویی به‏ مردم می‏گفت ) بسیار خوب ، ما این آدم بد را آوردیم که کارها را خوب‏ انجام دهد ، حال ببینید آنطور که شما انتظار دارید که این آدم بد کارها را خوب انجام دهد انجام خواهد داد یا انجام نخواهد داد . هرگز معاویه به‏ عنوان یک حاکم جائر شناخته نشده بود ، به عنوان یک مرد جاه طلب شناخته‏ شده بود نه بیش از آن . معاویه را واقعا دوران صلح امام حسن شناساند ، از نظر اینکه چگونه حاکمی است . بنابراین به نظر نمی‏رسد که در صلح امام حسن ، در آن شرایطی که امام حسن‏ می‏زیست ایرادی باشد ، ومقایسه کردن میان صلح امام حسن در مسند خلافت با قیام امام حسین به عنوان یک معترض ، با اینهمه اختلافات دیگری که ذکر می شود مقایسه صحیحی نیست ، یعنی به نظر اینجور می‏رسد که اگر امام حسن در آنوقت نبود و بعد از شهادت امیرالمؤمنین امام حسین خلیفه شده بود ، قرار داد صلح امضا می‏کرد ، و اگر امام حسن تا بعد از معاویه زنده بود ، مثل امام حسین قیام می‏کرد ، چون شرایط مختلف بوده است .

شنبه 24/9/1386 - 15:9
دعا و زیارت

علی (ع) میفرمایند : لاعمل كالتحقیق

  هیچ عملی همانند پژوهش نیست .

شنبه 24/9/1386 - 15:6
کامپیوتر و اینترنت

اولین گزینه سیستم ریستور یعنی RESTORE MY COMPUTER TO AN EARLIER TIME ویندوز را به حالت قبل باز گرداند و دومین گزینه یعنی Create Restore Points می توان ریستور پوینتی ایجاد کرد.
برای استفاده از این قابلیت مراحل زیر را دنبال کنید :
1- منوی START را انتخاب کنید ALL PROGRAMS را کلیک و پس از آن Accessories را انتخاب کنید .سپس System Tools را بر گزینید و System Restore را کلیک کنید.
2- RESTORE MY COMPUTER TO AN EARLIER TIME را کلیک کنید .
3- تاریخی را که در آن کامپیوتر خوب کار می کرده است را کلیک کنید .
4- اطمینان حاصل کنید که تمام فایلهای باز را ذخیره کرده اید و پس از آن NEXT را کلیک کنید . در این حالت سیستم عملیات بازیابی و بازگشت به قبل را آغاز می کند .پس از اتمام سیستم مجددا راه اندازی خواهد شد .
پس از بازگشت به ویندوز پنجره ای باز می شود که با زدن OK به محیط ویندوز وارد می شوید . برای ساختن یک Restore Points به مسیر قبل رفته و این بار گزینه Create Restore Points را انتخاب کنید و با کلیک بر روی NEXT به قسمت بعد رفته و نامی را برای Restore Points جدید انتخاب کنید و حال گزینه Create را کلیک کنید پس از چند لحظه کل تنظیمات ویندوز ذخیره می شود . از این پس در صورت بروز مشکل هنگام بوت ویندوز باید کلید F8 را پایین نگاه داشت و با انتخاب گزینه Last Known Good Configouration ویندوز را به حالت قبل باز گرداند .
پس از این به بعد بهتر است قبل از انجام هر تغییری و نصب هر برنامه ای که نصب آن امکان دارد تغییراتی را در ویندوز اعمال نماید ( مانند آنتی ویروسها ، فایروالها و...) ، برای جلوگیری از خراب شدن ویندوز یک Restore Points ایجاد نمائیم.

شنبه 24/9/1386 - 15:3
کامپیوتر و اینترنت

مسلما انسانها در طول زندگیشون اسرار و رموزی را برای خود دارند که اصلا دلشون نمیخواد که افراد دیگه ( حتی نزدیکترین افراد به آنها ) از اون اسرار با خبر شوند.

این افراد ممکن است که اسرارشون رو روی کامپیوتر شخصی خود ذخیره سازند.

این اسرار ممکن است که به صورت یک عکس و یا خاطرات و حتی اسرار محرمانه ای باشد که فرد آن را در کامپیوتر خود ذخیره میکنند.

ولی چگونه باید این اسرار را از دست افراد مزاحم و ...!!!!! در امان نگه داشت بطوری که به هیچ وجه نتوانند به این اسرار دست یابند.

شاید شما هم برای غیب کردن پوشه هاتون از طریق Hidden استفاده می کنید .

ولی در این صورت هر کی می تونه با رفتن به آدرس زیر فایل ها و پوشه های غیب شده ی شما رو ببینه:

Tools > Folder Option > view > show hidden files and folders

برای اینکه فولدری رو غیب کنید که فقط خودتون از غیب بودنش خبر داشته باشید باید کارهایی را که در زیر گفته شده است را انجام دهید:
-
-
-
 اول پوشه ی مورد نظر خود رو به حالت Rename در بیارید . سپس دکمه ی Alt رو پایین نگه داشته و عدد 0160 را تایپ کنید و اینتر بزنید.

 خوب الان پوشه ی شما بی نام شد. برای اینکه آیکونش رو هم غیب کنید ، روی پوشه راست کلیک کنید و Properties رو کلیک کنید .

 سپس از پنجره ی باز شده روی تب Customize کلیک کنید و بعد روی دکمه ی Change icon کلیک کنید.در میان آیکون ها یک فضای خالی هست در صورتی که این فضای خالی خودش یه آیکونه .

اونو انتخاب می کنید و پنجره ها رو OK می زنید.

حال پوشه ی شما غیب شده و دیگه کسی نمی تونه پوشه ی شما رو باز کنه مگر اینکه شانسکی روی اونجا که پوشه ی غیب شده هست و چیزی معلوم نیست دو بار کلیک کنه که طبق قضایای ریاضی احتمال اون یک میلیاردم هست .

شنبه 24/9/1386 - 14:58
محبت و عاطفه
 

 

  وقتی دوستی تان  به انتها میرسد ، فقط به سادگی بگو«همه اش تقصیر من بود  

جكسون براون

شنبه 24/9/1386 - 14:55
دانستنی های علمی
 

مردم در همه جای دنیا عاشق می شوند، از عشق دست می کشند یا در عذاب عشقند. عبارات عاشقانه به شما کمک می کند تا عمیق ترین افکار و احساساتتان را در زمانهایی که کلمات به راحتی بر زبانتان جاری نمی شوند، ابراز کنید. در اینگونه مواقع علیرغم تمام تلاشتان برای پیدا کردن کلمات و جملات، هیچ کلمه ای به ذهنتان نمی رسد.
ممکن است ذاتاً یک نویسنده یا شاعر به دنیا نیامده باشید، درست است. اما توانایی انتخاب دارید. پس بهترین و زیباترین عبارت عاشقانه را انتخاب کنید که حرف دلتان را به همسرتان  برساند تا او بفهمد که در عمق ذهن و قلبتان چه می گذرد.

وقتی کلمات به یاریتان نمی آیند، اجازه بدهید عبارات عاشقانه کمک حالتان باشند. اجازه بدهید عبارات عاشقانه به شما کمک کند افکارتان را به زیبایی بر صفحه کاغذ نقاشی کنید.

چه برای کارت تبریک روز ولنتاین باشد، چه برای سالگرد دوستی یا ازدواج، یا نامه ها یاایمیل های عاشقانه، اگر نمی دانید چه بگویید و چه بنویسید، اصلاً نگران نباشید.

با عبارات عاشقانه عشقتان را جاری کنید و ببینید که این جملات چطور به کارت، نامه یا پیام شما جان می بخشد.

چرا همین امروز امتحان نمی کنید؟

10 نمونه از بهترین عبارات عاشقانه

1) "ما نه برای یافتن فردی کامل، بلکه برای دیدن کامل یک فرد ناکامل عاشق میشویم."

2) "من باور دارم که دو انسان از قلبشان به هم متصلند، و مهم نیست که چه کار می کنید، که هستید و کجا زندگی می کنید؛ اگر مقدر شده که دو نفر با هم باشند، هیچ مرز و مانعی بین آنها وجود نخواهد داشت."

3) "دوستت دارم نه به خاطر اینکه چه کسی هستی، به این خاطر که وقتی با توام چه کسی میشوم."

4) "زندگی به ما آموخته که عشق در نگاه خیره به یکدیگر نیست، بلکه در یک سو نگریستن است."

5) "در عشق حقیقی، کوتاهترین فاصله بسیار طولانی است و از طولانی ترین فاصله ها می توان پل زد."

6) "عشق یعنی وقتی دور هستید دلتنگ شوید اما از درون احساس گرما کنید چون در قلبتان به هم نزدیکید."

7) "اگر هر بار که لبخند بر لبانم می نشانی، می توانستم به آسمان بروم و ستاره ای بچینم، آسمان شب دیگر مثل کف دست بود."

8) "بهترین و زیباترین چیزها در دنیا قابل دیدن و لمس کردن نیستند—باید آنها را با قلبتان احساس کنید."

9) "این عشق نیست که دنیا را می چرخاند، عشق چیزی است که چرخش آنرا ارزشمند می کند."

10) "اگر معنای عشق را می فهمم، همه به خاطر توست."

شنبه 24/9/1386 - 14:53
دعا و زیارت

 هر كس از شما در رختخوابش از دنیا برود، در حالی كه نسبت به حق پروردگارش، حق رسول خدا(ص) و اهل بیتش معرفت داشته باشد، شهید از دنیا رفته است و پاداش او بر عهده‌ی خداست.

 

                                                                          نهج البلاغه خطبه‌ی۱۸۸

شنبه 24/9/1386 - 14:30
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته