عاقبت كسى كه حدیث پیامبر صلى الله علیه وآله را مسخره كرد!
امام زین العابدین علیه السلام فرمود: انسان نمى داند با مردم چه كند! اگر بعضى امور كه از پیامبر صلى الله علیه وآله شنیده ایم به آنان بگوییم ممكن است مورد تمسخر قرار دهند، از طرفى طاقت هم نداریم این حقایق را ناگفته بگذاریم ! ضمرة بن معبد گفت : - شما آنچه شنیده اید بگویید! فرمود: - مى دانید وقتى دشمن خدا را در تابوت مى گذارند، و به گورستان مى برند، چه مى گوید؟ - خیر! - به كسانى كه او را مى برند مى گوید: آیا نمى شنوید؟ از دشمن خدا به شما شكایت دارم كه مرا فریب داد و به این روز سیاه انداخت و نجاتم نداد. من شكایت دارم از دوستانى كه با من دوستى كردند و مرا خوار نمودند و از اولادى كه حمایتشان كردم ولى مرا ذلیل كردند و از خانه اى كه ثروتم را در آبادى آن خرج كردم ولى سرانجام ، دیگران آنجا ساكن شدند. به من رحم كنید! این قدر عجله نكنید! ضمرة گفت : - اگر بتواند به این خوبى صحبت كند ممكن است حتى حركت كند و روى شانه حاملین بنشیند! امام علیه السلام فرمود: - خدایا! اگر ضمرة سخنان پیغمبر صلى الله علیه وآله را مسخره مى كند از او انتقام بگیر! ضمرة چهل روز زنده بود و بعد فوت كرد. غلام وى كه در كنار جنازه اش بود، پس از مراسم دفن محضر امام زین العابدین علیه السلام رسید و در كنار وى نشست . امام فرمود: - از كجا مى آیى ؟ عرض كرد: - از دفن ضمرة . وقتى كه خاك بر او ریختند صدایش را شنیدم كه كاملا آن صدا را در زمان زندگى اش مى شناختم . مى گفت : - واى بر تو ضمرة بن معبد! امروز هر دوستى كه داشتى خوارت كرد و عاقبت رهسپار جهنم شدى كه پناهگاه و خوابگاه ابدى توست . امام زین العابدین فرمود: - از خداوند عافیت مساءلت دارم ، زیرا سزاى كسى كه حدیث پیغمبر صلى الله علیه وآله را مسخره كند، همین است .
خنده و گریه فاطمه علیهاالسلام
عایشه - همسر پیامبر صلى الله علیه و آله وسلم - اظهار مى كند: فاطمه شبیه تر از هر كسى به رسول خدا صلى الله علیه و آله وسلم بود. هنگامى كه به حضور پیامبر صلى الله علیه و آله وسلم مى رسید، حضرت با آغوش باز از او استقبال مى كرد و دست هایش را مى گرفت و در كنار خود مى نشاند، و هرگاه پیامبر صلى الله علیه و آله وسلم بر فاطمه علیهاالسلام وارد مى شد، ایشان برمى خاست و دست هاى حضرت را با اشتیاق مى بوسید. آن زمان كه رسول خدا صلى الله علیه و آله وسلم در بستر مرگ آرمیده بود، فاطمه علیهاالسلام را به طور خصوصى پیش خود خواند، و آهسته با وى سخن گفت ، كمى بعد فاطمه علیهاالسلام را دیدم كه گریه مى كرد! سپس پیامبر صلى الله علیه و آله وسلم بار دیگر با او آهسته صحبت كرد. این بار، فاطمه علیهاالسلام خندید! با خود گفتم : این نیز یكى از برترى هاى فاطمه علیهاالسلام بر دیگران است كه هنگام گریه و ناراحتى توانست بخندد. علت را از فاطمه علیهاالسلام پرسیدم ، فرمود: - در این صورت اسرار را فاش ساخته ام و فاش كردن اسرار ناپسند است . پس از آنكه پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم رحلت كرد، به فاطمه علیهاالسلام عرض كردم : - علت گریه و سبب خنده شما در آن روز چه بود؟ در پاسخ فرمود: - آن روز، پیامبر صلى الله علیه و آله وسلم نخست به من خبر داد كه از دنیا مى رود، گریه كردم ! سپس به من فرمود: تو اولین كسى هستى كه از اهل بیتم به من مى پیوندى ، لذا شاد شدم و خندیدم !
حضرت فاطمه علیهاالسلام و ارزش تعلیم
زنى خدمت حضرت فاطمه علیهاالسلام رسید و گفت : - مادر ناتوانى دارم كه در مسائل نمازش به مساءله مشكلى برخورد كرده و مرا خدمت شما فرستاد كه سؤ ال كنم . حضرت فاطمه علیهاالسلام جواب آن مساءله را داد. آن زن همین طور مساءله دیگرى پرسید تا ده مساءله شد. حضرت همه را پاسخ داد. سپس آن زن از كثرت سؤ ال خجالت كشید و عرض كرد: - اى دختر رسول خدا! دیگر مزاحم نمى شوم . حضرت فرمود: نگران نباش ! باز هم سؤ ال كن ! با كمال میل جواب مى دهم ، زیرا اگر كسى اجیر شود كه بار سنگینى را بر بام حمل كند و در عوض آن ، مبلغ صد هزار دینار اجرت بگیرد، آیا از حمل بار خسته مى شود؟ زن گفت : - نه ! خسته نمى شود، زیرا در برابر آن مزد زیادى دریافت مى كند. حضرت فرمود: - خدا در برابر جواب هر مساءله اى بیشتر از اینكه بین زمین و آسمان پر از مروارید باشد، به من ثواب مى دهد! با این حال ، چگونه از جواب دادن به مساءله خسته شوم ؟ از پدرم شنیدم كه فرمود: ((علماى شیعه من روز قیامت محشور مى شوند، و خداوند به اندازه علوم آنان و درجات كوششان در راه هدایت مردم ، برایشان ثواب و پاداش در نظر مى گیرد و به هر كدامشان تعداد یك میلیون حله از نور عطا مى كند. سپس منادى حق تعالى ندا مى كند: اى كسانى كه یتیمان (پیروان ) آل محمد را سرپرستى نمودید، در آن وقت كه دستشان به اجدادشان (پیشوایان دین ) نمى رسید، كه در پرتو علوم شما ارشاد شدند و دیندار زندگى كردند. اكنون به اندازه اى كه از علوم شما استفاده كرده اند، به ایشان خلعت بدهید! حتى به بعضى آنان صد هزار خلعت داده مى شود. پس از تقسیم خلعت ها، خداوند فرمان مى دهد: بار دیگر به علما خلعت بدهید. تا خلعتشان تكمیل گردد. سپس دستور مى رسد دو برابرش كنید همچنین درباره شاگردان علما كه خود شاگرد تربیت كرده اند چنین كنید... آنگاه حضرت فاطمه به آن زن فرمود: اى بنده خدا! یك نخ از این خلعتها هزار هزار مرتبه از آنچه خورشید بر آن مى تابد بهتر است . زیرا امور دنیوى تواءم با رنج و مشقت است اما نعمتهاى اخروى عیب و نقص ندارد.