کد سوال : 40304
موضوع : گنجینه مذهبی>مركزفرهنگي نهاد نما يندگي ولي فقيه در دانشگاهها
پرسش : براى جلوگيرى از اسراف و تبذير در نهادها چه كسى مسئول است؟
پاسخ : همه نهادها مسؤولند و هر يك در حيطه كارى خود، بايد به دقت مراقبت كنند و در سطح كلان و گسترده، هم دولت، هم مجلس و هم دستگاه قضايى مسؤوليت دارند.
کد سوال : 40305
موضوع : گنجینه مذهبی>مركزفرهنگي نهاد نما يندگي ولي فقيه در دانشگاهها
پرسش : چگونه مىتوانيم محبت اولياى الهى را در دل خود ايجاد كنيم ؟
پاسخ : محبت و عشق از راه آگاهى و انس و برطرف ساختن موانع به دست مىآيد؛ مثل كسى اگر به طعم و خواص عسل آگاهى يابد، بدان علاقهمند مىشود و اگر آن را بچشد علاقهاش نسبت به آن افزون مىگردد. حب خدا و اولياى او نيز، از طريق شناخت و معرفت پديد مىآيد. هر اندازه آدمى معرفت خودش را افزون كند و در عمل نيز انس و الفت خود را با خداوند و مقربان درگاهش بيشتر سازد و موانع راه را - كه علايق و وابستگىهاى مادى و دنيايى است - از دل بيرون كند، عشق الهى در دلش افزونتر خواهد شد.
کد سوال : 40306
موضوع : گنجینه مذهبی>مركزفرهنگي نهاد نما يندگي ولي فقيه در دانشگاهها
پرسش : حكم نماز و روزه دانشجويانى را كه فاصله وطن آنها تا محل تحصيل بيش از 4فرسخ شرعى است و تقريبا همه روزه از وطن به محل تحصيل مىروند و برمىگردند و حداقل براى يك ترم چنين برنامهاى دارند در محل تحصيل و بين راه بيان فرماييد.
پاسخ : آيتالله اراكى(ره): نماز تمام و روزه صحيح است.
کد سوال : 40307
موضوع : گنجینه مذهبی>مركزفرهنگي نهاد نما يندگي ولي فقيه در دانشگاهها
پرسش : چگونه خجالت كشيدن را از خود دور كنم؟
پاسخ : ه نظر مىآيد مشكلى كه مطرح كردهايد، همه ناشى از همان احساس خودكمبينى، عدم اعتماد به نفس و تلقى منفى نسبت به توانمندىهاى خود مىباشد؛ بنابراين سعى كنيد براى مقابله با اين مشكل، به راهكارهاى زير عمل كنيد: الف) ابتدا سعى كنيدنقاط مثبت زندگى خود را در يك كاغذ يادداشت كنيد و همراه داشته باشيد؛ از جمله موفقيت تحصيلى و راهيابى به دانشگاه. هرگاه فكر منفى به ذهن شما خطور مىكند، به آن نكات مثبت نگاه كنيد. ب ) سعى كنيد به توانايىهاى خود بيشتر فكر كنيد و اگر نكتهى مثبت ديگرى به ذهنتان آمد، به ليست قبلى اضافه كنيد. ج ) روابط اجتماعى خود را با روشهاى زير تقويت كنيد: 1- در سلام كردن، پيشقدم باشيد، حتى به افراد كوچكتر از خود. 2- به سلام اكتفا نكنيد و سعى كنيد با افرادى كه با شما آشنا يا خويشاوندند، بعد از سلام، احوالپرسى كنيد. 3- در كلاس يا در كانونهاى فرهنگى مسؤوليتى هر چندكوچك را بپذيريد و سعى كنيد آن را خوب انجام دهيد. 4- دائماً به خود تلقين كنيد كه «تو مىتوانى در كارها موفق باشى»، «تو از عهدهى اين كار برمىآيى» و... 5- كمتر در خلوت و تنهايى باشيد و سعى كنيد تا آنجا كه امكان دارد، تنها نباشيد، مگر به اندازهى ضرورت. 6- اگر گناهى مرتكب شدهايد، توبه كنيد و مطمئن باشيد كه خداوند شما را مىبخشد، حتى شما را دوست دارد، زيرا خداوند هم توبه را مىپذيرد و هم توبهكننده را دوست دارد. خصوصاً اگر فرد توبهكننده جوان باشد. 7- هرگز از لطف و مغفرت خداوند مأيوس نباشيد و همواره با اميد زندگى كنيد. 8- داستانها و لطيفههاى جالب و غيرزننده را از ديگران يا كتابهاى يادبگيريد و آنها را در جمع دوستان، به تناسب تعريف كنيد. 9- به ديگران محبت كنيد و تا حد امكان دلسوزى خود را به آنها نشان دهيد. 10- هر وقت احساس كسالت مىكنيد، در صورت امكان يك دوش آب ولرم (نه سرد و نه گرم) بگيريد. 11- هر روز نيمساعت ورزش مورد علاقهى خود را انجام دهيد. 12- علاوه بر درس، هنر ديگرى را ياد بگيريد، مثل آشپزى، خياطى، گلدوزى، خطاطى، نقاشى و....
کد سوال : 40308
موضوع : گنجینه مذهبی>مركزفرهنگي نهاد نما يندگي ولي فقيه در دانشگاهها
پرسش : اگر رحمت خداوند شامل همه مىشود پس چه لزومى به شفاعت ائمه(ع) در روزقيامت داريم؟
پاسخ : لازم است قبل از هر پاسخى با حقيقت شفاعت آشنا شويم و پس از آن به پاسخ مورد خاصى كه در سؤال شما مطرح شده است بپردازيم. معناى لغوى شفاعت؛ شفاعت از ماده «شفع» به معناى «زوج» در مقابل ماده «وتر» به معناى «فرد» گرفته شده است و به معناى اين است كه شخصى در كنار شخص ديگر قرار گيرد و با وساطت خود، او را در رسيدن به خواسته و حاجتش يارى دهد. شفاعت در محاورات عرفى و گفتگوى روزمره مردم غالباً به معناى وساطت و در خواست شخص آبرومندى از بزرگى براى عفو مجرمى يا ترفيع درجه و پاداش خدمتگزارى، به كار مىرود. در حقيقت شخصى كه متوسل به شفاعت مىشود، نيروى خود را به تنهايى كافى نمىبيند، به اين جهت نيروى خود را با نيروى شفيع ضميمه مىكند و در نتيجه آن را مضاعف نموده تا به آنچه مىخواهد نايل شود. معناى اصطلاحى شفاعت؛ شفاعت عبارت است از وساطت يك مخلوق ميان خداوند و مخلوقى ديگر. چه در دنيا و چه در آخرت؛ چه وساطت در رسانيدن خير و چه وساطت در دفع شر و ضرر. يكى از مظاهر رحمت واسعه خداوند، مغفرت و آمرزش است. مغفرت و آمرزش الهى مانند هر رحمت ديگر خداوند از طريق مجارى خاص و براساس قانون و نظام اسباب و مسببات به بندگان مىرسد. به عنوان مثال، همانگونه كه رحمت هدايت الهى، از طريق وسائط به مردم مىرسد و انبياء و وحى و كتب آسمانى كه براى هدايت مردم فرستاده شدهاند، وسائط هدايت و واسطه خروج از ظلمات به نور هستند؛ رحمتِ مغفرت و آمرزش الهى نيز از طريق مجارى خاصى به مردم مىرسد. يعنى فيض مغفرت الهى نيز از قانون و نظام اسباب و مسببات مستثنى نيست و از طريق اسباب و وسائط به بندگان مىرسد. شفاعت مغفرت، عبارت است از «وساطت در رسيدن مغفرت و آمرزش الهى به بندگان گنهكار». بنابراين حقيقت شفاعت مغفرت، رسيدن فيض مغفرت و آمرزش الهى از طريق مجارى و اسباب آن، به بندگان است. به تعبير استاد شهيد مطهرى: شفاعت، در حقيقت همان مغفرت الهى است كه وقتى به خداوند كه منبع و صاحب خيرها و رحمتهاست نسبت داده مىشود، با نام «مغفرت» خوانده مىشود و هنگامى كه به وسائط و مجارى رحمت منسوب مىگردد، نام «شفاعت» به خود مىگيرد، (مجموعه آثار، ج 1، ص 259). بنابراين در شفاعت، شفيع ميان خداوند و بنده گنهكار واسطه مىشود و سبب مىشود كه آمرزش و مغفرت الهى شامل حال انسان گنهكار بشود. ممكن است اين شفاعت در دنيا باشد و در همين دنيا مغفرت الهى شامل حال گنهكار گردد مانند شفاعت توبه، و ممكن است در آخرت و روز رستاخيز باشد مانند شفاعت اولياى الهى براى گنهكاران در روز قيامت. برخى از شرايط شفاعت: شفاعت اولياى الهى در روز قيامت براى گنهكاران و واسطه شدن آنان در رساندن رحمت، مغفرت و آمرزش الهى، بدون حساب نيست، بلكه اين كه كسانى مورد شفاعت قرار گيرند، متوقف بر شرايطى است كه در آيات و روايات بيان شده است. كه به دو مورد اشاره مىكنيم: 1- رضايت خداوند: همانگونه كه در تبيين شفاعت گذشت، شفاعت از سوى خداوند آغاز مىشود. شفاعت فيض مغفرت الهى است كه مانند تمام فيوضات از جانب خدا اعطا مىشود و شفيعان اسباب و وسائط و مجارى اين فيض هستند. فياض و اعطا كننده اين رحمت خداوند است. به همين جهت در آيات و روايات شرط اصلى و اساسى شفاعت اين است كه مورد رضايت و پسند خداوند باشد. شفيعان كسانى هستند كه خداوند آنان را براى اين امر پسنديده و به آنان اجازه شفاعت داده است يَوْمَئِذٍ لا تَنْفَعُ اَلشَّفاعَةُ إِلاَّ مَنْ أَذِنَ لَهُ اَلرَّحْمنُ وَ رَضِيَ لَهُ قَوْلاً؛ در آن روز شفاعت سودى ندارد مگر كسى كه خداى رحمان به او اجازه دهد و سخن او را بپسندد، (طه، آيه 109). شفاعت شوندگان نيز كسانى هستند كه مورد رضايت و پسند خداوند باشند وَ لا يَشْفَعُونَ إِلاَّ لِمَنِ اِرْتَضى؛ (شفيعان) شفاعت نمىكنند مگر براى كسى كه مورد رضايت و پسند خداوند باشد، (انبياء، آيه 28). يعنى شفاعت شفيعان در حق كسى مؤثر واقع مىشود كه به مقام ارتضاى الهى نايل آمده باشد. 2- وجود رابطه روحى و معنوى ميان شافع و شفاعت شونده. اگر اولياى الهى در روز قيامت از عدهاى شفاعت مىكنند و در حقيقت واسطه فيض مغفرت و آمرزش الهى مىشوند، اين شفاعت بىحساب و جزاف نيست. بلكه ناشى از رابطه معنوى خاصى است كه در دنيا ميان شفاعت كننده و شفاعت شونده برقرار شده است. بر اين اساس وقتى كسى در زندگى دنيوى با اولياى الهى همعقيده و همفكر و همراه است و تحت جذبه هدايتگرى آنان قرار گرفته و آنان را امام و پيشواى خود قرار داده است، درجهاى از وحدت و همسنخى و محبت ميان آنان ايجاد شده است. اين رابطه روحى و معنوى ميان شفاعتكننده و شفاعتشونده در اين دنيا، پايه و اساس شفاعت در آخرت خواهد بود. بنابراين شفاعت، از سوى خداوند آغاز مىشود. برخلاف شفاعتهاى مرسوم در ميان مردم كه شفاعت از سوى شخص مجرم و قانونشكن آغاز مىشود؛ يعنى، اوست كه پس از قانونشكنى به سراغ شفيع و واسطه مىرود و او را برمىانگيزد تا با نفوذى كه نزد حاكم دارد، جلوى اعمال قانون مجازات را نسبت به او بگيرد و با شفاعت يك بار ديگر قانون را نقض مىكند. اما شفاعت اصطلاحى، نه از سوى مجرم و گناهكار آغاز مىشود و نه از سوى شفيع و واسطه، چرا كه هيچ ارادهاى بر اراده خداوند نافذ نيست و زمام كار به دست اوست و او حاكم مطلق است. اَلْمُلْكُ يَوْمَئِذٍ لِلَّهِ، (حج، آيه 56) و لِلَّهِ اَلشَّفاعَةُ جَمِيعاً، (زمر، آيه 44) بلكه خداوند خود شفاعت را به عنوان قانونى در جهت اعطاى فيض مغفرت خود قرار داده و خود اوست كه شفيعان را به اين منصب مىگمارد و آنان را واسطه و سبب قرار مىدهد. اما پاسخ سؤال شما: با توجه به آنچه در مورد حقيقت شفاعت و شرايط آن بيان شد، نقش اولياى الهى و شفاعت آنان در روز قيامت روشن مىشود كه شفاعت آنان در قيامت، چشمهاى از همان رحمت پيشى گرفته خداوند است و اين خداوند است كه خواسته است عدهاى از بندگانش را در قيامت مورد مغفرت و آمرزش قرار دهد و خودش طريقه و مجراى اعطاى فيض مغفرت را، شفاعت اولياى الهى قرار داده و آنان را چنين حقى عطا كرده است. خداوند نظام حاكم بر عالم خلقت را، نظام اسباب و مسببات قرار داده است
ابى الله ان يجرى الامور الاّ بالاسباب و در همين راستا براى اعطاى فيض مغفرت و آمرزش نيز اسبابى همچون، توبه، اعمال نيك و صالح و شفاعت اولياى الهى را قرار داده است و فلسفه و حكمت اينكه خداوند، اوليا و امامان را به عنوان واسطه در اعطاى فيض مغفرت خود در آخرت قرار داده اين است كه آنان را در كانون توجه و اقبال مردم قرار دهد. زيرا خداوند آنان را در اين دنيا به عنوان الگو و اسوه براى هدايت مردم به سوى سعادت ابدى قرار داده است، معرفى و قرار دادن اين اسوهها به عنوان شفيعان روز رستاخيز سبب مىشود كه هر چه بيشتر مورد توجه قرار گيرند و مردم تمام تلاش خود را در جهت هم سويى و پيروى از آنان و ايجاد ارتباط معنوى و هم سنخ شدن با آنان به كار گيرند. يعنى واسطه قرار دادن اولياى الهى در اعطاى مغفرت و آمرزش (شفاعت) عملاً مردم را به شفيعان كه همان اسوههاى هدايتند ارجاع مىدهد و موجب بهرهمند شدن بيشتر انسانها در اين دنيا و پيروى عملى از آنان مىشود.
کد سوال : 40309
موضوع : گنجینه مذهبی>مركزفرهنگي نهاد نما يندگي ولي فقيه در دانشگاهها
پرسش : كتابى كه بصورت فرهنگوار مذاهب اسلامى را بيان كردهباشد را معرفىنمائيد
پاسخ : كتابى به نام «فرهنگ فرق» نوشته شده است.
کد سوال : 40310
موضوع : گنجینه مذهبی>مركزفرهنگي نهاد نما يندگي ولي فقيه در دانشگاهها
پرسش : اسباب و حوادث موجب مرگ انسانها مىشوند پس نقش حضرت ملك الموتچيست؟
پاسخ : حوادث و وقايع مختلفى، موجب مرگ انسانها مىگردد (از قبيل تصادفات، امراض و...) ولى در نهايت آن كسى كه شخص را قبض روح مىكند، ملك الموت يا اعوان و انصار وى است.
کد سوال : 40311
موضوع : گنجینه مذهبی>مركزفرهنگي نهاد نما يندگي ولي فقيه در دانشگاهها
پرسش : فتاواى آيات عظام فاضل و مكارم در مورد نماز و روزه كسى كه غسل واجبش رااشتباه انجام داده چيست؟
پاسخ : نمازهايى را كه با غسل غلط انجامدادهايد بايد قضا نماييد اما روزهها قضا ندارد (استفتا از دفتر حضرات آيات فاضل و مكارم).
کد سوال : 40312
موضوع : گنجینه مذهبی>مركزفرهنگي نهاد نما يندگي ولي فقيه در دانشگاهها
پرسش : آيا علت پيشرفت غرب، دورى از خدا و دين بوده است؟
پاسخ : پيشرفت علمى و صنعتى غرب مرهون عوامل بسيارى است كه بررسى تمام موارد آن مجالى وسيع مىطلبد؛ ولى مختصراً به برخى از آنها اشاره مىشود: الف) آشنايى غربىها با تمدن اسلامى و شرقى در طول جنگهاى صليبى و نيز مسافرتهاى جهانگردان (مانند ماركوپولو)؛ ب ) رنسانس فكرى در اروپا (با توجه به مجموعه عواملى كه اين تحول فكرى را ايجاد كرد) و مبارزه با خرافات و عقايد موهومى كه در بين مردم آن ديار رايج بود؛ ج ) كنار گذاشتن كليسا از اداره امور جامعه و به وجود آوردن نهادهاى جديدى براى اداره آن. گفتنى است كه اروپا در قرون وسطى، غرق در تاريكى جهل و خرافهها بود. ارباب كليسا با تلقين برخى عقايد موهوم (از جمله ضديت با علم و سخن جديدى در اين مقوله) اجازه رشد علم و دانش را نمىداد؛ در حالى كه در همان قرون دانشمندان اروپايى تحت تأثير تمدن اسلامى قرار داشتند كه تا قلب اروپا پيش رفته بود (آندلس يا اسپانياى امروزى و شبه جزيره بالكان) و خواهان تحول اروپا و نگرش جديد به علم و دانش شده بودند؛ چه اينكه ارباب كليسا با تفتيش عقايد حتى اظهار نظر درباره پديدههاى جهان را گمراهى تلقى مىكردند، چنانكه گاليله در همين رابطه محاكمه شد و صدها دانشمند به همين دليل محكوم گرديدند. اين وضعيت در حالى بود كه مراكز علمى جهان اسلام در آن زمان، محل فراگيرى دانش و ساخت ابزارهاى دقيق (مانند ساعت و لوازم جراحى و...) بود. دهها دانش پژوه اروپايى در اين مراكز مشغول به تحصيل بودند. تعاليم اسلامى همگان را به علم و دانش و تفكّر در آفرينش دعوت مىكرد و آيات قرآنى، خود پيشگام در بيان حقايق هستى و چگونگى رخدادهاى آن بود. همين شرايط بود كه اروپا تحت تأثير قرار گرفت و خيزشى علمى در آن سامان شكل داده شد. آنچه گفتيم ادعا نيست، شما مىتوانيد در اين زمينه به كتابهاى «تمدن اسلام و غرب» نوشته گوستاولوبون فرانسوى و «تاريخ تمدن» ويل دورانت و دهها اثر ديگر مراجعه كنيد. غرض از همه اين مقدمات آن است كه، آنچه مورد انكار پيشقراولان رنسانس در اروپا قرار گرفت، عقايد موهوم ارباب كليسا درباره خداوند و تعاليم آنها درباره علم و نحوه زندگى مردم بود؛ و گرنه اصل خداى جهان كمتر مورد انكار دانشمندى فرهيخته قرار گرفته است. البته اين كه چرا كشورهاى مسلمان از قافله پيشرفت صنعتى عقب ماندند، مقوله ديگرى است كه در جاى خود بايد به آن پرداخت. آنچه مايه تأسف است اينكه برخى از تازه واردان به عالم فكر و انديشه -كه هنوز در وادى نخست آن نيز فرود نيامدهاند - با تمثيلى بىمورد و جاهلانه، از آنچه در قرون وسطى اتفاق افتاده است، كپى بردارى كرده و همان نسخهها را نيز براى امروز جهان ما مىپيچند. اين كپى بردارى كه حدود يك قرن است آغاز گشته و تقريباً دوران زوال خود را مىگذراند، تاريخى بس عجيب و غريب دارد؛ تا آنجا كه بسيارى از كسانى كه خود روزى منادى آن بودند به اشتباه خود پى برده و سعى در جبران آن نمودند. براى نمونه مىتوانيد در اين زمينه به كتاب ارزشمند «در خدمت و خيانت روشنفكران» اثر جلال آل احمد مراجعه كنيد. آنچه نوشتيم تنها سر نخهايى بود كه با مطالعه وسيع و تفكّر، مىتوان به عمق آن دست يافت. بنابراين ما شما را به مطالعه بيشتر توصيه مىكنيم تا در مقابل شبهه القا شده از طرف يك «رپ» متزلزل نشويد. نكته ديگرى كه در نامه شما بود، در موضوع خداشناسى و سخن دوست شما است. انكار بدون دليل حقايق كار خردمندانهاى نيست. ممكن است كسى به شما بگويد احساس گرسنگى حقيقت ندارد. صرف انكار موجب آن نمىشود كه اين احساس صرفاً تخيل باشد. آدمى موجودى خداگرا و خداپرست است. اين احساس عميق و گرايش سترگ از بارزترين خصوصيات انسان بوده و آثار آن در سرتاسر تاريخ و زندگى او متجلى است. عظيمترين بناها، ماندنىترين آثار ادبى جهان، زيباترين و ماندگارترين مراسم و فرهنگها، همه ريشه در اين احساس دارند. البته خداگرايى تنها در يك احساس درونى كه هنگام ترس و وحشت خود را بنماياند خلاصه نمىگردد بلكه عقل و خرد آدمى نيز با آن احساس همراه گشته و با صدها دليل غيرقابل انكار آدمى را به سوى حقيقت محض هستى و منبع لايزال هستى رهنمون مىگردد. به گفته مولانا: چشم اين زندانيان هر دم به در كى بُدى گرنيستى كس مژده ور صدهزار آلودگان آب جُو كى بدندى گر نبودى آبِ جُو آيا اين همه احساس، عقل، نيايش، همگى از يك حقيقت خبر نمىدهند؟ راستى كه سخن مولا على(ع) در اين زمينه چه رسا است كه فرمود: «كور باد چشمانى كه تو را نبيند».
کد سوال : 40313
موضوع : گنجینه مذهبی>مركزفرهنگي نهاد نما يندگي ولي فقيه در دانشگاهها
پرسش : تيمم بر موزاييك چه حكمى دارد؟
پاسخ : تيمم بر انواع سنگها جايز است و تيمم بر موزاييك به نظر مرحوم امام اشكال دارد لكن بنا بر فتواى آيت الله فاضل اشكال ندارد، (استفتا از دفتر امام خمينى و آيتالله فاضل) .