کد سوال : 40264
موضوع : گنجینه مذهبی>مركزفرهنگي نهاد نما يندگي ولي فقيه در دانشگاهها
پرسش : پدرى دارم زحمتكش، اما گاهى مادرم را اذيت مىكند با ايشان چه برخوردىداشته باشيم؟
پاسخ : از اين كه پدر شما فردى است زحمتكش و اهل كار و براى تأمين نيازهاى زندگى زحمت مىكشد و تحمل سختىها مىكند تا مبادا شما كه فرزندان او هستيد دست نياز به سوى ديگران دراز كنيد ما نيز خوشحال هستيم و شما بايد به داشتن پدرى زحمتكش و اهل كار افتخار كنيد. اما اين كه فرموديد گاهى اوقات مادرت را اذيت مىكند ما نيز متأثر مىشويم خصوصاً اگر ايشان سيده و از اولاد فاطمه زهرا(س) هستند. در اينجا توجه شما دانشجوى گرامى را به نكاتى چند جلب مىكنيم: * ببينيد خانواده يك سيستم و يك نظام است اگر اين سيستم درست كار كند كمترين مشكل را دارد اما اگر به هر دليلى درست كار نكند در آن اختلال به وجود مىآيد ولى اشتباهى كه معمولاً اعضاء خانواده مرتكب مىشوند اين است كه همه اشكالات را به گردن يك نفر مىاندازد مثلاً پدر خانواده يا پسر يا مادر و يا يكى از اعضاء ديگر ولى واقعيت اين است كه ا ين فرد كه يك رفتار ناهنجارى از خود نشان مىدهد دليل اصلى و عمده اختلال در سيستم خانواده نيست بلكه كل سيستم دچار اشكال است. براى درمان هم بايد به كل نظام خانواده توجه شود و به صورت زيربنايى اصلاح صورت بگيرد. شما كه خود فردى تحصيلكرده هستيد مىتوانيد نقش مؤثرى در اصلاح خانواده داشته باشيد. شما كوشش كنيد تا اعتماد همه اعضاء خانواده را به خود جلب كنيد و بدون جانبدارى از فرد خاصى نقش اصلاحگرى را در خانواده ايفا كنيد. سعى داشته باشيد يعنى بد حرفى كردن به پدر و حمايت يك جانبه از مادر در زندگى نباشد به خصوص كه بد گفتن به پدر شرعاً جايز نيست و منافات با دستورات دينى دارد: قرآن مىفرمايد: «به پدر و مادر خود نيكى كنيد» در جاى ديگر مىفرمايد: «به آنها اف (يعنى حتى كوچكترين حرف اهانتآميز) نگوييد. هيچ جاى قرآن يا روايات نيامده كه به يكى از والدين خود فقط احسان كنيد و ديگرى را به جرم احتمالاً اشتباهى كه انجام داده نه تنها مورد احسان قرار ندهيد بلكه برخورد ناشايست نيز با او انجام دهيد!!! بنابراين وظيفه اين است همان طور كه به مادر احترام مىگذاريد به پدر نيز احترام بگذاريد، چه اين كه خود اين كار مىتواند در اصلاح رفتار پدرت تأثير مثبت داشته باشد علاوه بر اين در اصلاح رابطه پدر و مادرت نيز مؤثر واقع مىشود. نكته ديگر اين كه بايد دقت كنى اگر مادر در برخوردهاى پدر و ايجاد تنش بين آنها نقش دارد، روى مادر و تغيير رفتارش شما مىتوانى كارى كنى و وى را متوجه اشتباهاتش بنمايى. براى كشف حقيقت مىتوانى از خود اين سؤالات را بكنى. ايا مادرت همه حقوقى كه پدرت نسبت به او دارد ادا مىكند؟ آيا مادرت چقدر قدردان زحمات شوهر خود مىباشد؟ آيا گاهى اوقات حرفهاى او يا رفتارهايش پدرت را تحريك نمىكند؟! اينها نكات ظريفى است كه نياز به توجه و دقت دارد و بعد از آگاهى كامل از وضعيت مىتوان تغييرات اصلاحى را در مورد وى پديد آورد. نكته ديگر اين كه بر فرض كه در اين قضيه فقط پدر و يا مادر و يا هر دو مقصر باشند نبايد بدحرفى كرد و به آنها بىاحترامى نمود و روشن است كه برخورد نامناسب نه پدر و نه مادر اصلاح نمىشود بلكه موجب ناخشنودى آنان يا يكى از آنان فراهم مىگردد و مشكل بيشتر مىشود. به نظر مىآيد شما بايد اولاً، در رفتار خود با پدر تجديد نظر كنيد. ثانياً، دلجويى از مادرتان در حضور پدر و هنگام درگيرى انجام نشود بلكه به وقت ديگرى موكول شود. ثالثاً، علت بدرفتارى پدرتان را ببينيد چيست؟ آيا فشار زندگى باعث چنين رفتارى مىشود؟! آيا مشكلات اقتصادى او را رنج مىدهد؟! آيا همكاران او يا كسانى كه در بيرون خانه هستيند موجبات ناراحتى او را فراهم مىكنند؟! آيا رفتار مادرتان موجب تنش بين آنها مىشود؟ آيا پدرتان بيمار نيست (اعم از بيمارى جسمى يا روحى)؟ طبيعى است كه هر كدام از اينها عامل ناراحتى پدرتان باشد راه حل و درمان خاص خودش را مىطلبد. لطفاً سعى كنيد در نامههاى بعدى كمى علل اذيت كردن پدرتان را بيشتر توضيح دهيد تا ما بهتر بتوانيم شما را راهنمايى كنيم. در پايان باز هم تكرار مىكنيم كه شما سعى كن با پدرتان بدرفتارى نكنيد و حمايت از مادر و دوست داشتن ايشان را مجوزى براى بىاحترامى خود با پدرتان قرار ندهيد شايد يكى از علل عصبانيت پدرتان و يكى از علل تشديد رفتارهاى او همين برخوردهاى دوگانه اعضاء خانواده با آنها باشد شما سعى كنيد اگر مادرتان را هم بيشتر دوست داريد در مقابل پدرتان ابراز نكنيد و در غياب او اين دوستى را ابراز كنيد و حتى توصيه مىكنيم به شما كه سعى كنيد به پدرتان نزديكتر شويد و احترام بيشترى به او بگذاريد تا مشمول دعاهاى خير پدر نيز باشيد كه آن در موفقيت و سعادت انسان بسيار كارساز است و خداى ناكرده دلشكستگى آنها در گرفتارى دنيوى و اخروى انسان بسيار نقش دارد. به اميد اين كه همه ما قدردان زحمات والدين خود باشيم و با احترام به آنها موجبات رضايت خداوند متعال را فراهم كنيم تا از دعاى خير آنها هميشه بهرهمند شويم.
کد سوال : 40265
موضوع : گنجینه مذهبی>مركزفرهنگي نهاد نما يندگي ولي فقيه در دانشگاهها
پرسش : كدام قسم از پلوراليزم دينى در اسلام مورد قبول است و آيا مىتوان از اسلامقرائتهاى مختلفى داشت؟
پاسخ : پلوراليزم دينى اساساً باطل و غيرقابل قبول است و وجود برخى از اختلافات استنباطات فقهى هيچ ارتباطى با پلوراليزم دينى به معناى دقيق كلمه ندارد؛ بلكه اين اختلافات در ناحيه فهم و معرفت دينى است و در چارچوب آيين واحد توحيدى قرار مىگيرد. در حالى كه پلوراليزم دينى، تكثر را در اصل دين وامىدارد. از طرف ديگر تكثر فهم و استنباط در فقه و يا برخى از ديگر معارف دينى، به معناى پوراليستيك بودن معرفت دينى هم نيست كه بحث آن مربوط به مسأله قرائتهاى مختلف از دين مىشود. اكنون لازم مىنمايد كه به طور فشرده چند نكته را در باب قرائات مختلف از دين يادآور شويم: 1- همه معارف دينى اختلافبردار نيستند؛ بلكه اساساً معارف دينى را مىتوان به دو بخش عمده تقسيم كرد: الف) ضروريات و قطعيات دين: مسائل ضرورى و قطعى دين جاى هيچگونه تكثر و اختلاف قرائت ندارد. اين امور بسيار زياد است؛ از جمله آنها: اصل توحيد؛ يعنى، اعتقاد به وجود خداوند، يكتايى ذات خدا، توحيد در خالقيت، توحيد در ربوبيت تكوينى، توحيد در ربوبيت تشريعى و توحيد در عبادت و پرستش، اصل نبوت، اصل معاد، وجود نماز، روزه، حج و بسيارى از مسائل ديگر. ب ) مسائل غيرقطعى و غيرضرورى: اين امور غالباً در جزئيات پديد مىآيد؛ مثلاً همه مىدانند كه نماز صبح دو ركعت است و آن را بايد بينالطلوعين به جا آورد و حمد و سوره در آن بايد جهراً قرائت شود؛ اما آيا مىتوان در قنوت آن دعا را به غير زبان عربى خواند يا نه؟ اين مسأله قطعى و ضرورى نيست و ممكن است دلايل معتبر كشف و استنباط حكم ابهاماتى را براى متخصص در استنباط پديد آورد و لاجرم موجب دو استنباط متفاوت شود. بنابراين اگر اختلافى هست، در حوزه غيرضروريات و غير قطعيات است. البته اين امور نيز درجات مختلفى دارند و برخى ادله ظنى معتبر نسبتاً واضح و روشنى دارند كه مانع اختلاف فهم و استنباط مىشود؛ ولى هر اندازه يك موضوع فاصله بيشترى با قطعيات پيدا كند و ابهامات افزونترى داشته باشد، به طور طبيعى در دام اختلاف برداشت بيشترى قرار مىگيرد. ليكن بايد توجه داشت كه در اين صورت هم بايد مجموع ادله شرعى را از طريق منطق و روش فهم دينى بررسى كرد و متخصصانه و كارشناسانه در باب آن نظر داد. 2- وجود اختلاف در پارهاى از فهمها و قرائتها لزوماً به معناى حقانيت يا بطلان همه آنها و به تعبير ديگر به معناى ارزش صدق(Truth Value) مساوى و يكسان نيست. چقدر اشتباه است كه برخى از انديشههاى فيلسوفان و اسلامشناسان برجستهاى چون علامه طباطبائى، شهيد مطهرى و... را با پندارهاى شاگردان مكتب پوپر و هايدگر، گرويچ و... برابر نهاده و مىگويند اين يك قرائت و آن يك قرائت ديگر است!! به طور قطع در ميان دو فهم متناقض يكى صادق و ديگرى كاذب است. نه هر دو را صادق توان داشت و نه هر دو را كاذب. 3- هر رشتهاى از معارف و دانشها داراى منطق و روششناسى(Methodology) خاص خويش است. معرفت دينى نيز بايد از رهگذر معتبر و مبانى مضبوط آن فراچنگ آيد و بر همان اساس مورد نقد و داورى(#valvation) قرار گيرد. پشت كردن به اين مطلب در پى آورنده دو خطر بزرگ در باب معرفت دينى است: 1) آنارشيزم معرفتى(#pistemclogical Anarchism): هنجارشكنى و گريزش از منطق فهم دين - كه در كتاب و سنت پيامبر(ص) و ائمه معصومين(ع) تبيين شده است و عالمان دين در طول تاريخ به تدوين و تنقيح و تفريع و فروع آن همت گماشتهاند - گشاينده باب تفسير به رأى و تحميل منويات خويش بر كتاب و سنت است. در اين صورت آشفتگى و هرج و مرج بزرگى در حوزه فهم دين رخ خواهد نمود و غبار آرا و اهداى ناشيانه و انديشههاى نادرست بر چهره دين مىنشيند و حقيقت زيباى آن را در زير خود مدفون خواهد ساخت و هر كس هر چه را بخواهد، به نام دين و قرائتى از آن به خورد مردم خواهد داد. 2) نسبيت(Relativism) و شكاكيت(Scepticism): مجالگشايى نامضبوط و هنجارگريز براى هر تفسير و قرائتى از دين، زمينهساز نفى هرگونه معرفت اعتمادپذير و لاجرم سلب امكان اثبات آموزهها و تعاليم حقيقى دين است. استاد مصباح يزدى در اين باره مىگويد: «... حاصلش اين است كه هر چه شما خواستيد كه به يك آيهاى، به يك روايتى، به يك دليل شرعىاى، به يك دليل قطعىاى استناد كنيد خنثى مىشود و مىگويند اين يك قرائت است، آن يك قرائت ديگر. پس تمام استدلالات شما در مورد دين خنثى مىشود، انگار هيچ دليلى بر حقانيت هيچ مطلبى از مطالب دين وجود ندارد...»، (هفتهنامه پرتو، شماره 23، ص 8 ، چهارشنبه 29 دى 1378). خلاصه آن كه: اولاً، اختلاف قرائت در همه مسائل اسلامى نيست و تنها در برخى از امورات. ثانياً، در امورى نيز كه اختلاف قرائت هست دين احتمال هرگونه قرائتى را برنمىتابد. ثالثاً، قرائتهاى احتمالى مختلف همه هم ارز نيستند، برخى صحيح و برخى سقيمند. رابعاً، قرائت نهايى و مورد قبول ما از دين قرائت ثقلين است. خامساً، براى تمييز قرائت صواب از ناصواب بايد به منطق خاص فهم و تفسير و استنباط نصوص دينى و درك عالمانه از دين - كه متكى به رهنمودهاى قرآن، پيامبر(ص) و ائمه(ع) است - رجوع كرد. براى آگاهى بيشتر ر.ك: نظريه سياسى اسلام، محمد تقى مصباح يزدى، جلسه پانزدهم.
کد سوال : 40266
موضوع : گنجینه مذهبی>مركزفرهنگي نهاد نما يندگي ولي فقيه در دانشگاهها
پرسش : منظور از گروههاى محافظهكار، تندرو، ميانهرو و ... چيست ؟
پاسخ : در رابطه با گروههاى موجود در كشور و سمتگيرىهاى سياسى، اجتماعى، اقتصادى، فرهنگى و ايدئولوژيك آنان تقسيم بندى هاى مختلفى صورت گرفته و غالب اين تقسيم بندىها از جهاتى با واقعيات منطبق نيست. زيرا اين تقسيم بندىها بر اساس مفاهيم غربى است، و هر يك از اين واژهها داراى بار معنايى خاصى در خاستگاه خود مىباشند، كه با ماهيت موجود گروههاى داخل كشور از جهاتى افتراق دارد. در عين حال تقسيم بندىهاى موجود با صرفنظر از ميزان و چگونگى انطباق عبارتند از: گروههاى راستگرا و آنان نيز به دو گروه سنتى و مدرن تقسيم مىشوند. گروههاى چپگراى جديد كه آنان نيز به چپ سازمان يافته و ناسازماندار تقسيم مىشوند. تكنوكراسى؛ كه اخيرا به صورت جريان ثالثى (فراكسيون سوم) مطرح مىشود. 1- مقصود از راست سنتى جريانى است كه ضمن حمايت از دولت براى حفظ ارزشهاى اصيل انقلاب، عدالت اجتماعى، هنجارها و ارزشهاى دينى و انقلابى اهتمام ويژهاى قائل است، و توسعه اقتصادى و... را در رتبه متأخر از آنها مىنشاند. به عبارت ديگر در صورت تضاد و اصطلكاك اين دو با يكديگر تقدم و اصالت را به آنها مىدهد. 2- راست مدرن عكس جريان اول است. يعنى ضمن حمايت از دولت به ويژه در سياستهاى اقتصادى آن، توسعه اقتصادى را مقدم بر حفظ ارزشها مىداند و در جايگاه برترى مىنشاند. البته اين نسبتى است كه ديگران به اين جريان مىدهند و گاه گفته مىشود كه رابطه با آمريكا را نيز مجاز مىشمارند. البته برخى از اشخاص يا گروههاى منسوب به اين جريان شعارهايشان چنين نيست. بلكه بعضا شعار تقارن و پيوستگى توسعه و عدالت اجتماعى از آنان شنيده مىشود. 3- جريان چپ جديد سازماندار به مجاهدين انقلاب اسلامى و برخى از ديگر گروههاى نسبتا همفكر با آن سازمان اطلاق مىشود. اين گروهها ضمن اعتقاد به اسلام، بعضاً در مسائل اقتصادى گرايش به شيوههاى سوسياليستى (اقتصاد دولتى) دارند. در برابر جناح راست كه گرايش به اقتصاد بازار دارد و از نظر سياسى نيز معتقد به جامعه باز و آزادى احزاب و ... مىباشند تقريبا مانند جامعه سوئيس. 4- جريان چپ ناسازماندار به جناحهاى معترض به سياستهاى دولت اطلاق مى شود كه هنوز سازمان و خط مشى و مواضع روشن و تثبيت شدهاى ندارند، مانند دارندگان برخى از جرايد. 5- جريان تكنوكراسى (صنعت سالارى) روند جديدى است كه اصالت را به تكنيك، صنعت، رشد و توسعه اقتصادى مىدهد و معتقد است فرهنگ و ارزشهاى دينى، اخلاقى همه و همه بايد تحت تأثير تحولات اقتصادى شكل گيرند. اين ديدگاه غربىترين شيوه تفكر مطرح شده در كشور ماست و از ديدگاههاى امثال استوارت ميل، اسپنسر و ... متاثر مىباشد. تعاريف فوق مربوط به سنوات گذشته است و مواضع اخير جريانهاى فوق، با آنچه در تعريف آنها آمده، تفاوتهايى پيدا كرده است، كه بايد به آن توجه داشت.
کد سوال : 40267
موضوع : گنجینه مذهبی>مركزفرهنگي نهاد نما يندگي ولي فقيه در دانشگاهها
پرسش : علاقه شديدى به همسرم دارم و مىترسم اين علاقه باعث دورى من از خدا شودخواهشمندم در اين مورد مرا راهنمايى كنيد.
پاسخ : ابتدا از اين كه توانستهايد با چنين همسرى ازدواج كنيد به شما تبريك عرض مىكنيم و موفقيت شما را در ديگر امور زندگى فردى و اجتماعى از خداوند متعال خواستاريم. از علاقه خود به ايشان نگران نباشيد و همان طور كه در سؤال دوم شما جواب داديم، اگر اين محبتها باعث كمرنگ شدن محبت به خداى متعال شود خلاف توحيد و سد راه تكامل و كسب كمالات معنوى است و الا اگر در راستاى محبت به خدا اين گونه محبتها شكل گيرد و در تحكيم پيوندزناشويى شما باشد نيكوست. يكى از ويژگىهاى عقد نكاح نيز همين است كه با اجراى عقد نكاح، خداوند محبت همديگر را در قلب زوجين قرار مىدهد و باعث ايجاد سكينه و آرامش مىشود. پس در واقع عقد نكاح و ازدواج سبب تكميل يكديگر و تسكين و آرامش زوجين مىشود. البته اين نبايد باعث دور شدن از ياد خداوند و عشق و محبت به يار حقيقى شود كه انشاءاللَّه نمىشود. ضمناً اين گونه محبتها در آغاز ازدواج امرى طبيعى است و به مرور زمان به حد اعتدال و عادى خود خواهد رسيد لذا نگران آن نباشيد. اما اين كه بعضى حالات همسرتان در شما زياد تأثير گذاشته وباعث بىهوشى شما شده است و يا در پايان نامه نوشته بوديد كه گاهى دچار قبض روح شدهايد و عرصه بر شما تنگ مىشود و يا احساس تنگ بودن قالب مىكنيد، نياز به بررسى بيشترى دارد. در صورت تمايل در مكاتبه بعدى در اين باره بيشتر توضيح دهيد و يا مستقيماً به يك روانشناس بالينى مراجعه كنيد ولى اگر خواستيد اين اداره به اين مشكل رسيدگى كند به سؤالات زير پاسخ دهيد: 1- چند مدت است اين حالات براى شما رخ مىدهد و روزى چند بار؟ 2- آيا دوست داريد بيشتر تنها باشيد يا نه؟ 3- آيا تغييرى در وضعيت غذايى و اشتها به غذا (كمخورى و پرخورى) رخ داده است يا نه؟ 4- چه مواقعى و در چه موقعيتهايى اين حالت به شما عارض مىشود؟ 5- آيا سابقه اين حالت در اقوام نزديكتان سراغ داريد؟
کد سوال : 40268
موضوع : گنجینه مذهبی>مركزفرهنگي نهاد نما يندگي ولي فقيه در دانشگاهها
پرسش : آيا بر پولى كه در قرض الحسنه پسانداز مىكنيم، خمس تعلق مىگيرد؟
پاسخ : پولى كه در صندوق گذاشتهايد اگر تا سر سال خمسى در حساب باشد به فتواى آيت الله اراكى خمس به آن تعلق مىگيرد.
کد سوال : 40269
موضوع : گنجینه مذهبی>مركزفرهنگي نهاد نما يندگي ولي فقيه در دانشگاهها
پرسش : براى تقويت اراده چه راههاى را پيشنهاد مىكنيد؟
پاسخ : قبل از بيان راههاى تقويت اراده بهتر است فرد با اراده و درمقابل فرد بىثبات و فاقد اراده را توصيف كنيم. فرد بااراده كسى است كه وقتى در مورد كارى به خوبى تأمل كرد تصميم به انجام آن مىگيرد و بافعاليت و ثبات قدم آن را به اجرا در مىآورد. بنابراين پافشارى بر تصميمى غلط يا داشتن ميلى قهرمانانه ثبات قدم نخواهد بود. در مقابل فردى كه داراى اراده ضعيف است با كمترين مشكل از انجام كار دلسرد شده و كوشش جهت تحقق آن را متوقف مىكند. فردى كه اراده قوى دارد آنچه را كه با تأمل خواسته است باكوشش و ثبات قدم درپى تحقق آن است. براى تقويت اراده طى مراحل ذيل لازم است: 1- ارزيابى: در اين مرحله بايد به مدت چهار روز و هر روز پنج دقيقه اعمال و رفتار خود را به بوته امتحان و سنجش درآوريد بررسى كنيد كه اعمال شما چقدر به دنبال اراده است و آيا پس از اراده پيگيرى و ثبات داريد يا احساسات و محركهاى بيرونى شما را متوقف مىكند؟ در ضمن تعيين كنيد كه چند درصد از اعمال شما به صورت عادت و خالى از اراده است. در اين مرحله پى خواهيد برد كه اراده شما لااقل دربعضى موارد نارساست و ملاحظه خواهيد كرد كه اگر بعضى از اعمال شما با اراده قوى انجام شود بازده خيلى بيشترى خواهيد داشت و لذا به اهميت تقويت اراده پى خواهيد برد. 2- در مرحله دوم بايد از تلقين استفاده كنيد. اولا تلقينهاى منفى را به تدريج از خود دور كنيد. مثلا اين جملهها «من هميشه كارها را ناتمام رها مىكنم» يا «هر چيز كوچكى اراده مرا متزلزل مىكند» را از خاطره خود حذف كنيد در عوض بايد به خود تلقين كنيد كه «كسب اراده قوى براى من آسان است و سعى خود را در اين جهت مصروف خواهم كرد». 3- هر روز تعدادى كار ارادى براى خود ترتيب دهيد. اين كارها بايد مستلزم جد و جهد واقعى باشد. هم چنين اين كارها نبايد خارج از توانايى فعلى شما باشد. مثلا هرروز صبح برنامهاى را براى تمام روز تنظيم كنيد. اين برنامه بدون اغراق و زيادهروى باشد و سپس به هر قيمتى آن را دنبال كنيد. هيچ چيز نبايد مانع كار شما شود. 4- تعداد كارهاى ارادى و ميزان مشكل بودن آنها را به تدريج افزايش دهيد. 5- محاسبه: هر شب اعمال ارادى موفق و موارد ضعف را يادداشت كنيد. در موفقيتها شكرگزار باشيد و در صدد رفع ضعفها برآييد. 6- آخرين نكته كه درواقع هم به منزله شرطى براى همه مراحل بالا و هم عاملى براى تقويت اراده است توجه به اين نكته است كه اولا همه حول و نيروهاى ما از خداست و لذا در برابر موانع از خداوند استعانت جوييم و ثانيا اراده ما بايد درجهت اراده خداوند باشد. يعنى آنچه خداوند اراده مىكند ما هم اراده كنيم. افرادى كه اراده آنها در جهت معصيت است ثبات قدم ندارند و به راحتى در برابر مشكلات متوقف مىشوند ولى اگر انسان به دنبال رضاى خداوند باشد و خواست او درجهت انجام وظيفه باشد مسلما اراده او آهنين و خلل ناپذير خواهد شد. از اين رو همه ديديم كه امام خمينى با ارادهاى محكم در برابر همه مشكلات ايستاد و انقلاب را به پيروزى رساند واين اراده محكم دليلى نداشت مگر اينكه ايشان رضاى خدا و وظيفه الهى را اراده كرده بود.
کد سوال : 40270
موضوع : گنجینه مذهبی>مركزفرهنگي نهاد نما يندگي ولي فقيه در دانشگاهها
پرسش : چگونه مىتوان در مقام يك مسئول اداره از رافت اسلامى استفاده كرد؟
پاسخ : رأفت و عطوفت اسلامى، مانع از انجام وظايف قانونى نيست و اسلام نيز عمل بر خلاف قوانين نظام اسلامى را اجازه نداده است. بنابراين بايد در انجام وظايف قانونى جدى بود؛ ليكن در نحوه انجام آن وظايف، بايد از بهترين شيوهها - كه متضمن رأفت و رحمت است، استفاده كرد به صورتى كه بر اصل قانونمندى، آسيبى وارد نيايد.
کد سوال : 40271
موضوع : گنجینه مذهبی>مركزفرهنگي نهاد نما يندگي ولي فقيه در دانشگاهها
پرسش : غذا خوردن با دست چپ چه حكمى دارد؟
پاسخ : مكروه است.
کد سوال : 40272
موضوع : گنجینه مذهبی>مركزفرهنگي نهاد نما يندگي ولي فقيه در دانشگاهها
پرسش : چگونه مىتوان از ياران و منتظران واقعى امام زمان(عج) بود؟
پاسخ : منتظر واقعى مهدى(عج)بايد چندين خصوصيت داشته باشد: 1- عمل به تكاليف دينى منتظر واقعى بايد تمام وظايف دينى و احكام الهى را انجام دهد در مرحله اول نه يك واجب از او ترك شود و نه يك حرام از او صادر شود. 2- محزون بودن به علت محروم بودن از زيارت آن وجود مبارك عزيز على ان ارى الخلق و لاترى و لا اسمع لك حسيساً و لا نجوى...؛بر من گران است كه خلق را ببينم و تو ديده نشوى و سخن آشكار و پنهان تو را نشنوم، (دعاى ندبه). 3- انتظار فرج آن حضرت، در روايات متعدد داريم كه در زمان غييبت امام زمان(ع) بهترين اعمال انتظار فرج است «سفينةالبحار شيخ عباس قمى ماده نظر» اينجا نياز به توضيح دارد كه چرا بهترين اعمال انتظار فرج است. فرج؛ يعنى، نصرت و پيروزى و گشايش و مقصود نصرت و پيروزى حكومت عدل علوى بر حكومتهاى كفر و شرك و بى داد است پيروزى عدل گسترى كه به رهبرى امام عصر(عج) تشكيل مىگردد بنابراين انتظار فرج يعنى انتظار تحققيافتنى اين آرمان بزرگ و جهانى است و منتظر حقيقى كسى است كه حقيقتاً خواهان تشكيل چنين حكومتى باشد و اين خواسته آن گاه جدى و راست است كه شخص منتظر عامل به عدل و گريزان از ستم و تباهى باشد و گرنه انتظار فرج در حد يك ادعا و شعار بى محتوا باقى خواهد بود ازاينرو در روايات آمده است كه انتظار فرج خود فرج است زيرا كسى كه حقيقتاً منتظر فرج و ظهور حجت خدا و تأسيس حكومت عدل گستر اوست زندگى خود را بر پايه عدل و داد استوار مىسازد و او انسانى است كه حضور و غيبت امام در نحوه رفتار و سير و سلوكش تفاوتى ندارد و قبل از تشكيل حكومت عدل او چنين حكومتى را در زندگى خود پايدار ساخته است بنابراين انتظار فرج حقيقى ريشه در معرفت به حق و عدل و ايمان و عشق به آن دارد و آثار آن نيز در عمل نمايان مىگردد و چنين حقيقت اصيل و عميقى با لفظ و شعار به دست نمىآيد و با بى تفاوتى و بى اعتنايى نسبت به مقدمات دينى و رسالتهاى انسانى در تعارض و تناقض است از اين جا نادرستى يك تفسير از انتظار فرج روشن مىشود زيرا بعضى بر اين تصور خام هستند كه انتظار فرج يعنى بى تفاوتى نسبت به آنچه در جوامع بشر مىگذرد و دست روى دست گذاشتن به اميد اينكه امام زمان ظهور كند و آنهارا اصلاح نمايد. انتظار فرج تعهدآفرين و مسؤوليتساز است و با بىتفاوتى و بىاعتنايى به سرنوشت بشر و حقيقت و فضليت منافات دارد. انتظار فرج يعنى: الف) معرفت امام معصوم و عادل و پيشواى فضيلت. ب) ايمان به امامت و قيادت رهبرى الهى و عدالت پيشه. ج) عشق به عدالت وارزشهاى انسانى. ه) اميد به آيندهاى روشن و نويد بخش. ك) تلاش براى برقرارى حكومتى عدل پيشه و عدل گستر. ح) رعايت موازين و قوانين دينى و اخلاقى. خ) داشتن روحيه تعهد و مسؤوليتپذيرى. اين انتظار فرج است كه بهترين اعمال و بهترين عبادت است و چنين منتظرى، مقامى عالى دارد و هر گاه در زمان غيبت از دنيا برود به منزله كسانى است كه پس از ظهور حضرت حجت(عج) زنده و تحت فرمان او در راه خدا جهاد مىكنند، (بحارالانوار ج 52 ص 125 - رهتوشه راهيان نور، دفتر تبليغات اسلامى حوزه علميه قم چاپ اول تيرماه 1374 ص 193-190 با تصرف). 4- دعا براى حفظ وجود مبارك آن حضرت و تعجيل در ظهور او مثل همان دعاى مشهور فرج و موارد ديگر.
کد سوال : 40273
موضوع : گنجینه مذهبی>مركزفرهنگي نهاد نما يندگي ولي فقيه در دانشگاهها
پرسش : چرا صلوات براى سلامتى امام زمان(عج) نذر مىكنند، مگر حضرت به صلواتما احتياج دارد؟
پاسخ : اذكار و صلوات به هر صورت داراى فضيلت است؛ ولى اگر اين ذكر با ياد اولياى خداوند نيز همراه شود، مطلوبتر است. صلوات براى سلامتى امام زمان(عج) نيز به همين جهت پسنديده و نيكو است. اين نكته را نيز بايد توجه داشت كه دعا به امامزمان(عج) همواره مطلوب است؛ چه اين كه آن حضرت نيز همانند ديگر انسانها در معرض بيمارىها و... قرار دارند؛ گرچه خداوند عمرى طولانى به آن حضرت عنايت كرده است.