• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
عضویت در خبرنامه
    • عبارت :
      تعداد درصفحه :
کد سوال : 40264
موضوع : گنجینه مذهبی>مركزفرهنگي نهاد نما يندگي ولي فقيه در دانشگاهها
پرسش : پدرى دارم زحمتكش، اما گاهى مادرم را اذيت مى‏كند با ايشان چه برخوردى‏داشته باشيم؟
پاسخ : از اين كه پدر شما فردى است زحمت‏كش و اهل كار و براى تأمين نيازهاى زندگى زحمت مى‏كشد و تحمل سختى‏ها مى‏كند تا مبادا شما كه فرزندان او هستيد دست نياز به سوى ديگران دراز كنيد ما نيز خوشحال هستيم و شما بايد به داشتن پدرى زحمت‏كش و اهل كار افتخار كنيد. اما اين كه فرموديد گاهى اوقات مادرت را اذيت مى‏كند ما نيز متأثر مى‏شويم خصوصاً اگر ايشان سيده و از اولاد فاطمه زهرا(س) هستند. در اينجا توجه شما دانشجوى گرامى را به نكاتى چند جلب مى‏كنيم: * ببينيد خانواده يك سيستم و يك نظام است اگر اين سيستم درست كار كند كمترين مشكل را دارد اما اگر به هر دليلى درست كار نكند در آن اختلال به وجود مى‏آيد ولى اشتباهى كه معمولاً اعضاء خانواده مرتكب مى‏شوند اين است كه همه اشكالات را به گردن يك نفر مى‏اندازد مثلاً پدر خانواده يا پسر يا مادر و يا يكى از اعضاء ديگر ولى واقعيت اين است كه ا ين فرد كه يك رفتار ناهنجارى از خود نشان مى‏دهد دليل اصلى و عمده اختلال در سيستم خانواده نيست بلكه كل سيستم دچار اشكال است. براى درمان هم بايد به كل نظام خانواده توجه شود و به صورت زيربنايى اصلاح صورت بگيرد. شما كه خود فردى تحصيل‏كرده هستيد مى‏توانيد نقش مؤثرى در اصلاح خانواده داشته باشيد. شما كوشش كنيد تا اعتماد همه اعضاء خانواده را به خود جلب كنيد و بدون جانب‏دارى از فرد خاصى نقش اصلاح‏گرى را در خانواده ايفا كنيد. سعى داشته باشيد يعنى بد حرفى كردن به پدر و حمايت يك جانبه از مادر در زندگى نباشد به خصوص كه بد گفتن به پدر شرعاً جايز نيست و منافات با دستورات دينى دارد: قرآن مى‏فرمايد: «به پدر و مادر خود نيكى كنيد» در جاى ديگر مى‏فرمايد: «به آنها اف (يعنى حتى كوچكترين حرف اهانت‏آميز) نگوييد. هيچ جاى قرآن يا روايات نيامده كه به يكى از والدين خود فقط احسان كنيد و ديگرى را به جرم احتمالاً اشتباهى كه انجام داده نه تنها مورد احسان قرار ندهيد بلكه برخورد ناشايست نيز با او انجام دهيد!!! بنابراين وظيفه اين است همان طور كه به مادر احترام مى‏گذاريد به پدر نيز احترام بگذاريد، چه اين كه خود اين كار مى‏تواند در اصلاح رفتار پدرت تأثير مثبت داشته باشد علاوه بر اين در اصلاح رابطه پدر و مادرت نيز مؤثر واقع مى‏شود. نكته ديگر اين كه بايد دقت كنى اگر مادر در برخوردهاى پدر و ايجاد تنش بين آنها نقش دارد، روى مادر و تغيير رفتارش شما مى‏توانى كارى كنى و وى را متوجه اشتباهاتش بنمايى. براى كشف حقيقت مى‏توانى از خود اين سؤالات را بكنى. ايا مادرت همه حقوقى كه پدرت نسبت به او دارد ادا مى‏كند؟ آيا مادرت چقدر قدردان زحمات شوهر خود مى‏باشد؟ آيا گاهى اوقات حرف‏هاى او يا رفتارهايش پدرت را تحريك نمى‏كند؟! اينها نكات ظريفى است كه نياز به توجه و دقت دارد و بعد از آگاهى كامل از وضعيت مى‏توان تغييرات اصلاحى را در مورد وى پديد آورد. نكته ديگر اين كه بر فرض كه در اين قضيه فقط پدر و يا مادر و يا هر دو مقصر باشند نبايد بدحرفى كرد و به آنها بى‏احترامى نمود و روشن است كه برخورد نامناسب نه پدر و نه مادر اصلاح نمى‏شود بلكه موجب ناخشنودى آنان يا يكى از آنان فراهم مى‏گردد و مشكل بيشتر مى‏شود. به نظر مى‏آيد شما بايد اولاً، در رفتار خود با پدر تجديد نظر كنيد. ثانياً، دلجويى از مادرتان در حضور پدر و هنگام درگيرى انجام نشود بلكه به وقت ديگرى موكول شود. ثالثاً، علت بدرفتارى پدرتان را ببينيد چيست؟ آيا فشار زندگى باعث چنين رفتارى مى‏شود؟! آيا مشكلات اقتصادى او را رنج مى‏دهد؟! آيا همكاران او يا كسانى كه در بيرون خانه هستيند موجبات ناراحتى او را فراهم مى‏كنند؟! آيا رفتار مادرتان موجب تنش بين آنها مى‏شود؟ آيا پدرتان بيمار نيست (اعم از بيمارى جسمى يا روحى)؟ طبيعى است كه هر كدام از اينها عامل ناراحتى پدرتان باشد راه حل و درمان خاص خودش را مى‏طلبد. لطفاً سعى كنيد در نامه‏هاى بعدى كمى علل اذيت كردن پدرتان را بيشتر توضيح دهيد تا ما بهتر بتوانيم شما را راهنمايى كنيم. در پايان باز هم تكرار مى‏كنيم كه شما سعى كن با پدرتان بدرفتارى نكنيد و حمايت از مادر و دوست داشتن ايشان را مجوزى براى بى‏احترامى خود با پدرتان قرار ندهيد شايد يكى از علل عصبانيت پدرتان و يكى از علل تشديد رفتارهاى او همين برخوردهاى دوگانه اعضاء خانواده با آنها باشد شما سعى كنيد اگر مادرتان را هم بيشتر دوست داريد در مقابل پدرتان ابراز نكنيد و در غياب او اين دوستى را ابراز كنيد و حتى توصيه مى‏كنيم به شما كه سعى كنيد به پدرتان نزديك‏تر شويد و احترام بيشترى به او بگذاريد تا مشمول دعاهاى خير پدر نيز باشيد كه آن در موفقيت و سعادت انسان بسيار كارساز است و خداى ناكرده دل‏شكستگى آنها در گرفتارى دنيوى و اخروى انسان بسيار نقش دارد. به اميد اين كه همه ما قدردان زحمات والدين خود باشيم و با احترام به آنها موجبات رضايت خداوند متعال را فراهم كنيم تا از دعاى خير آنها هميشه بهره‏مند شويم.
کد سوال : 40265
موضوع : گنجینه مذهبی>مركزفرهنگي نهاد نما يندگي ولي فقيه در دانشگاهها
پرسش : كدام قسم از پلوراليزم دينى در اسلام مورد قبول است و آيا مى‏توان از اسلام‏قرائتهاى مختلفى داشت؟
پاسخ : پلوراليزم دينى اساساً باطل و غيرقابل قبول است و وجود برخى از اختلافات استنباطات فقهى هيچ ارتباطى با پلوراليزم دينى به معناى دقيق كلمه ندارد؛ بلكه اين اختلافات در ناحيه فهم و معرفت دينى است و در چارچوب آيين واحد توحيدى قرار مى‏گيرد. در حالى كه پلوراليزم دينى، تكثر را در اصل دين وامى‏دارد. از طرف ديگر تكثر فهم و استنباط در فقه و يا برخى از ديگر معارف دينى، به معناى پوراليستيك بودن معرفت دينى هم نيست كه بحث آن مربوط به مسأله قرائت‏هاى مختلف از دين مى‏شود. اكنون لازم مى‏نمايد كه به طور فشرده چند نكته را در باب قرائات مختلف از دين يادآور شويم: 1- همه معارف دينى اختلاف‏بردار نيستند؛ بلكه اساساً معارف دينى را مى‏توان به دو بخش عمده تقسيم كرد: الف) ضروريات و قطعيات دين: مسائل ضرورى و قطعى دين جاى هيچگونه تكثر و اختلاف قرائت ندارد. اين امور بسيار زياد است؛ از جمله آنها: اصل توحيد؛ يعنى، اعتقاد به وجود خداوند، يكتايى ذات خدا، توحيد در خالقيت، توحيد در ربوبيت تكوينى، توحيد در ربوبيت تشريعى و توحيد در عبادت و پرستش، اصل نبوت، اصل معاد، وجود نماز، روزه، حج و بسيارى از مسائل ديگر. ب ) مسائل غيرقطعى و غيرضرورى: اين امور غالباً در جزئيات پديد مى‏آيد؛ مثلاً همه مى‏دانند كه نماز صبح دو ركعت است و آن را بايد بين‏الطلوعين به جا آورد و حمد و سوره در آن بايد جهراً قرائت شود؛ اما آيا مى‏توان در قنوت آن دعا را به غير زبان عربى خواند يا نه؟ اين مسأله قطعى و ضرورى نيست و ممكن است دلايل معتبر كشف و استنباط حكم ابهاماتى را براى متخصص در استنباط پديد آورد و لاجرم موجب دو استنباط متفاوت شود. بنابراين اگر اختلافى هست، در حوزه غيرضروريات و غير قطعيات است. البته اين امور نيز درجات مختلفى دارند و برخى ادله ظنى معتبر نسبتاً واضح و روشنى دارند كه مانع اختلاف فهم و استنباط مى‏شود؛ ولى هر اندازه يك موضوع فاصله بيشترى با قطعيات پيدا كند و ابهامات افزون‏ترى داشته باشد، به طور طبيعى در دام اختلاف برداشت بيشترى قرار مى‏گيرد. ليكن بايد توجه داشت كه در اين صورت هم بايد مجموع ادله شرعى را از طريق منطق و روش فهم دينى بررسى كرد و متخصصانه و كارشناسانه در باب آن نظر داد. 2- وجود اختلاف در پاره‏اى از فهم‏ها و قرائت‏ها لزوماً به معناى حقانيت يا بطلان همه آنها و به تعبير ديگر به معناى ارزش صدق(Truth Value) مساوى و يكسان نيست. چقدر اشتباه است كه برخى از انديشه‏هاى فيلسوفان و اسلام‏شناسان برجسته‏اى چون علامه طباطبائى، شهيد مطهرى و... را با پندارهاى شاگردان مكتب پوپر و هايدگر، گرويچ و... برابر نهاده و مى‏گويند اين يك قرائت و آن يك قرائت ديگر است!! به طور قطع در ميان دو فهم متناقض يكى صادق و ديگرى كاذب است. نه هر دو را صادق توان داشت و نه هر دو را كاذب. 3- هر رشته‏اى از معارف و دانش‏ها داراى منطق و روش‏شناسى(Methodology) خاص خويش است. معرفت دينى نيز بايد از رهگذر معتبر و مبانى مضبوط آن فراچنگ آيد و بر همان اساس مورد نقد و داورى(#valvation) قرار گيرد. پشت كردن به اين مطلب در پى آورنده دو خطر بزرگ در باب معرفت دينى است: 1) آنارشيزم معرفتى(#pistemclogical Anarchism): هنجارشكنى و گريزش از منطق فهم دين - كه در كتاب و سنت پيامبر(ص) و ائمه معصومين(ع) تبيين شده است و عالمان دين در طول تاريخ به تدوين و تنقيح و تفريع و فروع آن همت گماشته‏اند - گشاينده باب تفسير به رأى و تحميل منويات خويش بر كتاب و سنت است. در اين صورت آشفتگى و هرج و مرج بزرگى در حوزه فهم دين رخ خواهد نمود و غبار آرا و اهداى ناشيانه و انديشه‏هاى نادرست بر چهره دين مى‏نشيند و حقيقت زيباى آن را در زير خود مدفون خواهد ساخت و هر كس هر چه را بخواهد، به نام دين و قرائتى از آن به خورد مردم خواهد داد. 2) نسبيت(Relativism) و شكاكيت(Scepticism): مجال‏گشايى نامضبوط و هنجارگريز براى هر تفسير و قرائتى از دين، زمينه‏ساز نفى هرگونه معرفت اعتمادپذير و لاجرم سلب امكان اثبات آموزه‏ها و تعاليم حقيقى دين است. استاد مصباح يزدى در اين باره مى‏گويد: «... حاصلش اين است كه هر چه شما خواستيد كه به يك آيه‏اى، به يك روايتى، به يك دليل شرعى‏اى، به يك دليل قطعى‏اى استناد كنيد خنثى مى‏شود و مى‏گويند اين يك قرائت است، آن يك قرائت ديگر. پس تمام استدلالات شما در مورد دين خنثى مى‏شود، انگار هيچ دليلى بر حقانيت هيچ مطلبى از مطالب دين وجود ندارد...»، (هفته‏نامه پرتو، شماره 23، ص 8 ، چهارشنبه 29 دى 1378). خلاصه آن كه: اولاً، اختلاف قرائت در همه مسائل اسلامى نيست و تنها در برخى از امورات. ثانياً، در امورى نيز كه اختلاف قرائت هست دين احتمال هرگونه قرائتى را برنمى‏تابد. ثالثاً، قرائت‏هاى احتمالى مختلف همه هم ارز نيستند، برخى صحيح و برخى سقيمند. رابعاً، قرائت نهايى و مورد قبول ما از دين قرائت ثقلين است. خامساً، براى تمييز قرائت صواب از ناصواب بايد به منطق خاص فهم و تفسير و استنباط نصوص دينى و درك عالمانه از دين - كه متكى به رهنمودهاى قرآن، پيامبر(ص) و ائمه(ع) است - رجوع كرد. براى آگاهى بيشتر ر.ك: نظريه سياسى اسلام، محمد تقى مصباح يزدى، جلسه پانزدهم.
کد سوال : 40266
موضوع : گنجینه مذهبی>مركزفرهنگي نهاد نما يندگي ولي فقيه در دانشگاهها
پرسش : منظور از گروه‏هاى محافظه‏كار، تندرو، ميانه‏رو و ... چيست ؟
پاسخ : در رابطه با گروه‏هاى موجود در كشور و سمت‏گيرى‏هاى سياسى، اجتماعى، اقتصادى، فرهنگى و ايدئولوژيك آنان تقسيم بندى هاى مختلفى صورت گرفته و غالب اين تقسيم بندى‏ها از جهاتى با واقعيات منطبق نيست. زيرا اين تقسيم بندى‏ها بر اساس مفاهيم غربى است، و هر يك از اين واژه‏ها داراى بار معنايى خاصى در خاستگاه خود مى‏باشند، كه با ماهيت موجود گروه‏هاى داخل كشور از جهاتى افتراق دارد. در عين حال تقسيم بندى‏هاى موجود با صرفنظر از ميزان و چگونگى انطباق عبارتند از: گروه‏هاى راست‏گرا و آنان نيز به دو گروه سنتى و مدرن تقسيم مى‏شوند. گروه‏هاى چپ‏گراى جديد كه آنان نيز به چپ سازمان يافته و ناسازماندار تقسيم مى‏شوند. تكنوكراسى؛ كه اخيرا به صورت جريان ثالثى (فراكسيون سوم) مطرح مى‏شود. 1- مقصود از راست سنتى جريانى است كه ضمن حمايت از دولت براى حفظ ارزش‏هاى اصيل انقلاب، عدالت اجتماعى، هنجارها و ارزش‏هاى دينى و انقلابى اهتمام ويژه‏اى قائل است، و توسعه اقتصادى و... را در رتبه متأخر از آنها مى‏نشاند. به عبارت ديگر در صورت تضاد و اصطلكاك اين دو با يكديگر تقدم و اصالت را به آنها مى‏دهد. 2- راست مدرن عكس جريان اول است. يعنى ضمن حمايت از دولت به ويژه در سياست‏هاى اقتصادى آن، توسعه اقتصادى را مقدم بر حفظ ارزش‏ها مى‏داند و در جايگاه برترى مى‏نشاند. البته اين نسبتى است كه ديگران به اين جريان مى‏دهند و گاه گفته مى‏شود كه رابطه با آمريكا را نيز مجاز مى‏شمارند. البته برخى از اشخاص يا گروه‏هاى منسوب به اين جريان شعارهايشان چنين نيست. بلكه بعضا شعار تقارن و پيوستگى توسعه و عدالت اجتماعى از آنان شنيده مى‏شود. 3- جريان چپ جديد سازماندار به مجاهدين انقلاب اسلامى و برخى از ديگر گروه‏هاى نسبتا هم‏فكر با آن سازمان اطلاق مى‏شود. اين گروه‏ها ضمن اعتقاد به اسلام، بعضاً در مسائل اقتصادى گرايش به شيوه‏هاى سوسياليستى (اقتصاد دولتى) دارند. در برابر جناح راست كه گرايش به اقتصاد بازار دارد و از نظر سياسى نيز معتقد به جامعه باز و آزادى احزاب و ... مى‏باشند تقريبا مانند جامعه سوئيس. 4- جريان چپ ناسازماندار به جناح‏هاى معترض به سياست‏هاى دولت اطلاق مى شود كه هنوز سازمان و خط مشى و مواضع روشن و تثبيت شده‏اى ندارند، مانند دارندگان برخى از جرايد. 5- جريان تكنوكراسى (صنعت سالارى) روند جديدى است كه اصالت را به تكنيك، صنعت، رشد و توسعه اقتصادى مى‏دهد و معتقد است فرهنگ و ارزش‏هاى دينى، اخلاقى همه و همه بايد تحت تأثير تحولات اقتصادى شكل گيرند. اين ديدگاه غربى‏ترين شيوه تفكر مطرح شده در كشور ماست و از ديدگاه‏هاى امثال استوارت ميل، اسپنسر و ... متاثر مى‏باشد. تعاريف فوق مربوط به سنوات گذشته است و مواضع اخير جريان‏هاى فوق، با آنچه در تعريف آن‏ها آمده، تفاوت‏هايى پيدا كرده است، كه بايد به آن توجه داشت.
کد سوال : 40267
موضوع : گنجینه مذهبی>مركزفرهنگي نهاد نما يندگي ولي فقيه در دانشگاهها
پرسش : علاقه شديدى به همسرم دارم و مى‏ترسم اين علاقه باعث دورى من از خدا شودخواهشمندم در اين مورد مرا راهنمايى كنيد.
پاسخ : ابتدا از اين كه توانسته‏ايد با چنين همسرى ازدواج كنيد به شما تبريك عرض مى‏كنيم و موفقيت شما را در ديگر امور زندگى فردى و اجتماعى از خداوند متعال خواستاريم. از علاقه خود به ايشان نگران نباشيد و همان طور كه در سؤال دوم شما جواب داديم، اگر اين محبت‏ها باعث كمرنگ شدن محبت به خداى متعال شود خلاف توحيد و سد راه تكامل و كسب كمالات معنوى است و الا اگر در راستاى محبت به خدا اين گونه محبت‏ها شكل گيرد و در تحكيم پيوندزناشويى شما باشد نيكوست. يكى از ويژگى‏هاى عقد نكاح نيز همين است كه با اجراى عقد نكاح، خداوند محبت همديگر را در قلب زوجين قرار مى‏دهد و باعث ايجاد سكينه و آرامش مى‏شود. پس در واقع عقد نكاح و ازدواج سبب تكميل يكديگر و تسكين و آرامش زوجين مى‏شود. البته اين نبايد باعث دور شدن از ياد خداوند و عشق و محبت به يار حقيقى شود كه انشاءاللَّه نمى‏شود. ضمناً اين گونه محبت‏ها در آغاز ازدواج امرى طبيعى است و به مرور زمان به حد اعتدال و عادى خود خواهد رسيد لذا نگران آن نباشيد. اما اين كه بعضى حالات همسرتان در شما زياد تأثير گذاشته وباعث بى‏هوشى شما شده است و يا در پايان نامه نوشته بوديد كه گاهى دچار قبض روح شده‏ايد و عرصه بر شما تنگ مى‏شود و يا احساس تنگ بودن قالب مى‏كنيد، نياز به بررسى بيشترى دارد. در صورت تمايل در مكاتبه بعدى در اين باره بيشتر توضيح دهيد و يا مستقيماً به يك روانشناس بالينى مراجعه كنيد ولى اگر خواستيد اين اداره به اين مشكل رسيدگى كند به سؤالات زير پاسخ دهيد: 1- چند مدت است اين حالات براى شما رخ مى‏دهد و روزى چند بار؟ 2- آيا دوست داريد بيشتر تنها باشيد يا نه؟ 3- آيا تغييرى در وضعيت غذايى و اشتها به غذا (كم‏خورى و پرخورى) رخ داده است يا نه؟ 4- چه مواقعى و در چه موقعيت‏هايى اين حالت به شما عارض مى‏شود؟ 5- آيا سابقه اين حالت در اقوام نزديكتان سراغ داريد؟
کد سوال : 40268
موضوع : گنجینه مذهبی>مركزفرهنگي نهاد نما يندگي ولي فقيه در دانشگاهها
پرسش : آيا بر پولى كه در قرض الحسنه پس‏انداز مى‏كنيم، خمس تعلق مى‏گيرد؟
پاسخ : پولى كه در صندوق گذاشته‏ايد اگر تا سر سال خمسى در حساب باشد به فتواى آيت الله اراكى خمس به آن تعلق مى‏گيرد.
کد سوال : 40269
موضوع : گنجینه مذهبی>مركزفرهنگي نهاد نما يندگي ولي فقيه در دانشگاهها
پرسش : براى تقويت اراده چه راه‏هاى را پيشنهاد مى‏كنيد؟
پاسخ : قبل از بيان راه‏هاى تقويت اراده بهتر است فرد با اراده و درمقابل فرد بى‏ثبات و فاقد اراده را توصيف كنيم. فرد بااراده كسى است كه وقتى در مورد كارى به خوبى تأمل كرد تصميم به انجام آن مى‏گيرد و بافعاليت و ثبات قدم آن را به اجرا در مى‏آورد. بنابراين پافشارى بر تصميمى غلط يا داشتن ميلى قهرمانانه ثبات قدم نخواهد بود. در مقابل فردى كه داراى اراده ضعيف است با كمترين مشكل از انجام كار دلسرد شده و كوشش جهت تحقق آن را متوقف مى‏كند. فردى كه اراده قوى دارد آنچه را كه با تأمل خواسته است باكوشش و ثبات قدم درپى تحقق آن است. براى تقويت اراده طى مراحل ذيل لازم است: 1- ارزيابى: در اين مرحله بايد به مدت چهار روز و هر روز پنج دقيقه اعمال و رفتار خود را به بوته امتحان و سنجش درآوريد بررسى كنيد كه اعمال شما چقدر به دنبال اراده است و آيا پس از اراده پيگيرى و ثبات داريد يا احساسات و محرك‏هاى بيرونى شما را متوقف مى‏كند؟ در ضمن تعيين كنيد كه چند درصد از اعمال شما به صورت عادت و خالى از اراده است. در اين مرحله پى خواهيد برد كه اراده شما لااقل دربعضى موارد نارساست و ملاحظه خواهيد كرد كه اگر بعضى از اعمال شما با اراده قوى انجام شود بازده خيلى بيشترى خواهيد داشت و لذا به اهميت تقويت اراده پى خواهيد برد. 2- در مرحله دوم بايد از تلقين استفاده كنيد. اولا تلقين‏هاى منفى را به تدريج از خود دور كنيد. مثلا اين جمله‏ها «من هميشه كارها را ناتمام رها مى‏كنم» يا «هر چيز كوچكى اراده مرا متزلزل مى‏كند» را از خاطره خود حذف كنيد در عوض بايد به خود تلقين كنيد كه «كسب اراده قوى براى من آسان است و سعى خود را در اين جهت مصروف خواهم كرد». 3- هر روز تعدادى كار ارادى براى خود ترتيب دهيد. اين كارها بايد مستلزم جد و جهد واقعى باشد. هم چنين اين كارها نبايد خارج از توانايى فعلى شما باشد. مثلا هرروز صبح برنامه‏اى را براى تمام روز تنظيم كنيد. اين برنامه بدون اغراق و زياده‏روى باشد و سپس به هر قيمتى آن را دنبال كنيد. هيچ چيز نبايد مانع كار شما شود. 4- تعداد كارهاى ارادى و ميزان مشكل بودن آنها را به تدريج افزايش دهيد. 5- محاسبه: هر شب اعمال ارادى موفق و موارد ضعف را يادداشت كنيد. در موفقيت‏ها شكرگزار باشيد و در صدد رفع ضعف‏ها برآييد. 6- آخرين نكته كه درواقع هم به منزله شرطى براى همه مراحل بالا و هم عاملى براى تقويت اراده است توجه به اين نكته است كه اولا همه حول و نيروهاى ما از خداست و لذا در برابر موانع از خداوند استعانت جوييم و ثانيا اراده ما بايد درجهت اراده خداوند باشد. يعنى آنچه خداوند اراده مى‏كند ما هم اراده كنيم. افرادى كه اراده آنها در جهت معصيت است ثبات قدم ندارند و به راحتى در برابر مشكلات متوقف مى‏شوند ولى اگر انسان به دنبال رضاى خداوند باشد و خواست او درجهت انجام وظيفه باشد مسلما اراده او آهنين و خلل ناپذير خواهد شد. از اين رو همه ديديم كه امام خمينى با اراده‏اى محكم در برابر همه مشكلات ايستاد و انقلاب را به پيروزى رساند واين اراده محكم دليلى نداشت مگر اينكه ايشان رضاى خدا و وظيفه الهى را اراده كرده بود.
کد سوال : 40270
موضوع : گنجینه مذهبی>مركزفرهنگي نهاد نما يندگي ولي فقيه در دانشگاهها
پرسش : چگونه مى‏توان در مقام يك مسئول اداره از رافت اسلامى استفاده كرد؟
پاسخ : رأفت و عطوفت اسلامى، مانع از انجام وظايف قانونى نيست و اسلام نيز عمل بر خلاف قوانين نظام اسلامى را اجازه نداده است. بنابراين بايد در انجام وظايف قانونى جدى بود؛ ليكن در نحوه انجام آن وظايف، بايد از بهترين شيوه‏ها - كه متضمن رأفت و رحمت است، استفاده كرد به صورتى كه بر اصل قانون‏مندى، آسيبى وارد نيايد.
کد سوال : 40271
موضوع : گنجینه مذهبی>مركزفرهنگي نهاد نما يندگي ولي فقيه در دانشگاهها
پرسش : غذا خوردن با دست چپ چه حكمى دارد؟
پاسخ : مكروه است.
کد سوال : 40272
موضوع : گنجینه مذهبی>مركزفرهنگي نهاد نما يندگي ولي فقيه در دانشگاهها
پرسش : چگونه مى‏توان از ياران و منتظران واقعى امام زمان(عج) بود؟
پاسخ : منتظر واقعى مهدى(عج)بايد چندين خصوصيت داشته باشد: 1- عمل به تكاليف دينى منتظر واقعى بايد تمام وظايف دينى و احكام الهى را انجام دهد در مرحله اول نه يك واجب از او ترك شود و نه يك حرام از او صادر شود. 2- محزون بودن به علت محروم بودن از زيارت آن وجود مبارك عزيز على ان ارى الخلق و لاترى و لا اسمع لك حسيساً و لا نجوى...؛بر من گران است كه خلق را ببينم و تو ديده نشوى و سخن آشكار و پنهان تو را نشنوم‏، (دعاى ندبه). 3- انتظار فرج آن حضرت، در روايات متعدد داريم كه در زمان غييبت امام زمان(ع) بهترين اعمال انتظار فرج است «سفينةالبحار شيخ عباس قمى ماده نظر» اينجا نياز به توضيح دارد كه چرا بهترين اعمال انتظار فرج است. فرج؛ يعنى، نصرت و پيروزى و گشايش و مقصود نصرت و پيروزى حكومت عدل علوى بر حكومت‏هاى كفر و شرك و بى داد است پيروزى عدل گسترى كه به رهبرى امام عصر(عج) تشكيل مى‏گردد بنابراين انتظار فرج يعنى انتظار تحقق‏يافتنى اين آرمان بزرگ و جهانى است و منتظر حقيقى كسى است كه حقيقتاً خواهان تشكيل چنين حكومتى باشد و اين خواسته آن گاه جدى و راست است كه شخص منتظر عامل به عدل و گريزان از ستم و تباهى باشد و گرنه انتظار فرج در حد يك ادعا و شعار بى محتوا باقى خواهد بود ازاين‏رو در روايات آمده است كه انتظار فرج خود فرج است زيرا كسى كه حقيقتاً منتظر فرج و ظهور حجت خدا و تأسيس حكومت عدل گستر اوست زندگى خود را بر پايه عدل و داد استوار مى‏سازد و او انسانى است كه حضور و غيبت امام در نحوه رفتار و سير و سلوكش تفاوتى ندارد و قبل از تشكيل حكومت عدل او چنين حكومتى را در زندگى خود پايدار ساخته است بنابراين انتظار فرج حقيقى ريشه در معرفت به حق و عدل و ايمان و عشق به آن دارد و آثار آن نيز در عمل نمايان مى‏گردد و چنين حقيقت اصيل و عميقى با لفظ و شعار به دست نمى‏آيد و با بى تفاوتى و بى اعتنايى نسبت به مقدمات دينى و رسالت‏هاى انسانى در تعارض و تناقض است از اين جا نادرستى يك تفسير از انتظار فرج روشن مى‏شود زيرا بعضى بر اين تصور خام هستند كه انتظار فرج يعنى بى تفاوتى نسبت به آنچه در جوامع بشر مى‏گذرد و دست روى دست گذاشتن به اميد اينكه امام زمان ظهور كند و آنهارا اصلاح نمايد. انتظار فرج تعهدآفرين و مسؤوليت‏ساز است و با بى‏تفاوتى و بى‏اعتنايى به سرنوشت بشر و حقيقت و فضليت منافات دارد. انتظار فرج يعنى: الف) معرفت امام معصوم و عادل و پيشواى فضيلت. ب) ايمان به امامت و قيادت رهبرى الهى و عدالت پيشه. ج) عشق به عدالت وارزش‏هاى انسانى. ه) اميد به آينده‏اى روشن و نويد بخش. ك) تلاش براى برقرارى حكومتى عدل پيشه و عدل گستر. ح) رعايت موازين و قوانين دينى و اخلاقى. خ) داشتن روحيه تعهد و مسؤوليت‏پذيرى. اين انتظار فرج است كه بهترين اعمال و بهترين عبادت است و چنين منتظرى، مقامى عالى دارد و هر گاه در زمان غيبت از دنيا برود به منزله كسانى است كه پس از ظهور حضرت حجت(عج) زنده و تحت فرمان او در راه خدا جهاد مى‏كنند، (بحارالانوار ج 52 ص 125 - ره‏توشه راهيان نور، دفتر تبليغات اسلامى حوزه علميه قم چاپ اول تيرماه 1374 ص 193-190 با تصرف). 4- دعا براى حفظ وجود مبارك آن حضرت و تعجيل در ظهور او مثل همان دعاى مشهور فرج و موارد ديگر.
کد سوال : 40273
موضوع : گنجینه مذهبی>مركزفرهنگي نهاد نما يندگي ولي فقيه در دانشگاهها
پرسش : چرا صلوات براى سلامتى امام زمان(عج) نذر مى‏كنند، مگر حضرت به صلوات‏ما احتياج دارد؟
پاسخ : اذكار و صلوات به هر صورت داراى فضيلت است؛ ولى اگر اين ذكر با ياد اولياى خداوند نيز همراه شود، مطلوب‏تر است. صلوات براى سلامتى امام زمان(عج) نيز به همين جهت پسنديده و نيكو است. اين نكته را نيز بايد توجه داشت كه دعا به امام‏زمان(عج) همواره مطلوب است؛ چه اين كه آن حضرت نيز همانند ديگر انسان‏ها در معرض بيمارى‏ها و... قرار دارند؛ گرچه خداوند عمرى طولانى به آن حضرت عنايت كرده است.