• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
عضویت در خبرنامه
    • عبارت :
      تعداد درصفحه :
کد سوال : 40254
موضوع : گنجینه مذهبی>مركزفرهنگي نهاد نما يندگي ولي فقيه در دانشگاهها
پرسش : آيا دعا نويسى و پيشگويى از امور آينده، درست است؟
پاسخ : در اين باره يك وقت سؤال از اصل دعا كردن، دعا نوشتن و اخبار از غيب مطرح است، و يك وقت سؤال از مصاديق و موارد خارجى آن است. مسلماً اصل اخبار از غيب توسط پيامبران و اولياى خاصه‏اى وجود داشته و در روش آنان به جاى دعانويسى، دعا كردن در جهت حل مشكلات مردم و توصيه مؤمنان به دعا كردن براى يكديگر بوده است. اما آنچه برخى امروزه از طريق دعانويسى و يا اخبار امور پنهان و پوشيده ادعا مى‏كنند، در موارد بسيارى ادعاهاى واهى و بى‏اساس است.
کد سوال : 40255
موضوع : گنجینه مذهبی>مركزفرهنگي نهاد نما يندگي ولي فقيه در دانشگاهها
پرسش : آيا رهبر انقلاب با انجمن حجتيه همكارى داشته است؟
پاسخ : ايشان در هيچ زمانى در انجمن حجتيه عضويت نداشته‏اند، بلكه اساساً به خاطر مبارزات شديدى كه ايشان در زمان طاغوت بر عليه رژيم شاه داشتند، امكان نداشت انجمن حجتيه ايشان را به عضويت بپذيرد. زيرا انجمن حجتيه به هيچ وجه مبارزان را نمى‏پذيرفت نظرش اين بود كه وجود چنين كسانى در انجمن موجب حساسيت رژيم و تعطيل كردن انجمن مى‏شود.
کد سوال : 40256
موضوع : گنجینه مذهبی>مركزفرهنگي نهاد نما يندگي ولي فقيه در دانشگاهها
پرسش : چرا در قرآن آيات ناسخ و منسوخ وجود دارد؟
پاسخ : در اينكه آيا اصلاً در قران نسخ وجود دارد يا نه ترديدهايى وجود دارد. برخى از مفسران، اصوليون و دانشمندان علوم قرآنى، آنچه را كه به عنوان نسخ در قرآن خوانده شده گونه‏هايى از تخصيص مى‏دانند. ليكن با فرض وجود نسخ، فلسفه‏هايى براى آن نقل شده است، از جمله مسأله اختيار و آزمايش. البته بايد در نظر داشت كه آزمايش و امتحان الهى به معناى روشن شدن چيزى براى خداوند نيست، بلكه آزمايشات الهى در مواردى خود نقش سازنده و تربيتى دارند، و در مواردى نيز ماهيت و ويژگى‏هاى اشخاص را بر خودشان و يا بر ديگران روشن مى‏سازند. به عنوان نمونه آيه مربوط به پرداخت صدقه براى نجوى‏ كردن با پيامبر است. چنانچه در تاريخ ذكر شده، پس از نزول اين آيه تا نسخ آن، هيچكس جز حضرت على(ع) به پرداخت صدقه اقدام نكرد. به طورى كه مشاهده مى‏شود اين آيه كمال ايمان حضرت على(ع)، و نقص ايمان ديگران را برملا مى‏كند و افضليت آن حضرت بر ديگران را نمايان مى‏سازد. براى آگاهى بيشتر ر . ك: بيان، آيت‏اللَّه سيد ابوالقاسم خويى.
کد سوال : 40257
موضوع : گنجینه مذهبی>مركزفرهنگي نهاد نما يندگي ولي فقيه در دانشگاهها
پرسش : رابطه عقل و شرع=و=ديانت= چيست؟
پاسخ : الف) اصل ديانت (خداشناسى و رسالت و گرايش به معاد) با عقل به اثبات مى‏رسد. ب ) آنچه را عقل به طور قطع به اثبات رسانده، چنان نيست كه شارع مقدس آن را طرد نمايد؛ مثلاً 2*2 مساوى 4 اين گونه نيست كه دين بگويد خير 2*2 مساوى 5 است يا مثلاً بداهت عقل اصل عليت را ثابت مى‏كند، آن وقت دين بگويد خير لزومى ندارد كه هر معلولى، علت بخواهد. ج ) آنچه را كه عقل به عنوان امر نيك يا زشت صد در صد قضاوت نمايد، مطرود شرع نيست؛ مثلاً قبل از هر چيز عقل زشتى دروغ و ظلم و خيانت را اعلام مى‏كند. حال شارع مقدس اين امر مسلم را نپذيرد و بگويد خير اين هر سه از افتخارات يك انسان است. يا عقل به نيكى و زيبايى صداقت و اخلاص پى برده يا عدالت و وفاى به عهد را ارزش و كمال انسان قلمداد كرده است. آن گاه شرع بگويد خير اينها زيبا نيست و... . هرگز چنين نخواهد بود. در اين جا شايسته است قبل از بررسى موارد ديگر، از كاربرد عقل در دين به برخى از متونى كه در راستاى ارزش عقل نقل شده اشارده شود: الف) از امام صادق(ع) خطاب به هشام نقل شده كه مى‏فرمايد:
يا هشام! انّ للَّه على الناس حجّتين: حجةً ظاهرةً و حجةً باطنةً: فامّا الظاهرة فالرّسل والانبياء و الائمّة عليهم السلام و امّا الباطنةُ فالعقول‏؛ اى هشام! همانا كه خداوند بر مردم دو گونه حجت دارد: حجتى آشكار و حجتى پنهان. حجت آشكار او، رسولان، پيامبران و امامان هستند و حجّت پنهان عقول ايشان است‏ (ابى جعفر محمد بن يعقوب الكلينى «اصول كافى»، ج 1، ص 16). ب) و هم چنين باز از حضرتش خطاب به هشام چنين آمده كه:
يا هشام! انّ اللَّه تبارك و تعالى اكمل للنّاس الحجج بالعقول و نصر النبيين بالبيان‏؛ اى هشام! همانا خداى متعال حجت‏ها را براى مردم، به وسيله عقل‏هاشان كامل كرد و انبيا را به وسيله بيان يارى نمود ج) باز از امام صادق(ع) در جاى ديگرى نقل شده است كه مى‏فرمايد:
انّ اوّل‏الامور مبدأَها... العقل الّذى جعله اللَّه زينةً لخلقه و نوراً لهم. فبالعقل عَرَفَ‏العباد خالقهم و انّهم مخلوقون... و عرفوا الحسن من القبيح‏ ؛ همانا، آغاز و مبدأ امور، عقل است كه خداى متعال آن را زينتى براى خلق و نورى براى آفريدگان خويش قرار داده است. پس به وسيله عقل است كه بندگان خدا آفريدگار خويش را مى‏شناسند و به مخلوق بودن خويش پى مى‏برند... و نيز به وسيله آن، خوب را از بد تشخيص مى‏دهند از روايات مذكور چنين برداشت خواهد شد كه: 1- اعتبار عقل عملى در كنار عقل نظرى‏است؛ يعنى، همان طورى كه با عقل نظرى به خداشناسى، راهنماشناسى و معادشناسى نائل مى‏شويم و چنين شناختى تكليف ما را تعيين مى‏كند. هم چنين شناخت نيكى‏ها و نكوهيده‏ها، زيبايى‏ها و زشتى‏هاى عقل از ديدگاه شرع تكليف ما را روشن مى‏سازد. 2- با همه ارزشى كه عقل انسان دارد؛ ولى به گونه‏اى نيست كه همه قوانين و وظايفى را كه براى كمال و سعادت انسان ضرورى است بتواند درك كند و نياز به پشتوانه نيرومند ديگرى هم چون سفراى الهى و كتاب‏هاى آسمانى نداشته باشد. 3- و از سوى ديگر استفاده مى‏شود كه ارسال پيامبران و فرستادن كتاب‏هاى آسمانى بدان معنا نيست كه حتى ادراكات يقينى و بديهى عقل نيز حجت نباشد. 4- و در نهايت مى‏يابيم كه از ديدگاه شارع، ارزش وجودى افراد به ميزان سرمايه عقل و برد فكرى آنهاست. د ) مورد ديگرى كه پاى عقل به ميان مى‏آيد، در ملازمات است. فرض بفرماييد كه شارع چيزى را واجب فرموده است. طبيعى است كه هر امرى مقدمات و شرايطى مى‏خواهد تا به وقوع بپيوندد. اگر فرمود وضو و غسل واجب است، بنابر اين تهيه آب و مقدمات آن نيز به داورى عقل سليم انسان واجب خواهد بود. اين جاست كه حكم شرع بر حكم عقل بار مى‏شود. هم چنين در مورد نهى و حرمت اگر چيزى از نظر شارع مقدس حرام و ممنوع شد، بديهى است كه مقدمات و شرايط آن نيز ممنوع مى‏گردد. ه) هر كجا كه عقل به درك مسائل نائل آيد، از ناحيه شرع نيز مهر تأييد خواهد خورد. ولى همه مى‏دانيم كه شعاع عقل در فهم بسيارى از حقايق نارساست و در اين جاست كه حجت ظاهر و پيامبران الهى بايد به كمك انسان بشتابند.
يُعَلِّمُكُمْ ما لَمْ تَكُونُوا تَعْلَمُونَ‏ ؛ خداى سبحان به شما ياد داد آنچه را كه شما نمى‏توانستيد بفهميد و فرا بگيريد (بقره، آيه 239). و) نكته حائز اهميت اين كه دين تضمين كننده احكام و دستورات عقلى است؛ بدين معنا كه وقتى عقل عملى ما فضايل اخلاقى را به عنوان وظايف انسانى از ما درخواست مى‏كند، چه ضمانت اجرايى براى انجام چنين دستوراتى وجود دارد؟ گر چه در شرايط عادى وجدان اخلاقى مؤثر است ولى در نهايت و به ويژه در شرايط خاص اين ديانت است كه ما را وادار به انجام وظايف شرعى و از جمله وظايف عقل عملى خواهد ساخت. (پيرامون اين سؤال ر.ك: اصول‏الفقه «مظفر» جلد 2، ص 109 ؛ «دروس فى علم الاصول» شهيد صدر، ص 289 و «درآمدى بر حقوق اسلامى» دفتر همكارى حوزه و دانشگاه، ص 327).
کد سوال : 40258
موضوع : گنجینه مذهبی>مركزفرهنگي نهاد نما يندگي ولي فقيه در دانشگاهها
پرسش : نظر شما درباره برخورد تمدنها و گفتگوى تمدنها چيست ؟
پاسخ : مسأله «برخورد تمدن‏ها» كه «هانتينگتون» در مقاله معروف خود به آن پرداخته است، شديداً توسط متفكران و انديشمندان داخلى و خارجى مورد نقد و چالش قرار گرفت، به طورى كه اخيراً خود «هانتينگتون» نيز در اين زمينه تغيير رأى داد. اما اين مسأله كه «گفتگوى تمدن‏ها» تا چه اندازه موفقيت‏آميز و قابل قبول است، بستگى به اين دارد كه چه الگو، اصول و هنجارهايى براى اين ديالوگ و گفت‏وگو تدوين شود. لذا هر چند طرح آن توسط رئيس جمهور محترم خالى از استقبال نبوده است، اما در عين حال ابهامات موجود پيرامون چگونگى فرايند گفتگوى تمدن‏ها را موجب شده است كه استقبال از آن چندان چشمگير نباشد.
کد سوال : 40259
موضوع : گنجینه مذهبی>مركزفرهنگي نهاد نما يندگي ولي فقيه در دانشگاهها
پرسش : چرا دين هميشه با حزن و غم و اندوه همراه است؟
پاسخ : دين نه تنها حزن‏آور نيست؛ بلكه نشاطآور است: أَلا إِنَّ أَوْلِياءَ اَللَّهِ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ‏؛ همانا دوستان خداوند، نه ترسى از آينده دارند و نه اندوهى بر گذشته‏. البته شناخت ناقص از دين ممكن است حزن‏آور باشد؛ ولى اگر كسى آن را درست بشناسد و آن گاه در مسير آن گام بردارد، بالاترين ابتهاجات و شادمانى‏ها را خواهد داشت. اين شادمانى، يك شادمانى حقيقى، درونى و جاودانه است نه شادى موقتى و گذرا كه از شنيدن يك لطيفه و يا مشاهده يك منظره و يا برخوردارى از نعمتى حاصل مى‏گردد. اينها همه گذرا و سطحى هستند. يار مفروش به دنيا كه بسى سود نكرد آن كه يوسف به زر ناسره بفروخته بود بلى دخترم! ممكن است شخصى چند صباحى به رنگ و آبى و خيالى خوش باشد؛ ولى اين خوشى بسيار شكننده و ناپايدار است و هيچ‏گاه كنج دل را شاد نمى‏كند. شادمانى پايدار و غيرقابل تزلزل، تنها در پرتو معرفت خداوند و جايگاه انسان در عرصه حيات و هدف زندگى حاصل مى‏شود. هيچ دلى، از دل مردان خدا شادمان‏تر و مطمئن‏تر نيست. البته چنين مردانى واقع‏نگرند و به خطرات راه و بلنداى قله‏اى كه در پيش دارند آگاه هستند. بنابراين هشيار و مراقب خطراتى‏اند كه در هر لحظه آنان را تهديد مى‏كند و اگر خوف و حزنى دارند، تنها از اين جهت است. ترس آنها از ترسيدن و واصل نشدن است؛ اين ترس خود به وجود آورنده نشاط و حركت و وانماندن است. آرى اى عزيز! بسيار بوده و هستند رهزنانى كه آدمى را به شادى‏هاى غفلت آفرين و بى‏بنياد دعوت مى‏كنند و مى‏گويند: همه چيز را فراموش كن، حتى واقعيات را و فقط خوش باش (؟!) حال اين خوشى چه با رقص و دانس به دست آيد يا با ترياك و هروئين و مواد مخدر ديگر و يا هزار ترفند شيطانى ديگر؟! ولى زنهار كه اينها خوشى نيست! اينها مصيبت است؛ مصيبت از دست دادن همه چيز و فروختن يوسف جان به درهم بدل و ناسره؟! «اين سخن بگذار تا وقت دگر».
کد سوال : 40260
موضوع : گنجینه مذهبی>مركزفرهنگي نهاد نما يندگي ولي فقيه در دانشگاهها
پرسش : طينت انسان به چه معناست؟
پاسخ : «طينت» بر وزن فعلت از واژه «طين» گرفته شده و آن به معناى گل است؛ زيرا گل ماده آفرينش انسان است: هُوَ اَلَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ طِينٍ‏؛ او است آن كه شما را از گل آفريد، (انعام، آيه 2). طين بر وزن «فعلت» به صورت «طينت» به معناى سرشت اوليه آمده است. بنابراين «طينت» به معناى خميره، سرشت و طبع است. «طين» مبدأ وجود و زندگى مادى انسانى است؛ اما مبدأ زندگى معنوى و روحانى آدمى، روح او است: «نَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي‏؛ از روح خود در او دميدم)، (حجر، آيه 29؛ ص، آيه 72). پس انسان دو جنبه دارد: يكى جنبه مادى او كه از آن به «طينت و سرشت» تعبير مى‏شود و ديگرى جنبه معنوى او كه از آن به «فطرت و نفس مستوى» تعبير مى‏شود.
کد سوال : 40261
موضوع : گنجینه مذهبی>مركزفرهنگي نهاد نما يندگي ولي فقيه در دانشگاهها
پرسش : امروزه مطالعه آثار سياسى و كسب بينش سياسى مهم‏تر است يا كسب مبانى‏اعتقادى؟
پاسخ : هر دو لازمند و بايد پا به پاى يكديگر رشد كنند. در عين حال در جامعه اسلامى مبانى اعتقادى و فكرى، زير ساخت ديدگاه‏هاى سياسى و اجتماعى را تشكيل مى‏دهد. از اين رو پژوهشگر مسائل سياسى، نياز شديدى به مبانى درست فكرى و اعتقادى دارد.
کد سوال : 40262
موضوع : گنجینه مذهبی>مركزفرهنگي نهاد نما يندگي ولي فقيه در دانشگاهها
پرسش : لطفا مرا راهنمايى كنيد كه چگونه مشتهيات نفس از قبيل خواب ، خوردن‏وپوشاك را كنترل كنم؟
پاسخ : براى خودسازى و كنترل نفس در درجه اول عزمى راسخ و استوار لازم است. پس ابتدا تصميم قاطع بر كنترل نفس بگيريد و آن گاه به مراقبه دائم آن بپردازيد و همواره مواظبت كنيد كه هرگاه نفس بخواهد تخلف كند فورا آن را به طرف اراده اول برگردانيد. در اين روند از «مشارطه مراقبه و محاسبه» نيز مى‏توانيد استفاده كنيد. مباحث قسمت هاى اول كتاب شريف «چهل حديث» امام خمينى(ره) در اين زمينه راهنماى خوبى است.
کد سوال : 40263
موضوع : گنجینه مذهبی>مركزفرهنگي نهاد نما يندگي ولي فقيه در دانشگاهها
پرسش : آيا دختر خوانده به پدر، دائى، عمو، برادر محرم است و يا شوهر دخترخوانده‏به مادرخانم محرم مى‏شود؟
پاسخ : در فرض سوال دختر به هيچ يك از اعضا آن خانواده و خويشان آنها محرم نيست و اگر شوهر كند شوهرش نيز به اين مادر خوانده محرم نمى‏شود بلى چنانچه از طريق رضاع (شيرخوارگى) و يا عقد موقت براى محرميت او اقدام شده باشد مطلب ديگرى است كه مى‏تواند تحقق يابد.