کد سوال : 40244
موضوع : گنجینه مذهبی>مركزفرهنگي نهاد نما يندگي ولي فقيه در دانشگاهها
پرسش : بهترين راه عملى براى درمان غرور چيست؟
پاسخ : شايسته است انسان واقع بين باشد و درباره خويش به انصاف قضاوت كند؛ يعنى، نه شايسته است كه انسان خود را كمتر از آنچه هست بداند و نه زيبنده است كه خود را بيش از آنچه هست، تلقى كند. هر دو آفت بوده و براى سرنوشت انسان مضر خواهد بود. به خصوص توجه داشته باشيد كه غرور، انسان را از اهداف عالى باز مىدارد. علت آن روشن است؛ چون انسان مغرور، به خودش اجازه مشورت و استفاده از نظرات و ديدگاههاى دوستان، اساتيد و بزرگترها را نمىدهد و همين امر كافى است كه او را از بسيارى از ارزشها عقب بيندازد. انسان مغرور، پيوسته نظر خود را بر ديگران ترجيح داده و استبداد رأى پيدا مىكند و در نتيجه از واقعبينى و حقيقتيابى به دور خواهد ماند. نكته ديگر اين كه مردم از افراد مغرور، متنفر و بيزارند؛ هم چنان كه خود شما نيز از افراد مغرور خوشتان نمىآيد. با اين بيان در صدد خودشناسى و خودسازى برآمده و تلاش كنيد، اگر ذرهاى غرور در وجودتان راه يافته به جاى آن، افتادگى و تواضع پيشه كنيد. حضرت امام باقر(ع) فرمودهاند: دو ملك در آسمان هستند كه موكّل بندگانند؛ هر كه تواضع كند، او را بلند مرتبه كنند و هر كه تكبّر نمايد، او را پست مرتبه سازند»، (كافى، ج 2، ص 122). براى اين كه انسان ، دچار عجب و غرور نشود، توجه به چند نكته ضرورى است: الف ) اگر توجه به خدا داشته باشد و بداند همچنان كه وجود انسان از او است، امكانات را هم او به انسان عطا كرده است و مىتواند با اندك اشارهاى اين نعمتها را بگيرد و به قول شاعر:
اگر نازى كند يك دَم فرو ريزند قالبها
بنابراين انسانى كه از خود هيچ ندارد، غرورش براى چيست؟! در بين علما افرادى بودهاند كه بعد از مدتها رنج و زحمت در راه علم با يك بيمارى مختصر همه آنچه را در طول سالها ياد گرفته بودند، فراموش كردند، به طورى كه بعضاً اسم خود و فرزندان خود را هم از ياد بردهاند. اين بهترين شاهد است بر اين كه هيچگاه عُجب و غرور سراغ انسان نيايد، زيرا علمى كه با بيمارى مختصر به چنين سرنوشتى دچار شود، نبايد موجب غرور شود. ج ) در آيه 85 سوره اسراء مىخوانيم كه وَ ما أُوتِيتُمْ مِنَ اَلْعِلْمِ إِلاَّ قَلِيلاً؛ به شما از علمجز بهره اندكى داده نشده است، بنابراين هر چقدر هم بر اندوختههاى علمى انسان اضافه شود، جز اندكى نخواهد بود. با مطالعه در زندگى بزرگان مىبينيم خيلى از آنها در آخر عمر گفتهاند اكنون فهميدهام كه چيزى نمىدانم. ظاهراً درباره ابوعلى سينا با آن عظمت و تبحرى كه در اكثر علوم مخصوصاً فلسفه و عرفان داشت اين نكته نقل شده كه گفته است:
تا بدانجا رسيد دانش من كه بدانم همى كه نادانم!
در خاتمه روايتى از رسول خدا(ص) در اينباره يادآورى مىكنيم. اگر طالب تحقيق بيشتر هستيد، شما را به مطالعه كتابهاى اخلاقى مثل «معراجالسعاده» و «قلب سليم» شهيد دستغيب توصيه مىنماييم.
عن النبى صلى اللَّه عليه و آله و سلم: «ثلاثٌ مُهْلِكات شحٌ مطاع و هوىً متّبع و اعجاب المرء بنفسه؛ سه چيز باعث نابودى انسان است؛ بخلى كه از آن پيروى شود، هواى نفسى كه متابعت شود و عجب انسان به خودش، (محجة البيضا، ج 6 ، ص 272). اين سه چيز را رسولخدا به عنوان هلاك كننده سرمايه دين و دنيا معرفى نموده است. بهترين راه عملى براى ريشهكن كردن غرور نيز عمل به ضد است؛ يعنى، جلوههاى رفتارى غرور را شناسايى و كاملاً برخلاف آن عمل كردن است. مثلاً احترام گذاردن به ديگران، پذيرش حرف حق از طرف مخالف و... .
کد سوال : 40245
موضوع : گنجینه مذهبی>مركزفرهنگي نهاد نما يندگي ولي فقيه در دانشگاهها
پرسش : آيا به مدهايى كه در جامعه هست بايد عمل كرد؟
پاسخ : براى انسان مؤمن و معتقد به اسلام، مد معنا ندارد و هر موردى كه پيروى از اين رسوم، باعث ترك واجب يا انجام كار حرام بشود، مسلماً گناه كرده است. و نبايد به آن اعتنا كند.
کد سوال : 40246
موضوع : گنجینه مذهبی>مركزفرهنگي نهاد نما يندگي ولي فقيه در دانشگاهها
پرسش : آيا پسر و دختر مىتوانند در يك محيط دانشگاهى در مورد ازدواج با همديگرصحبت كنند؟
پاسخ : اگر شما در صدد ازدواج هستيد و هدفتان شناسايى دختر از جهت ميزان فكر، استعداد، اخلاق، تقوا و تعهّد و ساير ارزشهاست، با ايشان چه از طريق تلفن و چه حضورى صحبت كنيد. ولى نكتهاى كه شايان توجه و دقت است، اين كه در اين رهگذر بسيار بايد مراقب و با احتياط باشيد. وسوسههاى شيطانى در چند ميدان حضور فعال و جولان جدّى دارد. يكى از آن عرصهها خلوت با جنس مخالف است. مبادا خداى ناخواسته با اين عنوان كه در صدد ازدواج هستيد كار به روابط نامشروع بكشد. آن گاه با رسوايى و نگرانى هم ديگر را طرد كنيد و يك عمر دچار عذاب وجدان شده و رنج و محنت بكشيد. اگر در صدد گفت و گو به عنوان ازدواج و انتخاب همسر هستيد، چند نكته را به طور حتم رعايت كنيد: الف) پيوسته خدا را شاهد و ناظر خود بدانيد. ب) عفت يوسف صديق(ع) را همواره به ياد آوريد. ج) به طور دائم خودسازى داشته باشيد؛ مبادا بر خلاف تصور و پيشبينى خودتان انحراف و لغزشى پيش بيايد. توصيه ما اين است كه براى تحقيق و شناسايى همسر خويش، لزومى ندارد كه تا مدتى به درازا بكشد؛ بلكه با گذشت چند ماه و يا كمتر اگر به لياقت و شايستگى او پى برديد، زودتر از طريق خانواده خود اقدام كنيد و ايشان را رسماً به عقد خويش درآوريد. در آن صورت اگر زمينه فراهم شد ازدواج كنيد و الا تا مدت معقولى ازدواج را به تأخير اندازيد و از دوران شيرين نامزدى، بهرهمند شويد.
کد سوال : 40247
موضوع : گنجینه مذهبی>مركزفرهنگي نهاد نما يندگي ولي فقيه در دانشگاهها
پرسش : چرا رفتار و سخنانم بر بيگانه موثرتر از آشنا است
پاسخ : نوعاً اطرافيان و آشنايان فرد نسبت به او داراى پيشداورى بوده و توقع توصيههاى او را دارند، از همينرو در برابر آن مقاومت نشان ميدهند ولى افراد ديگر چون خالى الذهن هستند پذيرش بيشترى نشان مىدهند.
کد سوال : 40248
موضوع : گنجینه مذهبی>مركزفرهنگي نهاد نما يندگي ولي فقيه در دانشگاهها
پرسش : استفاده از آب مكان وقفى كه نمىدانيم عمومى است يا خصوصى چه حكمى دارد؟
پاسخ : بنا بر فتواى بيشتر فقها استفاده كردن از آب و امكانات مساجد يا مدارس يا ساير مكانهاى عمومى اگر انسان كيفيت وقف آنها را نداند؛ يعنى نداند كه آيا براى استفاده عموم است يا گروه خاصى كه در آن جا ساكن هستند و رفتوآمد مىكنند جايز نيست. بلى اگر از سيره مردم متدين نسبت به آنجا اطمينان پيدا شود كه معمولاً كسانى هم كه اهل آن جا نيستند از آن آب و امكانات استفاده مىكنند و صاحبان آن جا هم ممانعت نمىكنند در اين صورت استفاده از آن امكانات اشكال ندارد.
کد سوال : 40249
موضوع : گنجینه مذهبی>مركزفرهنگي نهاد نما يندگي ولي فقيه در دانشگاهها
پرسش : كسى كه بعد از ايام قاعدگى (پريود) خون ديده غسل و نماز را چگونه انجامبدهد؟
پاسخ : اگر در كمتر از ده روز از ابتداى قاعدگى خون قطع شود همه ايام حيض محسوب مىشود و اگر از ده روز بگذرد به مقدار ايام عادت حيض و بقيه آن استحاضه است. بايد به وظيفه مستحاضه عمل نمايد.
کد سوال : 40250
موضوع : گنجینه مذهبی>مركزفرهنگي نهاد نما يندگي ولي فقيه در دانشگاهها
پرسش : چرا سورههاى يس و الرحمن به قلب و عروس قرآن معروفاند؟
پاسخ : چون سوره «ياسين» مشتمل بر پايهها و اركان عقيدتى و نيز اصول برنامههاى انبيا است، از همينرو آن را در روايات «قلب قرآن» ناميدهاند. سوره «الرحمن» نيز به دليل زيبايى فوقالعاده آياتش از جهات مختلف، «عروس قرآن» ناميده شده است.
کد سوال : 40251
موضوع : گنجینه مذهبی>مركزفرهنگي نهاد نما يندگي ولي فقيه در دانشگاهها
پرسش : آيا تفحص در ذات اقدس الهى، باعث گمراهى انسان و موجب شرك مىشود؟
پاسخ : در عالم هستى چهار عالم كلى تحقق دارد كه به تناسب شدت وجود، ترتيب يافتهاند: اوّل: عالم اسماء و صفات كه عالم لاهوت ناميده مىشود. اين عالم خبر از كمال و كمالات بى حد حضرت ذات حق مىدهند چنانكه از تنزه حضرت ذات و قدس و طهارت از هر نقص و عيب و شائبهى حد و عدمها و نيستىها و نداشتنها و فقدانها حكايت مىكنند، به بيان ديگر اين عالم، عالم ظهور اسم و صفتى خاص و تعيين خاصى از حضرت ذات است و جلوهاى از جلوات آن. دوّم: عالم تجرد تام كه عالم عقل و روح و جبروت نام دارد، اين عالم ازماده و احكامى كه با ماده است، مجرد و مبرّاست. سوّم: عالم مثال كه به آن عالم خيال و مثل معلقة و برزخ و ملكوت گويند. اين عالم از ماده مبراست ولى از احكامى كه با ماده است پيراسته نيست. چهارم: عالم طبيعت و به آن عالم ناسوت نيز مىگويند. اين عالم نه از ماده مبرّاست و نه از احكام ماده، (در اين باب نگا: رسائل توحيدى، علامه طباطبايى، ترجمه و تحقيق على شيروانى، صص 141 - 143 و معاد يا بازگشت به سوى خدا، استاد محمد شجاعى، ج اوّل، صص 212 - 225) امّا اين كه خداوند مجرد است و با ملائكه كه از موجودات عالم تجرد است در سنخ وجود مشترك مىباشد، چنين نيست، بلكه او فوق عالم تجرد، بلكه فوق عالم اسماء و صفات است. ذات حق كه از آن به «هويت غيبيه»، «غيب ذات»، «مقام ذات»، «مرتبهى ذات» و گاهى هم به الفاظ ديگر مانند «عنقاء» و «غيب الغيوب» تعبير آورده مىشود، وجودِ صرف و صرفِ وجود است. هيچ گونه حدّى ندارد و غير محدود است. از جميع تعينات، چه مفهومى و چه مصداقى مبرّاست. نه نامى دارد، و نه نشانى، نه اسمى دارد، نه رسم و صفتى. نه با اسم يا صفتى مقيّد است، و نه با عدم آن اسم يا صفت. نه با تعيين خاصى متعين است و نه با عدم همان تعيّن. حتى با «اطلاق» و «عدم تعين» هم مقيّد نيست. زيرا «اطلاق» و «عدم تعيين» نيز به جاى خود نوعى تعيين، و نوعى قيد است، و مقام ذات از آن هم منزّه و مبرّاست. تعيّنات الهى و وصفى، و به تعبيرى، اسماء و صفات حق، همه از مقام ذات متأخرند، و همه در مقام تجلّى به ظهور مىرسند. در تجلى ذات غيبى است كه اين اسم و آن اسم، و اين صفت و آن صفت مطرح مىگردد. البته اين بدان معنا نيست كه در ذات، كمالات صفات و اسماء وجود نداشته باشد. بلكه به اين معنى كه در مقام ذات، اسماء و صفات به نحوى كه تعين داشته باشند و اسمى متمايز از اسم ديگرى و صفتى متمايز از صفت ديگر و يا اسم و صفتى متمايز از ذات باشد. وجود ندارد. مثلاً كمال علم بى حد و حدود در ذات هست ولى نه به نحوى كه تعين داشته باشد و «علم» باشد و نه مثلاً «قدرت» و هم چنين كمال قدرت نامحدود در مقام ذات هست ولى نه به نحوى كه تعين داشته باشد و «قدرت» باشد و نه علم. به فرمودهى علامهى طباطبايى(ره) «و چون وجود واجبى، صرف و خالص است، نامحدود مىباشد و در نتيجه از هر نوع تعين اسمى و وصفى و هر نحوه تقييد مفهومى، منزّه خواهد بود، بلكه از همين حكم (كه ذات او و وجود او را هيچ گونه تعين و قيدى نيست) نيز مبرّا مىباشد.»، (رسائل توحيدى، همان، صص 20 - 21). از اينرو، نه فكر به مقام ذات خداوند راه دارد، نه عقل، نه وهم و نه كشف ارباب كشف و شهود. همهى اينها از اين مقام قاصراند و در اين ميدان كاملاً عاجز و اگر قدم پيش گذارند، همه حيران گشته و يا به ضلالت افتاده، به خطا رفته و به حقيقت نرسند و بلكه از آن دورتر شوند. به كنه ذات او به هيچ وجه راهى نيست. يَعْلَمُ ما بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَ ما خَلْفَهُمْ وَ لا يُحِيطُونَ بِهِ عِلْماً (طه/110)
در آلا فكر كردن شرط راه است ولى در ذات حق محض گناه است
بود در ذات حق انديشه باطل محال محض دان تحصيل حاصل
(شبسترى/گلشن راز) امام رضا(ع) در كلماتى اين حقيقت را چنين بازگو مىكنند:
... فليس الله عرف من عرف بالتشبيه ذاته، و لا ايّاه و حدّ من اكتنهه، و لا حقيقته اصاب من مثلّه، و لاصدّق من نّهاه، و لا صمد صمده من اشار اليه...؛ ... پس، خداى را نشناخته است آن كس كه ذات او را به چيزى تشبيه كرده است، و به توحيد او نايل نگشته است آن كس كه خواسته است به كنه ذات او برسد و به حقيقت او نرسيده است آن كس كه ذات او را تصوير ذهنى نموده است، و به او تصديق نكرده است آن كس كه ذات او را حدّى قائل شده است، و به جانب او روى نياورده است آن كس كه به ذات او اشاره نموده است...»، (توحيده/صدوق، به نقل از مقالات، استاد محمد شجاعى، ج 3، ص 190) . حتى اگر عقل و عشق نيز همگام شوند و با بلند پروازيهاى خود بخواهند به سوى مقام ذات اوج بگيرند، راه به جايى نبرده، به حيرت افتاده، و بر عجز و قصور خود در اين ميدان با كمال شرمسارى اعتراف كنند.
سحرگاهان كه مخمور شبانه گرفتم باده با چنگ و چغانه
نهادم عقل را ره توشه از مى به شهر هستيش كردم روانه
نگار مىفروشم عشوهاى داد كه ايمن گشتم از مكر زمانه
ز ساقىّ كمال ابرو شنيدم كه اى تير ملامت را نشانه
نبندى ز آن ميان طرفى كمردار اگر خود را ببينى در ميانه
برو اين دام بر مرغ دگر نه كه عنقا را بلند است آشيانه
(حافظ) اهل دعا در مقام دعا، اهل عبادت در مقام عبادت، اهل ذكر در مقام ذكر، ارباب سلوك در مقام سلوك و ارباب حوائج در مقام سؤال، همه و همه به ذات غيبى حق در مظاهر اسماء او روى مىآورند، و از طريق اسماء او به ذات او متوجه مىشوند، و به عبادتى، ذات حق را با اسماء مىخوانند، (مقالات، همان، ص 191) به همين دليل است كه برخى به حق معتقدند كه دليل اصلى ظهور دين اسلام آن بود كه حقيقت الله را چنانكه سزاوار آن ذات مقدس است، شناساند، (جوان مسلمان و دنياى متجدد، سيد حسين نصر، ترجمهى مرتضى اسعدى، ص 36) قرآن كريم در واقع كتاب خداشناسى است و آيات قرآن در اين باره آن چنان عميق و دقيق است كه بزرگترين انديشمندان نيز به كنه آن راه نمىيابند. براى شناخت خداوند - البته در حد ادراك بشرى - به آيات ذيل مراجعه كرده و در آنها تأمل فرماييد: بقره/115، 284، 37 - آل عمران/18، 74، 30، 8 - انعام/62، 100، 103، 18، 12، 133، 14، 164، 57، 162 - طه/111، 114 - لقمان/30 - الرحمن/27 - اخلاص/1 و 2 - حديد/3 - نمل/51 - شورى/11 - اعراف/180 - حشر/23 - نحل/60 - انفال/8 - رعد/13 - غافر/3 - بروج/14 - مائده/64 - زخرف/84 - زمر/44...
عنقا شكار كس نشود دام بازجين كاينجا هميشه باد به دست است دام را
(حافظ)
کد سوال : 40252
موضوع : گنجینه مذهبی>مركزفرهنگي نهاد نما يندگي ولي فقيه در دانشگاهها
پرسش : آيا مسأله طفلان مسلم واقعيت دارد؟
پاسخ : حضرت مسلم داراى چند فرزند بوده كه همراه سيد الشهدا (ع) در كربلا بودند احتمالا زمانى كه اهل بيت (ع) را به عنوان اسير وارد كوفه كردند اين كودكان به عللى گم شده و سرانجام اسير دشمن گرديدهاند.
کد سوال : 40253
موضوع : گنجینه مذهبی>مركزفرهنگي نهاد نما يندگي ولي فقيه در دانشگاهها
پرسش : خوردن چيزهايى كه در آنها الكل وجود دارد چه حكمى دارد؟
پاسخ : خوردن چيزى كه در آن الكل مسكر وجود داشته باشد حرام است.